تاثير روح بزرگ

مامورينى كه محافظ مدرّس بودند، ابتدا از نزديك شدن به آقا، بر حذر داشته مى شدند. ولى پس از چندى از مريدان و حاميان آقا مى گرديدند. آنها در ظاهر حالتى خشن به خود مى گرفتند تا شك ماموران شهربانى را بر نيانگيزند و در حقيقت يار و پرستار با وفاى او بودند. نيروهاى مخصوص و جاسوسان وقتى كه از اين روابط مطلع مى شدند ماءمورين را به جاى ديگر انتقال مى دادند و عده اى ديگر را به جاى آنها مى آوردند.
يکشنبه، 14 مهر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاثير روح بزرگ
تاثير روح بزرگ
تاثير روح بزرگ

مامورينى كه محافظ مدرّس بودند، ابتدا از نزديك شدن به آقا، بر حذر داشته مى شدند. ولى پس از چندى از مريدان و حاميان آقا مى گرديدند. آنها در ظاهر حالتى خشن به خود مى گرفتند تا شك ماموران شهربانى را بر نيانگيزند و در حقيقت يار و پرستار با وفاى او بودند. نيروهاى مخصوص و جاسوسان وقتى كه از اين روابط مطلع مى شدند ماءمورين را به جاى ديگر انتقال مى دادند و عده اى ديگر را به جاى آنها مى آوردند. ولى طولى نمى كشيد كه تازه واردين هم به ايشان علاقمند مى شدند و تحت تاثير روح بزرگ و كمالات معنوى مدرّس قرار مى گرفتند. از اين رو است كه هر سه ماه يكبار ماءمورين را تغيير مى دادند. يكى از زندانبانان گفته بود: روزى كه به قلعه خواف آمدم چندان آشنايى با آقا نداشتم . بعد از چندى فهميدم كه چه سيّد بزرگوارى است ، يك روز سؤال كردم : آقا براى شما اين نان و ماست و خوراك بادمجان كافى است ؟ اجازه بدهيد تا غذاى بهترى برايتان تهيه كنيم ؟ آقا پاسخ داد:
به نان خشك قناعت كنيم و جامه دلق
كه بار منّت خود بِه كه با منّت خلق
وقتى مدرّس وضو مى گرفت و به نماز مى ايستاد، مامورين زندان سعى مى كردند خود را سريعاً به آقا برسانند و در نماز او شركت كنند.[1]

پی نوشت:

[1] . مدرّس مجاهدى شكست ناپذير، ص 214، داستانهاى مدرّس ، ص 309 و 310.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.