سفرای اتحادیه اروپا در 160 کشور جهان
اتحادیه اروپا هنوز به مرزهای همبستگی مورد نظر اتحادیه نرسیده است. با وجود آنکه سیاستمداران این اتحادیه همواره در تلاشند تا بتوانند به اتحادیه اروپا قدرت بیشتری ببخشند، اما همچنان برخی مسائل از جمله یک برنامه اقتصادی متحد و مرزبندی های امنیتی و قضایی برای این اتحادیه نوشته نشده است.
با عدم تصویب قانون اساسی مشترک بین اعضای اتحادیه اروپا، این اتحادیه در رسیدن به اهداف خود عقب افتاد. اکنون با پیشنهاد توافقنامه اصلاحات اتحادیه اروپا امیدوار است که بتواند به ایجاد اهداف مشترک توافق آرای اعضای اتحادیه را برای یکپارچگی بیشتر به دست آورد.
شاید تصمیم به بازگشایی 160 سفارتخانه اتحادیه اروپا در سراسر جهان اقدامی باشد برای نشان دان میزان همبستگی اعضای اتحادیه که هنچنان با مشکلات بسیار بزرگی بخصوص در زمینه امنیتی رو به رو هستند. مقامات بخش روابط خارجی اتحادیه اروپا در حال حاضر به طور مخفیانه مشغول بررسی مدارک مربوط به این تصمیم در مقر اتحادیه اروپا در بروکسل هستند.
بر اساس این مدرک160 نمایندگی اتحادیه اروپا در کشورهای مختلف جهان به سفارتخانه تبدیل می شوند و طبق پیمان لیسبون مسوولیت فعالیت های دیپلماتیک این سازمان بر عهده آنها خواهد بود و به این ترتیب اتحادیه اروپا حتی از بریتانیا هم که با داشتن 139 سفارنخانه مکان نخست اروپا را به خود اختصاص داده است پیشی خواهد گرفت.
صلاحیت سفرای اروپایی باید به تایید پارلمان اروپا برسد و سفارتخانه ها تحت تابعیت این سازمان قرار خواهند داشت. به گفته برخی از کارشناسان یکی از دلایل مخفی نگه داشتن این طرح نگرانی از واکنش برخی کشورهای اروپایی است که هنوز معاهده لیسبون را که با تغییراتی در قانون اساسی همراه است امضا نکرده اند.
طرح جدید برای سرویس های خارجی تازه مسائل سیاسی حساسی را وارد عرصه سیاست بین المللی می کند. یکی از این مسائل می تواند به هم پیوند دادن دیپلمات های کشورهای مختلف با دولتمردان اروپایی باشد. البته نبرد سخت بین گروه های دیپلماتیک برای به دست آوردن کنترل اکنون در بین دولت ها و کشورهای اتحادیه اروپا از بین رفته است.
برخی از کشورها مانند بریتانیا هشدار داده اند که سازمان فعالیت های برون مرزی اتحادیه اروپا که پیش بینی می شود که مسوولیت فعالیت برخی از این کنسولگری ها را برعهده دارد، برای بازگشایی سفارتخانه های اتحادیه اروپا سنگ اندازی کند. در عین حال، مقامات بروکسل نگرانند که اگر این سفارتخانه ها به وسیله دولت های محلی اداره شوند، سازمان فعالیت های برون مرزی اتحادیه اروپا قدرت کمیسیون های اتحادیه اروپا بگیرد و به دست شوراهای اتحادیه اروپا بدهند که تمام کشورها در آن نقش دارند.
سازمان فعالیت های برون مرزی اتحادیه اروپا قرار است که تا ژانویه سال ۲۰۰۹ بین 2 هزار و پانصد تا 3 هزار دیپلمات معرفی کند که پیش بینی می شود این تعداد از 7 هزار تا 20 هزار نفر افزایش پیدا کند. احتمال دارد که بریتانیا که حق رای خود را در سازمان فعالیت های برون مرزی اتحادیه اروپا از دست داده بین 20 تا 30 دیپلمات ارشد به اتحادیه اروپا ارسال کند. مساله آنست که اتحادیه اروپا در حال حاضر با چالش های بزرگ تری نسبت به افتتاح سفارتخانه ها در سراسر دنیا رو به رو است. شاید اقدامات اخیر اتحادیه اروپا بتواند گامی باشد در جهت پشبرد این اتحادیه به سمت یک همبستگی متزلزل اروپا.
نکته شایان اهمیت در ارتباط با اتحادیه اروپا برای من پیگیری این مساله است که آیا بر اساس تئوریهای کارکردگرایی-نئوکارکردگرایی وهمگرایی منطقه ای در روابط بین الملل میتوان امیدوار بود که اتحادیه اروپا با گذار از مرحله دولت-ملت بتواند باز هم بتواند همانند ۱۶۴۸ در وستفالیا طرحی نو در بازیگری در روابط بین الملل ایجاد کند یا خیر؟
پاسخ به این پرسش به دغدغه ها و مناظرات اصلی در تئوری های روابط بین الملل بر میگردد.مناظره بین تئوری هایی که معتقدند در اوضاع و احوال کنونی حاکم بر نظام بین المللی هیچ تغییری در بازیگری دولت-ملت ها ایجاد نشده است( تئوری های رئالیستی و نئورئالیستی) و تئوری هایی که با طرح تضعیف حاکمیت دولت و تمرکز بر بازیگران غیر دولتی بر این اعتقادند که در جامعه شبکه ای کنونی در نظام بین المللی ما شاهد افول دولت-ملت ها و رشد بازیگران غیر دولتی هستیم. آنها معتقدند که دولت-ملت ها هم از ناحیه نیروهای فروملی و هم از طرف نیروهای فراملی تحت فشار قرار گرفته اند و در حال تضعیف هستند.(تئوری های لیبرالیستی و ایده آلیست ها).
نکته حائز اهمیت برای من آن است که در سطح نظام بین الملل کنونی اروپا در حال گذار از مرحله دولت- ملت است ایالات متحده آمریکا در عرصه کنونی نظام بین الملل به عنوان مدافع اصلی دولت-ملت ظاهر شده است و بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی هنوز هم دولت-ملت را تجربه نکرده اند.امروزه با در نظر گرفتن چنین واقعیاتی در سطح روابط بین الملل بهتر میتوان به تحلیل رفتارها و کنش های بازیگران این عرصه پرداخت.
با عدم تصویب قانون اساسی مشترک بین اعضای اتحادیه اروپا، این اتحادیه در رسیدن به اهداف خود عقب افتاد. اکنون با پیشنهاد توافقنامه اصلاحات اتحادیه اروپا امیدوار است که بتواند به ایجاد اهداف مشترک توافق آرای اعضای اتحادیه را برای یکپارچگی بیشتر به دست آورد.
شاید تصمیم به بازگشایی 160 سفارتخانه اتحادیه اروپا در سراسر جهان اقدامی باشد برای نشان دان میزان همبستگی اعضای اتحادیه که هنچنان با مشکلات بسیار بزرگی بخصوص در زمینه امنیتی رو به رو هستند. مقامات بخش روابط خارجی اتحادیه اروپا در حال حاضر به طور مخفیانه مشغول بررسی مدارک مربوط به این تصمیم در مقر اتحادیه اروپا در بروکسل هستند.
بر اساس این مدرک160 نمایندگی اتحادیه اروپا در کشورهای مختلف جهان به سفارتخانه تبدیل می شوند و طبق پیمان لیسبون مسوولیت فعالیت های دیپلماتیک این سازمان بر عهده آنها خواهد بود و به این ترتیب اتحادیه اروپا حتی از بریتانیا هم که با داشتن 139 سفارنخانه مکان نخست اروپا را به خود اختصاص داده است پیشی خواهد گرفت.
صلاحیت سفرای اروپایی باید به تایید پارلمان اروپا برسد و سفارتخانه ها تحت تابعیت این سازمان قرار خواهند داشت. به گفته برخی از کارشناسان یکی از دلایل مخفی نگه داشتن این طرح نگرانی از واکنش برخی کشورهای اروپایی است که هنوز معاهده لیسبون را که با تغییراتی در قانون اساسی همراه است امضا نکرده اند.
طرح جدید برای سرویس های خارجی تازه مسائل سیاسی حساسی را وارد عرصه سیاست بین المللی می کند. یکی از این مسائل می تواند به هم پیوند دادن دیپلمات های کشورهای مختلف با دولتمردان اروپایی باشد. البته نبرد سخت بین گروه های دیپلماتیک برای به دست آوردن کنترل اکنون در بین دولت ها و کشورهای اتحادیه اروپا از بین رفته است.
برخی از کشورها مانند بریتانیا هشدار داده اند که سازمان فعالیت های برون مرزی اتحادیه اروپا که پیش بینی می شود که مسوولیت فعالیت برخی از این کنسولگری ها را برعهده دارد، برای بازگشایی سفارتخانه های اتحادیه اروپا سنگ اندازی کند. در عین حال، مقامات بروکسل نگرانند که اگر این سفارتخانه ها به وسیله دولت های محلی اداره شوند، سازمان فعالیت های برون مرزی اتحادیه اروپا قدرت کمیسیون های اتحادیه اروپا بگیرد و به دست شوراهای اتحادیه اروپا بدهند که تمام کشورها در آن نقش دارند.
سازمان فعالیت های برون مرزی اتحادیه اروپا قرار است که تا ژانویه سال ۲۰۰۹ بین 2 هزار و پانصد تا 3 هزار دیپلمات معرفی کند که پیش بینی می شود این تعداد از 7 هزار تا 20 هزار نفر افزایش پیدا کند. احتمال دارد که بریتانیا که حق رای خود را در سازمان فعالیت های برون مرزی اتحادیه اروپا از دست داده بین 20 تا 30 دیپلمات ارشد به اتحادیه اروپا ارسال کند. مساله آنست که اتحادیه اروپا در حال حاضر با چالش های بزرگ تری نسبت به افتتاح سفارتخانه ها در سراسر دنیا رو به رو است. شاید اقدامات اخیر اتحادیه اروپا بتواند گامی باشد در جهت پشبرد این اتحادیه به سمت یک همبستگی متزلزل اروپا.
نکته شایان اهمیت در ارتباط با اتحادیه اروپا برای من پیگیری این مساله است که آیا بر اساس تئوریهای کارکردگرایی-نئوکارکردگرایی وهمگرایی منطقه ای در روابط بین الملل میتوان امیدوار بود که اتحادیه اروپا با گذار از مرحله دولت-ملت بتواند باز هم بتواند همانند ۱۶۴۸ در وستفالیا طرحی نو در بازیگری در روابط بین الملل ایجاد کند یا خیر؟
پاسخ به این پرسش به دغدغه ها و مناظرات اصلی در تئوری های روابط بین الملل بر میگردد.مناظره بین تئوری هایی که معتقدند در اوضاع و احوال کنونی حاکم بر نظام بین المللی هیچ تغییری در بازیگری دولت-ملت ها ایجاد نشده است( تئوری های رئالیستی و نئورئالیستی) و تئوری هایی که با طرح تضعیف حاکمیت دولت و تمرکز بر بازیگران غیر دولتی بر این اعتقادند که در جامعه شبکه ای کنونی در نظام بین المللی ما شاهد افول دولت-ملت ها و رشد بازیگران غیر دولتی هستیم. آنها معتقدند که دولت-ملت ها هم از ناحیه نیروهای فروملی و هم از طرف نیروهای فراملی تحت فشار قرار گرفته اند و در حال تضعیف هستند.(تئوری های لیبرالیستی و ایده آلیست ها).
نکته حائز اهمیت برای من آن است که در سطح نظام بین الملل کنونی اروپا در حال گذار از مرحله دولت- ملت است ایالات متحده آمریکا در عرصه کنونی نظام بین الملل به عنوان مدافع اصلی دولت-ملت ظاهر شده است و بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی هنوز هم دولت-ملت را تجربه نکرده اند.امروزه با در نظر گرفتن چنین واقعیاتی در سطح روابط بین الملل بهتر میتوان به تحلیل رفتارها و کنش های بازیگران این عرصه پرداخت.