تفسیر سوره حمد از نگاه مقدس اردبيلي رحمهالله
معمول در اينگونه كتابها چنين است كه بر اساس مباحثي كه علما در كتابهاي فقهي مطرح كردهاند، به ذكر آيات فقهي از كتاب طهارت تا ديات ميپردازند. روش مقدس اردبيلي نيز در زبدةالبيان چنين است، ولي وقتي سر فصل كتاب الطهارة را گشوده، به تفسير و توضيح سوره حمد و برداشتهايي كه از آن در جهت احكام مربوط به آن ميتوان نمود، پرداخته است. برداشتهايي كه به تعبير وي كسي متوجه آنها نشده است.
البته مقدس اردبيلي متذكر اين نكته شده كه علما و مفسران در تفسير آن، مطالبي گفتهاند كه امكان استنباط يافتههاي مورد نظر وي از آنها وجود دارد. به هر حال چون نكات ارزشمندي در اين تفسير كوتاه وجود دارد به انعكاس آن در اين نوشتار ميپردازيم.1
خداوند متعال اين سوره را با بسم الله الرحمان الرحيم آغاز فرموده است. و از همينجا ميتوان به رجحانِ چنين كاري به هنگام شروع به طهارت، بلكه آغاز هر كاري استدلال كرد ؛ مگر اموري كه دليل وجود دارد كه در آغاز آنها گفتن بسم الله لزومي ندارد. طريق استدلال بدين صورت است كه بگوييم مقصود از طرح بسم الله در آغاز اين سوره ، آموزش اين مهم است كه بندگان خدا ، كارهايشان را با آن شروع كنند. چون مفهوم بسم الله الرحمان الرحيم آنگونه كه طبرسي در تفسير خويش گفته اين است:
ياري بجوييد در كارها به نام خداوند تعالي؛ يعني امور خويش را با بسم الله الرحمان الرحيم آغاز كنيد، به همان صورتي كه خداوند متعال در قرآن بيان نموده است.
بنابراين، تقدير بسم الله الرحمان الرحيم، «استعينوا باسمائه الحسني» است. يعني از نامهاي نيكوي خداوند استعانت بجوييد. گويا مقصود آن است كه در اول و ابتداي امورتان از آن اسامي نيكو ياري بجوييد به اين نحوه كه بگوييد: بسم الله. بنابراين شايسته است كه در ابتداي خوردن و نوشيدن و لباس پوشيدن و سربريدن حيوانات و مانند آن، بسم الله گفته شود. آن چه اين مطلب را تأييد ميكند، روايتي است كه ميفرمايد: «كل امرٍ ذي بالٍ لَمْ يبدأ فيه باسمالله فهو ابتر»
هر كار اهميت داري كه با نام خدا آغاز نگردد، نافرجام است (يا خواهد شد). شواهد ديگري هم بر اين مطلب وجود دارد. حتي ميتوان با توجه به آيه بسم الله الرحمان الرحيم به وجوب و لزوم گفتن بسم الله در آغاز هر كاري مثل: ذبح حيوانات استدلال كرد، مگر كارهايي كه اتفاق و اجماع علما (يا دليلي ديگر غير از اجماع بر واجب نبودن بسم الله در آغاز آنها وجود دارد.
در تفسير كشاف در توضيح اين مطلب كه «با» در بسم الله، براي استعانت است، آمده است:
چون مؤمن اعتقاد دارد كه هر كار و عملي تا با نام خدا آغاز نگردد، در نظر شرع قابل اعتنا نيست و طبق سنت واقع نشده، زيرا در فرمايش پيامبر صلياللهعليه وآله آمده: كل امرٍ ذي بال لم يبدأ فيه باسم الله فهو ابتر.
عملي است كه مثل لاعمل است كارش را با نام خدا انجام ميدهد چنان كه نوشتن را با قلم انجام ميدهد؛ و اين يعني استقامت و ياري جستن از خدا.2
در همان مأخذ در توضيح اين كه «باي» بسم الله به معناي مصاحبت (همراهي) است3، آمده:
چنين معنايي از با، در بسم الله، طبق محاورات مردمي و از زبان آنان گفته شده است، هم چنان كه كسي شعري را از زبان ديگري ميگويد. و همين طور است الحمدلله رب العالمين تا آخر، و منظور، آن است كه به بندگان خدا نحوه تبرك جستن به اسم خدا و چگونگي حمد و ستايش او تعليم داده شود.4
الحمد لله رب العالمين
كل امرٍ ذي بال لم يبدأ فيه بالحمدلله فهو ابتر و اجذم.
يعني هر كار اهميت داري كه با حمد خداوند آغاز نگردد، نافرجام و ناقص است. (يا خواهد شد).
جز اين روايت نيز در اين باره وجود دارد، مانند آن چه در كتاب كافي از امام صادق عليهالسلام نقل شده كه فرموده:
هر گاه كسي بخواهد غذا بخورد، پس دست دراز كرده بسم الله و الحمدلله رب العالمين بگويد، خدا گناهِ (يا گناهان) او را پيش از آن كه لقمه به دهانش برسد، ميبخشد. اين روايت نيز گفتن بسم الله در آغاز هر كاري را تأييد ميكند.
بعيد نيست كه بودن سوره فاتحه در آغاز قرآن و شروع شدنش با بسم الله الرحمان الرحيم و بعد حمد خداوند، تأييد ديگري بر اين مطلب باشد.
بيضاوي ذيل «رب العالمين» ميگويد:
رب العالمين يعني مربي عالمين و اين دلالت ميكند كه ممكن الوجود در بقاي خويش مانند زمان حادث شدن و به وجود آمدنش به علت نياز دارد.
مقدس اردبيلي ميگويد:
ولي سخن و استفادهاي كه بيضاوي از آيه نموده، واضح و آشكار نيست. البته در الحمد لله رب العالمين از دو جهت دلالت بر اين موضوع است كه خداوند متعال، قادر و مختار است: يكي اين كه خداي متعال آفريننده ماسواي خود (و از جمله موجود حادث) است... و دوم آن كه حمد و ستايش تنها بر فعل اختياري ميباشد، لذا كسي كه مورد ستايش قرار ميگيرد، حتما مختار است. لازمه اين مطلب، حادث بودن تمامي عالم است، زيرا اثر و پديده موجودِ مختار، قديم نيست. بنابراين از دلالت الحمد لله رب العالمين بر قادر و مختار بودن خداوند، حادث بودن عالم استنباط ميشود.
الرحمان الرحيم
مالك يوم الدين
اياك نعبد
و در مجمع البيان آمده كه: عبادت ، نوعي شكر و بلكه نهايت شكرگزاري است، زيرا عبادت يعني خضوع به اعلي مراتب آن به همراه تعظيم و بزرگداشت معبود.
مقدس اردبيلي ميگويد:
در اين كه مراد از عبادت، مطالبي باشد كه مفسران فوق گفتهاند، تأمل و اشكال وجود دارد، زيرا ظاهرا چنين چيزي5 واجب نيست و بندگان خدا هم آن را در هنگام گفتن اياك نعبد ادعا نميكنند. و اين جمله6 بر وجوب تخصيصِ خداوند تعالي به عبادت دلالت ميكند، زيرا حاصل و نتيجه اياك نعبد اين است كه بگوييد: خدايا تو را به عبادت ، اختصاص دادهايم و غير تو را نميپرستيم، كه در اين صورت، عبادت خداوند و اخلاص در عبادت او، واجب است تا آن كه دستور به گفتن اياك نعبد نيكو و شايسته باشد7 و بندگان در اياك نعبد، صادق و راستگو باشند، بلكه ظاهرا مقصود از اياك نعبد، تخصيص عبادت به عبادت صحيح و اخلاص در عبادت (يعني نيت قربة الي الله در آن) است.8 پس وجوب نيت از آن فهميده ميشود، لذا ريا حرام است.
اياك نستعين
نظر اول9 دلالت ميكند كه كمك كردن در عباداتي چون وضو و غسل، جايز نيست، بلكه دلالت ميكند كه وكالت گرفتن هم در عبادتهاي ديگر روا نيست. هم چنين بر عدم جواز ياري خواستن در نماز به صورت اعتماد بر غير (نظير تكيه بر انسان يا ديوار) در هنگام ايستادن يا نشستن يا ركوع يا سجود، يا غير آن كه به شمارش در نميآيد، دلالت ميكند.
و نظر دوم هم عدم جوازِ موارد نظر اول را شامل ميشود و هم بر اين كه ياري خواستن از غير خداوند متعال در هيچ امري از امور (حتي درخواست كردن از ديگران) جايز نيست. علت اين كه استعانت از غير خداوند جايز نيست، آن است كه در روايات آمده كه درخواست از غيرخداوند، مذموم است، حتي از رسول خدا صلياللهعليهوآله نقل شده كه به گروهي كه به ايشان عرض كردند: بهشت را براي ما ضمانت كن، فرمود: به شرط آن كه از هيچ كس چيزي نخواهيد.
لذا اصحاب حضرت به گونهاي شده بودند كه اگر يكي از آنها تازيانهاش (در حالي كه سواره بود) ميافتاد، از كسي نميخواست آن را به او بدهد بلكه خودش پايين ميآمد و آن را برميداشت. وقتي تشنه ميشدند، از جايي كه نشسته بودند بلند شده و آب را برداشته، به دست خود مينوشيدند و از كسي كه نزديك آب قرار داشت، درخواست نميكردند.
نتيجه اين كه نكوهش درخواست از غير خداوند تعالي بر اساس عقل و روايات (بدون توجه به آيه اياك نستعين) هم معلوم است. بنابراين شايد بتوان آيه را بر مرجوح بودن استعانت از غير خداست (هر كس كه باشد) حمل كرد، مگر در مواردي كه دليل معتبر وجود دارد كه از غير خدا ميتوان ياري خواست.
اما اين كه در چه موردي استعانت از غير خدا حرام است و در چه موردي مكروه، اين را از آيه اياك نستعين نميتوان فهميد، بلكه بايد از جايي ديگر استنباط كرد.
يا آن كه آيه را بر كراهتِ استعانت از غير خدا حمل كنيم، مگر در مواردي كه از دليل يا دلايل ديگري فهميدهايم كه در آن مورد يا موارد استعانت از غير او حرام است، و بديهي است كه آيه شامل موارد حرام نميشود.
يا آن كه آيه را بر حرمت استعانت از غير خدا حمل كنيم؛ البته مواردي كه جواز يا كراهت استعانت از غير خداوند، از شمول آيه خارج است.
اهدنا الصراط المستقيم
« بهتر آن است كه آيه را بر عموم حمل كنيم تا تمامي خيرها تحت آن داخل شود10؛ زيرا صراط المستقيم، ديني است كه خداوند متعال به آن امر كرده و شامل توحيد و عدل و ولايتِ كساني كه خدا فرمانبريشان را واجب فرموده، ميشود.»
و پوشيده نيست كه در تفسير دومي11 كه از آيه شده، مسامحه رخ داده است.12 يا آن كه مقصود از صراط المستقيم، عبادت خداوند است فقط. بر اين تفسير برخي از آيات مثل آيه 61 سوره يس «و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم» دلالت ميكند. بنابراين، آيه بر مشروعيت دعا دلالت ميكند، بلكه بر مستحب بودن هر دعايي حتي براي اصل دين و دگرگون نشدن آن به مسلك و مرامِ مغضوبٌ عليهم و كساني كه گمراهند، دلالت ميكند. پس آيه به انقطاع از خداي متعال و طلب توفيق از او در هر كاري ترغيب و تشويق ميكند و بيانگر اين عقيده است كه انسان با عمل خويش، بدون توفيق و هدايت الهي، مورد قبول حق واقع نميگردد، بلكه حتي مسلمان هم نخواهد بود.
طريق صحيح دعا
نكته آخر
پی نوشت ها:
1. يعني به انعكاس مضمون و مفهوم آن، و در موارد لازم، شرح و توضيح هم خواهيم كرد.
2. در دنباله حديث در كلام زمخشري آمده است: «و الاكان فعلا كلا افعل» و اين جمله ظاهرا جزو حديث شريف نيست؛ لذا آن را به صورت فارسي در متن آورديم.
3. يعني احتمال دارد «باي» بسمالله به معناي استعانت باشد و احتمال دارد به معناي مصاحبت باشد.
4. در متن چنين آمده است: هذا مقول علي ألْسنةِ العباد.... و معناه تعليم عباده كيف يتبركون باسمه و كيف يحمدونه.
5. يعني نهايت خضوع و تذلل يا اعلي مراتب خضوع به همراه تعظيم معبود.
6. ظاهرا اين جمله، دنباله و پيامد و نتيجه قول صاحب كشاف و بيضاوي و مجمعالبيان است و از آنها قابل استظهار و استفاده است.
7. يعني براي آنكه دستور به گفتن «اياك نعبد» جايگاه و محل ويژه و صحيح خود را داشته باشد، بايد ضمن عبادت خداوند، اخلاص در آن را هم رعايت كند.
8. عبارت متن در اين جا چنين است: «بل الظاهر انّ المقصود مِنْ هذا القول هو التخصيص بالعباده اي العبادة و الاخلاص فيها وهي النية...»
9. كه در عبادات نبايد از غير خدا ياري جست.
10. بنابراين معناي اهدنا الصراط المستقيم آن است كه: ما را به كليه خيرها راهنمايي كن.
11. يعني تفسيري كه ميگفت منظور از صراط المستقيم، نبي گرامي اسلام و ائمه اطهار عليهمالسلام ميباشند.
12. اين چهارمين تفسير آيه شريفه است.