چهار اميد بس والا
ان ذکر الخير کنتم أوله و أصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه» (1).
آنچه انسان را زنده دل نگه داشته و به تلاش و تکاپو وا مي دارد اميد است. اين ويژگي مهمي است که همه انسان ها از آن برخوردارند. گرچه بسياري از اميدها ناچيز يا بي فايده و احيانا
زيان بار و گمراه کننده است. در قرآن کريم روي دو اصل اسلامي رجاء و خوف ( اميد و بيم ) زياد تکيه شده است و در اين ميان شيعه داراي چهار اميد والا و بسيار ارجمند است.
1. ديدرا حضرت مهدي عليه السلام.
2. ديدار دولت حقه ي مهدي عليه السلام.
3. آرزوي داشتن کمالات انساني.
4. سعادت جاودان يعني لقاي حضرت دوست و رسيدن به نعمت بي پايان بهشت.
در دعاي ندبه مي خوانيم:
«بنفسي انت امنيه شائق يتمني من مؤمن و مؤمنه ذکرا فحنا»؛
جانم به قربان تو، اي آرمان مشتاق ديداري که تو را تمنا مي کند (تمناي ديدار ) از مرد و مؤمني که ياد کند و بنالد.
آري ديدار مهدي عليه السلام آرمان اهل ايمان است.
منتظران ظهور آن حضرت در دعاي ندبه چنين مي خوانند:
«متي ترانا و نراک و قد نشرت لواء النصر تري اترانا نحف بک و انت تأم الملأ و قد ملأت الأرض عدلا و اذقت اعدائک هوانا و عقابا و ابرت العتاه و جحده الحق و قطعت دابر المتکبرين و اجتثثت أصول الظالمين و نحن نقول الحمد لله رب العالمين»
کي مي شود که خود را در حضور تو ببينيم و پرچم پيروزيت را در حال اهتزاز مشاهده کنيم؟ آيا مي شود خود را گرداگرد تو ببينيم و در حالي مشاهده ات کنيم که پيشوايي همگان را بر عهده گرفته اي؟ زمين را پر از عدل و داد کرده اي، دشمنانت را بر خاک ذلت و مشقت نشانده اي، گردنکشان و منکران حق را نابود ساخته اي و پايه هاي ستمگران را از ريشه و بن برکنده اي و ما بگوئيم: «الحمد لله رب العالمين»؟!
آري رسيدن به دولت حقه ي مهدي - عجل الله تعالي فرجه - يعني : ديدن جهان به صورت گلشن ايمان و عدل و انسانيت.
خداوند در قرآن کريم مي فرمايد:
( وعد الله الذين آمنوا وعملوا الصالحات ليستخلفنهم في الأرض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذين ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمنا يعبدونني لا يشرکون بي شيئا و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون) (2)؛
خدا به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند وعده داده است که حتما آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد، همان گونه که کساني را که پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن ديني را که بر ايشان پسنديده است به سودشان مستقر کند و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چيزي را با من شريک نگردانند. و هر کس پس از آن به کفر گرايد، آناننند که نافرمانند.
اگر سؤال شود: چرا در اين آيه بعد از آن که فرموده است : «خدا را - بدون شرک خفي و جلي - مي پرستند» آمده است :(و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون) ؛ هر کس پس از آن به کفر گرويد، آنان فاسقند؟ بعد از ترک شرک، کفر ديگر معنا ندارد.
در جواب مي گوييم: منظور از اين کفر، کفران نعمت است در مقابل شکر و سپاسگزاري. و اين کفران ممکن است زباني باشد. در قرآن کريم آمده است:
(لئن شکرتم لأزيدنکم و لئن کفرتم ان عذابي لشديد) (3)؛
و مي تواند کفران قلبي باشد. يعني اين که نعمتي را از خدا نداند و يا در عمل کفران نعمت کند که در اين صورت، اين انسان تا حدي از دايره ي بندگي خارج شده است و آيه ي شريفه ي
(أولئک هم الفاسقون) نيز ناظر به همين معناست، يعني : از مرز بندگي بيرون رفته است. يعني فاسق شده است. بنابراين کفر و فسقي که در دو آيه آمده آن کفر و فسق معروف و متداول نيست.
عياشي (4) از علي بن الحسين عليه السلام درباره ي آيه ي (وعد الله الذين ...) - که ذکر شد - نقل مي کند که امام عليه السلام فرمودند:
آنها شيعيان ما اهل بيت اند که خدا اين کار را برايشان به دست مردي از ما که مهدي اين امت است انجام مي دهد... .
يعني از صفات رذيله پاک شدن و به فضائل انساني آراسته گشتن، زيرا که گروه صالحين، افراد تزکيه شده اي هستند که وارث زمين اند؛ (أن الأرض يرثها عبادي الصالحون) (6) و آنها که همان اصحاب مهدي - عجل الله تعالي فرجه - هستند.
(يا أيتها النفس المطمئنه * ارجعي الي ربک راضيه مرضيه * فادخلي في عبادي * و ادخلي جنتي) (7)
اي نفس مطمئنه ! خشنود و خدا پسند به سوي رپروردگارت بازگرد. و در ميان بندگان من در آي و در بهشت من داخل شو.
در اين آيات شريفه به سه نعمت عظيم اشاره شد، اول: رجوع به خدا (بعد از مردن) يعني ديدار خدا. دوم: وارد شدن بر بندگان خدا، که پيامبر و اهل البيت - عليهم السلام - اويند و به سراي ديگر شتافته اند. سوم : ورود در بهشت خدا. خلاصه، انساني که اين چهار اميد را دارد، در همه ي اين چهار مرحله با اهل بيت - عليهم السلام - ارتباط دارد.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
آنچه انسان را زنده دل نگه داشته و به تلاش و تکاپو وا مي دارد اميد است. اين ويژگي مهمي است که همه انسان ها از آن برخوردارند. گرچه بسياري از اميدها ناچيز يا بي فايده و احيانا
زيان بار و گمراه کننده است. در قرآن کريم روي دو اصل اسلامي رجاء و خوف ( اميد و بيم ) زياد تکيه شده است و در اين ميان شيعه داراي چهار اميد والا و بسيار ارجمند است.
1. ديدرا حضرت مهدي عليه السلام.
2. ديدار دولت حقه ي مهدي عليه السلام.
3. آرزوي داشتن کمالات انساني.
4. سعادت جاودان يعني لقاي حضرت دوست و رسيدن به نعمت بي پايان بهشت.
1. ديدار حضرت مهدي عليه السلام
در دعاي ندبه مي خوانيم:
«بنفسي انت امنيه شائق يتمني من مؤمن و مؤمنه ذکرا فحنا»؛
جانم به قربان تو، اي آرمان مشتاق ديداري که تو را تمنا مي کند (تمناي ديدار ) از مرد و مؤمني که ياد کند و بنالد.
آري ديدار مهدي عليه السلام آرمان اهل ايمان است.
2. ديدار دولت حقه مهدي عليه السلام
منتظران ظهور آن حضرت در دعاي ندبه چنين مي خوانند:
«متي ترانا و نراک و قد نشرت لواء النصر تري اترانا نحف بک و انت تأم الملأ و قد ملأت الأرض عدلا و اذقت اعدائک هوانا و عقابا و ابرت العتاه و جحده الحق و قطعت دابر المتکبرين و اجتثثت أصول الظالمين و نحن نقول الحمد لله رب العالمين»
کي مي شود که خود را در حضور تو ببينيم و پرچم پيروزيت را در حال اهتزاز مشاهده کنيم؟ آيا مي شود خود را گرداگرد تو ببينيم و در حالي مشاهده ات کنيم که پيشوايي همگان را بر عهده گرفته اي؟ زمين را پر از عدل و داد کرده اي، دشمنانت را بر خاک ذلت و مشقت نشانده اي، گردنکشان و منکران حق را نابود ساخته اي و پايه هاي ستمگران را از ريشه و بن برکنده اي و ما بگوئيم: «الحمد لله رب العالمين»؟!
آري رسيدن به دولت حقه ي مهدي - عجل الله تعالي فرجه - يعني : ديدن جهان به صورت گلشن ايمان و عدل و انسانيت.
خداوند در قرآن کريم مي فرمايد:
( وعد الله الذين آمنوا وعملوا الصالحات ليستخلفنهم في الأرض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذين ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمنا يعبدونني لا يشرکون بي شيئا و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون) (2)؛
خدا به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند وعده داده است که حتما آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد، همان گونه که کساني را که پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن ديني را که بر ايشان پسنديده است به سودشان مستقر کند و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چيزي را با من شريک نگردانند. و هر کس پس از آن به کفر گرايد، آناننند که نافرمانند.
اگر سؤال شود: چرا در اين آيه بعد از آن که فرموده است : «خدا را - بدون شرک خفي و جلي - مي پرستند» آمده است :(و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون) ؛ هر کس پس از آن به کفر گرويد، آنان فاسقند؟ بعد از ترک شرک، کفر ديگر معنا ندارد.
در جواب مي گوييم: منظور از اين کفر، کفران نعمت است در مقابل شکر و سپاسگزاري. و اين کفران ممکن است زباني باشد. در قرآن کريم آمده است:
(لئن شکرتم لأزيدنکم و لئن کفرتم ان عذابي لشديد) (3)؛
و مي تواند کفران قلبي باشد. يعني اين که نعمتي را از خدا نداند و يا در عمل کفران نعمت کند که در اين صورت، اين انسان تا حدي از دايره ي بندگي خارج شده است و آيه ي شريفه ي
(أولئک هم الفاسقون) نيز ناظر به همين معناست، يعني : از مرز بندگي بيرون رفته است. يعني فاسق شده است. بنابراين کفر و فسقي که در دو آيه آمده آن کفر و فسق معروف و متداول نيست.
عياشي (4) از علي بن الحسين عليه السلام درباره ي آيه ي (وعد الله الذين ...) - که ذکر شد - نقل مي کند که امام عليه السلام فرمودند:
آنها شيعيان ما اهل بيت اند که خدا اين کار را برايشان به دست مردي از ما که مهدي اين امت است انجام مي دهد... .
3. آرزوي داشتن کمالات انساني
يعني از صفات رذيله پاک شدن و به فضائل انساني آراسته گشتن، زيرا که گروه صالحين، افراد تزکيه شده اي هستند که وارث زمين اند؛ (أن الأرض يرثها عبادي الصالحون) (6) و آنها که همان اصحاب مهدي - عجل الله تعالي فرجه - هستند.
4. سعادت جاودان
(يا أيتها النفس المطمئنه * ارجعي الي ربک راضيه مرضيه * فادخلي في عبادي * و ادخلي جنتي) (7)
اي نفس مطمئنه ! خشنود و خدا پسند به سوي رپروردگارت بازگرد. و در ميان بندگان من در آي و در بهشت من داخل شو.
در اين آيات شريفه به سه نعمت عظيم اشاره شد، اول: رجوع به خدا (بعد از مردن) يعني ديدار خدا. دوم: وارد شدن بر بندگان خدا، که پيامبر و اهل البيت - عليهم السلام - اويند و به سراي ديگر شتافته اند. سوم : ورود در بهشت خدا. خلاصه، انساني که اين چهار اميد را دارد، در همه ي اين چهار مرحله با اهل بيت - عليهم السلام - ارتباط دارد.
پي نوشت :
1- «مفاتيح الجنان» زيارت جامعه ي کبيره.
2- نور: 55.
3- ابراهيم : 7
4- تفسير برهان .
5- شمس: 9.
6- انبياء : 105.
7- فجر: 27 تا آخر.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله