ویژه نامه روز یازدهم ضیافت الهی
دعای روز يازدهم
خدايادوست گردان نزد من در اين ماه احسان و نيكى را و ناخوش دار در پيش من در اين روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در اين روز بر من خشم كيفربار و آتش (سوزان) را به كمك خودت اى فريادرس فريادخواهان
زلال وحی
معارفي پيرامون قرآن(1)
قرآن كامل ترين و مَظهر تام و مُظهر حقيقى رحمت تشريعى است: « فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ ؛ پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر» .
بر اساس اين آيه شريفه بايد به سوى آثار رحمت حق نظر كرد تا بصيرت يافت ، با اين همه بهره ورى بيشتر از تفضلات الهى زمينه هايى دارد ، از جمله خود را در مسير وزش نسيم رحمت الهى قرار دادن است به طورى كه عقل و قلب و جان و روح از آن نسيم زنده شود و درخت وجود انسان ثمراتى چون ايمان و اخلاق و عمل صالح دهد .
حضرت امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد : « ألا وَإنَّ فى أيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٌ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ در روزگارتان نسيم هاى رحمت ويژه می وزد ، مواظب باشيد، خود را در معرض وزش آن نسيم ها قرار دهيد و استفاده كنيد» .
بهره ورى از رحمت تام حق كه قرآن است و خود باعث جلب رحمت واسعه الهى در دنيا و آخرت به سوى انسان مى باشد شرايطى دارد از جمله : «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ؛ و هنگامى كه قرآن خوانده شود ، به آن گوش فرا دهيد و سكوت كنيد تا مشمول رحمت شويد».
پس استماع كامل و سكوت تام ، زمينه اى است كه انسان مورد رحمت حق قرار گيرد و در نقطه مقابل اگر انسان با بى اعتنايى به كتاب خدا بر خود ستم ورزد زمينه بدبختى و خسارت را براى خود فراهم آورده است ، چنان كه در آيه اى ديگر مى فرمايد : «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً ؛ و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مايه درمان ورحمت است ، نازل مى كنيم وستمكاران را جز خسارت نمى افزايد» .
و اين كه قرآنِ شفابخش براى بيمار دلان زيان آور است نظير ميوه هاى رسيده و پرآب و شيرين است كه براى كسى كه مبتلا به زخم معده و اثنى عشر است زيان آور است . يا قند شيرين كه براى مبتلايان به بيمارى قند خسارت بار است .
اين كتاب بزرگ الهى كه از عالم غيب الهى و قرب ربوبى نازل شده و براى استفاده ما مهجوران وخلاص ما زندانيان طبيعت و مغلوبان زنجيرهاى پيچ در پيچ هواى نفس و آمال به صورت لفظ و كلام در آمده، از بزرگ ترين مظاهر رحمت مطلقه الهيه است كه ما كور و كرها از آن به هيچ وجه استفاده نكرديم و نمى كنيم.
عظمت قرآن
نور مبين
و نيز : « قَدْ جَاءَكُم مِنَ اللهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ ؛ بى ترديد از سوى خدا براى شما نور و كتابى روشنگر آمده است» .
و نيز مى فرمايد : ما قرآن را نور قرار داديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن هدايت مى كنيم: « وَلكِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا؛ ولى آن كتاب را نورى قرار داديم كه هر كس از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت مى كنيم ; بى ترديد تو مردم را به راهى راست هدايت مى نمايى» .
و در آيه اى از ما مى خواهد كه به خدا و رسول و نورى كه نازل فرموده ايمان آوريم : « فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا؛ پس به خدا و پيامبرش و نورى كه نازل كرديم ، ايمان آوريد».
در اين چهار آيه به زبان هاى گوناگون نور بودن اين نعمت گوشزد شده است .
نور ، خودش ذاتاً روشن است و هم سايه چيزها را روشن و نمايان مى كند و اگر نور نبود هيچ چيزى قابل مشاهده نبود حتى اگر در شب غير مهتابى انسان چيزى را مى بيند و تشخيص مى دهد بر اثر نور اندك ستارگان است .
ظريفى مى گفت : قرآن كريم تنها بر رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) نازل نشده است بلكه بر امت ايشان هم نازل شده است و اين حقيقتى است كه نحوه رابطه خدا و بنده و تفضل فراوان او را بيشتر نمايان مى كند ، او اين ظرافت را از مضمون تعبير حق در بخشى از آيات كريمه استفاده كرده بود ، مثلا آنجا كه مى فرمايد : «وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ؛ و قرآن را هم به سوى تو نازل كرديم به خاطر اين كه براى مردم آنچه را كه براى هدايتشان به سويشان نازل شده بيان كنى» .
كسي كه بتواند مخاطب قرآن قرار گيرد و از قرآن جدا نباشد مى يابد كه نه تنها قرآن براى هدايت او نازل شده ، بلكه به سوى او نيز نازل شده است ، با اين تفاوت كه پيامبر عزيز اسلام (صلى الله عليه وآله) واسطه نزول قرآن به سوى امت و مردم نزول قرآن را از طريق ايشان دريافت مى كنند . خداى مهربان كه صادق ترين صادقان است مى فرمايد : « وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً؛ و نور روشنگرى مانند قرآن به سوى شما نازل كرديم» .
يعنى آنچه كه به قلب امت اسلامى مى رسد همان مرحله پايانى و نازله قرآن و وحى الهى است كه خدا با آن سخن مى گويد نه اينكه اين نور تا قلب پيامبر (صلى الله عليه وآله) آمده و از آن به بعد قطع شده باشد .
قلب پاك رسول اسلام (صلى الله عليه وآله) و زبان مقدسش افق طلوع وحى است نه چيزى را كتمان مى كند چون : « وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِين؛ و او نسبت به ابلاغ و تعليم آنچه به او وحى مى شود ، بخيل نيست { تا وحى را كتمان كند} ».
و نه جز وحى چيزى مى گويد : « وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى؛ و از روى هوا و هوس سخن نمى گويد» .
و آنچه تلاوت مى كند همان است كه نازل مى شود و نطق و سخنش الهى است: « إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحَى؛ گفتار او چيزى جز وحى كه به او نازل مى شود ، نيست» .
منبع: كتاب جاوههاي رحمت الهي
کلام نور
پاداش روزه
رسول خدا فرمودند: خداى تعالى فرموده است: روزه براى من است و من پاداش آن را مىدهم.
وسائل الشيعه ج 7 ص 294
جرعه نوشان بهشت
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: كسى كه روزه او را از غذاهاى مورد علاقهاش باز دارد برخداست كه به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.
بحار الانوار ج 93 ص 331
حکمت های شگرف
قَالَ الامام علیٌ[عليه السلام] شَتَّانَ مَا بَيْنَ عَمَلَيْنِ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ يَبْقَى أَجْرُهُ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : چقدر فاصلة بين دو عمل دور است : عملى كه لذتش مى رود و كيفر آن مى ماند ، و عملى كه رنج آن مى گذرد و پاداش آن ماندگار است!
حكمت 122 : عبرت از مرگ ياران(اخلاقى، اجتماعى)
وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِى نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ .
درود خدا برایشان (در پى جنازه اى مى رفت و شنيد كه مردى مى خندد) فرمودند : گويى مرگ بر غير ما نوشته شده ، و حق بر غير ما واجب گرديد ، و گويا اين مردگان مسافرانى هستند كه به زودى باز مى گردند ، در حالى كه بدن هايشان را به گورها مى سپاريم ، و ميراثشان را مى خوريم . گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه ايم !!! آيا چنين است ، كه اندرز هر پند دهنده اى از زن و مرد را فراموش مى كنيم و در حالى كه نشانة تيرهاى بلا و آفات قرار گرفته ايم ؟
حكمت 123 : الگوهاى كامل انسانيت (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِى نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَ لَمْ يُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ .
قال الرضى أقول و من الناس من ينسب هذا الكلام إلى رسول الله ص و كذلك الذى قبله .
درود خدا برایشان فرمودند : خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك مى شمارد ، و كسب و كار او پاكيزه است ، و جانش پاك ، و اخلاقش نيكوست ، مازاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مى كند ، و زبان را از زياده گويى باز مى دارد و آزار او به مردم نمى رسد و سنّت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را كفايت كرده ، بدعتى در دين خدا نمى گذارد .( برخى حكمت 123 و 122 را از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل كرده اند.)
حكمت 124 : روانشناسى زن و مرد (علمى، اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ .
درود خدا برایشان فرمودند : غيرت زن ، كفر آور ، و غيرت مرد نشانة ايمان اوست .
حكمت 125 : امام و شناساندن اسلام(معنوي، اعتقادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِى الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ .
درود خدا برایشان فرمودند : اسلام را چنان مى شناسانم كه پيش از من كسى آنگونه معرفى نكرده باشد . اسلام همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن و يقين اعتقاد راستى ، و باور راستين همان اقرار درست و اقرار درست انجام مسئوليت ها ، و انجام مسؤوليت ها همان عمل كردن به احكام دين است .
حكمت 126 : شگفتى ضد ارزش ها (اخلاقى،اجتماعى،اعتقادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِى الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِى كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ .
درود خدا برایشان فرمودند : در شگفتم از بخيل : به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد ، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند ، اما در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود . و در شگفتم از متكبرى كه ديروز نقطه اى بر ارزش ، و فردا مردارى گنديده خواهد بود ؛ و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مى نگرد و در وجود خدا ترديد دارد! و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند و مرگ را از ياد برده است ، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنى ، را آباد مى كند اما جايگاه هميشگى را از ياد برده است.
حكمت 127 : نكوهش از سستى در عمل (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِى مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ .
درود خدا برایشان فرمودند : آن كس كه در عمل كوتاهى كند ، دچار اندوه گردد ، و آن را كه از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نياز نيست.
حكمت 128 : تأثير عوامل زيست محيطى در سلامت (علمى، بهداشتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِى أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِى آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِى الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِى الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ .
درود خدا برایشان فرمودند : در آغاز سرما خود را بپوشانيد ، و در پايانش آن را در يابيد ، زيرا با بدن ها همان مى كند كه با برگ درختان خواهد كرد : آغازش مى سوزاند ، و پايانش مى روياند .(1)
حكمت 129: تأثير عوامل زيست محيطى در سلامت (علمى، بهداشتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِى عَيْنِكَ .
درود خدا برایشان فرمودند : بزرگى پروردگار در جانت ، پديده ها را در چشمت كوچك مى نماياند .
حكمت 130 : توجه به فنا پذيرى دنيا (اخلاقى، معنوى)
وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْكُوفَةِ يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِى الْكَلَامِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى .
درود خدا برایشان ( امام [عليه السلام] وقتى از جنگ صفين برگشت و به قبرستان پشت دروازه كوفه رسيد رو به مردگان كرد .) فرمودند :
اى ساكنان خانه هاى وحشت زا ، و محله هاى خالى و گورهاى تاريك ، اى خفتگان در خاك ، اى غريبان ، اى تنها شدگان ، اى وحشت زدگان ، شما پيش از ما رفتيد و ما در پى شما روانيم ، و به شما خواهيم رسيد. اما خانه هايتان ! ديگران در آن سكونت گزيدند ؛ و اما زنانتان ! با ديگران ازدواج كردند؛ و اما اموال شما ! در ميان ديگران تقسيم شد ! اين خبرى است كه ما داريم ، حال شما چه خبر داريد ؟ سپس به اصحاب خود رو كرد و فرمود: بدانيد كه اگر اجازة سخن گفتن داشتند ، شما را خبر مى دادند كه ، بهتين توشه ، تقوا است.
حكمت 131ـ توبيخ الذّام لِلدّْنيا(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِى لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لَا يُغْنِى عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِى عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا .
درود خدا برایشان (شنيد مردى دنيا را نكوهش مى كند) فرمودند :
1ـ توبيخ نكوهش كننده دنيا: اى نكوهش كنندة دنيا ، كه به غرور دنيا مغرورى و با باطل هاى ان فريب خوردي! خود فريفته دنيايى و آن را نكوهش مى كنى ؟ آيا تو در دنيا جرمى مرتكب شده اى ؟ يا دنيا به تو جرم كرده است ؟ كى دنيا تو را سرگردان كرد ؟ و در چه زمانى تو را فريب داد ؟ آيا با گورهاى پدرانت كه پوسيده اند ؟ (تو را فريب داد) يا آرامگاه مادرانت كه در زير خاك آرميده اند؟ آيا با دو دست خويش بيماران را درمان كرده اي؟ و آنان را پرستارى كرده در بسترشان خوابانده اى ؟ در خواست شفاى آنان را كدره و از طبيبان داروى آن را ها تقاضا كرده اى ؟ د ران صبحگاهان كه داروى تو به حال آنان سودى نداشت ، و گريه تو فايده نكرد ، و ترس تو آنان را سودى نرساند ، و آنچه مى خواستى به دست نياوردى ، و با نيروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور كنى . دنيا براى تو حال آنان را مثال زد ، و با گورهايشان ، گور خودت را به رْخ تو كشيد.
2ـ خوبيها و زيبائيهاى دنيا: همانا دنيا سراى راستى براى راست گويان ، و خانة تندرستى براى دنيا شناسان ، و خانه بى نيازى براى توشه گيران ، و خانه پند ، براى پند آموزان است . دنيا سجده گاه دوستان خدا ، نماز گاه فرشتگان الهى ، فرودگاه وحى خدا ، و جايگاه تجارت دوستان خداست، كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند. و بهشت را سود بردند. چه كسى دنيا را نكوهش مى كند ؟ و حال آن كه دنيا جدا شدنشرا اعلام داشته و فرياد زد كه ماندگار نيست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است ؟ با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند . در آغاز شب به سلامت گذشت ، اما در صبحگاهان با مصيبتى جانكاه بازگشت ، تا مشتاق كند ، و تهديد نمايد، و بترساند ، و هشدار دهد . پس مردمى در بامداد با پشيمانى ، دنيا را نكوهش كنند، و مردمى ديگر در روز قيامت آن را مى ستايند ، دنيا حقائق را به يادشان آورد ، يادآور آن شدند ، از رويدادها برايشان حكايت كرد ، او را تصديق كردند و اندرزشان داد ، پند پذيرفتند.
حكمت 132: ضرورت ياد مرگ (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يُنَادِى فِى كُلِّ يَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ .
درود خدا برایشان فرمودند : خدا را فرشته ايست كه هر روز بانگ مى زند : بزاييد براى مردن ، و فراهم آوريد نابود شدن ، و بسازيد براى ويران گشتن.
پينوشتها:
1. اشاره به علم: كريولوژى Cryology )سرما شناسي) كه مولوى در مثنوى معنوى دفتر اول ص 42 نسخه رمضانى اين حديث را به شعر در آورده است.
منبع: نهج البلاغه
عزیزآل یاسین
ماه مبارک رمضان، بهار انتظار
ماه خدا با بركت، رحمت و مغفرت الهي به بندگان خدا روي ميآورد و همگان را به مهماني خدا فرا ميخواند؛ ماهي كه روزهايش بهترين روزها، شبهايش بهترين شبها و ساعتهايش بهترين ساعتهاست؛ 1 ماهي كه در لحظه لحظهاش خدا جاري است و هر آنش سرمايهاي است كه بايد چون جان پاسش داشت و آن را به راحتي از كف نداد.
مگر ميتوان غير از ماه مبارك رمضان، ماهي را پيدا كرد كه يك شب از شبهاي آن ارزشي فزونتر از هزار ماه داشته باشد؟ 2
مگر ميتوان غير از اين ماه، ماهي را سراغ گرفت كه در سرتاسر آن درهاي بهشت بر روي مردمان گشوده و درهاي دوزخ بر روي آنان بسته باشد؟ 3
مگر ميتوان ماه ديگري را نشان داد كه در آن نفس كشيدن حكم تسبيح و خوابيدن حكم عبادت داشته باشد؟ 4
پس بياييد قدر اين ماه را بيشتر بدانيم و پيش از آنكه لحظههاي ارزشمندش سپري شود از چشمهسار جوشان آن خود را سيراب كنيم.
رمضان، بهار قرآن و بهار دعا و مناجات به درگاه پروردگار بينياز است. در هيچ ماهي به اندازه ماه مبارك رمضان، دعا، مناجات، ذكر و نمازهاي مستحبي وارد نشده است. هر روز آن، دعايي خاص و هر شبش نماز و ذكري ويژه خود دارد.
اما رمضان، بهار انتظار نيز هست؛ چرا كه در دعاها و مناجاتهاي اين ماه به همان اندازه كه روح بندگي و تضرع به درگاه خداوند و طلب آمرزش و رستگاري از او موج ميزند؛ روح انتظار و اميد فرا رسيدن دولت كريمة اهل بيت(ع) نيز جاري است.
با بررسي اجمالي اعمال ماه مبارك رمضان روشن ميشود كه علاوه بر تضرع و بندگي در پيشگاه خالق هستي دو موضوع ديگر نيز در مجموع اين اعمال مورد توجه جدي قرار گرفته است؛ كه عبارتند از:
1. نقش امام و حجت الهي در جهان هستي؛
2. انتظار و آمادگي براي ظهور دولت كريمة اهل بيت(علیهم السلام).
در اينجا براي روشنتر شدن موضوع به برخي از دعاها و مناجاتهايي كه اين دو موضوع در آنها تجلي يافته است، اشاره ميكنيم.
1. نقش امام و حجت الهي در جهان هستي
در اعتقاد شيعه، امامت تنها به امور شرعي و اعتقادي مردم و يا حتي امور اجتماعي و سياسي محدود نميشود، بلكه امام به عنوان حجت خدا در عالم تكوين نيز نقش داشته و واسطه فيض الهي به بندگان است. به عبارت ديگر آنچه كه خداوند در عالم هستي مقدور فرموده از مجراي امام و حجت عصر بر مردم جاري و ساري ميشود و از اين رو است كه در زيارت «جامعه كبيره» ـ كه از امام هادي(ع) نقل شده ـ خطاب به ائمه معصومين(ع) عرض ميكنيم:
... بكم فتح الله و بك يختم، و بكم ينزّل الغيث و بكم يمسك السماء أن تقع علي الارض إلاّ بإذنه و بكم ينفّس الهمّ و يكشف الضرّه... 5 .
... خداوند، ] هستي را [ به وسيله شما آغاز كرد و به وسيله شما ] نيز [ به انجام ميرساند. او به وسيله شما باران را نازل ميكند و به وسيله شما، تا زماني كه خود اراده كند، آسمان را از اينكه بر زمين فرو افتد، نگاه ميدارد و هم به وسيله شما غم و اندوه را برميدارد و سختيها را برطرف ميسازد... .
و يا در زيارت مطلقه حضرت ابا عبدالله، حسين بن علي(ع) ـ كه از امام صادق(ع) نقل شده ـ خطاب به آن وجود مقدس و ديگر ائمه هدي(علیهم السلام) ميگوييم:
... إرادة الربّ في مقادير أموره تهبط إليكم و تصدر من بيوتكم. 6
ارادة پروردگار در همة آنچه او مقدر داشته به شما محول شده و از خانههاي شما صادر ميشود.
با توجه به اين بينش و اين اعتقاد نسبت به امامان معصوم و حجتهاي الهي(ع) است كه شب قدر مفهوم مييابد؛ شبي كه فرشتگان و روح به اذن پروردگار خويش «كلّ أمر» يا برنامة يك سالة جهان هستي را بر كسي كه از سوي خداوند به ولايت برگزيده شده عرضه ميدارند. چنانكه در روايتي كه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده آمده است:
امنوا بليلة القدر، فإنّه ينزّل فيها أمر السنة و إنّ لذلك ولاة من بعدي علي بن ابيطالب و أحد عشر من ولده. 7
به شب قدر ايمان بياوريد همانا در اين شب امور يك سال (همه آنچه در يك سال واقع ميشود) نازل ميگردد و براي اين موضوع پس از من پيشواياني وجود دارند كه عبارتند از: عليبن ابيطالب و يازده تن از نوادگان او.
بنابراين، ماه مبارك رمضان كه شب مقدس قدر را در خود جاي داده است فرصت مناسبي است براي توجه دادن مردمان به جايگاه برجستة حجتهاي الهي(ع)، به طور عام، و امام عصر و حجت زمان(ع)، به طور خاص، در عالم هستي و يادآوري وظيفهاي كه آنان نسبت به اين واسطههاي فيض خداوندي دارند.
مرحوم مجلسي(ره) در بيان اعمال ماه مبارك رمضان ميگويد:
از جمله وظايفي كه در هر شب (ماه رمضان) مقرر شده اين است كه بنده در آغاز هر دعاي نيكو و در پايان هر عمل پسنديده آن كس را كه جانشين خداوند، جل جلاله، در ميان بندگان و سرزمينهاي او ميداند، ياد كند؛ زيرا آن جانشين عهدهدار همه نيازمنديهاي روزهدار است؛ از خوراكي و آشاميدني او گرفته تا همه آنچه كه او در نظر دارد؛ يعني همه اسباب و وسايلي كه در اختيار جانشين پروردگار بزرگ (ربّالارباب) است. همچنين هر روزهدار وظيفه دارد كه آن جانشين خدا را، به آنچه كه شايسته مانند اوست، دعا كند و معتقد باشد كه خداوند، جلجلاله، و جانشين او بر او منت گذاشتهاند كه چنين جايگاه و منزلتي را به او بخشيدهاند. 8
مرحوم مجلسي پس از اين عبارت روايتي را از كتاب «إبن أبيقرّه» نقل ميكند كه در آن به نقل از صالحين(ع) چنين آمده است:
در شب بيست و سوم ماه رمضان، ايستاده و نشسته و در هر حالي كه هستي، و همچنين در تمام اين ماه و به هر صورت ممكن، بلكه در تمام مدت روزگارت، پس از بزرگداشت نام خداي تعالي و درود و صلوات بر پيامبر و خاندان او بگو:
أللّهم كن لوليّك القائم بأمرك، محمد بن الحسن المهدي ـ عليه و علي آبائه أفضل الصلاة والسلام ـ في هذه الساعة و في كل ساعة، وليّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و مؤيّداً حتي تسكنه أرضك طوعاً و تمتّعه فيها طولاً و عرضاً... . 9
خداوندا! ولي و برپا كننده امرت، محمد، زادة حسن، مهدي را ـ كه برترين درودها و سلامها بر او و پدرانش باد ـ در اين ساعت و در همه ساعتها، سرپرست، نگهدار، راهبر، ياور، راهنما و پشتيبان باش تا او را ] نه از سر زور بلكه [ به اختيار ] مردم [ در زمين جايگاه بخشي و او را در درازا و پهناي زمين بهرهور و كامران سازي.
با توجه به آنچه كه گذشت بر همة ما لازم است كه در فرصت به دست آمده در ماه مبارك رمضان از يك سو به نقش و جايگاهي كه حضرت بقيةاللهالاعظم ـ ارواحنافداه ـ به عنوان حجت خدا و امام عصر در سراسر جهان هستي و در زندگي همه انسانها دارند، توجه كنيم و آن را به درستي بشناسيم؛ و از سويي ديگر به وظيفه و تكليفي كه در برابر آن وجود مقدس ـ كه ولي نعمت همه ما و واسطه همه فيوضات الهي هستند ـ به خوبي واقف شويم و بدانيم كه همه نعمتها و بركتهاي الهي به سبب وجود ايشان بر ما جاري شده و بنابراين بيتوجهي و غفلت نسبت به آن حضرت، ناسپاسي و قدرناشناسي بزرگي است كه خداوند به سادگي از آن نخواهد گذشت.
2. آمادگي براي ظهور دولت كريمه اهلبيت(علیهم السلام)
در تعدادي از دعاهايي كه در ماه مبارك رمضان وارد شده موضوع انتظار و آمادگي براي ظهور مورد توجه قرار گرفته كه در اينجا به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1ـ2. دعاي افتتاح: يكي از دعاهايي كه خواندن آن در هر شب ماه رمضان سفارش شده، دعاي افتتاح است. نكته قابل توجه در مورد دعاي ياد شده اين است كه بيش از يك سوم آن به دعا براي گشايش و پيروزي قائم آل محمد(ع)؛ درخواست ظهور دولت كريمه اهل بيت(ع)؛ نجواي عاشقانه در فراغ ولي زمان و شكايت از غيبت و دوري او، اختصاص دارد.
در قسمتي از دعاي افتتاح چنين ميخوانيم:
أللّهمّ و صلّ علي وليّ أمرك القائم المؤمّل والعدل المنتظر و حفّه بملائكتك المقرّبين وأيّده بروح القدس يا ربّ العالمين؛ أللّهمّ اجعله الداعي إلي كتابك و القائم بدينك استخلفه فيالارض كما استخلفت الذين من قبله... .
خدايا! بر ولي امرت، آن قيام كنندة مورد آرزو و آن عدالت مورد انتظار درود فرست و او را با فرشتگان مقربت در برگير و با روحالقدس ياري كن؛ اي پروردگار جهانيان، خدايا! او را فراخواننده به سوي كتابت و برپا كنندة دينت قرار ده و او را بر روي زمين جانشين قرار ده، چنانكه كساني را كه پيش از او بودند جانشين قرار دادي... .
و باز در همين دعا ميخوانيم:
أللّهمّ إنّا نرغب إليك في دولة كريمة تعزّ بها الاءسلام و أهله و تذلّ بها النفاق و أهله و تجعلنا فيها من الدعاة إلي طاعتك والقادة إلي سبيلك و ترزقنا بها كرامة الدنيا والاخرة... 10
خدايا ما به راستي آرزو داريم از تو دولت بزرگمنشي را كه به واسطه آن اسلام و اهل آن را عزيز گرداني و نفاق و اهل آن را خوار و ذليل گرداني و در آن دولت ما را از جمله كساني قرار دهي كه به سوي طاعت تو فراميخوانند و به راه تو راهبري ميكنند به واسطة آن دولت كرامت و بزرگواري را در دنيا و آخرت روزي ما قرار ده... .
گفتني است كه اين بخش از دعاي افتتاح در دعاي مفصلي كه از امام صادق(ع) در هنگام دخول ماه مبارك رمضان وارد شده، نيز آمده است. 11
2ـ2. دعاي حج : يكي ديگر از دعاهاي ماه مبارك رمضان كه مضمون انتظار و آمادگي براي ظهور در آن موج ميزند دعايي است كه مرحوم شيخ عباس قمي(ره) در مفاتيح الجنان از آن به عنوان «دعاي حج» ياد كرده است. مرحوم كليني(ره) اين دعا را از امام جعفر صادق(ع) نقل كرده و خواندن آن در همه ايام مبارك رمضان توصيه نموده است. در بخشي از اين دعا چنين ميخوانيم:
و أسئلك أن تجعل وفاتي قتلاً في سبيلك تحت رأية نبيّك مع أوليائك و أسئلك أن تقتل بي أعدائك و أعداء رسولك... 12
و از تو ميخواهم كه مرگ مرا كشته شدن در راه خودت، زير پرچم پيامبرت و همراه با بندگان خاص خود، قرار دهي، و از تو ميخواهم كه دشمنانت و دشمنان پيامبرت را به دست من نابود سازي...
چنانكه برخي مفسران كتاب الكافي گفتهاند مراد از پرچم پيامبر(ص) در اين دعا همان پرچمي است كه در حال حاضر در اختيار حضرت قائم(ع) است. اين احتمال هم وجود دارد كه چون پرچم پيامبر و پرچم قائم هر دو در حق بودن مشتركند از پرچم قائم به عنوان پرچم پيامبر ياد شده است. 13
دعاهاي ديگري نيز در اين ماه وجود دارد كه در آنها به نوعي به موضوع انتظار و آرزوي برپايي دولت كريمة اهل بيت(ع) اشاره شده است. دولتي كه در پناه آن همه فقرا بينياز ميگردند؛ همة گرسنگان سير ميشوند؛ همه برهنگان پوشيده ميشوند؛ همه بدهكاريها ادا ميگردد؛ از همه گرفتاران رفع گرفتاري ميشود و بالاخره همه امور مسلمانان اصلاح ميگردد.
در پايان يادآوري ميكنيم كه يكي از نشانههاي اصلي ظهور؛ يعني نداي آسماني نيز در ماه رمضان رخ ميدهد. چنانكه در روايتي كه از امام باقر(ع) نقل شده آمده است:
آن نداي آسماني برنخواهد خاست مگر در ماه رمضان كه ماه خداست. آن ندا از جبرييل است كه خطاب به مردم سر داده ميشود و نام قائم را در همه جا طنينانداز ميسازد، تا آنجا كه همة ساكنان زمين از شرق تا به غرب، آن ندا را خواهند شنيد. از وحشت شنيدن آن ندا هر كس كه در خواب فرو رفته بيدار ميشود و هر كس برپا ايستاده ناچار به نشستن ميشود و هر كس بر زمين نشسته، بهناگاه از جاي برميخيزد. پس رحمت الهي بر كسي باد كه اين ندا را بشنود و به آن پاسخ گويد. 14
اميد كه خداوند به همة ما توفيق دهد كه آن نداي آسماني را درك كنيم و آن را چنانكه شايسته است پاسخ گوييم و در خيل ياران حضرت مهدي(ع) درآييم. انشاءالله .
پينوشتها:
1 . برگرفته از خطبه شعبانيه رسول اكرم(ص). ر.ك: محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج93، ص356. به نقل از: شيخ صدوق، عيوناخبار الرضا(ع)، ج1، ص295.
2 . ر.ك: سوره قدر (97)، آيه 3.
3 . برگرفته از خطبه شعبانيه رسول اكرم(ص)، ر.ك: محمدباقر مجلسي، همان، ص357-356.
4 . همان.
5 . ر.ك: شيخ عباس قمي، مفاتيحالجنان، زيارت جامعه كبيره، به نقل از: شيخ صدوق، همان.
6 . ر.ك: شيخ عباس قمي، همان، زيارت مطلقه امام حسين(ع)، زيارت اول، به نقل از: محمد بن يعقوب كليني، الكافي.
7 . محمد بن يعقوب كليني، همان، ج1، ص533، ح12؛ شيخ مفيد، الاءرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص346-345.
8 . محمدباقر مجلسي، همان، ج94، ص349-348، به نقل از: سيدعلي ابنطاووس، إقبال الاعمال، ص86 .
9 . همان، ص349؛ همچنين ر.ك: محمدبن يعقوب كليني، همان، ج4، كتاب الصيام، باب في ليلة القدر، ص162، ج4. مرحوم كليني اين روايت را به نقل از محمد بن عيسي و او نيز با اسناد خود از صالحين(ع) نقل كرده است. در اين روايت دعاي مزبور به اين صورت آمده است: «أللّهمّ كن لوليّك فلان بن فلان في هذه الساعة و في كلّ ساعة وليّاً و حافظاً و ناصراً و دليلاً و قاعداً و عوناً ] عيناً [ حتّي تسكنه أرضك طوعاً و تمتّعه فيها طويلاً».
10. شيخ عباس قمي، همان.
11. محمدباقر مجلسي، همان، ج94، ص332.
12. محمدبن يعقوب كليني، همان، ج4، كتاب الصيام، باب مايقال في مستقبل شهر رمضان، ص74، ح6؛ همچنين ر.ك: شيخ عباس قمي، مفاتيحالجنان.
13. همان.
14. همان.
منبع: ماهنامه موعود، شماره 48
مواعظ جاوید
وظایف جوانان
* اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید، باید از سرمایه های عمر و استعداد های جوانی استفاده کنید. (2)
این شما جوان های کشور هستید که هر جا هستید باید به فکر آتیه ی کشور خودتان * باشید. (3)
* بر شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره اصالت های اسلامی را در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همه ی مکاتب دیگر جدا می سازد فراموش نکنید.(4)
* بر شما جوانان ارزنده ی اسلام که مایه ی امید مسلمین هستید، لازم می باشد که ملت ها را آماده سازید و نقشه های شوم و خانمان سوز استعمارگران رابرملا نمایید. با کمال اخلاص در نشر و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان های بزرگ اسلام بکوشید.(5)
پينوشتها:
1- صحیفه ی نور، ج1، ص 220.
2- صحیفه ی نور، ج21، ص 26.
3- صحیفه ی نور، ج18، ص 147.
4- صحیفه ی نور، ج1، ص 185.
5- صحیفه ی نور، ج1، ص 186.
منبع: صحیفه نور
در محضر ولایت
منبع: برگزیده بيانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز عيد فطر،15/9/81
شمیم هدایت
تنها راه سعادت
معصیت اجتماعی
خشنودی اهل بیت (علیهم السلام)
اهمیت تشخیص وظیفه
منبع: برگرفته از کتاب نکته های ناب از حضرت آیت الله العظمی بهجت «دامت برکاته»
نکته های ناب
بهترین صدقه
نهج الفصاحه، ص 77.
نتیجه ی عیب جویی
غررالحکم، ص 683.
دل نوشته
معجزه رمضان
یاد ابرار
فقیه یگانه
اصبغ بن نباته از یاران نزدیک حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) آیا در اینجا شهری بود و اکنون آثار آن از بین رفته است؟
حضرت فرمودند: خیر ولی در اینجا شهری به وجود می آید که آن راحله سفیه می گویند... و از این شهر مردی پاک سرشت و مطهر پدید می آید که در پیشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوه می شود.(1)
آن را که فضل و دانش و تقوا مسلم است
هرجا قدم نهد، قدمش خیر مقدم است
حضور فقیه یگاه عصر، علامه حلی در ایران و مرکز حکومت مغولان خیر و برکت بود و با زمینه هایی که حاکم مغول برای وی به وجود آورده بود، کمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولایت ائمه ی معصومین (علیهم السلام) برخاست. از این رو بزرگ ترین جلسه ی مناظره با حضور اندیشمندان شیعی و علمای مذاهب مختلف برگزار شد و علامه حلی خلافت بلافصل مولای علی (علیه السلام) بعد از رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را ثابت نمود و با دلیل های بسیار محکم،برتری مذهب شیعه امامیه را چنان روشن ساخت که جای هیچ گونه تردید و شبهه ای برای حاضران باقی نماند. در نتیجه شاه مغول «اولجایتو» مذهب شیعه را انتخاب کرد و به لقب سلطان محمد خدابنده معروف گشت. پس ازاعلام تشیع وی در سراسر ایران مذهب اهل بیت (علیهم السلام) منتشر شد و سلطان محمد به نام دوازه امام (علیهم السلام)خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه ی اطهار (علیهم السلام) سکه زدند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه اطهار (علیهم السلام) مزین گردید.
پينوشتها:
روضات الجنات، محمد باقر خوانساری و اسماعیلیان، ج2، ص 270.
منبع: گلشن ابرار، ج1، ص 138.
حکایت ها و پندها
حضرت مهدی (علیه السلام) و زیارت امام حسین (علیه السلام)
گفتند: فاطمه زهراء و خدیجه کبری (علیهما السلام)
گفت: به کجا می روند؟ گفتند: امشب (شب جمعه) برای زیارت حسین (علیه السلام) می روند همچنین دید رقعه هایی از آن هودج می ریزد و در آنها نوشته است: «امان من النار؛ لزوار الحسین فی لیلة الجمعه امان من النار یوم القیامة؛ این برگ امانی است در روز قیامت برای زوار حسین (علیه السلام) در شبهای جمعه» آیا این حدیث، صحیح است؟ فرمودند: آری! راست و درست است. گفتم: آقای من! صحیح است که می گویند: هر کس امام حسین (علیه السلام) را در شب جمعه زیارت کند، این زیارت برگ امان از آتش است؟
فرمودند: آری والله؛ و اشک از چشمان مبارکشان جاری شد و گریستند.
منبع:العبقری الحسان، ج 2، ص 114
معرفی کتاب
کتاب «راهی به سوی حقیقت»
کتاب حاضر ترجمه ای از کتاب «مؤتمر علماء بغداد» اثر «مقاتل بن عطیه» روایت کننده ی یکی از جلسات بحث بین علمای اهل تسنن با علمای شیعه در مورد ولایت حضرت علی (علیه¬السلام) است که با حجم کم خود، بسیار شیرین و مستدل، به تشریع و تبیین بخش مهمی از مباحث فوق پرداخته و پاسخگوی بسیاری ازسوالات و ابهامات در این مورد می باشد.
مؤلف: مقاتل بن عطیه
مترجم: م- ف
ناشر: عطر عطرت (قم)
احکام
پاسخ:نیت «روزه»؛ یعنى، شخص تصمیم داشته باشد براى انجام دادن فرمان خداوند، از اذان صبح تا مغرب، كارى كه روزه را باطل مىكند، انجام ندهد و لازم نیست آن را از قلب خود بگذراند و یا بر زبان جارى كند.
منبع: العروة الوثقى، ج 2، نیة الصوم.
پرسش: بر چه كسانى روزه واجب نیست؟
پاسخ: بر چند دسته روزه واجب نیست:
1- پیرمرد و پیرزنى كه گرفتن روزه براى آنان مشقّت دارد؛
2- زن باردارى كه گرفتن روزه براى حمل یا خودش ضرر دارد؛
3- زن شیر دهى كه گرفتن روزه، براى بچه یا خودش ضرر دارد؛
4- بیمارى كه گرفتن روزه براى او ضرر دارد؛
5- كسى كه بیمارى دارد كه زیاد تشنه مىشود و نمىتواند تشنگى را تحمل كند؛
6- كسى كه به سن بلوغ نرسیده است؛
7- زنى كه خون حیض و نفاس مىبیند؛
8- كسى كه به مسافرت مىرود و در جایى قصد اقامت ده روز نمىكند؛
9- كسى كه به جهت ضعف بنیه، گرفتن روزه براى او مشقّت فراوان دارد و غیرقابل تحمل است؛
10- كسى كه بى هوش است و یا در كما به سر مىبرد؛
11- دیوانگان.
منبع: توضیح المسائل مراجع، 1729، 1725