مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
پیدایش هنر «رمان» مربوط است به قرن یازدهم، یعنی زمانی که سبک کلیسایی از برتری اخلاقی برخوردار است و زمانی که طی آن، رژیم ارباب و رعیتی حکم فرما میگردد.
آیا این هنر مستقیماً از احتیاجات جامعهی جدید به وجود آمده است؟ آیا تبدیلی ساده در معماریهای قدیمی است که در سرزمین ما شکوفا گردیده بود؟ یا آن که از معماریهای امپراتوری یونان و آسیا مشتق شده است؟
در نظر اوّل، اصل و مبدأ متعدد میباشند و هیچ معماری از نفوذهای معماریهایی که قبل از آن آمده یا آن را احاطه میکند، رهایی نمییابد. اما در میان این نفوذها نفوذی که از همه مهمتر میباشد، همان نفوذ شرق است. به نظر ما عناصر به کار برده شده، از اصل و مبدأ خود گواهی میدهند.
عناصر آسیایی در هنر «رمان»
الف):
طاق کروی شکل روی پلان چهارگوش در سنتهای قدیمی غرب، امری کاملاً ناشناخته است. این نوع طاق حداقل در نقطه تلاقی شبستانهای کلیه کلیساهای طاقدار دورهی «رمان» مشاهده میشود و وجود این طاق ظاهراً نمایشگر یک نفوذ شرقی میباشد؛ این نفوذ تنها از امپراتوری یونان ناشی شده است:معماران بیزانتین فقط با آویز به شکل مثلث گرد سروکار داشتند. اما این تنوع فقط در مکتب «پریگور» و در دهانههای رود «رُن» یافت میشود و در جاهای دیگر آویز خرطومی شکل رونق بیشتری دارد. این سؤال که آیا آویز خرطومی توسط معمارانی که از سنگ استفاده میکردند اختراع شده است، چندان محتمل نمیباشد: خمیدگی این آویز به کمک آجر به آسانی صورت میگیرد، به محض استفاده از سنگ باعث دشواریهایی در دیوارکشی میشود. این تقلیدی است از فرمی که با استفاده از دیگر مصالح به وجود آمده است و این شکل نامأنوس در معماری بیزانتین آن چنان رابطهی نزدیکی با نفوذهای ایرانی دارد که معماری امروزی ایران به جز این شکل از شکل دیگری استفاده نمیکند.
ب):
معماری قدیم غرب هیچ آشنایی با طاق گوشهای دیوارکشی شده ندارد. در دورهی «رمان» طاق گوشهای با سنگهای دیوارکشی، به یک تیپ عادی درمی آید. این تیپ فقط در سوریه مورد استفاده قرار میگرفت: یا معماران «رمان» آن را اختراع نکردهاند یا این که آن را از فلسطین به عاریت گرفتهاند. مناسبات دائم آنها با سرزمین مقدس هرگونه احتمال را به فرضیهی دوم میدهد.ج):
کلاهک که به نوبهی خود در سنتهای قدیمی غرب مطلقاً ناشناخته مانده و در معماری بیزانتین پرهیز شده، از دوران بسیار کهن، در سوریه و ارمنستان معمول میباشد و در زمانی که مجاهدین به تماسهای خود با فلسطین افزایش میدهند، به اروپا نفوذ مییابد و قبل از آن که در غرب رواج کامل یابد، ضمیمهی معماری «کلونی» سبک سوریه میگردد.اعراب اسپانیا، یعنی تنها کسانی که با کشورهای اروپایی همسایگی داشتهاند، از کلاهک استفاده میکردند: کلاهک ظاهراً نمایشگر نفوذ سوریه میباشد.
د):
ستون دیواری که در معماری «رمان» فرانسه حکم فرما میباشد، در امپراتوری یونان امری ناشناخته محسوب میشود.معماری سوریه ضمن منقسم کردن پایه به همان تعداد قطعات که باید قسمتهای تحتانی را حمل کند، اگر نمایشگر شکل نباشد، لااقل اصل پایه به سبک «رمان» را به ما عرضه میدارد.
هـ):
در دکوراسیون تجسمی، به غیر از مدلهای اقتباس شده از بناهای قدیمی «گل» ها، فقط چند زمینهی آسیایی را مشاهده کردیم.در این جا دلایلی وجود دارد که احتمال میدهد تماسهای عجیبی روی داده است مشروط بر آن که این دلایل توسط یک تحول فکری به هم مربوط نباشند.
مسیرهای تحول
وسایل تحول همان جریانهای تجارت میباشد که ما قبلاً جهات این تجارت را روی یک نقشه عمومی ترسیم نمودیم. اگر به این نقشه مراجعه شود یا این که اطلاعات جامعتر در تصویر 1 را مورد مطالعهی بهتری قرار دهیم، به مناطقی برمی خوریم که به اصطلاح در محاصره جریانهای آسیایی قرار دارند:از طرفی «ونیز (1)»، زندگی بیزانتین به سوی شمال و تا کرانههای رود «رَن»، به سوی غرب تا اقیانوس ادامه مییابد. منطقهی «رُن»، راه باز دیگری است برای نفوذهای آسیایی.
آسیا از طریق شمال ما را دربرمیگیرد: ما قبلاً یک خط تجارتی ایرانی یا ارمنی را تشخیص دادیم که از رودخانههای فرعی دریای سیاه شروع و به اقصی نقاط اسکاندیناوی منتهی میشد. دزدان دریایی «نورتمان»ها که از همین بازارهای پیشرفته آسیایی کالا میخریدند، به احتمال قوی ناخودآگاه اشاعه دهندهی مدلهای آسیایی بودند که هنر مجسمه سازی «نورماندی» تقلیدهای چنان حیرت انگیزی از آن را ارائه میدهد. از هر سو، دنیای شرق ما را تحت نفوذ خود قرار میدهد. در عوض ما هم به سوی این جهان کشانیده میشویم. از آغاز قرن دهم جهش به سوی اماکن مقدس، یعنی جنبش زائرین که جنگهای مقدس، آخرین و خونینترین مرحلهی آن است، شروع میشود. زائرین ما را رو در روی یک تمدن مافوق تمدن اروپایی قرار میدهند و رستاخیزی را ایجاد میکنند. اما بیشتر از طریق استقرار مناسبات دائمی در طول خطوط بزرگ تجارت است که عوامل این رستاخیز به اروپا راه مییابد و آن چه که نمایانگر این تجدید حیات میباشد، آنست که مکتبهای معماری بر حسب خطوط ارتباطی با آسیا که منطبق با آن مکتبها میباشد، تغییر ماهیت میدهد.
یک بررسی سریع، امکان میدهد که رابطهی این دو سلسله حوادث روشن گردد.
تقسیم بندی تیپهای مختلف بناها بین گروههای مختلفی از نفوذها
1- کلیساهای بدون طاق:
در میان نواحی که از یک هنر در عصر «رمان» برخوردار بودند، ناحیهای که بیش از همه در خارج از جریان حوادث بزرگ قرار دارد، همان منطقه «نورماندی» است: تنها جزییات تزیینات به آنجا راه مییابد. به عنوان سبک، این منطقه چیزی از شرق دریافت نکرده است: بدین معنی که نه گنبد بیزانتین و نه گنبد ایرانی در آن جا یافت نمیشود و کلیساهای آن با شیروانیهای چوبی درست نظیر بازیلیکهای لاتین ساخته شدهاند.در خارج از «نورماندی»، مناطقی که در آن تیپهای ساختمانی طاقدار با کندی بیشتر راه پیدا میکنند، مناطقی هستند که مثل آن در خارج از راههای آسیا قرار دارند نظیر «شامپانی» (با کلیسای «سن رمی» شهر «رِم»)، منطقه «ایل دو فرانس» (با کلیسای «سن ژرمن دِپر») و منطقه «پیکاردی (2)» (با کلیسای «باس اوور»، شهر «بووه»).
2- کلیسا با طاقهای گنبدی شکل:
ایالات منطقه رَن، عمیقاً تحت تأثیر هنر بیزانتین قرار گرفتهاند: بیزانتین از نظر سنتها که به دورهی «شامپانی» تعلق دارد و بیزانتین از لحاظ روابط بازرگانی با شهر «ونیز». همین جاست که تیپ ساختمانی با طاقهای گنبدی شکل که ظاهراً از گنبد یونانی مشتق شده، توسعه مییابد.3- کلیسا با گنبدهای روی آویز به صورت مثلث گرد:
تقسیم بندی جغرافیایی بناها با طاقهای به سبک بیزانتین، یعنی با طاقهای روی آویز به صورت مثلث گرد، به نحوی کاملاً طبیعی توجیه میشود. ما قبلاً با همین طاقها در منطقه «آرل» و بخصوص در طول خطی که بین دریای مدیترانه و اقیانوس به موازات جریان رود «گارون (3)» توسعه مییابد، مواجه شدیم. هر دو گروه از طریق «ونیز» به تجارت «قسطنطنیه» مربوط میشود:الف) گروه «آرل» مسلماً منطبق است با رونق تجارت «ونیز» در دهانههای رود «رُن». بالارفتن از رود «رُن» همیشه امکان پذیر نبود و نوعی حق عبور، از کشتیها اخذ میشد: به جای یک ترافیک مستقیم با این دره، یک انبار کالا در مدخل رود برقرار گردید و بعداً به بازار مکاره «بوکر (4)» تبدیل شد.
جایی که تجارت «ونیز» شروع میشود معماری بیزانتین متوقف میگردد: این معماری به هیچ وجه از منطقه «آرل» پا فراتر نمیگذارد (کلیساهای کوچک «الیس کمپ» و «مون ماژور»).
ب) دنباله روی بناهای بیزانتین میان مدیترانه و اقیانوس باعث به وجود آمدن خط دیگری از تجارت «ونیز» میشود.
طبق روایتی از «ورنیل (5)»، منطقه جبل الطارق به روی مسیحیان بسته شده بود و برای دسترسی به سواحل اقیانوس، شهر «ونیز» وسیلهی دیگری نداشت جز آن که از یک خط مداوم متصل به دو دریا استفاده کند:
رود «گارون» ظاهراً مناسبترین راه محسوب میشد. موانع مصنوعی که ما در مسیر رود «رُن» مشاهده کردیم، بدون شک برای رود «گارون» نیز وجود داشت و در لحظهای که ارتباطات برقرار گردید، رودهای سواحل اقیانوس دستخوش آشوبگری دزدان دریایی «نورتمانها» قرا رگرفته بود. به جای پایین آمدن از رود قابل کشتیرانی «گارون»، مسافرین از طریق «موآساک» راه خود را منحرف میساختند و از طریق «کاهور»، «پریگو» و «آنگولم» به شهر «لاروشل» وارد میشدند: در تمام ایستگاهها تعدادی بنا با گنبدهای به سبک بیزانتین ایجاد گردید. از «لاروشل» مسافرین به صورت ترانزیت به سوی منطقه «نور» حرکت میکردند تا به سواحل «نورماندی» و انگلستان دست یابند.
اثری از نفوذهای بیزانتین که توسط کشتیرانی روی اقیانوس منتقل گردیده است، در منطقه «بروتانی (6)» در کلیسای «سنت کروآ» شهر «کیم پِرله (7)» و در «نورماندی» در کلیسای کوچک «روک ویل (8)» به چشم میخورد.
موقعی که دریا توسط راهزنان دریایی مسدود گردیده بود، تجارت از طریق «لیموژ» به سوی منطقه «نور» منحرف میشد.
کلیساهای «سولی ناک» و «فونتورو»، با همین انشعاب مطابقت دارند.
4- کلیسا با گنبد روی آویزهای خرطومی شکل:
اکنون میرسیم به گروهی از کلیساهای طاقدار که در آن، گنبد فقط در نقطه تلاقی شبستانها ساخته میشود. تقریباً بدون استثنا، گنبدهای این کلیساها روی آویزهای خرطومی شکل قرار دارند. برحسب یک اتفاق که نمیتوان آن را نتیجه تصادف دانست، کلیساهایی که دارای آویزهای خرطومی شکل میباشند، درست کلیساهایی هستند که شبستانهای آنها به صورت بستر طاق بندی شدهاند. تمامی این کلیساها در یک منطقه کاملاً محدود که شامل درههای رودهای «رُن» و «آلیه (9)» و شهرهای «پواتو» و «سن تونی» میباشد، گرد آمدهاند. قلمرو این کلیساها بین رود «گارون» و «لوآر» واقع شده است. تمامی این کلیساها از یک تیپ اصلی مشتق شدهاند که در آن، استفاده از طاق به صورت بستر، از مدتها قبل فاقد نور مستقیم بود:تمایل به طاقدار کردن شبستانها و چشم پوشی از نورهای مستقیم، فکری است که احتمالاً از کشورهایی که در آن نور به حد وفور یافت میشود، سرچشمه گرفته است. همین فکر را ما قبلاً در معماریهای شرق مشاهده کردیم: در شرق این فکر کاملاً بجاست، اما در کشورهای اروپایی مناسبتی ندارد.
استفاده از سیستم گنبدهای عمیقاً ایرانی که گنبد روی آویزهای خرطومی شکل، نشانهی باز هم بارزتری است از یک نسبت آسیایی، آیا نمیتوان گفت که در این جا یک جریان بازرگانی ثانی از آسیا وجود داشته است و آیا این بناها با گنبدهای آن چنان مشخص، به منزلهی علایم یک خط تجارتی رقابت انگیز نیست که در آن نفوذهای شرق ایرانی تسلط داشته، نه نفوذهای بیزانتین؟ شواهد موجود مؤید این امر میباشد.
شرقیها میرفتند تا در جزایر انگلستان قلع مورد نیاز برای ساخت اشیای برنزی و میناکاریهای خود را جست و جو کنند؛ این تجارت از آغاز دورهی فنیقیها وجود داشت.
اما برای دست یافتن به بریتانیای کبیر فقط دو راه امکان داشت: ما قبلاً راهی را که از درّهی «گارون» میگذشت و در دست «ونیزی»ها بود شرح دادیم. راه دیگر در امتداد رود «رُن» جریان داشت و از دره رود «لوآر» عبور میکرد.
در اوایل قرون وسطی، رود «لوآر» و همین طور رودهای واقع شده در مسیر «نورتمان»ها، یک راه به حساب نمیآمد بلکه یک مانع بود، بدین معنی که خط تجارت با احتیاط و با فاصله دور از طول ساحل جنوبی رود «لوآر» میگذشت و از «بورگنی» تا «پواتو» احتمالاً تا «سابل دولون (10)» جریان داشت و در مسیر خود یک انشعاب در علیای رود «آلیه» و انشعاب دیگری به سوی «پواتو» و «شرانت» به وجود میآورد. در رشته اصلی، کلیسای «تورنو» به سبک ایرانی قرار دارد و در انشعاب «آلیه» و «لوآر» علیا کلیسای «لوپوئی» واقع شده است.
کلیساهایی که دارای شبستانهای بدون وزنه و آویزهایی به صورت خرطوم میباشند، در طول جریان اصلی تقسیم بندی شدهاند. به این ترتیب تمامی بناهایی که از یک پیوند نزدیک آن چنان عجیبی حکایت میکنند و در منطقه میان رود «گارون» و رود «لوآر» واقع شده اند، به همین خط تجارت آسیایی تعلق دارند و از مکتبهای «پرووانس»، «بورگنی»، «اورنی»، «پواتو» و «سن تونی» الهام گرفته اند.
اکنون سعی کنیم تا نقطهای از مشرق زمین را که از آن، چنین نفوذی سرچشمه گرفته است مشخصتر سازیم. شرق مسیحی یعنی امپراتوری یونان را باید مستثنا دانست، زیرا همیشه به عنوان اتفاقی و به طور دیرگذر از آویز خرطومی شکل تقلید نموده است.
این گونه آویز نمیتواند از اسپانیای عربی به عاریت گرفته شده باشد، زیرا اسپانیا همیشه به داشتن مسجد با شیروانی چوبی اکتفا کرده است و نه طاقهای محرابها و نه کنگرههای کاخهای این کشور، هیچ گونه وجه مشترکی با گنبدهای آویزدار در معماری «رمان» ندارد.
آن چه میماند ایالتهای سوریه است که در آن آویز خرطومی شکل از خود آثاری به جای گذاشته است. آن چه خصوصاً باقی میماند همان کانون بزرگ تمدن اسلام یعنی بغداد است که بناهای متعلق به آن متأسفانه از میان رفته است.
در مناطق مستقیماً زیرنفوذ بغداد، یعنی ارمنستان و مصر، نمونههای شرقی بازیلیکها با شبستان مرکزی بدون روزنه مشاهده شده است. بغداد که در منطقهای فاقد چوب واقع شده، فقط میتوانست بناهای طاقدار داشته باشد: بغداد وارث مستقیم تمدن ساسانیان است: معماری آن، که در دوران تشکیل هنر «رمان» بس شکوفا بود، بدون شک دنباله رو و ادامه دهندهی گسترش معماری ساسانیان ایران میباشد؛ تنها در کاخ تیسفون، معماری خلیفهها نه تنها از کلاهک، بلکه حتی از ستون دیواری نیز که عنصر اصلی معماری «رمان» میباشد، استفاده میکردند.
باید اضافه نمود که از نظر دینی و سیاسی، خلافت عباسی بغداد از مرام علی پیروی میکرد و همبستگی نزدیکی با ایران به وجود میآورد. اسپانیای عربی، برعکس، به سلسلهی بنی امیه تعلق داشت. از این جا رقابتی ناشی گردید که باعث شد راه جبل الطارق به روی تجارت مسلمانان آسیا مسدود شود. راه احتمالی تجارت آسیای مسلمان از طریق کشورهای اروپایی، همان راهی است که در مسیر آن، بناهای «رمان» درههای رود «رُن» و رود «لوآر» قرار دارند.
برحسب همین سبک بناها، منطقهی گنبدهای از نوع ایرانی با آویزهای خرطومی شکل، احتمالاً منطبق است با تجارت بغداد، همان طور که مناطق گنبدهای از نوع بیزانتین با آویزهای کروی، با تجارت جهان یونان انطباق دارد.
جنبهی صومعهای معماریهای «رمان»
اگر تیپهای هنر «رمان» اکثراً آسیایی میباشند، لااقل هیچ یک از بناهایی که از دورهی «رمان» در خاک فرانسه به جای مانده است، جنبهی تقلیدی ندارد: در همه جا تلاشی برای هماهنگ ساختن شیوهها با مصالح خود محل به چشم میخورد. همین عمل انطباق دادن که اصولاً جنبهی محلی دارد، حاکی از آن است که معمارانی ارزنده در خود محل ترتیب مییافتند.این سؤال پیش آمده است که آیا بناهای «پریگور» که در آن، فرمهای بیزانتین به نحوی کامل مورد تقلید قرار گرفته است، به دست معماران یونان یا «ونیز» ساخته نشده است؟ جواب این سؤال منفی است. اوّلین کاری که «لووانتن (11)»ها ممکن است انجام داده باشند، آن است که روشهای همیشگی خود را که عبارت از ساختمان بدون قالب بود به کار بردهاند. تغییر روش و همین طور جزییات فرم ها، از وجود معمارانی کاردان گواهی میدهد که نه آسیایی بودند و نه یونانی. طرح کلی آنها از مشاهده بناهایی چند از مشرق زمین الهام گرفته شده بود و انجام کار، نتیجهی زحمات سازندگان بومی. در میان این سازندگان، چند هنرمند غیرمذهبی دیده میشود، اما جنبش اولیه، از اماکن مقدس سرچشمه میگرفت.
«دی دی یه (12)» یعنی راهب «مون کاسَن» که به عنوان پاپ جایگزین «گرگوار (13)» هفتم شد، خود معمار بود. «سن گیوم» نیز چند مکتب معماری در «ایرشو (14)» و «راتیسبون (15)» تأسیس نموده بود. یک راهب «وی یر ماوت (16)» هیأتهایی از معماران واقعی به اسکاتلند اعزام میداشت. «آنستور (17)»، راهب صومعهی «سن آرنول (18)»، در شهر «مت (19)»، در تهیهی طرحهای معماری ید طولایی داشت. راهب کلیسای «مون ارنوف (20)» در شهر «پواتیه»، از یکی از کشیشان خود به عنوان معمار استفاده میکرد. دو کشیش به نامهای «گوزُن (21)» و «اِزیلون (22)» به عنوان معمار در صومعهی بزرگ «کلونی» خدمت میکردند. تنها کتاب فنی که از دورهی «رمان» به جای مانده، همان کتاب «تئوفیل (23)» است که توسط کشیشی برای استفاده کشیشان دیگر نگارش یافته است.
در میان نفوذهای مذهبی، آن چه که از همه مهمتر میباشد، نفوذی است که از تاریخ قرن یازدهم رونق بسزایی کسب نمود.
نفوذ «کلونی» در همه جا مشاهده میشود، اما در هیچ نقطهای سنتهای محلی را از میان نمیبرد.
منطقهی «کلونی» به منزلهی مرکز یک مکتب «بورگنی» است که از طرفدارانی تا فلسطین برخوردار میباشد. اما علی رغم برتری «کلونی»، مکتبهای «اورنی»، «پواتو» و «نورماندی» خصوصیات ویژهی خود را حفظ میکنند. همین مکتبها برای خود طرفدارانی دارند: همان طور که مشاهده کردیم، معماری «اورنی» به «لانگ دوک» و اسپانیا نیز رخنه نموده است.
در هیچ نقطهای حکومت مرکزی از رونق هنر در خود محل جلوگیری نمیکند، بلکه مانع از اجرای طرح جامع گشته، هر صومعه را آزاد میگذارد تا به هرگونه که صلاح میداند، طرح مزبور را به مرحلهی اجرا درآورد. سیاست روم در زمینهی هنر نیز بر همین مبنا استوار بود. روم برای خود مکتبی داشت و ایالات را در انتخاب معماری خود آزاد میگذاشت.
به این ترتیب بود که در حوالی قرن یازدهم هنری پدید آمد که در آن، آثار محلی و تمامی نفوذهای ناشی از خطوط ترددی آسیا یک جا به چشم میخورد. هنر «رمان» در حقیقت همان هنر اجتماعی است که از نو به وجود میآید و از اعماق تمدنهای قدیمی که آن را احاطه میکنند، الهام میگیرد. این هنر از اصول و قواعد تقلید میکند اما در مرحلهی عمل حاوی یک هیجان ابتکاری و اصیل و جذابیتی حاکی از سادگی است که آدمی را پای بند میسازد. در نتیجهی همین سادگی امکانات است که هنر کلاسیک به قدرت بیانی خود دست یافت. هنر «رمان» صراحت بیان و سادگی و عظمت خود را مدیون روشهای خود میباشد که هنوز مراحل اولیه را طی میکند. معماری گوتیک ما را به تعجب میاندازد، عصر «رمان» دارای خصوصیاتی آرامتر است و حتی خشونت آن لیاقت و شایستگی خاصی به آن میبخشد.
پینوشتها:
1. Venise
2. Picardie
3. Garonne
4. Beaucaire
5. Verneith
6. Bretagne
7. Quimperlè
8. Rucqueville
9. Allier
10. Sables- Dolonne
11. Levantin
12. Didier
13. Gergoire
14. Hirschau
15. Ratisbonne
16. Wearmouth
17. Ansteurs
18. St. Arnould
19. Mets
20. Mont- Erneuf
21. Gauzon
22. Hezilon
23. Theophile
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم