نویسنده: مایکل بِکرَک
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
Decision Theory
نظریهی تصمیم مطالعهای است در این باره که فاعل و کنشگر عاقل چگونه با توجه به اهداف، گزینهها و عقایدش دربارهی تأثیر گزینهها بر اهداف، تصمیم به عمل میگیرد. حتی با دانستن همهی این موارد، باز هم تصمیم گیری دربارهی چه باید کرد ممکن است بسیار مسئلهساز باشد، خواه به دلیل پیچیدگی صرف محاسبههای لازم (مثل مسائل تصمیمگیری مورد مطالعهی تحلیل عملیات) خواه به دلیل عدم قطعیت عقاید مذکور. این عدم قطعیت ستوهآور ممکن است به «طبیعت» امر مربوط باشد، مثل نظریهی فایده، یا به انتخابهای عاملان دیگری که مسائل انتخاب آنها به هم گره خورده است، مثل نظریهی بازیها.شکل کلاسیک نظریهی تصمیم به صورت یک نظریهی اصل موضوعی (آگزیوماتیک) پرورانده شده است که اصول موضوعهی آن اصول پیشینی انتخاب عقلانی را تعیین میکند. از آنجا که هستهی اصلی تبیین روانشناختی هر روزی این است که کنش رابطهای عقلانی با عقاید و اهداف فاعل کنش دارد، میتوانیم بگوییم که نظریهی تصمیم مدل صوری همین هستهی اصلی عامیانه را ارائه میکند (نک. 1983 ,Lewis). نظریهی کلاسیک تصمیم در پی این است که به ازای مجموعهای از وضعیتهای تعریف شده، تصمیمهای فاعلها را فقط از اصول پیشینی استنتاج کند. بنابراین نظریهی تصمیم نظریهی حالتهای آرمانی است که تصویری از فاعلها ارائه میدهد که هرگز اصول پیشینی را نقض نمیکنند و همیشه به نحوی عمل میکنند که اقتضای منطق است، هرچند که این نحوهی عمل مستلزم محاسبههای دشواری است. ولی در مقابل این هستهی نظری کلاسیک و آرمانی، کارهای زیادی هم دربارهی آزمون تجربی رعایت این اصول موضوعه نزد فاعلهای انسانی و، در سالهای اخیر، دربارهی پروراندن نظریههایی انجام گرفته است که پیامدهای تخطیهای مشاهده شده از این اصول را جمعآوری، تبیین و مطالعه میکنند.
دو دستاورد عمدهی نظریهی تصمیم یکی نظریهی فایده و دیگری نظریه بازیها بوده است. نظریهی بازی همان نظریهی تصمیم دربارهی فرد در محیط اجتماعی است. وجه تسمیهی نظریهی بازیها این است که فون نویمان و مورگنشترن بازیهای دور میزی را همشکل و سرمشق کنشهای متقابل اقتصادی و اجتماعی مورد مطالعهی این نظریه میپندارند. نظریهی بازیها راجع به آن دسته از مسائل تصمیم گیری است که دو یا چند شخص هنگامی با آن مواجه میشوند که نتایج کنشهای هر یک- و نیز مطلوبیت این نتایج- به کنشهای دیگران بستگی دارد، این نظریه میکوشد به شیوهی اصل موضوعی این مسائل را حل کند. فرض بر این است که هر کس از گزینهها و خواستههای دیگران اطلاع کامل دارد؛ و دیگران نیز همین اطلاعات را دارند. اکثر نوشتههای این رشته به بازیهای غیر- همیاری مربوط میشود که بازیکنان نمیتوانند از طریق ارتباط با دیگران از مقاصد آنها مطلع شوند و باید این مقاصد را از شناخت وضعیت آنها (گزینهها، امیال و دانش آنها) و عقلانیت آنها استنباط کنند.
نظریهی فایده به مسئلهی فاعلی مربوط میشود که باید از میان دو یا چند کنش که موجب پدید آمدن «احتمال بیم و امید» میشوند، دست به انتخاب بزند. احتمال بیم و امید برای یک فاعل، مجموعه نتایج همراه با احتمالی است که فاعل به هر نتیجه نسبت میدهد؛ برای مثال، اگر یک پوند با نسبت 25 به 1 روی اسبی شرط بندی کنم که احتمال برد آن را 1 به 10 میدانیم، با یک احتمال بیم و امید مواجهم (25 پوند با احتمال یک به ده؛ منهای یک پوند با احتمال نه به ده).
نظریهی فایده از مقالهی دانیل برنولی (1738 ,Bernolli) دربارهی قمارخانهی سنت پترزبورگ آغاز شد که گزارش میداد هیچ کس نمیخواهد بیش از چند پوند برای یک بازی شانسی خرج کند، اما ارزش مورد انتظار برنده شدن بازیکن نامحدود است. («ارزش مورد انتظار» احتمال بیم و امید مالی عبارت است از متوسط وزنی همهی بردهای ممکن، و وزن همان احتمال هر برد است.) برنولی در توضیح خویش حدس میزند که قمارباز عاقل کسی است که ارزش مورد انتظار را به حداکثر برساند، البته نه ارزش عایدی بلکه ارزش فایده آن را فون نویمان و مورگنشترن این «فرضیهی فایدهی مورد انتظار» را به نظامی از اصول موضوعه تبدیل کردند (1944). آنها نشان میدهند که اگر شخص احتمالهای بیم و امید را به شیوهای ردهبندی کند که با بعضی اصول واضح عقلانیت تطبیق کند، یعنی با اصولی که در اصول موضوعهی این نظریه بیان شده، آنگاه به هر نتیجه میتوان اندازهای عددی نسبت داد که فایدهی آن نام میگیرد، به این ترتیب این شخص یک احتمال بیم و امید را در صورتی بالاتر از دیگری ردهبندی میکند که صرفاً ارزش مورد انتظار بیشتری برای آن قائل باشد. برای مثال، من ترجیح خواهم داد شرطبندی پیش گفته را انجام دهم اگر و فقط اگر در این عبارتxu)) به معنای فایده بردن x پوند است. بعضی از این اصول موضوعهی ترجیح عقلانی بی چون و چرا درست است: برای مثال اصل موضوع یکنواختی که میگوید اگر دو نتیجه داشته باشیم که یکی (الف) است که به دیگری یعنی (ب) ترجیح دارد، افزایش احتمال الف موجب مساعد شدن اوضاع میشود. ولی در بعضی از اصول موضوعه جای چون و چرا هست، مخصوصاً اصل موضوع استقلال که میگوید: اگر نتیجهی (الف) دست کم به اندازهی نتیجهی (ب) مطلوب باشد، آنگاه احتمال وقوع (الف) دست کم به اندازهی همان احتمال وقوع (ب) مطلوب خواهد بود.
هم نظریهی بازیها هم نظریهی فایده با تصمیمهای عقلانی در شرایط غیرقطعی سر و کار دارند، ولی عدم قطعیت در این دو نظریه از اساس با هم تفاوت دارد. در نظریهی فایده مسئلهی «بیم و امید»- عدم قطعیتی که به صورت احتمالات نمایش داده میشود- مطرح است. این احتمال ها، در نظریهی کلاسیک فایده، به «طبیعت امر» نسبت داده میشود. ولی در نظریهی بازیها، عدم قطعیت ناشی از تصمیمهای فاعلیهای عاقل دیگری است که فرض میشود تصمیمهای خود را بر اساس عقل محض از دادههای مسائل خود استنتاج میکنند. در این جا پای بخت و اقبال در میان نیست و دشوار میتوان فهمید که بازیکن نخست بر چه مبنایی میتواند احتمالهایی به آنها نسبت دهد. (در نظریهی تصمیم عدم قطعیتی که به دلیل دیگری تن به محاسبهی احتمالی نمیدهد نیز محل، توجه است- چون فاعلها دربارهی این که کدام امکان محقق میشود یا خواهد شد در «جهل مطلق» اند.)
احتمالات فاعل در تصمیمگیری تحت شرایط «بیم و امید»، متشکل از چه چیزهایی است؟ فون نویمان و مورگنشترن این احتمالات را عینی میدانند، مثل احتمالاتی که در بازیهای شانسی وجود دارد و فاعل از آن باخبر است. ولی این تنها امکان نیست. در نظریههای تصمیم دیدگاه دیگری هم پرورانده شده است که احتمالات را «درجات عقیدهی» ذهنی به شمار میآورد که در در «آمادگی برای شرط بندی» آشکار میشود. واضح است که اگر فاعلی ترجیح دهد در یک قرعه کشی شرکت کند که در صورت بیرون آمدن S جایزه میگیرد و در صورت بیرون نیامدن S جریمه میشود و نمیخواهد در قرعه کشی دیگری شرکت کند که به نیامدن S جایزه میدهد و آمدن S را جریمه میکند، از جهتی معتقد است که احتمال آمدن S بیش از نیامدن S است. درست همان طور که فون نویمان و مورگنشترن بر مبنای الگوی انتخابهای فاعل از میان قرعههای گوناگون، میزان فایده را «برمیسازند»، رمزی (Ramsey, 1926)، سوج (Savage, 1951) و سایر ذهنیگرایان مقادیر عددی نمایشگر عقیده را از همین الگو برمیسازند. آنها در مورد فاعلهایی که از اصول موضوعهشان پیروی میکنند، میتوانند با موفقیت نشان دهند که این اندازههای عددی (به لحاظ ریاضی) همان احتمالات است، و انتخاب فاعلها به نحوی است که گویی فایدهی مورد انتظار بر حسب این احتمالات را به حداکثر میرساند. این نتایج به دیدگاه موسوم به بیزی منجر شده است که به موجب آن همهی عدم قطعیتهایی که فاعل با آن مواجه میشود عبارت از احتمالات است و فرضیهی فایدهی مورد انتظار، نظریهی جامعی در باب تصمیمگیری عقلانی به دست میدهد.
فرضیهی فایدهی مورد انتظار به کرات در مطالعات آزمایشگاهی رد شده است. مشهورترین نقض آزمایشی این فرضیه پارادوکس آلایس نام دارد. «تأثیر نسبت مشترک» که کانمن و تورسکی آن را اثبات کردهاند (1979 ,Kahneman and Tversky) ردیهی دیگری بر این فرضیه است: اگر شخصی جایزهی متوسط M را به جایزهی بزرگ L که 50 درصد شانس برد دارد ترجیح دهد، مطابق با این نظریه او باید شانس 10 درصدی M را به شانس 5 درصدی L نیز ترجیح دهد؛ اما افراد مورد آزمایش معمولاً ترجیح اول را ابراز میکنند ولی در مورد ترجیح دوم برعکس عمل میکنند. این یافتهها موجب واکنشهای گوناگونی شده است: بعضی افراد که نظریهی فایده را هنجاری تلقی میکنند و اصول موضوعهی آن را کاملاً قابل قبول میدانند، نتیجه میگیرند که آزمایش شوندگان اشتباه کردهاند و نیاز به آموزش دارند! ولی بعضی دیگر معتقدند که نظریهی هنجاری باید بتواند نیروی قضاوت شهودی در این گونه «تصمیمگیریهای معکوس» را منعکس سازد، در غیر این صورت نظریهی فایده را باید اساساً نظریهای ایضاحی یا پیشبینی کننده تلقی کرد. این نگرشها به شکل گیری نظریههای «فایدهای خلاف انتظار» منجر شده است که تا حدی پیچیدهتر و/ یا ضعیفتر از نظریهی فایده هستند ولی با مشاهدههای غیرمنتظره نیز همخوانی دارند.
نظریهی فایده به رغم کاستیهای تجربیاش کاربرد وسیعی در تبیینها و پیشبینیهای علوم اجتماعی داشته که با موفقیتهای درخور توجهی نیز همراه بوده است. این نظریه در علوم سیاسی به پیدایش نظریهی انتخاب عقلانی انجامیده است که در همهی کارها و مطالعات در اقتصاد به چشم میخورد و روش ساده و نیرومندی برای بسط مفروضات اصلی این رشته- یعنی تعقیب منافع شخصی- به اوضاع و شرایط غیرقطعی به دست میدهد. این نظریه نقش مهمی در تبیین پدیدههای گوناگونی مثل بیمه، قمار، پسانداز و کاهش دستمزدها در دورههای رکود داشته است. در بسیاری از این موارد این فرضیهی تجربی نیز افزوده میشود که فاعلهای اقتصادی «مخاطرهگریز» هستند یعنی x پوند حتمی را به احتمال بیم و امیدی که ارزش مورد انتظار آن x پوند باشد ترجیح میدهند.
نظریهی تصمیم نیم قرن موفقیتآمیز را پشت سر گذاشته و در طول این مدت ابزارهای فکری نیرومند و روشنگری برای علوم اجتماعی فراهم آورده است. با این حال، وضعیت کنونی این نظریه کاملاً رضایتبخش نیست. این نظریه به صورت کلاسیک خود و به مثابه نظریهای دربارهی انتخاب انسان عاقل هم بیش از حد قوی و هم بیش از حد ضعیف است: بیش از حد قوی است چون اصول موضوعهی آن پیوسته از سوی افراد عاقل نقض میشودگاهی به این دلیل که ضوابط غیرممکن وضع میکنند و گاهی چون قادر به درک ریزهکاریهای علایق بشری نیستند. و بیش از حد ضعیف است چون حد و حدود چیزی را که در محیط فرهنگی خاصی عقاید و امیال و کنشهای عقلانی به حساب میآید، نادیده میگیرد. باید دید که این کاستیها و نارساییها چگونه میتوانند رفع شوند بیآنکه قدرت و وضوح نظریهی کلاسیک آسیب ببیند.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول