مناجات با خدا و توسل به اهل بیت (علیهم السلام)
خداوندا كریما كارسازا
عطوفا كردگارا دل نوازا
چگونه شكراین نعمت گزارم
كه فرمودی در این ره رهسپارم
كشانیدی مرا منزل به منزل
رهانیدی ز بند این مراحل
سرشتی باكرم آب و گل من
نهادی دوستیشان در دل من
بدین سرمایهام كردی سرافراز
گشودی بر رخم ابواب اعزاز
تو را شكر آنچنان بادا كه خواهی
چه شكری در خور فضل الهی
كنون یارب به فضل كبریائی
كرامتها و احسان خدائی
به ختم المرسلین و آل اطهار
به جاه و قرب آن خاصان ابرار
به نور مهرشان پایندگی ده
دراین راهم خلوص بندگی ده
مهل آنی ازایشان دور باشم
مكن یارب دمی مهجور باشم
به ایمانم عطا كن برقراری
به جانم مهرشان را استواری
به خاك تیرهام دادی چو مسكن
به نور مهرشان كن خانه روشن
مگر زین خاكدان چون سر برآرم
رخی رخشندهتر از خور برآرم
چنان تابد به روز واپسینم
كه روشن پیش پای خود ببینم
توسّل را چو دستاویز جستم
لب ازگفتار بیاندیشه بستم
نماید دستگیری فضل عامش
به قرب جمله خاصان كرامش
الهی ما همه شرمندگانیم
ز جرم بیشمار خود هراسان
به درگاهت كریما عذر خواهیم
ترحّم كن به مشتی ناسپاسان
الهی ز عزّت مرا این بس است
كه باشم تو را بنده مستمند
الهی بس است این مرا افتخار
كه هستی توام كردگار بلند
تو هستی بدانسان كه میخواهمت
بدار آن چنانم كه داری پسند
ضيائي(ناظم الملك)
عطوفا كردگارا دل نوازا
چگونه شكراین نعمت گزارم
كه فرمودی در این ره رهسپارم
كشانیدی مرا منزل به منزل
رهانیدی ز بند این مراحل
سرشتی باكرم آب و گل من
نهادی دوستیشان در دل من
بدین سرمایهام كردی سرافراز
گشودی بر رخم ابواب اعزاز
تو را شكر آنچنان بادا كه خواهی
چه شكری در خور فضل الهی
كنون یارب به فضل كبریائی
كرامتها و احسان خدائی
به ختم المرسلین و آل اطهار
به جاه و قرب آن خاصان ابرار
به نور مهرشان پایندگی ده
دراین راهم خلوص بندگی ده
مهل آنی ازایشان دور باشم
مكن یارب دمی مهجور باشم
به ایمانم عطا كن برقراری
به جانم مهرشان را استواری
به خاك تیرهام دادی چو مسكن
به نور مهرشان كن خانه روشن
مگر زین خاكدان چون سر برآرم
رخی رخشندهتر از خور برآرم
چنان تابد به روز واپسینم
كه روشن پیش پای خود ببینم
توسّل را چو دستاویز جستم
لب ازگفتار بیاندیشه بستم
نماید دستگیری فضل عامش
به قرب جمله خاصان كرامش
الهی ما همه شرمندگانیم
ز جرم بیشمار خود هراسان
به درگاهت كریما عذر خواهیم
ترحّم كن به مشتی ناسپاسان
الهی ز عزّت مرا این بس است
كه باشم تو را بنده مستمند
الهی بس است این مرا افتخار
كه هستی توام كردگار بلند
تو هستی بدانسان كه میخواهمت
بدار آن چنانم كه داری پسند