فرمان اشرف افغان و موقوفات آستانهي حضرت عبدالعظيم
مقدمه
موقوفات) برانگيخته، به طوري که در اواسط قرن دهم هجري قمري که شاه طهماسب به توسعه و ترميم و تنظيم امور آستانه همت گماشته بوده براي تشخيص متوليان شرعي، ناچار از مراجعه به مجلس تحقيق و تفتيش اوقاف شده است و اين مجلس پس از مطالعهي اسناد و وقف نامجات، از ميان مدعيان مختلف دو نفر را را به نامهاي امير حسامالدين ابراهيم بن امير ناصرالدين خليل الله به عنوان متوليان شرعي موقوفات قديمهي آستانه برگزيده است (2)پس از آن، پادشاه مزبور خود نيز رقبات چندي را بر آستانه وقف کرده و يا به سيورغال(3)مقرر داشته ولي توليت آن را به خاصهي شريفه واگذار کرده که زير نظر وزير يا يکي از صدور وقت اداره ميشده است.
اقدامات شاه طهماسب دربارهي تشخيص متوليان شرعي، اگرچه در برههاي از زمان، نسبتا کارگشا و موجب نظم و ترتيب آستانه بوده است ولي پس از دو - سه نسل که اعقاب متوليان شرعي، از نو رو به افزايش گذاشت، و اختلافات آنها با يکديگر از يک سو و با متوليان انتصابي از سوي ديگر بالا گرفت، بر مشکلات سابق چنان افزود که گاهي کار به «مناقشات جاهلانه» ميکشيد (4)و مداخلهي سلاطين وقت را ضروري ميساخت.
فرمان اشرف، از فراميني است که در اين باره صادر شده است و از چند نظر اهميت بسيار دارد:
الف. چون اين فرمان با حضور شخص اشرف و مسؤولين امور آستانه تنظيم شده و جملهي «بالمشافهة العلية العالية» نيز در پشت سند نوشته شده است، گمان و احتمال اشتباه و خبط و خطا در آن بسيار اندک است.
ب. چون از اسناد و قبالات و وقفنامههاي موقوفات جديده، جز چند مورد معدود، سندي در دست نيست؛ ذکر نام کليهي اين موقوفات و تشخيص عوايد و طرز نگاهداري حساب و ابواب جمعي آنها که بدين تفصيل در هيچ سند ديگر نيامده است، بسيار مفيد و کارگشاست.
ج. تشخيص متولي شرعي و ذکر نام متوليان انتصابي و تعيين حدود و وظايف هر يک از آنها، از نکات قابل توجه اين فرمان است.
توضيح دربارهي چند اصطلاح
الف. خاصه يا خاصهي شريفه: در اوايل پادشاهي صفويان کليهي سرزمينهاي ايران به دو دسته تقسيم ميشد:
1. ايالات ولاياتي که حکومت آنها به سرداران بزرگ و مقربان درگاه به تيول داده ميشد و مالياتشان اختصاص به هزينههاي عمومي کشور داشت. ولي در همين سرزمينها نيز بعضي از اراضي متعلق به شخص شاه بود که آن را «خالصه» ميناميدند (5)
2. ايالات و ولاياتي که يکسره ملک شاه بود و عوايدشان مستقيما به خزانهي شخصي او ميرفت و آنها را «خاصه» يا «خاصه شريفه» ميخواندند (6)هر چند به نظر ميرسد که گاهي اصطلاح خالصه و خاصه به يک معني به کار ميرفته است؛ زيرا دربارهي يکي از کاروانسراهاي يزد که به شاه عباس اول تعلق داشت عبارت «خالصهي سرکار و خاصهي شريفه» به کار رفته است(7)و شايد يکي بودن اين دو اصطلاح باعث شد که نادرشاه افشار همهي موقوفات خاصهي آستانهي حضرت عبدالعظيم (ع) را به عنوان خالصه ضبط کرد و در زمان پهلوي اول که کليهي خالصجات دولتي را به نفع دولت فروخت، اين موقوفات نيز به عنوان خالصه به اشخاص مختلف فروخته شد و بدين ترتيب مهمترين موقوفات اين آستانه براي هميشه از دست رفت.
ب. متولي و وظايف او: نخستين متني که به شرح وظايف متوليان پرداخته، کتاب دستورالملوک نوشتهي ميرزا رفيعا است که هر چند در زمان سلطنت شاه سلطان حسين (1135 - 1105 ه.ق) تدوين شده ولي به طوري کلي مربوط به سازمانهاي عصر صفوي است که از زمان شاه طهماسب اول شکل گرفته و به تدريج تکامل يافته(8)و تا اواسط عصر قاجاريه ادامه داشته است.
در فصل چهارم و پنجم اين کتاب، وظايف متوليان آستانهي مقدسهي حضرت عبدالعظيم (ع) را مانند وظايف متولي حضرت معصومه (س) چنين ذکر کرده است:
نظم و نسق سرکار مزبور از انتظام کارخانجات و تغيير و تبديل و تنبيه عمله و حفاظ و ارباب وظايف و منسوبان آستانه و مباشرين محال و مستغلات موقوفهي آنجا و ساير امور جزئي و کلي آن آستان به تصديق و تجويز و صوابديد متولي آن آستان ميباشد و در بعضي از آستانهها عشر موقوفات و در بعضي ده نيم در وجه متوليان مقرر است (9)
اما چنين به نظر ميرسد که مقصود از اين مقام، متولي موقوفات خاصه است که زير نظر صدر خاصه انجام وظيفه ميکرده و علاوه بر توليت موقوفات خاصه، سمت مدير يا رياست کل آستانه را هم بر عهده داشته است.
گاهي مقام توليت يکي از آستانهها با يک سمت درباري ديگر توأم ميشد، چنان که در قرن دهم هجري قمري توليت آستانهي حضرت عبدالعظيم (ع) يکي از سمتهاي جنبي ايشک آقاسي (رئيس تشريفات سلطنتي) بود و يا شغل حکومت را با سمت توليت بقعهاي که در محل قرار داشت، يکي ميکردند تا بدين وسيله رعايت دستورها و قوانين مذهبي نيز با او باشد (10)اگر همچنين نبود، باز رسيدگي به مسائل کلي و رفع اختلافاتي که در نحوهي اداره امور پيش ميآمد، منوط به نظر بيگلربيگي يا حاکم محل بود؛ چنان که در همين فرمان، اشرف افغان تفکيک بعضي از موقوفات قديمه و جديده را که ما به الاختلاف متوليان آنها بوده به عهدهي عالي جاه بيگلربيگي تهران گذاشته است.
ج. انواع متوليان: 1. متولي شرعي، که توليت موقوفه منصوصا به او واگذار بود. مؤلف تذکرةالملوک مينويسد:
مجملا عزل و نصب مباشرين موقوفات اگر تفويضي بوده باشد، به صدور خاصه و عامه متعلق است و اگر شرعي باشد، هيچ يک از حکام شرع و صدور را مدخليتي در آن نيست. بلکه شرعا هر کس را واقف اوقاف متولي و صاحب اختيار قرار داده باشد، مباشر خواهد بود و تغيير آن مخالف شريعت مقدسهي نبوي است (11)
2. متول قديمي، اصطلاحي است که در اسناد و فرامين آستانهي حضرت عبدالعظيم (ع) دربارهي متوليان شرعي که از احفاد سيد شرفالدين حسين بودهاند به کار رفته است.
3. متول استصوابي، به کسي گفته ميشد که متوليان ديگر، اعم از شرعي و تفويضي، وظايف خود را با صوابديد او انجام ميدادند.
4. متولي تفويضي کسي بود که توليت موقوفه از طرف مقامات ذيصلاح به او تفويض ميشد.
5. متولي جديدي، اين اصطلاح در اسناد و فرامين آستانه براي کساني به کار رفته که از قرن دهم هجري قمري به بعد، پس از واگذاري توليت موقوفات سلطنتي به خاصهي شريفه، از سوي شاه يا يکي از صدور به مقام توليت منصوب شدهاند.
قابل ذکر است که در همان زمان نيز هرگاه توليت موقوفهاي به متوليان شرعي آستانه واگذار ميشد، آن را موقوفهي قديمي ميناميدند مانند رقباتي که خليفه شاهقلي مهردار (12) و حسين خان روملو (13)و غازيخان تکلو(14)از سرداران شاه طهماسب وقف کردهاند و يا قريهي خلازير که زينب بيگم دختر او (15)در سال 997 ه.ق وقف کرده است
ولي چون توليت اين موقوفات به متوليان شرعي از احفاد سيد شرفالدين داده شده، همه جا از آنها با عنوان موقوفات قديمه ياد شده است.
مشخصات فرمان
روي فرمان، مربوط به تعيين متوليان قديمي و جديدي و توصيههايي دربارهي همکاري آنها با يکديگر است و در پشت سند به تفصيل به ذکر رقبات موقوفه و تشخيص عوايد و مقايسهي درآمدهاي سنواتي با قويئيل (سال تنظيم سند) و وظايف متوليان و متصديان و مستوفيان پرداخته و در پايين صفحه، کنار جملهي «بالمشافهة العلية العالية»، مهري چهارگوش با ابعاد 2 ضربدر 2 سانتيمتر مربع با اين سجع به چشم ميخورد:
اشرف شاهان که باشد صاحب تاج و نگين
هر که پاس دولت او داشت ميگردد [مهين]
اين مطلب که چرا مهر شاه، در پايين صفحه و پشت صفحه فرمان خورده است را شايد بتوان چنين توجيه کرد که چون اين قسمت متضمن ذکر عوايد و طرز نگاهداري حساب و مسؤوليت آستانهداران بوده، اشرف با زدن مهر خود در ذيل صفحه، مطالب و مضامين آن را مشخصا تسجيل کرده است.
سبک نگارش اين فرمان به رسم مستوفيان آن عصر، نامأنوس و گاه مبهم و حتي در بسياري از موارد جملات آن فاقد فعل است.
روي فرمان
2.... متولي شرعي قديمي(16)به درگاه جهانپناه آمده به عرض رسانيد که توليت قديمه ابا عن جده به مشاراليه مرجوع و اوقاف جديد به ميرزا جلال طهراني و غيره از سادات بوده...
3.... اوقاف جديده سرکار مذکور را به ملا مصري... ارزاني داشتيم که به هيچوجه منالوجوه، مدخل در موقوفات قديمهي محل المزبور و امور متعلقه به مزارات منوره ننموده سواي
4. قريهي مردهاباد (17)که از جملهي اوقاف جديديه و در معاملهي هذه السنه ضبط و نسق آن به فضيلت شعار، ملا عاشور مقرر شده. توليت کل تتمهي اوقاف جديديهي مذکوره و ضبط و نسق زراعت و داد و ستد آن را به مبلغ و مقداري
5. که به شرح طومار علي حده، متولي سرکار آستانهي منوره و مستوفي موقوفات ممالک، به قيد التزام و در تفصيل ضمن، دخلا خرجا مشخص و به قلم داده، ابواب جمع نمودهاند.ملا مصري مشاراليه مختص خود دانسته
6. و در نظم و نسق و داد و ستد آن، بذل جهد موفور به منصهي ظهور رسانيده، با اطلاع و استصواب متصدي و مستوفي جديد که در اين وقت تعيين شده، نقد و جنس حاصل و منافع آن را ضبط و
7. جمع نموده، در تکثير زراعات و نماي حاصل و آبادي بايرات، مسامحه و مساهله ننموده، حقالتوليهي خود را از سواي عشر محصول قريهي مردهاباد، که از سمت توليت او موضوع و مستثني است از ساير اوقاف
8. جديديه از آنچه در هر سال حاصل آن به عمل آيد، از قرار عشر، به دستور متوليان سابقهي آن توليت پناه، به انضمام مبلغ پنجاه تومان که در معاملهي قويئيل، حسبالرقم مبارک در وجه آن توليت شعار
9. و مقدار يکصد و بيست وقر(18)جنس که دهر وجه تلامذهي او مقرر بوده، کماکان مستمر و برقرار دانسته، سال
به سال بازيافت و ده نيم متصدي و صد سهي مستوفي جديد را که در تفصيل ضمن به خرج اعتبار شده،
10. واصل و عايد نموده، تتمهي حاصل اوقاف جديديه را، به شرح ضمن ابواب جمع خود، و سال به سال نسخهي منقحهي مشخصه بر مبلغ و مقدار آن در دست داشته و به مهر خود و متصدي و مستوفي سرکار مذکور که
11. که (کذا) از ديوان تعيين شدهاند رسانيده، انفاذ درگاه خلايق اميدگاه نمايد که بدانچه ثانيا مقرر گردد، از آن قرار معمول دارد و حقابهي آب ايلمان (19)من محال اوقاف جديديه را که بعد از
12. شرب باغات و حمامات و باغچه خانهها [زاويهي متبرکه] که به محل زراعت وقف جديد شرب ميشود، به شرحي که در رقم متولي موقوفات قديم تفصيل يافته، عمل و موافق مساحت معمول از
13. از (کذا) قرار مساحت نامچهي علي حده... بر اين موجب بازيافت و از قرار برآورد ابواب جمع خود دانسته، در شرب آب مذکور به اراضي باغ و باغچهي زاويهي متبرکه
حقابهي باغ و باغچهي نو درآمد که تاک و اشجار آن به غرس جديد منغرس شده باشد
حقابهي باغ و باغچه که اشجار و تاک آن به حد کمال رسيده باشد جريبي 7500 دينار
سال اول جريبي 400 دينار
سال دويم جريبي 1000 دينار
سال سيم جريبي 3000 دينار
سال چهارم به دستور اشجار کامله باغات دايره جريبي 7500 دينار
14. ممانعت ننموده مزاحمت خلاف حساب نرساند و در باب مستغلات زاويه و سبزيکار و زاويهي مقدسه، به شرحي که در رقم متولي سرکار جديد مقرر گرديده، از آن قرار
15. معمول و آن توليت پناه و متولي قديم مدخل در امور مختصهي يکديگر ننموده، هر يک مساعي جميلهي خود را در انجام و اتمام خدمات متعلقهي به خود به منصهي ظهور رسانند، متعرض و مزاحم حال
16. يکديگر نشده، در کمال موالات و مواسات سلوک مسلوک داشته، معاونت يکديگر را لازم شمرده، مباينت و مناقشهي جاهلانه را متروک دانند و چون صلاحيت شعار ملاعاشور هر ساله متولي
17. و متصدي قريه مردهاباد، و حاصل و مناقع آن نقدا جنسا وقف جديد آستانهي منورهي مذکور و به صرف شيلان و مواجب عملهي مطبخ و چراغخانه و سوخت مشاعل آستانهي منوره مقرر بوده،
18. و از ابتداء هذه السنه از مصارف مذکوره مقطوع و به ضبط و تصدي ملاعاشور مقرر گرديده که کل نقد و جنس محل مزبور را، متصدي مؤمي اليه از قرار جمع قديم، ابواب جمع خود
19. دانسته، از قراري که در هذه السنه محصولات آن را به عمل آورد، مستوفي سرکار جديد نسخهي منقحه بر آن درست داشته، به مهر خود متصدي مذکور، به اطلاع آن توليت شعار،
20. انفاذ درگاه جهانپناه و ملاعاشور متصدي، به علاوهي رسوم تصدي، حقالتويهي شرعي قريهي مذکوره را نيز نقدا جنسا مطالبه و از قرار عشر بازيافت نموده، کل تتمهي حاصل را در هذه السنه ابواب جمع متصدي دانسته، بيگلربيگيان
21. و حکام و عمال الکاء ري، به علت مالوجهات و متوجهات ديواني محال اوقاف آستانهي متبرکه، که به سيورغال سرکار مذکور مقرر و مستمر و مالا منالا ابواب جمع متوليان مزار
22. کثيرالانوار است، مطلقا متعرض احوال ايشان و رعايا و زارعين و مباشرين امور اوقاف قديم و جديد سرکار موقوفات مذکوره نشده، از ساير استصوابيات
23. و عوارضات مملکتي نيز معاف و مسلم و مرفوع القلم شمرده، به همه جهت قلم و قدم کوتاه و کشيده دارند مستوفيان عظام کرام ديوان اعلي رقم اين عطيه را
24. در دفاتر خلود ثبت و از شائبهي تغيير و تبديل مصون و محروس شناسند و هر ساله رقم مجدد طلب ندارند. [تحريرا في شهر ذيقعدة الحرام سنهي 1140]
پشت فرمان
در اين قسمت، تفاوت عملکرد سنواتي هر يک از رقبات با عملکرد قويئيل سنهي 1140 سنجيده شده و دربارهي ابواب جمعي و نگاهداري حساب آنها به متوليان و متصديان و مستوفيان کل و جزء، دستورالعملهاي لازم داده شده است. ضمنا چون در مورد قديمي يا جديدي بودن بعضي از رقبات، متوليان قديمي (شرعي) و جديدي (تفويضي) اختلاف نظر داشتهاند در اين باره نيز اظهارنظر شده و تکليف هر يک از آنها مشخص شده است.
متن پشت فرمان
حقالشرب باغ و باغچهي نو درآمد که تاک و ساير اشجار آن به غرس جديد منغرس شده باشد
سال اول جريبي چهارصد دينار
سال دويم جريبي هزار دينار
سال سيم جريبي سه هزار دينار
سال چهارم به دستور باغات کامله جريبي 7500 دينار
حقالشرب باغچه و باغات کامله که اشجار و تاک آن به حد کمال رسيده جريبي 7500 دينار
مينمايند. متولي محال موقوفات جديدي و متصدي در نظر داشته باشند که به نحوي که در فوق / متوليباشي موقوفات قديمي تصديق نموده، از آن قرار از صاحبان باغات مطالبه و ابواب جمع / خود، و زياده مزاحمتي نرسانند.
بازيافت و ابواب جمع خود نمايند و مبلغ 9268 دينار نقد / و مقدار 20 خروار و 82 من جنس که به سيورغال غير آستانه مقرر بوده و قطع داد و ستد آن با بيگلربيگي است /
نقد 30 تومان 2047 دينار
جنس 601 خروار 59 من
به عمل آمدهي قويئيل بعد از وضع کسر اجارهي معمولي مستأجران به شرح فوق که مستوفي سرکار مزبور نوشته
نقد 20 تومان 8000 دينار
جنس 249 خروار 60 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
نقد 9 تومان 4047 دينار
جنس 351 خروار 99 من
مزرعهي خوراذيل (20)عن رسد يک دانگ و نيم و ربعي از يک فرد (21) وقفي جديد که هر ساله مباشرين اوقاف مزبوره مبلغي / نقد و مقداري جنس، از بابت مالوجهات رسد وقفي جديدي متعلق به ديوان را مهمسازي گماشتگان / عالي جاه بيگلربيگي تهران مينمايند و مزرعهي مزبوره به شرح ايلمان به اجاره عمل شده
نقد 7 تومان 32 دينار
جنس 69 خروار 83 من 5 سير
به عمل آمده قويئيل بعد از وضع کسر اجارهي معمولي مستأجران
نقد 4 تومان 3700 دينار
جنس 17 خروار 72 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
نقد 2 تومان 2632 دينار
جنس 57 خروار 64 من 5 سير
مزرعهي استروهه(22)عن رسد سه دانگ وقفي جديد که به اجاره به اين قيد عمل شده / که دو ثلث اجاره را نقدا جنسا تماما و يک ثلث را از قرار توماني / هشت هزار دينار و خرواري هشتاد من مهمسازي ارباب حوالات / نمايند مقرر آنکه متولي و متصدي محال اوقاف جديدي تحقيقات لازمه / نمايند، هرگاه در مزرعهي مزبوره بذر و نسق و عوامل و ساير مصالح الاملاک / از قديم باشد، موافق حساب به دستور استمرار سند بازيافت / ابواب جمع خود و در نسخهجات مستوفي جزو، داخل جمع نمايند /
نقد 20 تومان 680 دينار
جنس 407 خروار 60 من
به عمل آمدهي قويئيل بعد از وضع کسر اجارهي معمولي مستأجران
نقد 11 تومان 8100 دينار
جنس 94 خروار 27 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
نقد 8 تومان 2580 دينار
جنس 313 خروار 33 من
قريهي دولاب(23)به شرح جزو که مال و منال قريهي مزبوره موافق نسخهي مستوفي موقوفات با مردهاباد / يک جا جمع است و جمع قديم در تحت قريهي مزبوره نوشته شده / و جزو الکاء ري قلم دادهاند. مستوفي و مستوفي جزو تخمين مال و منال قريهي مزبور را حسبالواقع نموده / ابواب جمع خود نمايند.
نقد 67 تومان 1088 دينار
جنس 121 خروار 55 من
از بابت تفاوت عملکرد قويئيل به شرح جزو
نقد موافق جمع قديم
نقد 57 تومان 1088 دينار
جنس 14 خروار 56 من
نقد 10 تومان
جنس 60 خروار
29 تومان و 1000 دينار منهاي 2 تومان و 3000 دينار، الباقي 26 تومان و 8000 دينار
قريهي دولاب از بابت 15 تومان آن و قطعات زمين واقعه در قريهي مزبوره حسبالقرار متولي شرعي که در سنهي قويئيل داخل سند اجاره برده شد و خود متصرف شد /
29 تومان 700 دينار 26 تومان 800 دينار
منهاي 2 تومان 900 دينار
مقرر و حسبالعمل
که معادل نقدي جمع قديم منظورشده 14 تومان 9930 دينار
که در عوض جنس جمع قديم منظور ميشود چون تسعير نامچه در نظر نبود مستوفي جزو حسبالواقع مشخص و از آن قرار جمع نمايد
11 تومان، 18 خروار
8070 دينار، 41 من
مزرعهي قريهي ويمکرد(24)چون جمع قديم در نظر نبود و از دفاتر ديواني به نظر نرسيد لهذا عملکرد قويئيل در تحت قديمي جمع، و در به عمل آمدهي قويئيل نيز منظور هرگاه ثاني / الحال معلوم شود، مستوفي جزو از آن قرار در نسخهجات ابواب جمع نمايد /
نقد 10 تومان
جنس 60 خروار
عن قطعات واقعه در قريهي دولاب، از بابت وقفي سرکار امامزاده حمزه که مقرر شد که ضبط شود
نقد 39 تومان 1158 دينار
جنس 34 خروار 44 من
به عمل آمدهي قويئيل 39 تومان 3000 دينار معادل نقدي جمع قديم 39 تومان، 1158 دينار
مقرر و حسبالعمل از بابت تفاوت نقدي عملکرد قويئيل در عوض جنس جمع قديم منظور ميشود / و قوي [ئيل] 4 هزار دينار 8 خروار، 18 من
13 خروار 71 من
از بابت تفاوت جنس جمع قديم الي عملکرد قويئيل مقررياي که فضيلتپناه متولي و متصدي و مستوفي جزو / سرکار مزبور، در باب جمع قديم تحقيقات لازمه نموده ثانيالحال آنچه محقق و محکوم به بود، از آن قرار / در نسخهجات ابواب جمع نمايند / 20 خروار، 73 من.
مالوجهات
نقد، جنس
15 تومان، 395 خروار
625 دينار، 18 من
به عمل آمدهي قويئيل نقد 8 تومان 4248 دينار
جنس، 281 خروار 81 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
نقد 6 تومان 6377 دينار
جنس 113 خروار 37 من
مزرعهي آبه مشهور به ده خير(25)از بابت مالوجهات دو دانگ اربابي
نقد 1 تومان 4953 دينار
جنس 32 خروار 86 من
به عمل آمدهي قويئيل
نقد 1 تومان 397 دينار
جنس 27 خروار 61 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
نقد 2556 دينار
جنس 5 خروار 25 من
مزرعهي بهشتي (26)که به شرح ايلمان به اجاره عمل شده
نقد 5 تومان 9021 دينار
جنس 177 خروار 37 من
به عمل آمدهي قويئيل بعد از وضع کسر اجارهي معمولي مستأجران
نقد 12 تومان 100 دينار منهاي 6 تومان و 1978 دينار که در عوض جنس داده شده
جنس 140 خروار 81 من بعينها 125 خروار 7 من
که در عوض تفاوت جنس نوشته ميشود به قرار وقري 4000 دينار، موافق تسعير ديواني
الباقي 5 تومان و 9021 دينار
6 تومان 1978 دينار
15 خروار 47 من 36 خروار، 65 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
جنس 36 خروار 65 من
مزرعهي محمودآباد شهريار(27)از بابت رسد مالوجهات کمه به سيورغال سرکار مزبور مقرر بوده
نقد 1 تومان 680 دينار
جنس 50 خروار 93 من
به عمل آمدهي قويئيل
نقد 2 تومان 2500 دينار
جنس 11 خروار 66 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
نقد 8180 دينار
جنس 39 خروار 27 من
مزرعهي چال ماهيان (28)موافق دفاتر الکاء ري نوشته شد و محل مزبور معدوم است، چون / عملکردي ندارد،لهذا جمع دفتري نوشته ميشود. چون جمع محل مزبور مالا با مافتان (29) / وقفي قديمي مساوي است، معلوم ميشود که در نسخهجات اشتباه شده باشد. متولي و متصدي / دست در پي برده، تحقيق نمايند و از آن قرار ابواب جمع و در نسخهي خود جمع مينمايند /
نقد 1 تومان 3562 دينار
جنس 55 خروار 16 من
مزرعهي ترسنآباد (30)چون جمع قديم و عملکرد قويئيل مساوي، لهذا مبلغ / و مقدار مزبور در ميزان قديم و عملکردي، هر دو داخل شد /
نقد 8245 دينار
جنس 10 خروار 66 من
مزرعهي سيد عبدالله(31)از بابت رسد اربابي /
نقد 4 تومان 2734 دينار
جنس 33 خروار 84 من
از بابت مالوجهات که بايد سرکار جديدي، و متولي و متصدي محال مزبوره بار جمع خود داشته داد و ستد نمايند.
نقد 1 تومان 2734 دينار
جنس 16 خروار 66 من
به عمل آمدهي قويئيل موافق استمرار
نقد 2585 دينار
جنس 11 خروار 66 من
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
نقد (پارگي فرمان)
جنس 5 خروار 62 من
... که با سرکار قديمي و سهوا مال و منال را يکجا به قلم دادهاند
... مقدار مزبور، در سرکار قديمي ابواب جمع شد
نقد (پارگي سند)
جنس 30 خروار
مزرعهي عمادآورد (32)(پارگي سند) از بابت مالوجهات به شرح ترسنآباد. مزرعهي عمادآورد است /
نقد 1500 دينار
جنس 14 خروار 25 من
مزرعهي دو واريز شهريار توابع محمودآباد (33)چون جمع قديم و عملکرد قويئيل مساوي است / لهذا مقدار مزبور در هر دو ميزان داخل است / 10 تومان
باغات و غيره
نقد 9 تومان 3000 دينار به عمل آمدهي قوي ئيل
جنس 26 خورار 40 من تفاوت جمع قديم الي عملکرد قوي ئيل
نقد 9 تومان 1000 دينار
نقد 2000 دينار
جنس 9 خروار
باغات واقعه ايلمان دولاب چون جمع قديم ندارد عملکرد قويئيل در هر دو ميزان جمع شده / مباشرين سرکار جديد هرگاه جمع قديم طاحونهي مزبوره معلوم شود از آن قرار ابواب جمع نمايند / 9 تومان
جديدي 15 تومان عن کل 26 خروار 40 من
رضا طباخ،...، مردانک، مسيح، به عمل آمدهي قويئيل، تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
نصير، ميرصفي، شاه محمدحسين، ميرمؤمن، 17 خروار 40 من
حاجي محمدحسين، موسي کاظم، برخوردار گداعلي، اويس
حاجي باقر، عزيز، رضا
8000 دينار
به عمل آمدهي قويئيل 4000 دينار
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل 2000 دينار
مستغلات (34)و غيره که موافق طومار مستوفي آستانهي مقدسه و نسخهي ميرجلال متولي سابق(35)، و در تحت موقوفات جديدي نوشته شده و حال متولي شرعي اوقاف قديمي مينمايد که موافق استمرار سنوات سابقهي وقفنامچهي کل موقوفات قريهي خيرآباد که اصل روضهي مقدسه / در آن واقع است(36)داخل قديمي، و دخل به موقوفات جديدي ندارد؛ لهذا بايد وقفنامجاتي که در باب قديمي بودن مستغلاتي که در تحت همين مستغلات نوشته شده، در دست بوده باشد، به نظر عالي جاه بيگلربيگي تهران رسانيده هرگاه مشاراليه نظر به اسناد و استمرار تصديق قديمي بودن / و وقفيت آنها نمايد، به شرحي که در طومار مزبور نوشته شده، داخل موقوفات محال قديمي و در وجه آستانهي مقدسه برقرار و الا عالي جاه بيگلربيگي مشاراليه، به موجبي که در رقم قضاشيم تعرض يافته به تصرف فضيلتپناه متولي اوقاف جديدي و متصدي دهد که در سر کار / جديدي ابواب جمع خود، و در نسخهجات داخل نمايند.
نقد، جنس
26 تومان، 4 خروار
2614 دينار، 92 من و 3 سير
بقيه
18 تومان
2614 دينار
از بابت عملکرد قويئيل مستغلات که داخل جمع قديم شده، تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
8 تومان
به عمل آمده قويئيل 18 تومان
زاويهي مقدسه به علت خرابي در قويئيل چيزي به عمل نيامده عن
سبزيکار زاويهي مقدسه به علت خرابي چيزي به عمل نيامده
جمع قديم، عن جمع قديم
نقد، جنس
9 تومان، 4 خروار
7614 دينار، 92 من و 3 سير
18 تومان عن عملکرد بقيهي جمع قديم 10 تومان
تفاوت که در قويئيل به عمل آمده و در نسخهي جمع قديم جمع شد 8 تومان
از بابت قريهي مردهاباد و مزارع تابعه از قرار نسخهي مستوفي موقوفات ممالک محروسه
قريهي مردهاباد قريهي نعمتآباد(37)قريهي دولاب غار ري
نقد، جنس
301 تومان، 337 خروار
9771 دينار، 13 من
مزرعهي اسلکه و زرگنده و بالغآباد و چهارهرز بالتمام
مزرعهي... آغاج بالتمام
به عمل آمده، تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
نقد، جنس
91 تومان، 240 خروار
8200 دينار
قريهي مردهاباد و مزارع تابعه به شرح فوق سوي اسلکه و زرگنده و چهار هرز و دولاب چون علي حده به اجاره داده شده در محل خود برآيند
نقد، جنس
210 تومان، 97 خروار
1571 دينار، 31 من
مزرعهي اسکله و زرگنده و چهارهرز شمران که منال با مردهاباد يکجا جمع است عن رسد مال حفاري که در تحت مع قديم جمع و در دفعه تفاوت به شرح فوق به ميزان رفته.(38)
نقد، جنس
309 تومان، 335 خروار
6651 دينار، 71 من
نقد، جنس
3119 دينار، 665 من
به عمل آمده قويئيل از قرار نسخه مقيد التزام متولي و مشرف و مستوفي قريهي مزبور
تفاوت جمع قديم الي عملکرد قويئيل
مقرري عملکردي قويئيل بعد از وضع.......... مستأجران از قرار سند
اجاره 22 تومان
نقد، جنس
19 تومان، 240 خروار
8100 دينار
نقد، جنس
287 تومان، 95 خروار
8551 دينار، 71 من
تتمه به ميزان ميرود، تتمه به ميزان ميرود
بلامبلغ و مقدار از بابت عشر قريهي خيرآباد که در سنهي قويئيل بر اساس عطائي مرسومي زراعت، حبه و ديناري مهمسازي نکرده و جمع دفتري ندارد. بلامبلغ و مقدار
يادداشتهاي ثبتي سند
در سر کار اوارجه ثبت شد / ثبت دفتر موقوفات شد / ثبت دفتر بنيچهي ديوان اعلي شد / ثبت... شد / ثبت در سرکار عالي شد / ثبت سرکار نظارت شد.
پي نوشت :
1- محمدعلي هدايتي، آستانهي ري، 1344 ش، ص 83.
2- همان، ص 86.
3- سيورغال يا تيول عبارت بود از درآمد ملکي که از طرف سلاطين، در ازاي خدمت يا به عنوان هديه به بزرگان و يا اماکن مقدسه واگذار ميشد، در حالي که ملک در ملکيت ديوان باقي ميماند.
4- سطر 15 فرمان.
5- جهانداري، کيکاوس، نظام ايالات دورهي صفوي، تهران، 1349 ه.ش، صص 196 ، 178 ، 176.
6- همان.
7- همان، ص 198.
8- دستورالملوک، چاپ محمدتقي دانشپژوه، بيجا، بينا، بيتا.
9- همان، ص 27.
10- جهانداري، همان، ص 107 ،44.
11- تذکرةالملوک، تصحيح سيد محمد دبير سياقي، تهران، 1332 ه.ش، ص 3.
12- از سران سپاه و محارم شاه طهماسب اول که در 965 ه.ق درگذشت.
13- يکي از سرداران سپاه شاه طهماسب که در 954 ه.ق مأمور جنگ با القاص ميرزا، پسر ياغي شاه شد.
14- پسر چرکين حسن تکلو که به للگي بهرام ميرزا و القاص ميرزا، فرزندان شاه طهماسب، منصوب شد ولي به علت مخالفتهايي که از او به ظهور ميرسيد، در 950 ه.ق به فرمان شاه کشته شد.
15- زينب بيگم، فرزند چهارم شاه طهماسب، زني نيکوکار بود که از او موقوفات زيادي به نام چهارده معصوم - عليهمالسلام - باقي مانده است و در 1050 ه.ق وفات يافت.
16- پيش از «متولي شرعي» با خطي جديدتر از خط فرمان نوشته شده است: «ميرزا محمدعلي». يعني ميرزا محمدعلي متولي شرعي قديمي به درگاه جهانپناه آمد (دربارهي توليت او رک: هدايتي، همان، ص 101).
17- قريهي مردهاباد شهريار همين مردآباد کنوني کرج است. اين قريه را شاه عباس اول صفوي در 1005 ه.ق بر آستانهي حضرت عبدالعظيم (ع) وقف نموده و توليت آن را به شيخالاسلام بهاءالدين محمد شيخبهايي واگذار کرده است. وقفنامه جزو اسناد خانوادگي نويسنده است و از موقوفات جديده محسوب ميشود.
18- وقر معادل وزني بوده است که يک خر يا قاطر حمل ميکرد و تقريبا مطابق 70 کيلوگرم است (ديانت، ابوالحسن، فرهنگ تاريخي سنجشها و ارزشها، ج 1، تبريز، 1367 ه.ش، ص 484).
19- مزرعهي ايلمان که امروز اليمون خوانده ميشود، به جنوب شهر ري متصل و از موقوفات جديدهي شاه طهماسب صفوي بود و اکنون جزو شهر شده است.
20- اين مزرعه، که امروز خلازير ناميده ميشود، در چند کيلومتري جنوب غربي تهران قرار داشت و اکنون جزو شهر شده است. سه دانگ و ربع مشاع از اين قريه را زينب بيگم دختر شاه طهماسب در 997 ه.ق وقف آستانهي حضرت عبدالعظيم (ع) کرده و توليت آن را به امير مجدالدين بن امير حسامالدين ابراهيم سپرده و به همين جهت با اينکه از موقوفات خاندان صفوي است، جزو موقوفات قديمي به حساب ميرود و از قراء غار غربي است.
21- فرد، در فرهنگ تاريخي سنجشها و ارزشها (ج 1، ص 315) معادل 3/7500 هکتار معين شده است ولي در اصطلاح زراعتي شهر ري، مقدار زميني را که يک گاو در يک روز شخم ميزند فرد و يک چهارم آن را پا مينامند.
22- اين نام را در آستانه ري و ري باستان (کريمان، حسين، ج 2، تهران، 1349 ه.ش، ص 561) آبروهه نوشتهاند ولي در همهي اسناد و فراميني که به نظر نگارنده رسيده، از جمله همين فرمان، به وضوح استروهه نوشته شده است. اين مزرعه جزو بلوک سيورقرج بوده که از وسيعترين بلوکات ري به شمار ميرفته است و به نوشتهي حمدالله مستوفي در نزهةالقلوب شامل 90 پارچه ديه بوده که ورامين و خاوه از معظم قراء آن به شمار ميرفتهاند. موضع اين دهستان که اکنون از ميان رفته دقيقا معلوم نيست. ظاهرا بين بلوک خوار و شهر دماوند کنوني قرار داشته و ايوان کيف يکي از قراء باقيماندهي آن است. محل مزرعهي استروهه نيز معلوم نيست. شاهلقلي مهردار، در زمان شاه طهماسب اين مزرعه را وقف کرده و توليت آن را به سيد خليلالله و سيد عنايتالله از احفاد سيد شريفالدين حسين داده و از موقوفات قديمي به شمار ميرفته است.
23- دولاب، محل معروفي است در جنوب شرقي تهران که در سنوات اخير متصل به شهر بود و اکنون به کلي داخل شهر تهران و از قراء قديمي ري است که نامش در متون قرون اوليهي پس از هجرت آمده است. به احتمال زياد از موقوفات شاه طهماسب است و جزو موقوفات جديدي بوده است.
24- اين نام را در هيچيک از متون نيافتم. موضع آن هم معين نيست. از طرز تنظيم اين سند چنين به نظر ميرسد چنين به نظر ميرسد که يکي از مزارع تابعهي قريهي دولاب بوده و از موقوفات جديد شمرده ميشده است.
25- مزرعهي آبه که اکنون به ده خير معروف است، در جنوب شرقي شهر ري قرار دارد و امروزه به شهر متصل شده و از موقوفات قديمي آستانه به شمار ميرود که دو دانگ آن را سيد شرفالدين حسين، نخستين واقف و متولي شرعي موقوفات آستانه، که متوليان قديمي از اولاد و احفاد او بودهاند وقف کرده است و از معدود رقباتي است که هنوز در تصرف آستانه باقي و جزو دهستان غار شرقي است.
26- بهشتي، از قراء غار غربي، در جنوب غربي شهر ري به فاصله دو سه کيلومتر، سر راه قم واقع بود و امروز به کلي جزو شهر ري شده است. احتمالا از موقوفات شاه طهماسب بوده که نادرشاه به عنوان خالصه مصادره کرده و در زمان پهلوي اول جزو خالصجات مملکتي به اشخاص فروخته شده است و اکنون جزو موقوفات مرحوم ميرزا محمودخان افشار است.
27- محمودآباد شهريار، اين قريه نيز جزو خالصجات بود و اکنون نيز در موضع خود هست (فرهنگ آباديها و مکانهاي مذهبي کشور، مشهد، آستان قدس رضوي و بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1367 ه.ش، عرض جغرافيايي آن را 35 درجه و 26 دقيقه طول جغرافيائيش را 51 درجه و 35 دقيقه نوشته است).
28- چال ماهيان، چنان که در زمان اشرف معدوم بود اکنون هم معدوم و ناشناخته است.
29- مافتان که امروز مافتون خوانده ميشود از قديمترين موقوفات آستانهي حضرت عبدالعظيم (ع) است. سه دانگ آن را امير قباد و سه دانگ ديگر را اميرفولاد قيا در اواسط قرن هشتم هجري قمري وقف کرده و توليت آن را به سيد شرفالدين حسين و فرزندش سيد علي شاه دادهاند. از قراء غار غربي و در شش کيلومتري جنوب غربي شهر ري در مجاورت بهشت زهرا و قريهي کهريزک قرار دارد.
30- ترسناباد که آن را درسونآباد نيز مينامند جزو قراء غار غربي است. در هيچيک از اسناد و فرامين به وقفيت آن اشاره نشده ولي در سند مورخ 950 ه.ق مندرج در کتاب آستانهي ري (ص 81 (يکي از تقاضاهاي سادات از شاه طهماسب چنين بوده است: «چون مزرعهي ترسناباد ملک فقيران است و به مبلغ شش هزار و نهصد و چهار تبريزي به تيول ايالتپناه حسين خان سلطان مقرر است؛ اگر حقوق ديواني آن را داخل ضروريات سرکار آستانهي متبرکه نمايند که صرف آنجا بشود، از تکاليف تيولدار فارغ بوده، موجب رفاه حال سادات و معموري آنجا شود» و شاه با اين تقاضا موافقت کرده است. با اين وصف ميتوان گفت که تنها حقوق ديواني آن سيورغال آستانه بوده است.
31- در فرامين و اسناد ديگر نام مزرعه را سيد عبدالله ابيض نوشتهاند. همين امامزاده عبدالله معروف واقع در شمال شهر ري است که اراضي آن در يک قرن اخير تبديل به گورستان شده است. سه دانگ آن را يکي از اميران قرن نهم هجري قمري به نام مير غياثالدين محمود وقف کرده و جزو موقوفات قديمي آستانه بوده است. پدر مير غياثالدين مزبور به نام ميرکمال، در زمان يورش تيمور، فرمانرواي ساري بوده که با شفاعت سيد برکه، او و پسرش مورد شفقت قرار گرفتند و پس از آنکه تيمور بر اسکندر شيخي غلبه کرد، در اواخر 806 ه.ق آمل را به امير غياثالدين بخشيد.
32- عمادآورد مزرعهاي بود در جنوب شهر ري و متصل به شهر و مزرعه بهشتي که اکنون جزو شهر شده است. حقوق ديواني آن همراه با ايلمان، استروهه، ده خير، مافتان، نرمين، هوسنه، چشمهشاهي، سيد عبدالله ابيض مبارکآباد (خيرآباد)، علائين، بهشتي، غياثآباد، ترنسآباد، جلالآباد يورث غارري سيورغال آستانه مقرر و ابواب جمع موقوفات، جديدي بوده است (آستانه ري، ص، 97، فرمان مورخ 1066 ه.ق شاه عباس دوم).
بايد توجه داشت که از رقبات فوقالذکر همگي يا قسمتي از مزارع ايلمان استروهه، ده خير، مافتان، مزرعهي سيد عبدالله ابيض، مبارکآباد (خيرآباد)، هوسنه و علائين ملک وقفي آستانه بوده ولي حقوق ديواني اين املاک نيز مانند عمادآورد، نرمين، چشمهشاهي، بهشتي، غياثآباد و جلالآباد، سيورغال آستانه به حساب ميآمده است.
33- واريز شهريار از توابع محمودآباد. به اين نام در ستون اشارهاي نشده اما در فرهنگآباديهاي کشور، از قريهي واريش نام رفته است و عرض جغرافيايي آن 35 درجه و 49 دقيقه و طول جغرافيايي آن 51 درجه و 10 دقيقه ذکر شده که به طول و عرض جغرافيايي محمودآباد خيلي نزديک است. بنابراين ميتوان گمان برد که واريش کنوني همان واريز قديم است که از موقوفات جديدي عصر صفوي بوده است.
34- يکي از موارد اختلاف متوليان قديمي و جديدي مستغلات آستانه بوده است زيرا ملک آنها از موقوفات قديمه و غالبا جزو مبارکآباد (خيرآباد) بود ولي ساختمانهاي آنها به هزينهي شاه طهماسب احداث شده بود از اين حيث از موقوفات جديدي به حساب ميآمد.
35- يکي از موارد اختلاف متوليان قديمي و جديدي مستغلات آستانه بوده است زيرا ملک آنها از موقوفات قديمه و غالبا جزو مبارکآباد (خيرآباد) بود ولي ساختمانهاي آنها به هزينهي شاه طهماسب احداث شده بود از اين حيث از موقوفات جديدي به حساب ميآمد.
36- مبارکآباد معروف به خيرآباد غار ري، سرزميني است که بقعهي مطهر و بيوتات و ديگر مستحدثات آستان حضرت عبدالعظيم (ع) در آن قرار گرفته است. طغرل نامي در اواسط قرن هشتم هجري قمري اين مزرعه را وقف کرده و توليت آن را به سيد شرفالدين حسين سپرده است.
37- نعمتآباد از قراء غار غربي به فاصلهي چهار - پنج کيلومتر در جنوب غربي تهران، سر راه ساوه قرار دارد. درباره وقفيت آن چيزي به نظر نگارنده نرسيده و جز در اين فرمان نامي از آن نرفته است. احتمالا حقوق ديواني آن در عصر صفويه به سيورغال آستانهي مقرر شده است.
38- دو نام از اين چهار مزرعه يعني زرگنده و چهارهرز (چالهرز) تاکنون تغيير نيافته و محل آن معلوم و معروف است ولي اسکله و بالغآباد نامشان عوض شده و از خاطرها رفته است و موضعشان مشخص نيست؛ اما از مفاد فرامين و اسناد روشن است که اين دو نيز در مجاورت زرگنده و چهار هرز و از موقوفات جديده بودند و تا 1229 ه.ق در وقفيت آنها کمترين ترديدي وجود نداشته است. (آستانهي ري ص 109) محمدشاه قاجار زرگنده را به سال 1260 ه.ق به وزيرمختار روس واگذار کرده ولي علت خارج شدن سه مزرعه ديگر از تصرف وقف روشن نيست چون ساليان دراز پس از خالصه شدن موقوفات در عهد نادرشاه، اين مزارع همچنان به آستانهي حضرت عبدالعظيم (ع) تعلق داشتهاند.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله