پیدایش آمایش سرزمین

جالب‌ترین رویداد تاریخ زندگی دو تا پنج میلیارد ساله کره زمین، ظهور انسان به عنوان اشرف مخلوقات است. انسانی که تا 8 هزار سال پیش شماره‌اش از 5 میلیون نفر تجاوز نمی‌کرد (میلر 1366)، امروزه به شماره‌ای فراتر از 5/8
جمعه، 21 خرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
پیدایش آمایش سرزمین
 پیدایش آمایش سرزمین

 

نویسنده: مجید مخدوم فرخنده




 

جالب‌ترین رویداد تاریخ زندگی دو تا پنج میلیارد ساله کره زمین، ظهور انسان به عنوان اشرف مخلوقات است. انسانی که تا 8 هزار سال پیش شماره‌اش از 5 میلیون نفر تجاوز نمی‌کرد (میلر 1366)، امروزه به شماره‌ای فراتر از 5/8 میلیارد نفر رسیده است (یونپ 1978 الف منابع جهان 1997) و با سرعت رشد جهانی 1/6 تا 1/7 درصد (تولبا 1987، مایرز 1987، منابع جهان 1991 و 1997) در حال تجربه بحرانی از بحرانهاست (میلر 1366).
بحران حال و آینده تنها به خاطر افزایش جمعیت نیست. حتی افزایش جمعیت در میان ملل در حال توسعه که رشدی به مراتب بیشتر از ملل توسعه یافته دارند نیز به تنهایی نمی‌تواند مسئول بحران باشد. کاهش بیش از اندازه منابع طبیعی، افزایش آلودگیها، نارسایی توزیع متعادل منابع، رشد صنعتی و رشد اقتصادی از دسته عواملی هستند (مخدوم 1363، میلر 1366، داسمان 1984، لاند 1987) که با رشد جمعیت دست به دست هم داده، دارند بحران را پی ریزی می‌نمایند. با امعان نظر بر سرعت تکنولوژیکی انسان در مقایسه با 1000 سال قبل، چنین به نظر می‌رسد که انسان قادر خواهد بود که نابسامانی‌ها را مهار کند و از بروز بحران جلوگیری نماید. از سده گذشته، سرعت رشد ارتباطات انسان ده میلیون برابر، سرعت رشد ترابری انسان صد برابر، سرعت رشد داده پردازی انسان یک میلیون برابر و سرعت رشد دست یابی به منابع انرژی هزار برابر، قدرت کشندگی سلاح انسان یک میلیون برابر و سرعت رشد قدرت مهار بیماریها توسط انسان صد برابر افزایش داشته است (پلات 1971، کاهن 1995). با داشتن چنین میزان رشد تکنیکی، اگر جلوگیری از بروز بحران ممکن نگردد، کاهش آن دور از انتظار نخواهد بود. دورنمای کاهش بحران و یا جلوگیری از بحران هنگامی می‌تواند به چشم آید که انسان امروز به پیشگیری بپردازد، تا بدخیمی بروز نکند.
در این مقاله کوشش شده است تا با برشماری موجودی منابع محیط زیست جهان، مشکلات محیط زیست، نتیجه خرابی محیط زیست و چاره جوییها از راه پیشگیری و درمان نمودار گردد.
از میان دسته عواملی، که به عنوان دلایل بحران آور شمرده شده‌اند، پیشگیری برای کاهش بیش از حد منابع طبیعی به عنوان هدف در نظر گرفته شده است. در مورد سایر عوامل، کتابهای متعددی چه در ایران و چه در سایر کشورها نگاشته شده‌اند. اما در مورد روشهای پیشگیری و درمان برای کاهش بیش از حد منابع، تا کنون کتابی در ایران نگاشته نشده و در سطح جهانی نیز به خاطر جوان بودن موضوع، در مقایسه با سایر دانشهای انسانی، نوشته‌های اندکی بویژه درباره روشهای کار در دست است.
برای پیشگیری از کاهش بیش از اندازه منابع طبیعی چه باید کرد؟ منابع طبیعی معمولاً به سه گروه منابع پایدار (انرژی خورشیدی ...)، منابع با توان تجدیدپذیری (جنگلها، مراتع، تالابها) و غیرقابل تجدید (سوخت فسیلی، کانیها) تقسیم می‌گردند (میلر 1992). جایگاه یا محل پیدایش منابع طبیعی، خشکیها و آبهای ترازهای زبرین و زیرین کره زمین است (ودیعی 1354، کاراماچاندانی 1980). منابع طبیعی تمامی خشکیها و آبهای کره زمین قابل استفاده برای انسان نیستند.

موجودی منابع کره زمین

از سطح کره‌ای به عظمت زمین، 2 درصد آن به شهرها، معادن، مناطق صنعتی، جاده و فرودگاه اختصاص یافته است و تنها 30 درصد از این سطح یعنی 13/041/713/000 هکتار (13 میلیارد هکتار) می‌تواند به عنوان جایگاه منابع طبیعی خشکی (میلر 1366، کاساس 1983، منابع جهان 1997) برای بهره وری انسان به حساب آید. این مقدار سطح نیز بر حسب توان تولیدی خود به چهار دسته قابل بخش است.

1

 توان تولیدی زیاد

700 میلیون هکتار

2

توان تولیدی متوسط

1100 میلیون هکتار

3

توان تولیدی کم

 1500 میلیون هکتار

4

 توان تولیدی صفر

9700 میلیون هکتار


مجموعه کشتزارها، مراتع و جنگلهای موجود جهان که توان تولیدی قابل حساب دارند در سه دسته اول (3300 میلیون هکتار) جای گرفته‌اند. پنجاه و دو میلیون کیلومتر مربع از این سطح با توان تولیدی صفر، کم و بیش پوشیده از علفزار و درختزار است که توان تولیدی قابل حسابی ندارد و 45 میلیون کیلومتر مربع باقیمانده از این سطح به هیچ وجه توان تولیدی ندارد (کاساس 1983). سطح کشتزارهای فعلی جهان به 1/5-1/4 میلیارد هکتار بالغ می‌شود (میلر 1366 و بورینگ 1985). با این حال به طور کلی سطح جنگلهای جهان به 5120227000 هکتار و سطح مراتع دائمی به 4556420000 هکتار برآورد شده‌اند (فائو 1995، کاساس 1995).
با توجه به ارقام یاد شده مشاهده می‌شود که آنچه به عنوان زمین یا جایگاه منابع طبیعی تولید کننده در خشکی در اختیار انسان قرار گرفته است محدود به همین 3/3 میلیارد هکتار (33 میلیون کیلومتر مربع) است. از طرف دیگر، از آبهای موجود کره زمین (1400 میلیون کیلومتر مکعب)، 97 درصد آن را آبهای شور اقیانوس‌ها تشکیل می‌دهد (کاساس 1983). سه درصد بقیه (42 میلیون کیلومتر مکعب) آب شیرین است. از این مقدار آب شیرین، 77/2 تا 77/8 درصد آن در قلل برفی ذخیره شده‌اند، 21/8 تا 22/4 درصد آن به صورت آب زیرزمینی هستند، 0/35 درصد آن در تالابها و دریاچه‌ها قرار دارند، 4 درصد در هوا سپهر است و 1 درصد آن یعنی معادل 40 تا 45 هزار کیلومتر مکعب به صورت آب جاری در رودخانه‌ها روان هستند. در واقع بخش عمده آب در دسترس انسان که می‌توان بر روی آن حساب کرد به همان میزان 40 تا 45 هزار کیلومتر مکعب ختم می‌شود.
با این حساب دیده می‌شود که زمین و آب در دسترس برای بهره وری انسان که بتوان روی منابع آن حساب کرد، نسبت به وسعت خشکیها و آبهای روی کره زمین خیلی محدود است (ودیعی 1354). چنین محدودیتی در کشور ما نیز به چشم می‌خورد. به عنوان مثال وزارت کشاورزی (کلانتری 1367) زمانی که متولی منابع طبیعی و آبخیزهای کشور بود، 126 میلیون هکتار از مساحت ایران (163/6 میلیون هکتار، منابع جهان 1997) را جنگلها، مراتع و کشتزارها می‌دانست و می‌داند (شورای طرح جامع کشاورزی کشور 1376، مکاتبات شخصی). این در حالی است که سطح مراتع کشور 90 میلیون هکتار، سطح جنگلهای کشور 18 میلیون هکتار و سطح کشتزارها نیز 18 میلیون هکتار باشد. در حالیکه طبق برآوردهای وزارت جهاد سازندگی (فروزش 1370) سطح مراتع ایران 50 میلیون هکتار و سطح جنگلهای کشور 12 میلیون هکتار است. عبدالله پور (1376) سطح جنگلهای کشور را برابر 12/194 میلیون هکتار محاسبه می‌نماید (خزری 1/9، ارسباران 0/44، زاگرس 4/7، ایران و تورانی 2/97 و خلیج عمانی 2/58 میلیون هکتار). اگر رقم 19/33 میلیون هکتار را برای کل کشتزارهای ایران نیز به حساب آوریم (5/6 میلیون هکتار فاریاب، 6/631 میلیون هکتار دیم زار، 5/4 میلیون هکتار آیش، 1/7 میلیون هکتار باغهای مثمر و غیرمثمر). در این صورت تنها 81/524 میلیون هکتار از سرزمین‌های کشور را جنگلها، مراتع و کشتزارها تشکیل می‌دهند. البته هنوز مشخص نیست که از این سطح، چند هکتار توان تولیدی زیاد، متوسط و یا کم دارد. (ناگفته نماند که این مساحت 49/83 درصد از خاک کشور و یا نیمی از ایران را تشکیل می‌دهد). خوشبختانه کوششها در کشور برای دستیابی به این مقصود (تعیین توان تولیدی) توسط دانشگاه تهران، برخی از دانشگاههای دیگر و ارگانهای دولتی و خصوصی آغاز شده است. در کشور، از مجموع ریزشهای جوی (میانگین بارندگی 250-240 میلی متر در سال) که معادل 413 میلیارد مترمکعب است، 71 درصد به شکل تبخیر و تعرق (295 میلیارد مترمکعب) از دسترس خارج می‌گردد (وزارت نیرو 1374). از بقیه آن، 93 میلیارد مترمکعب به صورت آب جاری در کشور روان می‌شود (23 درصد) و 25 میلیارد مترمکعب (6 درصد) به آبخوانهای آبرفتی کشور نفوذ می‌کند. با در نظر گرفتن حجم آب سطحی ورودی به کشور از طریق مرزها و رودخانه‌های مشترک (12 میلیارد مترمکعب) حجم جریانهای سطحی کشور تا 105 میلیارد مترمکعب افزایش می‌یابد (وزارت نیرو 1374). آبهای زیرزمینی کشور (چاه، قنات و چشمه‌های آبرفتی) 50 میلیارد مترمکعب است. طبق آمار وزارت نیرو از کل منابع آبی کشور (155 میلیارد مترمکعب) تنها 84/43 میلیارد مترمکعب (شرب 4/1، صنعت و معدن 0/83، کشاورزی 79/4) مصرف می‌شود، که 51 درصد آن از منابع آب زیرزمینی و بقیه از منابع آب سطحی تأمین می‌گردد. وزارت نیرو در انتهای گزارش خود (1374) توان منابع آب کشور را برای توسعه با توجه به شناختی که از مجموع توانائیهای منابع آب کشور شامل تغذیه، تبادلات آبی، حجم ریزش‌های جوی، جریانهای سطحی و میزان مصارف آب وجود دارد، به شرح زیر برآورد کرده است:
آب سطحی 35-30 میلیارد مترمکعب
آب زیرزمینی 4-2 میلیارد مترمکعب
جمع 39-32 میلیارد مترمکعب
به عبارت دیگر میزان حجم آب مورد نیاز برای توسعه آتی کشور 32 تا 39 کیلومتر مکعب در سال خواهد بود.

مشکلات محیط زیست

در عین حال، انسان امروزه مواجه با کوهی از مشکلات زیست محیطی است (ودیعی 1354، مخدوم 1363 و 1370، نیکخواه 1364، بهرام سلطانی 1365، میلر 1366، لاند 1987). مشکلات فعلی محیط زیست جهان را طبق نظریات بو و اندر (1985)، یونپ (1986) و پولونین (1987) و نگارنده می‌توان در فهرستی از خطرات و تهدیدات محیط زیست به صورت زیر خلاصه نمود:
1-نابود شدن لایه ازون
2- اثر گلخانه‌ای
3- جنگل زدایی
4- بیابان زایی
5- افزایش جمعیت با احتمال دو برابر شدن در سال 2040
6- افزایش آلودگی‌ها
7- کاهش منابع طبیعی
8- افزایش سطح آب دریاها
9- افزایش ناراحتی‌های روانی و افزایش جرایم
10- وابستگی بیش از اندازه به ماشین و وسایل ماشینی
11- شیوع بیماریهای ناشناخته مانند ایدز
12- خطر دستکاری ژنتیکی
13- اسیدی شدن آب شیرین و خاک حاصلخیز
14- شور شدن خاکهای حاصلخیز
15- خوراکوری آبها
16- افزایش پسماند و پس آب
17- نابودی و مورد تهدید قرار گرفتن گونه‌های گیاهی و جانوری
18- کاهش منابع آب شیرین و هدر رفتگی آن
19- صید بی رویه و بیش از اندازه آبزیان
20- نابودی کشتزارها به واسطه فرسایش خاک
21- نابودی منابع ژنتیکی
22- افزایش استفاده از سموم آفت کش و علف کش
23- افزایش جنگلها
24- گرسنگی جهانی
ابعاد، شدت و شتاب تخریب زیست محیطی چقدر است؟ مسئول بروز این خرابیها یا نشانزدهای زیست محیطی کیست؟ و کدامین کارکرد یا کارکردهای انسانی است که چنین بحرانی را باعث شده‌اند؟
مرور فهرست خرابیهای محیط زیست، شاید عمق فاجعه را چندان نمایان نسازد. حال برای پی بردن به ابعاد خرابیها، برخی از نشانزدهای تخریبی مهم زیست موشکافی می‌شوند.
تراکم دی اکسید کربن در هواسپهر در 1992، 25 درصد بیشتر از زمان صنعتی شدن جهان بوده است: اعتقاد بر این است که این میزان به بالاترین حد خود در 1600 هزار سال اخیر رسیده است. (محیط زیست کانادا، 1994). ایستگاه اقیانوس شناسی مونالوا در هاوایی، میزان تولید دی اکسید کربن را در نیمه دوم 1993 برابر با PPmv 350 در مقایسه با PPmv 280 (پیش از صنعتی شدن) برآورد می‌نماید. گفتنی است که دی اکسید کربن مسئول 75 درصد اثر افزوده (تأثیر انسانی) گلخانه‌ای است که تقریباً 50 تا 200 سال در هواسپهر، پیش از آنکه در چرخه کربن قرار گیرد، باقی می‌ماند. ناگفته نماند که اثر گلخانه‌ای موجب گرم شدن زمین و تغییر اقلیم آن می‌شود. میانگین دمای زمین 15 درجه سانتی گراد است که به واسطه اثر گلخانه‌ای از سال 1895 تا کنون حدود 0/5 درجه سانتی گراد گرمتر شده است (محیط زیست کانادا 1994) و از سال 1976 تا کنون 5 بار گرمترین سال جهان تکرار گردیده است. البته در بوجود آوردن اثر گلخانه‌ای اکسیدهای نیتروژن و متان نیز دخالت دارند. بین سالهای 1983 و 1992 متان، 6/2 درصد و اکسیدهای نیتروژن 2/3 درصد اضافه شدند (محیط زیست کانادا 1994). طبق این برآورد تراکم دی اکسید نیتروژن در هواسپهر 310 و متان PPbv 1710 در سال 1993 بوده است.
استفاده از سوخت فسیلی مسئول درجه یک افزایش دی اکسید کربن و به تبع آن گرم شدن زمین است. این منبع انرژی حدود 95 درصد سوخت مصرفی جهان را تشکیل می‌دهد (نجف وند 1376). دومین منبع تولید گازکربنیک، سوزاندن جنگلها برای تأمین مصرف سوخت و زمین مورد نیاز است. هم اکنون 2 میلیارد نفر ا نرژی مورد نیاز خود را از سوزاندن جنگلها به دست می‌آورند.
تراکم CFc-11 و CFc-12 از سال 1977، که اندازه‌گیری آنها آغاز شده افزایش دائمی نشان می‌دهد، اگرچه میزان رشد آنها از سال 1989 (پس از پروتکل مونترال) کاهش معنی داری پیدا کرده است که نشان دهنده تلاش همه گیر جهانی است. این مواد مسئول کاهش لایه ازون و به تبع آن افزایش نفوذ اشعه ماوراء بنفش و بروز سرطان هستند. در سال 1993 میزان CFc-12 در هواسپهر بیش از PPt500 و CFc-11 کمتر از PPt300 بوده است (محیط زیست کانادا 1993). البته ناگفته نماند که میزان ازون استراتوسفر نوسان طبیعی زیادی دارد. غبار آتشفشانهای فعال و خورشید دو عامل طبیعی عمده در این باره هستند. تغییرات فصلی پرتوهای خورشیدی، چرخه 11 ساله لکه‌های خورشیدی و جریانهای اقیانوسی 3 تا 5 ساله ال نینو در این کاهش لایه مؤثرند.
موارد ذکر شده در بالا، آلودگی‌های هوا، آب، خاک، صدا و ریخت و پاش، نابودی منابع ژنتیکی، نابودی گونه‌های گیاهی و جانوری و سایر خرابیهای زیست محیطی که در فهرست آورده شدند، شاید برای برخی هنوز ماهیت بحران محیط زیست جهان را نشان ندهند. چنانچه اقتصاددانان کورنوکوپیان هنوز عقیده دارند که جهان می‌تواند برای 50 میلیارد انسان غذا، مسکن، پوشاک، چوب و کاغذ فراهم آورد (میلر 16990، کاهن 1995) برای روشنتر شدن بحث، وضعیت محیط زیست جهان از دیدگاه زمین مورد نیاز برای شهرنشینی و تأمین مسکن تجزیه و تحلیل می‌شود.
در 1994، 45 درصد جمعیت جهان شهرنشین بودند، در حالیکه در 1950 این میزان 29 درصد بود (منابع جهان 1997) و هنوز 83 درصد مردم کشورهای در حال توسعه در مناطق غیر شهری می‌زیستند. اگر برآوردهای سازمان ملل درست باشند، تا سال 2025 بیش از 60 درصد جمعیت 8/3 میلیاردی جهان در شهرها زندگی خواهند کرد. در حالیکه با میزان رشد فعلی شهرنشینی در سال 2005، یعنی 8 سال دیگر، نیمی از مردم جهان (6/5 میلیارد نفر) ساکن شهرها خواهند بود. گفتنی است که میزان شهرنشینی در ایران هم اکنون 58/5 درصد است. شاید سطح اشغال شده توسط شهر چندان زیاد نباشد که موجب نگرانی گردد. به طور مثال مساحت شهر وانکوور در کانادا 11400 هکتار برای جمعیت 470 هزار نفری آن است. شهر تهران 80000 هکتار (مرکز GIS تهران، 1375) مساحت دارد که به طور تقریبی ده میلیون نفر در آن می‌زیند. اما نکته اساسی، زمین مورد نیاز برای ساختمان مسکن و ملحقات شهری آن نیست، بلکه زمین مورد نیاز برای برآورده کردن نیاز غذایی، پوشاک، کاغذ، آب، چوب و مصالح ساختمانی جمعیت آن است. به عنوان مثال شهروندان وانکوور برای برآورده کردن نیازهای یاد شده خود به طور سرانه به 4/3 هکتار در حد مصرف فعلی یا به عبارتی به 2 میلیون هکتار زمین نیاز دارند. اگر مساحت مورد نیاز برای استفاده از منابع دریایی نیز (سرانه 0/7 هکتار) به رقم بالا اضافه شود دیده می‌شود که زمین مورد نیاز برای شهروندان وانکوور برای آنکه بتوانند سطح زندگی فعلی خود را حفظ کنند 2/4 میلیون هکتار یا 200 برابر اندازه فعلی شهر آنان است. اگر برای هر شهروند تهرانی نیز، به جای 5 هکتار سرانه مورد نیاز کانادا، یک هکتار در نظر گرفته شود، مشاهده می‌شود که تهرانی‌ها به ده میلیون هکتار زمین یعنی 125 برابر اندازه شهر خود به فضای تولید کننده نیازمندند. این میزان برای لندن 120 برابر اندازه شهر و طبق پژوهشهای دانشگاه استکهلم (ریس 1996) برای 29 شهر دریای بالتیک (بدون در نظر گرفتن نیاز انرژی) 200 برابر اندازه شهرها است.
حال اگر تنها نیاز شهروندان به غذا، آب، پوشاک، کاغذ و چوب بسنده شود، آیا باز هم محیط زیست جهان خواهد توانست این نیازها را برای جمعیت فعلی (5/8 میلیارد) یا 6/5 میلیارد 8 سال دیگر و یا 8/3 میلیارد سال 2025 برآورده نماید؟ آثار تخریبی محیط زیست کشتزارها مراتع، جنگلها، آبخیزها و منابع دریایی جهان نشان از نومیدی دارند.
در طول 40 سال گذشته، تقریباً یک سوم سرزمین‌های قابل کشت جهان به واسطه فرسایش از بین رفتند و اگر فرسایش آبی و بادی به همین میزان ادامه یابد، سالانه 10 میلیون هکتار از جمع 1/5 میلیارد هکتار کشتزار جهان (منابع جهان 1997) از دست خواهند رفت (پی منتل و دیگران 1995). اگر تبدیل کشتزارها به استفاده‌های دیگر و مسموم شدن زمین نیز به حساب آید، رقم هدررفتگی سالانه به 26/5 میلیون هکتار می‌رسد (کاساس 1995). همه ساله 75 میلیون تن خاک حاصلخیز از زمین، به واسطه فرسایش بادی و آبی جابجا می‌شود. تشکیل خاک فرآیند آهسته و تدریجی است و در شرایط کشت و کار بین 200 تا 1000 سال طول می‌کشد تا 2/5 سانتی متر خاک زبرین به وجود آید (پی منتل و دیگران 1995). در مراتع و جنگلها به وجود آمدن خاک حاصلخیز حتی طولانی‌تر است (دفتر ارزیابی فنی 1982). برای تأمین تنها غذای مردم جهان، برای هر نفر نیاز به 0/5 هکتار زمین است. در حالیکه سهم سرانه فعلی تنها 0/27 هکتار است. با از دست رفتن کشتزارها و رشد جمعیت، در آینده نزدیک این سهم سرانه به 0/14 هکتار کاهش می‌یابد. این در حالتی است که در شرایط فعلی 20 درصد جمعیت جهان از سوء تغذیه، به خاطر کمبود غذا و نارسائی توزیع مواد غذایی، رنج می‌برند (بانک جهانی 1993). با کاهش زمین‌های قابل کشت (به واسطه تنها فرسایش) و افزایش جمعیت جهان به میزان 280 هزار نفر در روز، کمبود مواد غذایی و سوء تغذیه شتاب بیشتری در آینده خواهند داشت.
از طرف دیگر بیش از نیمی از مراتع جهان زیاده چرا می‌شوند که مستعد به فرسایش و تخریب شده‌اند. در مراتع زیاده چرا شده، فرسایش سالانه خاک به 100 تن در هکتار می‌رسد. این در حالی است که سطح مراتع جهان در حال حاضر 4/5 میلیارد هکتار است (فائو 1995).
همه روزه 45 هزار هکتار از جنگلهای روی کره زمین (5/1 میلیون هکتار) به واسطه آز (تبدیل زمین) و نیاز (استفاده از چوب هیزمی) از بین می‌روند (فائو 1995، منابع جهان 1997). استفاده از چوب هیزمی همه ساله مسئول از بین رفتن 15 میلیون هکتار از جنگلهاست (منابع جهان 1997). اگر چنین جنگل زدایی بیشتر به خاطر نیاز به انرژی و عدم استفاده منطقی از زمین در جهان سوم (کشورهای جنوب) رخ می‌دهد، در میان کشورهای صنعتی و پیشرفته (کشورهای شمال) خسران جنگلها به خاطر تبدیل زمین، آلودگیهای محیط زیست و همچنین عدم استفاده منطقی از زمین اتفاق می‌افتد. طبق نظر کمیسیون اروپا 40 میلیون هکتار از جنگلهای اروپا به خاطر آلودگی هوا در حال از بین رفتن می‌باشد. ناگفته نماند که همه ساله 40 میلیون هکتار در جهان جنگل کاری نیز می‌شود. شکل 1 وضعیت جنگلهای گرمسیری جهان را در گذشته (1850) و 1994 نشان می‌دهد.
* توضیح شکل 1: وضعیت جنگلهای گرمسیری جهان *
به خاطر آبخیزداری ضعیف، هدررفتگی منابع آب شیرین و ضعف مدیریت، وضعیت آب جهان ناگوار است. در حال حاضر حدود 2 میلیارد نفر از جمعیت جهان برای به دست آوردن آب کافی برای آشامیدن، آبیاری و راه اندازی صنعت خود دچار مشکل هستند (سازمان ملل 1997). تا سال 2025، دو سوم جمعیت جهان به چنین وخامتی دچار خواهند شد. میزان رشد مصرف سرانه آب 2/5 درصد در مقایسه با میزان رشد جمعیت (1/7 درصد) جهان است که در طول قرن بیستم، این میزان مصرف 6 برابر شده است.
در عین حال میزان فعلی آلودگی دریاها و اقیانوسها ممکن است به خاطر بالا آمدن سطح آب دریاها (اثر تغییر اقلیم) از اندازه فعلی بیشتر شود. زیرا بالا رفتن سطح آب دریاها باعث افزایش بارش کرانه‌ای شده و رژیم جریان دریایی را مختل می‌کند. هرز آب ناشی از بارش سنگین موجب فرسایش حجم عظیمی از مواد غذایی خاک، مواد آلی و فلزات سنگین می‌شود و آنها را به رودخانه‌ها حمل می‌نماید، که در انتها به همراه پسابها، پسماندها، مواد سمی و باکتری‌ها به دریا منتقل می‌گردند. بالا آمدن سطح آب دریاها در نهایت موجب نابودی تالابها (نظام پاکساری طبیعی آب کره زمین و غنی‌ترین منبع غذایی جهان) می‌گردد (براون و دیگران 1997).
جاری شدن سیلهای سالهای اخیر در کشور ما، آلودگی شهرهای بزرگ ما، از بین رفتن سطح وسیعی از جنگلهای ما، رشد بی رویه شهرها، بیابان زایی گسترده، در کشور ما، متروکه ماندن کشتزارهای ما به خاطر مهاجرت روستاییان به شهرها و واردات چند میلیاردی مواد غذایی و منابع طبیعی به کشور نمونه‌های ملی از هرج و مرج جهانی در کشور ماست. ناگفته نماند که اگر روند تخریبی فعلی یعنی عدم استفاده منطقی از زمین در کشور ما ادامه پیدا نماید، در 15 سال آینده، 30 میلیون هکتار از سرزمینهای حاصلخیز و مستعد ما فقط به خاطر فرسایش خاک از بین می‌روند، این رقم 30 میلیون هکتار موجودی تمامی زمینهای حاصلخیز، در کشور است (غروی 1365).
کارشناسان اکولوژی طبیعی ایران، میزان تخریب سطح جنگلها و مراتع کشور را 360 متر مربع در ثانیه برآورد می‌کنند. میزان فرسایش آبی سالانه بیشتر از 2 میلیارد تن و میانگین آن 33 تن خاک در هکتار است. سالانه یک میلیون هکتار به وسعت بیابانهای ایران افزوده می‌شود. میزان رسوبات ورودی به سه سد مهم کشور (کارون، دز و سفید رود) بیش از 50 میلیون متر مکعب در سال است (وزارت نیرو 1374). تازه این رخدادها در کشوری اتفاق می‌افتد که 52% آن کمتر از 200 میلیمتر در سال بارندگی دارد و 70 درصد وسعت آن فاقد رودخانه دائمی است. با اینحال حجم اضافه برداشت از آبخوانهای آبرفتی دشتهای ممنوعه کشور تا پایان سال 1373، 4397 میلیون مترمکعب برآورده شده است (وزارت نیرو 1374).
با اینحال طبق بحثهای به عمل آمده اگر نیاز هر ایرانی شهروند، روستایی، جنگل نشین و عشایر برای تأمین نیازمندیهای غذایی، مسکن، پوشاک، کاغذ، چوب و آب یک هکتار باشد، سطح فعلی کشتزارها، جنگلها، مراتع کشور (81/524 میلیون هکتار) به نظر می‌رسد که باید بتواند تکافوی جمعیت فعلی را بنماید. اما واقعیت آن است که سطح کشتزارهای ما (19/33 میلیون هکتار) نیاز 0/5 هکتاری برای تأمین مواد غذایی برآورده نمی‌کند. تازه اگر همه جنگلهای کشور را پر تولید به حساب آوریم (که چنین نیست)، مساحت 12/194 میلیون هکتاری (عبدالله پور 1376) آن نیز تکافوی سهم سرانه 0/4 هکتار را نمی‌کند. تنها وسعت مراتع ایران (50 میلیون هکتار) برای برآوردن نیاز سرانه به پروتئین حیوانی (0/6 هکتار) در حد به خور و نمیر کافی به نظر می‌رسد (البته اگر توان تولیدی تمام سطوح یکسان باشد). شایان یادآوری است که سطح مورد نیاز برای تأمین مسکن جمعیت رو به افزایش شهرنشین ایران تا سال 1390 برابر با 700 هزار هکتار برآورد شده است (توفیق 1370).
به نظر می‌رسد که آثار تخریبی محیط زیست کشور ما دست کمی از وخامت اوضاع جهان ندارند. باعث بروز این آثار مخرب زیست محیطی (نشانزدهای محیط زیست) در ایران و جهان چیست و یا کیست؟ همان گونه که بیان شد، سالانه 26/5 میلیون هکتار از کشتزارهای جهان از بین می‌روند. این هدر رفتگی به خاطر دلایل زیر است (کاساس 1995):
- تبدیل زمین 8/5 میلیون هکتار
- فرسایش 10 میلیون هکتار
- بیابان زایی 5 میلیون هکتار
- مسموم شدن زمین 3 میلیون هکتار
طبق نظریه کاساس (1983) و مان (1987)، فرسایش، کویرزایی و مسموم شدن زمین به واسطه استفاده غیرمنطقی از زمین روی می‌دهد. تبدیل زمین از یک نوع استفاده به استفاده دیگر، میزان فرسایش را تا 1000 برابر روی کره زمین بالا برده است. (یونپ ب 1987). تبدیل زمینهای طبیعی مانند جنگل طبیعی به سایر استفاده‌ها از دیرباز معمول بوده است، که این عمل خسارات فراوانی را به منابع طبیعی جهان وارد آورده است. به عنوان نمونه، بسیاری از اکولوژیست‌ها موجودیت علفزارهای بزرگ جهان را به خاطر همین عمل و استفاده از آتش توسط انسانهای بدوی می‌دانند (ارلیک و هولدرن 1971).
تبدیل زمین، فرسایش، بیابان زایی، جنگل زدایی، مسمومیت و آلودگی زمینها (آب و خاک) که دارند سلامت منابع طبیعی جهان ما را به مخاطره می‌اندازند، در بیشتر موارد به واسطه استفاده غیرمنطقی از زمین روی می‌دهند (استوارت 1968، میلر 1366، کاساس 1983، کوکز 1985، وستمان 1985، تولبا 1987، بریسون 1988). یعنی به طور ساده، همین مقدار زمین محدود که واجد توان تولیدی برای استفاده‌های انسان است (3300 میلیون هکتار) به خاطر ندانم کاری انسان دستخوش مصیبت و بلایی گردیده است که دارد لامحاله موجودیت انسان را دچار تباهی می‌کند. تا کنون 13 درصد جنگلها و مراتع جهان به بیابان بدل شده‌اند و 30 درصد این منابع در معرض خطر قرار دارند (منابع جهان 1997).
میزان تباه شدن زمینها گرچه در کشورهای در حال رشد بیش از کشورهای رشد یافته است، ولی این تباهی حتی در کشوری مثل ایالات متحده آمریکا نیز در شرف وقوع است. کشتزارهای آمریکا سالانه 3 میلیارد تن خاک حاصلخیز خود را به واسطه استفاده غیرمنطقی از دست می‌دهند (موشر 1985). در کشور ما نیز چنین امری در حال تکوین است.
استفاده غیر منطقی تنها به زمین ختم نمی‌شود. چنین امری در مورد آب شیرین در دسترس انسان نیز قرار دارد اتفاق می‌افتد (پیترسن و دیگران 1987). بالاترین میزان هدر رفتگی آب در کشاورزی رخ می‌دهد که پس از آن صنعت در مقام دوم قرار می‌گیرد (کاساس 1983).
در این صورت شایسته است که مجموعه جایگاه منابع طبیعی، یعنی زمین و آب را یکجا مورد مداقه قرار داد و آن را تحت واژه سرزمین (آب و زمین) بیان نمود (کوکز 1986). از این قرار، استفاده غیرمنطقی از انسان از سرزمین از دو جنبه قابل بحث است: یک جنبه به اجرای مدیریت غلط در رابطه با اداره سرزمین و یا نحوه بهره برداری مربوط می‌شود و دیگری در رابطه با نادرستی نوع استفاده از سرزمین مصداق پیدا می‌نماید.
لعل و استوارت (1990) بیان می‌کنند که فرسایش خاک به نحو چشمگیری در شیبهای تند افزایش پیدا می‌کند. به عنوان مثال (پی منتل و دیگران 1995) کشت و کار آبی (فاریاب) در شیبهای تند (12%) در نیجریه باعث از دست رفتن سالانه 122 تن خاک در هکتار شد. در حالی که در این کشور فاریاب در شیبهای کند (1%) تنها 3 تن خاک در هکتار هدررفتگی داشت. فیلیپین که 58% آن شیبهای بالاتر از 11 درصد و جاماییکا که 52% آن شیبهای تندتر از 20% دارند، سالانه 400 تن خاک در هکتار از دست می‌دهند.
مثالهای یاد شده گویای این واقعیت است که محیط زیست طبیعی جهان توان اکولوژیکی محدودی برای استفاده انسان از آن دارد. در برخی از محیطها، طبیعت با کمترین خسران مهیای بالاترین توسعه است و در برخی دیگر کمترین توسعه در آن منجر به خرابی محیط زیست می شود. این معنا بیان کننده آن است که برای انجام توسعه در محیط زیست، پیش از برنامه ریزی برای استفاده از آن، باید به ارزیابی توان اکولوژیکی آن در چارچوب یک برنامه ریزی منطقه‌ای پرداخت (مخدوم 1992).

پیدایش آمایش سرزمین

نادرستی نوع استفاده از سرزمین بدین معنی است که از زمین و آب به اندازه توان یا پتانسیل آن استفاده نمی‌شود. به طور خیلی ساده آنکه در این گونه موارد در سرزمینی کشاورزی صورت می‌گیرد که توانی برای تولید فرآورده‌های کشاورزی ندارد. در زمینی خانه سازی می‌شود که برای خانه سازی مناسب نیست. در دامنه کوهی مرتعداری یعنی چرای دام انجام می‌پذیرد که توان تولیدی برای این کار ندارد، در سرزمینی تفرجگاه دایر می‌شود که برای این کار مناسبتی ندارد. ندانم کاری در رابطه با نوع استفاده از سرزمین دست به دست مدیریت غلط یا روش بهره برداری نادرست داده و استفاده غیر منطقی انسان از سرزمین را باعث گردیده است. به طور خلاصه می‌توان چنین نتیجه گیری نمود که بانی کاهش بیش از حد منابع، استفاده غیرمنطقی انسان از سرزمین است. سرزمین یک منبع محدود و آسیب پذیر است، اما بسیاری از سودمندیهای آن اگر بیجا از آن استفاده نشود، ابدی و قابل تجدیدند (میلر 1366).
خوشبختانه انسان متمدن به فکر چاره جویی افتاده است. از اواخر قرن میلادی گذشته انسان به این نکته پی برد که برای آنکه بخواهد بهره برداری با صرفه اقتصادی و مستمر از سرزمین داشته باشد، بهتر است که روند بهره برداری را در یک چارچوب برنامه ریزی شده به نام طرح مدیریت به اجرا گذارد (مالوترا 1980). از آن زمان بتدریج طرحهای جنگلداری، مرتعداری، شهرسازی و مدیریت شهر و شهرک، مدیریت کشاورزی، دامداری، دامپروری، مدیریت شیلات و آبزی پروری، پارکداری و مدیریت توسعه در جهان پا گرفت (کوکز 1985).
در کشور ما نیز تهیه و تدوین طرحهای مدیریت از 1335 در سازمان جنگلها و مراتع کشور و اجرای طرحها از سال 1339 با اجرای طرح جنگلداری سری گلبند از جنگل ویسر (جنوب نوشهر) به منصه ظهور رسید (محمدی 1363 مکاتبات شخصی). این امر بتدریج در مورد مرتعداری، مدیریت شهرسازی، پارکداری، دامداری، دامپروری، مدیریت کشاورزی (طرحهای کشت و صنعت) و مدیریت شیلات و آبزی پروری توسط سازمانهای ذیربط پیگیری شده و می‌شود.
تا جنگ دوم جهانی، با وجود گذشت شصت سال از تهیه، تدوین و اجرای طرحهای مدیریت سرزمین، باز هم دیده شد که آن طور که شاید و باید بوده است مشکل برطرف نگردید.
پس از جنگ دوم جهانی، ادامه داشتن فقر کشاورزان، هدررفتگی منابع طبیعی و ضایع شدن محیط زیست دلیلی برای چاره جویی شد. انسان پی برد برای آنکه بتواند جلوی فقر و ضایع شدن سرزمین را بگیرد باید به همراه طبیعت حرکت و از سرزمین به اندازه توان یا پتانسیل تولیدی آن بهره وری نماید. مضافاً اینکه نوع استفاده از سرزمین را بر اساس توان کاربری سرزمین بنا نهد و نیازهای اقتصادی و اجتماعی بشر را با توجه به توان سرزمین برآورده سازد (نیکس 1985). چنین فکری مقدمه‌ای شد برای آمایش سرزمین یا برنامه ریزی منطقه‌ای استفاده از اراضی (مالوترا 1980، کوکز 1985). آمایش که اسم مصدر آمودن یا آماییدن است، بنا بر فرهنگهای مختلف لغات، معانی گوناگونی دارد که آراسته کردن در این رابطه مصداق پیدا می‌کند. به طور کلی آمایش سرزمین عبارت از «تنظیم رابطه بین انسان، سرزمین و فعالیتهای انسان در سرزمین به منظور بهره برداری درخور و پایدار از جمیع امکانات انسانی و فضایی سرزمین در جهت بهبود وضعیت مادی و معنوی اجتماع در طول زمان است».
به عبارت ساده‌تر انسان باید آن استفاده‌ای را از سرزمین به عمل آورد که ویژگی‌های طبیعی (اکولوژیکی) سرزمین دیکته می‌نماید و سپس این ویژگیها را با نیازهای اقتصادی اجتماعی خود وفق دهد. به طور مثال: در سرزمینی که شیب زمین از 12 درصد بیشتر است، امکان کشاورزی فشرده و پر تولید وجود ندارد. یا در جایی که سنگ مادر شیست است نمی‌توان شهرسازی کرد و تازه توقع ریزش خانه‌ها را نداشت. از این قرار، آمایش سرزمین اول به یافتن مناسبترین مکان برای برپایی انواع توسعه انسان می‌پردازد و هنگامی که مکان تمام انواع توسعه و یا استفاده ممکنه مشخص شد، به آراسته کردن آنان در رابطه با یکدیگر اقدام می‌نماید.
واحد کار آمایش سرزمین یک آبخیز بزرگ و یا مجموعه‌ای از آبخیزهای کوچک است. این مجموعه آبخیز، ممکن است یک یا چند استان کشور را در بر گیرد. آمایش سرزمین را نمی‌توان در یک آبخیز ملحوظ داشت و آبخیز همسایه را به حال خود رها نمود، بلکه این عمل باید در سطح یک منطقه و یا کشور عمل شود. مثال زیر شاید بتواند در روشن شدن مطلب مؤثر افتد.
هنگامی که یک منطقه برای کار آمایش در نظر گرفته می‌شود، اول مشخص می‌گردد که طبق ویژگیهای اکولوژیکی سرزمین کجا به کار کشاورزی می‌آید، کجا می‌توان مرتعداری نمود، کجا می‌توان جنگلداری انجام داد، کجا می‌توان فرودگاه بنا نهاد، کجا می‌شود شهر و شهرک جدید ساخت، کجا به کار پارکداری می‌آید، کجا به درد آبزی پروری، دامداری یا مرغداری می‌خورد، جاده‌ها را کجا باید ساخت، بندرها کجا ساخته شوند و کارخانه‌ها در کجا بهتر جا می‌افتند. سپس برای هر یک از انواع توسعه یاد شده و یا استفاده‌ها (کاربری‌ها) بسته به نوع استفاده فعلی سرزمین و نیازهای اقتصادی اجتماعی مردم آن منطقه و کشور برنامه ریزی در سطح طرح مدیریت (پروژه اجرایی) انجام می‌پذیرد. به طوری که تمامی پروژه‌های اجرایی در رابطه با یکدیگر سنجیده شده، ساماندهی و طرح ریزی می‌شوند (شکل 2).
پیدایش آمایش سرزمین
شکل 2: جایگاه آمایش سرزمین در کشور
برای تهیه طرح یا طرحریزی ارزیابی می‌شود، یعنی اول مشخص می‌گردد که اگر از توان تولیدی اندوخته طبیعی بهره برداری شود (محصولی بدست بیاید که مستقیماً قابل تبدیل به پول باشد، مثل فروش رویش درخت جنگل) و یا بهره وری گردد (محصولی به دست بیاید که مستقیماً قابل تبدیل به پول نیست، مثل استفاده از هوای شهر یا تبدیل جنگل به پارک)، به چقدر سرمایه نیاز است؟ آیا سرمایه کافی وجود دارد؟ آیا محصول به دست آمده از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است؟ (منابع مالی). دوم آنکه چه فن و روش کاری در اختیار است تا بهره برداری و یا بهره وری از اندوخته ممکن شود؟ (تکنولوژی). سوم آنکه از این اندوخته چند نفر بهره برداری و یا بهره وری می‌کنند و برای تبدیل اندوخته به محصول به چند نفر نیروی انسانی ماهر و غیرماهر نیاز می‌باشد و آیا این نیروها در اختیار هستند؟ (نیروی انسانی). به بیان ساده‌تر، اگر بخواهیم اندوخته طبیعی تبدیل به منابع طبیعی شود (مخدوم 1376 الف)، باید با در نظر گرفتن:
1- منابع مالی
2- تکنولوژی
3- نیروی انسانی
4- توان اکولوژیکی
برنامه ریزی شود و کتاب طرح تهیه و تدوین گردد. این معنا اساس توسعه پایدار است.
ناگفته نماند که «توسعه پایدار» ترجمه اصیل Sustainable Development نیست. بلکه معنای واقعی و ماهوی آن توسعه پایدار و درخور است. زیرا طبق اصل دوم ترمودینامیک (انتروپی) جهان میل به ناپایداری دارد (گاتو 1995، فون بایر 1997) و اصولاً پایداری در یک اکوسیستم، طبق اصل یاد شده، هرگز اتفاق نمی‌افتد. بلکه حالت پایدار و پویا (میلر 1374) در آن رخ می‌دهد (قلیچی پور، 1376)، که درخور ظرفیت برد یا خورند (مخدوم و دیگران 1369) آن است. به عبارت ساده‌تر توسعه پایدار در یک محیط یا کشور با در نظر گرفتن توان اکولوژیکی، نیروی انسانی، تکنولوژی و منابع مالی متعلق به آن محیط یا کشور و در خور آن می‌تواند تحقق یابد و انجام چنان توسعه‌ای تنها در محیط یاد شده (با هماهنگی چهار پارامتر) پایدار خواهد بود.
خاطر نشان می‌سازد که به طور معمول راههای حل مشکل حذف و یا کاهش آلودگی و تخریب زیست محیطی از دو طریق اعمال می‌شوند: راههای تکنولوژیکی و غیر تکنولوژیکی (بریاسولیس 1994). برآورد ظرفیت برد به همراه ارزیابی توان اکولوژیکی یک منطقه برای انواع توسعه در جوار ارزیابی نیروی انسانی، تکنولوژی و منابع مالی منطقه، چارچوب توسعه پایدار در منطقه را شامل می‌شوند (سادلر و ژاکوب 1991). اجرای توسعه پایدار مؤثرترین روش غیر تکنولوژیکی برای کاهش آلودگی‌ها، زدودن تخریب محیط زیست، کاهش منابع طبیعی و به کارگیری رشد جمعیت به منزله منابع نیروی انسانی برای توسعه آینده و فایده رسانی به مد جامعه است (ارلیخ 1994). در عین حال انجام توسعه از نوع پایدار در چارچوب طرحهای آمایش سرزمین (منطقه‌ای) بهترین، ارزانترین و مؤثرترین راه حل مشکل تخریب محیط زیست، بازدهی اقتصادی و رفاه اجتماعی است، البته اگر طرحهای توسعه بر این چارچوب استوار باشند و نه فقط بر معیارهای اقتصادی و رشد اقتصادی (مایر 1994، مخدوم 1376ب).
نمونه استرالیا و زلاند نو که پیشگامان انجام توسعه پایدار و در خور از نوع یاده شده (هماهنگی چهار پارامتر در برنامه ریزی منطقه‌ای) هستند شاید گواه روشنی بر این مدعا باشند که محیط زیست سالم، بازدهی اقتصادی و رفاه اجتماعی دارند و بزرگترین صادر کننده گوشت و لبنیات (با جمعیت اندک خود) به جهان پر جمعیت هستند. در بین کشورهای جنوب، مالزی و سنگاپور که قدم در راه آن دو کشور گذاشته‌اند شاید نمونه‌های دیگری باشند. ایران با انجام مطالعات مدیریت همگن منابع طبیعی توسط سازمان جنگلها و مراتع کشور در حال حاضر در نیمه راه است.
در واقع آمایش سرزمین تا تعیین تکلیف برای نوع کاربری سرزمین پیش می‌رود و خواستار آن است که برای هر نوع استفاده یا کاربری مشخص شده، طرح مدیریت برای اجرای بهره برداری، توسط سازمانهای ذیربط در چارچوب طرحهای منطقه‌ای ریخته شود. سپس سازمانهای ذیربط به اجرای پروژه‌ها در چارچوب یاد شده بپردازند (نیکس 1985).
آمایش سرزمین طبق ضوابطی با نگرش بازده پایدار و درخور، بر حسب توان و استعداد کیفی و کمی سرزمین برای استفاده‌های مختلف انسان از سرزمین، به تعیین نوع کاربری از سرزمین می‌پردازد. بنابراین، از هدررفتگی منابع طبیعی و ضایع شدن محیط زیست و در نتیجه از فقر انسانی که روی زمین کار می‌کند می‌کاهد (استوارت 1968، ناوه لیبرمان 1984).
«مختصر اینکه آمایش سرزمین یک سازماندهی ساده فضای جغرافیایی ملی و منطقه‌ای نیست. کار کارشناس آمایش، مانند کار هنرمند نقاش است که با درهم آمیزی رنگها، تصویری هماهنگ، موزون و زیبا پدید می‌آورد، او نیز با درهم آمیزی برنامه ریزی شده و عقلایی عوامل طبیعی، اقتصادی و انسانی در پهنه سرزمین، امکانات، و تسهیلات و ساختارها و نظامهای مطلوب کار و زندگی فردی و اجتماعی را پدید می‌آورد.
آمایش سرزمین امروز، مجموعه‌ای از دانشهای جدید است که به طرز هماهنگ و تلفیق یافته عمل می‌کند و کارشناسان رشته‌های مختلف علوم اجتماعی (جامعه شناسی، جمعیت شناسی، اقتصاد، برنامه ریزی اجتماعی ...) و مهندسی (معماری، راه و ساختمان، کشاورزی، منابع طبیعی و محیط زیست و معماری و شهرسازی) و جغرافیا با مشارکت گروهی و گفت و شنود منطقی می‌توانند در محدوده مسائل آمایش سرزمین مطالعه و برنامه ریزی کنند (قریب 1372)».
پیشگامان اجرای برنامه همه جانبه و تمرکز یافته آمایش سرزمین در جهان (با هماهنگی چهار پارامتر توان اکولوژیکی، تکنولوژی، نیروی انسانی و منابع مالی) استرالیا و کانادا و در رده بعدی هلند هستند که در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 اقدام به تأسیس دفتر آمایش سرزمین کرده و اینک تمامی مراحل آن را گذرانده‌اند. یعنی به طور دقیق می‌دانند که توان سرزمینهای آنها برای استفاده‌های مختلف انسان و توسعه چگونه است. جمع آوری اطلاعات موجود از سرزمین و برنامه ریزی برای اجرای پروژه‌های بهره وری سرزمین در این کشورها تا حد کامپیوتری کردن جمع آوری، جمع بندی و تجزیه و تحلیل و اندوختن اطلاعات و نقشه‌ها به پیش رفته است، یعنی هر گونه اطلاعات در مورد اجرای پروژه‌های بهره وری را در هر نقطه کشور سریعاً می‌توانند در اختیار استفاده کنندگان قرار دهند. سایر کشورهای پیشرفته، دنباله رو کشورهای یاد شده گردیده، اقداماتی دراین زمینه انجام داده‌اند.
در کشور ما از سال 1353، دفتر آمایش سرزمین (برنامه ریزی منطقه‌ای) در سازمان برنامه و بودجه به وجود آمده است.این دفتر در حال حاضر تحت نظارت شورای عالی آمایش سرزمین که ریاست آن با رئیس جمهور است کار می‌کند. به طور کلی، طبق برنامه‌های این دفتر، آمایش سرزمین در ایران شامل سه مرحله است (دفتر برنامه ریزی منطقه‌ای 1364):

مرحله اول: تهیه طرح یا آمایش سرزمین:

این طرح به منزله پایه‌ای است برای اقدامات مربوط به آمایش سرزمین که طی آن فعالیت‌های موجود چهار بخش کشاورزی، صنعت، بازرگانی و خدمات کشور شناسایی شده، خط مشی‌های آینده برای توسعه در این چهار بخش برای سال 1381 در چارچوب کلیات و اصول توسعه در فضای ملی مشخص گردیده‌اند.
در حال حاضر، طبق گزارش رسانه‌ها، دفتر آمایش موظف به تجدید نظر و به هنگام سازی مرحله اول آمایش سرزمین در عرض یک سال آتی شده است.

مرحله دوم: تهیه طرح آمایش مناطق:

شامل شناسایی و ارزیابی توان اکولوژیکی و اقتصادی اجتماعی سرزمینها در مناطق و تهیه طرح آمایش مناطق بر اساس چارچوب طرح شده در مرحله اول است. این طرح تصویری از قابلیت توسعه در بلندمدت می‌باشد و حاوی کلیه فعالیتهایی است که برای توسعه باید صورت پذیرد.

مرحله سوم: تهیه برنامه‌های توسعه مناطق:

طرحهای آمایش مناطق، فهرستی از فعالیتهایی را که برای توسعه مناطق ضرورت دارد ارائه می‌نمایند. در مرحله سوم، با توجه به سهم منطقه از سرمایه گذاریهای ملی و خط مشی‌های تعیین شده در مرحله اول، با تعیین اولویت در مورد دسته فعالیتهای کاربریهای سرزمین برای مناطق تصمیم گیری می‌شود. سپس برای هر یک از فعالیتها، طرحهای مدیریت در قالب پروژه‌های اجرایی با همیاری دفاتر آمایش استانها و سازمانها و ارگانهای ذیربط تهیه و تدوین شده و برای اجرا به این گونه سازمانها و ارگانها، تحت نظارت دفتر آمایش سرزمین کشور، واگذار می‌گردند.
وقت‌گیرترین و مشکل‌ترین مرحله آمایش سرزمین، مرحله دوم است که طی آن توان‌های بالقوه و بالفعل سرزمین در مناطق باید تعیین گردند. ناگفته نماند که سازمان برنامه و بودجه تنها به ارزیابی توانهای بالفعل بسنده می‌کند که این از انجام واقعی آمایش سرزمین (هماهنگی چهار پارامتر یاد شده) یا به عبارتی هماهنگی توانهای بالقوه و بالفعل، به دور است.
منبع مقاله :
مخدوم فرخنده، مجید، (1393) شالوده آمایش سرزمین، تهران: دانشگاه تهران، چاپ پانزدهم

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
شهرستان لردگان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان لردگان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان هشترود کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان هشترود کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان کردکوی کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان کردکوی کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
معنی اسم بهناز و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بهناز و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هوتن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هوتن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بیتا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بیتا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بهنام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بهنام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم یسنا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم یسنا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کیومرث و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کیومرث و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم علیهان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم علیهان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم جابر و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم جابر و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دایانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دایانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیهان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیهان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
استوری ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام
play_arrow
استوری ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام
معنی اسم عذرا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عذرا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال