امام خمینی (ره) و اهمیت تهذیب نفس و درس اخلاق (1)

حوزه‌های علمیه در هر جا هست - در هر جا - حوزه‌های علمیه هم بیدار بشوند، هر جا هستند. امروز روزی نیست که حوزه‌های علمیه مثل سابق عمل کنند. سابق وضع دیگر داشت، خالا وضع دیگر. حوزه‌های علمیه بیدار باشند. تقوا را،
شنبه، 8 خرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
امام خمینی (ره) و اهمیت تهذیب نفس و درس اخلاق (1)
 امام خمینی (ره) و اهمیت تهذیب نفس و درس اخلاق (1)

 

نویسنده: رسول سعادتمند




 

تقوا را، تقوا را، تقوا را

حوزه‌های علمیه در هر جا هست - در هر جا - حوزه‌های علمیه هم بیدار بشوند، هر جا هستند. امروز روزی نیست که حوزه‌های علمیه مثل سابق عمل کنند. سابق وضع دیگر داشت، خالا وضع دیگر. حوزه‌های علمیه بیدار باشند. تقوا را، تقوا را، تقوا را نصب عین خود قرار بدهید. فضلا، طلاب علوم دینیه! تقوا، تقوا، تنزیه نفس، مجاهده‌ی با نفس. یک مجاهد با نفس می‌تواند بر یک امت حکومت کند. مجاهده کنید، تهذیب کنید... حوزه‌های خودتان را. (1)

بکوشید تا معنویت تحصیل کنید

آزادی تنها سعادت ملت نیست، استقلال تنها سعادت ملت نیست، مادیت تنها سعادت ملت نیست. اینها در پناه معنویات سعادتند.
معنویات مهم است. بکوشید تا معنویات تحصیل کنید. علم تنها فایده ندارد، علم با معنویات علم است؛ ادب تنها فایده ندارد، ادب با معنویات. معنویات است که تمام سعادت بشر را بیمه می‌کند؛ و کوشش کنید در تحصیل معنویات. در خلال علم که تحصیل می‌کنید معنویات را تحصیل کنید. دانشگاه‌ها معنویت پیدا بکنند، مدارس معنویت پیدا بکنند، مکتب‌ها معنویت پیدا بکنند، تا إن‌شاءالله سعادتمند بشوند. خداوند همه‌ی شما را سعادتمند کند. (2)

مهذب باشند قبل از اینکه عالم باشند

عزمتان جزم این معنا باشد، و توجهتان به خدا و اعمالتان خالص برای خدای تبارک و تعالی. جدیت کنید که در آن مدرسه که هستید تحصیل کنید. و بالاتر ازتحصیل، تهذیب اخلاق [است]. اسلامی باشید و علوم اسلامی را با نفوس اسلامی تکمیل کنید. در کنار تحصیل جدی در احکام اسلام و معارف اسلامیه، تهذیب اسلامی داشته باشید. مدرسه‌های علمی و دینی و تمام مدارسی که در آن تحصیل می‌شود، چه تحصیلات علوم دینی باشد یا تحصیلات دیگر، در رأس برنامه‌هایشان در این جمهوری اسلامی باید این معنا باشد که مهذّب باشند، قبل از اینکه عالم هستند. مهذب باشند، قبل از اینکه محصل هستند. در مدارس، همه‌ی مدارس سرتاسر کشور، لازم است که اشخاصی که مهذب هستند و علما و گویندگانی که راه حق را تا آن اندازه که قدرت داشتند پیموده‌اند در این مدارس بروند و حوزه‌ی اخلاقی و حوزه‌ی تهذیب و حوزه‌ی معارف اسلامی تشکیل بدهند، که در کنار تحصیلات علمی، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی باشد. اگر تهذیب اسلامی در مدارس نباشد، چه مدارس دینی و چه مثل سایر دانشگاه‌ها، که آنها هم باز مدارس اسلامی و دینی هستند، باید توجه کنند که معلمانی که در این مدارس هستند و کسانی که در این مدارس تبلیغ می‌کنند یا صحبت می‌کنند اشخاصی باشند که صددرصد اسلامی و معتقد به احلاک اسلام و عقاید اسلامی باشند، که کسانی که پیش آنها تربیت می‌شود تربیت‌های اسلامی با تهذیب‌های اسلامی باشد. (3)

علم بدون اخلاق، مایه‌ی هلاکت دنیا

اگر در حوزه‌های علمی قدیمی تهذیب نباشد، اخلاق نباشد، آموزش معنوی نباشد، فقط آموزش علمی باشد، فقط علم در کار باشد، آنجا هم افرادی که از آن خواهند بیرون بیاید که دنیا را هلاک می‌کنند، به هم می‌زنند. (4)

درس اخلاق داشته باشند، نه یکی، نه دو تا...

علمای بلاد هم هر جا هستند و خصوصاً در حوزه‌های علمیه باید همه‌ی جهاتی که اهل علم را، آنهایی که تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خدای تبارک و تعالی نزدیک می‌کند و علاقمند می‌کند، همه‌ی آن جهات را باید حوزه‌ها داشته باشند. حوزه‌ها باید درس اخلاق داشته باشند، نه یکی، نه دوتا، ده‌تا، بیست‌تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهید که آینده‌ی کشور شما یک آینده‌ی نورانی باشد، تربیت کنید اینهایی که وارد در حوزه‌ها هستند، یا در آنجایی که درس می‌گوید وارد می‌شوند، تربیتشان کنید به یک تربیتی که از این عالم هجرت کنند، توجه به ماورای اینجا بکنند، روحانی باشند؛ یعنی روح باشند، یعنی توجه به ماورای طبیعت داشته باشند. از اول قدمها که برداشته می‌شود، برای آن طرف برداشته بشود، وقتی این طور شد، اینجا هم درست می‌شود. آن کسی که جهات معنوی خودش را تقویت کرد، آن کس در جهات طبیعی هم قوی می‌شود. مَثَل، مَثَلِ انبیاست و اولیا، با همه‌ی آن معنویات، با همه‌ی آن معارف الهیه، کشورداری هم می‌کردند، حکومت هم تأسیس می‌کردند، حدود را هم جاری می‌کردند، کسانی هم که مضر به جامعه بودند از دم شمشیر می‌گذراندند، در عین حالی که در آن پایه از معارف بودند. (5)

درس اخلاق در ابتدا یا انتهای دروس

اخلاق باید در همه‌جا و در همه‌ی دروس، مورد توجه قرار گیرد. و اعتقادم بر این است که باید هر کس حوزه‌ی درسی بزرگ یا کوچکی دارد، یکی دو دقیقه - مقدمتاً یا مؤخرتاً - درس اخلاق بگوید که طلاب با اخلاق اسلامی بار بیایند. (6)

آقایان نگران باشند

انسان اگر در جوانی تهذیب کرد خودش را، شده است. اگر بگذارد تا به پیرمردی برسد، هم قوای خودش ضعیف می‌شود و هم آن درختی که در دل انسان شیطان کاشته است قوی می‌شود، و آن درخت قوی را نمی‌شود با یک اراده‌ی ضعیف انسان بکند. این یکی از اموری است که من نگرانش هستم و آقایان هم باید نگران باشند، و در هر جا هستند سفارش کنند به اهل علم و آنها را تحذیر کنند از دنیا. و این خیال نکنید که دنیا عبارت از این طبیعت است، این طبیعت را خدای تبارک و تعالی هیچ از آن تکذیب نکرده، بلکه در روایات تعریف هم از آن شده است. (7) این یکی از مظاهر الهی است.دنیا آنی است که در ما هست که ما را از مبدأ کمال دور می‌کند و به نفس و نفسانیت خودمان مبتلا می‌کند. دنیای مذموم همین است که انسان توجه داشته باشد ولو به یک تسبیح، ولو به یک کتاب. چه بسا که دل بستن یک کسی به یک تسبیح و یک کتابی، به دنیا بیشتر توجه کرده باشد تا دل بستن یک کس دیگری به یک پارکی و باغی و کذا. (8)

طلبه‌ها را تربیت کنند

این یک باب واسعی است که در حوزه‌ها باید اشخاص متقی و اشخاص آشنای به حقایق اسلام، طلبه‌ها را تربیت کنند و آقایانی هم که در بلاد هستند دوستان خودشان را، طلبه‌هایی که در آنجا هستند، جوان‌هایی که آنجا هستند، آنها را ارشاد کنند به اینکه مبادا خدای نخواسته، یک وقت از این زی طلبگی خارج بشوند و خروج آنها موجب تزلزل عقیدتی در مردم بشود.
شمایی که برای هدایت مأمور شدید و خودتان را در سنخ اشخاصی که ارشاد می‌کنند مردم را، وارد کردید، مبادا خدای نخواسته، به واسطه‌ی اعمال - اعمال بعضی - عکس آن مطلبی که در ایده‌ی شماست تحقق پیدا بکند. این یک مطلب است که البته می‌دانید که طولانی است و محتاج به این است که همه در آن توجه کنند. (9)

تا جوان هستید جدیّت کنید

این مسئله خطرناک است برای انسان، خطر جدی دارد برای انسان که انسان گمان کند که شیطان از او دست بر می‌دارد در آخر عمر. از حالا، حالا که فرصت هست - وقتی که پیرمرد شدید مثل من دیگر نمی‌توانید کاری بکنید - از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید. همه‌ی گرفتاری‌ها روی همین هوای نفس است. (10)

تهذیب اخلاق اساس است

ملت عزیز عموماً و متعهدان و متخصصان خصوصاً و دولتمردان بالأخص به این دستگاه‌های آدم‌ساز و پشتوانه‌ی ارزشمند اهمیت ویژه‌ای دهند و با جان و دل در تقویت و تهذیب آن بکوشند. وحوزه‌های معظمه‌ی علمیه و اساتید محترم در کنار تعلیم قرآن و فقه و مقدماتش، تهذیب اخلاق و معارف اسلامی را که اساس است با عنایات خاص مورد توجه قرار دهند که اِذَا صَلَحَ العالِم صَلَحَ العالَم، وَاذَا فَسَدَ فَسَد. (11) - (12)

غنیمت شمردن فرصت جوانی

پسرم! تا نعمت جوانی را از دست ندادی فکر اصلاح خود باشد که در پیری همه چیز را از دست می‌دهی، یکی از مکاید (13) شیطان که شاید بزرگ‌ترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست - مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد - استدراج (14) است. در عهد نوجوانی شیطان باطن که بزرگ‌ترین دشمنان اوست او را از فکر اصلاح خود باز می‌دارد و امید می‌دهد که وقت زیاد است، اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان می‌گذرد درجه درجه او را با وعده‌های پوچ از این فکر باز می‌دارد تا ایام جوانی را از او بگیرد. و آنگاه که جوانی رو به اتمام است، او را به امید اصلاح در پیری سرخوش می‌کند و در ایام پیری نیز این وسوسه‌ی شیطانی از او دست نکشد و وعده‌ی توبه در آخر عمر می‌دهد و در آخر عمر و شهود موت، حق تعالی را در نظر او مبغوض‌ترین موجود جلوه می‌دهد که محبوب او که دنیا است از دستش گرفته است. این حال اشخاصی است که نور فطرت در آنها به کلی خاموش نشده است و اشخاصی هستند که غرقاب دنیا آنها را از فکر اصلاح، به دور نگه داشته و غرور دنیا سر تا پای آنان را فرا گرفته است. من خود چنین اشخاصی را در اهل علم اصطلاحی دیده‌ام و اکنون بعض آنها در قید حیاتند و ادیان را هیچ و پوچ می‌دانند. (15)

اصلاح نفس در جوانی

ای برادر تا عمر و جوانی و قوت و اختیار باقی است اصلاح نفس کن. اعتنا به این جاه و شرف‌ها مکن؛ این اعتبارات را زیر پا بگذار. تو آدمی زاده‌ای، صفت شیطان را از خود دور کن. (16)

استفاده از نشاط جوانی

شیخ جلیل ما وعارف بزرگوار، آقای شاه‌آبادی روحی فداه، فرمودند که تا قوای جوانی و نشاط آن باقی است بهتر می‌توان قیام کرد در مقابل مفاسد اخلاقی و خوب‌تر می‌توان وظایف انسانیه را انجام داد. مگذارید این قوا از دست برود و روزگار پیری پیش آید که موفق شدن در آن حال مشکل است. و برفرض موفق شدن، زحمت اصلاح خیلی زیاد است. (17)

لطافت و شدت اثرپذیری قلب جوان

این تأثر قلبی و تصور باطنی در ایام جوانی بهتر حاصل شود، زیرا که قلب جوان لطیف و ساده است و صفایش بیشتر است و واردات آن کمتر و تزاحمات و تراکمات در آن کمتر است؛ پس شدیدالانفعال و کثیرالقبول است. بلکه هر خُلق زشت و زیبایی در قلب جوان بهتر داخل شود و شدیدتر و زودتر از آن متأثر و منفعل گردد. و بسیار اتفاق افتد که حق یا باطل یا زشت یا زیبا را به مجرد معاشرت با اهل آن بدون دلیل و حجت قبول نماید. پس، بر جوان‌ها لازم است که کیفیت معاشرت و مؤانست خود را ملتفت باشند و از معاشر بد اجتناب کنند، گرچه دل آنها محکم به ایمان باشد. بلکه معاشرت با تبهکاران و اهل خُلق و عمل بد برای نوع طبقات ضرر دارد، و هیچ کس نباید از خود مطمئن باشد و به ایمان یا اخلاق و اعمال خود مغرور گردد؛ چنانچه در احادیث شریفه نهی از معاشرت با اهل معاصی شده. (18)

پی‌نوشت‌ها:

1. صحیفه‌ی امام، ج 6، ص 278.
2. همان، ج 7، ص 534.
3. همان، ج 14، ص 168 و 169.
4. همان، ج 16، ص 500 و 501.
5. همان، ج 19، ص 356 و 357.
6. همان، ج 20، ص 191.
7. مانند حدیث امام چهارم: «الدنیا دنیائان دنیا بلاغ و دنیا ملعونة» دنیا دو (نوع) دنیاست: دنیایی که به سعادت می‌رساند و دنیایی که لعنت شده است. (اصول کافی، ج 2، ص 317، ج 8).
8. صحیفه‌ی امام، ج 18، ص 14 و 15.
9. همان، ص 15
10. همان، ص 19.
11. آنگاه که عالم صالح شد، جهان صالح می‌شود؛ و هرگاه فاسد گردید، جهان فاسد می‌شود.
12. صحیفه‌ی امام، ج 19، ص 152.
13. دامها.
14. کسی را به نعمت‌های داده ‌شده‌ی به او مغرور ساختن و بدان واسطه از حق غافل نمودن .
15. صحیفه‌ی امام، ج 20، ص 437 و 438.
16. چهل حدیث، ص 98.
17. همان، ص 111.
18. چهل حدیث، ص 499 .

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: اخلاق و تهذیب روحانیت؛ قم: انتشارات تسنیم، چاپ سوم

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.