هويت ديني در عصر کنوني
هويت (Identity) در روانشناسي عبارت اند از: «خود اساسي و مستمر فرد» يا «مفهوم دروني و ذهني از خويشتن به عنوان يک شخص، مثلاً هويت جنسي، قومي يا گروهي و...» (2)
کساني که در خود هويتي احساس مي کنند و به آن احترام مي گذارند. در هنگام مواجهه با مشکلات زندگي، آن مشکلات را به نحوي به هويت خود ارجاع داده، در پي حل آنها برمي آيند. برخلاف کساني که در خود هويتي ندارند و در چالشهاي زندگي سرگردان مي مانند. با اين بيان به اين نتيجه مي رسيم که اصل داشتن (هويت»، ضروري است و هر کسي بايد با مشخصه هاي ويژه، به خود هويت دهد. نکته ي اساسي اين است که: چه هويتي ما را بهتر جلوه مي دهد و راه و روش بهتري براي زندگي دارد؟ هويت صنفي، گروهي، سياسي، اقتصادي و... يا هويت ديني و مذهبي؟! درست است که همه اينها، وجوه و اجزا و لايه هاي مختلف يک پديده ي يکپارچه (يعني هويت) به شمار مي روند و پيوندهاي ناگزيري با يکديگر دارند، اما تجربه ي انساني نشان داده است که در افراد و جوامع گوناگون، و در ادوار متفاوت تاريخي، برخي از ابعاد با لايه هاي هويت، برجستگي و محوريت و نقش مؤثرتري در شکل دهي نظامهاي فکري ـ رفتاري به عهده مي گيرند.
بهترين هويت، کدام است؟
در بسياري از افرادي که خود را به حزب يا گروه خاصي وابسته مي دانند، با تغيير در قوانين و مقررات آن حزب، بي ثباتي مشاهده مي شود. به عنوان مثال اگر هويت فردي «قومي» باشد. با عوض شدن رهبر آن قوم، تا عادي شدن رهبر جديد، سرگرداني احساس مي شود؛ لذا بايد با هويتي زندگي کنيم که خودش ثبات داشته باشد.
بهترين هويتي که مورد تأييد انديشمندان جامعه ي ما قرار گرفته «دين و مذهب» است. هويت ديني، انسان را به منبع و پشتوانه اي متصل مي کند که از بالاترين ثبات برخوردار است؛ يعني خداوند مهربان.
دين «Faith»، به معناي راه، روش و اطمينان است. کسي که با دين و مذهب به معناي واقعي آن همراه باشد، خودش را با چيزي همراه کرده است که مي تواند در بحرانها و چالشهاي زندگي ياري اش کند.
وقتي به عقل خود (که وجه تمايز بين ما و موجودات ديگر است) رجوع کنيم، به همين هويت پي مي بريم. «ارسطو» در اين باره مي گويد: «ما نبايد از کساني پيروي کنيم که به ما اندرز مي دهند که چون انسانيم بايد به فکر چيزهايي انساني باشيم و چون فاني هستيم، تنها درباره ي امور فاني بينديشيم؛ بلکه بايد تا جايي که در توان داريم، خويشتن را جاودان سازيم و نهايت کوشش خود را به کار بريم تا مطابق بهترين چيزي که در ما وجود دارد زندگي کنيم» (4)
هويت ديني، به جاودانه بودن انسان اشاره دراد. جلوه اي زيبا به او مي دهد و راههاي رسيدن به کمال را بيان مي کند.
«کارل گوستاويونگ» (روانشناس بزرگ معاصر) در سخناني که در سال 1935 ايراد نموده است، مي گويد: «نه تنها مسيحيت با نمادهاي رستگاري اش، بلکه تمامي مذاهب شامل بدوي ترين آنها با آيين جادويي شان انواعي روان درماني اند که رنجهاي روحي و جسمي ناشي از روح را درمان کرده، بهبود مي بخشند». در مقاله ي انتشار يافته در سال 1951 نيز آمده است: «مذهب، نه تنها بر ضد بيماري است، بلکه عملاً سيستمي براي بهبود و رشد رواني است». وي در مقاله ي خود تحت عنوان «انسان نوين در جست وجوي روح» ادعا مي کند که هيچ بيماري نداشته که درمانش مستلزم بازگشت او به مذهب نبوده باشد. (5)
بسيار زيباست که يونگ معتقد است درمان تمام بيماريهاي روحي را در دين مي توان يافت؛ البته در هويت ما هم به همين مطلب اشاره شده است. (6)
عبارت جالب ديگر از «آرنولد توين بي» (نظريه پرداز بزرگ «تاريخ») نقل شده که:«بحرانهايي که اروپاييان در قرن حاضر دچار آن شده اند، اساساًبه فقر معنوي بر مي گردد.» وي معتقد است که تنها راه درمان اين فروپاشيدگي اخلاقي که غرب از آن رنج مي برد، بازگشت به دين است. (7)
دين و مذهب به آدمي بها و ارزش داده، او را جانشين خداوند در زمين معرفي مي کند، به او مي آموزد که در مواقع مختلف زندگي چه کار کند، هدفش براي زندگي چه باشد و چگونه مي تواند به هدف نهايي خود برسد.
«بنيامين راش» (پدر روان پزشکي آمريکا) مي گويد: دين، آن قدر براي پرورش و سلامت روح آدمي اهميت دارد که هوا براي تنفس» (8)
جامعه اي که در آن دين و مذهب جامع و کامل حاکم نباشد و يا مردم به هويت ديني خود بي اعتنا باشند، دچار سقوط اخلاقي مي شود و در آن، ناهنجاريها سير صعودي به خود مي گيرند.
يکي از دانشمنداني که به اخلاق در جامعه توجه دارد «ژان پياژه» (روانشناس معاصر فرانسوي) است. او سقوط اخلاقي را خطرناک قلمداد مي کند و به اين مسئله اشاره دارد که رشد اخلاقي را بايد از دوران کودکي آغاز کرد تا فرد در دوره ي جواني از خطاهاي اخلاقي مصون باشد.
پياژه بيان مي دارد کسي که دچار مشکل اخلاقي است، ديگران را هم در معرض اين خطر قرار مي دهد. او معتقد است که کودک را بايد تربيت کرد، نه اينکه او را آزاد گذاشت تا خودش رشد کند، يا احتمالاً به سقوط اخلاقي منجر شود و سرانجام درباره ي اين گونه افراد (افراد تربيت نشده) به اين صورت هشدار مي دهد که: «اينها طريقه اي مخصوص براي خود دارند. دنيا و آنچه در آن هست را پوچ مي دانند و به تمام اصول انساني و اجتماعي و اخلاقي پشت پا زده اند و از بيکاري و ولگردي لذت مي برند و در جستجوي تفريحات آسان و سهل الوصول و ارتباطات جنسي پرسه مي زنند و محبت و دوستي و زندگي اجتماعي را به مسخره مي گيرند. اين خطر، نه تنها يک شهر و کشور را تهديد مي کند، بلکه در جهان امروز، صورت بين المللي يافته، به همه سرايت کرده است به اين معنا که جوانان يک کشور به کشور ديگر مي روند و سعي دارند اين فلسفه ي فاسد را در همه جا عموميت دهند» (9) دغدغه هاي بسيار هشدار دهنده ي پياژه و امثال او فقط با رشد اخلاقي از بين مي روند. اخلاق نيز زماني رشد مي کند که هويت ديني و مذهبي در وجود ما به طور واقعي شکل بگيرد. در واقع مي توان گفت که اخلاق، ميوه ي درختي است به نام «دين» که با رشد درخت، ميوه هاي بيشتري به ثمر مي نشينند.
يکي از راههايي که ما را به اين نتيجه (کارآمدي دين در زندگي) مي رساند، تفکر و انديشه درباره ي دين و فوايد آن است. در قسمتهايي از قرآن مجيد، کلماتي وجود دارد که ما را به انديشيدن رهنمون مي شود. (10) همين نکته دليل بر اين است که دست کم قوانين دين اسلام بر پايه ي عقل استوار است. «اريک فروم»در اين زمينه مي گويد: «چنين نيست که شعاير ديني، پيوسته بيرون از حوزه ي درک عقلي باشند؛ آيين «شستشو (تطهير)» را مي توان به عنوان جلوه اي پر معنا و منطقي از پاکيزگي دروني، که عاري از هر عنصر غير عقلاني يا آزار دهنده است، و نيز بيان «سمبليک (نمادين)» ميل ما به پاکيزگي معنوي، پيش از شروع کاري که تمرکز کامل ذهن و خلوص نيت را ايجاب مي کند، تلقي نمود.
به همين طريق، شعايري نظير روزه، مراسم و تشريفات ازدواجهاي ديني، حضور قلب و مکاشفه مي توانند شعايري کاملاً عقلاني به شمار روند که نياز به تجزيه و تحليلي غير از آنچه منجر به شناخت مفهوم مورد نظر آنها مي شود، ندارد» (11)
مهمترين پيامد هويت ديني
در هويت ديني ما (هويت اسلامي)، آنچه انسان را از پوچي خارج مي کند، جهان بيني الهي است. انسان داراي عطشي است که فقط با پيمودن راه خدا و رسيدن به وصال خدا فرو مي نشيند. (13) مذهب به آدمها ارزش مي دهد. قصد دارد آنها را از تهي بودن و بي هدفي و پوچي برهاند. اي انسان، تو گمان مي بري که موجودي ناتوان و ضعيف هستي، در حالي که نظام بزرگ جهان هستي در تو پنهان است؟! (14)
دين الهي، بعد از اينکه براي انسان ارزش قائل مي شود، ديدگاه روشني را هم تبيين مي کند و آن اين است که: «هدف زندگي، تکامل است و تکامل، صورت نمي گيرد مگر با نزديک شدن به پروردگار که آن هم با تقوا و عمل صالح امکان پذير است». به همين دليل، انسان مي داند که کيست، از کجا آمده، در کجاست و به کجا مي رود. پس يکي از پيامدهاي هويت ديني، «هدفمند کردن» انسانهاست.
در کنار آن بايد بيان کنيم که يکي از مشکلات عصر کنوني، فشارهاي رواني است که بعضي از آن، با عنوان «طاعون قرن» ياد مي کنند. عمل به تعاليم دين و تداوم اين کار، باعث مقابله با تنيدگي روحي مي شود.
به طور کلي مي توانيم بگوييم که بررسيهاي انجام شده نشانگر آن است که عمل به تعاليم دين، در کاهش اضطراب، فشار رواني، افسردگي و بحرانهاي شخصيتي، بسيار مؤثر است. (15)
پس چه چيزي بهتر از دين و چه هويتي کارگشا از هويت ديني؟
پي نوشت ها:
1 ـ بحران هويت: Identity Crisis. فقدان حاد احساس هويت خود، فقدان احساس طبيعي از تدوام زماني (تاريخي)، فقدان اين احساس که شخص امروز و اينجا، از نظر پايداري، همان شخص ديروزي است که در اينجا بود.
2 ـ فرهنگ جامع روانشناسي ـ روان پزشکي، نصرت الله پورافکاري، تهران: فرهنگ معاصر، 1373، ص 719.
3 ـ اختلال هويت: Identity disorder، انجمن روان پزشکي آمريکا اختلال هويت را ناراحتي ذهني شديد در رابطه با ناتواني براي تطبيق جنبه هاي مختلف خود، در زمينه احساس منطقي و نسبتاً مقبول از خويش، توصيف مي کند. اين اختلال، با تزلزل در زمينه هاي گوناگون در رابطه با هويت، از جمله اهداف دراز مدت، انتخاب حرفه، الگوهاي دوستي، ارزشها، و وفاداري مشخص مي گردد.
4 ـ معارف اسلامي 2، عليرضا اميني و محسن جوادي، تهران، مجموعه ي معارف، 1380، ص 23.
5 ـ «دعا و نقش آن در بهبود فعاليتهاي رواين، صهبا قدس (پيوند، آبان 1380)، ص 47.
6 ـ لا رطب و لا يابس الا في کتاب مبين (سوره ي انعام، آيه 59)
7 ـ «تأثير باورهاي مذهبي بر بهداشت رواني انسان»، ايرج شاکري نيا (پيوند، اسفند 1379)، ص 38.
8 ـ همان جا.
9 ـ روانشاسي کودک و اصول تربيتي جوانان، ژان پياژه و پير هانري سيمون، ترجمه: عنايت الله شکيباپور، تهران: لاله زار، ص 119.
10 ـ سوره ي بقره، آيه 170.
11 ـ روانکاوي و دين، اريک فروم، ترجمه، آرسن نظريان، تهران، پويش، 1359 ، ص 133.
12 ـ بن بست امروز بشر، محمدتقي جعفري، تهران، پيام آزادي، 1378، ص 59.
13 ـ نهج البلاغه، خطبه 123.
14 ـ «هويت يابي جوانان، مجيد رشيدپور (پيوند، ارديبشهت 1381) ص 22.
15 ـ ر. ک به: اولين همايش دين و بهداشت روان، دانشگاه علوم پزشکي ايران.
معرفی سایت مرتبط با این مقاله
تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله