ویژه نامه روز بيست و چهارم ضیافت الهی

شیوه های دشمنان در ستیز با دین باوران (2) دشمنان ستیز جو با چهره ای نا پیدا و با به کارگیری شگردها و ابزارهای مختلف، به انجام برخوردهای شکننده ی روحی و ایجاد تنش های روانی در صفوف مسلمین می پردازند، به برخی از شگردهایی که در قرآن کریم در این باب افشاء و خنثی نموده، در شما قبلی اشاره شد و اکنون به موارد دیگر اشاره می کنیم.
سه‌شنبه، 2 مهر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ویژه نامه روز بيست و چهارم ضیافت الهی
ویژه نامه روز بيست و چهارم ضیافت الهی
ویژه نامه روز بيست و چهارم ضیافت الهی

نويسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

دعای روز بيست و چهارم

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ فيهِ ما يُرْضيكَ وَاَعُوذُبِكَ مِمّا يُؤْذيكَ وَاَسْئَلُكَ التَّوْفيقَ فيهِ لاِنْ اُطيعَكَ وَلا اَعْصِيَكَ يا جَوادَ السّاَّئِلينَ
خدايا از تو خواهم در اين ماه آنچه تو را خوشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بيازارد و از تو خواهم در آن توفيق براى اين كه پيرويت كنم و نافرمانيت نكنم اى بخشنده به خواستاران
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی
شیوه های دشمنان در ستیز با دین باوران (2)

دشمنان ستیز جو با چهره ای نا پیدا و با به کارگیری شگردها و ابزارهای مختلف، به انجام برخوردهای شکننده ی روحی و ایجاد تنش های روانی در صفوف مسلمین می پردازند، به برخی از شگردهایی که در قرآن کریم در این باب افشاء و خنثی نموده، در شما قبلی اشاره شد و اکنون به موارد دیگر اشاره می کنیم.

1- تبدیل کردن ایمان به کنز

«... و من یتبدّل الکفر با الایمان فقد ضلّ سواء السّبیل.» (1)
« و دشمنان با رشک و حسد و فشارهای روحی، ایمان به ارزش ها را تبدیل به کفر می نمایند.»

2- گواهی دروغ

«... و من یکتمها فانّه و آثم قلبه...» (2)
«... و شهادت را کتمان نکنید و هر کس که آن را کتمان کند، قلبش کنهکار است...»
در امانت ها خیانت می کنند و گواهی به دروغ می دهند و کتمان شهادت می کنند تا جو روانی جامعه را به هم بزنند.

3- حسادت نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه ی اطهار (علیهم السلام)

« ام یحسدون الناس علی ما آتهم الله من فضله فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة...» (3)
« و یهود به خاطر برخورداری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) از کتاب و حکمت و فضل پروردگار به آنها، حسادت و دشمنی می ورزند.»

4- فتنه انگیزی

«... ولأوضعوا خلاکم یبغونکم الفتنة و فیکم سمّاعون لهم» (4)
« و این منافقان جز خیانت و مکر و اخلال و خرابی و ایجاد فتنه و آشوب و جاسوسی در جمع مؤمنان کار دیگری نمی کنند.»

پي نوشت:

1- سوره ی بقره، آیه ی 108.
2- سوره ی بقره، آیه ی 283.
3- سوره ی نساء، آیه ی 54.
4- سوره ی توبه، آیه ی 47.
منبع:: فصل نامه قرآنی کوثر شماره ی 17 صفحات 24 الی 32.

کلام نور

امامت

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اسمعوا و اطیعوا لمن ولاه الله الامر، فانه نظام الاسلام؛
از کسی که خداوند ولی امر شما کرده، شنوایی و اطاعت داشته باشید که او رشته ی کار اسلام است. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): حق علی الامام ان یحکم بما انزل الله و ان یؤدی الامانة، فإذا فعل فحق علی الناس ان یسمعوا له و ان یطیعوا و أن یجیبوا إذا دعوا؛
امام وظیفه دارد بر اساس کتاب خدا حکومت کند و امامت را ادا نماید. چون چنین کند، مردم وظیفه دارند سخنش را بشنوند، فرمانش ببرند و هر گاه آنان را فرا خوانده، اجابت کنند. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): لو بقیت الارض بغیر امام لساخت؛
اگر زمین بدون امام می ماند، به یقین درهم فرو می ریخت. (3)
قال الامام الرضا(علیه السلام): ان الإمامة زمام الدین، و نظام المسلمین و صلاح الدنیا، و عزالمؤمنین؛
امامت، زمام دین، رشته ی کار مسلمانان، صلاح و آبادانی دنیا و سرافرازی مؤمنان است. (4)

پي نوشت:

1- میزان الحکمه، ج1، ص 208.
2- کنزالعمال، ح 14313.
3- اصول کافی، ج1، ص 179.
4- اصول کافی، ج1، ص 200.

ایمان کامل

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): لا یستکمل العبد الایمان حتی یکون فیه ثلاث خصال: الانفاق فی الإقتار، والانصاف من نفسه و بذل السلام؛
بنده ایمان را به کمال نمی رساند مگر سه خصلت در او باشد: انفاق در هنگام تنگ دستی، انصاف دادن و سلام کردن (1)
قال الامام علی (علیه السلام): اکملکم ایمانا احسنکم خلقا؛
آن کس از شما ایمانش کاملتر است که اخلاقش نیکوتر باشد. (2)
قال الامام الباقر (علیه السلام): الکمال و کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی انائبة و تقدیر المعیشه؛
کمال و بلکه همه ی کمال انسانی در سه چیز است: دانا بودن در دین و احکام آن، شکیبا بودن در ناراحتی ها و مصائب و برنامه ریزی درست در اقتصاد زندگی (3)
قال الامام الجواد (علیه السلام): لن یستکمل العبد حقیقة الإیمان حتی یؤثر دینه علی شهوته؛
بنده هرگز حقیقت ایمان را به کمال نرساند مگر آنگاه که دینش را بر هوس خود ترجیح دهد. (4)

پي نوشت:

1- کنزالعمال، ح 107.
2- بحارالانوار، ج71، ص 387.
3- اصول کافی، ج1، ص 32.
4- میزان الحکمه، ج1، ص 372.

اعتدال

قال الامام علی (علیه السلام): ما عال می اقتصد؛
آن که میانه روی کند، تهی دست نخواهد شد. (1)
قال الامام الامام الباقر (علیه السلام): الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی انائبة و تقدیر امعیشة؛
همه ی کمال در شناخت عمیق دین و شکیبایی در پیشامدهای ناگوار و اندازه نگاه داشتن در زندگی است. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): ضمنت لمن اقتصد ان لا یفتقر؛
من ضمانت می کنم که هر که میانه روی پیشه کند، فقیر نشود. (3)
قال الامام الحسن العسکری(علیه السلام): و للاقتصاد مقدارا فإن زاد علیه فهو بخل؛
اعتدال و صرفه جویی در مصرف مال، اندازه ای دارد که اگر از آن بیش تر شود، بخل است. (4)

پي نوشت:

1- نهج البلاغه، حکمت 140.
2- تحف العقول، ص 313.
3- حضال شیخ صدوق، ص9.
4- بحارالانوار، ج17، ص 218.

بغض و نفرت

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: هیچ چیز نزد خدا منفورتر از بخل و بدخویی نیست. همان گونه که خاک عسل را تباه می کند این دو نیز عمل را تباه می کنند. (1)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: سه کس نزد خدا از همه منفورترند: کسی که روز زیاد می خوابد در حالی که شب اصلا نمازی نخوانده است و کسی که زیاد می خورد و هنگام غذا خوردن نام و حمد خدا نمی گوید و کسی که بی دلیل می خندد. (2)
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: خداوند سبحان، از آدم و قیح گستاخ در گناهان نفرت دارد. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: منفورترین فرد نزد خدا کسی است که گفتار امامی را می گوید، اما به کردار او رفتار نمی کند. (4)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: منفورترین خلق خدا، بنده ای است که مردم از زبان او بترسند. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: خداوند از پرخوری و بیکاری زیاد نفرت دارد. (6)

پي نوشت:

1- بحارالانوار، ج16، ص 231.
2- کنزالعمال، ص 2143.
3- غررالحکم، ح 3437.
4- اصول کافی، ج8، ص 234.
5- اصول کافی، ج2، ص 323.
6- بحارالانوار، ج76، ص 180.

حکمت های شگرف

حكمت 277نهج البلاغه: سوگند امام (علیه السلام)(اعتقادى)
قَالَ الامام علیٌ [عليه السلام] لَا وَ الَّذِى أَمْسَيْنَا مِنْهُ فِى غُبْرِ لَيْلَةٍ دَهْمَاءَ تَكْشِرُ عَنْ يَوْمٍ أَغَرَّ مَا كَانَ كَذَا وَ كَذَا .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: نه، سوگند به خدايى كه با قدرت او شب تاريك را به سر برديم كه روز سپيدى در پى داشت، چنين و چنان بود!
حكمت 278: ارزش تداوم عمل(اخلاقى، تربيتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: كار اندكى كه ادامه يابد، از كار بسيارى كه از آن به ستوه آيى اميدوار كننده تر است.
حكمت 279 : شناخت جايگاه واجبات و مستحبات (عبادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: هر گاه مستحابت به واجبات زيان رساند آن را ترك كنيد.
حكمت 280 : ياد قيامت و آمادگى(اخلاقى، اعتقادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: كسى كه به ياد سفر طولانى آخرت باشد خود را آماده مى سازد.
حكمت 281 : برترى عقل از مشاهدة چشم(علمى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعَايَنَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ أَهْلَهَا وَ لَا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهى چشم ها دروغ مى نماياند ، اما آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نمى كند.
حكمت 282 : غرور ، آفت پندپذيرى (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: ميان شما و پندپذيرى ، پرده اى از غرور و خود خواهى وجود دارد.
حكمت 283 : علل سقوط جامعه(اجتماعى، سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: جاهلان شما پْر تلاش، و اگاهان شما تن پرور و كوتاهى ورزند!.
حكمت 284 : دانش ، نابود كنندة عْذرها (اخلاقى، علمى)
وَ قَالَ [عليه السلام] قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: دانش، راه عذر تراشى را بر بهانه جويان بسته است.
حكمت 285 : ضرورت استفاده از فرصت ها(اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ مُعَاجَلٍ يَسْأَلُ الْإِنْظَارَ وَ كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آنان كه وقتشان پايان يافته خواستار مهلتند ، و آنان كه مهلت دارند كوتاهى مى ورزند!.
حكمت 286 : سرانجام خوشى ها(سياسى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْ‏ءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: مردم چيزى را نگفتند خوش باد، جز آن كه روزگار، روز بدى را براى او تدارك ديد.
حكمت 287 : مشكل درك قضا و قدر(اعتقادى)
وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فَقَالَ طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَكَلَّفُوهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (از قَدُر پرسيدند، پاسخ دادند: )
راهى است تاريك ، آن را مى پيمائيد ، و دريايى است ژرف ، وارد آن نشويد ، و رازى است خدايى ، خود را به زحمت نيندازيد.
حكمت 288 : جُهل و خوارى(علمى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: هرگاه خدا بخواهد بنده اى را خوار كند ، دانش را از او دور سازد.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین
زیارت عاشورا و یاد حضرت مهدی (علیه السلام)

زیارت عاشورا که از سوی حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) به شیعیان و شیفتگان تعلیم داده شده است، مضامین والایی دارد. در یکی از قسمت های زیارت این چنین آمده است: « أن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ همانا از خداوند می خواهم خونخواهی تو را در کنار امام یاری شده از خاندان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) روزیم گرداند.»
زائر دراین جا، مشارکت در خونخواهی امام حسین (علیه السلام) به وسیله ی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را طلب می کند، چرا که مقصود از امام منصور، دوازدهمین پیشوای شیعیان، حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد و علت این که ایشان را منصور نامیده اند این است که ایشان در طلب خون جدشان یاری می شوند.
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) در شرح آیه ی شریفه ی « و من قتل مظلوما» فرمودند: « سمی المهدی المنصور کما سمی احمد محمدا و کما سمی عیسی المسیح؛ مهدی (علیه السلام) منصور نامیده شده همان طور که احمد به «محمد» و عیسی به «مسیح» نامیده شدند. (1)
امام حسین (علیه السلام) و آرزوی خدمت کردن به حضرت مهدی (علیه السلام)
از حضرت امام حسین (علیه السلام) پرسیدند: آیا فرزندتان مهدی (علیه السلام) به دنیا آمده است؟ حضرت فرمودند: « لاولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی؛ خیر به دنیا نیامده است ولی اگر زمان ایشان را درک کنم تا آخر عمر به وی خدمت می کنم.»(2)

پي نوشت:

1- بحارالانوار، ج51، ص 27.
2- موسوعه کلمات الامام الحسین (علیه السلام) ص 660.

مواعظ جاوید

همه مسلمانان ها برادر هستند

این طور نیست که اگر ما در این جا با هم اختلافی بکنیم، منحصر باشد به یک شهری و یک کشوری مثل ایران، بلکه انعکاسش در تمام کشورهای دنیا هست و بازتابش در همه جا هست. اسلام احکام اخلاقیش هم سیاسی است. همین حکمی که درقرآن هست که مؤمنین برادر هستند، این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی، یک حکم سیاسی است. تمام ممالک اسلامی، باید با هم مثل برادر باشند و اگر چنانچه ممالک اسلامی مثل برادر با هم باشند و توده هایی که درهر کشوری زندگی می کنند به توده های کشور دیگر مثل برادر نظر داشته باشند، اینها بر همه ی قدرتهای عالم مسلط خواهند شد. این عصر، مثل عصرهای سابق نیست که هر طایفه ای در محل خودشان منافع خودشان را بدست بیاورند امروز همه ی منافع کشورهای اسلامی به هم پیوند خورده است. منافع کشور اسلامی ایران با منافع کشورهای اسلامی سایر کشورها، اینها با هم پیوند خورده است. اگر اختلافی ما بین برادرهای اهل سنت، با برادرهای اهل تشیع واقع بشود این به ضرر همه مان است. به ضرر همه ی مسلمین هست. و آنها که ایجاد تفرقه می کنند نه اهل سنت هستند و نه اهل تشیع هستند ما باید بیدار باشیم و بدانیم که این حکم الهی که فرموده است: أنما المومنون إخوة.
برادر هستند اینها و هیچ حیثیتی جز برادری با هم ندارند و مکلفند مثل برادر با هم رفتار کنند. و من امیدوارم که با نظر کردن به این حکم اسلامی که همه ی مسلمانها برادر هستند این مملکت مصالح خودش را بدست بیاورد و همه ی ممالک اسلامی بر ابرقدرتها غلبه کنند.
منبع: بیانات امام راحل در دیدار با اعضای جهادسازندگی سیستان و بلوچستان 27/5/59.

فلسطین و روز جهانی قدس

سران کشورهای اسلامی باید توجه داشته باشند که این جرثومه ی فساد (اسرائیل غاصب) را که در قلب کشورهای اسلامی گماشته اند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نمی باشد. بلکه ضرر و خطر آن متوجه همه ی خاورمیانه است.
نقشه، استیلا و سیطره ی صهیونیسم بر دنیای اسلام و استعمار بیشتر سرزمین های زرخیز و منافع سرشار کشورهای اسلامی می باشد و فقط با فداکاری، پایداری و اتحاد دولت های اسلامی می توان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایی یافت.(1)
اگر اتحاد و یک پارچگی وجود داشت، چطور می توانستند فلسطین را از دست ما بگیرند! و مسلمین نتوانند کاری بکنند؟ (2)
تا زمانی که فلسطین اشغال شده، آزاد نشده است؛ مسلمانان نباید مسجدالاقصی را تجدید بنا کنند تا جنایات صهیونیست ها، هم چنان در مقابل چشم مسلمانان مجسم بماند و محرکه ی آنان در باز پس گرفتن سرزمین ها و مقدسات اسلامی گردد. (3)
امروز قبله ی اول مسلمین به دست اسرائیل این غده ی سرطانی خاور میانه افتاده است، اسرائیل امروز برادران فلسطینی عزیز ما را با تمام قدرت می کوبد و به خاک و خون می کشد، امروزه اسراییل با تمام وسایل شیطانی تفرقه افکنی می کند، بر هر مسلمانی واجب است خود را بر علیه اسرائیل مجهز کند. (4)

پي نوشت:

1- کتاب امام خمینی (رحمت الله علیه) و جنبش به ترتیب ص 86 و 85.
2- کتاب آوای انقلاب ص 172.
3- کتاب امام خمینی (رحمت الله علیه) و جنبش به ترتیب ص 86 و 85.
4- سخنرانی امام راحل در پارس 17/7/57

در محضر ولایت

روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد

روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد. این نخوردن و نیاشامیدن، باید از روى نیّت باشد، والاّ اگر شما یک روز به خاطر گرفتارى و یا اشتغال به کار، دوازده ساعت، پانزده ساعت فرصت نکنید چیزى بخورید، هیچ ثوابى به شما نخواهند داد. اما همین امساک را وقتى با نیّت انجام دادید - «اجعلنا ممّن نوى فعمل»؛ نیّت کند و به دنبال آن، عمل انجام دهد - این همان گوهر درخشانى مى‏شود که به شما ارزش مى‏بخشد و روحتان را قیمتى مى‏کند.
شرط روزه، نیّت است. نیّت یعنى چه؟ یعنى این عمل را،این حرکت را، این امساک و تمرین را، جهت دادن براى خدا، در راه خدا، به خاطر انجام دستور الهى. این است که به هر کارى ارزش مى‏بخشد.لذا در دعاى شب اوّل ماه مبارک مى‏خوانید که: «اللّهم اجعلنا ممن نوى فعمل ولا تجعلنا ممن شقى فکسل» (الاقبال باعمال الحسنة، ج 1، ص 1376). کسالت، بى‏رغبتى و بى‏نشاطى براى کار چه کار معنوى و چه کار مادّى - شقاوت است.
روزه، یکى از بهترین کارهاست. با این که به ظاهر اقدام نکردن است؛ اما در باطن اقدام است، عمل است، کار مثبت است. چون شما نیّت این کار را دارید؛ لذا از هنگامى که وارد صحنه روزه‏دارى مى‏شوید - یعنى از بعد از لحظه طلوع فجر - تا آخر روز به طور دائم به خاطر این نیّت، در حال عبادتید. اگر هم بخوابید، عبادت مى‏کنید. همین‏طور راه بروید، عبادت مى‏کنید.
این که از قول نبّى‏اکرم علیه‏و على‏آله‏الصّلاة والسّلام نقل شده است که فرمود: «انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عبادة» (امالى شیخ صدوق، ص 84)؛ خوابیدن و نفس کشیدن شما عبادت است، خواب چطور عبادت مى‏شود؟ نفس کشیدن چطور «سبحان‏اللَّه» گفتن مى‏شود؟ این به‏ خاطر آن است که شما بى‏کار هم که باشید، هیچ اقدامى هم که نکنید، چون با این نیّت وارد این وادى شده‏اید، یکسره در حال عبادتید.
در روایت دیگر مى‏فرماید: «نوم‏الصّائم عبادة و صمته تسبیح» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ سکوت هم که مى‏کنید، مثل این است که «سبحان‏اللَّه» مى‏گویید. و «عمله متقبّل و دعائه مستجاب» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ عمل شما مقبول، و دعایتان مستجاب است. سکوت شما عبادت است، نفس‏ کشیدن شما عبادت است، خوابیدن شما عبادت است. چرا؟ چون شما این امساک و این دست کشیدن از بخشى از لذّات جسمانى را، براى خدا در یک مدّت سى روزه - ماه رمضان - تجربه مى‏کنید.
همه این عبادت و دیگر عبادات، برگرد این محور مى‏گردد که انسان با مشتهیّات نفسانى و با لذایذى که انسان را به پستى مى‏کشانند و برده مى‏کنند، مبارزه کند..........
یک روایت از امام صادق علیه‏الصّلاة والسّلام است که خطاب به «محمّدبن مسلم» مى‏فرماید: «یا محمّد! اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و لسانک و لحمک و دمک و جلدک و شعرک و بشرک» (المقنعة، ص 310). امام صادق به این یار و شاگرد نزدیک خودشان مى‏فرمایند که وقتى روزه مى‏گیرى، باید شنوایى تو روزه‏گیر باشد، بینایى تو روزه بگیرد، زبان تو روزه بگیرد، گوشت و خون و پوست و موى و بشره تو روزه‏دار باشد؛ دروغ نگویى، انسانهاى مؤمن را دچار بلا نکنى، دلهاى ساده را اغوا نکنى، براى برادران مسلمان و جامعه اسلامى توطئه درست نکنى، بدخواهى نکنى، بددلى نکنى، تهمت نزنى، کم‏فروشى نکنى، امانتدارى کنى. انسانى که در ماه رمضان با کفِ‏نفس خود، از خوردن و آشامیدن و مشتهیّات نفسانى و جنسى روزه مى‏گیرد، باید زبان خود، چشم خود، گوش خود، و همه اعضا و جوارح خود را روزه‏دار بداند و خود را در محضر خداى متعال و دورى گزیده از گناهان بینگارد. ...
در یک روایتى دیگر مى‏فرماید: «صوم النّفس امساک الحواس الخمس عن سائر المأثم» (غررالحکم: ح 5889). از امیرالمؤمنین علیه ‏الصّلاة و السّلام نقل شده است که روزه نفس، غیر از روزه جسم و روزه شکم است. روزه نفس انسان این است که همه حواس پنجگانه او از گناهان امساک کنند. «و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشّر»؛ دل از همه موجبات و اسباب شرّ و فساد خالى شود. با خداى متعال و با بندگان خدا، دل را صاف و بى‏غلّ و غش کنیم. در این جهت، روایات زیادى هست.
منبع : مقام معظم رهبری فرازی از خطبه های نماز جمعه 26/9/1378

راه واقعی جوانان

راه واقعی جوانان چیست؟ این است که جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود بذر خود را بپاشد، از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده کند، اراده ی خودش را به کار بگیرد برای شخصیت و استقلال خودش ارزش قائل شود، جامعه ی عاریت نخواهد و دنبال تقلید و عاریه گیری الگوهای بیگانه نباشد.(1)
توصیه ی من به شما جوانان عزیز – چه دختران و چه پسران- همین است. شما در صحنه ی فعالیت های جوانانه، فعالیت علمی، فعالیت تحصیلی، فعالیت تحقیقی، فعالیت سیاسی، فعالیت های اجتماعی گوناگون، کار فرهنگی و مطبوعاتی و هنری و ورزشی و امثال اینها باهمه ی نشاط و با همه ی قدرت حضور داشته باشید و طهارت و تقوا و ایمان و اخلاص و صفایتان را- که حقا و انصافا در بین جوانان دنیا، شما از این جهات نمونه اید- حفظ کنید. اگر این تلاش مؤمنانه و مخلصانه و با صفا، در بین بخصوص جوانان ما و در بین بقیه آحاد ملت هم – هر کدام به سهم خودشان – وجود داشته باشد استکبار در مبارزه ی خود با ملت ایران قطعا و یقینا، نه یک بار، بلکه بارها به زانو در خواهد آمد و شکست خواهد خورد.(2)

منابع:

1- مقام معظم رهبری، دیدار با جوانان و فرهنگیان، 12/ 2/ 1380.
2- مقام معظم رهبری، دیدار با هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، 10/8/75.

شمیم هدایت
مواعظ گهربار

تربیت دینی

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: فرزندان خود را با محبت اهل بیت من و محبت قرآن کریم تربیت کنید. (1)

حقوق هفت گانه

حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مؤمن برگردن برادر مؤمنش، هفت حق واجب دارد که از سوی خداوند متعال بر او واجب شده است:
1- در چشمش به دیده احترام به او بنگرد.
2- در دلش محبت او را داشته باشد.
3- در مالش او را هم شریک کند.
4- غیبت او را حرام بشمارد.
5- هنگام بیماری از او عیادت کند.
6- جنازه اش را تشییع کند.
7- پس از مرگش، جز خیر و خوبی درباره او نگوید (2)

بهترین اخلاق

حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمایی کنم؟ آن است که: با هر کس که از تو گسسته است، بپینوندی، به هر که تو را محروم کرده عطا کنی و هر کس را که به تو ستم کرده، عفو کنی. (3)

مشتاقان آخرت

حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس مشتاق بهشت باشد، برای انجام کارهای نیک می شتابد و هرکس از آتش دوزخ بیمناک باشد، شهوت ها را رها می کند. (4)

منابع:

1- احقاق الحق، ج 18، ص 498.
2- من لا یحضر الفقیه، ج 4، ص 398.
3- تحف العقول، ص 45.
4- مکارم الاخلاق، ص 447.

مراتب نصرت خدا

نصرت خدا هم مراتب دارد. گاهی به جمیع جهات نصرت خدا می کنید. خدا هم به جمیع جهات شما را نصرت می کند. شما باید خدا را نصرت بکنید، تا خدا شما را نصرت کند. مبدا ایمان هم همین است. خدا به اندازه ای که شما یاری کردید، کمک می کند: «ان تنصرالله ینصرکم»(1)
در دستگاه خدا نمی توان حقه بازی کرد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) یک روز گرفتار اهل مکه بود. اهل مکه می گفتند: نباید در مکه صدای پیامبر خدا بلند شود. ولی صدای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تمام جهان باید بلند شد. این کار را چه کسی غیر از دستگاه خدا کرده است. «ورفعنا لک ذکرک»(2)
مراتب ایمان هم از این جا استفاده می شود. کسی که به حسب دست، زبان، قلب و اقتصاد و همه ی امور خدا، را نصرت کند ایمانش غیر ایمان کسی است که در یک جهت خدا را یاری کرده است. شما می گویید: ما که نفهمیدیم، نکردید که بفهمید تا نصرت خدا نکنید، فایده ای ندارد. اگر در اقتصاد گرفتار هستی، با دعا کار اصلاح نمی شود. برای خدا قدم بردار، اگر یاری خدا را ندیدی، آن وقت اشکال کن. با تنبلی، خدا انسان را یاری نمی کند. اگر برای خدا کار کردی جزا هم دارد. وفای به عهد و وفای به وعده و وعیدهای خداوند، همه جنبه ی جزایی دارد. البته این غیر آن رحمت عمومی خداوند است. خداوند متعال یک رحمت عام نسبت به همه موجودات دارد. قدم بر نداشته اگر هزار سال هم در محراب داد بکشی، می گویند: خبری نیست. باید حرکت کرد، از خدا هم یاری خواست و خدا هم تحقیقا یاری می کند ولی با نشستن در خانه و تسبیح دست گرفتن که: خدایا کارهای ما را اصلاح کن، کار اصلاح نمی شود. یک قدم بردار، دست کم چهار تا فقیر را در شب اداره کن اقتصاد شما آباد می شود. تا وفا نکنید خبری نیست: « اوفوا بعهدی اوف بعهدکم»

پي نوشت:

1- سوره ی محمد، آیه ی 7.
2- سوره ی شرح، آیه ی 4.
منبع: برگزیده بیانات آیت الله سید ابوالحسن مهدوی (حفظه الله)

نکته های ناب
جوان و برنامه

بسیاری از مردم، به دلیل برنامه های ناقص یا غلط، همواره سرگردان یا غمگین هستند. آن ها بدون این که بخواهند یاد گرفته اند که فقط ناراحت و ناراضی باشند و احساس شکست کنند و در واقع زندگی را بدون برنامه ریزی بگذرانند. برنامه ریزی در حقیقت به معنای پیش بینی عملیات با توجه به امکانات است تا برای رسیدن به اهداف از پیش تعین شده، موفقیت را رقم بزنیم. نکته حائز اهمیت در برنامه ریزی خصوصا در دوران جوانی دقت و ظرافت و گزینش فرصت هاست، از این رو، (دقت و ظرافت در برنامه ریزی)، از وسیله و امکانات مهم تر است.
برنامه ریزی همواره به داشتن سه افق و دید نیازمند است؛ یعنی: افق دور: «دوراندیشی» ؛ افق روشن: «آگاهی و روشن بینی»؛ و افق باز: «دوری از تک بعدی» است. این افق ها مستلزم آگاهی و نگاه جست جو گرانه است نه منفعل و پذیرای محض بودن. از این رو، باید نگاهی جست و جو گر به گذشته، نظری عمیق به حال و تعمقی ژرف در اطراف و نگاهی بس دور اندیش به آینده داشته باشیم. برنامه ریزی، آینده را به زمان حال می آورد. از این رو، می توانید کا را با آگاهی بیش تر در آینده رقم بزنید. امام علی (علیه السلام) در اهمیت برنامه ریزی پیش از انجام کار می فرمایند: «کسی که بدون آگاهی به عمل می پردازد، همچون کسی است که از بیراهه می رود؛ و چنین شخصی هرچند جلوتر رود از سر منزل مقصود خویش بیشتر فاصله می گیرد؛ و کسی که از روی آگاهی و [برنامه] حرکت کند، مانند رونده راه آشکار است.»(1)
گفتنی است که پس از گذشت چهارده قرن از سخن ماندگار امیرالمؤمنین (علیه السلام) در غرب نیز همین مطلب مطرح است و «اچسون وگال» می نویسد: اگر مطمئن نیستید به کجا می روید، خطر رسیدن به جای دیگر را با خود همراه دارید. جوان نیز باید این گونه باشد تا فرصت های موجود تلف نشوند و فرد بتواند با اثر بخشی و توانایی و کارآیی به اهداف زیبنده و جایگاه شایسته نائل شود. یکی از متفکران مدیریت «گری دسلر» می نویسد: « هر کاری که مشکل تر است، برنامه ریزی آن واجب تر می نماید.»، «هرچیز که به فکر آید، قابل برنامه ریزی است.»(2)
امام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر می فرمایند: «ای مالک، کارها را چنان بر روزها تقسیم کن که روزانه مطابق برنامه انجام وظیفه شود و امور بر اثر عدم انضباط و ترتیب، مختل و آشفته نماند.»(3)

پي نوشت:

1- نهج البلاغه، ترجمه ی مرحوم دشتی، خطبه ی 154.
2- مبانی مدیریت، گری دسلر، ج1، ص 156.
3- نهج البلاغه، ترجمه ی مرحوم دشتی، نامه ی 53.

دل نوشته

زخم تازه قدس

حسین امیری
وای بر دلی که نمی‏لرزد، وای بر خونی که نمی‏جوشد، وای بر چشمی که به خواب رفته است! اشک باید ریخت، فریاد باید کرد، تیر باید شد، آتش باید گرفت! قدس، ناموس اسلام است. قدس، محک غیرت مسلمانان قرن است. صدای ایستادن قلب کودکان فلسطینی دارد پرده گوشمان را پاره می‏کند. صدای سکوت کشتگان فلسطین، شیشه‏های خانه آرامشان را فرو می‏ریزد. کوران و کرانیم؛ اگر فریاد برنیاوریم؛ اگر بانگ برنداریم.
صدای اذان بی‏وقت می‏آید؛ کسی از امت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از جور می‏نالد، باید شتافت؛ وگرنه دل رسول الله می‏شکند. در گوشه‏ای از جغرافیای غربت، امت رسول الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله زیر شکنجه‏اند، خانه‏شان ویران است و آوارگی، روزیشان شده. بوی خون می‏آید.
زخم فلسطین در دل اسلام، هنوز تازه است. زخم شهید کهنه نمی‏شود. درد دارد در جان اسلام ریشه می‏دواند، سرطان صهیونیسم، جهان را کبود کرده، جهان منتظر طبیبی است. طبیب عشق بر سر بالین اهل درد می‏آید.
نکند بی‏دردی، بزرگ‏ترین بیماری ملت‏های مسلمان باشد!
انتظار طبیب؛ آدابی دارد، رسم انتظار را باید به‏جای آورد. باید خود به مبارزه سرطان رفت، باید درد را از پا انداخت.

ابابیل‏ها در راهند

باران رضایی
«فَیَملَأُ الاَرضَ قِسطا وَعَدلا»
قدس، ای خانه خدا!
به پاخیز و دست گیر از فرزندانت!
بانگ برآر که امروز من نیز برای خاطر تو فریاد خواهم زد.
مشت‏های من امروز برای خاطر تو گره خواهند خورد؛ چونان که هر روز و هر ساعت را با یاد تو می‏گذرانم؛ با یاد فرزندانت، با یاد چفیه‏های خونینشان.
من تو را می‏شناسم؛ کوچه‏هایت را و اردوگاه‏هایت را. من نام کودکانت را از یاد نبرده‏ام و معصومیت «محمد الدوره»ات را.
امروز اگر آسمان وطنم برای تو بگرید، عجیب نیست؛ آب و خاک من تشنه آزادی توست.
قدس!
ای اولین قبله‏گاه پدرانم!
صبور باش و تاب بیاور که شمیم خوش ظهور خواهد زد.
دیر نیست آن هنگام که موعود از پشت جاده‏های سبز تقدیر سر برآرد.
دیر نیست آن هنگام که آزاد شوی از محاصره مثلث‏های سرخ.
ابابیل خدا در راهند!
آری، همه سنگ‏ریزه‏های دنیا، بر سر غاصبان تو آوار خواهد شد. موعود خواهد آمد و بار دیگر جوانان تو سر از خاک بیرون خواهند آورد. صحن تو پاک خواهد شد از گام‏های چرکین چکمه‏پوشان «صهیونیسم» آری، نوید می‏دهم تو را به فردای روشن که:
«... فَیَملأُ الاَرضُ قِسطا وَعَدلا، کَما مُلئَت جَورا و ظلما»

قبله اشک‏ها

حسین امیری
گرگ‏ها گرد درخت زیتون می‏رقصند.
وحشت به عیادتم آمده، آتش روشن کنید! هم‏باورانم! تبرهاتان کو؟ بت‏ها را بنگرید که بر گرد قدس طواف می‏کنند! حج باطل نام‏ها را بنگرید و برگشتن لقب‏ها را از مکّه. کجا فراموش کردید عهدهای دیر بسته‏تان با محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را؟ مادران اشک، فرزندان زخم، بزرگ کرده‏اند.
شاخه‏های زیتون، میوه سنگ می‏دهند. اینجا کسی به حج نمی‏رود، حاجیان بیت‏المقدس، گرد تفنگ طواف می‏کنند و با نارنجک احرام می‏بندند و نعلین برنگشتن می‏پوشند. کودکان، زخم دل به موسیقی سنگ خوش کرده‏اند و لالایی بولدوزرها را می‏خوانند. چقدر کودک خفته؟ چقدر لاله؟! اینجا قاصدک‏ها شهید شده‏اند و کسی خبر نمی‏آورد.
سال‏هاست مژدگانی نه داده می‏شود و نه گرفته می‏شود.
هم‏باورانم! بر گیسوان سپیدم نوزید، بر باغچه زخمم نبارید، دو کشته آن سوتر، کودکی است که هنوز اولین کفش مدرسه‏اش را پاره نکرده؛ او را دریابید!
همه خیابان‏هاتان را قدس بنامید و بنویسید: «قدس، قبله اشک‏هاست و مسجد مادران بی‏فرزند».

یاد ابرار
شهید آیت الله سعیدی

این شهید بزرگوار در دوران خفقان رژیم منحوس پهلوی، نوارهای حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) را با زحمت فراوان تهیه و تکثیر می کردند و ایشان بودند که جزوه های درسی امام را در نجف اشرف تحت عنوان «ولایت فقیه» چاپ و تکثیر کردند. ساواک وقتی تبلیغات مؤثر آیت الله سعیدی را مشاهده کرد، ایشان را ممنوع المنبر نمود، اما ایشان دست از فعالیت نکشیدند و از محل خود خارج شدند و به محله های دور دست و روستاهای اطراف تهران می رفتند و به مبارزه و سخنرانی های افشاگرانه ی خویش ادامه می دادند.
آیت الله سعیدی در سال 1345 درباره ی جنایات رژیم غاصب اسراییل سخنرانی مهمی کردند و همین سخنرانی باعث شد ایشان را دستگیر کنند و 61 روز در حبس نگه دارند. در اردیبهشت 1349 بعد از این که رژیم با تصویب کاپیتولاسیون سرسپردگی کامل خود را به اثبات رساند، این شهید بزرگوار هم زمان با علمای حوزه ی علمیه ی قم، علیه استمارگران دست به فعالیت های شدید زد و با انتشار اعلامیه به زبان عربی خطاب به علمای کشورهای اسلامی آنها را دعوت به قیام و مخالفت نمود. رژیم منحوس شاه که از حرکت پرخروش این اثوه ی مجاهد، آیت بصیرت و شجاعت به وحشت افتاده بود، ایشان را دستگیر و تحت شدیدترین شکنجه ها قرار داد، سرانجام در روز چهارشنبه 20 خرداد 1349 آن عالم مجاهد را به شهادت رسانید. شهید آیت الله سعیدی علاقه و ارادت خاصی نسبت به حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) داشتند و درباره ی امام راحل گفته بودند: « به خدا سوگند اگر مرا بکشند و خونم را بر زمین بریزند، در هر قطره ی خونم نام مقدس خمینی را خواهید یافت.» روحش شاد ویادش گرامی باد.
منبع: گلشن ابرار

حکایت ها و پندها
اثر رزق ناپاک

مرحوم شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری را در زمان مشروطه به دار آویختند. این مجتهد عادل انقلابی، علیه مشروطه ی غیر مشروعه ی آن زمان قد علم کردند. با این که اول مشروطه خواه بودند، اما چون مشروطه در جهت اسلام نبود، با آن مخالفت کردند. عاقبت ایشان را گرفتند و زندانی کردند. این مجاهد نستوه پسری داشتند که بیش از بقیه اصرار داشت که پدرش را اعدام کنند. یکی از بزرگان گفته بود من به زندان رفتم و علت را از آیت الله شیخ فضل الله نوری (رحمت الله علیه) سؤال کردم. ایشان فرمودند: خود من هم انتظار داشتم که پسرم چنین از کار درآید. چون شیخ شهید، اثر تعجب را در چهره ی آن مرد دید، اضافه کرد این بچه در نجف متولد شد و در آن هنگام مادرش بیمار شد، لذا شیر نداشت. مجبور شدیم که یک دایه ی شیرده برای او بگیریم. پس از مدتی که آن زن به پسرم شیر می داد، ناگهان متوجه شدیم که وی زن آلوده ای است؛ علاوه بر آن از دشمنان امیر مؤمنان (علیه السلام) نیز بود.
کار این پسر به جایی رسید که هنگام اعدام پدرش کف زد. آن پسر فاسد، پسری دیگر تحویل جامعه داد به نام کیا نوری که رئیس حزب کثیف توده شد
منبع: تربیت فرزند در اسلام، آیت الله شهید علامه مطهری (رحمت الله علیه) ص 89

معرفی کتاب

کتاب «جوان، پرسش ها و پاسخ ها»

این کتاب در دو جلد و با هشت موضوع تألیف گشته است و حدود 200 پرسش و پاسخ کلی و جزیی با خود دارد و با تأمل، پژوهش، طی 15 سال دغدغه ی خاطر علمی مؤلف تهیه شده است، از این رو پاسخ گویی برخی پرسش ها با صاحب نظران والا مقامی چون بعضی از مراجع معظم تقلید و یا مشاوران ارشد آموزش عالی گفتگو شده است. افزون بر آن، یکایک پرسش ها به طور کاربردی، زنده و جاری در اندیشه ها گلچین شده است و مجموع پاسخ ها از کتاب های دست اول اعتقادی، آثار ارزشمند روان شناسی، نکته های ناب تربیتی – پرورشی، آموزه های مفید و مؤثر اخلاقی و منابع بایسته فقهی گرفته شده است. از جمله موضوعاتی که دراین کتاب، بدان پرداخته شده است، عبارتند از: شیوه ی دست یابی به آرامش، شادی و شادمانی در زندگی – شیوه های موفقیت و کامیابی در زندگی- بهترین عادت خوب جوانی – وسواس و شیوه های درمان آن- روش مدیریت شایسته در امتحان های مختلف- راز سختی و بلاها در زندگی و راه های رهایی ازغم ها و غصه ها- چگونگی قضا وقدر، جبر و اختیار، سرنوشت و قسمت در زندگی و...
مؤلف: احمد لقمانی، ناشر: انتشارات بهشت بینش (قم) – 1382

کتاب «سیری در زندگی استاد مطهری»

این کتاب مشتمل بر سه فصل است. فصل اول مقاله ای است تحت عنوان« شهید مطهری آن طور که من می شناسم» در فصل دوم این کتاب مقاله ای با عنوان «سیری در زندگی استاد مطهری» توسط یکی ازعلاقمندان استاد به رشته تحریر درآمده و علاوه بر بیان و تحلیل وقایع زندگانی آن بزرگ مرد انقلاب اسلامی از تولد تا شهادت، شامل خاطراتی شنیدنی از دوستان و نزدیکان استاد است و مخصوصا به آن دو فصل از زندگانی ایشان بیش تر پرداخته است. فصل سوم، نامه های استاد شهید درباره ی مسائل حسینیه ارشاد است که در واقع ضمیمه ای است بر فصل دوم.
انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران 1379، ص281.

«فلسفه اخلاق»

اساسا اخلاق، مربوط به روح زیبا است، نه آن که کار، فی حد ذاته زیبا است. اخلاق، یعنی آنجا که روح انسان حالتی پیدا می کند و روح زیبا می شود، اگر کار زیبا است به تبع روح زیبا است و لکن در نظر ابتدایی، کار فی حد ذاته زیبا است و روح زیبایی خودش را از کار کسب می کند، این نظریه مربوط به « افلاطون» است. « افلاطون» پایه اخلاق را، بر عدالت قرار داده است، اخلاق را مساوی با عدالت و عدالت را مساوی با زیبایی می داند، با این که خودش گفته است عدالت قابل تعریف نیست مع ذلک کوشش کرده است که یک تعریف ناقصی برای عدالت بدست بدهد و گفته است « عدالت عبارت از هماهنگی اجزاء با کل است» عدالت اجتماعی را هم که تعریف می کند، می گوید: عدالت اجتماعی یعنی، این که هر فردی هر مقدار که استعداد دارد کار بکند و به اندازه کارش پاداش به او داده شود و تمام افراد جامعه بایستی این چنین باشند.
با مطالعه ی این کتاب می توانید به پاسخ سؤالاتی مانند: اخلاق چیست؟ انسان دوستی چیست؟ زیبایی چیست؟ زیبایی مطلق یا نسبی؟ و مطالبی در زمینه فلسفه اخلاق دست یابید.
مولف: شهیدمرتضی مطهری (قدس¬سره¬الشریف)
ناشر: انتشارات اسوه

احکام

شک در وضو
موارد شک در وضو

الف- در بین نماز:
اگر در بین نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او باطل است باید وضو بگیرید و نماز بخواند.
ب- بعد از نماز :
1- اگر شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او صحیح است ولی باید برای نماز های بعدی وضو بگیرد.
2- اگر شک کند که قبل از نماز وضوی او باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده صحیح است.
3- کسی که می داند وضو گرفته وحدثی از او سرزده «مثلا بول کرده» اگر نداند کدام جلوتر بوده اگر بعد از نماز است باید وضو بگیرد و بنابر احتیاط واجب نمازی را که خوانده دوباره بخواند.
ج- قبل از نماز:
1- کسی که شک کند وضو گرفته یا نه، باید وضو بگیرد.
2- کسی که شک دارد وضوی اوباطل شده یانه ، باید بنا را بر این بگذارد که وضوی او باقی است ولی اگر بعد از بول استبراء نکرده باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون بیاد که نداند بول است یا چیز دیگر، وضوی او باطل است.
3- اگر کسی می داند وضو گرفته وحدثی از او سر زده ولی نمی داند کدام جلوتر بوده:
1- چنانچه پیش از نماز است، باید وضو بگیرد.
2- اگر در بین نماز است، باید نماز را بشکند و وضو بگیرد.
3- و اگر بعد از نماز است، حکم آن گفته شد.
منبع: توضیح المسایل مراجع




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما