سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)

احاطه اهل بیت بر عوالم هستی

یکی از صفات بارز انسان کامل، احاطه‌ی وجودی او بر عوالم هستی است. در معارف دینی و آموزه‌های عرفانی مباحث فراوانی در این باره مطرح شده و در عرفان امام خمینی نیز حقایق بنیادینی مطرح گردیده است. ایشان در جایی آورده اند:
دوشنبه، 8 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
احاطه اهل بیت بر عوالم هستی
احاطه اهل بیت بر عوالم هستی

 

نویسنده: محمد امین صادقی ارزگانی





 
 سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
یکی از صفات بارز انسان کامل، احاطه‌ی وجودی او بر عوالم هستی است. در معارف دینی و آموزه‌های عرفانی مباحث فراوانی در این باره مطرح شده و در عرفان امام خمینی نیز حقایق بنیادینی مطرح گردیده است. ایشان در جایی آورده اند:
انسان کامل ولیّ مطلق و صاحب مقام مشیّت مطلقه است که موجودات به واسطه‌ی او ظهور یافته اند و او بر همه مراتب وجود و منازل غیب و شهود احاطه دارد... پس روح ولی، روح کل، نفس او، نفس کل و جسم او، جسم کل است. (1)
مسأله احاطه‌ی انسان کامل به عالم هستی که در آثار عرفانی امام خمینی آمده است، در محورهای زیر به اختِصار تحلیل می‌شود:
الف. براساس مبانی عرفانی همه آنچه در عالم به طور تفصیلی مندرج است، در نشئه انسانی، به صورت اجمالی وجود دارد؛ از این رو انسان، عالم صغیر و مجمل، و عالم، انسان کبیر و مفصل خوانده می‌شود. اما از نظر مرتبه‌ی وجودی مسأله برعکس است؛ یعنی انسان، عالم کبیر و عالم، انسان صغیر محسوب می‌شود؛ زیرا انسان، خلیفه‌ی خداوند در عالم است و خلیفه بر «مَستخلفٌ علیه» برتری و احاطه دارد.
برخی از عارفان در مقام بیان این مسأله می‌فرمایند:

 

این جهان خُم است و دل چون جوی آب *** این جهان خانه است و دل شهر عُجاب
چیست اندر خُم که اندر نهر نیست *** چیست اندر خانه کان در شهر نیست (2)

در این اشعار از عالم، به «خُم و خانه» و از دل انسان کامل به «نهر و شهر» تعبیر شده است. بنابراین هرچه در عالم وجود دارد، در نشئه انسانی موجود است؛ ولی در نشئه انسانی چیزهایی هست که در عالم وجود ندارد. به عنوان نمونه، شئون و صفات در مرتبه‌ی جمع الهیه مجمل است و در مظاهر متفرقه‌ی عالم مفصل و نشئه انسانی، جامع بین آن اجمال و این تفصیل است. (3) این مسأله در معارف دینی نیز مورد توجه خاصی قرار گرفته است؛ از جمله در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌خوانیم:
«أسماؤکم فی الأسماء و أجسادکم فی الأجساد و أرواحکم فی الأرواح و أنفسکم فی النفوس و آثارکم فی الآثار؛ فما أحلی أسماءکم و أکرم أنفسکم فی النفوس و آثارکم فی الآثار؛ فما أحلی أسماءکم و أکرم أنفسکم و أعظم شأنکم و أجلّ خطرکم»؛ (4) اسم‌های شما در اسم‌ها، اجساد شما در اجساد، ارواح شما در ارواح نفوس شما در نفوس و آثار وجودی شما در میان آثار است؛ چه شیرین و زیبا است نام‌های شما و چه با کرامت است نفوس شما و با عظمت است شأن و منزلت شما.
امام خمینی در این باره بدین مضمون می‌فرماید:
روح ولیّ روح کل، نفس او نفس کل و جسم او جسم کل است. (5)
ایشان در جایی دیگر آورده‌اند:
یکی از نمودارهای احاطه‌ی انسان کامل بر عالم این است که انسان کامل به دلیل دارا بودن وحدت جمعی و بساطت ذاتی، در واقع صورت مجموع عوالم است؛ چنان که عوالم وجود نیز صورت تفصیلی انسان کامل است؛ از این رهگذر انسان کامل می‌تواند احاطه‌ی وجودی بر عوالم هستی داشته باشد؛ زیرا آنچه در عالم به صورت کثرت است، در انسان کامل به صورت وحدت و بساطت وجود دارد. (6)
ب. از جمله مسائلی که در بحث احاطه‌ی پیامبر اکرم و اهل بیت او بر عوالم هستی، باید به آن پرداخت، مسأله احاطه‌ی قیّومی انسان کامل است که جلوه و مظهری از احاطه‌ی قیّومی حق تعالی است. حضرت امام در این باره بدین مضمون می‌گوید:
مقام ولایت مطلقه‌ی الهی مظهر اسم «الله» است که آغاز و انجام و اول و آخر سلسله‌ی هستی است... و به دلیل آن که برای آن‌ها (اهل بیت (علیهم‌السلام)) مقام مشیت مطلقه و برای مردم، مقام تعیّنی آن مشیّت است، لذا آن‌ها نسبت به دیگران احاطه‌ی قیّومی دارند. (7)
تردیدی نیست که «قیّوم» نظام هستی تنها ذات اقدس الهی است؛ در قرآن کریم در مقام حصر قیّومیت به خداوند آمده است:
(اللّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ)؛ (8) خدایی که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپا دارنده است.
بنابراین معنای «قیّومیت» پیامبر و اهل بیت (علیهم‌السلام) این است که چون انسان کامل مظهر همه اسماء و صفات خداوند است، مظهر اسم «القیّوم» نیز می‌باشد و از این نظر احاطه‌ی قیّومی بر سایر موجودات دارد. بنابراین احاطه‌ی قیّومی انسان کامل، مظهر و جلوه‌ای از احاطه‌ی قیّومی حق سبحانه است.
ج. از زیباترین جلوه‌های احاطه‌ی اهل بیت (علیهم‌السلام) بر عوالم هستی، مسأله احاطه‌ی علمی آن‌ها بر همه اعمال و مقدرات امور عالم و آدم است. امام خمینی در این باره می‌فرماید:
بدان که لَیْلَةُ الْقَدْرِ، چون لیله‌ی مکاشفه‌ی رسول خدا و ائمه هدی است، از این جهت کشف جمیع امور ملکیه از غیب ملکوت برای آن‌ها می‌شود، و ملائکه‌ی موکله بر هر امری از امور برای آن حضرات در نشئه غیب و عالم قلب ظاهر شود، و جمیع اموری که در مدت سال برای خلایق تقدیر شده و در الواح عالیه و سافله مکتوب گردیده، به طور کتب ملکوتی... بر آن‌ها مکشوف و معلوم گردد. و این مکاشفه، مکاشفه‌ی ملکوتیه است که محیط بر جمیع ذرات عالم طبیعت است، و هیچ امری بر ولیّ امر، از امور رعیت مخفی نخواهد بود. و منافات ندارد که برای آن‌ها در یک شب، امر یک سال و در یک حال نیز جمیع امور دهر، و در یک لحظه جمیع مقدّرات ملکیه و ملکوتیه، و به تدریج در ایام سنه نیز جمیع امور یومیه، منکشف شود به طریق اجمال و تفصیل... بالجمله، گاه شود که ولیّ امر متصل به ملأ اعلا و اقلام عالیه و الواح مجرده شود، و برای او مکاشفه‌ی تامه‌ی جمیع موجودات شود ازلاً و ابداً؛ و گاه اتصال به الواح سافله حاصل شود، پس مدتی مقدر را کشف فرماید؛ و تمام صفحه‌ی کون نیز در محضر ولایت مآبی او حاضر است و هرچه از امور واقع شود، به نظر آن حضرات بگذرد. (9)
روایات متعددی درباره احاطه‌ی علمی اهل بیت (علیهم‌السلام) بر پدیده‌های عالم نقل شده که به عنوان مؤید دیدگاه عرفانی حضرت امام، به دو گروه از این روایات اشاره می‌شود:
گروه نخست از این روایات ناظر به عرضه‌ی اعمال هفتگی انسان‌ها بر انسان کامل آن عصر است؛ به عنوان نمونه، در روایتی از امام رضا (علیه‌السلام) آمده است:
روز پنج شنبه روزی است که اعمال انسان بر خدا و رسول خدا و ائمه (علیهم‌السلام) عرضه می‌شود. (10)
در روایتی دیگر آمده است:
شخصی به حضور امام صادق (علیه‌السلام) رسید، حضرت به او فرمود:
«یا داوود أعمالکم عرضَت علیّ یوم الخمیس؛ فرأیت لک فیها شیئاً فرضنی، و ذلک صلتک لابن عمّک»؛ (11)‌ای داوود، روز پنج شنبه اعمال شما بر من عرضه شد؛ در آن، صِله و کمک شما به پسر عمویت را دیدم و از آن خوشحال شدم.
در روایتی دیگر درباره‌ی آیه‌ی (وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ)، (12) فرمودند:
«هو رسول الله و الأئمه (علیهم‌السلام)؛ تعرض علیهم أعمال العباد کلّ خمیس»؛ (13) منظور از این آیه (که فرمود: هر کاری می‌خواهید انجام دهید؛ به زودی خدا و رسولش و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست)، رسول خدا و ائمه هستند که هر پنج شنبه اعمال بندگان بر آن‌ها عرضه می‌شود.
گروه دوم از روایات ناظر به احاطه‌ی علمی اهل بیت بر همه جزئیات سرنوشت افراد است؛ از جمله، امیرمؤمنان فرمود:
«و الله، لو شئتُ أن أخبر کلّ رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه، لفعلتُ»؛ (14) سوگند به خدا، اگر بخواهم می‌توانم هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده و به کجا می‌رود و امورش چگونه خواهد بود.
براساس این‌گونه آموزه‌های دینی روشن می‌شود که بحث احاطه‌ی علمی اهل بیت (علیهم‌السلام) بازتاب عرفانی حقایقی است که در روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) آمده است.
مسأله احاطه‌ی اهل بیت (علیهم‌السلام) بر عوالم هستی، در حقیقت بخش بسیار اندکی از شأن و منزلت آن‌ها در نظام عالم است و درک مقامات بلند اهل بیت (علیهم‌السلام) برای همه کس میسور نیست. به گفته‌ی امام خمینی:
معرفت روحانیت و مقام کمال جناب ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) خاصتاً و انبیاء معظم و اولیای معصومین (علیهم‌السلام) نیز با قدم فکر و سیر آفاق و انفس میسور نگردد... برای انبیا و اوصیا (علیهم‌السلام) مقام شامخی است از روحانیت که آن را «روح القدس» گویند و به آن مقام، احاطه‌ی علمی قیّومی دارند به جمیع ذرات کائنات... آری اولیایی که حق تعالی با دو دست قدرت جمال و جلال خود تخمیر طینت آن‌ها را کرده و در تجلی ذاتی اولی به جمیع اسماء و صفات و مقام احدیت جمع در مرآت کامل آن‌ها ظهور نموده و تعلیم حقایق اسماء و صفات در خلوت‌گاه غیب هویّت فرموده، دست آمال اهل معرفت از دامن کبریای جلال و جمال آن‌ها کوتاه و پای معرفت اصحاب قلوب از نیل وصول به اوج کمال آن‌ها در گِل است. (15)
برای دستیابی به عمق این کلام عرفانی و روشن‌تر شدن احاطه‌ی وجودی اهل بیت بر جهان خلقت، ذکر روایتی راه‌گشا است؛ درباره حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) آمده است: رسول خدا فرمود:
"آن‌گاه که خداوند اراده کرد ما را بیافریند، سخنی گفت که از آن، نور خلق شد؛ سپس کلامی دیگر فرمود که از آن، روح خلق شد؛ پس از امتزاج نور با آن روح، ما آفریده شدیم؛ در شرایطی مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بودیم که هیچ مخلوق دیگری نبود. وقتی خداوند خواست جهان و عالم صنع را خلق کند، نور من درخشید و از آن، عرش خلق شد؛ سپس نور علی درخشید و از آن، فرشتگان خلق شدند؛ بعد از آن نور دخترم فاطمه درخشید و از آن، آسمان‌ها و زمین خلق شد. خداوند از نور فاطمه قندیل‌هایی پدید آورد و بر پایه‌های عرش آویزان نمود که آسمان‌ها و زمین از آن‌ها روشن شد؛ و به همین جهت فاطمه «زهرا» نامیده شده است. فرشتگان از خداوند سؤال کردند: این نور درخشنده که آسمان و زمین را روشن کرده از آنِ کیست؟ خداوند به آن‌ها فرمود: این نور را از نور جلال و عظمت خود برای فاطمه قرار داده‌ام که دختر حبیب من و همسر ولیّ من است؛ و شما شاهد باشید که ثواب تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت برای این زن و شیعیان او قرار دادم. (16)"

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص 60.
2. مثنوی معنوی، دفتر 4، ص 666.
3. نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ص 91-92.
4. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 616.
5. ر.ک: التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص 60.
6. ر.ک: همان، ص 52.
7. ر.ک: همان، ص 57.
8. بقره (2): 255.
9. آداب الصلوة، ص 343-344.
10. بحارالانوار، ج 23، ص 346، ح 45.
11. همان، ص 348، ح 48.
12. توبه (9): 105.
13. بحارالانوار، ج 23، ص 345، ح 39.
14. نهج‌البلاغه، خطبه 175.
15. شرح چهل حدیث، ص 544-545.
16. بحارالانوار، ج 37، ص 83-84، ح 51.

منبع مقاله:
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط