شباهت‏هاى رستاخيز مهدى عليه السلام با رستاخيز آخرت

ايام الله، ايام مخصوصى است كه نعمت و رحمت و يا عذاب و كيفر الهى در آن ظاهر مى‏شود . نسبت دادن اين روزها به خدا با اينكه همه ايام و همه موجودات از آن خداست، به خاطر حوادث مهمى است كه در آن رخ داده و يا خواهد داد، مانند روز قيامت كه در آن سلطنت آخرتى خدا هويدا مى‏گردد و روز قيام مهدى كه در آن، حكومت عدل بر گستره جهان سيطره پيدا مى‏كند . بعضى از ايام الله در روايت ذيل معرفى شده است
پنجشنبه، 24 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شباهت‏هاى رستاخيز مهدى عليه السلام با رستاخيز آخرت
شباهت‏هاى رستاخيز مهدى عليه السلام با رستاخيز آخرت
شباهت‏هاى رستاخيز مهدى عليه السلام با رستاخيز آخرت

نويسنده: حسين الهى‏نژاد
ايام الله، ايام مخصوصى است كه نعمت و رحمت و يا عذاب و كيفر الهى در آن ظاهر مى‏شود . نسبت دادن اين روزها به خدا با اينكه همه ايام و همه موجودات از آن خداست، به خاطر حوادث مهمى است كه در آن رخ داده و يا خواهد داد، مانند روز قيامت كه در آن سلطنت آخرتى خدا هويدا مى‏گردد و روز قيام مهدى كه در آن، حكومت عدل بر گستره جهان سيطره پيدا مى‏كند . بعضى از ايام الله در روايت ذيل معرفى شده است:
«عن مثنى الحناط قال: سمعت ابا جعفر يقول: ايام الله عزوجل ثلاثة: يوم يقوم القائم، و يوم الكرة، و يوم القيامة; (1) ايام الله سه روز است; روز قيام مهدى عليه السلام، روز رجعت و روز قيامت .»
نوشتار كوتاهى كه پيش رو داريد به بررسى اجمالى شباهت‏هاى دو مورد از ايام الله - يعنى روزگار قيام حضرت مهدى و روز رستاخيز - پرداخته است .
1- حوادث عجيب
يكى از وجوه مشترك بين رستاخيز آخرت و قيام مهدى عليه السلام، وقوع حوادث و رخدادهاى بزرگ است كه قبل از شروع آن دو، تحقق پيدا مى‏كند .
حوادث قبل از قيامت كبرى

الف . متلاشى شدن كوه‏ها

«يوم ترجف الارض و الجبال‏» (2) ; «روزى كه زمين و كوه‏ها به لرزه درآيند .»
«و حملت الارض و الجبال فدكتا دكة واحدة‏» ; (3) «و زمين و كوه‏ها از جاى خود برداشته شوند و يكباره درهم كوبيده گردند .»

ب . زلزله‏هاى عظيم

«يا ايها الناس اتقوا ربكم ان زلزلة الساعة شى‏ء عظيم .» (4) ; «اى مردم از پروردگارتان پروا كنيد; چرا كه زلزله رستاخيز امرى بزرگ است .»
«اذا رجت الارض رجا» (5) ; «چون زمين با تكان [سختى] لرزانده شود .»

ج . بى فروغ شدن خورشيد و ستارگان

«اذا الشمس كورت و اذا النجوم انكدرت‏» (6) ; «آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد، و آنگاه كه ستارگان تيره شوند .»
«و خسف القمر و جمع الشمس و القمر» (7) ; «و ماه بى نور گردد و خورشيد و ماه يك جا، جمع شوند .»

حوادث قبل از رستاخيز مهدى عليه السلام

الف . صيحه آسمانى
امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند: «ينادى مناد من السماء اول النهار; يسمعه كل قوم بالسنتهم; (8) در ابتداى روز، گوينده‏اى در آسمان ندا مى‏دهد، به گونه‏اى كه هر قومى با زبان خود، آن ندا را مى‏شنود .»
«اذا نادى مناد من السماء ان الحق فى آل محمد فعند ذلك يظهر المهدى على افواه الناس و يشربون حبه و لا يكون لهم ذكر غيره; (9) هر گاه گوينده‏اى از آسمان صدا بزند كه حق با اولاد محمد صلى الله عليه و آله است، در آن هنگام، ظهور مهدى عليه السلام بر سر زبان‏ها مى‏افتد، به گونه‏اى كه دل را به محبت او سيراب مى‏كنند و غير او را ياد نمى‏كنند .»
ب . خسوف و كسوف
از نشانه‏هاى ظهور، كسوف در نيمه ماه رمضان و خسوف در آخر و يا اول همان ماه است .
كسوف در روزهاى نخست و روزهاى آخر ماه و خسوف در روزهاى ميانى ماه، طبيعى و عادى است و در طول تاريخ، بارها و بارها، رخ داده و از نظر علمى، خسوف و كسوف در روزهاى ياد شده، پديده عادى به حساب مى‏آيد و از ديرباز، منجمان، بر اساس محاسبه‏هاى دقيق رياضى و نجومى، زمان گرفتن خورشيد، يا ماه را در طول سال، پيش بينى مى‏كرده‏اند، ولى خورشيد گرفتگى در وسط ماه يا ماه گرفتگى در اول و يا آخر آن، امرى غيرعادى است . البته در خود روايات هم، به غيرعادى بودن تحقق اين نشانه، تصريح شده است . (10)
از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه: «آيتان تكونان قبل القائم لم تكونا منذ هبط آدم عليه السلام الى الارض، تنكسف الشمس فى النصف من شهر رمضان و القمر فى آخره، فقال رجل يابن رسول الله تنكسف الشمس فى آخر الشهر و القمر فى النصف؟ فقال ابو جعفر عليه السلام: انى لاعلم بما تقول و لكنها آيتان لم تكونا منذ هبط آدم عليه السلام; (11) پيش از قيام مهدى عليه السلام دو نشانه پديد خواهد آمد كه از زمان هبوط آدم عليه السلام در زمين بى سابقه است; گرفتن خورشيد در نيمه ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن . مردى به امام عرض كرد: اى پسر رسول خدا! كسوف در وسط و خسوف در آخر ماه؟ ! حضرت فرمود: همانا من به آنچه مى‏گويى داناترم، اين دو از آيت‏هاى الهى هستند كه واقع شدن آن‏ها از زمان هبوط آدم عليه السلام تاكنون سابقه ندارد .»
به نظر مى‏رسد وقوع اين دو امت من در زمان مهدى عليه السلام پديده به صورت غيرعادى، به خاطر آن است كه اهميت مساله ظهور، نمايان شود و مردم از خواب غفلت‏بيدار شوند و خود را مهياى مشاركت در آن نهضت عظيم سازند .
ج . باران‏هاى پياپى
امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند: «ان قدام القائم لسنة غيداقة يفسد التمر فى النخل فلا تشكوا فى ذلك; (12) در آستانه قيام مهدى عليه السلام سالى پر باران خواهد بود كه در اثر آن، خرما بر روى نخل مى‏پوسد . پس در اين امر، ترديدى به خود راه ندهيد . »
البته براى قيام امام مهدى عليه السلام علائم و نشانه‏هاى بسيارى بيان شده كه به ذكر عناوين برخى از آن‏ها اكتفا مى‏كنيم:
د . طلوع خورشيد از مغرب
ذ . خروج ياجوج و ماجوج
ر . خروج دجال
ز . خروج يمانى
ه . خروج سفيانى (13)
2- برقرارى عدالت
اجراى عدالت و تحقق آن، يكى از وجوه مشترك بين قيامت كبرى و قيامت صغرى (ظهور مهدى عليه السلام) است .

عدالت در قيامت كبرى

«و نضع الموازين القسط ليوم القيمة فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتينا بها و كفى بنا حاسبين‏» ; (14) «ترازوهاى عدل را در روز رستاخيز قرار مى‏دهيم، پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى‏بيند . و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى‏آوريم وكافى است كه ما حساب كننده باشيم .»
«فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره‏» ; (15) «پس هر كس هموزن ذره‏اى نيكى كند آن را خواهد ديد و هر كس هموزن ذره‏اى بدى كند آن را خواهد ديد .»

عدالت در رستاخيز مهدى

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏فرمايند: «. . . التاسع منهم قائم اهل بيتى، مهدى امتى، اشبه الناس بى فى شمائله و اقواله و افعاله، يظهر بعد غيبة طويلة و حيرة مضلة، فيعلن امر الله و يظهر دين الله . . . فيملا الارض قسطا و عدلا، كما ملئت جورا و ظلما; (16) نهم آنان (امامان) قائم خاندان من، مهدى امتم مى‏باشد . او در سيما و گفتار و كردار شبيه‏ترين مردم به من است . پس از غيبت طولانى و سردرگمى گمراه كننده‏اى ظاهر مى‏شود، آنگاه امر خدا را اعلان و آئين خدا را آشكار مى‏سازد . . . پس زمين را از عدل و داد لبريز مى‏كند .»
امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: «. . . و كذلك القائم اذا قام يبطل ما كان فى الهدنة مما كان فى ايدى الناس و يستقبل بهم العدل; (17)
همچون پيامبر صلى الله عليه و آله آنگاه كه قائم عليه السلام قيام كند، آنچه را از راه و روش‏هاى غلط ميان مردم در زمان قبل از ظهور رايج است زير پا مى‏نهد، و آيين دادگرى را برپا مى‏دارد .»
جناب حكيمه خاتون چنين روايت مى‏كند: آن امام بزرگ در لحظات نخستين پس از تولد، لب به سخن گشود و [همچون پيامبران كه در آغاز كودكى توان سخن گفتن دارند] به يكتائى خداوند و رسالت‏حضرت محمد صلى الله عليه و آله و امامت امام على عليه السلام و ديگر امامان گواهى داد، سپس چنين فرمود: «اللهم انجز لى ما وعدتنى، و اتمم لى امرى، و ثبت وطاتى، واملا الارض بى عدلا و قسطا; خداوندا! به آنچه به من وعده دادى وفا كن، و امر مرا (حكومت عدالت گستر جهانى) به كمال برسان، و گام‏هاى مرا استوار بدار، و زمين را به دست من آكنده از عدل و دادساز .»
3- اقتدار در حاكميت
از شباهت‏هاى ديگرى كه بين اين دو قيام مى‏توان ذكر كرد، اقتدار در حاكميت است .

اقتدار حاكميت در قيامت كبرى

يكى از مهم‏ترين منزلگاه‏هاى قيامت كه اقتدار خداوند را به منصه ظهور مى‏رساند، مرحله رسيدگى به حساب خلايق در دادگاه عدل الهى با حضور شاهدان مختلف، و سنجش اعمال در ترازوى مخصوص است . دادگاهى كه همه را غرق در وحشت و اضطراب مى‏كند، دادگاهى كه قاضى و داورش خداى مقتدر و قوى است .
«فما يكذبك بعد بالدين، اليس الله باحكم الحاكمين‏» ; (18) «پس چه چيز تو را بعد از اين به تكذيب جزا وا مى‏دارد، آيا خداوند، بهترين حكم كنندگان نيست .»
«الا له الحكم و هو اسرع الحاسبين‏» ; (19) «آگاه باشيد كه حكم و داورى مخصوص اوست، و او سريعترين حسابرسان است .»
«الله يحكم بينكم يوم القيامة فيما كنتم فيه تختلفون‏» ; (20) «خدا در روز قيامت در مورد آنچه با يكديگر در آن اختلاف مى‏كرديد، داورى خواهد كرد .»

اقتدار حاكميت در قيام مهدى عليه السلام

امام مهدى عليه السلام، در اجراى حدود و احكام الهى و مبارزه با ستمگران، قاطعيتى خدائى دارد، چشم پوشى و مسامحه در راه و روش او نيست . از ملامت ملامت گران ابايى ندارد و از هيچ مقام و قدرتى نمى‏هراسد . قاطعيت وسازش ناپذيرى، خصلت همه رهبران راستين الهى است، و در امام مهدى عليه السلام اين خصلت در حد اوج و كمال است .
امام على عليه السلام مى‏فرمايد:
«و ليطهرن الارض من كل غاش; (21) [امام مهدى عليه السلام] زمين را از هر چه باعث فريب و گمراهى مردم شود، پاك مى‏سازد .»
از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمودند: «ليس شانه الا بالسيف، لا يستتيب احدا، و لا ياخذه فى الله لومة لائم; (22) شيوه [حضرت مهدى عليه السلام] تنها با شمشير است و توبه كسى را نمى‏پذيرد و در راه اجراى احكام الهى، از ملامت هيچ ملامتگرى نمى‏هراسد .»
4- بشارت انبياء و اولياء به ظهور قيامت كبرى و صغرى
قيامت كبرى و رستاخيز مهدى عليه السلام، به خاطر اهميتشان، مورد بشارت و نويد همه انبيا و اولياى الهى قرار گرفته، بلكه وجه مشترك همه اديان الهى است . به خصوص قيام مصلح جهان، كه در برخى مكاتب غير الهى نيز مورد توجه بوده است .

بشارت به قيامت كبرى

«و الى مدين اخاهم شعيبا فقال يا قوم اعبدوا الله و ارجوا اليوم الآخر» ; (23) «و به سوى [مردم] مدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم]. گفت: اى قوم من، خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميد داشته باشيد .»
«اذا وقعت الواقعة ليس لوقعتها كاذبة‏» ; (24) «زمانى كه آن واقعه وقوع يابد، [كه] در وقوع آن هيچ دروغى نيست .»
«يا ايها الذين امنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد» ; (25) «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا داريد، و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا [ى خود] از پيش چه فرستاده است .»

بشارت به رستاخيز مهدى عليه السلام

در تمام اديان و مذاهب مختلف جهان به مصلحى نويد داده شده است كه در آخر زمان ظهور خواهد كرد و به جنايت‏ها و خيانت‏هاى انسان‏ها خاتمه خواهد داد و شالوده حكومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى، استوار خواهد كرد . نويد آن مصلح بزرگ جهان، علاوه بر قرآن مجيد، در كتاب‏هاى آسمانى چون انجيل، تورات و زبور آمده است . (26)
قرآن كريم:
«و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادى الصالحون‏» ; (27) «و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد .»
تورات:
- «خداوند بر ابراهيم ظاهر گشته گفت: تمام اين زمين را كه مى‏بينى به تو و ذريه تو تا به ابد خواهم بخشيد . . . . به سوى آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، هرگاه توانى آن‏ها را شمرد . . . . ذريت تو نيز چنين خواهد بود . . . . من هستم يهوه كه تو را از كلدانيان بيرون آوردم تا اين زمين به ارثيت تو بخشم .» (28)
- «اگر چه تاخير نمايد، برايش منتظر باش، زيرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد . . . بلكه جميع امت‏ها را نزد خود جمع مى‏كند و تمامى قوم‏ها را براى خويش فراهم مى‏آورد .» (29)
انجيل:
- «همچنان كه برق از مشرق، ساطع شده تا به مغرب ظاهر مى‏شود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد . . . آن گاه علامات پسر انسان در آسمان پديدگردد . و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه زنى كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاى آسمان با قوت و جلال مى‏آيد .» (30)
- «كمرهاى خود رابسته، چراغ‏هاى خود را افروخته بداريد . و شما مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود را مى‏كشند، كه چه وقت از عروسى مراجعت كند، تا هر وقت آيد و در را بكوبد بى درنگ براى او باز كنند . خوشا به حال آن غلامان كه آقاى ايشان چون آيد ايشان را بيدار يابد . . . . پس شما نيز مستعد باشيد، زيرا در ساعتى كه گمان نمى‏بريد پسر انسان مى‏آيد .» (31)
زرتشتيان:
- «مردى بيرون آيد از زمين تازيان، از فرزندان هاشم، مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بر دين جد خويش باشد، با سپاه بسيار، روى به ايران نهد و آبادانى كند و زمين را پر از داد كند .»
- «پيامبر عرب آخرين فرستاده است كه از ميان كوه‏هاى مكه ظاهر شود . . . از فرزندان پيامبر شخصى در مكه پديدار خواهد شد كه جانشين آن پيامبر است و پيرو دين جد خود مى‏باشد . . . . از عدل او گرگ با ميش آب مى‏خورند و همه جهانيان به آئين مهر آزماى [محمد] خواهندگرويد .» (32)
5- زندگى خوب و فراوانى نعمت
در قيامت كبرى و صغرى، مردان مؤمن و زنان مؤمنه در ناز و نعمت زندگى مى‏كنند و هيچ گونه نگرانى و ترسى آن‏ها را تهديد نمى‏كند .

زندگى در قيامت كبرى

«و من يطع الله و رسوله يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار . . .» ; (33) «و هر كس از خدا و پيامبر او اطاعت كند، وى را به باغ‏هايى درآورد كه از زير [درختان] آن نهرها روان است .»
«ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا» ; (34) «همانا نيكان از جامى نوشند كه آميزه‏اى از كافور دارد .»
«اولئك لهم جنات عدن تجرى من تحتهم الانهار يحلون فيها من اساور من ذهب و يلبسون ثيابا خضرا من سندس و استبرق متكئين فيها على الارائك نعم الثواب و حسنت مرتفقا» ; (35) «آن‏ها كسانى هستند كه بهشت‏هاى جاودان براى آنان است، از زير [قصرها] شان جويبارها روان است . در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مى‏شوند و جامه‏هايى سبز از حرير نازك و ضخيم مى‏پوشند . در آنجا بر سريرها تكيه مى‏زنند . چه خوش پاداش و نيكو تكيه گاهى .»

زندگى در رستاخيز مهدى عليه السلام

در سلام به حضرت مهدى آمده است: «السلام على ربيع الانام، و نضرة الايام; (36) سلام بر بهاران زندگى مردمان و طراوت روزگاران .»
رسول گرامى اسلام مى‏فرمايد: «يتنعم امتى فى زمن المهدى عليه السلام نعمة لم يتنعموا قبلها قط يرسل السماء عليهم مدرارا و لا تدع الارض شيئا من نباتها الا اخرجته; (37) امت من در زمان مهدى عليه السلام به نعمتى دست‏يابند كه پيش از آن و در هيچ دوره‏اى دست نيافته بودند [ . در آن روزگار] آسمان باران فراوان دهد، و زمين هيچ روييدنى را در دل خود نگاه ندارد .»
6- آشكار شدن باطن‏ها
يكى از موضوعاتى كه وجه شباهت‏بين دو قيام است، بر ملا شدن باطن و درون انسان‏ها است، البته برملا شدن باطن‏ها، در قيامت كبرى با قيامت صغرى متفاوت است . در قيامت كبرى، آشكار شدن درون، كلى و فراگير است ولى در رستاخيز مهدى عليه السلام، ظاهر شدن درون مردم، براى حاكم و والى عادل - يعنى امام زمان عليه السلام - تحقق پيدا مى‏كند . پس به طور كلى مى‏توان ظهور باطن‏ها را يكى از وجوه مشترك بين دو قيام دانست .

در قيامت كبرى

«يوم تبلى السرائر» ; (38) «آن روز كه رازها [همه] فاش مى‏شود .»
«يوم هم بارزون لا يخفى على الله منهم شى‏ء» (39) ; «آن روز كه آنان ظاهر گردند، چيزى از آن‏ها بر خدا پوشيده نمى‏ماند .»
«و اذا الصحف نشرت‏» (40) ; «و آنگاه كه نامه‏ها گشوده شوند .»

در رستاخيز مهدى عليه السلام

ابان مى‏گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى‏فرمود: «لا تذهب الدنيا حتى يخرج رجل منى رجل يحكم بحكومة داود (41) و لا يسئل عن بينة يعطى كل نفس حكمها; (42) دنيا به آخر نمى‏رسد تا مردى از من (حضرت مهدى عليه السلام) قيام كند و آن مرد شبيه حكم حضرت داود حكم خواهد كرد و از شاهد سؤال نمى‏كند و حكم هر كس را به او مى‏دهد .»
حسن بن ظريف مى‏گويد: در ذهن خود دو سؤال داشتم، آن‏ها را براى امام عسكرى عليه السلام نوشتم و چنين سؤال كردم:
«اذا قام القائم و اراد ان يقضى اين مجلسه الذى يقضى فيه بين الناس؟ فجاء الجواب: سالت عن القائم، فاذا قام يقضى بين الناس بعلمه، كقضاء داود، و لا يسال البينة; (43)
وقتى حضرت مهدى عليه السلام قيام كرد، از چه مقام و جايگاهى بين مردم حكم خواهد كرد؟ جواب آمد [و امام در آن جواب فرمود]: سؤال از قائم كردى، پس هر گاه [مهدى عليه السلام] قيام كند، در بين مردم به علم خود قضاوت مى‏كند، شبيه قضاوت حضرت داوود و از شاهد و بينه سؤال نمى‏كند .»
7- حيات مجدد
از ديگر وجوه مشترك بين قيامت كبرى و رستاخيز مهدى عليه السلام، زنده شدن انسان‏هاست كه در قيامت كبرى انسان‏ها براى بهره‏مند شدن از جزاء و پاداش الهى زنده مى‏شوند و در قيام مهدى عليه السلام، مؤمنين به خاطر لذت بردن و مشاركت در حكومت عدل، و كافرين به جهت زجر كشيدن از مشاهده حكومت الهى زنده مى‏شوند .

حيات دوباره در قيامت كبرى

«ثم نفخ فيه اخرى فاذا هم قيام ينظرون‏» ; (44) «سپس بار ديگر در آن [صور] دميده مى‏شود و به ناگاه آنان [برپاى] ايستاده مى‏نگرند .»
«و نفخ فى الصور فجمعنا هم جمعا» (45) ; «و [همين كه] در صور دميده شود، همه آن‏ها را گرد خواهيم آورد .»
«و نفخ فى الصور فاذا هم من الاجداث الى ربهم ينسلون‏» (46) ; «و در صور دميده خواهد شد، پس به ناگاه از گورهاى خود شتابان به سوى پروردگار خويش مى‏روند .»

حيات دوباره در رستاخيز مهدى عليه السلام

چنانكه در ابتداى مقاله بيان شد، روز رجعت‏يكى از ايام الله است . در روايات، اقرار و ايمان به رجعت از نشانه‏هاى مؤمن ذكر شده است .
برقى از امام صادق عليه السلام نقل مى‏كند: «من اقر بسبعة اشياء فهو مؤمن و ذكر منها الايمان بالرجعة; (47) كسى كه به هفت چيز معترف باشد، پس او مؤمن است و از جمله آن هفت چيز، ايمان به رجعت را ذكر فرمود .»
زنده شدن در رستاخيز مهدى عليه السلام كه به رجعت معروف است، مثل قيامت كبرى كلى و فراگير نيست، بلكه جزئى و نسبى است .
امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند: «ان الرجعة ليست عامة، و هى خاصة لا يرجع الا من محض الايمان، او محض الشرك محضا; (48) رجعت، عمومى نيست، بلكه جنبه خصوصى دارد، تنها گروهى بازگشت مى‏كنند كه ايمان خالص يا شرك خالص دارند .

رجعت در قرآن

آياتى از قرآن كريم نشانگر اين است كه تاكنون در اين دنيا رجعت صورت گرفته است . برخى از اين آيات را در ذيل مى‏آوريم .
«فقال لهم الله موتوا ثم احياهم‏» (49) ; «پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپاريد، آنگاه آنان را زنده ساخت .»
«ثم بعثناكم من بعد موتكم لعلكم تشكرون‏» (50) ; «سپس شما را پس از مرگتان حيات بخشيديم، شايد شكر نعمت [او را] بجا آوريد .»
اين آيه درباره بنى اسرائيل است كه گروهى از آن‏ها بعد از تقاضاى مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگبارى شدند و مردند، دوباره زنده شدند .
«فاماته الله ماة عام ثم بعثه‏» (51) ; «پس خداوند، او را (به مدت) صد سال ميرانده، آن‏گاه او را برانگيخت .»
اين آيه در مورد پيامبرى است كه از كنار يك آبادى عبور مى‏كرد، در حالى كه ديوارهاى آن فرو ريخته بود و اجساد و استخوان‏هاى اهل آن در هر سو پراكنده شده بود، از خود پرسيد چگونه خداوند اين‏ها را پس از مرگ زنده مى‏كند، خدا او را يكصد سال ميراند و سپس زنده كرد و به او گفت: چقدر درنگ كردى؟ عرض كرد يك روز يا قسمتى از آن، فرمود: بلكه يكصد سال بر تو گذشت . (52)
8- انتقام از ظالمان و ستمگران
انتقام گرفتن از ستمگران و ظالمان به طور مشترك در قيامت كبرى و رستاخيز مهدى عليه السلام مطرح است . در قيامت كبرى و قيام مهدى عليه السلام، انسان‏هاى مؤمن، به پاداش و رحمت الهى مى‏رسند، و انسان‏هاى كافر و ظالم، به عذاب و كيفر الهى دچار مى‏شوند .

انتقام خدا از ظالمان در قيامت

«فيومئذ لا يعذب عذابه احد، و لا يوثق وثاقه احد» (53) ; «پس در آن روز هيچ كس چون عذاب كردن او، عذاب نمى‏كند و هيچ كس چون در بند كشيدن او، در بند نمى‏كشد .»
«انا اعتدنا للظالمين نارا احاط بهم سرادقها و ان يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل‏» (54) ; «ما براى ستمگران آتشى آماده كرده‏ايم كه سرا پرده‏اش آنان را دربرمى گيرد، و اگر فرياد رسى جويند، به آبى چون مس گداخته يارى مى‏شوند .»
«ان جهنم كانت مرصادا، للطاغين مابا، لابثين فيها احقابا، لايذوقون فيها بردا و لاشرابا، الا حميما و غساقا» ; (55) «[آرى جهنم [از ديرباز] كمين گاهى بود، [كه] براى سركشان بازگشتگاهى است، روزگارى دراز در آن درنگ كنند، در آن جا نه خنكى چشند و نه شربتى، جز آب جوشان و چركابه‏اى .»

تجلى انتقام خداوند در انتقام مهدى عليه السلام

امام باقر عليه السلام در بيان شباهت‏هاى حضرت مهدى عليه السلام با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «فخروجه بالسيف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله و الجبارين و الطواغيت; (56) قيام با شمشير و كشتن دشمنان خدا و پيامبر، و جباران و سركشان [از وجوه شباهت او] است .»

پی نوشت :

1) شيخ صدوق، خصال، ج 1، ص 108 .
2) مزمل/14 .
3) حاقه/14 .
4) حج/1 .
5) واقعه/4 .
6) تكوير/1 .
7) قيامت/7 .
8) شيخ طوسى، كتاب الغيبه، ص 453; بحارالانوار، ج 52، ص 288 .
9) تاريخ ما بعد الظهور، ص 176 .
10) چشم به راه مهدى، جمعى از نويسندگان، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، ص 299 .
11) شيخ طوسى، كتاب الغيبه، ص 251; غيبت نعمائى، ص 250 .
12) شيخ مفيد، ارشاد، ج 1، ص 370 .
13) چشم به راه مهدى، همان، ص 273 .
14) انبياء/47 .
15) زلزله/8 و 7 .
16) شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج 1، ص 257 .
17) مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 381; شيخ طوسى، تهذيب، ج 6، ص 156 .
18) تين/8 و 7 .
19) انعام/62 .
20) حج/69 .
21) مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 120 .
22) همان مدرك، ج 52، ص 354 .
23) عنكبوت/36 .
24) واقعه/1 و 2 .
25) حشر/18 .
26) مهدى پور على اكبر، او خواهد آمد، ص 93 .
27) انبياء/105 .
28) سفر پيدايش: فصل 12، بند 7; فصل 13، بند 15 و فصل 15، بندهاى 5- 8 .
29) كتاب حيقوق نبى: فصل 2، بندهاى 3- 5 .
30) انجيل متى: فصل 24، بندهاى 27، 30، 35، 37 و 45 .
31) انجيل لوقا: فصل 12، بندهاى 35- 36 .
32) رك، او خواهد آمد، على اكبر مهدى پور; جاماسب نامه .
33) نساء/13 .
34) دهر/5 .
35) كهف/31 .
36) مفاتيح الجنان‏ص 531 .
37) مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 83 .
38) طارق/9 .
39) غافر/16 .
40) تكوير/10 .
41) طبق نقل روايات حضرت داود به باطن مردم آگاه بوده و بر اساس آن با مردم برخورد مى‏كرده و حكم صادر مى‏كرده است .
42) الصفار القمى، بصائر الدرجات فى فضائل آل محمد عليه السلام، نشر مكتبة آية الله مرعشى نجفى، ص 285 .
43) طوسى، محمد، الثاقب فى المناقب، موسسه انصاريان، ص 565 .
44) زمر/68 .
45) كهف/99 .
46) يس/51 .
47) مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 53، ص 121 .
48) همان، ص 39 .
49) بقره/243 .
50) تفسير نمونه، ج 15، ص 557 .
51) بقره/259 .
52) تفسير نمونه، ج 15، ص 556 .
53) فجر/25- 26 .
54) كهف/29 .
55) نباء/21- 25 .
56) صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج 1، ص 327 .





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط