مقدمه:
گزافه نیست اگر بگوییم وقف و خیراندیشی، تاریخی به درازنای تمدن انسان دارد. نگاهی گذرا به دیروز و امروز فرهنگها و تمدنهای بشری کافی است تا ما را با آثار و برکات مادی و معنوی وقف در گستره کشورهای اسلامی و غیراسلامی آشنا کند.
گزافه نیست اگر بگوییم وقف و خیراندیشی، تاریخی به درازنای تمدن انسان دارد. نگاهی گذرا به دیروز و امروز فرهنگها و تمدنهای بشری کافی است تا ما را با آثار و برکات مادی و معنوی وقف در گستره کشورهای اسلامی و غیراسلامی آشنا کند.
این حقیقت، نشانه فطری بودن وقف و ریشه داشتن فرهنگ نوعدوستی در نهاد آدمی است. بیهوده نیست که انسانها همواره احسان و نیکوکاری را ستوده و به همت بلند واقفان و متصدّقان آفرین گفته اند.
وقف و ارتباط آن فطرت انسانی
تاریخ و فرهنگ و آیین دیار ما، با وقف و خیراندیشی واقفان و بیداردلانی درآمیخته است که نام خویش را بر صحیفه ایثار و رادمردی رقم زدهاند. شگفتآور اینکه حتی ستمگران و غاصبانی که خود خصم موقوفات بودهاند.
و در روزگار فرمانروایی خویش، دست تطاول به ساحت وقف گشودهاند، هرگاه خواستهاند در طریق مردمی و انصاف گامی نهند و ندای فطرت مجروح خویش را پاسخی بایسته گویند و یا هرگاه خواستهاند کاری کنند که در چشم مردم زمانه نشان مکرمت و فضیلت آنان باشد.
به وقف روی آوردهاند و گوشهای از اموال خویش را وقف درماندگان و تنگدستان یا سامان دادن به وضع مدارس و مساجد و بقاع مطّهر پاکان و صالحان و اولیا کردهاند. آری شگفت پدیدهای است وقف، که معاندان و پایمالکنندگان آن نیز در قول و فعل، گواه قداست و ارزشهای انسانی و الهی آن بودهاند!
آدمی به حکم فطرت خویش، نوعدوستی و دیگرخواهی را ارج مینهد، از تماشای رنج بینوایان آزردهخاطر میشود و جان خویش را با یاری محرومان آرامش میبخشد.
دلیل دیگر بر فطری بودن وقف، میل جاودانگی است که در نهاد آدمی موج میزند. آدمی با حقیقت مرگ نفس میکشد و حضور مرگ را در لحظهلحظه خویش حس میکند، امّا در وجود او چیزی است که مرگ ـ به معنای فنا و نابودی ـ را انکار میکند و به او بشارت جاودانگی میدهد،.
گویی خود را برتر و فراتر از آن میبیند که در حضیض مرگ به پایان برسد، و همین میل فطری جاودانه بودن، او را به سوی میراث جاویدان وقف سوق میدهد. نام نیکو و آثار خیری که از آدمی باقی میماند، در واقع بارقهای از وجود فناناپذیر انسان و نمادی از تداوم وجودی اوست.
انسان در نهاد خویش باور دارد که آفتاب وجودش پس از مرگ در افقی فراتر از محسوس تجلّی میکند و آثار خیر ماندگارش پرتوی از آفتاب جاودانگی اوست.
از آنجا که حقیقت وقف با دل و جان آدمی گره خورده است، جز منکران حقیقت و کرامت انسان و یا بیخبران از لذت مهربانی و نوعدوستی و یا آنان که به ضرورت دیدگاههای غلط اقتصادی و فلسفی خویش منکر حق مالکیت انسان بودهاند.
هیچکس زبان به انکار حقیقت وقف نگشوده است، امّا گروه اخیر نیز سرانجام از این عناد طرفی نبستند و به ناچار ـ به شیوههای گوناگون ـ بدین نیاز فطری گردن نهادند؛ برپاکنندگان انقلاب فرانسه و سازندگان دیوارهای آهنین سرخ بر گرداگرد کشورهای سوسیالیستی، که بینش تنگ مادّی آنان، افقی فراتر از ظواهر مادی را برنمیتابید.
