یک اسطوره از ماداگاسکار

مرغ بهشتی

وروزینانژ، (مرغ بهشتی) چنان زیبا و دلربا بود که هر مرغی آرزو داشت همسر او گردد. بال و پر رخشانش به رنگ آسمان به هنگام برآمدن آفتاب بود و منقارش به سوزن زرین و دیدگانش به فیروزه می‌مانستند.
سه‌شنبه، 11 خرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مرغ بهشتی
 مرغ بهشتی

 

نویسنده: رنه والی صمد
مترجم: اردشیر نیک‌پور





 
یک اسطوره از ماداگاسکار
وروزینانژ (1)، (مرغ بهشتی) چنان زیبا و دلربا بود که هر مرغی آرزو داشت همسر او گردد.
بال و پر رخشانش به رنگ آسمان به هنگام برآمدن آفتاب بود و منقارش به سوزن زرین و دیدگانش به فیروزه می‌مانستند.
مرغ بهشتی پیشتر زیباترین زن جهان بود، لیکن جادوگری او را به صورت مرغ بهشتی درآورد زیرا مرغ بهشتی نخواسته بود همسر او بشود. اکنون نیز دست رد به سینه خواستگارانش می‌نهاد.
جغد پیش از همه به خواستگاری او رفت، لیکن مرغ بهشتی به سرزنش و ریشخند او برخاست که دیدارش شوم است و بدبختی می‌آورد. جغد او را ترک گفت لیکن به انتقامی سخت تهدیدش کرد.
سپس کلاغ به خواستگاری او رفت. مرغ بهشتی داد بر سر او زد: «برو، برو! خجالت بکش من زن دزد لاشه نمی شوم!»
کلاغ از پیش او نومید رفت و سوگند خورد که انتقامی سخت از او بگیرد.
پس از کلاغ زغن به خواستگاری رفت. مرغ بهشتی او را مارخوار نامید و دست رد بر سینه‌اش گذاشت. زغن تازه از خانه‌ی مرغ بهشتی بیرون رفته بود که باز فراز آمد تا بخت خویش را بیازماید. در کنار وی نشست و از او خواستگاری کرد. مرغ زیبا با تحقیر و بی‌اعتنایی بسیار به وی گفت: «من زن دزد جوجگان نمی‌شوم!»
آن گاه طوطی پیش او رفت. مرغ بهشتی او را پرچانه خواند و منقار بزرگ و نوک برگشته‌اش را ریشخند کرد.
لک لک نیز از آن مرغ زیبا جواب رد شنید. مرغ بهشتی گردن دراز و پاهای باریک و بلند و روی پاهای زشت و سیاه ایستادن عجیب او را مسخره کرد.
پس از همه فاخته به خواستگاری رفت. مرغ بهشتی حاضر شد زن او بشود و به او گفت: «خیال مکن که تو را بسیار زیبا می‌دانم که حاضر شده‌ام زنت بشوم. من آواز تو را دوست دارم. هم اکنون باید عروسی بکنیم!»
فاخته اعتراض کرد و گفت: «اما عزیزم! در کارهای بزرگ باید سنت‌ها و آداب را رعایت کرد. من باید بروم و از پدر و مادرم اجازه بگیرم. اگر آنان بدین کار خشنودی بدهند دوستان و آشنایان را دعوت می‌کنیم تا در عروسی ما شرکت کنند!»
مرغ بهشتی گفت: «نه این تشریفات زاید بیهوده‌اند، من از این تشریفات چشم می‌پوشم. یا باید هم اکنون عروسی کنیم و یا هرگز عروسی نکنیم!»
کوکو گفت: «بسیار خوب، هرگز با هم عروسی نخواهیم کرد.» و چون مرغی بسیار زودخشم بود تنه‌ای به مرغ بهشتی زد و او را از شاخه‌ای که بر آن نشسته بود به مردابی انداخت.
کوکو برای پیدا کردن زیبای دیگری به پرواز درآمد و از آن‌جا رفت.
مرغ بهشتی ساعت‌ها بیهوش در مرداب افتاد و بال و پر رخشان و خوش رنگش به گل و لای آلوده شد. چون به هوش آمد هر چه پر و بال زد نتوانست خود را از مرداب برهاند در این دم چشمش به جغد افتاد که بسنگینی بر فراز تخته سنگ‌ها پرواز می‌کرد. فریاد برآورد و او را به یاری خواست!
جغد در جواب او گفت: «من نمی توانم به یاری تو بشتابم زیرا باید پیش جادوگر بروم و از او جادوهای شوم بیاموزم!»
پس از لحظه‌ای چند کلاغ از بالای سر او گذشت ولی به فریادهای کمک او چنین پاسخ داد: «آن دورها لاشه‌ای افتاده است باید بروم و از آن بدزدم. حالا وقت ندارم، اما باز می‌گردم!...»
سپس مرغ بهشتی زغن را در بالای سر خود دید و از او یاری خواست و امیدوار بود که زغن به کمکش بشتابد، اما او نیز در جواب او گفت: «من در کمین ماری هستم که در سبزه‌زاری می‌خزد. اول باید بروم و او را شکار کنم، صبر کن برمی‌گردم...» و پس از گفتن این سخن از دیده ناپدید شد.
پس از چند دقیقه سایه‌ی بال‌های فراخ باز به روی مرغ بهشتی افتاد. باز بی آن که دمی از پرواز باز ایستد در جواب مرغ زیبا گفت: «خوشگلم! مگر نمی‌دانی که من در کمین جوجه‌ها هستم، باید بروم و آن‌ها را بدزدم، فردا برمی‌گردم!»
طوطی آمد و در نزدیکی او بر شاخه‌ی درختی نشست، مرغ بهشتی که سخت خسته و درمانده شده بود به دشواری فریاد برآورد و او را به یاری خود خواست. طوطی خندید و هیاهویی بسیار راه انداخت و گفت: «من وقت گوش کردن به حرف‌های تو را ندارم! دلم می‌خواهد دیگری به حرف‌های من گوش کند!»
آن‌گاه با سر و صدایی کر کننده پر زد و رفت.
لک لک در برنجزارها بر یک پای خود ایستاده و به فکر فرو رفته بود. چون سر و صدا را شنید گردن کشید و به مرداب نگریست و منقار بزرگش را باز کرد و به هم کوفت، لیکن چون فیلسوفی جهاندیده بود دوباره به اندیشه فرو رفت و مرغ زیبا آخرین نفس خود را کشید و جان داد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Vorosinenge.

منبع مقاله :
والی صمد، رنه؛ (1382)، داستان‌های ماداگاسکاری، ‌ترجمه‌ی اردشیر نیک پور، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
از محبت تا معرفت: سفری در دنیای معنویت
از محبت تا معرفت: سفری در دنیای معنویت
گل اول شباب الاهلی به النصر توسط سردار آزمون
play_arrow
گل اول شباب الاهلی به النصر توسط سردار آزمون
واکنش جدید نتانیاهو پس از بیانیه یحیی سریع: اقدامات یمن تهدیدی برای نظم جهانی است
play_arrow
واکنش جدید نتانیاهو پس از بیانیه یحیی سریع: اقدامات یمن تهدیدی برای نظم جهانی است
اتفاقاتی در ۱۴۰۰ سال قبل افتاده و گروهی آمدند تا انتقام ۱۴۰۰ سال قبل را از ما مردم شام بگیرند!
play_arrow
اتفاقاتی در ۱۴۰۰ سال قبل افتاده و گروهی آمدند تا انتقام ۱۴۰۰ سال قبل را از ما مردم شام بگیرند!
به رگبار بستن مناره یک مسجد در حال اذان توسط نظامیان اسرائیل
play_arrow
به رگبار بستن مناره یک مسجد در حال اذان توسط نظامیان اسرائیل
تماشای این ۲ گل زیبا در فوتبال زنان را از دست ندهید
play_arrow
تماشای این ۲ گل زیبا در فوتبال زنان را از دست ندهید
اظهارات ضدایرانی مشاور امنیت ملی ترامپ
play_arrow
اظهارات ضدایرانی مشاور امنیت ملی ترامپ
مداحی؛ رسانه تمام‌عیار تبیین
play_arrow
مداحی؛ رسانه تمام‌عیار تبیین
به آتش کشیدن درخت کریسمس در سوریه توسط تحریرالشام
play_arrow
به آتش کشیدن درخت کریسمس در سوریه توسط تحریرالشام
نمای شرکت تسلیحاتی حامی "اسرائیل" قرمز شد
play_arrow
نمای شرکت تسلیحاتی حامی "اسرائیل" قرمز شد
سخنگوی دولت: شاهد کاهش خاموشی‌ها خواهیم بود
play_arrow
سخنگوی دولت: شاهد کاهش خاموشی‌ها خواهیم بود
آمادگی ایران برای بازگشای سفارت در سوریه
play_arrow
آمادگی ایران برای بازگشای سفارت در سوریه
نگاهی به بهترین هتل شیراز از دید کاربران
نگاهی به بهترین هتل شیراز از دید کاربران
تعاریف حدادیان از شناخت رهبر انقلاب از مداحی و هنر
play_arrow
تعاریف حدادیان از شناخت رهبر انقلاب از مداحی و هنر
مهاجرانی: ساعت‌کاری ادارات از ساعت ۸ تا ۱۴ به صورت شناور شد
play_arrow
مهاجرانی: ساعت‌کاری ادارات از ساعت ۸ تا ۱۴ به صورت شناور شد