شاعر: شهاب تشكّرى «شهاب»
نيست جز بر اثر كوكبه طاعت حق
كه به محراب شب تيره شود مه منشق
اختر از ديده مهتاب چكد وقت سحر
شب سيه پوش كند هيمنه خون شفق
حق كشى، دامن شب را چو بيالود، نشست
مرغ حق، شب همه شب نوحهگر از ماتم حق
صبحدم مهر سرآسيمه برآيد ز افق
زان كه شد مهر ولا كشته به هنگام فلق
شد شهيد ره ايمان و وفا رهبر عدل
آن كه زو ملك شريعت به نظام است و نسق
مشهدش خانه حق مولد او كعبه دوست
نام آن پاك هم از حضرت اعلا مشتق
بر سپهر دل عاشق غم او همچو «شهاب»
اهرمن سوز شد از پرتو ذات مطلق