یک چند عَلَم عصیان در برابر جلوههای ایثار و بخشش مالی، از جمله وقف، برپا کردند و وقف را از محدوده قوانین خویش ساقط نمودند و چه مساجد و معابد و موقوفات گرانمایه که در آن کشورها دستخوش تندباد بیمهریها نشد و از میان نرفت!
امّا اینک به رغم مدعیانی که منع عشق و ایثار نمودند، انسان امروز، در شرق و غرب عالم، با همه فرهنگها و بینشهای گونهگون خویش، وقف را پدیدهای سودمند و در مسیر رشد و تعالی تمدن انسانی میشناسد.
دیگر حتی در مادیترین تمدنهای امروزی، از آن تعصبهای روشنفکرانه! و وقفستیزیهای گذشته خبری نیست، انسان امروز ـ همچون نیاکان خویش ـ به خوبی دریافته است که وقف میتواند چون همیشه کارساز و سودمند باشد.
؛ گوشهای از آلام بشری را تسکین بخشد و در رشد و توسعه علمی، اخلاقی و انسانی جوامع مؤثر افتد. بیتردید، هرچه پرده غفلتها و تغافلهای تمدن مادی از پیش چشم انسان به کنار رود.
و هرچه انسان امروز بر میراث حکمت و معرفت پیامآوران حق وقوف بیشتری یابد، شاهد رویکرد جدّیتر انسانها به مکارم اخلاقی و پاکیها و مردمیها و خیراندیشیها خواهیم بود و مقوله وقف بیش از پیش جایگاه خود را در میان مسائل عاطفی، اجتماعی و اقتصادی بازخواهد یافت.
سردبیر
بسم اللّه الرحمن الرحیم
نمایشگاه وقف ابتکار خوبی برای آشنا ساختن همگان به نمونههای ایثار و انفاق جاودانه درگذشتگان مؤمن و معتقد است، کمااینکه مشوق این عمل صالح اسلامی نیز هست.
سنت وقف را میتوان یکی از برترین آموزشهای عملی اسلام برای انفاق ماندگار و مفید شمرد و امروز احیاء این سنّت قادر خواهد بود که بخش قابل توجهی از اهداف نظام جمهوری اسلامی در این مقوله را آسان سازد. به امید آنکه تشکیل این نمایشگاه گامی موفق در این راه باشد.
سیدعلی خامنه ای
3/ 9/ 63
بیانی از (سید نظامالدین موسوی) در مورد فطری بودن وقف
اگر ما مبانی دینی و مبانی اعتقادی و اسلامی را به درستی تبیین، عمل و اجرا کنیم قطعاً فطرت انسانی تمایل به اسلام دارد.
مبانی دینی اسلام و احکام اسلامی کاملاً با فطرت منطبق است و به محض تصور تسلیم میشود و ما باید این را به درستی تبیین کنیم، لذا غربیها برای اینکه مبانی اصلی را به دست مردم نرسانند، تفکرات فرعی به دنیا ارائه میکنند و اسلام را در قالبهای دیگر و با محتوای دیگری ارائه میکنند.
به تعبیر مقام معظم رهبری غربیها به دنبال جمهوری اسلامی تقلبی بودند اما اگر آنچه از اسلام اصالت دارد، ارائه شود قطعاً مورد توجه قرار میگیرد ضمن اینکه احکام اسلام اجتماعی است و انفرادی نیست.
دین از مهد به لحد و از گهواره تا گور است و در هر حوزهای مانند انتقادات فردی و مسائل اجتماعی برنامه دارد که یک نوع آن سنت وقف، انفاق و صدقه جاری است.
این برنامه جدی است که اسلام برای تبیین اجتماعی، عدالتگستر، جلوگیری از شکلگیری غدههای ثروت و تأمین نیازهای فطری انسان دارد یعنی انسان به ماهو انسان بخشنده است.
انفاق و دادن چیزی به دیگران به لحاظ روحی برای انسان اقناع کننده و طراوت آور است ضمن اینکه ایثار، ازخودگذشتگی و انفاق جلوههایی است که انسان را اقناع میکند .
لذا بسیاری از ستارههای ورزشی و سینمایی غرب بعد از گذراندن همه دورهها و ادوار پستی انسانی از همه اینها گذشته و به مرحلهای میرسند که کمبود معنایی و معنوی دارند بنابراین خودشان به سمت دین و گرایشات انسانی روی میآورند.
انسان نیاز معنوی به از خودگذشتگی دارد و سنت وقف یکی از سنتهای حسنه و خوبی است که هم به لحاظ فکری و هم به لحاظ اجتماعی تأثیرات بالایی دارد.
وقف یکی از سنتهایی است که مبتنی به فطرت انسانی است، که این سنت میتواند افراد را جذب کند.
وقف در گذشته بیشتر بوده است، یعنی در گذشته سنت وقف و سنت بخشندگی بیشتر اتفاق میافتاده و بخش عمدهای از اوقاف ما مربوط به گذشته است.
بر اساس یافتههای یک نظرسنجی درصد بالایی از جامعه ما با سنت وقف آشنا نیستند که این ایراد است و این ایراد ناشی از این نیست که مردم ما نمیخواهند این کار را انجام دهند بلکه ناشی از عدم اطلاعرسانی درست نسبت به این موضوع است
سنت وقف و نتایج آن نیاز به تبیین دارد و باید مشخص شود ضمن اینکه هرچه که بتوانیم در این مسیر حرکت کنیم
مسئله وقف، یک مسئله منحصر به شرایط امروز نیست و پدیدهای ریشهدار در فطرت انسان دارد. در همه نحلهها و رویکردها پدیدهای شبیه به وقف داریم. وقف یک پدیده تاریخی است و با مطالعه تاریخ میتوان دست یافت که تمامی کشور ایران تا به کنون چهار بار وقف شده است.
در اسلام این پدیده در زمره یک تکلیف اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. در دنیای امروز نیز وقف را نمیتوان به ایران واسلام منحصر کرد. حتی در این دنیای کنونی که شاهد غلبه گفتمان اومانیستی هستیم، پدیده وقف پررنگتر نیز شده است.
بزرگترین افرادی که در مسئله و موضوع سرمایهداری تلاش کردهاند در نهایت عمر خویش به این نتیجه رسیدهاند که کوه ثروت خود را جمعآوری کنند.
در برخی از پدیدهها شاهد تناقض نیز هستیم. در زمینه اهدای جایزه صلح نوبل، این تناقض پررنگتر است و فردی که ابزار نظامی ساخته به دنبال جایزهای برای صلح است.
در آمریکای امروز مسئله وقف، مسئله مهمی است و بسیاری از مراکز علمی آمریکا از منابع موقوفات درآمد دارند.
بسیاری از نهادهای فرهنگی نیز با مسئله وقف ایجاد شدهاند. این مثالها نشان میدهد که در تمدنهایی با گفتمان فردگرایی و سرمایهداری وقف نیز وجود دارد و دارای جایگاهی حائز اهمیت است.
بسیاری از چهرههای معروف جهانی خود را به وقف موظف میدانند هرچند در زندگی شخصی خود اعوجاجات گسترده داشته باشند. در یک جامعه اسلامی و مذهبی نیز بایستی وقف پررنگتر باشد چرا که علاوه بر مسئله فطرت، موضوع آخرت نیز مطرح است.
در زمینه افکار عمومی رسانهها میتوانند به جریان وقف کمک کنند. اکر رسانه بتواند تعامل مثبتی با جامعه داشته باشد، میل به وقف بیشتر میشود.
طور طبیعی اثر رسانه در بهبود مشکلات اجتماعی هویداست و میتوان با کمک به فرهنگ وقف به بهبود عدالت اجتماعی بپردازیم.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: محمد علی خسروی
* این مقاه در تاریخ 1402/3/11 بروز رسانی شده است.