حکومت و جامعه در دوره ظهور

دوران ظهورحضرت مهدی (عج)، دورانی است که در متون شیعه بسیارازآن یاد شده وسالیان طولانی آرزوی تمامی شیعیان زیستن در آن بوده است. حکومتی که سعادت و کمال را هدف خود قرار داده وبرای رسیدن به آن ازهیچ کوششی فروگذار نیست، آن دوران مهد تمدن بشری است و نه تنها علوم بشری به آخرین مرحله خود می رسد بلکه خصایص نیک هم، در مردم به بهترین وجه است و جامعه ای که با رهبری منجی موعود تشکیل می شود سرشار از راستی و درستی است و این چنین جامعه ای
چهارشنبه، 29 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حکومت و جامعه در دوره ظهور
حکومت و جامعه در دوره ظهور
حکومت و جامعه در دوره ظهور

نويسنده: سعیده معین نجف آبادی

چکیده:

دوران ظهورحضرت مهدی (عج)، دورانی است که در متون شیعه بسیارازآن یاد شده وسالیان طولانی آرزوی تمامی شیعیان زیستن در آن بوده است. حکومتی که سعادت و کمال را هدف خود قرار داده وبرای رسیدن به آن ازهیچ کوششی فروگذار نیست، آن دوران مهد تمدن بشری است و نه تنها علوم بشری به آخرین مرحله خود می رسد بلکه خصایص نیک هم، در مردم به بهترین وجه است و جامعه ای که با رهبری منجی موعود تشکیل می شود سرشار از راستی و درستی است و این چنین جامعه ای است که از گذشته های دور آرزوی انبیائ الهی و پیران طریقت بوده است، مدینه فاضله ای که در آن انسان به حد اعلای انسانیت خود دست می یابد.

مقدمه

يکي از مهم ترين مباحثي که از همان آغاز شکل گيري تشيع مطرح گشت، سخن از ظهورمنجي وامامي در آخرالزمان بود، که اين امرعاملي در جهت طرح وايجاد مبحث مدينه فاضله يا حکومت مهدوي در انديشه شيعه بود، جامعه ای که در دوره حکومت حضرت مهدي(عج) تشکیل خواهد شد، زماني که او ظهور کند و حکومت را در دست گيرد و عدالت او در همه جاي جهان گسترده شود.
او دوازدهمين امام شيعيان است که به اعتقاد شيعه از ديده ها غائب گشته وتنها در زماني مقرر که همه جا را ظلم و ستم فرا گيرد ونشانه هاي ظهور آشکار شود، او نيز ظهور خواهد کرد ودر اين زمان است که نعمت فراوان گشته و همه جا را صفا وخوبي فرا مي‌گيرد، در اين زمان بديها، سختي ها ودشمني ها از بين رفته ومدينه فاضله تحقق مي‌يابد. دوره‌اي که قرآن واحاديث شيعه به آن اشاره کرده وآن رادوره تکامل انسان مي‌داند، زيرا از همه‌ي جهات انسان به کمال مي‌رسد.
حکومت مهدوي در ميان شيعيان از جمله امور مسلمي است که در موعد مقرر تحقق خواهد يافت و انديشه انتظار که از مستحکم ترين عوامل ميان شيعيان است از همين مفهوم سر چشمه مي‌گيرد، انديشه‌اي که از بعد از دوران غيبت کبري امام دوازدهم شيعيان حضرت حجة ابن الحسن العسگري(عج) شروع گشته، هنوز ادامه دارد و روز به روز محکم تر گشته است.

جامعه ی مهدوي

در ساختار حکومت مهدوی مردم از اهميت ويژه‌اي برخوردارند، زيرا تحقق اين مدينه بسته، به آمادگي مردم است و تنها هنگامي چنين جامعه ای ايجاد مي‌شود که مردم زمينه هاي ظهور منجي را در خود ايجاد کرده باشند.اين چنين حکومتي حکومت بر دل ها خواهد بود و آرزوي انسان ها اين است که در چنين حکومتي زندگي کنند. از اين رو در روايات از پيوند مردم با امام وعلاقه آنان به حکومت آن حضرت ياد شده است.
رسول اکرم(ص) مي‌فرمايند: «شما را به مهدي، مردي از قريش بشارت مي‌دهم که ساکنان آسمان و زمين ازخلافت و فرمانروايي او خشنودند.»[1]
از طرفي بنابر آنچه که از روايات فهميده مي‌شود، در اين دوران عموم مردم داراي رشد عقلي و تشخيص خواهند شد و حکومت به تربيت عقلي وروحي مردم خواهد پرداخت ودر نتيجه تربيت عقلي که براي عموم حاصل خواهد شد، هدف فکري همه يکي مي‌گردد وقواي پراکنده مردم به يکسو متوجه مي‌شود[2]وبه درجه عالي انساني و روح ملکوتي نائل مي‌گردد، تا آنجا که مردم حيات خود را در هدايت و کمال مي‌بينند ومرگ خود را در هوي و هوس و به اينگونه در پرتو ارشاد و هدايت مهدي (عج) و در زير دست عنايت او انديشه ها در مسير کمال به حرکت در آمده و شکوفا مي‌گردند وتمام کوته بيني ها وتنگ نظري ها و افکارپست و کوتاه، که سرچشمه بسياري از تضادها وتزاحم ها و برخورد هاي خشونت آميز اجتماعي است برطرف مي‌گردد. مردمي بلند نظر، افکاري باز و سينه هاي گشاده و همتي والا وبينشي وسيع پرورش مي‌يابند که بسياري از مشکلات اجتماعي را در روح خود حل مي‌کنند و جهاني از صلح وصفا مي‌سازند.
بر اساس احاديث در آن هنگام خداوند آنچنان گوش وچشم شيعيان را تقويت مي‌کند که ميان مردم و رهبرشان واسطه‌اي نيست با آنها سخن مي‌گويد وسخنش را مي‌شنوند و اورا مي‌بينند، درحالي که او در مکان خويش است.
بر اساس آنچه گفته شده مي‌توان گفت که مردم در حکومت مهدوي يا آرمانشهر شيعي نقشي فعال و پويا دارند، زماني که آنان مهيا هستند آرمانشهر نيز با ظهور منجي تشکيل مي‌گردد والبته در اين حکومت پرورش و تربيت روحي ومعنوي آنان مد نظراست و فعاليت مشارکت جويانه‌ي مردم در درون اين جامعه به خوبي نمايان است، زيرامردم در آن زمان از نظر سطح دانش و فرهنگ به درجه بالايي خواهند رسيد واز آنجا که تبعيض وتفاوتي هم بين مردم وجود ندارد تمامي مردم در امور مربوط به جامعه دخيل هستند، امام باقر(ع)مي فرمايند: «در زمان او به شما حکمت خواهند داد، چندان که زن در خانه اش به کتاب خدا و سنت پيامبرش (ص) قضاوت خواهد کرد.»
و بدين گونه مي‌بينيم تا آن حد افراد به سطح بالاي علمي مي‌رسند که حتي زنان مي‌توانند بين دو نفر موافق کتاب خدا و سنت پيامبر به قضاوت بنشيند.[3]
بدين شکل با تکميل عقول و نظر لطف الهي مردم خودشان فهميده وطالب حکومت حق وعدل مهدي(عج) مي‌گردند و به همين دليل است که تشکيل چنين جامعه‌اي به وقتي موکول شد که اجتماعات انساني رشد کافي يابند و افکار آمادگي پيدا کنند و در اصل ايجاد چنين شهري خود دليل وجود سطح فکر والاي مردم آن است.

اهداف حکومت مهدوی

پيرامون مدینه فاضله شيعه و در واقع حکومت مهدوي اهداف زيادي ذکر شده و هر يک به گوشه‌اي از اين حکومت نگاه مي‌کنند، حال بايد گفت که مهم ترين دغدغه زندگي سياسي از منظر اسلام، آماده سازي انسانها براي رسيدن به سعادت اخلاقي و در واقع اصلاح خلق و تقويت فضيلت هاي اخلا قي ومعنوي در انسانها ذکر شده و مهم ترين کارويژه دولت اسلامي را هم زمينه سازي براي رسيدن به سعادت اخلاقي ذکر کرده اند.
دولت مهدوي سياست، اجتماع، اخلاق، اقتصاد و فرهنگ را به سمت فضيلت هاي اخلاقي وخيرات مي‌کشاند وبا پيوند ميان سياست واخلاق در تعالي و تکامل اخلاقي مردم مي‌کوشد.البته سوق دادن مردم به تکامل از اهداف بعثت پيامبر و ديگر فرستادگان الهي نيز بوده است و بر اساس آيه 2 سوره جمعه، تکامل وجود انسان از جنبه هاي علمي، عملي، تزکيه وتهذيب اوبه عنوان هدف نهايي بعثت پيامبر(ص) معرفي شده است و بر اين اساس حضرت مهدي (عج) نيز براي تغيير در بينش ها، روش - ها ومنش ناسالم مردم، رشد وکمال يابي انسانها را سرلوحه برنامه هاي خود قرار داده و بر تز کيه نفوس و دعوت به خيرات عامه وفضايل (عدالت، راستي، قسط، پاکي و...)اقدام خواهد نمود.[4]
علاوه بر آنچه ذکر شد برقراري عدالت واجراي قسط از جمله اهدافي است که ذکر گرديده و تحقق عدالت حقيقي به دوره حکومت آن حضرت وعده داده شده است، زيرا در زمان پيامبران وائمه هر يک براي تحقق واجراي عدالت تلاش کردند ولي هيچ يک موفق نگرديدند تا عدالت حقيقي وجهان گستر را برقرار سازند وامام موعود کسي است که رسالت آنها را در کمال دين و دستيابي به ديگر فضايل به نتيجه مي‌رساند.
پيامبر (ص) در اين باره مي‌فرمايند: «شمارا به مهدي بشارت مي‌دهم که در امت من برانگيخته مي‌شود.... زمين را از عدل وداد پر مي‌کند، چنان که ازستم وبيداد پر شده باشد، ساکنان زمين وآسمان از او خشنود مي‌شوند.»[5]
او پرچم عدل را در جهان خواهد برافراشت وخوشبختي وآسايش همگاني خلق جهان رابراي هميشه تامين خواهد کرد وهدف نهايي از بعثت پيامبران را تحقق خواهد داد ودر اين ميان اگر سرکوبي وخشونتي هم در اين دولت رخ دهد براي نجات انسان ها و رهنموني آنان به سعادت واقعي است، چراکه هدف اصلي قيام هم رستگاري مردم و دستگيري از آنان است نه سرکوبي و رفتار خشونت آميز.

ساختارحکومتی

از جمله برنامه هاي اساسي حضرت مهدي (عج) در اداره آرمانشهر شيعي تشکيل حکومت فراگير جهاني و اداره همه اجتماعات از يک نقطه و با يک سياست و برنامه است. اين امر از جمله عوامل مهمي است که در پرتو آن نابساماني هاي اقتصادي وويراني امور معاش، برطرف مي‌گردد.
امام با مرکزيت واحد وايدئولوژي واحد که ترتيب مي‌دهند، کل منابع ثروت ودر آمد را بدون حيف و ميل و تبعيض وامتياز در اختيار کل جامعه بشري مي‌گذارد و همه سرمايه گذاري ها را به تساوي و عادلانه انجام مي‌دهد واز اين رهگذر حرکت خودسرانه و آزمندانه گروهي مال پرست در بخش هاي خصوصي و اطرافيان حکومت ها و مراکز قدرت، کنترل دقيق مي‌شود و عوامل اصلي فقر و کمبود از ميان مي‌رود.
الگوي حکومتي حضرت مهدي(عج)، با توجه به سيره وروش حکومتي امام علي(ع) در جهان اسلام متصور است. براين اساس امام و رهبر مسلمانان، در رأس قرار مي‌گيرد وزمامداران را به عنوان والي و حاکم به کشورهاي تحت نفوذ گسيل مي‌دارد. اين برداشت، به طور کلي بر اساس روايات پراکنده و گوناگون صورت مي‌گيرد و با در نظر گرفتن شيوه و ساخت حکومتي امام علي(ع) در مورد حکومت جهاني حضرت مهدي (عج) در گستره جهاني تطبيق داده مي‌شود. بر اساس اين الگو، محور و مرکز تصميم گيريها، سياست گذاريها و اداره جهان، امام است و مناطق و بلاد مختلف توسط واليان منصوب از سوي امام اداره مي‌شوند. دراين الگو همه از يک قانون اساسي (اسلام) و خط مشي واحد پيروي مي‌کنند، هرچند ممکن است در اشکال و قوانين داخلي با هم تفاوت کند.
در عصر امام علي (ع) واحدها و مناطق گوناگون، ضرورت نصب ده ها کارگزار را ايجاد کرده بود و در واقع ضمن اقتدار معنوي و حکومتي خليفه، قدرت اجرايي و قضايي در بخش هاي گوناگون توزيع شده بوده به گونه‌اي که حتي در درون ايالات و ولايات محلي نيز توزيع قدرت وجود داشت و قدرت به صورت سلسله مراتبي توزيع شده و هر بخشي در مقابل بخش بالاتر از خود مسئول بود.[6]
در حکومت حضرت مهدي (عج)، اين ساخت به شکل کامل و گسترده تر تحقق خواهد يافت. درآن عصر حکومت وسيع و يکپارچه جهاني با عظمت و شکوه فراوان شکل مي‌گيرد و حکومت اسلامي بر جهان تسلط خواهد يافت و حضرت مهدي (عج) حاکم و فرمانرواي آن خواهد بود. آن حضرت بزرگان و برگزيدگان اصحاب خود را به ساير نقاط وسرزمين هاي مختلف جهان اعزام مي‌کند و نزديک به 313 تن از ياران خاص خود را حاکمان وفرمانروايان کشورها قرار خواهد داد وبه آنان دستور مي‌دهد که با عدل و احسان رفتار کنيد و شهرها را آباد سازند.
در هر حال حکومت و دولت حضرت مهدي (عج) فراگيرو جهاني خواهد بود و قدرت و سلطه او از شرق تا غرب دنيا را فراخوهد گرفت. چنان که محدث نوري مي‌نويسد: « از صفات و ويژگيهاي مهدي (عج)، فراگرفتن سلطنت آن حضرت تمام روي زمين را از شرق تا غرب، بر و بحر، معموره و خراب و کوه و دشت است. نماند جايي که حکمش جاري و امرش نافذ نشود و اخبار در اين معنا متواتر است.»[7]
پس مي‌بينيم که مهمترين ويژگي اين حکومت قرار گرفتن تحت يک مديريت کارآمد و واحد است، به طوري که خودرايي ها، مقام پرستي ها و خودمحوري از بين مي‌رود و همه بر اطاعت از يک حاکم مقتدر جهاني، اتفاق خواهند داشت.
در روايتي از امام صادق (ع) است که فرمود: « گويا قائم را مي‌بينم که روي منبر کوفه نشسته و يارانش که به تعداد سربازان جنگ بدر سيصد وسيزده مردند دور او را گرفته اند و آنها پرچمداران او و حکمرانهاي الهي در زمين بر بندگان او مي‌باشند.»[8]
پس بنابر آنچه که گفته شد، در جامعه ی مهدوی دولتي فراگير و مقتدر توسط حضرت مهدي (عج) تشکيل مي‌گردد که البته مفهوم حکومت مرکزي با آنچه که امروزه به عنوان حکومت خودکامه (که داراي شرايطي خاص است) تلقي مي‌شود فرق دارد. در نظام هاي اقتدارگرا و تماميت طلب، اهميتي به مردم و نظرات آنان نمي‌دهند و منفعت، موقعيت و خواست خود را بر هر فردي مقدم مي‌دارند. البته اين نکته قابل قبول است که رهبر اين جامعه حکومت فراگيري دارد و هيچ منطقه‌اي از سلطه دولت او بيرون نخواهد بود و هدايت وکنترل همه جوامع را در دست دارد اما حکومت حضرت مهدي (عج) به هيچ وجه اقتدارگرا و مبتني بر قدرت نظامي نيست و اساس و بنياد آن بر وفق ومدارا، منطق وحکمت، اخلاق و معنويت، تعامل و تراضي با مردم است.
اصولا اين دولت براي رستگاري ونجات انسانها تشکيل شده و هدف آن به دست گرفتن قدرت نظامي و حکومت بر مردم مطابق نظر حکومتهاي توتاليتر نيست، بلکه دولت و قدرت، در جهت خدمت به مردم و هدايت آنان به کمال و تعالي است و در مقابل با کژي ها وناراستي ها، اقدامات بنيادين، تربيتي واخلاق انجام داده و افکار و روحيات آنان را تغيير مي‌دهد.[9]
پس به هيچ وجه نمي‌توان گفت دولت نبوي اقتدارگرا و مبتني بر قدرت فيزيکي است و تکيه بر سلاح، بيان نمادين و نشانه‌اي از قدرت الهي و فر شکوهمند آن حضرت است و دلالت بر سيره و منش خشونت بار و جنگي نمي‌کند و اگر جنگ و نزاعي باشد براي احقاق حق و نابودي ظلم و ستم و فساد صورت مي‌گيرد و از روايات چنين بر مي‌آيد که آن حضرت محبوب و مورد علاقه همه مردم خواهد بود و ارتباطي بسيار صميمانه و دوستانه‌اي بين آنان برقرار خواهد شد و در چنين جامعه‌اي که عموم مردم از کوچک و بزرگ و پير و جوان به او عشق مي‌ورزند و از صميم قلب دوستش دارند و مطيع اوامر و دستورات او هستند، نيازي دائمي و گسترده به قدرت فيزيکي و خشونت نيست.
اين دولت از اقتدارو نفوذي کامل و بي نظير برخوردار است و اين اقتدار و حاکميت ناشي از شان امامت و نصرت الهي است و دستورات و خواسته هاي ايشان در تمامي عالم به خوبي انجام مي‌شود و کسي جرات مخالفت ندارد و از طرفي با نابودي سردمداران کفر و الحاد، زمينه هاي مخالفت و نفاق در جامعه از بين مي‌رود و مردم آزادانه و با اختيار و آگاهي، به سوي حضرت مهدي (عج) کشيده مي‌شوند.
پس اقتدار و نفوذ ايشان معنوي و خداگونه است و رابطه ايشان با مردم رابطه با امام و رهبري مردمي، اخلاقي است و قيام و ظهور آن حضرت نيز براي مردم و نجات و رستگاري دنيوي و اخروي آنان مي‌باشد. پس دولت آن حضرت ماهيت اقتدارگرا و خشونت طلب ندارد و موارد بايسته و کاربرد قدرت در تمامي نظام ها امري مشروع و درست تلقي مي‌شود و اصولا دولت ايشان، دولت رحمت، عطوفت و کمال خواه است و جنگ و ستيزش در آن محدود به دوره هاي آغازين قيام و پيش از تشکيل حکومت است و بعد از تشکيل آن ديگر نيازي به سلاح و جنگ نيست، هرچند که از همان ابتدا نيز حضرت با منطق و برهان و گفتگو، سعي در ارشاد و هدايت مردم دارد و تنها در صورت مخالفت به جهاد با آنان مي‌پردازد و بعد از اين مردم در صلح و آرامش بسر مي‌برند زيرا دولت مهدي خود از اقتدار و نفوذ و صولت معنوي و الهي برخوردار است ودر دلهاي مردم جا داشته و آنان با ديده‌ي محبت، عشق و رضايت به آن مي‌نگرند.

ابعاد و ویژگی های حکومت مهدوی

الف ) بعد سیاسی

1.برنامه ریزی و قضاوت
در زمینه خط مشي هاي نظام مورد نظر باید گفت که در جامعه‌اي که در پرتو سيرت فرهنگي حضرت مهدي(عج)روابط اجتماعي سامان يافته، مطمئنا فرايند تصميم گيري حکومت وخواسته هاي مردم به دشواري امروزي نيست، زيرا يکرنگي و يگانگي ميان مردمان جاري مي‌شود، رحمت ومحبت، دوستي ومهرباني قلب ها را پر مي‌سازد، مساوات ومواسات اجتماعي جلوه مي‌کند، کسي به ديگري ستم روا نداشته و ياري و دستگيري از يکديگر، واجبي همگاني مي‌شود. در خبر از امام صادق (ع) آمده است:« به هنگام ظهور قائم ما اينکه به يکديگر وسايل زندگاني برسانند و نيروبخشند، واجب همگاني مي‌شود.»[10]
در آن دوران حرص، بخل وطمع ورزي در زندگي و روابط اجتماعي جايي نخواهد داشت و صداقت بر رفتار اجتماعي چنان حاکم شود که همگان برادروار زندگي کنند، به طوري که هر کس هرچه نياز داشته باشد از جيب برادر ايمانيش بردارد، نه اين شرمنده باشد ونه آن ناراحت، چنين رابطه وپيماني ميان برادران ايماني از ويژگيهاي سيرت اجتماعي آن دوران است، که امانتها بدرستي اداء مي‌شود، امنيت اجتماعي در حد نهايي فراهم مي‌گردد مردم به عبادتهاي اجتماعي روي مي‌آورند، حقوق اجتماعي در همه‌ي امور رعايت شود و هيچ گونه ستم اجتماعي بر کسي روا نمي‌شود.[11]
اين امر خود به خوبي گوياي اين است که در چنين جامعه‌اي خواسته ها و بيان مردم براي نيازها و منافعشان به صورتي متفاوت است و در اين آرمانشهر شايد کمتر کسي نيازمند طي مراحل براي بيان خواسته ها و منافعش باشد و امور افراد براحتي و بدون نياز به اعتراض و اموري از اين قبيل حل مي‌گردد.
در اين ميان تمامي نيازهاي انسان محقق مي‌شود، زيرا ابتدايي ترين نيازهاي انسان، نيازهاي مادي ومعيشتي اوست و در آن دوره نيازهاي ديگري که تامين آنها در حرکت کمالي انسان نقش اساسي دارند محوريت مي‌يابد. امام صادق (ع) فرموده اند: « سه چيز است که همه مردمان بدان محتاجند: امنيت، عدالت و فراواني.»[12]
که اين سه معني در دولت مهدي(عج) در حد آرماني خود تحقق مي‌يابد، نيکي و نعمت فراگير مي‌شود، امنيت در همه وجوهش ظاهر مي‌گردد و به سبب عدالت همگان بي نياز مي‌شوند.
از طرفي اينکه گفته مي‌شود خداوند دلهاي امت محمد (ص) را سرشار از بي نيازي مي‌کند، بگونه‌اي که ندا مي‌شود هر کس به مالي نياز دارد بيايد، منظور غني و بي نيازي نيست بلکه استغنا و بي نيازي روح است و ممکن است انسان فقير باشد ولي روحي بي نياز داشته باشد.
علاوه بر تمام آنچه گفته شد در دولت مهدي(عج) تسلط حضرت بر امور چنان است که اگر خواسته و نيازي باشد خود متوجه مي‌گردد و بر اساس حديثي که از امام صادق نقل شده که فرمود: « وقتي کارها در اختيار صاحب الامر قرار گيرد خداوند متعال پستي هاي زمين را مرتفع و برجستگي هاي آن را هموار مي‌گرداند بگونه‌اي که دنيا پيش او همچون کف دستش باشد، کداميک از شما اگر در کف دستتان مويي باشد آنرا نمي‌بينيد؟»[13]
براين اساس ارتباط امام و مردم بگونه‌اي است که به طور مستقيم از خواسته و سخن يکديگر آگاه مي‌شوند و در نتيجه ارتباط مستقيم بوده و نيازي به واسطه هايي چون احزاب و واسطه ها نيست ونیاز مردم بدون مشکل برآورده می شود.
تصميم گيريها نيز در اين حکومت قاطع و عظيم است و در اين ميان اصلاحات برخاسته از رسالت عظيم و جهاني اسلام است، و برنامه ريزي هاي عمده‌اي براي مبارزه با ظلم و ستم وجود دارد و در اين زمان از آن جهت که امکانات فراوان و گستردگي حکومت افزون است، حکومت مهدوي نياز به برنامه ريزي جامع و جهاد و مبارزه خستگي ناپذير و پيگير و هشيار دارد و سياستگذاري ها بگونه‌اي دقيق صورت مي‌گيرد که در مدت کمي امنيت به جامعه بازگردانده مي‌شود وهمه جا را فرا مي‌گيرد.
در اين حکومت محور و رکن تمامي قانونگذاري ها و وضع مقررات، احکام الهي و قرآن است و البته غير از قوانين و دستورات، خود امام يکسري قوانيني مي‌آورد که احکام ثانوي است و خود او آنها را وضع و به کارگزاران و مردم ابلاغ مي‌نمايد. اميرالمومنين علي (ع) درباره اينکه امام مهدي (عج) نظرات، قوانين و خواسته ها را مطابق با قرآن مي‌کند مي‌فرمايند: « او خواسته ها را تابع هدايت وحي مي‌کند، هنگامي که مردم هدايت را تابع هوس هاي خويش قرار مي‌دهند و در حالي که به نام تفسير، نظريه هاي گوناگون خود را بر قرآن تحميل مي‌کنند، او نظريه ها و انديشه ها را تابع قرآن مي‌سازد.»[14]
و در واقع مهمترين اقدام حضرت در بعد سياستگذاري، احياي قوانين اسلام، ارائه برداشت صحيح و درست از آنها و اجراي کامل اين قوانين است. بر اساس اين اعتقاد آموزه هاي حيات بخش اسلام هميشه و در هر مکاني، توانايي پاسخ گويي به نيازهاي مختلف جوامع را دارد و در صورت ضرورت مي‌توان با محور قرار دادن قرآن، مقررات و قوانين جديدي وضع نمود. در اين رابطه بايد توجه کرد که تنها قوانين الهي است که مي‌تواند راهگشا و پايان بخش اختلافات باشد.
درزمینه اجرا و قضاوت نیز اوبه بهترين نحو عمل مي‌کند و البته در اين امر ياران و کارگزاران حضرت او را همراهي کرده و احکام الهي را اجرا مي‌کنند در اين زمان است که او حکم خدا را در زمين اجرا مي‌کند و حق مظلوم را از ظالم مي‌ستاند. امام صادق (ع) مي‌فرمايند: « در هنگامي که قائم آل محمد (ص) قيام کند، به حکم و قضاوت داوود پيامبر، قضاوت مي‌کند و به شاهد و برهان نيازي ندارد. خداوند احکام الهي را به او الهام مي‌کند و او نيز بر طبق دانش خود رفتار مي‌نمايد وبر طبق آن قضاوت مي‌کند.»[15]
یا از امام باقر (ع) نقل شده که فرمودند: « چون قائم ما قيام کند در هر منطقه‌اي از مناطق زمين مردي را ميفرستد و مي‌گويد دستورالعمل تو در کف درست توست، چنانچه امري برايت پيش آمد که آن را نفهميدي وحکمش را ندانستي به کف دست خود نگاه کن و بر طبق آنچه در آن است عمل نما.»[16]
مهدي بر اساس کتاب خدا به عدالت مديريت مي‌کند و هوي پرستي را به خداپرستي سوق داده و همه‌ي افکار و انديشه ها را تابع قرآن مي‌سازد و براي حفظ اين اساس مسئولان و کارگزاران ستمگر را با دقت مواخذه مي‌نمايد و هر که را پا از سيرت عدالت بيرون نهاده است، به سختي مجازات مي‌کند. وي در اداره‌ي امور براي حفظ عدالت و حقوق مردمان و حيثيت دين به روشي نو و مناسب با عصر خود، و تحولاتي که در طول تاريخ رخ داده است تا مردمان به آن نقطه رسيده اند عمل مي‌کند. در روش زمامداري مهدي (عج) ميان او و مردمش هيچ فاصله و حجابي نيست بگونه‌اي که آن حضرت با آنان سخن مي‌گويد و ايشان نيز صداي او را همانجا که هست مي‌شنوند و به او نگاه مي‌کنند.
در دوره حکومت حضرت مهدي (عج) هر کسي به حق خود مي‌رسد و بر اساس روايتي از امام باقر (ع): « پس از ظهور مهدي (عج) هيچ حقي از کسي بر عهده‌ي ديگري نمي‌ماند، مگر آنکه حضرت آنرا بازمي ستاند و به صاحب حق مي‌دهد.»[17]
و در اين ميان قضاوت آن حضرت نيز بي نظير است و در هيچ دوره‌اي چنين قضاوتي ديده نشده و بگونه‌اي عادلانه حکم مي‌شود که سرسوزني ظلم و بيداد به کسي نشده و هيچ رنج و محنتي بر دلي نمي‌نشيند. مهدي (عج) بر طبق احکام خالص ديني حکم و حکومت مي‌کند، ميزان عدل را در ميان مردم مي‌نهد و بدين گونه هيچ کس نمي‌تواند به ديگري ستم کند.
شيخ مفيد نيز در اين مورد مي‌گويد: « چون قائم آل محمد (عج) قيام کند مانند حضرت داوود (ع) برحسب باطن، بي هيچ نيازي به شاهد حکم و قضاوت مي‌کند، خداوند حکم را به او الهام کرده و او بر طبق الهام الهي حکم مي‌راند. مهدي (عج) نقشه هاي پنهان هر گروه را مي‌داند و به آنها مي‌گويد مهدي دوست و دشمن خود را با نگاه مي‌شناسد.»[18]
امام عصر با پيگيري خط مشي پيامبر اکرم (ص) از طريق نسخ و برانداختن همه‌ي بدعتهاي برآمده از فضاي جاهليت، اسلام را به صورتي نوين تحقق مي‌بخشد و اجراي احکام اسلام را همان گونه که بر پيامبر اکرم (ص) نازل گرديده انجام مي‌دهند و در اين ميان کارگزاران حکومتي در ولايات و شهرهاي گوناگون حضرت را ياري مي‌رسانند و زير نظر امام کار اجراي احکام و قضاوت را برعهده دارند و مسئوليت هايي را به دست خواهند گرفت.
در واقع در دولت حضرت مهدي (عج)قضاوت و دادگري جايگاه ويژه‌اي خواهد داشت ومردم با قضاوت وحکمي بي نظير و آرماني روبه رو خواهند شد.در اين حکومت عده‌اي از بزرگان ودانشمندان فاضل، امر قضا وداوري را در دست خواهند گرفت و در اين راه از عنايت وامدادهاي غيبي خداوند نيز بهره خواهند بردر اين زمان استيفاي حقوق به طور قطعي صورت گرفته ودرقضاوت ها ومحاکم، ديگر امکان هيچ خطا واشتباهي پيش نخواهد آمد، زيرا امام خود در ميان مردم زندگي کرده و بين آنها قضاوت وداوري خواهد کرد و در اين امر متکي بر الهام الهي و علم خود است، پس همانند داوود و سليمان حکم کرده ونياز به درخواست بينه وشاهد از مردم ندارد.
بر همين مبنا عدالت واداي حقوق به صاحبان آن نيز به شکل قطعي صورت پذيرفته وبدون هيچ شبهه وخطايي انجام مي‌گردد و برقراري مساوات در حد اعلاي خود است. از روايات بررسي شده چنين برداشت مي‌شود که در آرمانشهر شيعي عدالت مهدوي چنان همگاني مي‌گردد، که مردگان آرزو مي‌کنند که به زندگي باز گردند وازبرکت عدالت او بهره مند گردند. آن حضرت در قضاوت همچون جد بزرگوارش امير المومنين بر،گرفتن بي کم وکاست حقوق مردم اصرار مي‌ورزد و حق هر صاحب حقي را برمي گرداندوبدين شکل عدالتي را به اجراء مي‌گذارد که فراتر از آن ديده نشده است.
2)کارگزاران حکومت
گزينش کارگزاران و شرايط انتخاب آنها از ديگراموری است که براي هدايت جامعه نقش مهمي ايفا مي‌کند و در اين ميان افرادي که در آرمانشهر اين نقش را به عهده مي‌گيرند بايد از شرايط ويژه‌اي برخوردار باشند. ياران حضرت مهدي (عج) بزرگواراني هستند که بسان آنان در تاريخ بشر کم پيدا شده است و آنان از همه‌ي ويژگيهاي نيکو برخوردارند. در عين حال اين نيروها از مليت هاي گوناگون تشکيل شده اند و به هنگام قيام با شيوه‌ي خاصي فراخواني مي‌شوند.
اين افراد که از پيش براي فرماندهي تعيين شده اند، هدايت لشکريان و عمليات جنگي را به عهده مي‌گيرند و در روايات نيز ترکيب دولت امام مهدي (عج) از پيامبران، جانشينان آنان، تقواپيشگان، صالحان روزگار، امت هاي پيشين و از سران و بزرگان اصحاب پيامبران شکل مي‌گيرد، که مي‌توان در اين ميان نام بعضي از آنان و مسئوليت شان را به نقل از روايات فهميد.
همچون حضرت عيسي (ع) که در روايات از ايشان با واژه هاي گوناگون مانند وزير، جانشين، فرمانده و مسئول در حکومت ياد شده است و حتي گفته مي‌شود که دجال را به قتل مي‌رساند و در عين حال مسئوليت دريافت اموال حضرت مهدي (عج) را بر عهده دارند. در روايتي نقل شده که حضرت عيسي (ع) به حضرت مهدي (عج) مي‌فرمايد همانا من به عنوان وزير فرستاده شده ام نه امير و فرمانروا.
در اين ميان از افراد ديگري نيز ياد مي‌شود چنانچه امام صادق(ع) روايت مي‌کند : « هنگامي که حضرت قائم قيام مي‌کند 25 تن از قوم موسي (ع) آنان که به حق قضاوت کرده و با عدالت رفتار مي‌کنند، هفت نفر از اصحاب کهف، يوشع وصي موسي، مومن آل فرعون، سلمان فارسي، ابادجانه انصاري و مالک اشتر را از پشت کعبه بيرون مي‌آورد.»[19]
و علاوه بر اين امام مهدي (عج) ياوراني دارند که ايشان را در جهاد و جنگ عليه دشمنان ياري مي‌کنند، در کتاب کمال الدين به نقل از امام ششم آمده که : « در همين مسجد شما يعني در مکه به زودي 313 مرد مي‌آيند که اهل مکه به خوبي بدانند، آنها را پدران و نياکان آنان نزاييده اند بر دست آنان شمشيرها باشد و بر هر شمشيري کلمه‌اي نوشته باشد که از آن هزار کلمه گشوده گردد پس خداي تبارک و تعالي بادي فرستد تا هر وادي جار کشد که اين است مهدي به روش داوود و سليمان قضاوت کند و گواه بر حکم خود نطلبد.»[20]
در ميان احاديث از اين 313 نفر به تکرار ياد مي‌گردد که همراه و ياور امام عصر هستند، اميرالمومنين در وصف آنان فرموده است: « خداوند دلهاي آنها را انس و الفت بخشد، آنها از رفتن کسي وحشت نکرده و از آمدن کسي ابراز مسرت نمي‌نمايند. تعداد آنها به شماره‌ي اصحاب بدر 313 نفر است، که در ميان گذشتگان آنها نظير نداشته و درآينده نيز نظير نخواهند داشت وشماره آنها به تعداد اصحاب طالوت 313است که از آب رودخانه گذشتند.»[21]
اغلب کارگذاران حکومت را جزء اين 313نفر مي‌دانند، که از اين گروهها با نام هاي نجباء، رفقا، نقبا، عصائب، اوتاد، رجال الهي، اعوان وقواد، فقها، خزان، اهل قضاوت و......ياد شده است، امام صادق در اين باره فرمود: «گروهي هستند که همراه قائم خارج مي‌شوند وآنان فرماندهان، قاضيان، حاکمان شرع وفقيهان هستند که خداوند با دست قدرت خود بر شکم وپشت آنها مي‌کشد و ديگر هيچ حکمي برآنان دشوار نمي‌نمايد.»[22]
البته امام با يکسري شرايط وآزمايش، آمادگي نيروها را به امتحان مي‌گذارد، زيرا آنان با کردار خوب خود در گسترش عدالت در جهان نقش موثري دارند و با وجود گستردگي مناطق تحت حکومت کارگزاران مطمئني بايد به فعاليت بپردازد و البته بايد توجه داشت که درآغاز ظهور ياران امام زمان(عج)313نفرند و بعد از آن به طور سريع بر ياران آن حضرت افزوده خواهد شد، به طوري که در همان آغاز به ده هزار نفر مي‌رسد، چنانچه امام صادق (ع)فرمود: «امام زمان خروج وظهور نمي‌کند مگر همراه ياران نيرومند و رشيد و اين ياران کمتر ازده هزار نفر نيستند.»[23]
پس براين اساس ياران خاص آن حضرت 313 تن بيش نيستند که در واقع فرماندهان لشکري و کشوري دولت کريمه‌ي مهدي موعود (عج) مي‌باشند و آن حضرت حرکت اصلاح گرانه خويش را با لشکر ده هزار نفري آغاز مي‌نمايد.
اين افراد داراي ويژگيهاي بارزي هستند، براي اينکه بتوانند حکومت جهاني را به دوش کشند، اميرالمومنين در اين باره مي‌فرمايند: « آنها قومي هستند که با صبر و شکيبايي خود بر خدا منت نمي‌نهند و جانبازي خود را در راه حق بزرگ نمي‌شمارند، آنها همگي شيرهاي ژياني هستند که از جنگلهاي خود بيرون آمده اند، اگر اراده کنند که کوهها را از جاي برکنند، بي ترديد انجام مي‌دهند، آنها به حقيقت توحيد خدا راه يافته اند، براي آنها در دل شب از ترس خدا ناله هايي است چون ناله‌ي مادران داغ پسر ديده، شب زنده دارا ن در دل شب و روزه داران در طول روز هستند، گويي اخلاق و آداب آنها يکي است، دلهاي آنها بر محبت و شفقت و خيرخواهي گرد آمده است.»[24]
اين کارگزاران داراي ويژگيهاي خاص خود هستند، امام خميني(ره) فرموده اند: «از کارگزاران امام زمان ظلمي صادر نمي‌شود، چون افراد صالحي هستند، در صورت ظلم ظالم تحت پيگرد قرار مي‌گيرد ومجازات مي‌شود، جرم و گناه در حکومت ايشان به حداقل مي‌رسد.»[25]
با اين حساب امام نسبت به کارگزاران خود نيز عدالت را برقرار مي‌کنند چنانکه امام علي (ع) طي روايتي قاطعيت و سازش نا پذيري حضرت ولي عصر(عج)در مقابل کارگزاران ناشايست را اين گونه بيان مي‌ کنند: «امام مهدي (عج)، قاضيان زشتکار را کنار مي‌گذارد و دست سازشکاران را از سرتان کوتاه مي‌کند و حکمرانان ستم پيشه را عزل مي‌نمايد و زمين را از هر نادرست و خائني پاک مي‌کند.»[26]
پس در واقع مسئله ناشايستگي و بي عدالتي در مورد کارگزاران حکومت مهدوي ناممکن مي‌گردد، زيرا که در گام نخست کارگزاران اين آرمانشهر انسانهاي ساخته شده وتربيت يافته‌اي هستند که ترس خدا و پايبندي به تعهد وتکليف با خون آنان عجين شده و ايمان به خدا روحشان را در خود گداخته و از نو ساخته است، آنان در سير باطني وروحي که پيموده اند، از قيد اميال، شهوات، گرايشها و کنشهاي نفساني آزاد گشته و به ملکه عدالت راستين دست يافته اند.
در مراحل بعد که حکومت مهدوي گسترده شد و بضرورت کارگزاران ديگري انتخاب مي‌شوند، صرف نظر از انتخاب بر اساس موازين و شايستگي هاي اصولي نسبت به آنها سخت گيري فراوان مي‌شود و همواره اعمال ورفتارشان زير نظر است، ماموران مخفي نيز پيش از آنکه مردم را زير نظر داشته باشند بر اعمال ورفتار کار گزاران نظارت مي‌کنندواقدامات آنها را تحت نظر قرار مي‌دهند.

ب)بعد فرهنگی

1)تربیت وجامعه پذيري
جامعه پذيري يکي از ویژگی های هر جامعه ای است که براساس آن مي‌توان گفت، دوران مهدوي اساسا ساختار هاي اجتماعي دگرگون خواهد شد، زيرا آن حضرت به حکم و سنت جديد قيام خواهد کرد و قيام او همچون پيامبر اکرم (ص) است که اکثر احکام جاهلي و قوانين باطله‌ي قبل از خويش را نسخ فرموده و فرمان و روشي نوين جايگزين آنها کرد.آن حضرت نيز در زمان قيام خود سنن فراموش شده اسلامي را دوباره احياء مي‌کند وآيين حنيف ابراهيمي را زنده مي‌نمايد وبت پرستي به معناي عامش را از زمين برمي چيند. از آن جهت که او خردهاي مردمان را به اکمال مي‌رساند، در نتيجه آرمان هاي اصلاحي در وجوه سياسي، اجتماعي و اقتصادي تحقق يافته، ريشه دار گرديده و پا برجا مي‌ماند و انقلاب فرهنگي او چنان عميق و فراگيراست که همه مردم علم وحکمت را مي‌آموزند وبا کتاب خدا وسنت پيامبر با فهمي عميق آشنا مي‌شوند تا جايي که زنان هم در خانه خود به قضاوت مي‌پردازند.[27]
براساس روايات آن حضرت همه اجتماع بشري را اصلاح مي‌کند وجامعه‌اي اسلامي به تمام معنا ايجاد مي‌نمايد، از وسايل تربيتي به طور کامل بهره مي‌گيرد واز اين طريق تعليمات مربوط به تربيت درست والهي گونه را صادر مي‌نمايد.تعليمات اسلامي در همه جا حاکم خواهد شد و مردم با حکمت و دانايي به اصلاح رفتار وکردار خود خواهند پرداخت و از آنجا که مردم به درجه کمال مي‌رسند پس در جامعه پذيري نيز همان الگو راهگشاي افراد است.
البته اين امر به خاطر گسترش علم وفرهنگ است، چنانکه امام صادق (ع) مي‌فرمايند: «علم ودانش به بيست وهفت قسمت تقسيم شده، اما تاکنون بيش از دو قسمت آن در دسترس بشر قرار نگرفته است، وقتي قائم ما قيام کند، بيست وپنج قسمت ديگر را آشکار مي‌کند ودر بين بشر پخش مي‌نمايد.»[28]
پس عقول مردم کامل گرديده و فرهنگ متعالي در جامعه رواج مي‌يابد، چرا که هر فرد در درون خودش به کمالات رسيده واز صفات رذيله پاک مي‌گردد و کسي هم محتاج ديگري نيست، چنانکه امام علي (ع)مي فرمايند: «در آن وقت، علم قذف مي‌شود در دلهاي مومنان پس محتاج نمي‌شود مومن به علمي که در نزد برادر اوست.»[29]
وبا اين حساب جامعه پذيري مردم وبالا رفتن فرهنگ وعلم آنها در جامعه آخرالزمان از درون هر انسان آغاز مي‌شود و با عنايتهاي امام زمان تکميل مي‌گردد.
2)ارتباطات و روابط اجتماعی
ارتباطات و برقراري رابطه بين ساختارهاي مختلف نظام در يک جامعه عاملي است در جهت بهبود اوضاع و ارتباط دهي که اين امر از کارويژه هاي سيستمي به حساب مي‌آيد وبر جريان يافتن اطلاعات در جامعه دلالت دارد.
ارتباطات در دوران آن حکومت به شکوفايي فاحش خود مي‌رسد، مسافتهاي طولاني در مدت اندکي طي مي‌شود، دريا زيرپاي مردمان در نورديده مي‌شود و برخي روايات اشاره به سوار شدن بر ابرها دارد و حتي گاهي سخن از مسافرت بدون وسيله هاي ظاهري چون سفرهاي سليمان دارد، که اشاره مي‌کنيم.
از نظر ارتباطات صوتي وتصويري جهاني نيز آن دوران ويژگي هاي خاصي دارد ودر برخي روايات مي‌خوانيم: «هنگام ظهور آن حضرت تنها يک چشم او را نمي‌بيند بلکه در يک آن واحد همگان همزمان آن حضرت را خواهند ديد. »[30]
يا روايت ديگري که اشاره به برقراري ارتباطات بدون نياز به وسايل خارجي دارد: «هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند به گوشها و چشم هاي شيعيان ما نيرويي عطا مي‌کند که ميان آنان وقائم پيک وبست نخواهد بود که ارتباط برقرار کند. پس آن حضرت هرجا که باشد با ايشان سخن مي‌گويد و آنان سخن حضرتش را مي‌شنوند واو را مي‌بينند، در حالي که حضرتش در مکان خود مي‌باشد.»[31]
روايت ديگري از امام صادق (ع) بر تسلط حضرت بر تمام دنيا اشاره دارد: «هنگامي که کارها به صاحب اصلي ولايت مهدي برسد خداوند هر نقطه فرو رفته‌اي از زمين را براي او مرتفع و هر نقطه مرتفعي را پايين مي‌برد، آنچنان که تمام دنيا نزد او به منزله کف دستش خواهد بود.»
و بد ين لحاظ در آن دوره يک سيستم نيرومند و مجهز براي انتقال تصويرها بوجود مي‌آيد، چنانکه نه موانع مرتفع ونه گودي هاي زمين، مانع از رويت موجودات نخواهد بود.[32]
سهولت رفت وآمد وجابه جايي از ديگر مواردي است که در احاديث به آن اشاره شده، رسول خدا (ص)در رابطه با چگونگي حمل ونقل درآن زمان مي‌فرمايند: «پس از شما قومي خواهد آمد که زمين زير پايشان طي وپيموده مي‌شود و درهاي جهان به رويشان باز مي‌گردد......زمين در کمتر از يک چشم به هم زدن پيموده مي‌گردد، به گونه‌اي که اگر کسي از آنان بخواهد، شرق وغرب را در ساعتي بپيمايد، اين کار را انجام مي‌دهد.»[33]
در روايتي از امام باقر (ع) برسوار شدن امام بر، ابراشاره مي‌شود: «براستي ذوالقرنين مابين دو ابرمخير شد پس او ابر ذلول (آرام)را انتخاب کرد و ابر صعب براي امام مهدي (عج)ذخيره شده وآن ابري است که در او رعد وبرق وصاعقه است، حضرت مهدي برآن سوار مي‌شود وبه آسمانها بالا مي‌رود و به زمين هاي هفتگانه سفر مي‌کند.»[34]
بايد گفت که مسلما منظور از اين ابر يک ابر معمولي نيست، چون آنها در جو نزديک زمين در حرکتند و نمي‌توانند از آن بالاتر روند، بلکه اشاره به وسيله فوق العاده سريع السيري است که درآسمان به صورت توده‌اي فشرده از ابر به نظر مي‌رسد و به هنگام حرکت، دل آسمان را با نيروي فوق العاده خود مي‌شکافد و مي‌تواند به هر نقطه‌اي از آسمان حرکت کند و به اين ترتيب يک وسيله‌ي ما فوق مدرن است که به موازات پيشرفت در ديگر زمينه ها رخ مي‌دهد. از ادامه اين روايت هم برداشت مي‌شود که بالا رفتن امام در جهان هاي آسمان هاي هفت گانه و زمين هاي شش گانه به جز کره‌ي خاکي ما انجام پذيرفته و در آن عصر وضع به گونه‌اي مي‌گردد که سفر به کرات آسماني و زمين ديگر همچون مسافرت در عصر ما از قاره‌اي به قاره ديگر است و همچنين پنج کره زمين و يا پنج زمين و آسمان آباد و مسکوني وجود دارد که با آنها ارتباط صورت مي‌گيرد و کرات زيادي نيز وجود دارد که داراي جوامعي از مخلوقات خدا هستند.
اين روايات همگي بيانگر ارتباطات سهل و آسان، در جامعه مهدوي و به طبع در ساختارهاي نظام است و به دنبال اين مردم بدون مشکلي با کارگزاران و حاکم جامعه سخن مي‌گويند. امام صادق (ع)در حديثي اين سهولت را اين گونه بيان مي‌کنند: «در آن روزگار، مؤمن در شرق زمين برادرش را که در غرب است مي‌بيند، هم چنين مرد مؤمني که در غرب است، برادرش را که در مشرق است مشاهده مي‌کند.»[35]
يا در روايت ديگري آمده: «ميزان آگاهي حضرت از مردم به اندازه‌اي است که اگر کسي در خانه‌ي خودش سخني بگويد بيم آن دارد که مبادا ديوارهاي خانه اش گزارش و شهادت دهند.»[36]
بنابراين ارتباط مستقيم نه تنها در سطح حکومت، بلکه در ميان عموم نيز عملي مي‌شود، در اين زمان پيوندهاي ظاهري و معنوي دل ها را استحکام مي‌بخشد، به گونه‌اي که جهان به راستي به شکل يک خانه و مردمش همچون اهل يک خانواده در مي‌آيند و البته بدون وجود چنين سلطه اطلاعاتي و ارتباطي بر کره زمين، حکومت واحد جهاني، صلح، امنيت و عدالت به طور همه جانبه، امکان پذير نخواهد بود.البته اين پيشرفت هاي عظيم محصول تکامل علمي عصر بعد از ظهور است و نه اعجاز، زيرا زندگي بشر در اين عالم بايد مطابق سنت هاي طبيعي باشدو در عين حال اين امر لازمه حکومت آرماني است.حضرت مهدي (عج) در خلال ارتباطات جهاني و تلاش بر يکي کردن روش ها و منش ها در تمام نقاط جهان، جهاني کردن خويش را به ظهور مي‌رساند و اين در حالي است که اگر چه زبان ها و بيان اقوام گوناگون متفاوت است ولي هر قومي به زبان خودش نداي آسماني را مي‌شنود که اين خود به خوبي ارتباطات تکامل يافته‌ي آن زمان را بيان مي‌کند.

ج)بعد اقتصادی

1)بهره برداری از منابع
يکي از مهم ترين ويژگي هاي يک آرمانشهر وفور نعمت است که اين موضوع درآرمانشهر مهدوي به بهترين نحو صورت مي‌گيرد، زيرا از آنجا که مردم به اطاعت خدا روي مي‌آورند و بر فرمان حجت او گردن مي‌نهند، ديگر دليلي ندارد که زمين وآسمان از برکاتش بر بندگان خدا مضايقه کند، از اين رو باران هاي موسمي شروع به باريدن مي‌کند، رودخانه ها پراز آب مي‌شود، زمين ها حاصلخيز مي‌گردد و کشاورزي شکوفا مي‌شود و وضعيت عمومي جامعه به بهبودي اوضاع اقتصادي منجر مي‌شود.
زيرا يکي از مشکلاتي که باعث ناکامي دولتها مي‌شود، عدم تامين منابع مورد نياز مردم است، اما خداي متعال گنجينه هاي پنهاني خويش را در اختيارحجت خود قرار مي‌دهد و در دوران آن حکومت مشکلي مطرح نمي‌شود و خدا تمام تواناييهاي پيامبران پيشين و قدرتهاي پيامبر اسلام وامامان(ع) را به حضرت مهدي (عج) ارزاني داشته، تا بدين وسيله حکومت خود را در سراسر جهان مستحکم سازد.
امام صادق(ع) مي‌فرمايند: «چون قائم ما به پا خيزد.....زمين گنجهاي خود را آشکار مي‌سازد، به گونه‌اي که بر سطح آن ديده مي‌شود.چون فردي از شما براي اداي زکات خود در صدد يافتن شخصي برمي آيد، کسي را نمي‌يابد که آن مال را بپذيرد، مردم به فضل الهي از آنچه به ايشان روزي مي‌فرمايد بي نياز مي‌شوند.»[37]
در زمينه انبوهي نعمت ومنابع و اموال روايات بسياري ذکر گرديده، پيامبر اکرم(ص)در حديثي مي‌فرمايند: «در پايان امت من مهدي خروج مي‌کند. خداوند با باران رحمتش زمين را سيراب مي‌کند، زمين گياهانش را مي‌روياند، او ثروت را به مساوات تقسيم مي‌کند، دام در جهان فراوان مي‌شود و امت بسيار بلندي خواهند گرفت.»[38]
و يا در جاي ديگري فرموده: «زمين بار محصول خويش را مي‌دهد و در دل خود چيزي بر جاي نمي‌گذارد. در آن روز گار مال و ثروت خرمن مي‌شود .هرکسي در برابر مهدي بايستد و بگويد:اي مهدي به من مالي بده!مهدي بي درنگ گويد :بگير.»[39]
اينها نيست مگر به خاطر نيکي و پارسايي مردم و عدل و انصافي که در جامعه برقرار گشته، خدا در قرآن کريم به اين امر در جامعه تقوا پيشه گان اعتراف کرده، آنجا که مي‌فرمايد: «پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد که او آمرزنده است تا از آسمان برايتان پي درپي باران فرستد وشما را به اموال و فرزندان مدد کند و برايتان بستانها ونهرها بيافريند.»[40]
پيامبر اکرم در روايتي به اين امر اشاره دارند: «امت من در زمان مهدي به نعمت هايي دست يابند که پيش از آن در هيچ دوره‌اي دست نيا فته بودند.در آن روزگار آسمان باران فراوان دهد و زمين هيچ روييدني را در دل خود نگه ندارد.»[41]
يا در روايت ديگري فرمود: «ساکنان آسمان و زمين از او خوشنود مي‌شوند، آسمان از ريزش باران قطره‌اي دريغ نکرده و زمين از رويش گياهان خودداري نمي‌کند، بگونه‌اي که زنده گان آرزو مي‌کنند که کاش مردگان زنده مي‌شدند.»[42]
که حکايت از فراواني نعمت دارد، در حديث ديگري در بحار الانوار نيز آمده: «زمين گنجينه هايش را براي او خارج مي‌سازد و وي مال و سرمايه بي شمار بين مردم پخش مي‌کند.»
همه اين روايات حکايت از اين دارد که در دوره حکومت مهدوي، زمينه براي مردم فراهم است تا از زمين و آنچه که از معادن و مزارع در آن است بهره مند شوند، در نتيجه ثروت هاي مردم و برکات افزون خواهد گرديد و از آن پس ناداري، محروميت و گرسنگي از ميان مردم رخت برخواهد بست و طبيعتا وقوع جرائمي که هر روزه در جهان رخ مي‌دهد تقليل يافته و امنيت برقرار مي‌گردد.[43]
امام صادق (ع) مي‌فرمايد: «وقتي که قائم ما قيام کند، حکومت را براساس عدالت قرار مي‌دهد و ظلم و جور در دوران او برچيده مي‌شود و جاده ها در پرتو وجودش امن و امان مي‌گردد و زمين برکاتش را خارج مي‌سازد و هر حقي به صاحبش مي‌رسد و در ميان مردم همانند داوود و محمد حکم مي‌کند. در اين زمان زمين گنجهاي خود را آشکار و برکات خود را ظاهر مي‌سازد و کسي موردي را براي انفاق، صدقه و کمک مالي نمي‌يابد، زيرا همه مؤمنان بي نياز و غني خواهند شد.»[44]
از طرف ديگر علاوه بر سرمايه و ثروت امکانات رفاهي و امور ديگر سامان مي‌يابد و در احاديث به آباداني راهها نيز اشاره شده و اينگونه آمده که احداث آبراهها و ساختن پلها و بستن سدها بر روي رودخانه ها، به ويژه بين کربلا و نجف صورت مي‌گيرد و در مسير آن آبها، آسيابها ساخته مي‌شود که در آن دانه ها آرد مي‌شوند و هرکس را اين امکان وجود خواهد داشت که از آن آسياب ها رايگان و بدون عوض استفاده نمايد، تا جايي که زني گندم ها و ديگر دانه هاي خود را در آسياب هايي که با فشار آب مي‌چرخد مي‌گذارد وگندم ها و دانه هاي ديگر بدون اجرت ومجاني آسيا مي‌شوند وبدين ترتيب آرامش ورفاهي بي نظير حاکم مي‌شود.
اين دوره‌اي است که در آن همه نيازها وخواسته ها برآورده شده و منابع موجود در محيط استخراج گرديده ونه تنها مشکلي در اين زمينه نيست، بلکه گرسنه وتشنه‌اي نمي‌ماند، در حديثي امام باقر (ع) فرمودند: «هرگاه قائم ما ظهور کند، جارچي از مکه جار کشد، هلا کسي خوردني ونوشيدني با خود برندارد و آن حضرت حجر موسي بن عمران(ع) را که يک بار شتري است با خود بردارد وبه منزلي بار نيندازد، مگر آنکه چشمه از آن روان شود و هرکس گرسنه باشد واز آن نوشد وسير شود وهرکس تشنه باشد، سيراب گردد و مراکب ايشان هم سيراب شود، تا وارد نجف که در وادي کوفه است بشوند.»[45]
با اين حساب نعمت و رحمت بر مردم آخرالزمان کامل گشته و نياز نيازمندان رفع مي‌گردد.
2)توزیع منابع
توزیع منابع در حکومت مهدوی به بهترین نحو صورت می گیرد وهمه نیزاز حقوق خود برخوردار مي‌شوند، در حديثي از امام باقر(ع)آمده که: «امام قائم(عج) اموال را برابر تقسيم مي‌کند وميان مردم نيکوکار وبدکار به عدالت رفتار مي‌نمايد.»[46]
بنابراين رعايت قاطع اصل مساوات و عدالت مو جب تعديل ثروت ها و برابري در توزيع کالاها و مواد مورد نياز همه‌ي مردم است و از تراکم وذخيره سازي جلوگيري مي‌کند و زمينه کمبود و بي نيازي را فراهم مي‌کند وبااجراي اين اصل مستمند ومحتاجي باقي نمي‌ماند و اين همان سطح متعالي زندگي ورفاه عمومي است، که حتي مورد مصرف زکات هم پيدا نمي‌شود .
رسول خدا (ص) مي‌فرمايد: «در آخرالزمان، خليفه‌اي ظهور مي‌کند که مال را بدون شمارش مي‌بخشد.»[47]
ويادر جايي ديگر که فرمود: «در روزگار نااميدي و پيدايش فتنه ها، شخصي به نام مهدي ظهور مي‌کند که بخشش هاي او بر مردم گوارا خواهد بود.»[48]
وي همچنين مي‌فرمايد: «در آخرين دوران امت من، خليفه‌اي خواهد بود که اموال را مشت مشت به مردم مي‌دهد و آن را نمي‌شمارد.»[49]
پس بر اين اساس آن دوران علاوه بر اينکه دوره‌ي وفور و فراواني است، توزيع اموال نيز به گونه‌اي صورت مي‌گيرد که حتي مردم براي دادن صدقه و زکات کسي را پيدا نمي‌کنند و مردم در بي نيازي بسر مي‌برند، چنانکه امام باقر (ع) فرمودند: « مهدي (عج) اموال را ميان مردم چنان به مساوات تقسيم مي‌کند که ديگر محتاجي ديده نمي‌شود تا به او زکات دهند.»[50]
يا در رابطه با چگونگي توزيع و پرداخت اموال فرموده اند:« گويا مشاهده مي‌کنم دين شما را همچون پرنده‌اي که مي‌گريزد و در خون خود مي‌تپد و کسي آن را به شما باز نمي‌گرداند مگر مردي از خاندان ما اهل بيت، در آن هنگام وي در سال دو پاداش و در ماه دو روزي به شما مي‌دهد و در زمان او به حکمت دست مي‌يابيد.»[51] بر اساس اين روايت هر شش ماه يک پاداش و بخشش مالي از بيت المال و توزيع مواد غذايي و خواروبار هر دو هفته يکبار صورت مي‌گيرد و بگونه‌اي تنظيم شده که از زياده روي و کوتاهي در توزيع اموال جلوگيري گردد.
روايتي نيز در زمينه‌ي فراواني نعمت ومنابع به نقل از رسول اکرم (ص) آمده که فرمود: « به مهدي (عج) بشارتتان باد ... ... اموال را صحيح و مساوي بين مردم تقسيم و دلهاي امت محمد را از بي نيازي آکنده مي‌سازد، عدالت او آنان را در بر خواهد گرفت، تا جايي که به منادي امر کند ندا دهد، چه کسي را به من نيازي است؟ هيچ کس نيايد مگر يک مرد که نزد او آمده چيزي از او مي‌خواهد، مهدي (عج) به او مي‌گويد نزد خزانه دار برو تا به تو بدهد. او به خزانه دار مي‌گويد من از سوي مهدي (عج) نزد تو مي‌آيم و مرا فرستاده تا به من مال دهي. خزانه دار در پاسخ به او مي‌گويد برو و هرچه مال مي‌خواهي برگير. مرد مي‌رود و آنقدر مال بر مي‌دارد که از عهده‌ي حملش بر نمي‌آيد، از آن مال در خزانه مي‌افکند تا به اندازه‌اي شود که مي‌تواند حمل کند. مال را برداشته خارج مي‌شود ولي پشيمان گردد و گويد: من حريص ترين افراد امت محمد هستم چراکه همه مردم را براي برداشتن از اين مال خواندند ولي جز من کسي نيامد. آنگاه مال را به خزانه دار برمي گرداند خزانه دار مي‌گويد ما چيزي را که داديم پس نمي‌گيريم.»[52]
اين مطلب خود به خوبي گواه است که بخشندگي امام در توزيع منابع بگونه‌اي است که به هر کس که بخواهد مي‌بخشد و البته نيازمندي نيست.

نتيجه گيری

در اين پژوهش سعي شد آنچه را که با توجه به متون شيعه براي حکومت مهدوي ذکر مي‌شود بازگو کنيم. امور حکومت و مسائل مربوط به اين جامعه همگي در حد اعلا انجام مي‌گيرد. امنيت، نظم، رسيدگي به امور مردم، قضاوت و رهبري در حدي است که بهتر از آن را نمي‌توان به تصور درآورد.در اين جامعه رهبري امام در رأس قدرت قرار دارد و کارگزاران حکومت به خوبي از اداره امور برمي آيندو چون عقول مردم به کمال رسيده، خواهشهاي مادي آنها به حداقل مي‌رسد وقناعت و بزرگ منشي آنها سعادت و رفع نيازهاي متعالي را دنبال مي‌کند.
در هر حال در حکومت آن حضرت تمامي موارد به خوبي صورت گرفته و اموري چون سياستگذاري، ارتباطات، انتخاب افراد و روند تعيين منابع و منافع به بهترين نحو صورت مي‌گيرد و چنين جامعه‌اي الگويي براي همه‌ي زمان ها است که در آن مردم و حکومت همگي در تلاش براي رسيدن به سعادت و کمال به سر مي‌برند.

پى‏نوشت ها

[1].نجم الدين طبسي، چشم اندازي به حکومت مهدي (عج)، چاپ سوم، قم: بوستان کتاب، 1380، ص168.
2.جمعي از نويسندگان، انتظار در انديشه ها، مرکز فرهنگي امام مهدي (عج)، ص28.
3.سيد محمد کاظم قزويني، امام مهدي از ولادت تا ظهور، حسين فريدوني، تهران:آفاق، 1375، ص622.
[4].رحيم کارگر.آينده جهان، تهران :بنياد فرهنگي مهدي موعود، 1383، ص230.
[5].جلال برنجيان، آينده جهان، تهران:طور، 1376، ص49.
[6]. محسن مهاجرنيا، ساختار حکومت امام علي (ع)، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1380، ص 126.
[7].حسين طبرسي نوري، نجم الثاقب، چاپ 8، قم: مسجد مقدس جمکران، 1383، ص 175.
[8]. محمدبن حسن حرعاملي، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات من الامام الثاني عشر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ص 494.
[9]. رحيم کارگر، آينده جهان، پيشين، ص 198.
.[10]محمد بن حسن حرعاملي، وسايل الشيعه الي مسايل الشریعة، عبدالرحيم رباني شيرازي، جلد 8، بيروت: داراحياء التراث العربي، 1104 ق، ص 415.
[11].مصطفي دلشاد تهراني، دولت مهدي، سيرت مهدي، چاپ پنجم، تهران: دريا، 1382، ص 53.
[12].ابومحمد حسن شعبة الحراني، تحف العقول عن آل الرسول، قم: مکتبة بصيرتي، 1394 ق، ص 236.
[13]. علي کوراني، عصر ظهور، عباس جلالي، تهران:سازمان تبليغات اسلامي، 1378، ص 367.
.[14]نهج البلاغه، خطبه 138.
[15]. نجم الدين طبسي، پيشين، ص 195.
[16]. علي کوراني، پيشين، ص 368.
[17]. نجم الدين طبسي، پيشين، ص 195.
[18]. سيد حسين اسحاقي، سپيده اميد، قم:بوستان کتاب، 1380 ، ص 82.
[19]. عليرضا رجالي تهراني، يکصد پرسش وپاسخ پيرامون امام زمان(عج)، چاپ 5، قم :نبوغ، 1379 ، ص 217.
[20]. محمدبن علي ابن بابويه، کمال الدين و تمام النعمة، منصور پهلوان، جلد 2، قم: دارالحديث، 1380، ص 387.
[21].کامل سليمان، روزگار رهايي، علي اکبر مهدي پور، تهران:آفاق، 1376، ص410.
[22]. همان ، ص428.
[23].محمد مهدي اشتهاردي، حضرت مهدي فروغ تابان ولايت، قم:جمکران، 1378، ص224.
[24]. م ب علم الهدي، کمال هستي در عصر ظهور، جلال برنجيان، تهران: ميقات، 1378، ص 22.
[25].سيد روح الله خميني، صحيفه نور، تهران:مرکز مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي، 1361، ص180.
[26].محمد حکيمي، پيشين، ص51.
[27]. مصطفي دلشاد تهراني، پيشين، ص48.
[28].عليرضا رجالي تهرانی،پیشین، ص226.
[29].همان، پيشين، ص165.
[30].جلال برنجيان، پيشين، ص55.
[31]. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، جلد52، بيروت:موسسة الوفاء، 1111ق ، ص336.
[32].ناصر مکارم شيرازي، حکومت جهاني مهدي (عج)، چاپ نهم، قم: مدرسه امام علي ابن ابي طالب،1380ص279.
[33].نجم الدين طبسي، پيشين، ص185.
[34].محمد مهدي تاج لنگرودي ، سيماي امام زمان، چاپ13، تهران:ممتاز، 1374، ص113.
[35]. حسين طبرسي نوري، پيشين، ص165.
[36].همان، ص391.
[37]. جلال برنجيان، پيشين، ص48.
[38].همان، ص76.
[39].محمد باقر مجلسي، پيشين، ج51، ص88.
[40].قرآن کريم، نوح، آيه 12.
[41].محمد باقر مجلسي، پيشين، ص83.
[42].همان.
[43].سيد محمد کاظم قزويني، پيشين، ص629.
[44]. حبيب الله طاهري، سيماي آفتاب، قم:مشهور، 1378،426ص.
[45].محمد بن علي ابن بابويه، پيشين، ص387.
[46].سيد حسين اسحاقي، پيشين، ص88.
[47].نجم الدين طبسي، پيشين، ص197.
[48].همان.
[49].همان.
[50]. محمد باقر مجلسي، پيشين، ص 84.
[51]. محمد باقر مجلسي، پيشين، جلد13، ص1123.
[52]. سيد محمد کاظم قزويني، پيشين، ص 630.

فهرست منابع
1- قرآن کريم.
2- نهج البلا غه.
3- نجم الدين طبسي، چشم اندازي به حکومت مهدي (عج)، چاپ سوم، قم: بوستان کتاب، 1380.
4- جمعي از نويسندگان، انتظار در انديشه ها، مرکز فرهنگي امام مهدي (عج).
5- ناصر مکارم شيرازي، حکومت جهاني مهدي (عج)، چاپ نهم، قم: مدرسه امام علي ابن ابي طالب، 1380.
6- سيد محمد کاظم قزويني، امام مهدي از ولادت تا ظهور، حسين فريدوني، تهران:آفاق، 1375.
7- رحيم کارگر.آينده جهان، تهران :بنياد فرهنگي مهدي موعود، 1383.
8- جلال برنجيان، آينده جهان، تهران:طور، 1376.
9- محسن مهاجرنيا، ساختار حکومت امام علي (ع)، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1380.
10- حسين طبرسي نوري، نجم الثاقب، چاپ 8، قم: مسجد مقدس جمکران، 1383.
11- محمدبن حسن حرعاملي، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات من الامام الثاني عشر، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
12- محمد بن حسن حرعاملي، وسايل الشيعه الي مسايل الشریعة، عبدالرحيم رباني شيرازي، جلد 8، بيروت: داراحياء التراث العربي، 1104 ق.
13- مصطفي دلشاد تهراني، دولت مهدي، سيرت مهدي، چاپ پنجم، تهران: دريا، 1382.
14- ابومحمد حسن شعبة الحراني، تحف العقول عن آل الرسول، قم: مکتبة بصيرتي، 1394 ق.
15- محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، بيروت:موسسة الوفاء، 1111ق.
16- محمدبن علي ابن بابويه، کمال الدين و تمام النعمة، منصور پهلوان، جلد 2، قم: دارالحديث، 1380.
17- کامل سليمان، روزگار رهايي، علي اکبر مهدي پور، تهران:آفاق، 1376.
18- محمد مهدي اشتهاردي، حضرت مهدي فروغ تابان ولايت، قم:جمکران، 1378.
19- م ب علم الهدي، کمال هستي در عصر ظهور، جلال برنجيان، تهران: ميقات، 1378.
20- سيد روح الله خميني، صحيفه نور، تهران:مرکز مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي، 1361.
21- عليرضا رجالي تهراني، يکصد پرسش وپاسخ پيرامون امام زمان(عج)، چاپ 5، قم :نبوغ، 1379.
22- حبيب الله طاهري، سيماي آفتاب، قم:مشهور، 1378.
23- اسحاقي، حسين، سپيده اميد، قم:بوستان کتاب، 1380.
24- تاج لنگرودي، محمد مهدي، سيماي امام زمان، چاپ13، تهران:ممتاز، 1374.
25- کوراني، علي، عصر ظهور، عباس جلالي، تهران:سازمان تبليغات اسلامي، 1378.


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط