فضيلت دعا

«و چون بندگانم از تو سراغ مرا مي‌گيرند، بدانند كه من نزديكم و دعوت دعوت‌كنندگان را اجابت مي‌كنم، البته در صورتي كه مرا بخوانند. پس بايد كه آنان نيز دعوت مرا اجابت نموده و به من ايمان آورند تا شايد رشد يابند.»(بقره/ 186) در اين آيه «هفت نكته دلالت دارد بر اينكه خداي سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنايت دارد و از طرفي در اين آيه با همه‌ي اختصارش، هفت مرتبه ضمير متكلم «من»تكرار شده است و آيه‌اي به چنين اسلوب در قرآن منحصر به همين آيه است.»
يکشنبه، 3 شهريور 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فضيلت دعا
فضيلت دعا
فضيلت دعا

نويسنده: اکبر هادیی
منبع: سایت اندیشه قم
«و چون بندگانم از تو سراغ مرا مي‌گيرند، بدانند كه من نزديكم و دعوت دعوت‌كنندگان را اجابت مي‌كنم، البته در صورتي كه مرا بخوانند. پس بايد كه آنان نيز دعوت مرا اجابت نموده و به من ايمان آورند تا شايد رشد يابند.»(بقره/ 186) در اين آيه «هفت نكته دلالت دارد بر اينكه خداي سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنايت دارد و از طرفي در اين آيه با همه‌ي اختصارش، هفت مرتبه ضمير متكلم «من»تكرار شده است و آيه‌اي به چنين اسلوب در قرآن منحصر به همين آيه است.»[1] اين آيه‌ نشان دهنده‌ي عظمت دعا در نزد خداوند و برتري آن نسبت به ساير عبادات است و به تعبير پيامبر اكرم «دعا مغز عبادت است.»[2] در كتب روايي احاديث بسياري در رابطه با فضيلت دعا آمده است و در اكثر آن كتب، فصل مستقلي در رابطه با فضيلت دعا آمده است و ما در اين نوشتار به برخي از فضيلتهاي دعا اشاره مي‌كنيم:

1-افضل عبادات:

از امام باقر ـ عليه السّلام ـ سئوال كردند «برترين عبادات كدام است؟ فرمودند: هيچ چيزي بهتر از درخواست حاجت از خداوند متعال نيست»[3] و «وقتي از آن حضرت سئوال شد كه قرائت قرآن افضل است يا دعاي بسيار؟ فرمودند: بسيار دعا كردن برتر است به دليل آيه‌ي كريمه كه فرمود اگر دعا نكنيد، عنايت و توجهي به شما نمي‌شود. (فرقان/ 77) »[4] و امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «بسيار دعا كنيد چرا كه مسلمان براي برآوردن حاجت خويش وسيله‌اي بهتر از دعا و روي آوردن به خدا و تضرع به سوي او نخواهد يافت. پس چيزي طلب كنيد كه خداوند آنرا اجازه داده است و دعوت خداوند را لبيك گوييد تا از عذاب الهي نجات يابيد و رستگار شويد»[5] و نيز امام باقر ـ عليه السّلام ـ در روايتي در تفسير آيه «ان ابراهيم لاوّاه حليم» (114 توبه) فرمودند: اوّاه يعني زياد دعا كننده، چنان كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز اميرالمؤمنين را دعاء يعني زياد دعا كننده ناميده‌اند. [6]

2-كليد رحمت:

خداوند مالك حقيقي جهان هستي و روزي دهنده‌ي همه‌ي مخلوقات است. بيشتر نعمتهايي كه به بندگان خود داده است بدون درخواست آنان بوده است اما خزانه‌ي رحمت الهي بي‌پايان است و بنده هر اندازه قابليت داشته باشد از رحمت خداوند به همان اندازه‌ي تواند استفاده كند و به فرموده‌ي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ «كليد اين رحمت الهي دعاست.»[7] كه اگر با شرايط به جا آورده شود باعث جلب رضايت خداوند و در نتيجه استفاده‌ي بيشتر و بهتر از نعمتهاي الهي مي‌شود. و به فرموده امام صادق ـ عليه السّلام ـ فقط با دعا مي‌توان به آنچه كه نزد خداست نائل شد.[8]

3-نور آسمان و زمين:

پيامبر اسلام مي‌فرمايند: «دعا نور آسمانها و زمين است.»[9]

4-محبوبترين عمل نزد خداوند:

اميرمومنان مي‌فرمايند: «محبوبترين عمل نزد خداوند در روي زمين دعاست.»[10] چرا كه خداوند مشتاق بندگان خويش است و به خاطر همين اشتياق دوست دارد بنده‌اش را در حال مناجات و راز و نياز با خود ببيند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «خداوند حاجت و درخواست شما را مي‌داند اما دوست دارد بنده‌اش حاجت خود را به او بگويد.»[11] و در جاي ديگر مي‌فرمايند: «خداوند روزي مومنين را از محلي كه تصورش را نمي‌كند به او مي‌رساند به خاطر اينكه وقتي بنده محل رزق خود را نداند بسيار دعا مي‌كند.»[12]
حتي برخي مواقع به خاطر علاقه به مناجات بندگان مومن خويش، برآوردن حاجت آنان را به تاخير مي‌اندازد. تا صداي او را هر چه بيشتر بشنود. امام باقر ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «خداوند اجابت دعاي مومن را به تاخير مي‌اندازد به خاطر اينكه مشتاق شنيدن صداي اوست و مي‌گويد صدايي است كه شنيدنش را دوست دارم و دعاي منافق را هر چه زودتر اجابت مي‌كند و مي‌فرمايد: صدايي است كه از شنيدن آن بيزارم.»[13]

5-سلاح مومن:

پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايند: «سلاح مومن دعاست.» [14]يعني مومن در زندگي خود هيچ‌گاه دچار اضطراب نمي‌شود چراكه ارتباط او با خداوند محكم است و وسيله‌ي اين ارتباط دعاست كه مي‌تواند با آن هر مشكلي را از سر راه خود بردارد. امام صادق ـ عليه السّلام ـ در توصيف اين سلاح مخصوص مومن مي‌فرمايند: «دعا از نيزه تيزتر و برنده‌تر است.»[15] چنان كه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: اگر خدا را آن چنان كه شايسته است مي‌شناختيد، دعاي شما كوه‌ها را جابجا مي‌كرد.[16]

6-شفاي دردها:

امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «شما را سفارش به دعا مي‌كنم چرا كه دعا شفاي همه‌ي دردهاست[17]» اگر دعا با شرايط و آدابش به جا آورده شود و هنگام دعا اميد انسان فقط به خدا باشد نه چيز ديگر، هيچ درخواستي بدون پاسخ نخواهد ماند چنانكه بارها ديده شده بيماران لاعلاج شفا پيدا كرده‌اند به خاطر اينكه اطرافيان او وقتي از همه جا نااميد شدند با تمام وجود رو به سوي خدا مي‌آورند و تنها او را مي‌خوانند و چنين دعايي، قطعاً مستجاب مي‌شود.

7-چراغ تاريكي‌ها:

اميرمومنان ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «دعا چراغ تاريكي‌‌هاست.»[18]
و بالاترين فضيلت اين است كه خداوند متعال دعا را مستجاب مي‌كند به اين مفهوم كه همين دعا محقق شود، استجابت نيز خواهد آمد، زيرا خداوند متعال در آيه «ادعوني استجب لكم»[19] و «اجيب دعوة الداع اذا دعان»[20] هيچ شرطي براي استجابت قرار نداده است، بلكه تنها شرط آن تحقق دعاي واقعي است. و چه فضيلتي بالاتر از اين كه خداوند بلافاصله و بدون قيد و شرط پاسخ دعا كننده را بدهد.[21]
آنچه باقي مي‌ماند اين است كه اين همه فضيلت براي چيست؟ و حاجت خواستن از خدا و يا سخن گفتن خاضعانه با او چه نكته پنهاني دارد كه اين ارزش‌ها را در پي خود آورده است؟
توجه به حالات دعاي انسان كه در قرآن ذكر شده است ما را به اين نكته رهنمون مي‌شود. در آيه 8 سوره زمر و 62 سوره نمل، و 65 از سوره عنكبوت، بيان مي‌كند كه آدمي در حالت گرفتاري و شدايد و يا در سفر دريايي، خدا را مي‌خواند و اين دعا خالصانه است. در روايتي از امام صادق نيز اميد كسي كه در دريا به تخته پاره‌اي آويزان است به تصوير كشيده شده است.[22] اين آيات ضمن بيان فطري بودن باور به خداوند اين نكته را نيز به منصه ظهور مي‌رسانند كه خالصترين دعا در حالتي صورت مي‌بندد كه دست انسان از همه‌ي اسباب عادي كوتاه باشد و تنها عامل موثر را خدا بداند ـ‌ انقطاع از ماسوا و اتصال به حق تعالي ـ و اين دعا، دعايي است كه در روايتي از امام صادق عليه السلام اجابت آن ضمانت شده است.[23]
به همين دليل است كه در روايات، توصيه شده كه حتي بند كفش پاره شده و نمك غذا را از خدا طلب كنيد.[24] زيرا كسي كه تا اين حد، خود و بلكه تمام ماسوا را ناتوان مي‌بيند كه توانايي تهيه نمكي براي غذا را بدون عنايت الهي ندارند به حقيقت توحيد افعالي رسيده است و هيچ موثري را بجز خدا در نمي‌يابد و باور دارد كه لاموثر في الوجود الا الله، و اين مقام، مقام اعتراف به فقر ذاتي آدمي واقرار به غناي مطلق حق تعالي است كه يا ايها الناس انتم الفقراï؛€ الي الله و الله هو الغني الحميد (فاطر 15) و به همين جهت است كه اگر دعاي انسان نباشد خداوند به او اعتنايي نمي‌كند (فرقان/ 77). امام صادق ـ عليه السّلام ـ در حديثي براي توضيح مفهوم استكبار از عبادت، عبادت را به دعا تفسير كرده‌اند[25]و نتيجه آنكه، كساني كه دعا نكنند داخل جهنم خواهند شد، و با توضيحات قبل روشن مي‌شود كه كسي كه دعا نمي‌كند در واقع براي غير خدا، استقلال را به رسميت مي‌شناسد و اين چيزي به جز شرك در ربوبيت نيست و لذا در روايتي ديگر پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايند كسي كه به مخلوقات اعتصام بورزد خداوند دعاي او را مستجاب نمي‌كند و بلكه تاثير اسباب را نيز از بين مي‌برد.[26]
از آن چه آمد، چرايي فضيلت دعا آشكار شد، و با اين وصف مي‌توان درك كرد كه چرا دعا مخ و جان‌مايه‌ي عبادت است. عبادت پرستش است و اوج پرستش به اوج نياز است و اوج نياز در دعاي خالص تجلي مي‌كند.

پی نوشت:

[1] . علامه طباطبايي، ترجمه‌ي الميزان، ج 2، ص 44.
[2] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 300.
[3] . شيح حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 7، ص 30.
[4] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 81، ص 223.
[5] . شيح حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 7، ص 31.
[6] . ابن فهد حلي، عدة الداعي و نجاح الساعي، تحقيق: احمد موحدي قمي، مكتبه الوجداني، قم، بي‌تا، ص 33.
[7] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 300.
[8] . الميزان، ج 2، ص 41.
[9] . شيح كليني، كافي، ج 2، ص 468.
[10] . همان، ص 467.
[11] . همان، ص 476.
[12] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 290.
[13] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 296.
[14] . شيح صدوق، ثواب الاعمال، ص 26.
[15] . شيح كليني، كافي، ج 2، ص 469.
[16] . الميزان، ج 2، ص 42.
[17] . همان، ج 2، ص 470.
[18] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 300.
[19] . مؤمن، 60.
[20] . بقره، 186.
[21] . ر.ك: الميزان، ج 7، ص 87 ـ 88؛ علامه طباطبايي در ذيل آيه 186 سوره بقره اين نكته را به خوبي تشريح كرده‌اند: الميزان، ج 1، ص 30 ـ 40.
[22] . صدوق، محمد بن علي، معاني الاخبار، به تصحيح علي اكبر غفاري، موسسه النشر الاسلامي، قم، 1418 ق. چاپ چهارم. ص 4.5.
[23] . ري شهري محمد، ميزان الحكمه، دار الحديث، بيروت، 1419. چاپ سوم، ج 2- ص 882.
[24] . همان، ص 872.
[25] . همان، ص 868.
[26] . همان ص 884.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط