12 شهریور 1387 / 1 رمضان 1429 / 2 سپتامبر 2008
1) 12شهريورماه سال1371هجري شمسي: پروفسورمحمود حسابي فيزيكدان برجسته و دانشمند كم نظيرمعاصرايران در90سالگي به رحمت حق پيوست. دكترحسابي تحصيلات عالي خود را دررشته هاي ادبيات، مهندسي راه و ساختمان و پزشكي دردانشگاه بيروت به پايان رساند و درپاريس دررشته هاي رياضي، نجوم، زيست شناسي و مهندسي برق و معدن به تحصيل پرداخت. ايشان درسال1927ميلادي موفق به اخذ درجه دكتري دررشته فيزيك ازدانشگاه سوربُن فرانسه شد. استاد حسابي با 4زبان يوناني، لاتين، پهلوي و ايتاليايي آشنا بود و به زبانهاي فرانسوي و آلماني، عربي و انگليسي با تسلط كامل صحبت مي كرد. اين استاد فرزانه به سببب فعاليتهاي فراوان و مهم درعرصه علم نشان علمي بزرگ فرانسه را دريافت كرده است. دكترحسابي ازبنيانگذاران مؤسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران، مركزاتمي داشگاه تهران و مدرسه مهندسي وزارت راه بود. ايشان همچنين بنيانگذارواژه گزيني علمي درايران بشمارمي رود.
2) اول رمضان 428 هجری قمری : سالروز درگذشت ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا” معروف به ابن سينا پزشك ، فيلسوف و دانشمند بزرگ ايراني است. وي در سال ۳۷۰هجري قمري در دهي به نام خورميثن در نزديكي بخارا چشم به جهان گشود. شركت در جلسات بحث اسماعيليان از دوران كودكي، به واسطه پدر كه از پيروان آنها بود، استعداد وي در فراگيري علوم، پدر را بر آن داشت تا به توصيه يكي از استادان وي، بوعلي را به جز تعليم و دانشاندوزي به كار ديگري مشغول نكند و چنين شد كه وي به دليل نبوغ خود در ابتداي جواني در علوم مختلف زمان خود از جمله طب مهارت يافت. تا آنجا كه پادشاه بخارا، نوح بن منصور ( حكومت از ۳۶۶تا ۳۸۷هجري قمري ) به علت بيماري ، وي را به نزد خود خواند و ابن سينا از اين راه به كتابخانه عظيم دربار ساماني دست يافت. بوعلي سينا در شرح حالي كه خود نگاشته است درباره منابع آن كتابخانه خود ميگويد: هر چه از آنها را كه بدان نياز داشتم، خواستم و كتابهايي يافتم كه نام آنها به بسياري از مردم نرسيده بود و من هم پيش از آن نديده بودم و پس از آن هم نديدم. پس اين كتابها را خواندم و از آنها سود برداشتم و اندازه هر مردي را در دانش دريافتم و چون به سن هجده سالگي رسيدم، از همه اين دانشها فارغ آمدم. به اين ترتيب بوعلي سينا در علوم مختلف از جمله حكمت، منطق و رياضيات كه خود شامل عدد، هندسه، نجوم و موسيقي است، تسلط يافت. وي با وجود پرداختن به كار سياست در دربار منصور، پادشاه ساماني و دستيابي مقام وزارت ابوطاهر شمس الدوله ديلمي و نيز درگير شدن با مشكلات ناشي از كشمكش امرا كه سفرهاي متعدد و حبس چند ماهه وي توسط تاج الملك ، حاكم همدان، را به دنبال داشت،بيش از صدها جلد كتاب و تعداد بسياري رساله نگاشته كه هر يك با توجه به زمان و احوال اوبه رشته تحرير در آمده است. بوعلي سينا وقتي در دربار امير بود و آسايش كافي داشت و دسترسياش به كتب ميسر بود،به نوشتن كتاب قانون در پزشكي، يا دائرهالمعارف بزرگ فلسفي خود كتاب شفا مشغول ميشد. اما در هنگام سفر فقط يادداشتها و رسالههاي كوچك مينگاشت، در زندان به نظم اشعار ميپرداخت و يا تاملات ديني را با اسلوبي كه خالي از جمال نباشد، مقيد ميكرد. از ميان تاليفات ابن سينا، شفا در فلسفه و قانون در پزشكي شهرتي جهاني يافته است. كتاب شفا در هجده جلد در بخشهاي علوم و فلسفه، يعني منطق، رياضي ، طبيعيات و الهيات نوشته شده است. منطق شفا امروز نيز همچنان به عنوان يكي از معتبرترين كتب منطق اسلامي مطرح است و طبيعيات و الاهيات آن هنوز مورد توجه علاقمندان است. كتاب قانون نيز كه تا قرنها از مهمترين كتب پزشكي به شمار ميرفت، شامل مطالبي درباره قوانين كلي طب،داروهاي تركيبي و غير تركيبي و امراض مختلف است. اين كتاب در قرن دوازدهم ميلادي همراه با آغاز نهضت ترجمه به زبانهاي لاتين ترجمه شدو تاامروزبه زبانهاي انگليسي، فرانسه وآلماني نيز برگردانده شده است. قانون كه مجموعه مدوني از كل دانش طبي باستاني و اسلامي است به عنوان متن درسي پزشكي در دانشگاههاي اروپايي مورد استفاده قرار ميگرفت و تا سال ۱۶۵۰ميلادي در كنار آثار جالينوس و موندينو در دانشگاههاي لوون و مون پليه تدريس ميشد. ابن سينا به واسطه عقل منطقي و نظام يافتهاش كه حتي در طب نيز تلاش داشت مداوا را تا سرحد امكان تابع قواعد رياضي سازد، تسلط بر فلسفه را كمال براي يك دانشمند ميدانست. تاثير آراي فلسفي ابن سينا، همچون آموزههاي طبي او، به جز در قلمرو اسلامي، در اروپا نيز امري قطعي است. ابوعلي سينا در سال ۴۲۸هجري قمري ، زماني كه تنها ۵۸سال داشت ، در حالي رخت از جهان بربست كه با اداي دين خود به دانش بشري ، نامي به صلابت تمدن ايراني از خود به جاي گذاشت.
3) 1 رمضان سال 201 هجری قمری : تفويض ولايتعهدى به امام رضا عليه السلام : حضرت امام رضا عليه السلام در سال 201 قمرى به دستور مامون عباسى، به مرو آمد. مامون، نسبتبه حضرت، تجليل و تكريم تمام كرد و تا جايى كه خواص دوستان و اصحاباش را جمع كرد و گفت: «اى مردم! من، در آل عباس و آل على عليه السلام تامل كردم و هيچ كس را افضل به امر خلافت، از على بن موسى عليه السلام نديدم.» . پس رو به حضرت كرد و گفت: «من، مىخواهم خلافت را از خود خلع و به شما تفويض كنم.» . حضرت فرمود: «اگر ايزد، خلافت را براى تو قرار داد، جايز نيست آن را به ديگرى واگذارى و خود را بر كنار سازى و اگر از تو نيست، اختيار ندارى آن را به ديگرى تفويض كنى.» . حضرت، بدين وسيله نامشروع بودن حكومت آنان را اعلام كرد. مامون، از او خواست امر خلافت را بپذيرد، ولى امام نپذيرفت تا اين كه نوبتبه تهديد رسيد كه امام پذيرفت و در شرايط اجبار، وجدان بيدار مردم و حاضران دانستند كه پذيرش ولايتعهدى، به معناى تاييد حكومت نيست. آنچه مامون را وادار ساخته بود كه خلافت وحكومت را، على الظاهر، تقسيم كند، چيزى جز قدرت معنوى و احتمال سهمگين شدن خشم عمومى نسبتبه غصب خلافت نبود و اين، نقطهى اوج قدرت ائمه بود كه در عين حاكم نبودن، بر دلها حكم مىراندند. (الوقايع و الحوادث، ص 13)
4) آتش سوزی مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله : روز اول ماه رمضان بنا به نقل «سمهودى مورخ عامه» در سال 654 هجرى، مسجد النبى (صلى الله عليه و آله) و حجرات مقدسه آن دچار آتش سوزى شد، و به قدرى شعلههاى آتش دامنه دار شد، كه سقف و ديوارها را فرا گرفته و فرو ريخت اين زمان مصادف با حكومت معتصم عباسى بود، وى دستور داد، بنيان مسجد را دوباره به پاى داشتند.
5) 2سپتامبرسال1945ميلادي: با امضاي قرارداد تسليم بدون قيد وشرط ژاپن برعرشه ناوهواپيما برميسوري جنگ جهاني دوم خاتمه يافت. پس ازشكستهاي پي درپي ژاپن ازقواي متفقين درجنگ جهاني دوم و بمباران اتمي هيروشيما و ناگازاكي به فرمان دولت امريكا، ژاپن ناچارتسليم شد. بعد ازاين واقعه براساس شرائط مقرر دركنفرانس پوتسدام، متفقين ژاپن را اشغال كردند و فرماندهي كل ژاپن به ژنرال مك آرتورامريكايي سپرده شد. درسال1951ميلادي 49كشوربا ژاپن پيمان صلح امضا كردند و يك سال بعد ژاپن مجدداً حاكميت خود را بدست آورد.