مترجمان: دکتر عبدالله ناصری طاهری
سمیهسادات طباطبایی
ابنشاطر (1) (و 1375م):
او اهل دمشق بود. وی پس از آنکه در کندهکاری بر روی عاج مهارت یافت، حساب و هندسه و نجوم را فرا گرفت. به همین سبب او را «مطعم» (خاتمکار) لقب دادهاند. ابنشاطر در طول حیات خود میان دمشق و اسکندریه در رفتوآمد بود. از او چندین اثر به یادگار مانده است که شماری از آن عبارتند از: مختصر فیالعمل بالاسطرلاب، کفایه القنوع فی العمل بالربع المقطوع، نزهه السامع فی العمل بالربع الجامد، الزیج الجدید و المغیب بالربع المجیب.دانشمند لهستانی کوپرنیک (2) در کتاب «انقلابی در افلاک آسمانی» نظریات ابنشاطر را بیآنکه از او نام ببرد، آورده است؛ لکن دیوید کینگ (3) (David king) در کنفرانسی بینالمللی که به سال 1970 برگزار شد، از این حقیقت پرده برداشت.
*اخترشناس مصری ابنیونس (4) (1009 م):
وی مورخ، محدث و از بزرگترین ستارهشناسان مسلمان است. فاطمیان به ارزش علمی این فرد پی بردند و در کوه مقطم رصدخانهای برایش بنا نهادند. وی چندین کتاب دارد از جمله: جدول السمت و جداول فی الشمس و القمر، التعدیل المحکم، الزیج الحاکمی الکبیر، الزیج الصغیر و رعایه الانتقاع فی معرفه الدوائر و السمت من قبل الارتفاع. گفته میشود پاندول ساعت را او اختراع کرده است. در نتیجه وی شش قرن پیش از گالیله موفق به انجام این مهم شده و گوی سبقت را از او ربوده است. (5)* ابوعبدالله بتانی (6) (و 927 م):
او اخترشناس برجسته عراقی است که از بزرگترین عالمان شاخه نجوم محسوب میشود. اروپائیان او را به نام Albategni یا Albatagnius میشناسند. به او لقب «بطلمیوس عرب» داده شده است. جورج سارتون وی را به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان دوره خود و نابغهترین دانشمند ستارهشناس مسلمان معرفی میکند. وی چندین کتاب تألیف کرده است مثل: رساله تعیین أقدار الاتصالات، شرح مقالات چهارگانه بطلمیوس، الزیج الصابیء و معرفه مطالع البروج فیمابین أرباع الفلک.تاریخ علوم دستاوردهای فراوانی در زمینه رصد اجرام آسمانی به نام بتانی ثبت کرده است که برخی از مهمترین موارد این دستاوردها را نام میبریم:
1)وی انحراف دایره فلکی برجها یا آنچه را که اخترشناسان «دایره کسوفی» مینامند، 235 درجه و 35 دقیقه تعیین کرده است. ستارهشناس فرانسوی لالند ده قرن پس از درگذشت بتانی میزان انحراف دایره کسوفی را 235 درجه و 35 دقیقه و 41 ثانیه تعیین کرده است. مشابهت میزان تخمین زده شده از نبوغ بتانی به عنوان ستارهشناس مسلمان در قرون میانی حکایت میکند. (7)
2) گفته میشود او نخستین فردی است که سمت القدم و نظیرالسمت (از ستارگان) و موقعیت هر یک در آسمان را کشف نمود. (8)
3) وی نظریات جدیدی درباره منازل ماه، کسوف و خسوف دارد که پس از گذشت هشت قرن دنثورن (Donthorne) در قرن هجدهم میلادی (1749 م) از آن نظریات بهره میگیرد. (9)
4) نظریات بطلمیوس و به ویژه عقاید وی در ارتباط با کسور حلقی را تصحیح نمود.
* أبومعشر بلخی (10) (و 881 م):
وی تألیفات بسیار در زمینه نجوم دارد از جمله: الاختیارات علی منازل القمر، هیئة الفلک، الطبائع الکبیر، اقتران النحسین فی برج السرطان، السهمین و إعمار الدول، إثبات علم النجوم، تفسیر المقامات من النجوم و زیج القرانات و الاحتراقات. شایان ذکر است که بلخی با بتانی هم عصر بود و بدون تردید از او تأثیر پذیرفته است؛ اما هرگز نتوانست از لحاظ ابداع و ابتکار هم پایه با بتانی باشد.* أبوریجان بیرونی (11) (و 1050 م):
وی از برجستهترین ستاره شناسان مسلمان است. او به عنوان دانشمندی که در زمینههای گوناگون تبحر دارد، شناخته شده است. در کتاب «قانون سعدی» توانست محیط زمین را محاسبه نماید، به گونهای که ستایش ستارهشناس ایتالیایی نلینو را برانگیخت. گفته میشود او 417 کتاب تألیف کرده است. برخی از تألیفات فلکی او عبارتند از: رؤیه الأهله، إیضاح الأدله فی کیفیه سمت القبله، تهدید نهایات الأماکن، اختلاف الأقاویل فی استخراج التحاویل، العمل بالاسطرلاب، مقالید علم الهیئة، جدول التقویم، القانون المسعودی فی الهیئة و النجوم، علم الهیئة، التفهیم لأوائل صناعه التنجیم، مفتاح علم الهیئة، الارشاد فی علم النجوم، التطبیق إلی تحقیق حرکه الشمس، الاستشهاد باختلاف الأرصاد، جلاء الأذهان فی زیج البتانی، التیعاب الوجوه الممکنه فی صنعه الاسطرلاب، تکمیل زیج حبش یالعلل و هذیب أعماله من الزلل، مقالهای درباره محاسبه محیط زمین با توجه به میزان انحراف افق از قله کوهها، مقالهای درباره تعیین منطقه با استفاده از طول وعرض جغرافیایی، کتابی درباره ستارگان، کتابی درباره حرکت خورشید و کتابی درباره تعیین منازل ماه. (12)بدون تردید بیرونی از بزرگترین ستارهشناسان مسلمان است که مستشرقان برجسته نیز به برتری او اعتراف کردهاند. ساخاو (Sachau) که به عنوان مستشرق برخی از آثار بیرونی را بررسی کرده، وی را بزرگترین فرد عقلگرایی میداند که قرون میانی به خود دیده است. بیرونی در کتاب ارزشمند «قانون مسعودی» نظریه خود را برای محاسبه محیط زمین مطرح میکند. دانشمندان اروپایی این نظریه را «قاعده بیرونی» نامیدند. أبوریحان در هند بر قله کوهی مشرف بر دریا در دشتی هموار ارتفاع و انحطاط افق را اندازه میگیرد. ارتفاع کوه 652.5 ذرع و انحطاط افق یک درجه بود. وی نتیجه میگیرد که فاصله کوه از خط نصفالنهار باید تقریباً 58 میل باشد که در حقیقت 56.92 میل فاصله داشت. نلینو اعتراف میکند که قاعده بیرونی برای محاسبه محیط زمین از بزرگترین دستاوردهای علمی بشر است. (13)
جمهوری ازبکستان که پیش از این جزئی از اتحاد جماهیر شوروی بوده برای بزرگداشت این دانشمند بزرگ زادگاه أبوریحان را به نام وی «بیرونی» نامیده است. این شهر کوچک در حال حاضر جزئی از جمهوری ازبکستان است که در ساحل آمودریا همان جیحون قدیم و در فاصله بیست کیلومتری جنوب دریاچه آرال واقع است. (14) علاوه بر این در بسیاری از کشورهای جهان برای بررسی آثار و دستاوردهای این دانشمند مسلمان کنفرانسهایی برگزار میشود. هر کتابی که به تاریخ علم در قرون میانی میپردازد حتماً به بیرونی و آثار او توجه میکند. دائرةالمعارفهای جهانی نیز همواره بخش ثابتی را به «بیرونی» اختصاص میدهند. این امر نشان میدهد وی به برکت دانش خود قرون متمادی پس از مرگش زیسته است.
*مؤیدالدین مرضی (15) (و 1266 م):
او ستارهشناس بارزی است که لقب «مهندس» به او داده شده است. پیش از آنکه به رصدخانه مراغه برود به عنوان مهندس در دمشق فعالیت میکرد. وی چندین تألیف دارد همانند: کتاب الهیئة (16) که مهمترین تألیف او در زمینه نجوم محسوب میشود. رسالهای درباره چگونگی عملکرد ابزار رصد کردن و چگونگی استفاده از آنان. ملحق کتاب التبصره و رساله العمل فی الکره الکامل و رسالهای که چهارمین برهان از میان نه برهان مجسطی را کامل میکند. این رساله از هوش سرشار نویسنده حکایت میکند. (17)جورج صلیبا، دانشمند لبنانی که در ایالات متحده آمریکا فعالیت میکند، کتاب «الهیئة» مرضی را بررسی و تصحیح کرده است. او تأکید میکند مؤیدالدین در میان ستارهشناسان بارز مسلمان جایگاه رفیعی دارد. بدون تردید فعالیت او در رصدخانه مشهور مراغه به وی کمک کرده تا تصورات فلکی و نظریاتش را تکامل بخشد.
* أبوجعفر خازن (18) (و 1155 م):
او از مهمترین ستارهشناسان مسلمان است که در زمینه ریاضیات و نجوم تبحر فراوان داشت. وی در نزد ابنالعمید، وزیر رکنالدوله بویهی خدمت میکرد. او تألیفاتی دارد که برخی از آنها را نام میبریم: کتال المسائل العددیه، کتاب زیج الصفائح، شرح مقاله دهم از کتاب «الأصول» اقلیدس. دانشمندان غربی نیز به مشارکتهای سازنده خازن در علم نجوم اعتراف کردهاند. برخی از نوشتههای او به شرح تألیفات یونانیها در زمینه نجوم اختصاص دارد و پارهای دیگر از ابتکارات او در زمینه ستارهشناسی مسلمانان در قرون میانی پرده برمیدارد.*أبوالوفا بوزجانی (19) (و 998 م):
او از ستارهشناسان برجسته قرون میانی است. وی توانست اختلال موجود در معادله مربوط به تعیین منازل ماه را کشف کند و در نتیجه فرمولی جدید برای تعیین منازل ماه ارائه داد که به معادله سرعت مشهور شد. برخی با زیر پاگذاردن بیطرفی علمی، کشف این معادله را به ستارهشناس دانمارکی تیچوبراهی (Tycho brahe) – و 1610 م) نسبت میدهند. أبوریحان بیرونی خود اعتراف میکند نخستین فردی که نسبت همانند (مماس) را کشف کرد أبوالوفا بوزجانی بود. وی چندین تألیف دارد که عبارتند از: المجسطی، معرفه الدائره من الفلک، الزیج الشامل و کتاب الکامل.* عمر خیام (20) (و 1130 م):
او شاعر، طبیب، فیلسوف، ستارهشناس و ریاضیدان بود. وی نمایانگر نبوغ تمدن اسلامی در قرون میانی است. عمر خیام سراینده رباعیات پرآوازهای است که به زبانهای گوناگون ترجمه شده است. در زمینه نجوم کتاب «زیج جلالی» (21) یا «تقویم جلالی» را نوشته است. این تقویم براساس سالهای هجری و میلادی تنظیم شده و تا به امروز در ایران و افغانستان استفاده میشود. این امر نشان میدهد حاصل تلاش او زمان را درنوردیده است. وی تقویم ایرانی را اصلاح نمود و گاهشمارهایی را تنظیم کرد که تا هزاران سال را شامل میشد. یحیی شامی به نقل از نورالدین میگوید دانشمندان معترفاند که خطای گاه شمارهای خیام کمتر از یک دقیقه است. (22)* قطبالدین شیرازی (23) (و 1311 م):
او در زمینه تفسیر، نجوم، طب، فلسفه، مکانیک و علوم بصری تبحر داشت. وی توانست به خوبی پدیده رنگین کمان را شرح و توضیح دهد و تمام دانشمندان در جهان از شرح و توضیح وی استفاده کردند. تألیفات او بر پایه تجربه، دیدن و نتیجهگیری استوار بود. همچنین قطبالدین از آثار ستارهشناسان پیش از خود نیز استفاده کرد. او چندین اثر از خود به جا گذاشته است از جمله: الزیج السلطانی، شرح التذکره التبصیریه فی الهیئة، التبصره فی الهیئة، التحفه الشاهیه فی الهیئة، درباره بعضی از مشکلات مجسطی، رسالهای درباره غلتیدن و نسبت میان مسطح و منحنی و رسالهای درباره اندازهگیری جیب (سینوس) و قدر. (24)* خواجه نصیرالدین طوسی (25) (1274 م):
وی بر بزرگترین رصدخانه تاریخ تمدن اسلام یعنی رصدخانه مراغه نظارت داشت. او از برجستهترین ریاضیدانان، ستارهشناسان و فیلسوفان زمان خود محسوب میشد. بنابراین ستارهشناسی بخشی از فعالیتهای گسترده علمی او به شمار میآمد. گفته میشود او مجموعهای از دانشمندان را که شاگردش، قطبالدین شیرازی در رأس آنان قرار داشت، گردآورده بود تا تألیفات او را شرح دهند. مشهورترین آثار او: الزیج الایلخانی، التذکره، التسهیل، تحریر المجسطی، تحریر المطالع، البارع فی علم الهیئة و البلدان، الطلوع و الغروب، تحریر المفاوضات، تحریر الکره المتحرکه، تحریر جرمی النیرین و مابعدهما و تحریر المتوسطات. (26)در اینجا لازم است بار دیگر تأکید کنیم که این دانشمند برجسته ثمره رصدخانه مراغه است؛ مرکز تحقیقات ستارهشناسی که شماری از دانشمندان بزرگ را به تمدن اسلامی عرضه کرده است. همچنین نباید از یاد برد که کار گروههای تخصصی قرون میانی، پدید آورنده کادر علمی بوده و بر عمق و غنای علم دانشمندان میافزود.
* حسنبن هیثم (27) (و 1039 م):
او از برجستهترین دانشمندان نورشناسی است. شمار تألیفات او به بیش از هفتاد کتاب و رساله میرسد. کتاب «المناظر فی علم الابصار» مشهورترین اثر اوست که در دوره رنسانس در محافل علمی اروپا تأثیر نهاد. همچنین در این کتاب درباره علت پدیده رنگینکمان، سرخی، شفق، کسوف، خسوف و ... سخن گفته شده است. چارلز فالکو (Charles M. falco)، استاد دانشکده نورشناسی در دانشگاه آریزونا «College of Optical sciences University of Arizona» در ایالات متحده آمریکا درباره ابنهیثم و علم، فقه، ادب و هنر در اروپای قرون میانی و دوره رنسانس تحقیقی انجام داده است. وی نتیجه این پژوهش را در نخستین کنفرانس تاریخ علوم در نزد اعراب و مسلمانان که در مارس 2008 م در دانشگاه شارجه برگزار شد ارائه داد و از اهمیت ابنهیثم و جایگاه او در تاریخ علم پرده برداشت. (28) در همین کنفرانس محقق بثینه حلنجی درباره ابنهیثم به عنوان بنیانگذار علم نورشناسی، شیوه کار و تأثیر او در تکامل نورشناسی تحقیقی ارائه داد. (29) شایان ذکر است که کتاب «المناظر» از اصالت این دانشمند حکایت میکند. زیرا وی در این کتاب تنها به بیان نظریات خود میپردازد نه تکرار مجدد نظریات دیگران. به همین سبب برخی او را «امیر نور» لقب دادهاند. علاوه بر این ابنهیثم در کتاب «الشکوک علی بطلمیوس» بسیاری از عقاید این دانشمند یونانی را نقد میکند. افزون بر دانشمندان مشرق جهان اسلام باید از ستارهشناسان مغرب قلمرو اسلامی نیز یاد کنیم؛ افرادی همانند:* أبوالقاسم مجریطی (30) (و 1007 م):
که برای علم آموزی به مشرق آمد و پس از بازگشت به اندلس فعالیتهایش را در آنجا دنبال کرد. او رسالهای درباره اسطرلاب تألیف کرده که از دقت فراوان برخوردار است.* جابربن أفلح قرطبی (31) (و 1145 م):
ستارهشناس اندلسی که در کتاب «الهیئة فی اصلاح المجسطی» از بطلمیوس انتقاد کرده و مطالب دشوار و مبهم کتاب مجسطی را شرح میدهد. گفته میشود او ثابت کرده که زهره و مریخ به زمین نزدیکترند تا خورشید و این مطلب را علم معاصر تازه ثابت کرده است.* بطروجی (32) (و 1185 م):
که شاگرد ابن طفیل بوده و کتابی به نام «کتاب الهیئة» دارد. وجود این سه ستارهشناس در اندلس نشان میدهند که ستارهشناسی تنها در انحصار مشرق قلمرو اسلام نبوده و اندلس نیز اخترشناسان بزرگی را به جهان اسلام معرفی کرده است.* موسیبن شاکر و فرزندانش (محمد، احمد و حسن) (33):
آنان در طی دوره خلافت مأمون (833 – 813 م) تا خلافت متوکل (861 – 847 م) فعالیت داشتند. بیرونی به مهارت ایشان در رصد اجرام آسمانی اعتراف کرده است. همچنین باید از رصدخانهای که آنان در بغداد تأسیس کردند یاد کنیم و نیز تألیفاتی که در زمینه نجوم و دیگر علوم به جا نهادند. شماری از آثار مرتبط با نجوم آنان عبارت است از: کتاب حرکه الفلک الاولی. این کتاب تألیف محمدبن موسی است، کتاب تقویم التقاویم للمنازل و السیارات. وجود این خاندان ستارهشناس همانند خاندانهای پزشکی، بار دیگر بر وجود خاندانهای علمی در قرون میانی و نقش آن در پیشرفت علوم تأکید میورزد و از عمق دانشپژوهی در تاریخ تمدن اسلام در قرون میانی حکایت میکند. آنچه بیان شد، بررسی ستارهشناسی در سایه تمدن اسلام در آن دوره بود.