بهداشت رواني كاركنان سازمانها
نويسنده:زهرا كرمي
مقدمه:
امروزه اكثر صاحب نظران مديريت، روش مديريت مشاركت جويانه را پيشنهاد مي كنند و بر اين باورند كه ميزان اعمال روشهاي مشاركت جويانه در سازمان ها نشانه توجه به عوامل انساني است.
اما پيش از هر مطلبي لازم است به تعريف مفاهيم مشاركت و بهداشت رواني بپردازيم.
تعريف مشاركت و بهداشت رواني
در همين زمينه محمدعلي طوسي مي گويد:
“پيش فرض اساسي مشاركت كاركنان تاكيد بر شان و مقام انسان در محيط كار است” پس مي توان گفت: مشاركت شنيدن صداي ديگران را آسان مي سازد، احساس مالكيت را به وجود مي آورد، حاشيه نشيني را از ميان بر مي دارد، ناتوان را نيرومند مي سازد و سر انجام فرهنگ سكوت را در هم مي شكند ودل و ذهن انسان را به زمان او پيوند مي دهد و بدين ترتيب احساس تازه اي از پذيرش و اهميت وجود ايجاد مي گردد.
در اين راستا يكي از وظايف اساسي مديريت كه شايد تاكنون كمتر مطرح شده، تامين بهداشت رواني كاركنان سازمان است كه در مديريت مشاركت جويانه طراحي شده و مورد توجه قرارگرفته است.
بهداشت رواني نيز از مباحث جانبي است و آنچه به درك بهتر آن كمك مي كند، توجه به اصول بهداشت رواني است كه اكثر روانشناسان در مورد آن توافق دارند. “شاملو” پنج اصل را در خصوص بهداشت رواني به شرح زير مطرح مي كند:
-1 احترام به شخصيت خود و ديگران
-2 شناخت محدوديت هاي خود وديگران
-3 داشتن اين حقيقت كه رفتار انسان معلول عواملي است.
-4 شناسايي احتياجات و محرك هايي كه سبب اعمال رفتار انسان مي گردد.
رعايت اين اصول درسازمانها براي جلوگيري از بروز ناگهاني بيماري هاي رواني، آشفتگي هاي اجتماعي و بي نظمي اهميت فراواني دارد.
بهداشت رواني در محيط كار يعني جلوگيري از بروز مشكلات رواني و اختلالات روحي كه به دليل عوامل موجود در كاركنان به وجود مي آيد و ايجاد فضاي كاري سالم به نحوي كه به چند هدف برسيم:
-1 كاركنان به دليل عوامل موجود در محيط، گرفتار پريشاني هاي رواني نشوند.
-2 كاركنان سازمان نسبت به محل كار خود احساس رضايت كنند و به كار كردن در سازمان علاقه مند باشند.
-3 كاركنان سازمان نسبت به خود روسا، زيردستان و همكاران و به طور كلي نسبت به جهان اطراف خود بويژه نسبت به جايگاه خود در سازمان احساس مثبتي داشته باشند.
-4 كليه كاركنان قادر به ايجاد روابط مطلوب در محيط كار با عوامل موجود آن باشند.
-5 علي رغم مشكلاتي كه در خانواده و محل كار خود دارند، احساس خوشبختي كنند و از عضويت خود در آن سازمان راضي و خشنود باشند.
اتفاق نظر صاحب نظران بر اين است كه اعمال اين روش در مورد كاركنان حرفه اي و متخصص از حساسيت ويژه اي برخوردار است و اعمال نكردن اين روش در مورد اين گونه كاركنان اضطراب و پريشاني رواني آنان را به مراتب افزون تر خواهد ساخت.
كادر آموزشي مدارس نيز از جمله كاركنان حرفه اي محسوب مي شوند كه بنا بر نظريه هاي فوق به طور طبيعي به مشاركت در امور فرهنگي و آموزشي مدرسه علاقه مند هستند و مدير آموزشي بايد به نظرها و ارزشهاي آنان بها دهد و زمينه هاي لازم را براي مشاركت آنان فراهم سازد.
با توجه به اينكه اغلب حدود يك سوم از اوقات شبانه روز خود را در محيط كار مي گذرانيم ممكن است محل كار بر رفتار و روحيات تاثير بسيار زيادي بگذارد. طبق تحقيقات انجام شده فشارهاي كاري، تعارض ها، نااميدي ها مهمترين دلايل فرسودگي جسمي و رواني هستند و بيماري و پيري زودرس نيز از عواقب آن است.
در مدارس نيز توجه به بهداشت رواني كاركنان آموزشي و كاهش استرس در بين آنان از وظايف اصلي مديريت است. مدير بايد موقعيتي فراهم آورد كه اعضاي آموزشي بتوانند به طور موثر و كارا خدمت كنند.
در مطالعه اي در مورد تعدادي از مدارس نيويورك كه از طرف معلمان آن هيچ شكايت رسمي عليه مدير و مدرسه نشده بود، نشان داد كه اين مديران در مقايسه با مديراني كه چنين شكاياتي از آن شده است، امتيازات بالاتري در ملاحظات انساني دارند.
نتيجه گيري
در حقيقت نيازهاي رواني انسان ها مانند احساس احترام، شناخته شدن كشف استعدادها، ارزش اجتماعي، احساس مالكيت و نظاير آن از طريق مشاركت به دست مي آيد. بايد گفت محيطي كه در آن كار مي كنيم خانه ماست و تنها از طريق سرمايه گذاري و مشاركت در امور آن و احساس مالكيت احساس امنيت وآرامش مي كنيم.
كارمند يا معلمي كه در مسئوليت ها، موفقيت ها و افتخارات سازمان شركت دارد از روان نسبتا سالمي برخوردار خواهد بود.