نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
کارهای عام المنفعه آن هم در اجتماعی از هم پاشیده نظیر جماعت اروپای فئودالی، نمیتوانست اهمیت گستردهای به خود گیرد. آخرین فعالیت بزرگی که در این زمینه صورت گرفته مربوط است به دورهی «مروونژین»ها، یعنی کارهایی که «برُنو (1)» از خود به یادگار گذاشته است. در عصر فئودالی، جادهها چیزی جز قطعاتی از راههای رومی یا باریکههایی که صرفاً به دلیل دفاعی، بدون نگه داری باقی میماند، نیستند. اکثر پلها هم با دستیاری افراد دینی ساخته میشد و نه به کمک حکم فرمایان.
ساختمان پلها به صورت قطعه قطعه و با توجه به امکانات مادی انجام میگرفت. این امر مؤید عدم تساوی عجیبی است که از طاقی به طاق دیگر پلها مشاهده میشود. و همین طور در مورد نیم رخی که به طاقها داده میشد:
طاقهایی که برای نگه داری پل به طور جداگانه اختصاص داشت، میبایست دارای فشارهای ضعیفی باشد. در نتیجه این امر انحنای آنها به صورت دستهی برآمده سبد (در «اوینیون») یا به شکل مخروط میباشد.
ترتیبات معمول پلها در تصویر 1 مشاهده میشود (مثل «کااُور» در قرن چهاردهم): ستونها در نقطهی علیا به نوکهای سرتیزی ختم میشود که این نوکها گاهی تا سطح خیابان ارتفاع مییابد و جایگاههایی برای توقف وسایط نقلیه به وجود میآورد و گاهی در سطح آبهای متوسط متوقف میگردد و جایی برای کمانهای تخلیه کوچک برای جریان یافتن سیلابها باقی میگذارد.
سنت رومی در ساختمان پلهای ایالت «میدی» فرانسه حکم فرماست: پل «سن بِنزِه (2)» شهر «اوینیون» که ساختمان آن در قرن دوازدهم آغاز شد، پل «گیوتیر (3)» در شهر «لیون» و پل «سن اسپری (4)» نمایشگر نحوهی دیوارکشی بدون پیوندی است که در پل «گار (5)» دیده میشود.
پل «اِروو» و پلهای «مِه» که ظاهراً آنها نیز به قرن دوازدهم تعلق دارند، برحسب یک طرح رومی ساخته شدهاند: کمانها موازی و روی این کمانها قشرهای نازکی از شن که در حکم قالب برای بدنه طاق بود، قرار داشت. در پل «سوآسون»، سرهای آن از دو غلطک که روی هم ایجاد برجستگی میکند، ترکیب یافته است و این امر باعث میشود که «تمپان» به سمت جلو پیشروی کند و عرض مورد استفاده را افزایش دهد.
در پل قدیمی «پیز»، همین نتیجه با ایجاد «تمپان»ها به صورت برآمده روی سرهای طاقها و جان پناهیها به صورت برآمده روی «تمپان»ها به دست آمده است.
در «کااُور» (تصویر 1) نیز به همین برجستگی «تمپان»ها مشاهده میشود. این برجستگی، خط بیرون طاق را به خوبی مشخص میسازد و در نتیجهی این امر میتوان دید که با شکستن این خط جهت ادامه دادن آن به طور افقی در سطحی که قشر بنایی کمانها مسطحی میشود چه ترتیبات جالبی به دست میآید. منظرهی پل «کااُور» در عین حال، تصور ترتیبات دفاعی را در ذهن ما زنده میکند: چند برج در دو سر پل و روی پایهی وسطی قرار دارد.
در جزیرهی «کرس (6)» علی الخصوص پلهایی وجود دارد (تصویر 2-A) که طبق یک طرح اریب به منظور منحرف ساختن حملهی سواره نظام، تدوین گردیده است و پل «سن بنزه» (شکل B) دارای گلوگاهی است که هدف آن، دفع حملات دشمن است.
شهر «لاروشل» دارای یک چراغ دیده بانی و شهر «کوتانس» دارای یک پل آبرسانی است که هر دو به قرن چهاردهم تعلق دارند.
تعداد زیادی از شهرها دارای آب نماهایی بودند که برای نوشیدن آب و شست و شوی مردم مورد استفاده قرار میگرفت. در «پرووَن» آب از درون منفذهایی که روی یک ستون ترتیب یافته بود، خارج میشد. در «ویترب (7)» و «پروز (8)» آب درون حوضچههایی پهن میشد. در صورت نبودن چشمه، به حفر چاه اکتفا میشد که معمولاً با ترتیبات زینتی خاصی همراه بود («تروی») و غالباً در زیربناهای کوچک و زیبایی قرار داشت (در «نورنبرگ»).
حتی حمامهایی برای استفاده عموم مردم وجود داشت: اسم خیابان «اِتوو (9)»، به کرات در شهرهای قدیمی فرانسه دیده میشود.
در خصوص کارهای مربوط به امور شهری، این کارها ظاهراً به احداث سنگ فرشها و تعدادی «اگو» (مجرای فاضلاب) مختصر میشد. خیابانها هیچ وقت دارای پیاده رو نبودند. سنگ چینهایی وجود داشت که وسایط نقلیه را از حاشیه خیابان جدا ساخته، به عابرین امکان میداد تا خود را در امان سازند. برای دور ساختن آبها از پای منازل، با یک نیم رخ لگن مانند به خیابان فرستاده میشد.
در پاریس، آن چه که از فاضلابهای دورهی «فیلیپ اوگوست» به جای مانده، ظاهراً به نحو مبتکرانهای ترتیب یافته است: کمانهای حامل سنگ فرش که در موقع ضروری و به طور دلخواه از جا کنده میشد. این ترتیبات فاضلاب همیشه قابل رؤیت بود. از طرفی، عدم سازمان بخشی مقامات عمومی و توجهات اجتناب ناپذیر یک مرجع صرفاً ناحیهای، تا مدتهای مدید مانع از بهبود وضع در سطح جامع گردید. قبل از «فیلیپ اوگوست» شهر پاریس فاقد هرگونه خیابان سنگ فرش بود.
حالت شهرها و دهکدهها
بی ترتیبی ظاهری و فقدان نظم در اکثر شهرهای قرون وسطی، به هیچ وجه دلیل بر عدم وجود فکر تقسیم بندی منطقی محلهها نمیباشد. شهرهایی که تماماً از نو ساخته شدهاند، نمایشگر طرحهایی است از خیابانها و میادین فوق العاده جالب. این روح نظم و انضباط، خصوصاً در «شهرهای جدید» منطقهی «لانگِدوک» که در قرن سیزدهم توسط «آلفونزو دُوپواتر (10)» و در قرن چهاردهم توسط «ادوارد اول (11)» پادشاه انگلستان بنا گردید، به چشم میخورد. در طول مرز متصرفات انگلیس و فرانسه یک نوع رقابت حکم فرما بود و هر کدام میکوشید تا با ایجاد شهرهای کاملاً منظم و برخوردار از امتیازات گستردهتر، جمعیت و تجارت را به سوی خود جلب کند. این مسأله باعث کوششهای عمرانی چشم گیری شد.در میان شهرهایی که از این رقابت به وجود آمدند شهر «مونپازیه» چهرهای را که قرون وسطی به آن داده بود، به بهترین نحو حفظ نموده است. خیابانها عریض و مستقیم میباشند؛ بازار یک موضع مرکزی را اشغال میکند و خیابانهایی که به آن منتهی میشود، به جای ایجاد شلوغی در میدان و تلاقی کردن همدیگر در وسط آن، در جوانب ادامه یافته و کنار آنها را ایوانهای عمیقی فراگرفته است؛ جهت یابی با دقت خاصی همراه میباشد: هرگز خیابانها دارای جهتهایی به طرف چهار نقطه اصلی نمیباشند زیرا این گونه جهت یابی نیمی از خانه را از نور آفتاب محروم میسازد و ساکنین آن را در معرض گرما و سرمای متناوب قرار میدهد. همه چیز در این طرح منطقی است و بی نظمی وجود ندارد مگر در شهرهایی که خانههای آنها به تدریج درون دایره محدود دفاعی قرار گرفتند که در این صورت میبایست در یک حصار استحکامی کاملاً فشرده یا در پای یک قصر اجتماع نمود. از این جاست که این بینظمی تماشایی که در واقع از خصوصیات شهرهای قدیمی طی درخشانترین دوران هنر بود و به بناها آن چنان حالات ضد و نقیضی میبخشید، ناشی میگردد.
پینوشتها:
1. Brunehaut
2. St.- Benezet
3. Guillotiere
4. St.- Esprit
5. Gard
6. Corse
7. Viterbe
8. Perouse
9. Etuves
10. Alphonse de Poitiers
11. Edouard I
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم