خوب و بد آفرینش نشانه خداوندی

مولانا می‌گوید: پدیده‌های آفرینش، زشت و زیبا، همه نشانه‌ی قدرت و فضل الهی است. این در نظر ما و بر پایه‌ی سود و زیان ماست که چیزی زشت یا زیبا می‌نماد. «رادی اوست»، یعنی لطف و بخشندگی اوست که همه چیز (خوب و بد)
يکشنبه، 13 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
خوب و بد آفرینش نشانه خداوندی
 خوب و بد آفرینش نشانه خداوندی

 

مؤلف: محمدرضا افضلی




 

ور تو گویی هم بدی‌ها از وی است *** لیک آن نقصان فضل او کی است
آن بدی دادن کمال اوست هم *** من مثالی گویمت‌ای محتشم
کرد نقاشی دو گونه نقش‌ها *** نقش‌های صاف و نقشی بی‌صفا
نقش یوسف کرد و حور خوش‌سرشت *** نقش عفریتان و ابلیسان زشت
هر دو گونه نقش استادی اوست *** زشتی او نیست آن رادی اوست
زشت را در غایت زشتی کند *** جمله زشتی‌ها به گردش بر تند
تا کمال دانشش پیدا شود *** منکر استادی‌اش رسوا شود
ور نداند زشت کردن ناقص است *** زین سبب خلاق گبر و مخلص است

مولانا می‌گوید: پدیده‌های آفرینش، زشت و زیبا، همه نشانه‌ی قدرت و فضل الهی است. این در نظر ما و بر پایه‌ی سود و زیان ماست که چیزی زشت یا زیبا می‌نماد. «رادی اوست»، یعنی لطف و بخشندگی اوست که همه چیز (خوب و بد) می‌دهد. «زشت کردن»، یعنی آفریدن موجود زشت. مولانا مؤمن با اخلاص را نمونه‌ی خلقتِ زیبا و «گبر» را نمونه خلقت زشت می‌شمارد. وی از مثال نقاشی که نقش‌های زشت و زیبا می‌سازد، نتیجه می‌گیرد که در آفرینش، بد و خوب هر دو گواه خداوندی او هستند و هر دو ساجدند و معترفند و در برابر او سر تعظیم فرود می‌آورند.

پس ازین رو کفر و ایمان شاهدند *** بر خداوندیش هر دو ساجدند
لیک مؤمن دان که طوعاً ساجد است *** زآن‌که جویای رضا و قاصد است
هست کرهاً گبر هم یزدان‌پرست *** لیک قصد او مرادی دیگر است
قلعه‌ی سلطان عمارت می‌کند *** لیک دعوی امارت می‌کند
گشته یاغی تا که ملک او بود *** عاقبت خود قلعه سلطانی شود
مؤمن آن قلعه برای پادشاه *** می‌کند معمور نی از بهر جاه
زشت گوی‌ای شه زشت آفرین *** قادری بر خوب و بر زشت مهین
خوب گوید‌ای شه حسن و بها *** پاک گردانیدی‌ام از عیب‌ها

یکی «طوعاً» و از روی رغبت و ایمان و دیگری «کُرهاً» و از روی بی‌میلی و قصد دنیوی یا برای تظاهر به ایمان و بهره‌برداری از آن در زندگی اجتماعی سجده می‌کند. «قلعه سلطان»، تن و زندگی این جهانی است که یکی آن را برای خود و فرمانروایی نفس می‌سازد و دیگری آن را در خدمت حق قرار می‌دهد. مولانا می‌گوید: کافر، فرعون یا شیطان، همه معترفند که همه‌ی پدیده‌ها آفریده حق است و اگر گناه خود را به اراده‌ی حق ربط می‌دهد باز اعتراف به قدرت حق دارد. حتی شیطان هم خود را مقصر نمی‌داند و می‌گوید: (فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی). از طرف دیگر انسان پاک‌نهاد هم می‌گوید: ‌ای پادشاه زیبایی و روشنی! تو مرا از همه‌ی عیب‌ها پاک و طاهر گردانیدی. پس انسان‌های نیک‌سرشت و با ایمان نیز توفیقات خود را از جانب پروردگار می‌دانند و اعتراف می‌کنند که اگر عنایت ربّانی نبود هرگز از خود حرکتی و جنبشی در مسیر خیر نمی‌دیدند.

منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بین‌المللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.