درباره ریاضیات باید بگوییم که مصریان باستان و نیز اهالی بینالنهرین با ریاضیات آشنا بودند و یونانیان این علم را تکامل بخشیدند. اقلیدس (Euclid) از جمله ریاضیدانان مشهور اسکندریه است که کتابی به نام «Stoicheia» تألیف نموده است. این کتاب که تحت عنوان مبانی (Elements) به انگلیسی ترجمه شده است مبانی و نظریات ریاضیات یونان را دربردارد. (34) ارشمیدس (Archimedes، 212 – 287 ق.م) نیز از ریاضیدانان یونان است که فعالیت او در زمینه حساب جامعه (Integral calculus) مشهور است. (35) اپولونیوس (Appolonius، 170 – 260 ق.م) از دیگر ریاضیدانان یونان است که در مدرسه اسکندریه تحصیل کرده است. او تحقیقی متشکل از هشت بخش درباره مخروطها (Conics) انجام داده که تنها هفت جزء از آن به دست ما رسیده است. (36) مسلمانان از طریق نهضت ترجمه از این معلومات استفاده کردند. شایسته ذکر است دانشمندان مسلمان اهمیت و کارایی اعداد را درک کرده بودند. اعدادی که در حال حاضر در اروپا و برخی از کشورهای عربی و به ویژه در مغرب جهان عرب استفاده میشود، هندیالاصل است؛ اما این دانشمندان مسلمان بودند که آن را به نظامی کاربری تبدیل کردند و پیش از هندیان رقم صفر را استفاده نمودند. (37) به همین سبب گفته میشود این اعداد اختراع مسلمانان است که به جهانیان عرضه کردند. برتراند راسل ارقام را از بزرگترین دستاوردهای عقل بشری میداند. محمد بن موسی خوارزمی با تألیف رساله مشهور خود به نام «الجبر و المقابله» در قرن نهم میلادی، مسلمانان را در نوآوری علم جبر سهیم ساخت. همچنین دانشمندان مسلمان علم مثلثات را به صورت مستقل و جدا از علم نجوم بررسی کردند. در تاریخ تمدن اسلامی نام چندتن از ریاضی دانان مشهور میدرخشد که ما برخی از آنان را نام میبریم:
* استخری حاسب (38) (و ق 10 م):
وی کتابی به نام «الجامع فی الحساب» تدوین کرده است.* بهاءالدین عاملی (39) (و 1031 م):
او ریاضیدان برجسته است که تألیفات بسیاری در این زمینه دارد؛ از جمله: الطرق الحسابیه الاساسیه، خواص الاعداد، جمع المتوالیات، المسائل العویصه أو مستحیله الحلة، بحرالحساب، ملخص الحساب و الجبر و أعمال المساحه، رسالهای درباره جبر و رابطه آن با حساب و خلاصه الحساب. (40)* أبوالحسن قلصادی (41) (و 1486 م):
او ریاضیدان مشهور اندلسی است که چندین اثر در این زمینه دارد؛ همانند: کشفالاسرار عن علم الغبار، قانون الحساب، کشف الاسرار (رسالهای در باب علم جبر)، کشف الجلباب عن علم الحساب، شرح تلخیص ابنالبناء (درباره حساب)، تبصره فی حساب الغبار. التبصره الواضحه فی مسائل الأعداد اللائحه. (42)* محمدبن موسی خوارزمی (43) (و 849 م):
او از بزرگترین ریاضیدانان مسلمان محسوب میشود که کتاب «الجبر و المقابله» مشهورترین تألیف اوست. وی در این کتاب به حساب انتگرال پرداخته است. افزون بر این کتاب «السند هند الصغیر»، «زیج الخوارزمی» و کتابی که در آن به مباحث حساب، هندسه، موسیقی و ستارهشناسی میپردازد نیز از آثار خوارزمی محسوب میشود. (44) مستشرق روسی – بونداریفسکی – درباره خوارزمی میگوید: «تألیفات محمدبن موسی خوارزمی (قرن هشتم – نهم میلادی) درباره حساب و جبر از جمله منابع دانشگاهی اروپا محسوب میشود. وی در نزد اروپائیان به نام لاتینی الگوریتمی (Algorithmie) معروف است» اصطلاح بسیار مشهور الگوریتم در ریاضیات و سیبرنتیک از نام لاتینی خوارزمی گرفته شده است (45) که از جایگاه رفیع وی در علم ریاضیات حکایت میکند. این بخش را با آوردن شهادت دانشمند بزرگ ای. هاف (E. huff) مؤلف کتاب «The rise of Early modern Science, Islam, China and The West» به پایان میرسانیم. وی میگوید: «مدرسه نجوم مراغه در غرب ایران چهرههای سرشناسی همانند أزدی (و 1261 م)، طوسی (و 1274 م)، قطبالدین شیرازی (و 1311 م) و ابنشاطر (و 1375 م) را معرفی کرد. این دانشمندان توانستند نمونههایی برای نظام اجرام فلکی غیربطلمی ارائه دهند که بعدها در کتابهای کوپرنیک تکرار شد. فعالیتهای آنان در راستای فعالیتهایی بود که ابنهیثم در قرن یازدهم میلادی آن را آغاز کرده بود. آنان براساس برنامه و طرحی کاملاً علمی گام برمیداشتند. پژوهشهای اسلامی در زمینه نجوم بسیاری از جوانب نظریات موجود در علم ستارهشناسی آن دوره را رد کرد و موفقیتهای چشمگیری در ارتباط با اثبات علمی نظریات جدید خود به دست آورد.» (46) این مطلب شهادت دانشمندی غربی است که اگرچه مسلمان نیست، اما منصفانه از مشارکت فرزندان تمدن اسلامی در ستارهشناسی و ریاضیات یاد میکند.پینوشتها:
1.درباره ابنشاطر ن.ک: ادوارد کندی و عماد غانم، ابنالشاطر فلکی عربی من القرن الثامن الهجری/ الرابع عشرالمیلادی، معهدالتراث العلمی العربی، جامعه حلب، حلب، 1976 م. این پژوهش از بهترین تحقیقات انجام شده در رابطه با ابنشاطر محسوب میشود. صلاحالدین الخالدی، ابنالشاطر الریاضی الفلکی، نخستین کنفرانس جهانی «تاریخ العلوم عندالعرب»، معهدالتراث العلمی العربی، جامعه حلب، 2005 م، آوریل 1976 م. فوزیه محمدالرویح، منبع پیشین، ص 25.
2.کوپرنیک Copernicus)، 1543 – 1473م) دانشمند لهستانی در سال 1543 م کتاب «انقلابی در افلاک آسمانی» یا «گردش اجرام آسمانی» (De Revolutionibus) را منتشر ساخت. علاوه بر این او کتاب مهم دیگری تحت عنوان «معلق ماندن» (commenturiolus) نوشته است. همانطور که پیش از این اشاره کردیم وی در این کتاب گاه اندیشههای ابنشاطر را عیناً بیان میکند. در این ارتباط ن.ک: نظال قسوم، ابنالشاطر و کوبرنیکوس، هلللثوره الکوبرنیکیه جذور اسلامیه؟، کنفرانس «تاریخ العلوم عندالعرب و المسلمین»، جامعه الشارقه، مارس 2008 م.
3.برای جزئیات بیشتر در این رابطه ن.ک: ادوارد کندی و عماد غانم، ابنالشاطر فلکی عربی من القرن الثامن الهجری/ الرابع عشرالمیلادی، معهدالتراثالعلمی العربی، جامعه حلب، حلب، 1976 م. این اثر پژوهشی ارزشمند است.
4.درباره ابنیونس ن.ک: إسماعیل الربیعی، تطور العلوم عندالعرب (الشیخ و القاروره)، دمشق، 2003 م، ص 132 – 131. محمد محمود الصواف، المسلمون و علم الفلک، بیروت، ب.ت، ص 32. علی عنیده، منبع پیشین، ص 214 – 212. محمد أمین فرشوخ، موسوعه عباقره الاسلام فی الفلک و العلوم البحریه و علم النبات و علم المیکانیا، بیروت، 1995 م، ص 51-50. علی عبدالله الدفاع، أثر علماء العرب و المسلمین فی تطویر علمالفلک، بیروت، 1985 م، ص 77-68.
5.همان منبع، ص 51.
6.درباره بتانی ن.ک: علی عبدالله الدفاع، منبع پیشین، ص 52-43. محمد أمین فرشوخ، منبع پیشین، ص 71-68. محمدعبدالرحمن مرحبا، الجامع فی تاریخ العلوم عندالعرب، بیروت، 1988م، ص 434 – 340.
7.محمد أمین فرشوخ، منبع پیشین، ص 69.
8.همان منبع.
9. همان منبع، همان صفحه، یحیی شامی، علمالفلک، صفحات من التراث العلمی العربی، بیروت، 1997 م، ص 216.
10. درباره أبومعشر بلخی ن.ک: محمد أمین فرشوخ، منبع پیشین، ص 73-72.
11.درباره بیرونی ن.ک:
•Mumionov, Marking the 1000th anniversary of the birth of Abu Raithan Beruni, Taskkent 1973.
عواد الزحلق، علم الفلک و الکون صفحات من التراث العلمی العربی الاسلامی، بیروت، 1997 م، ص 246 – 238. طه باقر، منبع پیشین، ص 256-252. حکمت نجیب عبدالرحمن، دراسات فی تاریخ العلوم عندالعرب، موصل، ب.ت، ص 222 -215. فایز فوقالعاده، منبع پیشین، ص 99-98.
12. مفتاح محمد دیاب، مقدمه فی تاریخ العلوم فی الحضاره الاسلامیه، دمشق، 2004 م، ص 222. أحمد سعیدالدمرداش، البیرونی الریحانی، محمدبن أحمد، قاهره، 1980 م، ص 140-17. حمکت نجیب عبدالرحمن، منبع پیشین، ص 220 – 219. محمد أمین فرشوخ، منبع پیشین، ص 81-80 علی عبدالله الدفاع، منبع پیشین، ص 125 – 123.
13. یحیی الشامی، منبع پیشین، ص 245.
14. حکمت نجیب عبدالرحمن، منبع پیشین، ص 220.
15.درباره مؤیدالدین مرضی ن.ک: المرضی، کتاب الهیئة، تصحیح جورج صلیبا، مرکز دراسات الوحده العربیه، بیروت، 2001 م، ص 13-12. دانش این پژوهشگر برجسته شایسته تقدیر است.
16. به تصحیح پیشین مراجعه شود.
17. ن.ک: مقدمه تصحیح صلیبا، شایسته است در اینجا از تلاش مصحح قدردانی شود. دانشمند لبنانی مذکور در ارتباط با ستارهشناسی در نزد مسلمانانِ قرون میانی در دانشگاه آمریکایی و دانشگاه شارقه سخنرانی کرده است. من از گفتگو با ایشان بسیار استفاده کردم.
18. درباره أبوجعفر خازن ن.ک: طهباقر، منبع پیشین، ص 265-264. محمد أمین فرشوخ، منبع پیشین، ص 52. فوزی البازجی و راغده شربل، بیروت، 2007 م، ص 205. موریس شربل، موسوعه علماء الریاضیات، بیروت، 1991 م، ص116.
19.درباره أبوالوفاء بوزجانی ن.ک: القفطی، إخبار الخلفاء بإخبار العلماء، قاهره، 1326 هـ، ص 188. علی عبدالله الدفاع، أثر علماء العرب و المسلمین فی تطویر علم الفلک، بیروت، 1985 م، ص 68-59. یحیی شامی، منبع پیشین، ص 158.
20.درباره عمرخیام ن.ک: عمرالخیام، رسائل الخیام، المقاله الافتتاحیه و التعلیق لبوریس روزنفیلد و أدولف بوتکبثنش، موسکو، 1962 م. قفطی، منبع پیشین، ص 163-162. یحیی شامی، منبع پیشین، ص 167-166. تاریخ التنجیم عندالعرب و أثره فی المجتمعات العربیه و الاسلامیه، بیروت، 1994 م، ص 188. علی عبدالله الدفاع، موسوعه نوابغ العرب و المسلمین فی العلوم الریاضیه، ریاض، 1998 م، ص 139. رنیه ثاثون، تاریخ العلوم عندالعرب، العلم القدیم و الحدیث، ترجمه علی مقله، بیروت، 1988 م، ص 48. عبدالمنعم الفقی، الامام و الحکیم حجه الحق الفیلسوف العالم عمر الخیام و الرباعیات، قاهره، 1992 م، ص 56-33. عبدالرزاق برکات، دراسات مقارنه فی الادب العربی و الترکی المعاصر، قاهره، 2005 م، ص 325 – 135.
21. یحیی شامی، علمالفلک، ص 166.
22.همان منبع، ص 167.
23. درباره قطبالدین شیرازی ن.ک:
•Bakar. Classification of Knowledge in Islam, Astudy in Islamic Philosophy of Science, Kuala lampur 2006, p.229-270.
محمد أمین فرشوخ، منبع پیشین، ص 104-103. یحیی شامی، علمالفلک صفحات من التراث العلمی العربی، ص 175. کارم السید غنیم، ملامح من حضارتنا العلمیه و أعلامها المسلمین، قاهره، 1989 م، ص 140.
24. محمد أمین فرشوخ، منبع پیشین، ص 104. یحیی شامی، علمالفلک، صفحات من التراث العلمی العربی، ص 175.
25. درباره خواجه نصیرالدین طوسی ن.ک: محمد أمین فرشوخ، منبع پیشین، ص 120-117. لطفالله قاری، الانجازات العلمیه للعرب و المسلمین فی القرون المتأخره، ریاض، 2006 م، ص 89-88.
26.همان منبع، ص 119 – 118.
27. درباره حسن بن هیثم ن.ک: ابنالهیثم، ماهیه الأثر الذی یبدو علی وجه القمر، تصحیح یوسف زیدان، اسکندریه، 2002 م، ص 28-7. همچنین بخش مربوط به پزشکی و داروسازی.
28. Falco, Ibn Al - Haytham and The Science, Theology, Literature and art of Medieval and Renaissance of Europe,
•The First international conference of Arabs, and muslims, History of Science, Sharjah university, March 2008.
شایان ذکر است که دانشمند آمریکایی مذکور در دانشگاه لویزیانا در ایالات متحده به منظور محافظت از میراث علمی ابنهیثم جمعیتی به نام ابن هیثم تشکیل داده است.
29. ابن الهیثم مؤسس علم البصریات (منهجه، أثره فی تطور علم الضوء)، کنفرانس «تاریخ العلوم عندالعرب و المسلمین»، جامعه الشارقه، مارسل 2008 م.
30. درباره ابوالقاسم مجریطی ن.ک: علی عبدالله الدفاع، أثر علماء العرب و المسلمین فی تطویر علم الفلک، بیروت، 1985 م، ص 88-78. یحیی شامی، علمالفلک، صفحات من التراث العلمی العربی الاسلامی، ص 198.
31.درباره جابربن أفلح قرطبی ن.ک: یحیی شامی، علم الفلک، صفحات من التراث العلمی العربی الاسلامی، ص 203.
32. درباره بطروجی ن.ک: یحیی شامی، منبع پیشین، ص 205 – 204.
33. درباره فرزندان موسی بن شاکر ن.ک: القفطی، منبع پیشین، ص 208، عل عنیده، منبع پیشین، ص 194 – 192. عماد مجاهد، منبع پیشین، ص 43.
34. طه باقر، منبع پیشین، ص 146- 144.
35. همان منبع، ص 148 – 147.
36. همان منبع، ص 149 – 148.
37. حکمت نجیب عبدالرحمن، منبع پیشین، ص 85.
38. درباره استخری حاسب ن.ک: حکمت نجیبعبدالرحمن، منبع پیشین، ص 97. موریس شریل، موسوعه علماء الریاضیات، بیروت، 1991 م، ص 25.
39. درباره بهاءالدین عاملی ن.ک: حکمت نجیب عبدالرحمن، منبع پیشین، ص 105.
40. همان منبع، ص 109 – 106.
41. درباره ابوالحسن قلصادی ن.ک: السیوطی، نظم العقبان فی أعیان الأعیان، تصحیح فیلیپ حتی، سوسه، 1999، ص 101، موریس شریل، منبع پیشین، ص 191.
42. همان منبع، ص 102 – 101.
43.درباره محمد بن موسی خوارزمی ن.ک: قفطی، منبع پیشین، ص 187. أبوالفتوح التوانسی و محمد عارف الرقوقی، خوارزمی، قاهره، 1964 م. علی عنیده، منبع پیشین، ص 197-195. طه باقر، منبع پیشین، ص 232 – 226. عماد مجاهد، منبع پیشین، ص 43. علی عبدالله دفاع، موسوعه نوابغ العرب و المسلمین، ص 60، روائع الحضاره العربیه و الاسلامیه فی العلوم الریاضیه، ص 115 – 112. خلیل بدوی، موسوعه العلماء و المخترعین، عمان، 2001 م، ص 347-345. فوزی الیازجی و راغده شربل، المعجم الشامل للعلماء و المخترعین، با نظارت موریس شربل، بیروت، 2007 م، ص 205.
Ball, A Short History of Mathematic, London 1927, p. 155-156.
44. عماد مجاهد، منبع پیشین، ص 43 – 42.
45. الغرب ضد العالم الاسلامی، موسکو، 1985 م، ص 10.
46. ن.ک:توبی. ای. هاف. فجرالعالم الحدیث (الاسلام – الصین – الغرب)، ترجمه أحمد محمود صبحی، مجموعه عالم المعرفه، 1997م ، ج1، ص 81.
عوض، محمد مونس احمد؛ (1393)، گستره تمدن اسلامی در قرون میانی، ترجمه عبدالله ناصری طاهری و سمیهسادات طباطبایی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول.