پيشنهاد تأسيس موقوفهاي بر پهنه فرش ايران
نويسنده: فضل الله حشمتي رضوي
کارشناسان وقف آگاهي کامل دارند که در گستره حيات اجتماعي، نظام کاربردي وقف جايگاه خود را بيشتر در مسايل ديني، اخلاقي، اجتماعي و فرهنگي باز کرده است. ولي در بسياري از زمينههاي ديگر به ويژه هنرهاي صناعي، اين سنت حسنه کمتر جلوه نموده و جاي خالي آن براي پر کردن خلأهاي هنري و انگيزههاي عاطفي جهت ايجاد آرامش رواني و ارضاي عواطف انساني و معرفي هنرمندان همچنان باقي است.
بررسي نيات خيرانديش واقفان معلوم ميدارد که در حوزه تمدن فرهنگ اسلامي انواع و اقسام موقوفهها وجود دارد که هريک صرف موضوع خاص ميشود و اين خود نشانگر جامعيت يک دين و آيين است.
وجود موقوفاتي که در شکلدهي معماري اسلامي و تکامل هنرهاي تزييني و خوشنويسي و هنرهايي چون تذهيب و تشعير تأثيرگذار بودهاند محسوس است، ولي شمار اين موقوفات اولا اندک است و در ثاني در قلمرو خاصي و بيشتر در زمينه کتابآرايي که اختصاص به قرآن مجيد داشته، بوده است؛ در حالي که ساير هنرها به ويژه فرش دستباف و صنايع دستي از نعمت وقف عقب ماندهاند و هنرمندان اين رشته که به حق از کوشاترين هنرمندان جهاناند گمنام زيستهاند.
هنرمندان مسلمان فرش ايران، نه همين نقشپردازيهاي پيچيده بلکه تجسمورزي نگارههاي «نقش عجب» که با رنگي از ذهنيت انسان برآمده و در تار و پود قالي گره خورده است را با عشق به مبدأ هستي، بدون ذکر نام و نشان از
خود بافتهاند. آنان بيرون از نسبتهاي حسي، حقيقتي را جاودانه القا کردهاند که از امور انتزاعي و مجرد مايه ميگيرد. اين نقشهاي بديع يک تفنن نيست بلکه بيان «وحدت» است از تحويل «کثرت» در انواع گونهگون نقشهاي سنتي چون اسليمي، سرو، ترنج، محراب، محرمات، افشان، باغ، درخت و شاخه که همگي جلوههاي بهشت موعود را تداعي ميکنند. در هنر طراحي فرش ايران، نقوش ساده و خلاصه شده هستند. اين نقوش، خلاصه کلام و عصاره معني را بيان ميکنند. نقوش فرش ايران، نقاشي پيام و نقاشي بيان است که گاهي، صريح و گاهي با رمز و استعاره و پوشيدگي رازگونه جلوهگر ميشوند. اين که برخي از محققان غربي از درک برخي از نگارههاي فرش ايران ابراز ناتواني ميکنند به سب همين استعارههاي رازگونه است که در فضاي قدسي طراحي شدهاند. در بررسي تکامل و شکلگيري هنر اسلامي چيزي که خيلي از هنرشناسان به آن معتقدند سهم هنرمندان ايراني نسبت به ديگر کشورهاي اسلامي است. در اين بين سه هنر مشخص و والاي ايراني يعني فرش دستباف، کاشيسازي و خوشنويسي بيش از همه چشمگير است و در دنيا شهره آفاق شده است.
در حال حاضر در ايران کمتر موقوفهاي را سراغ داريم که درآمدش صرف تحقيقات هنريبه ويژه هنرهاي صناعتي شود و اين جاي تأسف است؛ به خصوص اينکه بدانيم در کشورهاي پيشرفته موقوفاتي وجود دارند که منحصرا براي مراکز تحقيقي و معرفي هنرمندان اختصاص يافتهاند. در واقع حجم عظيمي از امکانات واحدهاي بزرگ صنعتي و کشاورزي در اين کشورها به عنوان موقوفه، صرف هزينه مراکز تحقيقاتي و امور هنري و دانشگاهها ميشود که ما کمتر به آن پرداختهايم. ما ايرانيان به خوبي از نيات بلندپروازانه واقفان خيرانديش و ارجمند خود آگاهيم. ميدانيم چه
واقفان نيکوکاري مانند خواجه رشيدالدين فضلالله همداني، واقف مجتمع بزرگ علمي و دانشگاهي ربع رشيدي در تبريز، يا حاج حسين آقا ملک، واقف شهير کتابخانه و موزه ملي ملک و يا مرحوم حسين علي البرز واقف بنياد فرهنگي البرز و نمونههاي ديگر که به امور فرهنگي و دانشگاهي و تحقيقات پرداختهاند، در اين مملکت بوده و هستند. به يقين اين واقفان منشأ آثار پربرکتي شدهاند که پشتوانهاي ارزشمند براي بسياري از زيربناهاي فرهنگي کشور است.
