شکوفایی و نوآوری

امسال توسط رهبر انقلاب اسلامی، سال نوآوری و شکوفایی نامگذاری شده است. اگر آحاد جامعه موفق شوند که از استعدادهای وجودی خویش و ظرفیتها و توانایی هایشان بخوبی بهره برداری نمایند به «خودشکوفایی» رسیده
سه‌شنبه، 29 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
شکوفایی و نوآوری
شکوفایی و نوآوری
شکوفایی و نوآوری
 
نویسنده: خلیل منصوری
امسال توسط رهبر انقلاب اسلامی، سال نوآوری و شکوفایی نامگذاری شده است.
اگر آحاد جامعه موفق شوند که از استعدادهای وجودی خویش و ظرفیتها و توانایی هایشان بخوبی بهره برداری نمایند به «خودشکوفایی» رسیده و از این رهگذر جامعه نیز پویا و رشد یافته می شود.
در مقاله حاضر نویسنده کوشیده است نگاهی گذرا به این مقوله داشته باشد.
مطلب را با هم از نظر می گذرانیم.
شخصیت انسانی از پیچیدگی های بسیاری برخوردار است. این پیچیدگی در جامعه انسانی نیز خود را نشان می دهد. ظرفیت هایی شخصیتی در جامعه به شکل ظرفیت های اجتماعی خود را نشان می دهد. از این روست که نمی توان از ظرفیت ها و توانمندی های اجتماعی سخن گفت و از ظرفیت های انسانی چشم پوشید.
این نگرش بر این باور است که میان فرد و اجتماع و شخصیت فردی و جامعه و تاریخ انسانی ارتباط فراتر از آن است که بتوان از هر یک به تنهایی سخن گفت. در نگرش و تحلیل قرآنی انسان موجودی فراتر از هر موجودی است که در تصور و حتی تخیل انسانی بگنجد؛ زیرا وی را خلیفه و جانشین خدا بر هستی دانسته است. این بدان معناست که غیر از خداوند تبارک و تعالی هیچ موجودی را نمی توان یافت که در حد و اندازه های انسانی پدید آمده و آفریده شده باشد.

انسان، موجود منحصر بفرد

در آیات قرآنی بر این نکته تأکید شده است که وی موجودی است که همه اسمای الهی را در خود به شکل نرم افزاری و غیرفعال دارا می باشد؛ تلاش های انسانی در یک فرآیند آن را به شکوفایی و باروری می رساند. اسمای الهی در تفسیر و تحلیل قرآنی به معنای ظرفیت هایی است که در انسان به شکل قوه در ذات وی نهاده و سرشته شده است. از این روست که انسان از همه چیزها، قدرت ها و ظرفیت هایی برخوردار است که در خداوند به فعلیت در آمده است. اگر الوهیت مطلق و ربوبیت مطلق خداوندی را کناری بگذاریم هم از الوهیت و ربوبیت طولی مقید برخوردار می باشد و هم از دیگر قدرت های الهی چون قدرت، خالقیت، زنده کردن و میراندن و تعلیم و تزکیه و تکلیم و تهذیب و امور دیگری که جزو قدرت های خداوندی شمرده می شود. از این روست که خداوند مدیریت و تدبیر هستی و موجودات آن را حتی موجودات برتر فرازمینی و فرامادی چون فرشتگان و جنیان را به عهده او گذاشته است و انسان کامل به خلافت از سوی خداوند همه آن ها را ربوبیت کرده و به کمال شایسته ایشان می رساند.
البته این زمانی است که شخص خود در تلاشی که در اصطلاح قرآنی به آن کدح می نامد در یک فرآیند زمانی بکوشد تا سرمایه های سرشته در ذات خویش را به فعلیت رساند. در روان شناسی بر این نکته تأکید می شود که انسان در چند مرحله خود را به کمال می رساند. این کمال رسانی در دو جنبه مادی و معنوی و نیز در دو حوزه شخصیت فردی و اجتماعی است. وقتی انسان در یک فرآیند با تلاش و کوشش خود توانست تا اسمای الهی را در خود به فعلیت رساند به مقام خلافت انسانی دست می یابد و شخص برتر را شکل می بخشد که توانایی مدیریت بر هستی را دارا می باشد.

شکوفایی افراد در جامعه

در حوزه اجتماعی نیز این گونه است شخص در یک فرآیندی شخصیت و هویت اجتماعی خود را شکل می بخشد و توانایی همگرایی و بهره گیری از مواهب اجتماعی را برخوردار می شود. مجموعه ای که از انسان های کامل هر چند در بخش عمده ای از توانایی ها و ظرفیت ها به وجود می آید و در اصطلاح قرآنی از آن ها به جامعه ایمانی یاد می شود، جامعه برتر و نمونه ای است که به شکوفایی رسیده است. شکوفایی در جامعه برتر به معنا و مفهوم بهره گیری از همه ظرفیت های فعلیت یافته در جامعه است و اگر بخواهیم برای آن همانندی بیابیم می توان به خودشکوفایی در روان شناسی شخصیت انسانی اشاره کرد. خود شکوفایی به معنای آن است که شخص از همه ظرفیت ها و توانمندی های خویش بهره گیرد. در این حالت است که نوعی اعتمادبه نفس و عزت نفس در آدمی پدید می آید که وی را از دیگری بی نیاز می کند. این عدم وابستگی به دیگری به معنای منفی آن نیست بلکه به معنا و مفهوم آن است که شخص می خواهد از همه ظرفیت های خویش بهره گیرد و اگر از دیگری نیز بهره می گیرد و به واسطه آنان برخی از نیازهای فردی خویش را پاسخ می دهد در حقیقت بخشی از همان توانایی بهره گیری از دیگری است که هر کسی از آن برخوردار نمی باشد مگر آن که بتواند شخصیت خویش را به گونه ای بسازد که وی را موفق به کنترل و مدیریت دیگری کند. این گونه است که شخص با اعتماد به نفس کامل و به دور از هرگونه وابستگی ذلت گونه می تواند از بهترین شیوه تحمل دیگری و ارتباط و بهره گیری از توانمندی های آنان خود را به سوی کمال بکشاند.

بکارگیری همه قوا و ظرفیتها

چنین حالتی را نیز می توان در جامعه ایمانی و نمونه برتر یافت. جامعه برتر با عزت و اعتمادبه نفس نه تنها از ظرفیت ها و توانمندی های خودی و شهروندان خود بهره می گیرد بلکه با مدیریت و تدبیر برخاسته از ایمان از توانایی و ظرفیت های موجود در دشمن نیز به نفع خود سود می برد. چنین مسئله ای را پیامبر(ص) به اشکال مختلف بیان داشته است که یکی از آن ها مسئله به کارگیری از ظرفیت های شیطان برای اهداف خدایی خود و جامعه ایمانی بوده است. آن حضرت(ص) در روایتی می فرماید: اسلم شیطانی بیدی؛ شیطانی من به دست من اسلام آورد و تسلیم گردید. به این معنا که من حتی توانستم دشمن خویش را برای اهداف خود رام کنم و از آن بهره گیرم. اگر مسئله اسلام آوری را در این جا نپذیریم بی شک تسلیم و مدیریت شیطان و قوای دشمن در آن به خوبی نمودار است. این شیطان که در روایت بیان شده است می تواند ابلیس باشد و می تواند قوای شیطان باشد که فجور را الهام می کند و آدمی را به سوی هواهای نفسانی سوق می دهد. بنابراین آن حضرت در هر حال توانست دشمن خویش را برای اهداف ایمانی و کمالی خویش به کار گیرد. جامعه ایمانی می بایست این گونه باشد و بتواند خود را برای رسیدن به اهداف خویش از هر گونه امکانات و ظرفیت های جامعه و حتی دشمنان خویش بهره گیرد.
پس از شکوفایی و بهره گیری از ظرفیت های آن چه مهم و اساسی است پاسخ گویی به نیازهای نوشونده است. همان گونه که شرایط زمانی و مکانی و تغییر مقتضیات عصری چیزهای جدیدی را می خواهد و می طلبد پاسخ های نوین و تازه ای نیز نیاز است تا به این خواسته ها و شرایط پاسخ های درخور دهد. این پاسخ می بایست بر پایه اصول و ارزش هایی باشد که جامعه را ساخته و به مقام شکوفایی رسانده است. جامعه بر پایه بینش و نگرش ها و نیز ارزش ها و اصول خاصی توانسته است به این شکوفایی برسد. از این مرحله نیز می بایست براساس همان ارزش ها و اصول پاسخ های درست و راهکارها و سازوکارهای راستی را یافت که بتواند به شرایط زمانی پاسخ دهد.

گستره نوآوری

تأکید بر پاسخ مبتنی بر اصول و ارزش ها از آن روست که همین بینش ها و نگرش ها و ارزش ها بوده است که توانسته جامعه را تا این مرحله پیش برد و هر گونه تغییر در اصول و ارزش ها می تواند نه تنها بازدارنده بلکه واپس گرایانه باشد و حتی همگرایی جامعه را با خطر بحران هویت مواجه سازد. این نوآوری ها می تواند در روش ها و یا برخی از اصول غیرثابت و متغیر انجام شود. به این معنا که می تواند در روش ها و شکل ها باشد و هم می تواند در برخی از ماهیت ها و محتوایی که ارتباطی با اصول ثابت ندارد و بنیاد آن را دگرگون نمی کند اتفاق بیافتد.
قرآن این گونه مسائل را در داستان تاریخ بشر که از آدم تا خاتم(ص) گزارش کرده آورده است. قرآن بیان می کند که خداوند در هر عصری مجموعه ای را فروفرستاده است که از آن به عنوان منهاج و روش های نوشونده یاد کرده است تا برای هر عصر تاریخی بتواند مفید و سازنده باشد و فرد و جامعه را به سوی کمال شایسته پیش برد. از این رو سخن از شریعه به میان می آید؛ به این معنا که جامعه بتواند خود را با بخشی از محتوای جدید همراه با روش های تازه به کمال برساند. به هر حال آن چه جامعه برتر ایمانی در این زمان نیاز دارد آن است که نیازهای نوشونده خویش را با بهره گیری از اصول و ارزش ها پاسخ های در خور دهد و از همه ظرفیت های موجود بهره گیرد.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط