«حقيقت توبه» (1)
آن چه پيش رو داريد گزيدهاى از سخنان حضرت آية اللّه علامه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاريخ 24/06/86 هم زمان با سوم ماه مبارك رمضان 1428 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
بسم الله الرحمن الرحيم
در معنى توبه اين نكته لحاظ شده است كه انسان بايد به طرف خدا برود. فطرت اصلىاش اقتضا مىكند كه به سوى خدا حركت كند. وقتى كه در اين مسير فطرى انحراف پيدا مىشود توبه اين است كه به راه راست برگردد.
اين بازگشت از لغزش به حكم عقل براى هر انسانى ثابت است. وقتى عقل توجه پيدا كند به اينكه آدم راه عوضى رفته مىگويد: بايد برگردد. اما اينكه اين وجوب، وجوب شرعى است يا وجوبى كه عقل وجوب آن را كشف مىكند، بحثهايى كلامى است كه پرداختن به جزئيات اين بحث اكنون خيلى ضرورت ندارد.
بدون شك توبه يك حالت اختيارى است و هيچ كس مجبور نمىشود توبه كند. كار اختيارى تابع اراده آدم است. بايد اراده كنيم كه توبه كنيم. اما اراده گزافى نيست. اين جور نيست كه هر وقت براى هر كارى دلش خواست اراده كند. اراده بعضى چيزها خيلى ساده است و مقدماتى ندارد. راحت مىتوانم حرف بزنم يا سكوت كنم. خيلى مؤونهاى ندارد. نه توابع زيادى دارد و نه آثار زيادى بر آن مترتب مىشود. ولى همه ارادهها اين طور نيست.
پس قدم دوم اين است كه چيزى را كه آدم مىداند تا موقع عمل در ذهنش نگهدارد و در ذهنش زنده باشد. شرط ديگرى هم دارد كه تكوينى است و آن اين است چيزى كه آدم فايدهاش را مىداند، ميلى هم به انجام آن داشته باشد؛ در غير اين صورت باز انگيزه انجام دادن آن را پيدا نمىكند.
ولى گاهى با اين كه مىدانيم يك چيزى فايده دارد، چندان كار مشكلى هم نيست، زحمتى هم ندارد، بى ميل هم نيستيم، ولى در عين حال انگيزه انجام آن كار را پيدا نمىكنيم. دقت كه بكنيم مىبينيم كار و يا يك ميل ديگرى مانع از اين كار شده است. لذت ديگرى غالب است. با اين كه هر دو هم حاضر است اما آن يكى را ترجيح مىدهد چون از آن بيشتر لذت مىبرد. به طور طبيعى وقتى دو تا لذت براى انسان تزاحم داشته باشد مىرود سراغ آن لذتى كه بيشتر و قوىتر است.
بعد ببينيم چه چيز مانع از اين مىشود كه توبه كنيم. دود سيگار دود كثيفى است، بدبو و متعفن است، همه پزشكان دنيا مىگويند ضرر دارد، در راديو و تلويزيون مىگويند و در روزنامهها مىنويسند، اما ضررهاى گناه اين جور نيست. هر گناهى را ما باورمان نيست كه اين قدر بد است. مخصوصاً وقتى كه لذتهاى آنى و لذتهاى شديدى هم دارد. اينجا باور كردن اين كه توبه حتماً چيز خوبى است و واجب است و بايد اين كار را انجام داد و ترك آن ضرر دارد، مقدارى مشكل است. مثال من براى سيگار بود. كسانى كه عادت به سيگار دارند خيلى سختشان است ترك كنند، اينجا خيلى سختتر است؛ چون ضرر گناه محسوس نيست.
بسيارى از گناهان است كه آدم ضرر آنها را به زودى درك نمىكند. ضرر آنها را بيشتر از راه بيانات شرعى و آيات و روايات و يا دلايل عقلى و اين چيزها بايد بفهمد. بايد باور كند كه گناه ضرر دارد و متقابلاً مبارزه با گناه و توبه كردن اهميت زيادى دارد. گاهى ممكن است صد مرتبه صيغه استغفار را هم بخواند اما اراده توبه از او متمشى نمىشود چون در قدم اولش سست است. يقين ندارد كه گناهان واقعاً ضرر دارند.
ولى خود ايشان هم مىگويد: ظاهراً اين نكته دوم از لحاظ تحليل مفهومى قوىتر باشد كه توبه همان است كه آدم تصميم بگيرد كه ديگر گناه نكند و برگردد. وقتى بر مىگردد كه از كار قبلىاش پشيمان شده باشد. اصلاً توبه همان پشيمانى است. مقدمهاى دارد و مؤخرهاى. اول بايد بداند، بعد پشيمان شود و بعد تصميم بگيرد كه ديگر نكند.
ما بايد باور كنيم كه گناه چيزى است كه سمى را وارد روح ما مىكند و خواه ناخواه يك بيمارى روحى براى ما ايجاد مىشود. ممكن است قابل علاج باشد. خب هر بيمارى بدنى هم معمولاً قابل علاج است ولى اين باعث نمىشود آدم پشيمان نشود. اگر توجه پيدا كند با اين گناهى كه كرده است خيلى ضرر كرده؛ اول اينكه عمرى را تلف كرده كه ديگر بر نمىگردد. ساعتى را كه به گناه پرداخته مىتوانست به جاى آن به عبادتى بپردازد، خدمتى براى انسانى انجام بدهد، به عيادت مريضى برود و... اما وقتش را تلف كرد و صرف گناهى كرد. نشست به تماشاى يك فيلم مبتذل. سرمايهاى را مفت آتش زد، اين پشيمانى ندارد؟ سرمايهاى كه آدم مىتوانست به فاصله يك ساعت عبادت يك قصر بهشتى براى خودش بخرد و الى الابد از آن استفاده كند اگر مفت از دست بدهد و آن را بسوزاند، پشيمانى ندارد؟
اول اينكه عمر را سرمايهاى بايد بداند كه اگر از لحظههاى از دست رفته آن درست استفاده مىكرد و قدر مىدانست حتى با دو ركعت نماز، پاداشش به حساب نمىآمد و با هيچ چيزى از لحاظ ارزش قابل مقايسه نبود. براى دو ركعت نماز پنج دقيقه وقت صرف كرديد اما پاداش اين تا بىنهايت براى شما در بهشت محفوظ است. اين بهاى پنج دقيقه وقت ماست!
دوم اينكه نه تنها اين را مفت از دست دادم بلكه در مقابلش چيزى خريدم كه آن بلاى جانم است، عذابى خريدم كه اگر اين عذاب جبران نشود الىالابد خواهد بود. در مقابل آن ثواب، عذابش هم همينطور است. عذاب اگر بماند و از آن گناه توبه نشود روز قيامت هميشگى خواهد بود.
به جاى اين كه از اين سرمايه سودى ببرم، زيانى كردم كه اگر آن را جبران نكنم الى الابد دامنگير من خواهد بود. اگر به اينها توجه كنم حتماً حالت پشيمانى برايم پيدا مىشود و اگر آدم پشيمان شد اولين اثرش اين است كه فعلاً ترك كنم و ديگر مرتكب نشوم و بعد تصميم بگيرم كه بعداً هم انجام ندهم چون اين ضرر را هميشه خواهد داشت. بعد اگر كارى كه كردم آثارش هنوز باقى است، سعى كنم آثار آن را بر طرف كنم. مثلاً اگر نمازى را ترك كردهام يا درست نخواندهام، قضايش را به جا بياورم. اگر مال كسى را بىجا تصرف كردهام بروم و جبرانش كنم؛ اين مىشود توبه.
در عين حال اگر بگويم خب، باشد، از فردا توبه مىكنم، نشانه اين است كه قضيه را جدى نگرفتهام، باورم نيست كه ضرر داشته است. اگر بدانم كه اين غذا مسموم است، مىگويم: امروز مىخورم و از فردا ديگر نمىخورم؟! هيچ عاقلى چنين كارى مى كند؟ مگر اين كه آنچنان انسان در دام شيطان اسير شده باشد يا آنچنان به آن عادت كرده باشد كه نتواند به راحتى آن را رها كند.
معرفی سایت مرتبط با این مقاله
بسم الله الرحمن الرحيم
مناجات تائبين
در معنى توبه اين نكته لحاظ شده است كه انسان بايد به طرف خدا برود. فطرت اصلىاش اقتضا مىكند كه به سوى خدا حركت كند. وقتى كه در اين مسير فطرى انحراف پيدا مىشود توبه اين است كه به راه راست برگردد.
اين بازگشت از لغزش به حكم عقل براى هر انسانى ثابت است. وقتى عقل توجه پيدا كند به اينكه آدم راه عوضى رفته مىگويد: بايد برگردد. اما اينكه اين وجوب، وجوب شرعى است يا وجوبى كه عقل وجوب آن را كشف مىكند، بحثهايى كلامى است كه پرداختن به جزئيات اين بحث اكنون خيلى ضرورت ندارد.
اراده توبه
بدون شك توبه يك حالت اختيارى است و هيچ كس مجبور نمىشود توبه كند. كار اختيارى تابع اراده آدم است. بايد اراده كنيم كه توبه كنيم. اما اراده گزافى نيست. اين جور نيست كه هر وقت براى هر كارى دلش خواست اراده كند. اراده بعضى چيزها خيلى ساده است و مقدماتى ندارد. راحت مىتوانم حرف بزنم يا سكوت كنم. خيلى مؤونهاى ندارد. نه توابع زيادى دارد و نه آثار زيادى بر آن مترتب مىشود. ولى همه ارادهها اين طور نيست.
مقدمات اراده
پس قدم دوم اين است كه چيزى را كه آدم مىداند تا موقع عمل در ذهنش نگهدارد و در ذهنش زنده باشد. شرط ديگرى هم دارد كه تكوينى است و آن اين است چيزى كه آدم فايدهاش را مىداند، ميلى هم به انجام آن داشته باشد؛ در غير اين صورت باز انگيزه انجام دادن آن را پيدا نمىكند.
ولى گاهى با اين كه مىدانيم يك چيزى فايده دارد، چندان كار مشكلى هم نيست، زحمتى هم ندارد، بى ميل هم نيستيم، ولى در عين حال انگيزه انجام آن كار را پيدا نمىكنيم. دقت كه بكنيم مىبينيم كار و يا يك ميل ديگرى مانع از اين كار شده است. لذت ديگرى غالب است. با اين كه هر دو هم حاضر است اما آن يكى را ترجيح مىدهد چون از آن بيشتر لذت مىبرد. به طور طبيعى وقتى دو تا لذت براى انسان تزاحم داشته باشد مىرود سراغ آن لذتى كه بيشتر و قوىتر است.
چه كار بايد كرد؟
بعد ببينيم چه چيز مانع از اين مىشود كه توبه كنيم. دود سيگار دود كثيفى است، بدبو و متعفن است، همه پزشكان دنيا مىگويند ضرر دارد، در راديو و تلويزيون مىگويند و در روزنامهها مىنويسند، اما ضررهاى گناه اين جور نيست. هر گناهى را ما باورمان نيست كه اين قدر بد است. مخصوصاً وقتى كه لذتهاى آنى و لذتهاى شديدى هم دارد. اينجا باور كردن اين كه توبه حتماً چيز خوبى است و واجب است و بايد اين كار را انجام داد و ترك آن ضرر دارد، مقدارى مشكل است. مثال من براى سيگار بود. كسانى كه عادت به سيگار دارند خيلى سختشان است ترك كنند، اينجا خيلى سختتر است؛ چون ضرر گناه محسوس نيست.
بسيارى از گناهان است كه آدم ضرر آنها را به زودى درك نمىكند. ضرر آنها را بيشتر از راه بيانات شرعى و آيات و روايات و يا دلايل عقلى و اين چيزها بايد بفهمد. بايد باور كند كه گناه ضرر دارد و متقابلاً مبارزه با گناه و توبه كردن اهميت زيادى دارد. گاهى ممكن است صد مرتبه صيغه استغفار را هم بخواند اما اراده توبه از او متمشى نمىشود چون در قدم اولش سست است. يقين ندارد كه گناهان واقعاً ضرر دارند.
پشيمانى، اصل توبه
ولى خود ايشان هم مىگويد: ظاهراً اين نكته دوم از لحاظ تحليل مفهومى قوىتر باشد كه توبه همان است كه آدم تصميم بگيرد كه ديگر گناه نكند و برگردد. وقتى بر مىگردد كه از كار قبلىاش پشيمان شده باشد. اصلاً توبه همان پشيمانى است. مقدمهاى دارد و مؤخرهاى. اول بايد بداند، بعد پشيمان شود و بعد تصميم بگيرد كه ديگر نكند.
اين پشيمانى ندارد؟
ما بايد باور كنيم كه گناه چيزى است كه سمى را وارد روح ما مىكند و خواه ناخواه يك بيمارى روحى براى ما ايجاد مىشود. ممكن است قابل علاج باشد. خب هر بيمارى بدنى هم معمولاً قابل علاج است ولى اين باعث نمىشود آدم پشيمان نشود. اگر توجه پيدا كند با اين گناهى كه كرده است خيلى ضرر كرده؛ اول اينكه عمرى را تلف كرده كه ديگر بر نمىگردد. ساعتى را كه به گناه پرداخته مىتوانست به جاى آن به عبادتى بپردازد، خدمتى براى انسانى انجام بدهد، به عيادت مريضى برود و... اما وقتش را تلف كرد و صرف گناهى كرد. نشست به تماشاى يك فيلم مبتذل. سرمايهاى را مفت آتش زد، اين پشيمانى ندارد؟ سرمايهاى كه آدم مىتوانست به فاصله يك ساعت عبادت يك قصر بهشتى براى خودش بخرد و الى الابد از آن استفاده كند اگر مفت از دست بدهد و آن را بسوزاند، پشيمانى ندارد؟
اول اينكه عمر را سرمايهاى بايد بداند كه اگر از لحظههاى از دست رفته آن درست استفاده مىكرد و قدر مىدانست حتى با دو ركعت نماز، پاداشش به حساب نمىآمد و با هيچ چيزى از لحاظ ارزش قابل مقايسه نبود. براى دو ركعت نماز پنج دقيقه وقت صرف كرديد اما پاداش اين تا بىنهايت براى شما در بهشت محفوظ است. اين بهاى پنج دقيقه وقت ماست!
دوم اينكه نه تنها اين را مفت از دست دادم بلكه در مقابلش چيزى خريدم كه آن بلاى جانم است، عذابى خريدم كه اگر اين عذاب جبران نشود الىالابد خواهد بود. در مقابل آن ثواب، عذابش هم همينطور است. عذاب اگر بماند و از آن گناه توبه نشود روز قيامت هميشگى خواهد بود.
به جاى اين كه از اين سرمايه سودى ببرم، زيانى كردم كه اگر آن را جبران نكنم الى الابد دامنگير من خواهد بود. اگر به اينها توجه كنم حتماً حالت پشيمانى برايم پيدا مىشود و اگر آدم پشيمان شد اولين اثرش اين است كه فعلاً ترك كنم و ديگر مرتكب نشوم و بعد تصميم بگيرم كه بعداً هم انجام ندهم چون اين ضرر را هميشه خواهد داشت. بعد اگر كارى كه كردم آثارش هنوز باقى است، سعى كنم آثار آن را بر طرف كنم. مثلاً اگر نمازى را ترك كردهام يا درست نخواندهام، قضايش را به جا بياورم. اگر مال كسى را بىجا تصرف كردهام بروم و جبرانش كنم؛ اين مىشود توبه.
در عين حال اگر بگويم خب، باشد، از فردا توبه مىكنم، نشانه اين است كه قضيه را جدى نگرفتهام، باورم نيست كه ضرر داشته است. اگر بدانم كه اين غذا مسموم است، مىگويم: امروز مىخورم و از فردا ديگر نمىخورم؟! هيچ عاقلى چنين كارى مى كند؟ مگر اين كه آنچنان انسان در دام شيطان اسير شده باشد يا آنچنان به آن عادت كرده باشد كه نتواند به راحتى آن را رها كند.
خدايا! مددى
معرفی سایت مرتبط با این مقاله
تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله