فرمان اشرف افغان و موقوفات آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم

از موقوفات آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) پيش از قرن هشتم هجري قمري اطلاعي در دست نيست.اما از اواسط اين قرن که يکي از محتشمين سادات ري، به نام سيد شرف‏الدين حسين، چندين رقبه از املاک خود را بر اين آستانه وقف کرده و توليت آن را به خود و سپس به فرزندان ذکور خود، نسلا بعد نسل تفويض نموده است و نيز چند تن ديگر از بزرگان آن عصر که به پيروي از او املاکي را وقف آستانه کرده‏اند، اطلاعات نسبتا کافي در دست است و با اينکه اصل قبالات و وقف‏نامجات از ميان
جمعه، 17 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرمان اشرف افغان و موقوفات آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم
فرمان اشرف افغان و موقوفات آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم
فرمان اشرف افغان و موقوفات آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم

نويسنده: سيد عبدالله عقيلي حضرت عبدالعظيمي

مقدمه

از موقوفات آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) پيش از قرن هشتم هجري قمري اطلاعي در دست نيست.اما از اواسط اين قرن که يکي از محتشمين سادات ري، به نام سيد شرف‏الدين حسين، چندين رقبه از املاک خود را بر اين آستانه وقف کرده و توليت آن را به خود و سپس به فرزندان ذکور خود، نسلا بعد نسل تفويض نموده است و نيز چند تن ديگر از بزرگان آن عصر که به پيروي از او املاکي را وقف آستانه کرده‏اند، اطلاعات نسبتا کافي در دست است و با اينکه اصل قبالات و وقف‏نامجات از ميان رفته، در گزارش مجلس تحقيق و تفتيش اوقاف که در زمان شاه طهماسب اول صفوي (984 - 930 ه.ق)، در تاريخ اول رجب 961 ه.ق تنظيم شده، صورت کليه‏ي اين رقبات و نام واقفين و متوليان آنها ذکر شده است (1)اما گفتني است که واگذاري توليت اين موقوفات به اولاد ذکور سيد شرف‏الدين، نسلا بعد نسل و بدون ذکر مشخصه‏ي ديگر، به مرور زمان، تشخيص متوليان شرعي را دشوار ساخته و مدعيان بسياري را براي تصدي اين وظيفه که حق‏التوليه‏ي چشم‏گيري هم داشته است (ثلث از عوايد
موقوفات) برانگيخته، به طوري که در اواسط قرن دهم هجري قمري که شاه طهماسب به توسعه و ترميم و تنظيم امور آستانه همت گماشته بوده براي تشخيص متوليان شرعي، ناچار از مراجعه به مجلس تحقيق و تفتيش اوقاف شده است و اين مجلس پس از مطالعه‏ي اسناد و وقف نامجات، از ميان مدعيان مختلف دو نفر را را به نام‏هاي امير حسام‏الدين ابراهيم بن امير ناصرالدين خليل الله به عنوان متوليان شرعي موقوفات قديمه‏ي آستانه برگزيده است (2)پس از آن، پادشاه مزبور خود نيز رقبات چندي را بر آستانه وقف کرده و يا به سيورغال(3)مقرر داشته ولي توليت آن را به خاصه‏ي شريفه واگذار کرده که زير نظر وزير يا يکي از صدور وقت اداره مي‏شده است.
اقدامات شاه طهماسب درباره‏ي تشخيص متوليان شرعي، اگرچه در برهه‏اي از زمان، نسبتا کارگشا و موجب نظم و ترتيب آستانه بوده است ولي پس از دو - سه نسل که اعقاب متوليان شرعي، از نو رو به افزايش گذاشت، و اختلافات آنها با يکديگر از يک سو و با متوليان انتصابي از سوي ديگر بالا گرفت، بر مشکلات سابق چنان افزود که گاهي کار به «مناقشات جاهلانه» مي‏کشيد (4)و مداخله‏ي سلاطين وقت را ضروري مي‏ساخت.
فرمان اشرف، از فراميني است که در اين باره صادر شده است و از چند نظر اهميت بسيار دارد:
الف. چون اين فرمان با حضور شخص اشرف و مسؤولين امور آستانه تنظيم شده و جمله‏ي «بالمشافهة العلية العالية» نيز در پشت سند نوشته شده است، گمان و احتمال اشتباه و خبط و خطا در آن بسيار اندک است.
ب. چون از اسناد و قبالات و وقف‏نامه‏هاي موقوفات جديده، جز چند مورد معدود، سندي در دست نيست؛ ذکر نام کليه‏ي اين موقوفات و تشخيص عوايد و طرز نگاه‏داري حساب و ابواب جمعي آنها که بدين تفصيل در هيچ سند ديگر نيامده است، بسيار مفيد و کارگشاست.
ج. تشخيص متولي شرعي و ذکر نام متوليان انتصابي و تعيين حدود و وظايف هر يک از آنها، از نکات قابل توجه اين فرمان است.

توضيح درباره‏ي چند اصطلاح

براي آشنايي بيش‏تر با مفاهيم و اصطلاحات خاصي که در اين فرمان و ديگر اسناد مربوط به موقوفات آستانه به کار رفته است، بايد به ذکر مقدمه‏ي مختصري بپردازيم که از دوران سلطنت شاه طهماسب اول آغاز مي‏شود.
الف. خاصه يا خاصه‏ي شريفه: در اوايل پادشاهي صفويان کليه‏ي سرزمين‏هاي ايران به دو دسته تقسيم مي‏شد:
1. ايالات ولاياتي که حکومت آنها به سرداران بزرگ و مقربان درگاه به تيول داده مي‏شد و مالياتشان اختصاص به هزينه‏هاي عمومي کشور داشت. ولي در همين سرزمين‏ها نيز بعضي از اراضي متعلق به شخص شاه بود که آن را «خالصه» مي‏ناميدند (5)
2. ايالات و ولاياتي که يکسره ملک شاه بود و عوايدشان مستقيما به خزانه‏ي شخصي او مي‏رفت و آنها را «خاصه» يا «خاصه شريفه» مي‏خواندند (6)هر چند به نظر مي‏رسد که گاهي اصطلاح خالصه و خاصه به يک معني به کار مي‏رفته است؛ زيرا درباره‏ي يکي از کاروان‏سراهاي يزد که به شاه عباس اول تعلق داشت عبارت «خالصه‏ي سرکار و خاصه‏ي شريفه» به کار رفته است(7)و شايد يکي بودن اين دو اصطلاح باعث شد که نادرشاه افشار همه‏ي موقوفات خاصه‏ي آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) را به عنوان خالصه ضبط کرد و در زمان پهلوي اول که کليه‏ي خالصجات دولتي را به نفع دولت فروخت، اين موقوفات نيز به عنوان خالصه به اشخاص مختلف فروخته شد و بدين ترتيب مهم‏ترين موقوفات اين آستانه براي هميشه از دست رفت.
ب. متولي و وظايف او: نخستين متني که به شرح وظايف متوليان پرداخته، کتاب دستورالملوک نوشته‏ي ميرزا رفيعا است که هر چند در زمان سلطنت شاه سلطان حسين (1135 - 1105 ه.ق) تدوين شده ولي به طوري کلي مربوط به سازمان‏هاي عصر صفوي است که از زمان شاه طهماسب اول شکل گرفته و به تدريج تکامل يافته(8)و تا اواسط عصر قاجاريه ادامه داشته است.
در فصل چهارم و پنجم اين کتاب، وظايف متوليان آستانه‏ي مقدسه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) را مانند وظايف متولي حضرت معصومه (س) چنين ذکر کرده است:
نظم و نسق سرکار مزبور از انتظام کارخانجات و تغيير و تبديل و تنبيه عمله و حفاظ و ارباب وظايف و منسوبان آستانه و مباشرين محال و مستغلات موقوفه‏ي آنجا و ساير امور جزئي و کلي آن آستان به تصديق و تجويز و صوابديد متولي آن آستان مي‏باشد و در بعضي از آستانه‏ها عشر موقوفات و در بعضي ده نيم در وجه متوليان مقرر است (9)
اما چنين به نظر مي‏رسد که مقصود از اين مقام، متولي موقوفات خاصه است که زير نظر صدر خاصه انجام وظيفه مي‏کرده و علاوه بر توليت موقوفات خاصه، سمت مدير يا رياست کل آستانه را هم بر عهده داشته است.
گاهي مقام توليت يکي از آستانه‏ها با يک سمت درباري ديگر توأم مي‏شد، چنان که در قرن دهم هجري قمري توليت آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) يکي از سمت‏هاي جنبي ايشک آقاسي (رئيس تشريفات سلطنتي) بود و يا شغل حکومت را با سمت توليت بقعه‏اي که در محل قرار داشت، يکي مي‏کردند تا بدين وسيله رعايت دستورها و قوانين مذهبي نيز با او باشد (10)اگر هم‏چنين نبود، باز رسيدگي به مسائل کلي و رفع اختلافاتي که در نحوه‏ي اداره امور پيش مي‏آمد، منوط به نظر بيگلربيگي يا حاکم محل بود؛ چنان که در همين فرمان، اشرف افغان تفکيک بعضي از موقوفات قديمه و جديده را که ما به الاختلاف متوليان آنها بوده به عهده‏ي عالي جاه بيگلربيگي تهران گذاشته است.
ج. انواع متوليان: 1. متولي شرعي، که توليت موقوفه منصوصا به او واگذار بود. مؤلف تذکرةالملوک مي‏نويسد:
مجملا عزل و نصب مباشرين موقوفات اگر تفويضي بوده باشد، به صدور خاصه و عامه متعلق است و اگر شرعي باشد، هيچ يک از حکام شرع و صدور را مدخليتي در آن نيست. بلکه شرعا هر کس را واقف اوقاف متولي و صاحب اختيار قرار داده باشد، مباشر خواهد بود و تغيير آن مخالف شريعت مقدسه‏ي نبوي است (11)
2. متول قديمي، اصطلاحي است که در اسناد و فرامين آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) درباره‏ي متوليان شرعي که از احفاد سيد شرف‏الدين حسين بوده‏اند به کار رفته است.
3. متول استصوابي، به کسي گفته مي‏شد که متوليان ديگر، اعم از شرعي و تفويضي، وظايف خود را با صواب‏ديد او انجام مي‏دادند.
4. متولي تفويضي کسي بود که توليت موقوفه از طرف مقامات ذي‏صلاح به او تفويض مي‏شد.
5. متولي جديدي، اين اصطلاح در اسناد و فرامين آستانه براي کساني به کار رفته که از قرن دهم هجري قمري به بعد، پس از واگذاري توليت موقوفات سلطنتي به خاصه‏ي شريفه، از سوي شاه يا يکي از صدور به مقام توليت منصوب شده‏اند.
قابل ذکر است که در همان زمان نيز هرگاه توليت موقوفه‏اي به متوليان شرعي آستانه واگذار مي‏شد، آن را موقوفه‏ي قديمي مي‏ناميدند مانند رقباتي که خليفه شاه‏قلي مهردار (12) و حسين خان روملو (13)و غازي‏خان تکلو(14)از سرداران شاه طهماسب وقف کرده‏اند و يا قريه‏ي خلازير که زينب بيگم دختر او (15)در سال 997 ه.ق وقف کرده است
ولي چون توليت اين موقوفات به متوليان شرعي از احفاد سيد شرف‏الدين داده شده، همه جا از آنها با عنوان موقوفات قديمه ياد شده است.

مشخصات فرمان

اين فرمان که با خط شکسته نستعليق نسبتا خوش بر کاغذ اصفهاني نوشته شده در اصل به طول 125 و عرض 25 سانتي‏متر بوده است که از قسمت فوقاني آن حداقل 12 سانتي‏متر، شامل طغرا و نام و القاب و عناوين اشرف و نام موقوفات قديمه، از بين رفته و در متن نيز پارگي‏ها و سقطاتي دارد که احتمالا يکي دو قرن پيش آنها را با کاغذ و سريش چسبانيده و اطراف فرمان را با کاغذي صورتي رنگ قاب گرفته‏اند تا از پارگي بيش‏تر آن جلوگيري شود. اما اين ضايعات در مطالب متن، مخصوصا آن قسمت که مربوط به موقوفات جديده‏اي است که نامشان در هيچ سند ديگر نيامده، تأثير مهمي نگذاشته و در مورد موقوفات قديمه نيز گزارش مجلس تحقيق و تفتيش طهماسبي، براي رفع نياز کافي است.
روي فرمان، مربوط به تعيين متوليان قديمي و جديدي و توصيه‏هايي درباره‏ي همکاري آنها با يکديگر است و در پشت سند به تفصيل به ذکر رقبات موقوفه و تشخيص عوايد و مقايسه‏ي درآمدهاي سنواتي با قوي‏ئيل (سال تنظيم سند) و وظايف متوليان و متصديان و مستوفيان پرداخته و در پايين صفحه، کنار جمله‏ي «بالمشافهة العلية العالية»، مهري چهارگوش با ابعاد 2 ضربدر 2 سانتي‏متر مربع با اين سجع به چشم مي‏خورد:
اشرف شاهان که باشد صاحب تاج و نگين
هر که پاس دولت او داشت مي‏گردد [مهين]
اين مطلب که چرا مهر شاه، در پايين صفحه و پشت صفحه فرمان خورده است را شايد بتوان چنين توجيه کرد که چون اين قسمت متضمن ذکر عوايد و طرز نگاه‏داري حساب و مسؤوليت آستانه‏داران بوده، اشرف با زدن مهر خود در ذيل صفحه، مطالب و مضامين آن را مشخصا تسجيل کرده است.
سبک نگارش اين فرمان به رسم مستوفيان آن عصر، نامأنوس و گاه مبهم و حتي در بسياري از موارد جملات آن فاقد فعل است.

روي فرمان

1.... قوي ئيل مطابقه سنه‏ي...
2.... متولي شرعي قديمي(16)به درگاه جهان‏پناه آمده به عرض رسانيد که توليت قديمه ابا عن جده به مشاراليه مرجوع و اوقاف جديد به ميرزا جلال طهراني و غيره از سادات بوده...
3.... اوقاف جديده سرکار مذکور را به ملا مصري... ارزاني داشتيم که به هيچ‏وجه من‏الوجوه، مدخل در موقوفات قديمه‏ي محل المزبور و امور متعلقه به مزارات منوره ننموده سواي
4. قريه‏ي مردهاباد (17)که از جمله‏ي اوقاف جديديه و در معامله‏ي هذه السنه ضبط و نسق آن به فضيلت شعار، ملا عاشور مقرر شده. توليت کل تتمه‏ي اوقاف جديديه‏ي مذکوره و ضبط و نسق زراعت و داد و ستد آن را به مبلغ و مقداري
5. که به شرح طومار علي حده، متولي سرکار آستانه‏ي منوره و مستوفي موقوفات ممالک، به قيد التزام و در تفصيل ضمن، دخلا خرجا مشخص و به قلم داده، ابواب جمع نموده‏اند.ملا مصري مشاراليه مختص خود دانسته
6. و در نظم و نسق و داد و ستد آن، بذل جهد موفور به منصه‏ي ظهور رسانيده، با اطلاع و استصواب متصدي و مستوفي جديد که در اين وقت تعيين شده، نقد و جنس حاصل و منافع آن را ضبط و
7. جمع نموده، در تکثير زراعات و نماي حاصل و آبادي بايرات، مسامحه و مساهله ننموده، حق‏التوليه‏ي خود را از سواي عشر محصول قريه‏ي مردهاباد، که از سمت توليت او موضوع و مستثني است از ساير اوقاف
8. جديديه از آنچه در هر سال حاصل آن به عمل آيد، از قرار عشر، به دستور متوليان سابقه‏ي آن توليت پناه، به انضمام مبلغ پنجاه تومان که در معامله‏ي قوي‏ئيل، حسب‏الرقم مبارک در وجه آن توليت شعار
9. و مقدار يکصد و بيست وقر(18)جنس که دهر وجه تلامذه‏ي او مقرر بوده، کماکان مستمر و برقرار دانسته، سال
به سال بازيافت و ده نيم متصدي و صد سه‏ي مستوفي جديد را که در تفصيل ضمن به خرج اعتبار شده،
10. واصل و عايد نموده، تتمه‏ي حاصل اوقاف جديديه را، به شرح ضمن ابواب جمع خود، و سال به سال نسخه‏ي منقحه‏ي مشخصه بر مبلغ و مقدار آن در دست داشته و به مهر خود و متصدي و مستوفي سرکار مذکور که
11. که (کذا) از ديوان تعيين شده‏اند رسانيده، انفاذ درگاه خلايق اميدگاه نمايد که بدانچه ثانيا مقرر گردد، از آن قرار معمول دارد و حقابه‏ي آب ايلمان (19)من محال اوقاف جديديه را که بعد از
12. شرب باغات و حمامات و باغچه خانه‏ها [زاويه‏ي متبرکه] که به محل زراعت وقف جديد شرب مي‏شود، به شرحي که در رقم متولي موقوفات قديم تفصيل يافته، عمل و موافق مساحت معمول از
13. از (کذا) قرار مساحت نامچه‏ي علي حده... بر اين موجب بازيافت و از قرار برآورد ابواب جمع خود دانسته، در شرب آب مذکور به اراضي باغ و باغچه‏ي زاويه‏ي متبرکه
حقابه‏ي باغ و باغچه‏ي نو درآمد که تاک و اشجار آن به غرس جديد منغرس شده باشد
حقابه‏ي باغ و باغچه که اشجار و تاک آن به حد کمال رسيده باشد جريبي 7500 دينار
سال اول جريبي 400 دينار
سال دويم جريبي 1000 دينار
سال سيم جريبي 3000 دينار
سال چهارم به دستور اشجار کامله باغات دايره جريبي 7500 دينار
14. ممانعت ننموده مزاحمت خلاف حساب نرساند و در باب مستغلات زاويه و سبزي‏کار و زاويه‏ي مقدسه، به شرحي که در رقم متولي سرکار جديد مقرر گرديده، از آن قرار
15. معمول و آن توليت پناه و متولي قديم مدخل در امور مختصه‏ي يکديگر ننموده، هر يک مساعي جميله‏ي خود را در انجام و اتمام خدمات متعلقه‏ي به خود به منصه‏ي ظهور رسانند، متعرض و مزاحم حال
16. يکديگر نشده، در کمال موالات و مواسات سلوک مسلوک داشته، معاونت يکديگر را لازم شمرده، مباينت و مناقشه‏ي جاهلانه را متروک دانند و چون صلاحيت شعار ملاعاشور هر ساله متولي
17. و متصدي قريه مردهاباد، و حاصل و مناقع آن نقدا جنسا وقف جديد آستانه‏ي منوره‏ي مذکور و به صرف شيلان و مواجب عمله‏ي مطبخ و چراغ‏خانه و سوخت مشاعل آستانه‏ي منوره مقرر بوده،
18. و از ابتداء هذه السنه از مصارف مذکوره مقطوع و به ضبط و تصدي ملاعاشور مقرر گرديده که کل نقد و جنس محل مزبور را، متصدي مؤمي اليه از قرار جمع قديم، ابواب جمع خود
19. دانسته، از قراري که در هذه السنه محصولات آن را به عمل آورد، مستوفي سرکار جديد نسخه‏ي منقحه بر آن درست داشته، به مهر خود متصدي مذکور، به اطلاع آن توليت شعار،
20. انفاذ درگاه جهان‏پناه و ملاعاشور متصدي، به علاوه‏ي رسوم تصدي، حق‏التويه‏ي شرعي قريه‏ي مذکوره را نيز نقدا جنسا مطالبه و از قرار عشر بازيافت نموده، کل تتمه‏ي حاصل را در هذه السنه ابواب جمع متصدي دانسته، بيگلربيگيان
21. و حکام و عمال الکاء ري، به علت مالوجهات و متوجهات ديواني محال اوقاف آستانه‏ي متبرکه، که به سيورغال سرکار مذکور مقرر و مستمر و مالا منالا ابواب جمع متوليان مزار
22. کثيرالانوار است، مطلقا متعرض احوال ايشان و رعايا و زارعين و مباشرين امور اوقاف قديم و جديد سرکار موقوفات مذکوره نشده، از ساير استصوابيات
23. و عوارضات مملکتي نيز معاف و مسلم و مرفوع القلم شمرده، به همه جهت قلم و قدم کوتاه و کشيده دارند مستوفيان عظام کرام ديوان اعلي رقم اين عطيه را
24. در دفاتر خلود ثبت و از شائبه‏ي تغيير و تبديل مصون و محروس شناسند و هر ساله رقم مجدد طلب ندارند. [تحريرا في شهر ذي‏قعدة الحرام سنه‏ي 1140]

پشت فرمان

قسمت بالاي سند که شامل نام و تذکراتي درباره‏ي قسمتي از موقوفات قديمه بوده مانند روي فرمان، آسيب فراوان ديده و از بين رفته است و در قسمت باقي‏مانده، نام بسياري از موقوفات قديمه و جديده با تذکراتي درباره‏ي هر يک از آنها مشاهده مي‏شود.
در اين قسمت، تفاوت عملکرد سنواتي هر يک از رقبات با عملکرد قوي‏ئيل سنه‏ي 1140 سنجيده شده و درباره‏ي ابواب جمعي و نگاه‏داري حساب آنها به متوليان و متصديان و مستوفيان کل و جزء، دستورالعمل‏هاي لازم داده شده است. ضمنا چون در مورد قديمي يا جديدي بودن بعضي از رقبات، متوليان قديمي (شرعي) و جديدي (تفويضي) اختلاف نظر داشته‏اند در اين باره نيز اظهارنظر شده و تکليف هر يک از آنها مشخص شده است.

متن پشت فرمان

مزرعه‏ي ايلمان که بالتمام وقفي جديدي و مباشرين سابق به اين قيد به اجاره عمل نموده‏اند که يک ثلث / اجاره را از قرار توماني يک تومان و خرواري يکصد من به وزن تبريز / غله‏ي سابقه و دو ثلث را از قرار توماني هشت هزار دينار و خرواري هشتاد من / مهم‏سازي ارباب حوالات نمايند و حال نيز از آن قرار مستمر است و متولي شرعي / در باب آب مزرعه‏ي مزبوره که در زاويه‏ي مقدسه موافق استمرار شرب / مي‏شود جوابي مفصلا عرض نموده که آب مزرعه‏ي مزبوره در زاويه‏ي مقدسه موافق استمرار از / ثلث است و چون مزرعه‏ي مزبوره به اجاره عمل شده معمولي مستأجران موافق دستور قديم است / که حق‏الشرب آب مزرعه‏ي مزبوره را بر اين موجب از صاحبان باغات مطالبه و بازيافت /
حق‏الشرب باغ و باغچه‏ي نو درآمد که تاک و ساير اشجار آن به غرس جديد منغرس شده باشد
سال اول جريبي چهارصد دينار
سال دويم جريبي هزار دينار
سال سيم جريبي سه هزار دينار
سال چهارم به دستور باغات کامله جريبي 7500 دينار
حق‏الشرب باغچه و باغات کامله که اشجار و تاک آن به حد کمال رسيده جريبي 7500 دينار
مي‏نمايند. متولي محال موقوفات جديدي و متصدي در نظر داشته باشند که به نحوي که در فوق / متولي‏باشي موقوفات قديمي تصديق نموده، از آن قرار از صاحبان باغات مطالبه و ابواب جمع / خود، و زياده مزاحمتي نرسانند.
بازيافت و ابواب جمع خود نمايند و مبلغ 9268 دينار نقد / و مقدار 20 خروار و 82 من جنس که به سيورغال غير آستانه مقرر بوده و قطع داد و ستد آن با بيگلربيگي است /
نقد 30 تومان 2047 دينار
جنس 601 خروار 59 من
به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل بعد از وضع کسر اجاره‏ي معمولي مستأجران به شرح فوق که مستوفي سرکار مزبور نوشته
نقد 20 تومان 8000 دينار
جنس 249 خروار 60 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
نقد 9 تومان 4047 دينار
جنس 351 خروار 99 من
مزرعه‏ي خوراذيل (20)عن رسد يک دانگ و نيم و ربعي از يک فرد (21) وقفي جديد که هر ساله مباشرين اوقاف مزبوره مبلغي / نقد و مقداري جنس، از بابت مالوجهات رسد وقفي جديدي متعلق به ديوان را مهم‏سازي گماشتگان / عالي جاه بيگلربيگي تهران مي‏نمايند و مزرعه‏ي مزبوره به شرح ايلمان به اجاره عمل شده
نقد 7 تومان 32 دينار
جنس 69 خروار 83 من 5 سير
به عمل آمده قوي‏ئيل بعد از وضع کسر اجاره‏ي معمولي مستأجران
نقد 4 تومان 3700 دينار
جنس 17 خروار 72 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
نقد 2 تومان 2632 دينار
جنس 57 خروار 64 من 5 سير
مزرعه‏ي استروهه(22)عن رسد سه دانگ وقفي جديد که به اجاره به اين قيد عمل شده / که دو ثلث اجاره را نقدا جنسا تماما و يک ثلث را از قرار توماني / هشت هزار دينار و خرواري هشتاد من مهم‏سازي ارباب حوالات / نمايند مقرر آنکه متولي و متصدي محال اوقاف جديدي تحقيقات لازمه / نمايند، هرگاه در مزرعه‏ي مزبوره بذر و نسق و عوامل و ساير مصالح الاملاک / از قديم باشد، موافق حساب به دستور استمرار سند بازيافت / ابواب جمع خود و در نسخه‏جات مستوفي جزو، داخل جمع نمايند /
نقد 20 تومان 680 دينار
جنس 407 خروار 60 من
به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل بعد از وضع کسر اجاره‏ي معمولي مستأجران
نقد 11 تومان 8100 دينار
جنس 94 خروار 27 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
نقد 8 تومان 2580 دينار
جنس 313 خروار 33 من
قريه‏ي دولاب(23)به شرح جزو که مال و منال قريه‏ي مزبوره موافق نسخه‏ي مستوفي موقوفات با مردهاباد / يک جا جمع است و جمع قديم در تحت قريه‏ي مزبوره نوشته شده / و جزو الکاء ري قلم داده‏اند. مستوفي و مستوفي جزو تخمين مال و منال قريه‏ي مزبور را حسب‏الواقع نموده / ابواب جمع خود نمايند.
نقد 67 تومان 1088 دينار
جنس 121 خروار 55 من
از بابت تفاوت عملکرد قوي‏ئيل به شرح جزو
نقد موافق جمع قديم
نقد 57 تومان 1088 دينار
جنس 14 خروار 56 من
نقد 10 تومان
جنس 60 خروار
29 تومان و 1000 دينار منهاي 2 تومان و 3000 دينار، الباقي 26 تومان و 8000 دينار
قريه‏ي دولاب از بابت 15 تومان آن و قطعات زمين واقعه در قريه‏ي مزبوره حسب‏القرار متولي شرعي که در سنه‏ي قوي‏ئيل داخل سند اجاره برده شد و خود متصرف شد /
29 تومان 700 دينار 26 تومان 800 دينار
منهاي 2 تومان 900 دينار
مقرر و حسب‏العمل
که معادل نقدي جمع قديم منظورشده 14 تومان 9930 دينار
که در عوض جنس جمع قديم منظور مي‏شود چون تسعير نامچه در نظر نبود مستوفي جزو حسب‏الواقع مشخص و از آن قرار جمع نمايد
11 تومان، 18 خروار
8070 دينار، 41 من
مزرعه‏ي قريه‏ي ويمکرد(24)چون جمع قديم در نظر نبود و از دفاتر ديواني به نظر نرسيد لهذا عملکرد قوي‏ئيل در تحت قديمي جمع، و در به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل نيز منظور هرگاه ثاني / الحال معلوم شود، مستوفي جزو از آن قرار در نسخه‏جات ابواب جمع نمايد /
نقد 10 تومان
جنس 60 خروار
عن قطعات واقعه در قريه‏ي دولاب، از بابت وقفي سرکار امام‏زاده حمزه که مقرر شد که ضبط شود
نقد 39 تومان 1158 دينار
جنس 34 خروار 44 من
به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل 39 تومان 3000 دينار معادل نقدي جمع قديم 39 تومان، 1158 دينار
مقرر و حسب‏العمل از بابت تفاوت نقدي عملکرد قوي‏ئيل در عوض جنس جمع قديم منظور مي‏شود / و قوي [ئيل] 4 هزار دينار 8 خروار، 18 من
13 خروار 71 من
از بابت تفاوت جنس جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل مقرري‏اي که فضيلت‏پناه متولي و متصدي و مستوفي جزو / سرکار مزبور، در باب جمع قديم تحقيقات لازمه نموده ثاني‏الحال آنچه محقق و محکوم به بود، از آن قرار / در نسخه‏جات ابواب جمع نمايند / 20 خروار، 73 من.
مالوجهات
نقد، جنس
15 تومان، 395 خروار
625 دينار، 18 من
به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل نقد 8 تومان 4248 دينار
جنس، 281 خروار 81 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
نقد 6 تومان 6377 دينار
جنس 113 خروار 37 من
مزرعه‏ي آبه مشهور به ده خير(25)از بابت مالوجهات دو دانگ اربابي
نقد 1 تومان 4953 دينار
جنس 32 خروار 86 من
به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل
نقد 1 تومان 397 دينار
جنس 27 خروار 61 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
نقد 2556 دينار
جنس 5 خروار 25 من
مزرعه‏ي بهشتي (26)که به شرح ايلمان به اجاره عمل شده
نقد 5 تومان 9021 دينار
جنس 177 خروار 37 من
به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل بعد از وضع کسر اجاره‏ي معمولي مستأجران
نقد 12 تومان 100 دينار منهاي 6 تومان و 1978 دينار که در عوض جنس داده شده
جنس 140 خروار 81 من بعينها 125 خروار 7 من
که در عوض تفاوت جنس نوشته مي‏شود به قرار وقري 4000 دينار، موافق تسعير ديواني
الباقي 5 تومان و 9021 دينار
6 تومان 1978 دينار
15 خروار 47 من 36 خروار، 65 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
جنس 36 خروار 65 من
مزرعه‏ي محمودآباد شهريار(27)از بابت رسد مالوجهات کمه به سيورغال سرکار مزبور مقرر بوده
نقد 1 تومان 680 دينار
جنس 50 خروار 93 من
به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل
نقد 2 تومان 2500 دينار
جنس 11 خروار 66 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
نقد 8180 دينار
جنس 39 خروار 27 من
مزرعه‏ي چال ماهيان (28)موافق دفاتر الکاء ري نوشته شد و محل مزبور معدوم است، چون / عملکردي ندارد،لهذا جمع دفتري نوشته مي‏شود. چون جمع محل مزبور مالا با مافتان (29) / وقفي قديمي مساوي است، معلوم مي‏شود که در نسخه‏جات اشتباه شده باشد. متولي و متصدي / دست در پي برده، تحقيق نمايند و از آن قرار ابواب جمع و در نسخه‏ي خود جمع مي‏نمايند /
نقد 1 تومان 3562 دينار
جنس 55 خروار 16 من
مزرعه‏ي ترسن‏آباد (30)چون جمع قديم و عملکرد قوي‏ئيل مساوي، لهذا مبلغ / و مقدار مزبور در ميزان قديم و عملکردي، هر دو داخل شد /
نقد 8245 دينار
جنس 10 خروار 66 من
مزرعه‏ي سيد عبدالله(31)از بابت رسد اربابي /
نقد 4 تومان 2734 دينار
جنس 33 خروار 84 من
از بابت مالوجهات که بايد سرکار جديدي، و متولي و متصدي محال مزبوره بار جمع خود داشته داد و ستد نمايند.
نقد 1 تومان 2734 دينار
جنس 16 خروار 66 من
به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل موافق استمرار
نقد 2585 دينار
جنس 11 خروار 66 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
نقد (پارگي فرمان)
جنس 5 خروار 62 من
... که با سرکار قديمي و سهوا مال و منال را يکجا به قلم داده‏اند
... مقدار مزبور، در سرکار قديمي ابواب جمع شد
نقد (پارگي سند)
جنس 30 خروار
مزرعه‏ي عمادآورد (32)(پارگي سند) از بابت مالوجهات به شرح ترسن‏آباد. مزرعه‏ي عمادآورد است /
نقد 1500 دينار
جنس 14 خروار 25 من
مزرعه‏ي دو واريز شهريار توابع محمودآباد (33)چون جمع قديم و عملکرد قوي‏ئيل مساوي است / لهذا مقدار مزبور در هر دو ميزان داخل است / 10 تومان
باغات و غيره
نقد 9 تومان 3000 دينار به عمل آمده‏ي قوي ئيل
جنس 26 خورار 40 من تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي ئيل
نقد 9 تومان 1000 دينار
نقد 2000 دينار
جنس 9 خروار
باغات واقعه ايلمان دولاب چون جمع قديم ندارد عملکرد قوي‏ئيل در هر دو ميزان جمع شده / مباشرين سرکار جديد هرگاه جمع قديم طاحونه‏ي مزبوره معلوم شود از آن قرار ابواب جمع نمايند / 9 تومان
جديدي 15 تومان عن کل 26 خروار 40 من
رضا طباخ،...، مردانک، مسيح، به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل، تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
نصير، ميرصفي، شاه محمدحسين، ميرمؤمن، 17 خروار 40 من
حاجي محمدحسين، موسي کاظم، برخوردار گداعلي، اويس
حاجي باقر، عزيز، رضا
8000 دينار
به عمل آمده‏ي قوي‏ئيل 4000 دينار
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل 2000 دينار
مستغلات (34)و غيره که موافق طومار مستوفي آستانه‏ي مقدسه و نسخه‏ي ميرجلال متولي سابق(35)، و در تحت موقوفات جديدي نوشته شده و حال متولي شرعي اوقاف قديمي مي‏نمايد که موافق استمرار سنوات سابقه‏ي وقف‏نامچه‏ي کل موقوفات قريه‏ي خيرآباد که اصل روضه‏ي مقدسه / در آن واقع است(36)داخل قديمي، و دخل به موقوفات جديدي ندارد؛ لهذا بايد وقف‏نامجاتي که در باب قديمي بودن مستغلاتي که در تحت همين مستغلات نوشته شده، در دست بوده باشد، به نظر عالي جاه بيگلربيگي تهران رسانيده هرگاه مشاراليه نظر به اسناد و استمرار تصديق قديمي بودن / و وقفيت آنها نمايد، به شرحي که در طومار مزبور نوشته شده، داخل موقوفات محال قديمي و در وجه آستانه‏ي مقدسه برقرار و الا عالي جاه بيگلربيگي مشاراليه، به موجبي که در رقم قضاشيم تعرض يافته به تصرف فضيلت‏پناه متولي اوقاف جديدي و متصدي دهد که در سر کار / جديدي ابواب جمع خود، و در نسخه‏جات داخل نمايند.
نقد، جنس
26 تومان، 4 خروار
2614 دينار، 92 من و 3 سير
بقيه
18 تومان
2614 دينار
از بابت عملکرد قوي‏ئيل مستغلات که داخل جمع قديم شده، تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
8 تومان
به عمل آمده قوي‏ئيل 18 تومان
زاويه‏ي مقدسه به علت خرابي در قوي‏ئيل چيزي به عمل نيامده عن
سبزي‏کار زاويه‏ي مقدسه به علت خرابي چيزي به عمل نيامده
جمع قديم، عن جمع قديم
نقد، جنس
9 تومان، 4 خروار
7614 دينار، 92 من و 3 سير
18 تومان عن عملکرد بقيه‏ي جمع قديم 10 تومان
تفاوت که در قوي‏ئيل به عمل آمده و در نسخه‏ي جمع قديم جمع شد 8 تومان
از بابت قريه‏ي مردهاباد و مزارع تابعه از قرار نسخه‏ي مستوفي موقوفات ممالک محروسه
قريه‏ي مردهاباد قريه‏ي نعمت‏آباد(37)قريه‏ي دولاب غار ري
نقد، جنس
301 تومان، 337 خروار
9771 دينار، 13 من
مزرعه‏ي اسلکه و زرگنده و بالغ‏آباد و چهارهرز بالتمام
مزرعه‏ي... آغاج بالتمام
به عمل آمده، تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل
نقد، جنس
91 تومان، 240 خروار
8200 دينار
قريه‏ي مردهاباد و مزارع تابعه به شرح فوق سوي اسلکه و زرگنده و چهار هرز و دولاب چون علي حده به اجاره داده شده در محل خود برآيند
نقد، جنس
210 تومان، 97 خروار
1571 دينار، 31 من
مزرعه‏ي اسکله و زرگنده و چهارهرز شمران که منال با مردهاباد يکجا جمع است عن رسد مال حفاري که در تحت مع قديم جمع و در دفعه تفاوت به شرح فوق به ميزان رفته.(38)
نقد، جنس
309 تومان، 335 خروار
6651 دينار، 71 من
نقد، جنس
3119 دينار، 665 من
به عمل آمده قوي‏ئيل از قرار نسخه مقيد التزام متولي و مشرف و مستوفي قريه‏ي مزبور
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي‏ئيل‏
مقرري عملکردي قوي‏ئيل بعد از وضع.......... مستأجران از قرار سند
اجاره 22 تومان
نقد، جنس
19 تومان، 240 خروار
8100 دينار
نقد، جنس
287 تومان، 95 خروار
8551 دينار، 71 من
تتمه به ميزان مي‏رود، تتمه به ميزان مي‏رود
بلامبلغ و مقدار از بابت عشر قريه‏ي خيرآباد که در سنه‏ي قوي‏ئيل بر اساس عطائي مرسومي زراعت، حبه و ديناري مهم‏سازي نکرده و جمع دفتري ندارد. بلامبلغ و مقدار
يادداشتهاي ثبتي سند
در سر کار اوارجه ثبت شد / ثبت دفتر موقوفات شد / ثبت دفتر بنيچه‏ي ديوان اعلي شد / ثبت... شد / ثبت در سرکار عالي شد / ثبت سرکار نظارت شد.

پي نوشت :

1- محمدعلي هدايتي، آستانه‏ي ري، 1344 ش، ص 83.
2- همان، ص 86.
3- سيورغال يا تيول عبارت بود از درآمد ملکي که از طرف سلاطين، در ازاي خدمت يا به عنوان هديه به بزرگان و يا اماکن مقدسه واگذار مي‏شد، در حالي که ملک در ملکيت ديوان باقي مي‏ماند.
4- سطر 15 فرمان.
5- جهانداري، کيکاوس، نظام ايالات دوره‏ي صفوي، تهران، 1349 ه.ش، صص 196 ، 178 ، 176.
6- همان.
7- همان، ص 198.
8- دستورالملوک، چاپ محمدتقي دانش‏پژوه، بي‏جا، بي‏نا، بي‏تا.
9- همان، ص 27.
10- جهانداري، همان، ص 107 ،44.
11- تذکرةالملوک، تصحيح سيد محمد دبير سياقي، تهران، 1332 ه.ش، ص 3.
12- از سران سپاه و محارم شاه طهماسب اول که در 965 ه.ق درگذشت.
13- يکي از سرداران سپاه شاه طهماسب که در 954 ه.ق مأمور جنگ با القاص ميرزا، پسر ياغي شاه شد.
14- پسر چرکين حسن تکلو که به للگي بهرام ميرزا و القاص ميرزا، فرزندان شاه طهماسب، منصوب شد ولي به علت مخالفت‏هايي که از او به ظهور مي‏رسيد، در 950 ه.ق به فرمان شاه کشته شد.
15- زينب بيگم، فرزند چهارم شاه طهماسب، زني نيکوکار بود که از او موقوفات زيادي به نام چهارده معصوم - عليهم‏السلام - باقي مانده است و در 1050 ه.ق وفات يافت.
16- پيش از «متولي شرعي» با خطي جديدتر از خط فرمان نوشته شده است: «ميرزا محمدعلي». يعني ميرزا محمدعلي متولي شرعي قديمي به درگاه جهان‏پناه آمد (درباره‏ي توليت او رک: هدايتي، همان، ص 101).
17- قريه‏ي مردهاباد شهريار همين مردآباد کنوني کرج است. اين قريه را شاه عباس اول صفوي در 1005 ه.ق بر آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) وقف نموده و توليت آن را به شيخ‏الاسلام بهاءالدين محمد شيخ‏بهايي واگذار کرده است. وقف‏نامه جزو اسناد خانوادگي نويسنده است و از موقوفات جديده محسوب مي‏شود.
18- وقر معادل وزني بوده است که يک خر يا قاطر حمل مي‏کرد و تقريبا مطابق 70 کيلوگرم است (ديانت، ابوالحسن، فرهنگ تاريخي سنجش‏ها و ارزش‏ها، ج 1، تبريز، 1367 ه.ش، ص 484).
19- مزرعه‏ي ايلمان که امروز اليمون خوانده مي‏شود، به جنوب شهر ري متصل و از موقوفات جديده‏ي شاه طهماسب صفوي بود و اکنون جزو شهر شده است.
20- اين مزرعه، که امروز خلازير ناميده مي‏شود، در چند کيلومتري جنوب غربي تهران قرار داشت و اکنون جزو شهر شده است. سه دانگ و ربع مشاع از اين قريه را زينب بيگم دختر شاه طهماسب در 997 ه.ق وقف آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) کرده و توليت آن را به امير مجدالدين بن امير حسام‏الدين ابراهيم سپرده و به همين جهت با اينکه از موقوفات خاندان صفوي است، جزو موقوفات قديمي به حساب مي‏رود و از قراء غار غربي است.
21- فرد، در فرهنگ تاريخي سنجش‏ها و ارزش‏ها (ج 1، ص 315) معادل 3/7500 هکتار معين شده است ولي در اصطلاح زراعتي شهر ري، مقدار زميني را که يک گاو در يک روز شخم مي‏زند فرد و يک چهارم آن را پا مي‏نامند.
22- اين نام را در آستانه ري و ري باستان (کريمان، حسين، ج 2، تهران، 1349 ه.ش، ص 561) آبروهه نوشته‏اند ولي در همه‏ي اسناد و فراميني که به نظر نگارنده رسيده، از جمله همين فرمان، به وضوح استروهه نوشته شده است. اين مزرعه جزو بلوک سيورقرج بوده که از وسيع‏ترين بلوکات ري به شمار مي‏رفته است و به نوشته‏ي حمدالله مستوفي در نزهةالقلوب شامل 90 پارچه ديه بوده که ورامين و خاوه از معظم قراء آن به شمار مي‏رفته‏اند. موضع اين دهستان که اکنون از ميان رفته دقيقا معلوم نيست. ظاهرا بين بلوک خوار و شهر دماوند کنوني قرار داشته و ايوان کيف يکي از قراء باقي‏مانده‏ي آن است. محل مزرعه‏ي استروهه نيز معلوم نيست. شاهلقلي مهردار، در زمان شاه طهماسب اين مزرعه را وقف کرده و توليت آن را به سيد خليل‏الله و سيد عنايت‏الله از احفاد سيد شريف‏الدين حسين داده و از موقوفات قديمي به شمار مي‏رفته است.
23- دولاب، محل معروفي است در جنوب شرقي تهران که در سنوات اخير متصل به شهر بود و اکنون به کلي داخل شهر تهران و از قراء قديمي ري است که نامش در متون قرون اوليه‏ي پس از هجرت آمده است. به احتمال زياد از موقوفات شاه طهماسب است و جزو موقوفات جديدي بوده است.
24- اين نام را در هيچ‏يک از متون نيافتم. موضع آن هم معين نيست. از طرز تنظيم اين سند چنين به نظر مي‏رسد چنين به نظر مي‏رسد که يکي از مزارع تابعه‏ي قريه‏ي دولاب بوده و از موقوفات جديد شمرده مي‏شده است.
25- مزرعه‏ي آبه که اکنون به ده خير معروف است، در جنوب شرقي شهر ري قرار دارد و امروزه به شهر متصل شده و از موقوفات قديمي آستانه به شمار مي‏رود که دو دانگ آن را سيد شرف‏الدين حسين، نخستين واقف و متولي شرعي موقوفات آستانه، که متوليان قديمي از اولاد و احفاد او بوده‏اند وقف کرده است و از معدود رقباتي است که هنوز در تصرف آستانه باقي و جزو دهستان غار شرقي است.
26- بهشتي، از قراء غار غربي، در جنوب غربي شهر ري به فاصله دو سه کيلومتر، سر راه قم واقع بود و امروز به کلي جزو شهر ري شده است. احتمالا از موقوفات شاه طهماسب بوده که نادرشاه به عنوان خالصه مصادره کرده و در زمان پهلوي اول جزو خالصجات مملکتي به اشخاص فروخته شده است و اکنون جزو موقوفات مرحوم ميرزا محمودخان افشار است.
27- محمودآباد شهريار، اين قريه نيز جزو خالصجات بود و اکنون نيز در موضع خود هست (فرهنگ آبادي‏ها و مکان‏هاي مذهبي کشور، مشهد، آستان قدس رضوي و بنياد پژوهش‏هاي اسلامي، 1367 ه.ش، عرض جغرافيايي آن را 35 درجه و 26 دقيقه طول جغرافيائيش را 51 درجه و 35 دقيقه نوشته است).
28- چال ماهيان، چنان که در زمان اشرف معدوم بود اکنون هم معدوم و ناشناخته است.
29- مافتان که امروز مافتون خوانده مي‏شود از قديم‏ترين موقوفات آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) است. سه دانگ آن را امير قباد و سه دانگ ديگر را اميرفولاد قيا در اواسط قرن هشتم هجري قمري وقف کرده و توليت آن را به سيد شرف‏الدين حسين و فرزندش سيد علي شاه داده‏اند. از قراء غار غربي و در شش کيلومتري جنوب غربي شهر ري در مجاورت بهشت زهرا و قريه‏ي کهريزک قرار دارد.
30- ترسناباد که آن را درسون‏آباد نيز مي‏نامند جزو قراء غار غربي است. در هيچ‏يک از اسناد و فرامين به وقفيت آن اشاره نشده ولي در سند مورخ 950 ه.ق مندرج در کتاب آستانه‏ي ري (ص 81 (يکي از تقاضاهاي سادات از شاه طهماسب چنين بوده است: «چون مزرعه‏ي ترسناباد ملک فقيران است و به مبلغ شش هزار و نهصد و چهار تبريزي به تيول ايالت‏پناه حسين خان سلطان مقرر است؛ اگر حقوق ديواني آن را داخل ضروريات سرکار آستانه‏ي متبرکه نمايند که صرف آنجا بشود، از تکاليف تيول‏دار فارغ بوده، موجب رفاه حال سادات و معموري آنجا شود» و شاه با اين تقاضا موافقت کرده است. با اين وصف مي‏توان گفت که تنها حقوق ديواني آن سيورغال آستانه بوده است.
31- در فرامين و اسناد ديگر نام مزرعه را سيد عبدالله ابيض نوشته‏اند. همين امام‏زاده عبدالله معروف واقع در شمال شهر ري است که اراضي آن در يک قرن اخير تبديل به گورستان شده است. سه دانگ آن را يکي از اميران قرن نهم هجري قمري به نام مير غياث‏الدين محمود وقف کرده و جزو موقوفات قديمي آستانه بوده است. پدر مير غياث‏الدين مزبور به نام ميرکمال، در زمان يورش تيمور، فرمانرواي ساري بوده که با شفاعت سيد برکه، او و پسرش مورد شفقت قرار گرفتند و پس از آنکه تيمور بر اسکندر شيخي غلبه کرد، در اواخر 806 ه.ق آمل را به امير غياث‏الدين بخشيد.
32- عمادآورد مزرعه‏اي بود در جنوب شهر ري و متصل به شهر و مزرعه بهشتي که اکنون جزو شهر شده است. حقوق ديواني آن همراه با ايلمان، استروهه، ده خير، مافتان، نرمين، هوسنه، چشمه‏شاهي، سيد عبدالله ابيض مبارک‏آباد (خيرآباد)، علائين، بهشتي، غياث‏آباد، ترنس‏آباد، جلال‏آباد يورث غارري سيورغال آستانه مقرر و ابواب جمع موقوفات، جديدي بوده است (آستانه ري، ص، 97، فرمان مورخ 1066 ه.ق شاه عباس دوم).
بايد توجه داشت که از رقبات فوق‏الذکر همگي يا قسمتي از مزارع ايلمان استروهه، ده خير، مافتان، مزرعه‏ي سيد عبدالله ابيض، مبارک‏آباد (خيرآباد)، هوسنه و علائين ملک وقفي آستانه بوده ولي حقوق ديواني اين املاک نيز مانند عمادآورد، نرمين، چشمه‏شاهي، بهشتي، غياث‏آباد و جلال‏آباد، سيورغال آستانه به حساب مي‏آمده است.
33- واريز شهريار از توابع محمودآباد. به اين نام در ستون اشاره‏اي نشده اما در فرهنگ‏آبادي‏هاي کشور، از قريه‏ي واريش نام رفته است و عرض جغرافيايي آن 35 درجه و 49 دقيقه و طول جغرافيايي آن 51 درجه و 10 دقيقه ذکر شده که به طول و عرض جغرافيايي محمودآباد خيلي نزديک است. بنابراين مي‏توان گمان برد که واريش کنوني همان واريز قديم است که از موقوفات جديدي عصر صفوي بوده است.
34- يکي از موارد اختلاف متوليان قديمي و جديدي مستغلات آستانه بوده است زيرا ملک آنها از موقوفات قديمه و غالبا جزو مبارک‏آباد (خيرآباد) بود ولي ساختمان‏هاي آنها به هزينه‏ي شاه طهماسب احداث شده بود از اين حيث از موقوفات جديدي به حساب مي‏آمد.
35- يکي از موارد اختلاف متوليان قديمي و جديدي مستغلات آستانه بوده است زيرا ملک آنها از موقوفات قديمه و غالبا جزو مبارک‏آباد (خيرآباد) بود ولي ساختمان‏هاي آنها به هزينه‏ي شاه طهماسب احداث شده بود از اين حيث از موقوفات جديدي به حساب مي‏آمد.
36- مبارک‏آباد معروف به خيرآباد غار ري، سرزميني است که بقعه‏ي مطهر و بيوتات و ديگر مستحدثات آستان حضرت عبدالعظيم (ع) در آن قرار گرفته است. طغرل نامي در اواسط قرن هشتم هجري قمري اين مزرعه را وقف کرده و توليت آن را به سيد شرف‏الدين حسين سپرده است.
37- نعمت‏آباد از قراء غار غربي به فاصله‏ي چهار - پنج کيلومتر در جنوب غربي تهران، سر راه ساوه قرار دارد. درباره وقفيت آن چيزي به نظر نگارنده نرسيده و جز در اين فرمان نامي از آن نرفته است. احتمالا حقوق ديواني آن در عصر صفويه به سيورغال آستانه‏ي مقرر شده است.
38- دو نام از اين چهار مزرعه يعني زرگنده و چهارهرز (چالهرز) تاکنون تغيير نيافته و محل آن معلوم و معروف است ولي اسکله و بالغ‏آباد نامشان عوض شده و از خاطرها رفته است و موضعشان مشخص نيست؛ اما از مفاد فرامين و اسناد روشن است که اين دو نيز در مجاورت زرگنده و چهار هرز و از موقوفات جديده بودند و تا 1229 ه.ق در وقفيت آنها کم‏ترين ترديدي وجود نداشته است. (آستانه‏ي ري ص 109) محمدشاه قاجار زرگنده را به سال 1260 ه.ق به وزيرمختار روس واگذار کرده ولي علت خارج شدن سه مزرعه ديگر از تصرف وقف روشن نيست چون ساليان دراز پس از خالصه شدن موقوفات در عهد نادرشاه، اين مزارع همچنان به آستانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) تعلق داشته‏اند.

منبع: ميراث جاويدان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.