دعا و نيايش در سيره پيشوايان
اشاره:
دعا ونيايش، خود يك مكتب آموزنده و يك كلاس ممتاز براي پرورش روح و سوق دادن آن به سوي فضايل و كمالات است. بر همين اساس در آيات مختلف قرآن، به عنوان اصليترين ارزش و در روايات به عنوان برترين عبادات؛ بلكه مغز و مخ عبادات مطرح شده است.
با اين كه ارزشها و عوامل سوق دهنده به سوي كمال و بازدارنده از آلودگيها و پستيها بسياراند، ولي از نظر قرآن، گويي اگر دعا نباشد، ساير ارزشها فاقد كارآيي و خاصيت حقيقياند. آن جا كه ميفرمايد: «قُل لا يَعبَأ بِكُم رَبّي لولا دُعائُكُم؛ بگو پروردگارم براي شما ارجي قائل نيست، اگر دعاي شما نباشد.»(1) رسول خدا(صلی الله علیه واله) نيز فرموده: «الدُّعاءُ مُخُ العِبادَةِ؛ دعا مخ و مغز عبادت است.» نيز ميفرمايد: «اَفضَلُ العِبادَةِ الدُّ عاءُ؛ دعا بهترين عبادت است.»(2) توضيح اين كه: هر چيزي داراي پايه و ستون است كه امور مربوط به آن بر
اساس آن استوار و تنظيم ميگردد. لذا همانگونه كه قوام و قدرت انسان بستگي به عقل و نيروي تشخيص و درك او دارد و بدون آن در صف حيوانات ؛ بلكه بدتر از آن خواهد شد، عبادت و پرستش خداوند نيز توسط مغز و مخ آن استوار است يعني بدون آن ارزش محتوايي خود را از دست داده و در برخي موارد به جاي سازندگي، موجب تخريب فكر و عمل ميگردد بر اساس دو سخن فوق، مغز و مخ عبادات و نيز برترين عبادتها، دعا و نيايش است.
بنابراين مؤمن بدون دعا، همانند انسان بي مغز است و عبادت چنين مؤمني، اسكلتي بي جان و پيكري بي روح خواهد بود.
البته براي اين كه از مكتب دعا استفاده بهينه شود، بايد از آن استفاده عالمانه و صحيح نمود، چرا كه دعا و نيايش داراي مراتب و درجاتي است؛ مثلاً دعاي نوع مردم زباني و ظاهري است، دعاي عابدان به اعمال و مراقبت در كردار است. و دعاي عارفان نيز به احوال است، يعني عارف، شيفته خدا و پيوسته به ياد خداي يكتا و بي همتا است و با تمام ذرّات وجودش دعا كرده و شرايط صحت و كمال دعا را رعايت مينمايد. چنين دعايي داراي آثار ممتاز و بسيار ارجمندي است كه به صاحبش ميرسد. بر همين اساس رسول خدا(صلی الله علیه واله) فرمود: «الدُّعاءُ سَلاحُ المؤمِنِ وَ عَمودُ الدّينِ وَ نُورُ السَّماواتِ و اَلارض؛ دعا اسلحه مؤمن و ستون دين و نور آسمانها و زمين است.»(3) به عبارت ديگر: دعا و نيايش، موجب نيرومندي و سلحشوري انسان در برابر دشمن و ناهنجاريهاي روزگار ميشود، هم پايه و ستوني استوار براي نگهداري انسان از تخريب و سقوط است و هم مايه هدايت و نورانيت خواهد شد و انسان را از تاريكيهاي گمراهي و سرگرداني در بيراههها به راه راست و روشن رهنمون ميگردد.
البته در اين جا بحثهاي ديگري درباره عوامل استجابت دعا، موانع آن، كيفيّت و كمّيت دعا، شرايط مكاني و زماني دعا و به طور كلي آداب محتوايي و جنبي دعا مطرح ميشود كه هر كدام بحث جداگانهاي دارد.
دعا در مكتب اهل بيت عليهمالسّلام
چهارده معصوم(علیهم السلام) به نماز، بسيار اهميت ميدادند، تا آن جا كه حضرت علي (علیه السلام) و امام حسين(علیه السلام) و حضرت سجّاد(علیه السلام) در يك شبانه روز، هزار ركعت نماز ميخواندند. علاّمه اميني در اين راستا مينويسد: «طبق روايات فراوان از طرق شيعه و سنّي، مولاي ما اميرالمؤمنان علي(علیه السلام) و سبط شهيد، امام حسين(علیه السلام) و فرزند پاكش امام سجّاد(علیه السلام) در هر شبانه روز، هزار ركعت نماز ميخواندند.(4)
دعاهايي كه از امامان(علیهم السلام) نقل شده، مانند: صحيفه كامله سجّاديه، دعاي كميل، دعاي ابوحمزه ثمالي، دعاي عرفات، دعاي سمات، مناجات شعبانيّه و... همه بيانگر آن است كه دعا و نيايش در سيره آنها داراي جايگاه ويژهاي بوده، و جزء مهمترين برنامههاي عبادي، فرهنگي، اخلاقي و سياسي آنها به شمار ميرفته است. دعا يگانه مونس و آرامش بخش روح و روان است كه امامان(علیهم السلام) به آن اصرار داشتند و آن را از اركان مكتب خود ميدانستند.
آنها به سه بعد دعا توجه داشتند كه عبارت است از:
1ـ دفع بلاها و خواستن حاجتها در پرتو دعا و نيايش.
3ـ توجه به معارف بلند پايه و تبيين عاليترين درسهاي عرفاني، اخلاقي، فرهنگي و سياسي در لباس دعا كه آنها اين جهت را نيز در دعا به طور كامل رعايت ميكردند و در حقيقت اين بُعد دعا كلاس معارف در پرتو دعا را تشكيل داده بود؛ چنان كه دعاي پر محتواي صحيفه سجّاديه بيان گر اين مطلب است، امام سجاد(علیه السلام) در اين صحيفه نوراني، حقيقت عبوديت و هوّيت بندگي يك انسان كامل را به نمايش گذاشته و دعاهايي را آموزش داده كه انسان را به مرحلهاي از صفا و تقوا و عبوديت ميرساند، تا آن جا كه امير مؤمنان علي(علیه السلام) در وصف آنها فرمود: «عَظُم الخالِقُ في انفُسِهِم، فَصَغُرَ ما دونَهُ فِي اَعيُنِهِم؛ خالق و آفريدگارشان در روح و جانشان، بزرگ جلوه كرده و غير خداوند در نظرشان كوچك است.»(5) مثل همان مطلبي كه در فرازي از دعاي حضرت زهرا(سلام الله علیها) آمده: «اَللّهُمَّ ذَلِّل نَفسِي فِي نَفسِي وَ عَظِّم شَأنَكَ في نفسي؛ خداوندا! خودم را در پيش خودم كوچك كن و مقام خودت را در نزد من بزرگ گردان.»(6)
كوتاه سخن آن كه جمعي در محضر امام صادق(علیه السلام) بودند و عرض كردند: «چرا ما دعا ميكنيم ولي به اجابت نميرسد؟» آن حضرت در پاسخ فرمود:«لِاَنَّكُم تَدعُونَ مَن لا تَعرِفُونَهُ؛ زيرا شما كسي را ميخوانيد كه او را نميشناسيد.»(7) اين سخن، نيايش گران را به توجه به محتواي دعا، مسئله خداشناسي و آداب تكاملي دعا دعوت ميكند،كه ركن اصلي دعا را تشكيل ميدهد.
چند نمونه از مناجات و نيايش پيشوايان :
در نقل ديگر آمده: پيامبر(صلی الله علیه واله) در آن شب تا صبح به نماز و مناجات پرداخت و آن چنان به درگاه الهي ميگريست كه اشك هايش جاري شده و با كمال خشوع و خضوع، هم چون حالت غذا خواستن گرسنه بينوا دعا ميكرد و به سجده ميافتاد، در سجده نيز با تضرّع و زاري به دعايش ادامه داد، تا اين كه خداوند به او چنين وحي كرد، به وعده خود نسبت به تو وفا كرديم و تو را توسط پسر عمويت علي(علیه السلام) ياري نموديم...»(10)
نيز روايت شده كه آن حضرت در روز آن شب هنگام درگيري شديد جنگ بدر، مكرر دعا ميكرد، مثلاً صحنه را ميديد و با چشمي اشكبار و دلي لبريز از ايمان، عرض ميكرد «خدايا! اگر اين گروه مسلمان، امروز نابود شوند، ديگر تو را در زمين كسي نميپرستد.»(11)
2ـ نوف بِكالي (يكي از اصحاب علي (عليه السلام) ميگويد: شبي حضرت علي (علیه والسلام) را ديدم كه از بستر فاصله گرفته و به ستارگان مينگرد، به من فرمود: «اي نوف! خوابي يا بيداري؟» گفتم: بيدارم، فرمود: اي نوف! خوشا به حال آنان كه از دنيا بريدند و به آخرت پيوستند، آنها مردمي هستند كه پهنه زمين را خانه و خاك آن را بستر و آب آن را شربت گواراي خويش ساختند، قرآن را راه و رسم زندگي و دعا را اوج بندگي خود قرار دادند و آن گاه به روش عيساي مسيح(علیه السلام) خود را از وابستگي به دنيا رهاندند.»(12)
3ـ حبّه عرني ميگويد: شبي با نوف بِكالي، در ايوان خانهام در كوفه خوابيده بوديم، ناگاه نيمههاي شب، حضرت اميرمؤمنان علي(علیه السلام) را ديدم كه در تاريكي دست هايش را روي ديوار نهاد و بسيار حيران و واله است و به طور مكرر اين آيه را ميخواند: «اِنَّ فِي خَلقِ السَّماوات و الاَرضِ وَ اختِلافِ الليل وَ النَّهار وَالفلك الَّتي تَجري فِي البَحرِ... لَاياتٍ لِقَومٍ يَعقِلون؛ در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز و كشتي هايي كه در دريا به سود مردم در حركتند... نشانه هايي (از ذات پاك خدا و يكتايي او) است براي مردمي كه عقل دارند و ميانديشند.»(13) اين آيات را خواند و هم چون افراد عقل پريده، واله و سرگردان عبور ميكرد، خطاب به من گفت: خوابي يا بيداري؟ گفتم: بيدارم، مطالبي فرمود، آن گاه با همان حال از ما گذشت در حالي كه چنين راز و نياز ميكرد: «خدايا! كاش ميدانستم كه در اين غفلت هايي كه دارم، آيا از من روي گردان هستي يا به من توجّه داري؟ خدايا كاش ميدانستم در طولاني شدن خوابم و اندك بودن شكرم در برابر نعمت هايت، موقعيّتم در پيشگاهت چگونه است» سوگند به خدا! آن حضرت، به همين حالت ادامه داد، تا سپيده سحر دميد.(14)
4ـ زندگي امام حسن مجتبي(علیه السلام) مشحون از مناجات، نيايش و خوف از خدا بود. او در اين راستا بيست و پنج بار (و به روايتي 20 بار) پياده از مدينه به مكه براي انجام مراسم حج و عمره رفت. هرگاه كنار در مسجد ميرسيد، دستها را به سوي آسمان بلند كرده و با كمال خضوع و خشوع، چنين ميگفت: «اِلهِي ضَيفُكَ ببابك يا مُحسِنُ قد اَتاكَ المُسَيء، فَتَجاوَز عَن قَبيحِ ما عِندي بِجَميلِ ما عِندكَ يا كَرِيمُ؛ خدايا مهمان تو به در خانه تو آمده، اي نيكو بخش، گنهكاري به محضرت بار يافته، پس به لطف و كرمت از گناهانم بگذر اي خداي بزرگوار!.»(15)
5 ـ در زندگي امام حسين نيز همين شيوه به روشني ديده ميشود. آن حضرت حتي در كربلا به خاطر مناجات و دعا و تلاوت قرآن، يك شب (شب عاشورا) از دشمن مهلت خواست و به برادرش حضرت عباس فرمود: نزد دشمن برو و از آنها بخواه تا به ما مهلت دهد كه امشب را به نماز و دعا و استغفار بگذرانيم، خدا آگاه است كه من بسيار نماز و تلاوت قرآن و زياد دعا كردن و استغفار را دوست دارم. عباس(علیه السلام) پيام امام حسين(علیه السلام) را به دشمن رسانيد، دشمن مهلت داد، امام(علیه السلام) آن شب را تا صبح همراه ياران به نماز و دعا و مناجات مشغول بودند. زمزمه مناجاتشان هم چون آواي بال زنبور عسل، فضاي ملكوتي كربلا را پر كرده بود.(16) دعاي عرفه امام حسين(علیه السلام) نيز به جاي خود تابلوي زيبايي در اين راستا است.
6 ـ از فرازهاي تكان دهنده در سيره درخشان امام حسين(علیه السلام) مناجات او در كنار مرقد منوّر حضرت خديجه(سلام الله علیها) است كه در ذيل به آن اشاره ميكنم: انس بن مالك ميگويد: در يكي از سفرها همراه امام حسين(علیه السلام) به مكّه رفتيم، در آنجا امام در كنار مرقد خديجه(سلام الله علیها) رفت، من نيز همراهش بودم، در آن جا به ياد ظلم هايي كه به حضرت خديجه(سلام الله علیها) شده بود افتاد و گريه كرد، آن گاه به من فرمود: از من فاصله بگير. احساس كردم ميخواهد در كنار تربت جدّهاش با خداي خود خلوت كند، فاصله گرفتم و در كناري پنهان شدم، ديدم مشغول نماز شد، نمازش طول كشيد، شنيدم در نماز چنين با خدا مناجات ميكرد:
فَارحَم عُبَيداً اِليكَ مَلجاهُ يا ربّ يا رَبّ اَنتَ مَولاهَ
طوُبي لِمَن كُنتَ اَنتَ مَولاهُ يا ذَاالمَعالِي عَلَيكَ مُعتَمدي
اَجابَهُ اللّهُ ثُمَّ لبّاهُ اِذَا اشتكي بَثَّهُ و غُصَّتَهُ
اَكثَرُ مِن حُبِّهِ لِمَولاهُ وَ ما بِهِ عِلَّةٌ وَلا سُقمٌ
اَكرَمَهُ اللّهُ ثُمَّ اَدناهُ اِذا ابتَلي بِالظَّلامِ مُبتَهِلاً
يعني: اي پروردگار و خداي من، كه مولا و سرورش تو اي، به بنده كوچكي كه پناهگاهش تو هستي رحم كن. اي خداي بزرگ و صاحب صفات كمال و جلال! بر تو تكيه ميكنم. خوشا به حال كسي كه در درگاه تو، ترسان و شب زنده دار است و شكايت گرفتاري هايش را به سوي تو ميآورد و از تو تمنّاي رفع آن را دارد، چنين كسي گرفتاري و بيماريش، بيش از عشقش به مولايش نيست، هرگاه رفع آنها را از مولايش ميطلبد، خداوند اجابت ميكند، و به تمنّاي او جواب مثبت ميدهد. هنگامي كه به ستم ستمگران گرفتار ميشود، باتضرّع شكايتش را به سوي تو ميآورد آن گاه خداوند جوابش را ميدهد، و او را گرامي ميدارد، و سپس او را به درگاه خود نزديك ميكند.»(17)
همه امامان(علیهم السلام) و اولياي خدا به نيايش و مناجات با خدا عشق ميورزيدند و به آن اهميّت فراوان ميدادند.
پايان سخن رابا فرازي از صحيفه سجّاديه زينت ميبخشيم، تا هم از مناجات امام سجاد(علیه السلام) نمونهاي را ارائه دهيم و هم شيوه دعا كردن، محتواي آن و چگونگي بيان حاجت از درگاه الهي را از آن حضرت بياموزيم:
«اَللّهُمَّ اِنِّي اَعتذِرُ اِلَيكَ...؛ خداوندا! از تو پوزش ميطلبم در مورد مظلومي كه در حضور من به او ستم شده و من او را ياري نكردهام، در مورد احسان و خيري كه به من رسيده ومن سپاس آن را به جاي نياوردهام، در مورد بدكاري كه از من عذر خواهي كرده و من آن را نپذيرفتهام، در مورد بيچاره و تهي دستي كه به سوي من دست نياز دراز كرده و من او را به خودم مقدّم نداشتهام، در مورد حق مؤمني كه بر عهدهام بوده و من در اداي آن سستي كرده آن را به طور كامل ادا نكردهام، در مورد عيب مؤمني كه بر من آشكار شده و من آن را نپوشاندهام، در مورد هر گناهي كه برايم پيش آمده و من از آن دوري نكردهام. اي معبود من! از درگاهت در مورد اين افراد و امثال آنها معذرت ميطلبم، معذرتي كه از روي پشيماني است، تا مرا در برابر چنين گناهاني كه در پيش دارم، پند دهند و بازدارنده باشد. پس بر محمّد(صلی الله علیه واله) و آل او، رحمت و درود بفرست، و پشيماني ام را در لغزشهايم و تصميمم را بر ترك گناهاني كه برايم پيش ميآيد، توبهاي قرار بده، كه موجب دوستي تو برايم گردد، اي دوستدار توبه كنندگان.»(18)
• رفيق مهربان و غم گسارم صلاي روح بخش قلب و كانم صفا و نور تابان روانم شفا بخش دل بيمار وزارم فروغ افزاي روزان و شبانم دعا! اي ميوه بستان عرفان
• دعا! اي مونس شبهاي تارم دعا! اي مخزن رشد و كمالات دعا! اي منبع فرهنگ و دانش دعا! اي مصطفاي پاكبازان دعا! اي ميوه بستان عرفان دعا! اي ميوه بستان عرفان
پي نوشت :
1. سوره فرقان، آيه 77.
2. مستدرك الوسائل، ج 5، ص 167؛ بحار، ج 93، ص 300 ؛ كنزالعمال، ح 3134.
3. اصول كافي، ج 1، ص 468.
4. الغدير، ج 5، ص 25؛ به نقل از هفت كتاب از كتب معروف اهل تسنّن.
5. نهج البلاغه، خطبه 193.
6. اعيان الشيعه، چاپ ارشاد، ج 1، ص 323.
7. بحار الانوار، ج 93، ص 368.
8. چنان كه آيه 9 سوره انفال به اين مطلب دلالت دارد.
9. تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 525، ذيل آيه 9 سوره انفال.
10. كنزالكراجكي، ص 136؛ بحار، ج 19، ص 317.
11. تاريخ طبري، ج 2، ص 49.
12. نهج البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 101.
13. سوره بقره، آيه 164.
14. اقتباس از بحار، ج 41،ص 22 و 23.
15. بحار، ج 43، ص 339 و 345.
16. لهوف سيد بن طاووس، ص 89 و 154.
17. مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 69.
18. صحيفه سجّاديه، دعاي 38.