نامه به خانم زهرا (فهیمه) مصطفوی و اعلام سلامتی
زمان: 1 خرداد 1353/ 29 ربیع الثانی 1394مکان: نجف
بسمه تعالی
29 ع 2 94
دخترم، عزیزم
مرقوم شما واصل، سلامت و سعادت خانواده محترمه را از خداوند تعالی خواهانم. ماها بحمدالله مزاجاً سلامت هستیم؛ لکن اوضاع اینجا خیلی موجب ناراحتی است و بالأخره تکلیف ماها به هیچ وجه معلوم نیست مگر آنکه خداوند تعالی اصلاح فرماید. از شماها امید دعا دارم. خدمت جناب آقای بروجردی (1) سلام برسانید. انشاءالله تعالی حالشان خوب شده است. نور چشمان را دعا میکنم. انشاءالله همه سالم و خوش باشید. والسلام علیک.
پدرت (2)
نامه به خانم فریده مصطفوی
زمان: خرداد 1353/ جمادی الاول 1394مکان: نجف
بسمه تعالی
فریده عزیزم
نامه شما واصل، از سلامت شما خوشوقت شدم. قبلاً جواب نامه شما را دادهام و تبریک امر خیر را گفتهام. (3) امید است خداوند تعالی برای آنها سعادت و سلامت و خیر مقدر فرماید. مورد بسیار خوب است؛ لابد خود جوان را هم تحقیق کردهاند. به جناب آقای اعرابی (4) سلام برسانید و از قول من تبریک بگویید. فرشته خانم را سلام میرسانم و سلامت و سعادتش را خواهانم. ماها تازه نداریم؛ همه سلامت هستیم. از قراری که شنیده شده است دکتر مدرسی (5) فوت شده است، آیا صحیح است یا انشاءالله دروغ؟ والسلام.
پدرت (6)
نامه به خانم خدیجه ثقفی
زمان: 21 تیر 1353/ 21 جمادی الثانی 1394مکان: نجف
بسمه تعالی
خانم محترمه
مرقوم شما پس از مدتها انتظار واصل شد. (7) مثل اینکه شما از نجف که خارج شدید دیگر از فکر ماها بیرون رفتید و خیال نکردید از دیر آمدن کاغذ، ما نگران میشویم. در هر حال انشاءالله تعالی خوش و سالم باشید. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم و میگذرانیم، به همان نحو که دیدید، هوای اینجا مختلف است ولی روی هم رفته خوب است. از سلامت خودتان ولو به دو کلمه ما را در هر هفته یا لااقل در هر دو هفته مطلع کنید. اینجا تازهای نیست؛ همان مسائل است که موجب نگرانی است، و باز معلوم نیست چه شود. انشاءالله خداوند اصلاح کند.
به همه اقوام و بستگان سلام برسانید، خصوصاً صدیقه (8) و فاطی خانم. (9) حسن (10) را میبوسم. شما بدانید که اگر از وقت رجوع بگذرد معلوم نیست ما بتوانیم تقاضا کنیم و آنها بدهند. حتماً تعجیل کنید که وقت نگذرد. به حرف هیچ کس گوش ندهید و الّا در ایران ماندنی خواهید شد.
21 ج 2 94- خودم
اقلیم (11) به شما و فریده (12) سلام میرساند. از وقتی شما رفتید حالش خوب است. (13)
پاسخ تسلیت به خانم فاطمه طباطبایی
زمان: 1353/ هـ. ش./ 1394 هـ. ق.مکان: نجف
بسمه تعالی
خانم محترمه، والده حسن عزیز!
نامه تسلیتآمیز شما واصل شد و موجب تشکر گردید. از خداوند تعالی سلامت شما و بستگان را خواهانم. مرقوم نداشته بودید که شما هم با خانم مشهد میروید؛ (14) گرچه از اینکه مرقوم همه از تهران بود معلوم میشود همراه هستید. زیارت شما انشاءالله تعالی مقبول باشد. ما بحمدالله سلامت هستیم. از شما امید دعای خیر دارم. حسن(15) را میبوسم. والسلام علیکم.
پدر (16)
نامهی خانوادگی به آقای حاج سیداحمد خمینی
زمان: 27 مرداد 1353/ 29 رجب 1394مکان: نجف
بسمه تعالی
احمد عزیزم دو طغرا (17) مرقوم شما واصل شد؛ از سلامت شما و دیگران مسرور شدم. انشاءالله تعالی همیشه سلامت باشید. در موقع مقتضی و رفع مانع، از آقای لواسانی (18) احوالپرسی شود و کسی برود برای دیدن ایشان. راجع به تعیین شخص دیگر شما با کسی مذاکره نکنید. (19) من کسی را تعیین نمیکنم عجالتاً و کسی را هم سراغ ندارم. از مواظبت آقای عمّ بزرگوار (20) کوتاهی نکنید. ایشان ضعیف المزاج هستند و باید رسیدگی شوند. منتظر ورود خانم (21) در روز چهارشنبه یا شب پنجشنبه هستیم. والسلام علیکم.
29 رجب 94- پدرت
به آقای حاج شیخ عبدالعلی (22) بگویید اگر امانتی برای کویت خواستید بفرستید به وسیله آقای حاج سیداسماعیل باشد، به وسیله دیگری نفرستید. (23)
نامه به خانم زهرا (فهیمه) مصطفوی
مکان: نجفموضوع: خانوادگی
بسمه تعالی
دختر عزیزم، (24) مدتی است از وجود عزیزت اطلاعی ندارم. انشاءالله تعالی با سلامت و سعادت قرین باشید. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم، امید است در این آخر عمر به دیدار عزیزانم نایل شوم. خدمت جناب آقای بروجردی سلام برسانید. از اینکه با خانم (25) اینقدر محبت داشتهاند و داشتهاید خیلی متشکرم. نور چشمان را دعا میکنم. والسلام علیک.
پدرت (26)
نامه به خانم فریده مصطفوی
زمان: 16 تیر 1354/ 27 جمادی الثانی 1395مکان: نجف
بسمه تعالی
27 ج 2 95
دخترم، عزیزم
انشاءالله تعالی با سلامت و سعادت بسر برید. از حال پدر پیرت بخواهید سلامت مزاج بحمدالله موجود است لکن در این آخر عمر ابتلائاتی دارم که طاقت فرساست، چه از اوضاع اینجا و چه از اوضاع آنجا؛ خداوند اصلاح نماید. خدمت جناب آقای اعرابی (27) و خانم فرشته عزیزم سلام برسانید. امید است همه خوش باشید. والسلام.
کاغذ جوف را به آقای عمو (28) بدهید.
پدرت (29)
اعلام خبر سلامتی به آقای حاج سیداحمد خمینی
زمان: 14 اردیبهشت 1355/ 4 جمادی الاول 1396مکان: نجف
بسمه تعالی
4 ج 1 96
پسرم، عزیزم
انشاءالله سلامت باشید و مشغول به تحصیل فضایل علمیه و عملیه.
ماها بحمدالله سلامت هستیم.
نوشته بودید دکتر آوردم و اکسیژن دادهاند، دکتر صحیح است و اکسیژن دروغ. برای یک ناراحتی قلبی بود که اطمینان داد چیزی نیست، و الآن سلامت هستم و هیچ نقاهتی ندارم جز نقاهتهای روحی که رو به زیادت است؛ از خداوند اصلاح امور را خواهانم. به خواهرها و خانم خودتان سلام برسانید. به حضرت آقای عمّ بزرگوار (30) زیاد رسیدگی کنید. دخترها مثل اینکه آنجا نمیروند؛ به آنها سفارش کن گاهی خدمت ایشان برسند و سفارش کن از ایشان پرستاری کنند. با سن ایشان لازم است در غذا و سایر چیزها رسیدگی شود و عهده آن بر شماست. از خداوند تعالی سلامت همه را خواهانم. حسن (31) را میبوسم و دعا میکنم. والسلام
پدرت (32)
تذکر نسبت به اطرافیان آقای محمدحسن اعرابی (33)
زمان: 2 تیر 1355/ 24 جمادی الثانی 1396مکان: نجف
بسمه تعالی
24 ج 2 96
به عرض عالی میرساند، مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم بود واصل، سلامت و سعادت جنابعالی را خواستار است.
در موقع تشریف بردن، مطالبی به آقای آقا سیدمحمدباقر تذکر دادم که موافق مصلحت جنابعالی بود. اینک بعضی از اروپا آمدهاند مطالبی گفتند مبتنی بر سوء ظن به مقامات و نفوذ در جنابعالی؛ اینک باز تکرار میکنم که خیلی مواظب خودتان و کسانی که منسوبند باشید؛ خدای نخواسته موجب نگرانی مردم نشود (34).
از جنابعالی امید دعای خیر دارم.
والسلام علیکم و رحمة الله.
روحالله الموسوی الخمینی (35)
نامه به خانم خدیجه ثقفی (36)
و تأثر از فقدان آقای سید نورالدین هندی (37)زمان: 4 مرداد 1355/ 28 رجب 1396
مکان: نجف
بسمه تعالی
28 رجب 96
خانم عزیزم
من الان تنها نشستهام و به برادرم که در این آخر عمر موفق نشدم او را ببینم فکر میکنم. مرقوم شما واصل شد. از حال آن مرحوم نوشته بودید. فوری کاغذ نوشتم به وسیله احمد؛ ولی تقدیر آن بود که حتی کاغذ را نبیند. تقدیر آن است که من به ملاقات عزیزانم نایل نشوم. از امشب مجلس ختم در مسجد شیخ (38) منعقد است. مقدر بود که من به مجلس عزای برادرم بروم؛ زنده باشم و تحمل مصیبت کنم.
تلگرافی به حضرت آقا (39) کردم و تسلیت به فامیل گفتم. آدرس دیگران را نمیدانستم. شما از قِبَل من به همه خصوصاً خانواده محترم او و فرزندان عزیزش پس از سلام تسلیت بگویید. مصطفی بحمدالله سلامت است و غالباً شام و ناهار اینجاست. از سلامت خودتان مطلعم کنید و به همه دخترها و احمد و خانمش سلام برسانید و از قول من تسلیت بدهید. من با حال بسیار افسرده این نامه را نوشتم. از خداوند تعالی سلامت همه شماها را خواهانم. والسلام علیکم.
خودم (40)
نامهی خانوادگی به آقای سیداحمد خمینی
زمان: 30 مرداد 1355/ 24 شعبان 1396مکان: نجف
بسمه تعالی
24 شعبان 96
احمد عزیزم (41)
دو مکتوب از شما با هم واصل؛ یکی تاریخ 9 شعبان و دیگری بیتاریخ بود. سلامت و توفیق شما را از خداوند تعالی خواستارم. تلگراف تسلیت هم مستقیماً به من دادند، موجب بسی ناراحتی شد (42). من هم به شما تسلیت میدهم. خداوند ایشان را رحمت کند.
نمیدانم منبر شخص مذکور مشتمل بر چه مطالبی بوده که موجب ناراحتی آقایان شده است؛ (43) در هر صورت این امور میگذرد. کاغذ جوف را که خط عموی مرحوم است به آقای آقا منصور (44) بدهید. از سلامت خودتان بیشتر مطلّعم کنید. محلی که عمو دفن شدند علی بن جعفر (45) است یا جای دیگر؟ نمیدانم خانم چه وقت خیال مراجعت دارند؛ آیا با حسین میآیند یا نه؟ داداش حالش خوب است و غالباً ناهار و شام با هم هستیم. از خداوند تعالی خوشی و سلامت همه را خواهانم. والسلام علیکم.
پدرت
حضور حضرت آقا (46) سلام برسانید و از سلامت ایشان مطلعم کنید. (47)
پیام تسلیت به مناسبت شهادت آقای حاج سید مصطفی خمینی به آقای میرزا محمد ثقفی (48)
زمان: 30 آذر 1356/ 10 محرّم 1398مکان: نجف
بسمه تعالی
عاشورا
أعظم الله لکم الأجر
به عرض عالی میرساند، مرقوم مبارک در این حادثه موجب تشکر گردید. متقابلاً به حضرتعالی تسلیت عرض میکنم. امید است که حقوق خودتان را به او احسان نموده، ببخشید. از خداوند تعالی مسئلت میکنم که او را رحمت فرماید و به ما توفیق دهد که از این رهگذر پرخطر، با سلامت نفس و در خدمت به اسلام و مسلمین بگذریم.
از خداوند تعالی خواستارم که به حضرتعالی سلامت و صبر عنایت فرماید و نقاهت وجود شریف بکلی مرتفع شود. حال خانم معلوم، و محتاج به ادعیه خالصه حضرتعالی هستند؛ بحمدالله مزاجاً سلامت هستند. احمد (49) و حسین (50)، دست مبارک را میبوسند. خدمت جناب آقای حاج حسن آقا (51) دامت تأییداته سلام میرسانم و امید دعا دارم. والسلام علیکم و رحمةالله.
روحالله الموسوی الخمینی (52)
نامهی خانوادگی
زمان: 7 خرداد 1357/ 20 جمادی الثانی 1398مکان: نجف
مخاطب: نامشخص
20 ج 2 98
انشاءالله تعالی موفق و سلامت باشید. امروز تلفن شد که آقا (53) کسالت دارند و تنها، بدون خادم، و وضع غذا و پذیرایی ایشان مختل است؛ فوقالعاده نگران هستم. لازم است یک خادم پیش ایشان باشد؛ یا مشهدی رضا و مشهدی نادعلی (54) به نوبت بروند یا کس دیگر که آشپزی بداند برود نزد ایشان با هر قیمت که اجرت میخواهد. من منتظرم که شما به من سلامت ایشان و رفاه ایشان را اطلاع دهید. موکول نکنید به دیگران؛ خودتان مستقیماً دخالت کنید.
اینجانب را از اضطراب و ناراحتی بیرون بیاورید و اگر ایشان کسالت دارند، طبیب از هر جا ممکن است ببرید و مرا مطلع کنید. والسلام علیکم و رحمةالله. (55)
نامهی نصیحتآمیز به آقای سیدحسین خمینی (56) و امر به پرهیز از دخالت در امور سیاسی
زمان: 24 اردیبهشت 1360/ 9 رجب 1401مکان: تهران، جماران
بسمه تعالی
پسرم، حسن خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت ایام انسان متوجه میشود. من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کورانهای سیاسی وارد نشوند. من امید دارم که شما مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی، با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس امارة بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع شوی. من علاوه بر نصیحت پدری پیر به شما امر شرعی میکنم که در این بازیهای سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی. من به شما امر میکنم که به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش به تحصیل علوم اسلامی انسانی بپرداز. از خداوند تعالی توفیق شما و همه محصلین را خواستارم.
9 رجب1401
روحالله الموسوی الخمینی (57)
اعطای وکالت برای هبهی سهمالارث به فقرا به آقای سیدمرتضی پسندیده
زمان: 26 اسفند 1362/ 12 جمادی الثانی 1404مکان: تهران، جماران
بسمه تعالی
حضور محترم حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای پسندیده- دامت برکاته
نظر به اینکه زمینها و آب و صحرای خمین، سهمالارث پدری متعلق به حضرتعالی و اینجانب و مرحوم آقا سید نورالدین هندی (58) رحمةالله میباشد، و ورثه آن مرحوم قصد تفکیک و اِفراز (59) یا هر نوع اقدام دیگری نسبت به آب و ملک فوق را دارند، بدین وسیله به حضرت عالی وکالت و حق وکالت به غیر داده میشود که هرگونه صلاح میدانید نسبت به افراز و تفکیک و فروش و تقسیم و واگذاری و اجاره و یا هر نوع اقدام دیگری با اسقاط خیارات حتی غَبن (60) و دریافت وجوه اقدام فرمایید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
12 جمادی الثانیه 1404 قمری
روحالله الموسوی الخمینی
بسمه تعالی
پوشیده نباشد که اینجانب حق خود را واگذار نمودم به کسانی که خانه ساخته یا میخواهند بسازند از فقرا و مستمندان.
روحالله الموسوی الخمینی (61)
توصیه به رعایت دستورات پزشک به آقای سیدمرتضی پسندیده
زمان: 13 فروردین 1365/ 22 رجب 1406مکان: تهران، جماران
بسمه تعالی
برادر بزرگوارم، قربانت شوم (62)
شما را به خدای متعال قسم میدهم به حرفهای دکتر ترتیب اثر دهید. چرا موجب نگرانی همه میشوید؟ خداوند لازم نموده است که در مواقع احتمال ضرر، انسان از آنچه موجب است اجتناب کند، اگر چه ترک حج و صوم و صلوة باشد. شما میخواهید موافق حکم خدا عمل کنید، کاری نکنید که خداوند نعوذبالله از شما ناراضی باشد. این احتیاطات شما برخلاف شرع است و لازم است از آن اجتناب فرمایید. والسلام.
65/1/13
روحالله الموسوی الخمینی (63)
ادامه دارد...
پینوشتها:
1. آقای محمود بروجردی، داماد امام.
2. صحیفه امام، ج3، ص 33.
3. ازدواج خانم فرشته اعرابی نوه امام خمینی.
4. آقای محمدحسن اعرابی، داماد امام.
5. از پزشکان معروف قم.
6. صحیفه امام، ج3، ص 34.
7. همسر امام خمینی در دوران اقامت در نجف هر دو سه سال یک بار، برای یکی دو ماه به منظور دیدار از فرزندان و بستگانشان به ایران میآمد.
8. از دختران امام خمینی.
9. خانم فاطمه طباطبایی، همسر آقای سیداحمد خمینی.
10. آقای سیدحسن خمینی، فرزند آقای سیداحمد خمینی.
11. اقلیم یا اقلیما مستخدم بیت امام در نجف.
12. دختر امام خمینی و همسر آقای اعرابی.
13. صحیفه امام، ج3، ص 36.
14. نامه مربوط به زمانی است که همسر امام خمینی برای دیدار فرزندان و بستگان خود از نجف به ایران آمده بود.
15. آقای سیدحسن خمینی.
16. صحیفه امام، ج3، ص 37.
17. فقره، عدد.
18. آقای سیداحمد خمینی درباره پاورقیهای این نامه چنین توضیح داده است: حضرت آیتالله لواسانی را ساواک تحمیل نکرد؛ بالاخره او را دستگیر و پس از حبس به شهر هشتپر در شمال تبعید کرد. امام دستور دادند کسی به دیدار ایشان برود. من رفتم؛ ساواک من را تعقیب کرد.
19. بعد از تبعید حضرت آیتالله لواسانی، برای وجوهات تهران باید شخصی عهدهدار این کار میشد. امام هشدار داده بودند که من هیچ کاری نکنم زیرا ممکن است نپخته باشد و من هم طبق دستور ایشان کاری نکردم و امام از شدت علاقه به حضرت آیتالله لواسانی تا آخر هم کسی را به جای ایشان انتخاب نکردند.
20. آیتالله پسندیده.
21. امام به مادرم خیلی علاقهمند بود و از دوری او رنج میبرد، مادرم نیز امام را دوست میداشت ولی هر دو یا سه سال یک بار به مدت دو یا سه ماه برای دیدار با فرزندانش به ایران میآمد.
22. حاج شیخ عبدالعلی قرهی مدت زیادی ریاست دفتر امام در نجف را به عهده داشت. خانواده ایشان کسالت سختی گرفت، دکترها گفتند از نجف باید برود. او حاضر نبود ولی امام او را به اصرار فرستاد. ظاهراً مقصود از «امانتی» وجوهات است.
23. صحیفه امام، ج3، ص 40.
24. خانم زهرا (فهیمه) مصطفوی، دختر امام خمینی و همسر آقای محمود بروجردی.
25. خانم خدیجه ثقفی، همسر امام خمینی، که برای دیدار فرزندان به ایران سفر کرده و پس از چندی به نجف مراجعت کرده بود.
26. صحیفه امام، ج3، ص 83.
27. آقای محمدحسن اعرابی، داماد امام خمینی.
28. آقای سیدمرتضی پسندیده، برادر بزرگ امام خمینی.
29. صحیفه امام، ج3، ص 97.
30. آقای سیدمرتضی پسندیده.
31. آقای سیدحسن خمینی، فرزند آقای سید احمد خمینی.
32. صحیفه امام، ج3، ص 143.
33. داماد امام خمینی.
34. هشدار امام خمینی متوجه نفوذ وابستگان رژیم شاه در حول «اطرافیان» و «نزدیکان» است.
35. صحیفه امام، ج3، ص 149.
36. همسر امام خمینی که در آن ایام برای دیدار فرزندان و نزدیکان در ایران به سر میبردهاند.
37. برادر امام خمینی.
38. مسجد شیخ انصاری در نجف.
39. آقای سید مرتضی پسندیده.
40. صحیفه امام، ج3، ص 156.
41. آقای سیداحمد خمینی در باره پاورقیهای این نامه چنین مرقوم داشتهاند:
42. مقصود تلگراف تسلیت فوت حضرت آقای حاج سیدنورالدین هندی، برادر امام است. من تلگراف را برای برادرم [آقا مصطفی] ارسال کردم تا ایشان به تدریج خبر را به امام بگویند، اما کارکنان دفتر امام خمینی در نجف مستقیماً آن را به ایشان دادند و از آنجایی که امام به اخوی مکرمشان خیلی علاقهمند بودند شدیداً متأثر شدند.
43. احتمالاً آیتالله خزعلی منبر رفته بودند که موجب ناراحتی مأموران رژیم شاه شده بود.
44. فرزند ارشد مرحوم آقای هندی.
45. امامزادهای در قم.
46. آقای سیدمرتضی پسندیده.
47. صحیفه امام، ج13، ص 166.
48. روی پاکت نامه چنین مرقوم شده است: حضور حضرت آقای میرزامحمد ثقفی- دامت برکاته.
49. آقای سید احمد خمینی.
50. آقای سید حسین خمینی.
51. آقای حسن ثقفی.
52. صحیفه امام، ج3، ص 287.
53. آقای سیدمرتضی پسندیده.
54. دو تن از خادمین بیت امام خمینی در قم.
55. صحیفه امام، ج3، ص 403.
56. آقای سیدحسین خمینی، نوه امام خمینی و تنها فرزند پسر حاج آقا مصطفی خمینی.
57. صحیفه امام، ج14، ص 345.
58. برادر امام خمینی.
59. جدا کردن چیزی از چیز دیگر.
60. زیان در خرید و فروش معامله.
61. صحیفه امام، ج18، ص 390.
62. امام خمینی به برادر بزرگشان آقای پسندیده، علاقه خاصی داشتند و برای سلامت ایشان اهمیت زیادی قائل بودند. آقای پسندیده در امور مربوط به طهارت و نجاست دچار احتیاط بیش از حد «وسواس» بوده و طبعاً این امر با توجه به کهولت سن ایشان، و استحمام مکرر در آب سرد و یا گرم و موارد مشابه آن احتمال بروز بیماری را افزایش میداد، تأکید امام خمینی در همین رابطه است.
63. صحیفه امام، ج20، ص 30.
سعادتمند، رسول (1390) درسهایی از امام: نامههای عرفانی، عاطفی و خانوادگی امام خمینی (ره)، تهران: انتشارات تسنیم، چاپ دوم.