امروزه با توجه به گسترده بودن دامنه فرهنگ و هنر که تابش آن در آيين حياتبخش، متکامل و هدفمند اسلام اشعهافشاني ميکند، حمايت از هنرهاي صناعي به ويژه فرش دستباف به لحاظ حجم عظيم شاغلان اين رشته که ضمنا بيشترين ارز را بعد از صنعت نفت عايد کشور ميکند ضروري و حياتي به نظر ميرسد.
نگاهي به بررسيهاي چند ساله اخير، در زمينه اشتغال در کشور نشان ميدهد که بيکاري و عدم بازدهي توانهاي نيروي انساني از جمله هشداردهندهترين ويژگيهاي جمعيت و اشتغال کشور است. ايجاد امکانات اشتغال مولد در همه رشتهها به ويژه فرشبافي و صناعي که محتاج سرمايهگذاري زياد نيستند و نيز معرفي و تشويق هنرمندان نمونه در زمينهها طرح، رنگ، بافت و تحقيق در اين رشته از جمله محورهاي اساسي است که ميتواند مورد برنامهريزي و سياستگذاري قرار گيرد. بديهي است به تبع اين برنامهريزي، در بخش اوقاف نيز همين موضوع از طرف واقفان بصير ميتواند مورد عنايت و پيگيري قرار گيرد و نيات آنها متوجه تشويق هنرمندان در اين زمينه شود.
نيروي انساني هنر فرش ايران تنها عامل توليد نيست بلکه سرمايه بالقوهاي است که هر قدر براي آن سرمايهگذاري بيشتري انجام گيرد موجد و مولد ارزشهاي بالفعل بيشتري خواهد بود. بيترديد افزايش درآمد ملي کشور رابطه مستقيمي با افزايش کيفيت و بهرهبرداري مطلوب از ظرفيتهاي فعلي انساني و مادي و بهبود مناسبات توليدي دارد.معرفي و تشويق هنرمندان فرش ايران مرهون همت نيکوکاراني است که به اعتلاي اين هنر اسلامي و ملي دل بستهاند. کار خير از اين بالاتر چه ميتواند باشد؛ هم تشويق و هدايت يک هنر ايراني و اسلامي را در دست دارد و هم سامانپذيري بخشي از اقتصاد مملکت. اينجاست که نيت خير و همت بلند واقفان عاقبتانديش در شناخت و راهاندازي يکي از برنامههاي اقتصادي کشور رخ مينماياند. وبديهي است که اين امر مواجه با برکات و آثار مثبت «باقيات الصالحات» هم خواهد بود. در زمينه معرفي نمونههاي اصيل فرش ايران و شناساندن هنرمندان شايسته اين رشته، دو سال است که به هنگام برپايي نمايشگاه بزرگ فرش ايران جشنوارهاي کوچک ولي پرمحتوا
از سوي نمايندگان نهادهاي بخش دولتي، تعاوني و خصوصي اعم از توليدکنندگان، صادرکنندگان، محققان، طراحان، رنگرزان و بافندگان که از سراسر کشور حضور دارند برگزار ميشود و نمونههاي فرش برگزيده، توليد کننده نمونه، رنگرز نمونه، طراح نمونه و محقق نمونه توسط هيأت داوران گزينش شده و نشانه بلورين به همراه لوح تقدير به آنان اهدا ميشود. اين حداقل سپاسي است که جامعه ايراني از هنرمندان فرش ايران به عمل ميآورد. حقيقت اين است که اين نوع جوايز که بدون پشتوانه رقبه وقفي تأسيس ميشوند هميشه براي مدت کوتاهي بوده و دير يا زود معطل يا متوقف ميشوند. يکي از برکات وقف که عين مال را حبس و منفعت را تسبيل ميکند، استمرار و دوام مال وقف است. جايزه جهاني «نوبل» که معروف عام و خاص است از مايه وقف سرچشمه ميگيرد و به همين دليل استمرار يافته است. اکنون جايزه نشانه بلورين هم که اختصاص به معرفي برگزيدگان فرش ايران دارد، در انتظار يک وقف مردمي رخاسته از نيات پاک واقفان است تا هم بهترينها در رشته فرشبافي شناخته و معرفي شوند و هم زندگي ده ميليوني ايراني مسلمان که از اين رشته ارتزاق ميکنند، بهرهمند و پربار گردد.
وقف کارکردهاي تازه، خاصه وقفي که اقتضاي زمان باشد از سنتهاي ديرين واقفان گرانقدر مملکت ما بوده است.
منبع: ميراث جاويدان
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
بررسي نيات خيرانديش واقفان معلوم ميدارد که در حوزه تمدن فرهنگ اسلامي انواع و اقسام موقوفهها وجود دارد که هريک صرف موضوع خاص ميشود و اين خود نشانگر جامعيت يک دين و آيين است.
وجود موقوفاتي که در شکلدهي معماري اسلامي و تکامل هنرهاي تزييني و خوشنويسي و هنرهايي چون تذهيب و تشعير تأثيرگذار بودهاند محسوس است، ولي شمار اين موقوفات اولا اندک است و در ثاني در قلمرو خاصي و بيشتر در زمينه کتابآرايي که اختصاص به قرآن مجيد داشته، بوده است؛ در حالي که ساير هنرها به ويژه فرش دستباف و صنايع دستي از نعمت وقف عقب ماندهاند و هنرمندان اين رشته که به حق از کوشاترين هنرمندان جهاناند گمنام زيستهاند.
هنرمندان مسلمان فرش ايران، نه همين نقشپردازيهاي پيچيده بلکه تجسمورزي نگارههاي «نقش عجب» که با رنگي از ذهنيت انسان برآمده و در تار و پود قالي گره خورده است را با عشق به مبدأ هستي، بدون ذکر نام و نشان از
خود بافتهاند. آنان بيرون از نسبتهاي حسي، حقيقتي را جاودانه القا کردهاند که از امور انتزاعي و مجرد مايه ميگيرد. اين نقشهاي بديع يک تفنن نيست بلکه بيان «وحدت» است از تحويل «کثرت» در انواع گونهگون نقشهاي سنتي چون اسليمي، سرو، ترنج، محراب، محرمات، افشان، باغ، درخت و شاخه که همگي جلوههاي بهشت موعود را تداعي ميکنند. در هنر طراحي فرش ايران، نقوش ساده و خلاصه شده هستند. اين نقوش، خلاصه کلام و عصاره معني را بيان ميکنند. نقوش فرش ايران، نقاشي پيام و نقاشي بيان است که گاهي، صريح و گاهي با رمز و استعاره و پوشيدگي رازگونه جلوهگر ميشوند. اين که برخي از محققان غربي از درک برخي از نگارههاي فرش ايران ابراز ناتواني ميکنند به سب همين استعارههاي رازگونه است که در فضاي قدسي طراحي شدهاند. در بررسي تکامل و شکلگيري هنر اسلامي چيزي که خيلي از هنرشناسان به آن معتقدند سهم هنرمندان ايراني نسبت به ديگر کشورهاي اسلامي است. در اين بين سه هنر مشخص و والاي ايراني يعني فرش دستباف، کاشيسازي و خوشنويسي بيش از همه چشمگير است و در دنيا شهره آفاق شده است.
در حال حاضر در ايران کمتر موقوفهاي را سراغ داريم که درآمدش صرف تحقيقات هنريبه ويژه هنرهاي صناعتي شود و اين جاي تأسف است؛ به خصوص اينکه بدانيم در کشورهاي پيشرفته موقوفاتي وجود دارند که منحصرا براي مراکز تحقيقي و معرفي هنرمندان اختصاص يافتهاند. در واقع حجم عظيمي از امکانات واحدهاي بزرگ صنعتي و کشاورزي در اين کشورها به عنوان موقوفه، صرف هزينه مراکز تحقيقاتي و امور هنري و دانشگاهها ميشود که ما کمتر به آن پرداختهايم. ما ايرانيان به خوبي از نيات بلندپروازانه واقفان خيرانديش و ارجمند خود آگاهيم. ميدانيم چه
واقفان نيکوکاري مانند خواجه رشيدالدين فضلالله همداني، واقف مجتمع بزرگ علمي و دانشگاهي ربع رشيدي در تبريز، يا حاج حسين آقا ملک، واقف شهير کتابخانه و موزه ملي ملک و يا مرحوم حسين علي البرز واقف بنياد فرهنگي البرز و نمونههاي ديگر که به امور فرهنگي و دانشگاهي و تحقيقات پرداختهاند، در اين مملکت بوده و هستند. به يقين اين واقفان منشأ آثار پربرکتي شدهاند که پشتوانهاي ارزشمند براي بسياري از زيربناهاي فرهنگي کشور است.
امروزه با توجه به گسترده بودن دامنه فرهنگ و هنر که تابش آن در آيين حياتبخش، متکامل و هدفمند اسلام اشعهافشاني ميکند، حمايت از هنرهاي صناعي به ويژه فرش دستباف به لحاظ حجم عظيم شاغلان اين رشته که ضمنا بيشترين ارز را بعد از صنعت نفت عايد کشور ميکند ضروري و حياتي به نظر ميرسد.
نگاهي به بررسيهاي چند ساله اخير، در زمينه اشتغال در کشور نشان ميدهد که بيکاري و عدم بازدهي توانهاي نيروي انساني از جمله هشداردهندهترين ويژگيهاي جمعيت و اشتغال کشور است. ايجاد امکانات اشتغال مولد در همه رشتهها به ويژه فرشبافي و صناعي که محتاج سرمايهگذاري زياد نيستند و نيز معرفي و تشويق هنرمندان نمونه در زمينهها طرح، رنگ، بافت و تحقيق در اين رشته از جمله محورهاي اساسي است که ميتواند مورد برنامهريزي و سياستگذاري قرار گيرد. بديهي است به تبع اين برنامهريزي، در بخش اوقاف نيز همين موضوع از طرف واقفان بصير ميتواند مورد عنايت و پيگيري قرار گيرد و نيات آنها متوجه تشويق هنرمندان در اين زمينه شود.
نيروي انساني هنر فرش ايران تنها عامل توليد نيست بلکه سرمايه بالقوهاي است که هر قدر براي آن سرمايهگذاري بيشتري انجام گيرد موجد و مولد ارزشهاي بالفعل بيشتري خواهد بود. بيترديد افزايش درآمد ملي کشور رابطه مستقيمي با افزايش کيفيت و بهرهبرداري مطلوب از ظرفيتهاي فعلي انساني و مادي و بهبود مناسبات توليدي دارد.معرفي و تشويق هنرمندان فرش ايران مرهون همت نيکوکاراني است که به اعتلاي اين هنر اسلامي و ملي دل بستهاند. کار خير از اين بالاتر چه ميتواند باشد؛ هم تشويق و هدايت يک هنر ايراني و اسلامي را در دست دارد و هم سامانپذيري بخشي از اقتصاد مملکت. اينجاست که نيت خير و همت بلند واقفان عاقبتانديش در شناخت و راهاندازي يکي از برنامههاي اقتصادي کشور رخ مينماياند. وبديهي است که اين امر مواجه با برکات و آثار مثبت «باقيات الصالحات» هم خواهد بود. در زمينه معرفي نمونههاي اصيل فرش ايران و شناساندن هنرمندان شايسته اين رشته، دو سال است که به هنگام برپايي نمايشگاه بزرگ فرش ايران جشنوارهاي کوچک ولي پرمحتوا
از سوي نمايندگان نهادهاي بخش دولتي، تعاوني و خصوصي اعم از توليدکنندگان، صادرکنندگان، محققان، طراحان، رنگرزان و بافندگان که از سراسر کشور حضور دارند برگزار ميشود و نمونههاي فرش برگزيده، توليد کننده نمونه، رنگرز نمونه، طراح نمونه و محقق نمونه توسط هيأت داوران گزينش شده و نشانه بلورين به همراه لوح تقدير به آنان اهدا ميشود. اين حداقل سپاسي است که جامعه ايراني از هنرمندان فرش ايران به عمل ميآورد. حقيقت اين است که اين نوع جوايز که بدون پشتوانه رقبه وقفي تأسيس ميشوند هميشه براي مدت کوتاهي بوده و دير يا زود معطل يا متوقف ميشوند. يکي از برکات وقف که عين مال را حبس و منفعت را تسبيل ميکند، استمرار و دوام مال وقف است. جايزه جهاني «نوبل» که معروف عام و خاص است از مايه وقف سرچشمه ميگيرد و به همين دليل استمرار يافته است. اکنون جايزه نشانه بلورين هم که اختصاص به معرفي برگزيدگان فرش ايران دارد، در انتظار يک وقف مردمي رخاسته از نيات پاک واقفان است تا هم بهترينها در رشته فرشبافي شناخته و معرفي شوند و هم زندگي ده ميليوني ايراني مسلمان که از اين رشته ارتزاق ميکنند، بهرهمند و پربار گردد.
وقف کارکردهاي تازه، خاصه وقفي که اقتضاي زمان باشد از سنتهاي ديرين واقفان گرانقدر مملکت ما بوده است.
منبع: ميراث جاويدان
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله