نامه به آقای حاج سیداحمد خمینی دربارهی نامگذاری نوزاد
زمان: 20 شهریور 1351/ 2 شعبان 1392مکان: نجف
بسمه تعالی
2 تقویمی شعبان 92
احمد عزیزم (1)
مرقوم شما با امانتی (2) واصل شد. انشاءالله تعالی موفق و مؤید باشید و اشتغال به تحصیل و تهذیب نفس مستدام باشد. اینجانب بحمدالله سلامت هستم. چند روز قبل جواب مرقوم حضرت آقای عمّ محترم (3) را دادهام؛ امید است واصل شده باشد.
شنیدم اسم بچه (4) را «یاسر» گذاشتهاید؛ انتخاب خوبی نبوده و موجب حرفهایی هم میشود. یکی از حقوقی که فرزند به پدر دارد این است که اسم خوب برای او بگذارد؛ اسم غیرمتعارفی که هرکس بشنود چیزی بگوید یا گفته شود تحت تأثیر چه و چه واقع شده است، خلاف عقل است؛ مع ذلک خود دانید. آقای اخوی (5) و بستگانش سلامتند. ایشان شبها پیش من هستند؛ یعنی تا بعد از شام. هوای اینجا از شدت افتاده است و شبها خوب است. والسلام علیکم.
پدرت
حضور مبارک حضرت آقا (6) سلام برسانید. مخدره محترمه را سلام میرساند. (7)
احوالپرسی بستگان از خانم فریده مصطفوی (8)
زمان: 20 شهریور 1351/ 2 شعبان 1392.مکان: نجف
بسمه تعالی
2 تقویمی شعبان 92
فریده عزیزهام
از قراری که خانم (9) نوشته بودند ایشان برای خاطر شما خیال مشهد دارند. و از قراری که شما در همان تاریخ نوشتهاید، ایشان تهران و شما قم هستید. از نوشته خانم که «فریده چون دلتنگ هستند میخواهم ببرمش مشهد» به قدری نگران شدم که خدا میداند. بحمدالله کاغذ امروز قدری موجب رفع آن شد. بزودی از حال خودتان و اینکه مسئله نگرانی شما چه بوده، کسالت داشتید یا چیز دیگر، بنویسید. خداوند عالَم، شما نور چشمان عزیز را برای من حفظ کند. خدمت جناب آقای اعرابی (10) و فرشته محترمه سلام میرساند. من هر وقت حرم مشرف شوم به همه شماها دعا و از طرف همه سلام عرض میکنم. والسلام علیکم.
پدرت
قبل از نیمه رجب مرقومی از شما رسید و جواب دادم. جواب مرقوم خانم را هم پس از نیمه دادهام؛ امید است رسیده باشد. [روی پاکت:] به فریده عزیزه برسد. اقلیما (11) سلام میرساند. (12)
نامه به خانمها: صدیقه و فریده مصطفوی (13)
زمان: شهریور 1351/ شعبان 1392مکان: نجف
بسمه تعالی
قربان صدیقه و فریده
مرقوم شما از مشهد مقدس رسید. سلامت همگی را خواستارم. انشاءالله خود و متعلقان سلامت و سعادتمند باشید. خانم (14) را زودتر روانه کنید، دیدار شما کافی است، ما هم حقی داریم. از سلامت خودتان مطلعم کنید. از فهیمه (15) چند وقت است اطلاع ندارم، بگویید از سلامتش مطلعم کند. سلام اینجانب را به آقای اشراقی و آقای اعرابی ابلاغ کنید. والسلام علیکم.
خانم فرشته (16) و نور چشمان را دعا گویم.
پدرتان (17)
نامه به خانم خدیجه ثقفی
زمان: 6 مهر 1351/ 19 شعبان 1392مکان: نجف اشرف
19 شعبان 92
بسمه تعالی
خانم محترمه!
مرقوم شریف از مشهد مقدس واصل شد. از سلامت شما و خانمهای دیگر مسرور شدم. (18) لابد تاکنون به قم آمدهاید. مرقوم شده بود از من کاغذ ندارید.
تمام مرقومات شما را جواب دادهام به وسیله آقای اعرابی، (19) و به پست دادهام. انشاءالله تعالی تا رسیدن این کاغذ کارهای برگشتن تمام شده است. از سلامت خودتان مطلعم کنید. به همه دخترها سلام برسانید. برای همه شماها در زیارت کربلا و نجف زیارت میکنم و به همه دعا میکنم. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم. مصطفی شبها و حسین (20) ناهارها اینجاست، و گاهی مریم (21)؛ جمعه هم، همگی. والسلام علیکم. (22)
نامهی خانوادگی به آقای حاج سیداحمد خمینی
زمان: 6 مهر 1351/ 19 شعبان 1392مکان: نجف اشرف
بسمه تعالی
19 شعبان 92
احمد عزیزم
مرقوم شریف بیتاریخ واصل، نمیدانم چرا تاریخ نمیگذاری؟ (23) امید است انشاءالله سلامت باشید و خود و متعلقان سعید و خوش باشید. ماها بحمدالله سلامت هستیم. کسالت قلب چیزی مهم نبود و الآن اثری از آن نیست. از سلامت خودتان خبرم نگذارید. خدمت حضرت عمّ بزرگوار (24) سلام برسانید و نگذارید به ایشان بد بگذرد. خانم (25) را زودتر روانه کندی. به همه قوم و خویشانس سلام برسانید. والسلام علیکم.
پدرت (26)
نامه به خانم خدیجه ثقفی
زمان: 15 مهر 1351/ 28 شعبان 1392مکان: نجف اشرف
بسمه تعالی
28 شعبان 92
خانم محترمه عزیزهام
تاکنون چند کاغذ فرستادهام، نمیدانم رسیده است یا نه. از شما به وسیله فریده (27) اطلاع پیدا کردم. مرقوم مشهد واصل شد. از تهران اطلاعی ندارم. امید است همیشه خوش و خرم و مشغول دیدار خویشاوندان باشید، اگرچه ما را فراموش نمایید. وعده مراجعت نزدیک است، و ما هم از نبودن شما خسته شدیم. حال همه بحمدالله تعالی خوب است، فقط حسین (28) قریب ده روز پیش از این مبتلا به آپاندیس شد و در مستشفی (29) نجف عمل شد و حالش خوب است، و بخیهها را کشیدهاند. بقیه هم سالم هستند. من کسالتهای جزئی گاهی پیدا کردم و خوب شدم.
خدمت همه مخدَّرات خصوصاً خانم (30) سلام میرساند. خدمت حضرت حجتالاسلام و المسلمین آقای ثقفی (31) و جناب آقای حاج حسن (32) سلام میرسانم. والسلام علیکم.
پدر فرزندانت (33)
نامه به خانم فریده مصطفوی
زمان: 29 مهر 1351/ 13 رمضان 1392مکان: نجف
بسمه تعالی
دختر مهربانم
مرقوم شما پس از مدتها بیخبری و انتظار و نگرانی رسید و ما را مسرور کرد. غیر از شما دیگران ما را فراموش کردهاند؛ خصوصاً خانم که سرگرم به دید و بازدید و تفریح است. (34) انشاءالله همه سالم باشید و خوش و خرّم. ماها بحمدالله سلامت هستیم. حسین که عمل کرده بود از بیمارستان بیرون آمده و حالش خوب است. هوای اینجا نسبتاً خوب است، ولی باز پنکهها و کولرهای حرم و بسیار از جاهای دیگر در کار است و من تا دیشب پشت بام میخوابیدم، امشب در ایوان میخواهم بخوابم، از روی احتیاط.
از صدیقه (35) که هیچ، از فهیمه (36) هم مدتی است کاغذ ندارم. انشاءالله تعالی سالم باشند. مدت سفر خانم سرآمد و تقریباً سه ماه تمام شد، زودتر روانه کنیدشان. به همه سلام برسانید. از احمد هم هیچ خبری مستقیماً ندارم، و همین طور از آقای عمو؛ (37) خدمت ایشان و خدمت جناب آقای اعرابی (38) و خانم فرشته (39) سلام برسانید.
امید است انشاءالله همه موفق به روزه بشوید. از همه امید دعا دارم. اینجا ماه، دوشنبه ثابت نشد؛ قم دیده شده است یا نه؟ والسلام.
13 شهر صیام 92
پدرت (40)
نامه به خانم خدیجه ثقفی
زمان: 2 آبان 1351/ 16 رمضان 1392مکان: نجف
بسمه تعالی
شب 16 شهر رمضان 92
خانم محترمه!
مرقوم مورخ 12 شعبان و مرقوم مورخ 28 شعبان با هم واصل شد. از سلامت شما و دیگران خوشوقت شدم. مدتی بود هیچ اطلاعی از شماها نداشتم تا کاغذ فریده (41) که چند روز پیش رسید، امروز نیز مرقوم شما و صدیقه و فهیمه (42) و احمد هم واصل شد. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم. حسین هم حالش خوب شد و از بیمارستان بیرون آمد. از آشتی آقا و خانم (43) خوشوقت شدم. واقعاً مژده خوبی بود. به هر دو سلام برسانید و تبریک از قبل من بگویید. ما عجالتاً در انتظار شما به سر میبریم. از قراری که آقای آقا سیدعلی خلخالی (44) گفتهاند بهتر آن است که با هواپیمای روز شنبه که میرود کویت و از آنجا به بغداد میآید و معطلی ندارد بیایید. هواپیماهای دیگر معطلی دارد و صحیح نیست شما در کویت یا شام و بیروت بیجهت معطل شوید. من این نامه را به تهران میفرستم؛ به حسب قاعده تا رسید آن شما تهران هستید. راجع به مطلبی که مربوط به آقای پسندیده است شاید به ایشان بنویسم. والسلام علیک
پدر اولاد شما (45)
نامه به خانم فریده مصطفوی
زمان: 23 آبان 1351/ شب 7 شوال 1392مکان: نجف اشرف
بسمه تعالی
دختر عزیزهام، دیروز دو نامه از شما واصل، یکی تاریخ 13 و دیگری تاریخ 22 شهر رمضان. از سلامت شما بسیار خوشوقت شدم. از خداوند متعال خواستارم که همیشه خودتان و هرکس به شما بستگی دارد سلامت و سعادتمند باشند. از خبر آقای اعرابی و آقای اشراقی خوشوقت شدم. معلوم میشود امسال انشاءالله سال آشتیکنان است [!] چون از قرار معلوم، خازنجون (46) هم با آقای آقا بزرگ آشتی کردهاند. از آن هم خوشوقت شدم. امید است آقای عمو هم با خانمشان صلح کنند. صلح و صفا از نعمتهای بزرگ الهی است که شاید عوض نداشته باشد. امید است آقای اشراقی با اینجانب هم صلح کنند که موجب راحتی روح من در این آخر عمر شود. سلام خدمت آقای اعرابی و آقای اشراقی و خانم فرشته (47) برسانید. از صدیقه (48) عزیزهام هم کاغذی داشتم جواب نوشتم؛ انشاءالله رسیده است. از خانم (49) مدتی است کاغذ ندارم. خبر سلامتش را به واسطه میشنوم. لابد زیادی دید و بازدید موجب فراموشی شده است. به همه خانمها سلام برسانید. به احمد (50) بگویید یک عکس از خودش و بچهاش بفرستد. اقلیما (51) سلام میرساند. والسلام علیک.
شب 7 شوال 92- پدرت (52)
توصیه درسی به آقای حاج سیداحمد خمینی
زمان: 2 آذر 1351/ 16 شوال 1392مکان: نجف
بسمه تعالی
16 شوال 92
احمد عزیزم!
مرقوم مورخ عید فطر واصل، از سلامت شما و سایرین مسرور هستم. از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه را خواهانم. خوب است در خلال اشتغال به مکاسب و کفایه به درسهای خارج بروید. برای انتخاب یکی از آنها هر کدام به فهم شما نزدیکتر است انتخاب کنید. خدمت حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای عمّ بزرگوار (53) دامت برکاته سلام برسانید. اینجانب و سایرین بحمدالله تعالی سلامت هستیم. حسین بکلی سالم (54) و مدرسه میرود. پاکت جوف را به وسیله مطمئنی برسانید به آقای لواسانی. (55) از خداوند متعال توفیق شما را برای تحصیل و تهذیب خواستارم. والسلام علیک. اسم نور چشم عزیزم (56) را بگذارید و سجّل موافق واقع برای او بگیرید و به خانم والده محترمهاش (57) سلام برسانید.
پدرت (58)
نامه به خانم فریده مصطفوی
زمان: 9 آذر 1351/ 23 شوال 1392مکان: نجف
بسمه تعالی
23 شهر شوال 92
فریده عزیزه، دختر مهربانم
مرقوم شریف واصل شد. از سلامت شماها خرسند شدم. امید است همیشه خوش و خرّم باشید. ماها بحمدالله تعالی سالم هستیم و انتظار داریم خانم (59) بیایند. نمیدانم عاقبت به ایشان اجازه خروج میدهند یا نه؛ با خداوند تعالی است. از سلامت ایشان و خودتان مطلعم نمایید.
خدمت جناب آقای اعرابی و نور چشم مکرّم، فرشته خانم سلامت برسانید. هوای اینجا بهاری بلکه بهتر از بهار است. الآن باران میآید. جای شما خالی است. انشاءالله تعالی خداوند وسیله آمدنتان را فراهم کند که در این آخر عمر شماها را ببینم. به صدیقه عزیزهام و احمد عزیزم سلام برسانید. انشاءالله تعالی سلامت و خوش باشند. والسلام علیکِ
پدرت (60)
نامه به آقای حاج سیداحمد خمینی دربارهی نامگذاری فرزند
زمان: 22 آذر 1351/ 6 ذی القعده 1392مکان: نجف
6 ذی القعده 92
پسر عزیزم
انشاءالله تعالی با سلامت و سعادت به سر برید. ماها بحمدالله تعالی سلامت و از آمدن خانم خوشحال؛ امید است روزی هم همه با هم باشیم. از سلامت خودتان مطلعم نمایید. انشاءالله حالا درس خارج رفتهاید. درسها را بروید و هر کدام به فهم شما نزدیک است انتخاب نمایید. راجع به اسم بچه (61) من نمیدانم شما چه وسواسی دارید؛ یک اسم اختیار کنید. البته اسماء دور از اذهان نباشد. «حسن» بسیار خوب است، اگر مایل باشید. در هر صورت اسم را بگذارید و هر نحو شما و اهل منزل انتخاب کنید ما هم قبول داریم. خدمت ایشان (62) هم سلام برسان. نور چشم را میبوسم. والسلام.
پدرت (63)
نامهی خانوادگی به آقای حاج سیداحمد خمینی
و تذکر دربارهی امور مربوط به وجوه شرعیزمان: 15 فروردین 1352/ 29 صفر 1393
مکان: نجف
بسمه تعالی
29 صفر 93- احمد عزیز (64)
مرقوم مورخ 10 صفر واصل، سلامت و سعادت شما را خواهانم.
1. پاکت جوف را خودتان ببرید منزل آقای زنجانی (65) و مبلغ سه هزار تومان از حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای عمّ بزرگوار (66) بگیرید و ببرید برای ایشان.
2. مبلغ یک هزار تومان فرستادم برای عیدی شما و خانم محترمه و سه دختر، (67) هر یک دویست تومان.
3. از قرار بعض مرقومات تهران، آقای تهرانی (68) به بعض مؤسسات از قبیل مدرسه علوی وجوه فراوانی اجازه میدهند؛ به ایشان تذکر دهید که این نحو مؤسسات محتاج به وجوه شما نیستند و در اجازه احتیاط نمایید.
4. مانع ندارد به مشهدی رضا پانصد و به مشهدی نادعلی (69) چهارصد داده شود. پاکات (70) جوف را به وسیله مطمئنی برسانید. از خداوند توفیق شما را برای تحصیل علوم دینیه و تهذیب اخلاق و اعراض از دنی خواستارم. والسلام علیکم.
پدرت (71)
نامه به آقای حاج سیداحمد خمینی و سفارش به ساختن منزل برای طلبهها
زمان: 11 اسفند 1352/ 7 صفر 1398مکان: نجف
بسمه تعالی
پسرم، انشاءالله تعالی سلامت باشید.
چند روز پیش توسط آقای سلطانی (72) کاغذی نوشتم. اینک به احتمال نرسیدن آن، تجدید مطلب میکنم. به آقا (73) دامت برکاته پس از سلام عرض کنید خوب است برای طلبهها منزل درست کنند، منتها بتدریج و بیاسم و بیسر و صدا؛ یعنی ده تا ده تا درست شود، البته با تعجیل، و راجع به مخارج آن، اینجانب از قم و آنچه وسیله آقای عبدالله اسلامی از تهران است چیزی نمیخواهم بلکه در صورت اقدام و لزوم به وکلای تهران میگویم بدهند.
من عجالتاً تا مدتی مدید احتیاجم کُمَک است و متفرقات میرسد. اگر بنا باشد اقدام شود هرچه زودتر باشد و اینجانب را مطلع کنید. و در این امر اگر بشود آقای حاج آقا محمود طباطبایی قمی، آقای نیلچی، آقای معمار، آقای حاج سیدجعفر یزدی و اشخاصی از این قبیل را دخالت دهید؛ بلکه اگر صلاح دیدید و موافقت کردند آقای حائری (74) در این امر دخالت کنند و مستقیماً از طرف ایشان اقدام شود، شاید بهتر باشد. در هر حال، امر با خود آقاست که با مشورت، هر طور صلاح دیدند، اقدام نمایند. گمان ندارم در خرجش اشکالی پیدا شود.
والسلام علیکم.
پدرت (75)
نامه به خانم فریده مصطفوی و اعلام سلامتی
زمان: 15 اردیبهشت 1353/ 12 ربیع الثانی 1394بسمه تعالی
12 ع 2 94
دخترم، عزیزم
نامه مبارک زیارت شد. سلامت و سعادت شما و سایرین را خواهانم. ماها مزاجاً سلامت هستیم لکن نگرانیها فراوان است، دعا کنیم ختم به خیر شود. ما تاکنون پشت بام نرفتهایم، اگر چه مقتضی است لکن خانم نمیگذارد، یا از تنبلی یا از ترس سرماخوردن؛ ما هم باید بسوزیم و بسازیم. خدمت جناب آقای اعرابی (76) و خانم عزیزم فرشته (77) سلام برسانید. از همه امید دعای خیر دارم. والسلام علیک.
پدرت (78)
ادامه دارد...
پینوشتها:
1. آقای سیداحمد خمینی درباره پاورقیهای این نامه چنین نوشته است:
2. امانتی اکثراً اعلامیهها و کارهای مبارزاتی انجام شده بود که جاسازی میکردم و برای امام میفرستادم.
3. حضرت آیتالله پسندیده.
4. امام فکر میکردند که من نام یاسر را به خاطر یاسر عرفات گذاشتهام! در صورتی که آن موقع اسم یاسر «پدر عمار» و میثم و از این قبیل اسمهای انقلابیون صدر اسلام مرسوم بود و در ایران میگذاشتند. با این وضع اسم پسرم را حسن گذاشتم که فعلاً در قم مشغول تحصیل علوم اسلامی است.
5. اخوی، مرحوم داداش (آقای سیدمصطفی خمینی).
6. آیتالله پسندیده.
7. صحیفه امام، ج2، ص 453.
8. دختر امام خمینی
9. همسر امام خمینی در این زمان برای دیدار از فرزندان و بستگانش در ایران بوده است.
10. آقای محمدحسن اعرابی، داماد امام خمینی.
11. مستخدم بیت امام خمینی.
12. صحیفه امام، ج2، ص 454.
13. دختران امام خمینی.
14. همسر امام خمینی، که در این زمان برای دیدار فرزندان و بستگانش از نجف به ایران آمده بود.
15. خانم زهرا «فهیمه» مصطفوی، دختر امام خمینی.
16. فرزند آقای اعرابی و خانم فریده مصطفوی.
17. صحیفه امام، ج2، ص 455.
18. در این ایام همسر امام خمینی برای دیدار بستگانش به ایران آمده بود و همراه با دختران و بستگان به مشهد رفته بود.
19. داماد امام خمینی.
20. آقای سیدحسین خمینی (نوه امام خمینی).
21. دختر آقای سیدمصطفی خمینی.
22. صحیفه امام، ج2، ص 456.
23. یادگار امام در این باره نوشته است: احتمالاً تاریخ نگذاشتن اینجانب احمد خمینی بدین جهت بوده است که اگر محتوای نامه فاش میشد تاریخ نامه در جرم اثر داشت، یعنی جدید باشد یا قدیم (مرتب از طرف ساواک به ما گوشزد میکردند که اگر تکان بخورید دستگیر میشوید و من لابد میخواستم بگوید این مطلب قبل از تذکر بوده است).
24. آقای سیدمرتضی پسندیده.
25. همسر امام خمینی.
26. صحیفه امام، ج2، ص 457.
27. یکی از دختران امام خمینی.
28. آقای سیدحسین خمینی، نوه امام (فرزند آقای سیدمصطفی خمینی).
29. بیمارستان.
30. خانم خازنالملوک، مادر همسر امام.
31. آقای ثقفی، پدر همسر امام.
32. آقای حسن ثقفی، برادر همسر امام خمینی.
33. صحیفه امام، ج2، ص 458.
34. همسر امام خمینی که برای دیدار از فرزندان و بستگانشان از نجف به ایران آمده بود.
35. دختر امام خمینی.
36. دختر امام خمینی.
37. آقای سیدمرتضی پسندیده.
38. آقای محمدحسن اعرابی، داماد امام.
39. نوه امام.
40. صحیفه امام، ج2، ص 463.
41. دختر امام خمینی.
42. دختران امام خمینی.
43. آقای ثقفی و همسرشان خانم خازنالملوک.
44. سیدعلی خلخالی فرزند آقای نصرالله خلخالی.
45. صحیفه امام، ج2، ص 465.
46. خانم خازن الملوک، مادر همسر امام خمینی است.
47. نوه امام خمینی.
48. دختر امام خمینی.
49. همسر امام خمینی، که در این زمان برای دیدار فرزندان و بستگانش از نجف به ایران آمده بود.
50. آقای سید احمد خمینی.
51. مستخدم بیت امام در نجف.
52. صحیفه امام، ج2، ص 467.
53. آقای سید مرتضی پسندیده.
54. فرزند آقای سیدمصطفی خمینی. اشاره امام خمینی در نامه مربوط به عمل موفقیتآمیز آقای سیدحسین خمینی بعد از عمل جراحی آپاندیس است.
55. آقای سید محمدصادق لواسانی، وکیل تامالاختیار امام در تهران.
56. اولین فرزند آقای سید احمد خمینی [: حسن].
57. خانم فاطمه طباطبایی.
58. صحیفه امام، ج2، ص 496.
59. همسر امام خمینی؛ که برای دیدار از فرزندان و بستگان از نجف به ایران آمده بود.
60. صحیفه امام، ج2، ص 471.
61. نخستین فرزند آقای سیداحمد خمینی.
62. خانم فاطمه طباطبایی.
63. صحیفه امام، ج2، ص 472.
64. یادگار امام درباره پاورقیهای این نامه چنین نوشته است:
65. آیت الله حاج سیداحمد زنجانی (ره) از دوستان بسیار صمیمی حضرت امام بودند.
66. حضرت آیت الله سیدمرتضی پسندیده.
67. منظور، خواهران گرامی مخاطب است.
68. آیتالله شیخ محمدصادق تهرانی وکیل حضرت امام که بعد از گذشت مدتی از وکالت، ایشان را تبعید کردند.
69. مشهدی رضا و نادعلی هر دو از خدمتگزاران بیت امام در قم هستند که ماهانه دویست و پنجاه تومان حقوق میگرفتند و بعد از اجازه اینجانب «احمد خمینی» از امام، معظمٌ له حقوقشان را مقداری اضافه کردند.
70. نامههایی بوده است که امام خمینی دستورات مختلفی، چه در مورد مبارزات و چه در امور شرعیه، فرستادند.
71. صحیفه امام، ج2، ص 493.
72. آقای سیدمحمدباقر طباطبایی سلطانی، پدر همسر آقای سید احمد خمینی.
73. آقای سید مرتضی پسندیده.
74. آقای مرتضی حائری یزدی، فرزند مؤسس حوزه علمیه قم.
75. صحیفه امام، ج3، ص 24.
76. آقای محمدحسن اعرابی، داماد امام.
77. نوه دختری امام خمینی.
78. صحیفه امام، ج3، ص 30.
سعادتمند، رسول (1390) درسهایی از امام: نامههای عرفانی، عاطفی و خانوادگی امام خمینی (ره)، تهران: انتشارات تسنیم، چاپ دوم.