نامه‌های عاطفی امام خمینی (1)

[آقای خمینی عزیز، نمی‌خواهم با تقاضای خود مزاحم شما بشوم، اما تا دیروز مشکلی داشتم (که می‌خواهم با مساعدت شما حل کنم). امیدوارم با محبتی که دارید کمکم کنید. نامزدم بزودی هدیه سالروز تولدش را دریافت خواهد کرد.
شنبه، 18 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نامه‌های عاطفی امام خمینی (1)
 نامه‌های عاطفی امام خمینی (1)

 

گردآوری و تنظیم: رسول سعادتمند




 

پند و اندرزهای اخلاقی به پریدسی کوپیسا

زمان: 1357 هـ. ش./ 1399 هـ. ق.
[آقای خمینی عزیز، نمی‌خواهم با تقاضای خود مزاحم شما بشوم، اما تا دیروز مشکلی داشتم (که می‌خواهم با مساعدت شما حل کنم). امیدوارم با محبتی که دارید کمکم کنید. نامزدم بزودی هدیه سالروز تولدش را دریافت خواهد کرد. هدیه‌ای که از قلب من تقدیم می‌شود. او مشتاقانه دستخط (بزرگان را) گردآوری می‌کند (و کلکسیونی از این دستخطها دارد) و روز تولدش چهارم فوریه است. چقدر خوشحال می‌شود که سلامی از شما دریافت کند. لذا از شما درخواست می‌کنم که لطفی در حق من کرده و چند جمله زیباروی کارت پستالی که (در پاکت نامه) برایتان گذاشته‌ام برای ایشان بفرستید. اگر اساساً دستخطی برای کسی ارسال نمی‌کنید، لطفاً مرا در جریان امر قرار دهید.
اکسل نِلکِن- بِبِلز دورف- شماره 57- 5810 ویتن- آلمان غربی.
با تشکر و بهترین آرزوها برای شما. ارادتمند شما، پریدسی کوپیسا]
بسمه تعالی
سعی کنید برای جامعه فرد مفید باشید. سعی کنید تحت تأثیر قدرتهای شیطانی واقع نشوید. سعی کنید انسان متعهد باشید. ان‌شاء‌الله سلامت باشید.
روح الله الموسوی الخمینی (1)

اعلام خبر سلامتی به یکی از علاقه‌مندان

زمان: بهمن 1358/ ربیع الاول 1400
مکان: تهران، بیمارستان قلب
[بنام خدا. ای امام جان من، از این خواب که دیشب دیدم بسیار ناراحتم. حدود ساعت چهار صبح بود که شما را در خواب دیدم که سه نفر به ملاقات شما آمدند و برای شما آب و یک لیوان شربت آورده بودند. من هم با آنها بودم که به حضور شما آمدند. آنها که بسیار صورتی زیبا داشتند، گفتند که دیگر ما طاقت [دیدن] دوا خوردن شما را نداریم. این بود که صبح ساعت پنج از منزل خودمان که در خیابان شهدا بود، خود را به اینجا رسانده‌ام و از هر کس اجازه گرفتم که شما را ببینم، نتوانستم. فقط حال خود را با یک دستخط کوچک برای من بنویس. من در راهرو منتظر جواب هستم- سید خدیجه غریبان لواسانی.] (2)
بسمه تعالی، من بحمدالله حالم خوب است و خواب شما خیر است. خداوند به شما توفیق و سعادت عنایت نماید.
روح الله الموسوی الخمینی (3)

نامه به دانش‌آموزان دبیرستان اسپرینگ دال آمریکا

زمان: 1360 هـ. ش./ 1401 هـ. ق.
مکان: تهران، جماران
بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان عزیز خوب دبیرستان اسپرینگ دال ایالت کانزاس امریکا. نامه محبت‌آمیز و هدیه ارزشمند شما عزیزان را دریافت نمودم. من می‌‌دانم که سرخپوستان و سیاهپوستان در فشار و زحمت هستند. در تعلیمات اسلام فرقی بین سفید و سرخ و سیاه نیست. آنچه انسانها را از یکدیگر امتیاز می‌دهد تقوا و اخلاق نیک و اعمال نیک است. از خداوند بزرگ می‌خواهم شما فرزندان عزیز را موفق کند و به راه راست هدایت فرماید.
یک جزوه از کلمات نصیحت‌آموز پیغمبر بزرگ اسلام را که برای کودکان ایران هدیه داده‌اند، برای شما عزیزان می‌فرستم، و به شما دعای خیر می‌کنم. امید است در ارزشهای انسانی موفق باشید.
روح الله الموسوی الخمینی (4)

پاسخ امام به نامه‌ی یک دانش‌آموز درباره‌ی کمک به جبهه

زمان: 1360 هـ. ش./ 1401 هـ. ق.
مکان: تهران، جماران
[بسمه تعالی. با سلام و درود فراوان بر امام بزرگوار عزیز، بنده یک دانش‌آموز دبیرستان هستم که دو ماه پیش در یک مسابقه دو شرکت کردم و نفر اول شدم. برای پدرم که در جبهه جنگ بود این پیروزی خودم را نوشتم و پدرم که از طرف بسیج مبلغ ششصد تومان پول برای مساعده به او داده بودند، مبلغ پانصد تومان را به عنوان جایزه برای من فرستاد. بنده هم این پول را خدمت شما می‌فرستم که دوباره خرج جنگ علیه کفر شود.
امام عزیز، اگر در صدر اسلام سربازها آب را به دیگری تعارف می‌کردند ما هم حاضریم نان خود را به همدیگر تعارف کنیم و بدهیم. ان‌شاء‌الله مورد قبول گردد.
محمد چراغی، دانش‌آموز سال سوم دبیرستان]
بسمه تعالی
برادر عزیز نامه‌ی شما رسید. مبلغ مذکور را قبول کردم و فرستادم برای شما و من عوض شما به جبهه خدمت می‌کنم. ان‌شاء‌الله موفق باشید.
روح‌الله الموسوی الخمینی (5)

نامه به خانم مهدی‌یار (وجوه شرعی- قبول هدیه‌ی ایشان)

زمان: دی 1360/ ربیع الاول 1402
مکان: تهران، جماران
[محضر مبارک رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران- دامت برکاته
پس از عرض سلام و دورد فراوان خاطر شریف را مستحضر می‌دارم، این ضعیفه در زمان رژیم طاغوتی به زیارت خانه خدا نائل شده‌ام و پول آن را به من بخشیده بودند. بعداً متذکر شدم که آقای خوبی فرموده‌اند که پول بخشیده شده را باید خمسش را بدهند؛ چون سواد نداشتم متوجه نبودم، دل‌ چسبم نبود. حال در این زمان جمهوری اسلامی آرزو دارم تا حال به اندازه‌ی توانایی به مستضعفین هم کمک کنم. این ضعیفه غیر از خانه‌داری خیاطی هم دارم؛ چنانچه اجازه بفرمایید برای سال آینده ثبت نام کنم. خواهشمندم جواب ثبت نام را بفرمایید. ضمناً برای تذکر شبی در خواب بانویی یک بغچه که سه قواره پیراهن با اندازه به من داد و فرمود که این سه پیراهن را یکی برای حضرت علی (علیه‌السلام) و دیگری برای امام حسن (علیه‌السلام) و دیگری برای امام حسین (علیه‌السلام) بدوز. خواهشمندم این پیراهن را که دوخته‌ام از این ضعیفه ناچیز قبول فرمایید. در خاتمه امید دارم به خداوند متعال که سایه بلندپایه آن رهبر شکوهمند بر سر ایران و جهان مستدام بدارد.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
60/10/16- 10/ع/1402
آدرس: شیراز- چهار سوق وکیل- خرازیِ عبدالعلی مهدی‌یار]
بسمه تعالی
همشیره‌ی محترمه مرقوم شما واصل گردید. حج شما صحیح است حتی با فرض آنکه به بخشش خمس تعلق می‌گیرد؛ ولی به بخشش خمس تعلق نمی‌گیرد. ان‌شاء‌الله خداوند به شما توفیق دهد. پیراهن هدیه واصل شد. از شما تشکر می‌کنم.
روح‌الله الموسوی الخمینی (6)

پاسخ به نامه‌ی دانش‌آموز روستای معدن فیروزه‌ی نیشابور

زمان: 4 اسفند 1360/ 28 ربیع‌الثانی 1402
مکان: تهران، جماران
[بسم الله الرحمن الرحیم. حضور محترم پدر عزیز و مهربانمان حضرت امام خمینی
امیدواریم که سلام گرم ما را بپذیرید و وجودتان از هر گونه بیماری و ناراحتی دور باشد. ما می‌خواستیم همان طور که در کتاب تعلیمات دینی و اخلاق کلاس پنجم بود، نامه‌ای به شما بنویسیم و مانند امام محمدتقی (علیه‌السلام) که فرماندار سیستان را نصیحت کرده بود، شما را نصیحت کنیم. اما متوجه شدیم که این کار، اشتباه بزرگی است و گناه دارد؛ چون شما خود شخصی بزرگ و باتقوا و پرهیزکارید و در برابر قدرتهای شرق و غرب ایستادگی نموده‌اید و با قدرتهای شیطانی در حال مبارزه هستید، در حالی که ما کودکانی هستیم که شاید حتی دست چپ و راستمان را از یکدیگر تشخیص ندهیم، پس چگونه خود را راضی کنیم که شما را نصیحت نماییم. از این نظر فقط تصمیم گرفتیم که نامه‌ای برای شما بنویسیم و ضمن عرض سلامی گرم و با محبت، از خداوند بزرگ بخواهیم و دعا کنیم که شما را در پناه خود در کلیه کارها موفق و پیروز نگه دارد، و هرچه زودتر سربازان اسلام را بر نیروهای صدام و کافران بعثی پیروزی عطا فرماید. آمین یا رب العالمین.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه‌دار.
نماینده کلاس پنجم (الف)- سیدابوالفضل مرزانی-60/11/26- نیشابور]
بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان عزیز خوبم
چه خوب بود که نصیحتی را که در نظر داشتید، می‌نوشتید. ما همه محتاج به نصیحت هستم و نصیحت شما عزیزان، بی‌غرضانه و از روی صفای قلب است. اکنون به عنوان پدر پیری شما عزیزان را نصیحت می‌کنم که در تحصیل علم و فراگرفتن دانش و اخلاق و کردار نیکو کوشا باشید که افراد متعهد و سودمندی برای اسلام بزرگ و میهن عزیزتان باشید. خداوند یار و نگهدارتان باشد.
28 ربیع‌الثانی 1402/ 4 اسفند 1360
روح‌الله الموسوی الخمینی (7)

پندها و نصایح اخلاقی در پاسخ به نامه دانش‌آموزان دبستانی

زمان: 26 اسفند 1360/ 21 جمادی‌الاول 1402
مکان: تهران، جماران
بسم الله الرحمن الرحیم
دبستان سلمان فارسی- 26 اسفند 1360
فرزندان عزیزم، نامه‌های محبت‌آمیز شما واصل گردید و موجب تقدیر و تشکر شد.
امیدوارم خداوند تعالی به شما عزیزان که امروز کودکانی صافدل و بامحبت می‌باشید توفیق در تحصیل و اخلاق کریمه و تهذیب نفس مرحمت فرماید که در آتیه ان‌شاء‌الله تعالی خدمتگزارانی برای اسلام و کشور و ملت خود باشید و از شرّ کجروانی که می‌خواهند شما را به کجروی کشانند محفوظ باشید.
هرچه می‌توانید در تحصیل علوم جدی و کوشا و در اخلاق و اعمال و کردار نیک کوشش کنید که برای آتیه میهنتان افتخارآفرین باشید. و در احترام به پدران و مادران و معلمان که پدران معنوی و فرهنگی شما هستند فروگذار نکنید و از اسلام و جمهوری اسلامی حمایت و پشتیبانی نمایید.
خداوند متعال پشت و پناه همگان باشد. پیروز باشید و عید نوروز بر شما مبارک باد. والسلام.
روح‌الله الموسوی الخمینی (8)

پاسخ به نامه‌ی یک خانم معلم

زمان: تیر 1361/ شعبان 1402
مکان: تهران، جماران
[بسم الله الرحمن الرحیم. السلام علیکم، ان‌شاء‌الله که حال همگی‌تان خوب باشد و هیچ‌گونه کسالتی نداشته باشید که مبادا دشمن شاد شوید. ما هیچ کاری نداریم با شما عزیزان، جز اینکه دعا کنیم و دعا کنیم. من نمی‌دانم و نمی‌توانم احساسات درونی حاکی از عشق به امام عزیز را چطور بیان کنم فقط این را می‌دانم که می‌خواهم و نمی‌توانم؛ می‌دانم که رهبر عزیزتر از جانم- به علت کثرت نامه‌ها- نمی‌توانند نامه من حقیر را بخوانند (من هم توقع ندارم؛ چون وجود امام از همه چیز مهمتر و باارزشتر است) ولی شما را به خدا که یک خط (دستخط امام) برایم بنویسید. این جانب فعلاً معلم (مربی تربیتی) می‌باشم و قبل از اینکه معلم شوم حقوق یک ماهم را نذر جدّ امام کردم. دوبار به دفتر تلفن زدم یک بار گفتید پول را بیاورید جماران گفتم چون راهم دور است و از شهر ری می‌باشد، گفتید بفرستم. الآن همراه این نامه پول را که مبلغ ناقابل دو هزار و سیصد تومان می‌باشد می‌فرستم، باشد که ان‌شاء‌الله برسد. فقط اگر رسید دو کلمه برایم بنویسید که رسیده است تا بدانم نذرم ادا شده است و پول خود را نزد خود امام عزیزتر از جانم بدهید. دخل و تصرف با خود ایشان می‌باشد. اگر خطم بد است ان‌شاء‌الله می‌بخشید وقت با ارزشتان را بیشتر از این نمی‌گیرم. خدا به همراه همگی‌تان باشد. خداوند بر طول عمر امام کبیرمان بیفزاید، ان‌شاء‌الله. به امید پیروزی و آزادی تمام سرزمینهای اشغالی از دست صهیونیستها و امپریالیستها از ایران تا قدس عزیز، ان‌شاء‌الله. 61/3/29- اکرم یزدی‌زاده].
بسمه تعالی
خانم اکرم یزدی‌زاد- ایّدها الله تعالی
مرقوم محترم واصل، از عواطف و تعهد شما به اسلام و جمهوری اسلامی متشکرم.
امید است موفق در تربیت خود و دیگران باشید. از خداوند تعالی سعادت و سلامت شما را خواهانم. ضمناً وجه نذر شما واصل شد و من قبول نمودم. والسلام علیکِ.
روح‌الله الموسوی الخمینی (9)

تشکر از اهدای وجه نقد توسط یک نوجوان برای رفع نیاز جبهه‌ها

زمان: 1361 هـ. ش. / 1403 هـ. ق.
مکان: تهران، جماران
مخاطب: نوجوان یازده ساله
بسمه تعالی
فرزند عزیزم، وجهی را که فرستاده بودید برای جبهه‌ها واصل شد. خیلی از روحیه شما عزیز خوشحال شدم. ولی من خواهش می‌کنم این وجه را خودتان صرف کنید. من به جای شما خدمت به جبهه ان‌شاء‌الله می‌کنم.
روح‌الله الموسوی الخمینی (10)

پاسخ به نامه‌ی محبت‌آمیز دبستان دخترانه‌ی فاطمیه تهران

زمان: 24 آذر 1361/ 29 صفر 1403
مکان: تهران، جماران
[بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر امام عزیز و بزرگوارمان، خمینی روح خدا
امام عزیز، ما بچه‌های کلاس پنجم جهاد مدرسه فاطمیه هستیم. چون در کتاب دینی ما نامه امام محمدتقی- علیه السلام- را به فرمانده سیستان و نصیحتهایی را که امام، به ایشان کرده‌اند نوشته، ما هم تصمیم گرفتیم که برای شما نامه‌ای نوشته و شما را نصیحت کنیم. ولی اماما، ما شما را نمی‌توانیم نصیحت کنیم. زیرا شما بزرگوارید و از همه گناهان به دورید. شما آن امام بت‌شکنی هستید که مدت چهل سال است نمازهای شبتان ترک نشده. ای بزرگی که ما را از قعر زشتیها و فسادها و بی‌ایمانیها به ساحل نجات رساندی. ما در این ماههای عزای محرّم و صفر، عزا می‌گیریم، زیاد نمی‌خندیم و سینه زنی و نوحه‌خوانی می‌کنیم؛ چون شما به آن تأکید کرده‌اید.
اماما، اگر می‌توانستیم که چهره پاک و نورانی شما را از نزدیک ببینیم، خیلی خوب می‌شد. ولی باز شکر که لیاقت آن، برای ما پیدا شده که برای شما نامه بنویسیم. ای خمینی عزیز و جانمان، شما پدر همه ما بچه‌ها هستید ای پدر بزرگوار، ما شما را به اندازه ریگهای روی زمین، آبهای توی دریاها و ابرهای آسمان، دوست داریم. اماما، ای کاش مسئولین مدرسه وسائلی فراهم کنند که، بتوانیم از نزدیک، شما را ببینیم، همه ما امیدواریم یک بار هم که شده در عمرمان تو را ای آنکه وصفت را فقط خدا می‌تواند بکند، ببینیم. ای امام عزیزمان، خواهش می‌کنیم از اینکه از شما تعریف کردیم، ناراحت نشوید. به خدا، قلم در وصف شما خود می‌رود و نمی‌توانیم جلوی آن را بگیریم.
اماما، بدان که ما مانند مردم کوفه تو را تنها نخواهیم گذاشت. اماما، ما از همین بچگی نماز می‌خوانیم، مقنعه سر می‌کنیم. برای مبارزه با آمریکای جنایتکار و شوروی کثیف و برای کوری چشم دشمنان، حتی ورق دفترمان را تا آنجا که بتوانیم، نمی‌کَنیم. ای امام عزیزمان، بگذار آخرین حرفهایمان را- گو اینکه دلمان نمی‌خواهد نامه را تمام کنیم- بنویسیم. ای امام عزیز، تو مانند قلمی می‌مانی که همیشه سعی داشته‌ای و سعی می‌کنی که بر روی کاغذ دلها، نام خدا را بنویسی.
اماما، ما بچه‌های کوچک از ته قلبمان، سه خواهش از شما داریم و امیدواریم لیاقت آنها را داشته باشیم. اول آنکه: ای پدر بزرگوارمان، ای پیر جماران، ای روح خدا با خط زیبای خودتان برای ما جواب بنویسید و ما و آموزگارانمان را در آن نصیحت کنید. دوم آنکه: عکسی از خودتان را با امضاتان همراه آن، برای ما بفرستید و در آخر آنکه: امام، جان همه ما فدای یک لحظه عمر تو. ای رهبر عزیز که هنوز ما مسلمانان قدر تو را نمی‌دانیم؛ آقای خمینی عزیزمان، با چشمانی مشتاق، منتظر جواب نامه شما هستیم. تو ای صدام پست، ای ریگان خائن و ای بگین بی‌حیا، بدانید که خون بر شمشیر پیروز است. این گفته روح خدا، امام است.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار، از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزای، از صحنه روزگار منافقین رو بردار، ستارگان چون رفتند، تو خورشید رو نگه دار.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته].
بسمه تعالی
فرزندان عزیزم! نامه‌ی محبت‌آمیز شما را قرائت کردم. کاش شما عزیزان مرا نصیحت می‌کردید که محتاج آنم. امید است با نشاط و خرمی درسهایتان را خوب بخوانید و در همان حال، به وظایف اسلامی که انسانها را می‌سازد، عمل کنید و اخلاق خود را نیکو کنید و اطاعت و خدمت پدران و مادرانتان را غنیمت شمارید و آنها را از خود راضی کنید و به معلمهایتان احترام زیاد بگذارید. سعی کنید برای اسلام و جمهوری اسلامی و کشورتان مفید باشید. از خداوند تعالی، سلامت و سعادت و ترقی در علم و عمل برای شما نور چشمان آرزو می‌کنم. سلام بر همه شماها.
29 شهر صفر 1403
روح‌الله الموسوی الخمینی (10)

پاسخ به تقاضای ارسال امضاء برای یک دانش‌آموز

زمان: دی 1361/ ربیع الاول 1403
مکان: تهران، جماران
[بسم الله الرحمن الرحیم. امام خمینی، ای پدر عزیز گرامی!
از شما خواهش می‌کنم و شما را به آن خدایی که همه ما و شما می‌پرستیم، این عکس را امضا کنید.
دوستدار حقیقی شما، زهرا غزائیان- سوم راهنمایی از بهشهر
امام عزیز، ای امام من، ای روح من، ای هستی من! با آن دستهای پاکت، این عکس را امضا کنید و من این امضا را در قالب عکس بگذارم و آن را به دیوار بچسبانم. (12) خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی، خمینی را نگهدار.
تقدیمی از بهشهر- غزائیان- خیابان امام خمینی، چایخانه حقیقت، حاج صمد غزائیان].
[بسمه تعالی]
خداوند رحمت فرماید شهید سعید را. (13)
روح‌الله الموسوی الخمینی (14)
ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

1. صحیفه امام، ج6، ص 5.
2. این نامه از روی کاغذ یادداشت بیمارستان قلب (شهید رجایی) نوشته شده است و پاسخ امام نیز ذیل آن مرقوم گردیده است.
3. صحیفه امام، ج12، ص 125.
4. صحیفه امام، ج14، ص 224.
5. صحیفه امام، ج15، ص 47.
6. صحیفه امام، ج15، ص 467.
7. صحیفه امام، ج16، ص 70.
8. صحیفه امام، ج16، ص 115.
9. صحیفه امام، ج16، ص 358.
10. صحیفه امام، ج17، ص 103.
11. صحیفه امام، ج17، ص 137- 138.
12. نامه‌ای دیگر نیز از این دخترخانم دانش‌آموز به دفتر امام خمینی رسیده است که نشانه احساسات پاک نسل نوجوان انقلاب نسبت به رهبر و پیشوایان امام خمینی است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشایشگر و مهربان
خدمت رهبر عظیم‌الشأن انقلاب، نایب امام، بنیانگذار جمهوری اسلامی و پدر عزیز و مهربان
سلام، سلامی که از یکی از شهرهای ایران زمین، از راههای پرپیچ و خم به سوی جماران پرواز می‌کند. ای جماران پذیرا باش سلامم را که از فرسنگهای پرفراز و پرنشیب، از شهر حزب‌الله پرور، از شهرستان شرف و حرمت، از شهرستان بهشهر به سوی شما پرواز می‌کند.
سلامی را که فرستادم آن مقاومت و آن لیاقت و آن شهامت را در خور خود نمی‌بینم مستقیماً به امام اهدا کنم. ای جماران، تو گواه باش و واسطه‌ای باش برای من تا این سلام من که از دل پر از درد و ناله است، اماما پذیرا باش.
جماران، ای رهبر و عاشقان لقاء‌الله و امام عزیز، این بار جرأت گرفتم و به پیر جماران، به پیر بزرگوار، به اسوه امام زمان و نایب برحق این قلب تپنده 36 میلیونی و این امید امیدواران، این طبیب دردمندان، سلام عرض می‌کنم. سلام بر تو که امید تمام فرزندان پدر از دست داده و غمخوار مادران گریانی. می‌دانم که این ضربه‌های منافقین خلق به این قیام، یعنی انقلاب اسلامی اصلاً اثری بر ساقط کردن روحیه شما ندارد، به هر حال خدمتگزارانی را از ما جدا می‌کنند و به لقاء‌الله می‌پیوندند، این بار دست کثیف جنایتکاران امریکا از آستین گروهک ضد خلق بیرون آمده و جمعی از مظلومان جنوب تهران را زیر چکمه‌های امپریالیستی له کرده‌اند تسلیت و تبریک به شما عرض می‌کنم و به پیشگاه ولی عصر امام زمان منجی عالم بشریت. ای امام، تبریک به شما گفتم شاید صحبتی با شما کرده باشم، این صحبت شاید دارویی باشد تا قلب ضعیفم را مداوا کند تا از پای در نیاید.
اماما تو چگونه‌ای و کیستی که با یادآوری نام تو دل آرام می‌گیرد و تمام دردها و رنجها از بین می‌رود. همان طوری که قرآن کریم می‌فرماید: «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». همانا دل با ذکر خدا آرام می‌گیرد. دل هم با ذکر خدا آرام می‌گیرد و هم با سخنان دلنشین شما دل آرا می‌گیرد. اماما من نمی‌دانم که چگونه شما را وصف و ستایش کنم، لیاقت آن را ندارم. اماما، ای نایب مهدی- ای همرزم مهدی! تو چگونه رهبری هستی که با مشت خالی اسلام را به پیروزی رساندی؟
امام، ای امام من! ای روح من! ای هستی‌ام! من افتخار می‌کنم که چنین رهبری دارم و بس. ای امام من! بر خود می‌بالم و می‌نازم و افتخار می‌کنم که چنین محبوبه‌ای دارم. ای امام من! تو را با چشم پدر می‌نگرم و فکر می‌کنم که شما را در مقابل خود با غرور و پیروزی نظاره می‌کنم و یکباره بر آن چهره تابناک شما بوسه زنم و لبان خشکیده‌ام را از چهره عطار شما طراوت بخشم و روحیه تازه از آن بدن مملو از علم شما کسب کنم و خود را به سوی لقاء‌الله سوق دهم. باز هم افتخار می‌کنم ما جوانمردان تاریخ هستیم زیرا همچنین رهبری داریم. قلم قادر به نوشتن و کاغذ قادر به جای دادن آن صفات نیکو و آن چهره تابناک شما نیست.
ای امام! هر وقت دلم گرفته است به آن تصویر تابنده‌ات و آن چهره زیبایت نظاره می‌کنم و امید آن دارم که روزی شما را با غرور و پیروزی در آغوش گیرم ولی صد افسوس چنین سعادتی را ندارم، میلیونها افسوس.
ای امام! تنها خواهشی که از شما دارم این است که شما را به مهدی‌ات، به یار و یاورت، غمخوار و مونس و همدستت، و به محبوبه‌ات (الله) قَسَمت می‌دهم که ای امام، ما را دعا کنید، این ملت عزیز و شریف را دعا کنید و از محبوبه‌ات بخواه که ما را ببخشد و ما را کمک کند تا زیر چتر ستمگران و گروهکها گام برنداشته بلکه روز به روز به طرف محبوبه گام برداریم. عاشق امام قائم و عاشق شما. و رزمندگان را دعا کن؛ شما را دعا می‌کنیم: خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، تو را به جان مهدی خمینی را نگهدار. جواب نامه را لطفاً ارسال فرمایید.
دوستدار حقیقی شما، زهرا غزائیان- خدا نگهدار شما.»
13. مرقومه‌ی امام خمینی بر روی عکس شهید نوشته شده است.
14. صحیفه امام، ج17، ص 181-182.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول (1390) درسهایی از امام: نامه‌های عرفانی، عاطفی و خانوادگی امام خمینی (ره)، تهران: انتشارات تسنیم، چاپ دوم.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط