راه یافتن به اسباب نزول

چون اسباب نزول از راه نقل روایت به دست می‌آید و متأسفانه وقایع و حوادث، در گذشته ضبط نمی‌شد، بنابراین غالب روایات منقول چندان منابع قابل اعتمادی نیستند، جز اندكی كه بیشتر آنها ضعیف السند یا متعارض و متهافت است.
سه‌شنبه، 8 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
راه یافتن به اسباب نزول
 راه یافتن به اسباب نزول

 

نویسنده: محمدهادی معرفت




 

چون اسباب نزول از راه نقل روایت به دست می‌آید و متأسفانه وقایع و حوادث، در گذشته ضبط نمی‌شد، بنابراین غالب روایات منقول چندان منابع قابل اعتمادی نیستند، جز اندكی كه بیشتر آنها ضعیف السند یا متعارض و متهافت است. واحدی در اسباب النزول می گوید: «جایز نباشد در اسباب نزولِ آیات چیزی گفته شود، مگر آنكه روایت صحیح و قابل اعتمادی در دست باشد و از كسانی روایت شده باشد كه خود شاهد حوادث اتفاق افتاده‌ی آن زمان بوده باشند. نه آنكه از روی حدس و گفته‌های بی‌اساس، سخنی گفته باشند.» سپس از ابن عباس روایت می‌كند كه پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «از نقل حدیث بپرهیزید مگر بدان علم و شناخت صحیح داشته باشید، زیرا هركس بر من و قرآن دروغی ببندد، جایگاه خود را در آتش فراهم ساخته است.» لذا سلف صالح از هرگونه سخن درباره‌ی قرآن خودداری می‌كردند. محمدبن سیرین می‌گوید: «از عبیده، یكی از سرشناسان تابعین، درباره‌ی تفسیر آیه ای از قران پرسشی نمودم گفت: رفتند كسانی كه می‌دانستند در چه جهت قرآن نازل شده است». یعنی علم به اسباب النزول داشته‌اند. واحدی می‌گوید: «در این زمان بسیارند كسانی كه در این زمینه دروغ پردازی‌های فراوانی دارند، لذا برای رسیدن به حقایق قرآن باید راه احتیاط را پیمود.» (1) سخن امام احمد بن حنبل در این باره گذشت: «ثلاثه لا أصل لها: المغازی و الفتن و التفسیر». جلال الدین سیوطی، با تمام توانی كه در این زمینه‌ها دارد، نتوانسته است بیش از 250 حدیث مسند، اعم از صحیح و سقیم جمع آوری كند (2)، ولی خوشبختانه در مكتب اهل بیت (علیهم السلام) روایات فراوانی است كه به گونه صحیح از طُرق ایشان به دست ما رسیده است و تا به حال بیش از چهار هزار روایت در این زمینه جمع آوری شده است. (3)
منابعی كه امروزه در دست داریم و برای دستیابی به اسباب نزول مورد استفاده قرار می‌گیرند تا حدودی قابل اطمینانند. مانند جامع البیان طبری، الدرالمنثور سیوطی، مجمع البیان طبرسی، تبیان شیخ طوسی و علاوه بر آنها كتاب‌هایی نیز به طور خاص درباره‌ی اسباب نزول نگاشته شده است، مانند اسباب النزول واحدی و لباب النقول سیوطی. البته در این نوشته‌ها صحیح و سقیم در هم آمیخته و بایستی با كمال دقت در آنها نگریست. تشخیص درست از نادرست، مخصوصاً در موارد تعارض، به یكی از راه‌های زیر امكان دارد:
1.باید سند روایت، به ویژه آخرین كسی كه روایت به او منتهی می‌شود مورد اطمینان باشد. یعنی یا معصوم باشد یا صحابی مورداطمینان؛ مانند عبدالله بن مسعود و اُبیّ بن كعب و ابن عباس كه در كار قرآن سررشته داشته و مورد قبول امت بوده‌اند. و یا از تابعین عالی قدر باشد؛ مانند مجاهد، سعید بن جبیر و سعید بن مسیّب كه هرگز از خود چیزی نمی‌ساختند و انگیزه‌ی دروغ پردازی نداشته‌اند.
2.باید تواتر یا استفاضه (كثرت نقل) روایات ثابت شده باشد، گرچه با الفاظ مختلف ولی مضموناً متحد باشند و در صورت اختلاف در مضمون، قابل جمع باشند. در این صورت اطمینان حاصل می‌شود كه خبر مذكور صحیح است؛ مانند روایاتی كه درباره‌ی تحویل قبله و اسباب نزول آیات مربوط وارد شده است.
3.باید روایاتی كه درباره‌ی سبب نزول آیات وارد شده است، به طور قطعی اشكال را حلّ و ابهام را رفع كند. كه این خود شاهد صدق آن حدیث خواهد بود، گرچه از لحاظ سند به اصطلاح علم الحدیث روایت صحیح یا حسن نباشد. بیشتر وقایع تاریخی از همین قبیل هستند كه با ارتباط دادن چند واقعه‌ی تاریخی به صحت یك جریانی پی می‌بریم و آن را می‌پذیریم وگرنه از راه صحت اسناد امكانِ پذیرش نیست. در مورد آیه‌ی «نسیء» مطلب از همین قرار است.
در سوره‌ی توبه آمده است: «إِنَّمَا النَّسِی‌ءُ زِیَادَةٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عَاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِیُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ‌» (4) نسیء [=جابه جا كردن و تأخیر ماه‌های حرام] فزونی در كفر [مشركان] است كه با آن، كافران گمراه می‌شوند. یك سال آن را حلال و سال دیگر آن را حرام می كنند تا به مقدار ماه‌هایی كه خداوند حرام كرده موافق سازند [و عدد چهار ماه به پندارشان تكمیل گردد] و به این ترتیب آنچه را خدا حرام كرده، حلال گردانند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده و خداوند گروه كافران را هدایت نمی‌كند.»
جنگ در ماه‌های حرام ممنوع بود و دلیل آن، برای به وجود آمدن امنیت در مسیر رفت و آمد عرب كه از دورترین نقاط جزیره برای حج در سه ماه ذی القعده، ذوالحجه و محرم و در ماه رجب برای ادای عمره به مكه سفر می‌كردند، بوده است. ولی زورگویان قبایل عرب هرگاه در آستانه‌ی پیروزی بر قبیله‌ی دیگر قرار می گرفتند و احیاناً یكی از ماه‌های حرام پیش می‌آمد، جای آن ماه را با ماه دیگر عوض می‌كردند. مثلاً می گفتند فعلاً ماه رجب را از جای خود برمی داریم و ماه شعبان را جلو می‌آوریم و با این توجیه به جنگ خود ادامه می‌دادند و در احكام الهی و سنت جاری تصرف می‌كردند. این شیوه‌ی ناپسند در سال نهم هجری به كلی ممنوع شد. (5) بنابراین آنچه در سبب نزول آیه آمده است با جملات آیه تطبیق می‌كند و قرائن و شواهد هم مطلب را تأیید می‌كند و از معنای آیه هم رفع ابهام می‌كند، گرچه از نظر سند قوی نباشد. موارد دیگر را می‌توان براساس این قاعده تبیین نمود.
حضور ناقل سبب
آیا شرط است ناقل سبب نزول خود شاهد حادثه باشد؟ بیشتر علما حضور ناقل اولِ سبب نزول را شرط كرده اند تا سند روایت از خود واقعه منقطع نباشد؛ و سند تا وی نیز متصل بوده باشد. واحدی می‌گوید: «لا یحلّ القول فی اسباب النزول، إلا بالروایه و السماع ممن شاهدوا التنزیل و وقفوا علی الاسباب و بحثوا عن علمها» (6) ولی دیگران علم قطعی ناقل را به سبب نزول كافی می‌دانند و حضور او را در حادثه شرط نمی دانند. حاكم نیشابوری در علم الحدیث گفته است: «اگر صحابی ای كه زمان وحی و نزول قرآن را درك كرده است بگوید: آیه‌ی كذا در حادثه‌ی كذا نازل شد، این كلام به منزله‌ی حدیث مسند است. یعنی حدیث، منقول از پیامبر (صلی الله علیه و آله) تلقی می‌شود.» (7) این قول صحیح‌تر به نظر می‌رسد، زیرا حضور ناقل با فرض قاطع بودن، عادل بودن و صادق بودن او در گفتار خود، شرط نیست و صرفاً وثاقت و درستی و مورد اعتماد بودن او موردنظر است. به همین دلیل روایات منقول از ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) درباره‌ی قرآن برای ما اطمینان بخش است و مورد پذیرش قرار می‌گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. اسباب النزول، ص4.
2. رك: الاتقان، ج4، ص 257-214.
3. این روایات به وسیله‌ی جناب اقای برهان جمع آوری شده است و در ده مجلد آماده‌ی چاپ است.
4. توبه9: 37.
5. رك: تفسیر طبرسی، ج5، ص 29.
6. اسباب النزول، ص4.
7. المستدرك، ج2، ص 258 و 263. معرفه علوم الحدیث، ص19-20.

منبع مقاله :
معرفت، محمدهادی؛ (1389)، علوم قرآنی، قم: مؤسسه‌ی فرهنگی تمهید، چاپ پانزدهم.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما