بانوی اصفهانی

با تکیه بر قرآن کریم و سنت نبوی(ص) و سیره معصومین(ع)، ارج نهادن به زنان و ادای حقوق آنان همواره موجب رشد و پیشرفت زنان مسلمان در جامعه اسلامی بوده و هست. نمونه والای این زنان شایسته و والا مقام در تاریخ اسلام شخصیتهای ارجمندی مانند حضرت خدیجه، حضرت فاطمه زهرا، زینب کبرا و سکینه بنت‏الحسین ـ که درود خدا بر همه آنان باد ـ می‏باشند.
دوشنبه، 4 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بانوی اصفهانی
بانوی اصفهانی
بانوی اصفهانی


 

نويسنده:محمدحسین ریاحی
 
در عالم اسلام همواره زنان شایسته و متعهدی وجود داشته‏اند که در عرصه‏های مختلف فرهنگ و ادب و در جبهه‏های ایثار و تلاش منشأ آثار و برکات فراوانی بوده‏اند.
با تکیه بر قرآن کریم و سنت نبوی(ص) و سیره معصومین(ع)، ارج نهادن به زنان و ادای حقوق آنان همواره موجب رشد و پیشرفت زنان مسلمان در جامعه اسلامی بوده و هست. نمونه والای این زنان شایسته و والا مقام در تاریخ اسلام شخصیتهای ارجمندی مانند حضرت خدیجه، حضرت فاطمه زهرا، زینب کبرا و سکینه بنت‏الحسین ـ که درود خدا بر همه آنان باد ـ می‏باشند.
در مقاطع مختلف تاریخ اسلام نیز زنان فداکار، عالم و متقی فراوانی وجود داشته‏اند که در عین کار و تلاش و تربیت صحیح نفس خویش و دیگران، از رعایت جزیی‏ترین مسایل اخلاقی غفلت نورزیده و در عین حال تربیت مردان شایسته روزگار را به عهده داشته و مربی لایق و ارزشمندی برای جامعه بوده‏اند. در تاریخ اسلام به خصوص در مذهب شیعه، نمونه‏های بسیاری از این قبیل بانوان به چشم می‏خورد که از جمله آنها می‏توان به مادر سیدرضی و سیدمرتضی علم الهدی، دختر شیخ طوسی و نیز دختر ملا محمدتقی مجلسی یعنی آمنه بیگم و ... اشاره نمود.
اگرچه در دوران شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، زنان شایسته جامعه ما که برخوردار از تربیت صحیح و صاحب ارزشها و معیارهای اسلامی بوده‏اند به شایستگی توانستند قدر و منزلت زن مسلمان را به جهانیان نشان دهند و گذشت، ایثار و تقوای مادران و همسران شهدای گرانقدر به ویژه در دوران جنگ تحمیلی نمونه بارز این مدعاست. با این حال بزرگداشت و تجلیل از زنان نمونه مکتب اسلامی، وظیفه‏ای است که باید همواره در انجام آن کوشید. از این‏رو بجاست در سالگرد رحلت نگاهی گذرا به شخصیت یکی از اسوه‏های عالی‏قدر جامعه که از مراتب علمی و عملی والا برخوردار و به حق از مفاخر نسوان دنیای اسلام است داشته باشیم و خاطره آن استوانه علم و تقوای را ارج نهیم.
این بانوی مجتهد بزرگوار و متواضع سیده نصرت امین است که مقام معظم رهبری حضرت آیت‏اللّه‏ خامنه‏ای مدظله‏العالی در باره اهمیت بزرگداشت ایشان فرموده‏اند: «تجلیل از این بانوی بزرگوار اصفهانی (خانم امین) و ارائه شخصیت عرفانی و فقهی و فلسفی برجسته یک زن در کشور ما، کاری سودمند و در جهت احیای ارزشهای اسلامی در زنان به نظر می‏رسد»(1) و به راستی شخصیت علمی و تقوایی این عالم ربانی خود حجتی است بر اینکه زنان متعهد جامعه اسلامی می‏توانند با طی مدارج عالی علم و معرفت، خود را از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان همواره تحمیل کرده است، برهانند و وجودشان منشأ خدمات عظیم و ارزشمند علمی و فرهنگی قرار گیرد.
استاد دانشمند مرحوم آیت‏اللّه‏ محمدتقی جعفری مقام علمی و عملی این بانو را چنین توصیف نموده است:
«با توجه به آثار قلمی که از این خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع می‏توان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود و روش علمی ایشان هم کاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده، بلکه با نظر به مقامات عالیه روحی ایشان باید ایشان را از گروه نخبه‏ای از دانشمندان به شمار آورد که به اضافه فرا گرفتن دانش به تولد جدید در زندگی نایل می‏شوند.»(2)
در باره آغاز زندگی و شروع به تحصیل این بانو آمده است: «حاجیه خانم سیده نصرت بیگم امین (معروف به بانوی ایرانی) در سال 1265ه••• .ش در اصفهان متولد شد. پدر ایشان حاج سیدمحمدعلی امین‏التجار اصفهانی، فردی مؤمن و سخاوتمند و مادرشان بانویی بسیار شریف، متعبد و خیرخواه بود که خداوند پس از سه فرزند پسر، این دختر را به ایشان عطا می‏دارد. مادر با روشن‏بینی در چهار سالگی فرزند را برای آموزش قرآن و فراگیری خواندن و نوشتن به مکتب می‏فرستد، در حالی که فضای حاکم بر آن ایام به گونه‏ای بود که کمتر خانواده‏ای به خود اجازه می‏داد دخترش را برای کسب دانش به مکتب یا مدرسه بفرستد و چه بسیار والدینی که آموزش و آشنایی با خط و نوشتن را برای دختران خود جایز نمی‏دانستند.»(3)
در حقیقت عظمت کار این بانو و تلاشهای مستمر وی در آن زمان بسیار درخور توجه است البته ایشان به دلیل اینکه اوقات زندگی‏شان به فراگیری درس و علم می‏گذشت بیشتر در خانه بودند و کمتر از خانه خارج می‏شدند. ولی در ایامی که لازم می‏دیدند باید دفاعی صورت بگیرد و کاری انجام شود از منزل خارج می‏شدند و به تدریس و راهنمایی بانوان می‏پرداختند.
«از دوران قاجار که بگذریم دوره رضاخان تقریبا مقارن با اندیشه تجددخواهی و تبلیغات وسیع اسلام‏زدایی، به خصوص در اصفهان بود. در آغاز این دوره خانم امین 35 ساله بودند و اصفهان هم در این ایام حوزه‏های علمیه [بسیار] داشت. این شهر بعد از تهران آماج فعالیتهای تجددخواهی بعضی خانمها قرار گرفت. مجری این فعالیتها خانم [صدیقه[ دولت‏آبادی بود که می‏گفتند حتی 15 سال قبل از جریان کشف حجاب ایشان به طور رسمی حجاب خود را برداشته بود. دولت‏آبادی کانونی هم به نام کانون بانوان دایر کرده بود که بعد از برداشتن حجابش و ظاهر شدن در ملاء عام مردم این کانون را آتش زدند. البته افرادی مانند خانم دولت‏آبادی کم نبودند. زنانی هم بودند که فکر می‏کردند اگر در این گونه مراسم شرکت کنند متجدد خوانده می‏شوند و عده‏ای هم به دلیل مشاغلی که داشتند مجبور به کنار گذاشتن حجاب شدند. به هر حال موج تجددخواهی، مانع ترویج اندیشه و تفکر دینی به خصوص در بین بانوان شد و از اینجا می‏فهمیم که خانم امین چه حرکت عظیم و برجسته‏ای را شروع کرد و به انجام رساندند.
رضاخان آرمانهای جدید و کاذبی داشت و ایدئولوژی مخصوص خودش را ترویج می‏کرد. مثلاً در مورد تجددخواهی، در باره ناسیونالیسم افراطی که این ناسیونالیسم افراطی را بر دو اصل تحقیر فرهنگ و محو آثار تمدن اسلامی و همچنین برگشت به ایران قبل از اسلام قرار داده بود. اتفاقا در همین زمان بود که خانم امین از نام مستعار بانوی ایرانی استفاده کردند. استنباط من این است که چون رضاخان می‏خواست زن ایرانی را به قبل از اسلام برگرداند و آن هویت و اصالت را به آن دوران نسبت بدهد، خانم امین خواستند بگویند که بانوی ایرانی این زمان، بانویی است که از اسلام و دوران عهد اسلام زندگی نوین و واقعی خود را شروع کرده است. یعنی دوران قبل از اسلام، هویت و اصالتی نداشته است ولی از زمانی که اسلام به ایران وارد شده و ایرانیان مسلمان شده‏اند هویت اصلی و واقعی زن ایرانی شکل گرفته است. من فکر می‏کنم که ایشان در مقابل ناسیونالیسم افراطی رضاخان خودشان را بانوی ایرانی لقب داده‏اند.»(4)
و در آن دوران سختِ حاکمیت، که دیکتاتوری رضاخانی برای زدودن ارزشهای اسلامی و احکام قرآنی قد علم نموده بود این بانوی بزرگوار در عین تحصیل و تدریس به دفاع از معیارها و موازین شرعی پرداخت. سال 1310 مقدمه کشف حجاب بود و سال 1311 کنگره زنان شرق که دولت‏آبادی در آن شرکت داشت برگزار شد و بعد کشف حجاب به طور رسمی صورت گرفت. می‏گویند در همین موقع بود که خانم امین کتاب «روش خوشبختی» را نوشته است. در جایی از آن با ذکر اینکه «همان گونه که اگر عضوی از اعضای بدن به بیماری مبتلا شود سایر اعضاء سالم نمی‏ماند» این تأثیرپذیری را متذکر می‏شود. در این کتاب آمده است که اگر زنان یک جامعه ـ که از ارکان آن هستند ـ فاسد بشوند جامعه‏ای را به فساد می‏کشند، مخصوصا اگر فساد یا گناهشان علنی باشد. ایشان می‏گوید:
«ای بانویی که با ادعای مسلمانی کشف حجاب نموده‏ای! و با این وضعیت شرم‏آور علنی در معابر و خیابانها خودآرایی می‏نمایی! آیا فکر نمی‏کنی که با این عمل که شاید آن را عمل کوچکی بپنداری، چه لطمه بزرگی به شریعت می‏زنی؟ ای بانوی اروپایی‏منش! این گناه را کوچک مشمار و اگر واقعا مسلمانی، این طریق مسلمانی نیست. اگر عقیده به تعلیمات اسلامی نداری بی‏دینی خود را اعلام کن که عمل قبیح تو باعث جرأت دیگران نشود و اگر علاقه‏مند به شریعت نیستی، دشمنی چرا؟ پیامبر اسلام(ص) با صنف زن بد نکرده، در زمانی که زنها در جامعه هیچ ارزشی نداشتند برای زن حقوق قایل شده و زن را در تمام شؤون اجتماعی ردیف مردها قرار داده است. «از اینجاست که ایشان در شرایطی که دفاع از حق زن را ـ آن هم فقط در بعضی از موارد ـ یک امر غربی می‏دانستند به دفاع از حقوق زنان می‏پرداختند. خانم امین حتی قبل از علامه طباطبایی و استاد مطهری این مطلب را بیان کردند.(5)
و خود نیز غرق در معارف معنوی گردیده بود و با توجه به سیر و سلوک عملی و آن همه تلاش در راستای قرار گرفتن علوم قرآنی به مقامات والایی دست یافت چنانکه در این مورد آمده است:
«در پرتو معتقدات دینی، معنوی و قلبی خویش که در ارتباط با منبع فیض الهی بود رشد یافت و این بانوی عارف ربانی همان طوری که در کتاب نفیس «نفحات‏الرحمانیه» ـ که به زبان عربی نگارش یافته ـ معترفند، به مبدأ اقیانوس الهی آن طور وابسته بود که نغمات ملکوتی گلها و ریاحین را به گوش جان می‏شنید و تا سن 40 سالگی دوران تهذیب و ریاضت و تحصیل ایشان بوده و پس از آن مراحل ترقی و کمال را طی نمودند.»(6)
بانو امین پس از آنکه صرف، نحو، بلاغت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول و فلسفه را آموخت، به مطالعات خود در سطوح عالیه ادامه داد تا به درجه اجتهاد رسید. جدیت وی در امر تحصیل به حدی بود که می‏فرمود: «هیچ چیز نمی‏تواند کلاس درس را تعطیل کند، حتی مرگ فرزند.» یکی از اساتید بانو امین، مرحوم آیت‏اللّه‏ حاج میر سیدعلی نجف‏آبادی نقل کرده است: «روزی شنیدم فرزند ایشان فوت شده است، فکر کردم خانم دیگر درس را تعطیل خواهد کرد، ولی برعکس دو روز بعد کسی را به سراغم فرستاد که برای تدریس به منزل ایشان بروم و من از این علاقه ایشان به درس و تحصیل، سخت تعجب کردم.»(7)
او بیشتر علوم را در خانه و نزد علامه فقیه آیت‏اللّه‏ سیدمحمدعلی نجف‏آبادی و شیخ مرتضی مظاهری فرا گرفت. آیت‏اللّه‏ آقا سیدمحمدعلی نجف‏آبادی از اساتید برجسته بانو امین که این مجتهد گرانقدر، فقه و اصول و حکمت را نزد وی خوانده بود گفته است: «حکمت را دائی‏ام به من درس داد و یکی نیست که من به او درس بدهم. من می‏خواهم به این خانم درس بدهم که از من یادگاری باقی مانده باشد.» زمانی که بانو امین اولین کتاب خود را به نام «اربعین هاشمیه» نوشت و کتاب به حوزه علمیه نجف رسید و علما از آن استقبال کردند، آیت‏اللّه‏ آقا سیدمحمدعلی نجف‏آبادی در تکمیل تشویقهای علما گفتند: «بانو امین هرچه در این کتاب نوشته‏اند از تراوشات فکری خودشان بوده و ربطی به تعلیمات من ندارد.»(8)
سیده نصرت امین مجتهد توسط تعدادی از آیات عظام و مراجع عظیم‏الشأن زمان خود به اخذ درجه اجتهاد و روایت نایل گردید که برخی از آنان عبارتند از مرحومان: آیت‏اللّه‏العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم)، آیت‏اللّه‏العظمی آقا سیدمحمدکاظم شیرازی، آیت‏اللّه‏ ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی، آیت‏اللّه‏ شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی، حجة‏الاسلام و المسلمین حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی.
مقام شامخ علمی و معنوی این بانوی فرزانه از اجازه روایت آیت‏اللّه‏ شیخ محمدرضا نجفی به خوبی استنباط می‏شود که در باره وی فرموده است: «به این سیده دانشمند و شریف، گوهر گران‏قدر مستور، گل سرسبد باغ فرزندان زهرای اطهر، بانوی فرزانه، حکیم و عارف کامل ... اجازه دادم که روایت کند از من هرچه را که روایتش برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه.»(9)
نتیجه آن همه تلاش و کوشش علمی که زمینه آن را تقوای علمی و زهد آن بانوی پرهیزگار فراهم کرده بود به طوری بود که حتی دانشمند بزرگ، فقیه اهل بیت و رجالی عظیم‏الشأن، آیت‏اللّه‏العظمی سیدشهاب‏الدین مرعشی نجفی، از خانم امین، درخواست اجازه روایت نمود و ایشان در قسمتی از این اجازه‏نامه که به تاریخ اول محرم‏الحرام 1358ه••• .ق جهت آیت‏اللّه‏ مرعشی نوشته، چنین آورده است: «پس از استخاره به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من هرچه را که روایتش برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه و غیر اینها که از تألیفات شیعه آنچه اصحاب، از غیر شیعه روایت کرده‏اند، به جمیع طرقی که معلوم و در خود مضبوط است.»(10)
این بانوی مجتهد نه تنها در مسایل علمی و عملی بلکه در توجه به نیازهای جامعه نیز بسیار دقیق بود به طوری که اخلاق و رفتارش در شاگردانش تأثیر عمیقی داشت. وی دانشگاهی در اصفهان به نام پربرکت مکتب فاطمیه تأسیس نمود که تشنگان علم و دانش از آن سیراب می‏گشتند و جا دارد که بگوییم از این مکتب، دانش‏پژوهانی پرورش یافتند که بسیاری از آنان اینک صاحب تألیفاتی و آثار پرارجی هستند.
آنچه شاگردان این بزرگوار نقل قول کرده‏اند این است که: «ایشان در عین تواضع و سادگی، دارای جاذبه معنوی و ابهت خاصی بود. کتاب روش خوشبختی را به زبان ساده و شیرین و دلپذیر به عنوان زیربنای معتقدات اخلاقی تدریس می‏نمود، تمام زندگیش در امر تعلیم و تربیت و تحقیق و تألیف و حفظ مکتب خلاصه شده بود. از جمله ابعاد شخصیت این بزرگوار دیانت و اعتماد به نفس بود و به همین دلیل است که پرورش‏یافتگان او از این فضایل معنوی بهره‏مند می‏شدند. دانش را رهگشای حیات بشری می‏دانست و عقیده داشت باید از گنجینه‏های گرانقدر بشری استفاده نمود. عشق و علاقه او به قرآن کریم در قالب زبان و بیان نمی‏گنجد و تفاسیر مخزن‏العرفانش در پانزده مجلد خود دلیل این اشتیاق است.»(11)
مرتبت و موقعیت علمی و عرفانی ایشان به آنجا رسید که اکابر و اعاظمی از علما و عرفا حضور در محضر ایشان را مایه فیض می‏دانستند. وی در مقام تنها بانوی مجتهد عصر خود قرار گرفت و علماء و افراد چندی از کشورهای اسلامی برای ملاقات و گفتگو نزد ایشان می‏آمدند. علمای معاصر از جمله آیت‏اللّه‏العظمی مرعشی نجفی، علامه آیت‏اللّه‏ سیدمحمدحسین طباطبایی، استاد محمدتقی جعفری و اساتید حوزه و دانشگاه نیز با ایشان ملاقات و گفت و شنودهایی داشتند.
یکی از دست‏پروردگان محفل پرفیض بانو امین در باب نظم، تدبیر و عظمت معنوی وی گفته است: «در مورد زندگی خانم امین باید بگویم که در تنظیم وقت ابتکاری عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم می‏کردند که به تمام کارهایشان می‏رسیدند، گویا خداوند به وقت ایشان هم برکت داده بود. هرگز از حوادث نمی‏ترسیدند و در کارها به خدا توکل می‏کردند و از میهمانان با خوشرویی و سادگی پذیرایی می‏کردند. می‏خواستند جوانان را بدون اجبار و با منطق جذب اسلام کنند. اکنون که بهار زندگی را پشت سر گذاشته‏ام در می‏یابم که هیچ محبت و صمیمیتی را به گرمی و پررنگی مهربانیهای بی‏ریای ایشان ندیده‏ام و هیچ انگشت محبتی را به شیرینی آن انگشتان که الفبای کلام خدا را به من یاد داد نگرفتم. اگر بخواهم ایشان را وصف کنم شاید کتابها شود، اما زبان یارای بیان و قلم یارای نوشتن و کاغذ گنجایش این توصیف را ندارد. باید از آثار این بزرگ‏بانو استفاده کرد تا بتوان به شخصیت ایشان پی برد. ما را که همه وجودمان ناتوانی بود، پر از شور توانستن کرد و ذهن خاموشمان را پر از غوغای خواستن. او سیمرغ جانمان را از حضیض ذلت به اوج عزت پرواز داد. بنابراین ایشان در خاطرمان جاودانه است.»(12)
کلیه شاگردان و پرورش‏یافتگان محضر بابرکتش به جز جهات علمی و آنچه که مربوط به علوم قرآنی و دانشهای الهی می‏شد در درجه اول درس معرفت می‏آموختند. رفتار و سلوک بانوی مجتهد مهمترین مطلبی بود که آنان را جذب خود می‏نمود.
از دیگر درس‏آموختگان او گفته است: «اولین برخورد من با ایشان مانند یک بیمار بود. در خودم خیلی احساس دردمندی می‏کردم، و احتیاج به طبیب حاذقی داشتم. بیانات و چهره ایشان برای من دارویی بسیار مؤثر بود. این طبیب عارف و حکیم در همان برخوردهای اولیه بیماریهای مرا تشخیص دادند. همان طور که خودشان بیان می‏فرمودند دارویی که طبیب می‏دهد تلخ است ولی شفایش شیرین است. البته مسایل خیلی زیاد است. من برایشان از ناراحتی‏هایم گفتم و ایشان توجه پیدا کردند که من احتیاج به کمک دارم. ایشان قدرت تشخیص داشتند و با یک نگاه عمیق متوجه می‏شدند که طرف چه می‏خواهد. بعد به من پیشنهاد کردند که اگر مایلی کتاب «حقایق» فیض کاشانی را به تو درس بدهم چون چندین مرتبه خودم این کتاب را مطالعه کرده‏ام و می‏دانم که خیلی برای شما مناسب است. من هم قبول کردم و درس شروع شد. در کنار آن کتابهای «سیر و سلوک» و «اخلاق» و «معاد» فقط و فقط از ذهن خودم سرچشمه گرفته است. آن چیزی را که خودم از معاد فهمیدم؛ قلم روی کاغذ آورده‏ام و مطالب آن را از هیچ جا نگرفته‏ام. اگر یک روز خدمت ایشان نمی‏رفتم، خدمتکارشان را می‏فرستادند و می‏پرسیدند که چرا نیامدی؟ و من به هر طریقی بود خودم را به حاج خانم می‏رسانم. روزی خدمتکارشان آمد و گفت که حاج خانم مریض شده‏اند و گفته‏اند که خانم غازی را خبر کن. من خدمت ایشان رسیدم. گفتند برای من حمد بخوان. گفتم که من قابل نیستم برای شما حمد بخوانم. فرمودند: بخوان تا قلب من روشن شود. من کنار تختشان نشستم و دستشان را گرفتم و شروع به خواندن هفتاد مرتبه حمد کردم. همین طور که حمد می‏خواندم در خود فرو رفته بودم که من قابلیت ندارم، خودشان منبع عرفانی و شناخت و موحد حقیقی هستند. ناگهان نگاهم به بیرون افتاد. درختان را شاهد گرفتم و گفتم: خدایا تو می‏دانی، در قیامت تمام این درختان شهادت می‏دهند که این شخصیت که الان در این بستر افتاده است در شبانه‏روز چقدر با خدا مناجات داشته است. بعد از این احساس کردم که همه درختان حمد می‏گویند. بدنم شروع کرد به لرزیدن. آنچه را مشاهده کرده بودم به حاج خانم گفتم. آهی کشیدند، دست روی قلبشان گذاشتند و فرمودند که حالم خوب شد و احساس آرامش می‏کنم. سپس «انا انزلناه» را خواندند و از جا برخاستند و فرمودند که قلبت تا اندازه‏ای روشن شده است، مواظب باش آن را کدر نکنی، به دنبالش برو. ایشان بسیار متواضع و فروتن بودند، و با مهربانی و دلسوزی دلشان می‏خواست به همه کمک کنند، کمک فکری، کمک علمی، کمک اخلاقی. روی تحصیلات بالا تأکید داشتند. اما می‏فرمودند علم با عمل، علم با تهذیب، علم با تزکیه. اگر علم بدون تزکیه شد، برای انسان غرور و حجاب می‏آورد، ممکن نیست که انسان بتواند صعود کند، سقوطش حتمی و صد در صد است. می‏فرمودند نفس را تزکیه کنید که بعثت انبیاء به همین دلیل بود.»(13)
نسبت ایشان با سی واسطه به امام علی بن‏ابی‏طالب(ع) می‏رسید. وی در بیان مقام و موقعیت خاندان عصمت و طهارت و منزلت و جایگاه آنان تلاش می‏کرد، به طوری که عشق و علاقه‏اش به مقام والای ولایت در کتاب مخزن‏اللئالی فی مناقب مولی الموالی حضرت علی(ع) روشنگر این حقیقت است، در سخنانش روح صفا و صمیمیت جلوه‏گر بود.(14)
بانو امین از شیفتگان و معتقدان به انقلاب اسلامی ایران و رهبری عظیم‏الشأن آن بود. در این مورد یکی از شاگردان ایشان آورده است: «در سال 59 که حاجیه خانم امین اصلاً نمی‏توانستند از منزل خارج شوند از طریق تلویزیون در جریان انقلاب قرار داشتند، موقعی که امام(ره) از تلویزیون سوره حمد را تفسیر کردند، شیفته بیان و مطالب امام شده بودند و به من فرمودند که کتابهای امام را داری؟ گفتم بله، فرمودند که بیاور تا مطالعه کنم. کتابها را خدمتشان بردم. روزی بعد از مطالعه کتابهای امام، ایشان به من فرمودند که معرفت امام بالاست و عرفان ایشان به حد اعلای خود رسیده است. اگر کسی خواست خدای ناکرده تهمتی بزند یا توهینی بکند از قول من بگویید که بد می‏بینی. مبادا یک وقت خدا ناکرده توهین کنید. چون معرفت ایشان بالاست که می‏توانند این کارهای محیرالعقول را انجام بدهند. حاج خانم خیلی شیفته کتابها و بیانات امام شده بودند: قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری.»(15)
همین طور امام نیز جویای احوال بانوی مجتهد می‏شده‏اند. یکی از روحانیون اصفهان در این خصوص گفته است: «چند مرتبه که حضور حضرت امام خمینی(ره) مشرف شدم، ایشان جویای حالات و اشتغالات و سلامتی بانوی مجتهده امین شدند و در مقابل به منزل حاجیه خانم امین که می‏رفتم بانوی ایرانی مقید بودند، برای سلامتی حضرت امام(ره) و موفق شدن ایشان و پیشرفت در اهداف مقدس اسلامی دعا کنند و ایشان ابلاغ سلام خدمت معظم له را ترک نمی‏کردند.»(16)
آثار و کتابهای قلمی به جا مانده از بانو امین ـ بانوی ایرانی ـ عبارتند از:
1ـ تفسیر قرآن مجید به نام «مخزن‏العرفان» در 15 جلد
2ـ «نفحات‏الرحمانیه» به زبان عربی مشتمل بر 96 عنوان
3ـ «سیر و سلوک» که در روش اولیاء و طریق سیر سعدا است.
4ـ «معاد» یا آخرین سیر بشر
5ـ روش خوشبختی و توصیه به خواهران دینی و ایمانی
6ـ «اربعین هاشمیه» به زبان عربی مشتمل بر مسایل و احکام
7ـ «جامع‏الشتات» به زبان عربی مشتمل بر مسایل و احکام
8ـ «اخلاق» که در بسیاری از محافل علمی و دانشگاهها تدریس می‏شود.
9ـ «مخزن‏اللئالی» که در فضایل حضرت امام علی بن‏ابی‏طالب(ع) است.
در بررسی آثار تربیتی بانو امین که عمده آثار ایشان در این زمینه است، بیشترین حجم مطالب در زمینه توصیه شیوه‏های تربیتی و روشهای تهذیب نفس و تزکیه باطن دیده می‏شود، چنانکه در کتاب «سیر و سلوک» که در کشف و شهود و سیر الی اللّه‏ به استناد «سیر العباد الی المعاد» است که اولین گام در راه طی مدارج و مراحل کمال انسانی را این گونه بیان می‏کند:
«کسی که مایل به پیمودن راه حق گردد و اشتیاق رسیدن به جوار الهی در سر او نمودار شود، نخست بایستی مجاهده تام با نفس خود نماید و وی را از خودسری و شهوترانی و لوازم طبیعت و هرچه مهیج شهوت گردد باز دارد و از حظوظ دنیا قناعت کند به قدر ضرورت و ناچاری، و ریسمان اطاعت و انقیاد و بندگی پروردگار را در گردن خود بیاویزد.»(17)
بانو امین در پاسخ سؤالی در مورد اینکه به نظر شما در عصر حاضر بهترین جهاد برای زنان چیست چنین فرموده است:
«در موقعیت امروز آنچه برای زنان در درجه اول مورد اهمیت قرار دارد این است که با نفس و دمخواهی‏های خود در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن خود و به مدلهای گوناگون در آمدن مبارزه کنند. با اینکه این کار مشکل به نظر می‏رسد ولی در نتیجه به کمال معنوی زودتر نایل می‏شوند. پس بهترین جهاد حفظ پوشش زنان است.»(18)
و در پیامی که برای دختران جوان دارد چنین آورده است: «از صفات بارز زن همان پاکدامنی و عفت است. به طوری که علمای اخلاق گفته‏اند: عمده شرافت زن نزد تمام عقلا، در جامعه، در عفت اوست.»(19)
بانوی مجتهد سیده نصرت امین خود نمونه‏ای از فضیلتها بود و به بسیاری از چشمه‏های جوشان علم و معرفت دست یافته و سراسر عمر پربرکتش را صرف تحصیل و ترویج دین جدش نمود و آثار گرانقدری را در ابعاد دینی، علمی، ادبی، فقه و اصول، عقلی و نقلی و اخلاق از خود به یادگار گذارد. این حکیم الهی و عارف به نفحات رحمانی، نابغه دوران و مجتهده زمان پس از یک عمر خدمت خالصانه و صادقانه در بیست و سوم خردادماه 1362 مطابق با اول ماه مبارک رمضان سال 1403ه••• .ق سر در نقاب خاک کشید و به جوار رحمت الهی شتافت. یاد و خاطره‏اش جاودان و گرامی باد. از درگاه خداوند مسألت داریم روح پرفتوح او را با اجداد طاهرش محشور فرماید.
سزاوار است سروده مرحوم خانم سپیده کاشانی در مورد ایشان را پایان‏بخش این مقاله قرار دهیم.
خسوف هجر، رخ ماه ما گرفت
بانگ رحیل، خاک وطن را فرا گرفت
اسلام شد به ماتم و رنگ عزا گرفت
ماهی که نور معرفتش رشک مهر بود
دامن‏کشان به کنگره عرش جا گرفت
آیات را نماز بخوانیم دوستان
زیرا خسوف هجر، رخ ماه ما گرفت
رخشنده اخترش بشد از کهکشان علم
در عرش، جا به بارگاه انبیاء گرفت
می‏رفت و داغ لاله فراوان به سینه داشت
زین خاکدان که مرتبه نینوا گرفت
گلچین ز شاخه چید، بسی گل در این دیار
فقدان این گل از چه چمن را فرا گرفت
فخر زنان، امینه ما درس عاشقی
از مکتب امین خدا، مصطفی گرفت
آن مرجع فضیلت و تقوا به راه علم
در راهوار عشق مدد از خدا گرفت
بانوی بانوان جهان شد شفیع او
گر در کنار کوثر میعاد جا گرفت
جاوید خانه باد مبارک بر او که خاک
از آن گل معطر عصمت، صفا گرفت
 

پی نوشت:

1 ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهای اولین کنگره مجتهد امین،3.
2 ـ مقدمه اخلاق و راه سعادت، بانوی مجتهد ایرانی، نشر انجمن حمایت از خانواده‏های بی‏سرپرست اصفهان، بهار 1371.
3 ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین، 9.
4 ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهای اولین کنگره (سخنرانی خانم دکتر شبستری)، 232 و 233.
5 ـ همان، 234.
6 ـ مقدمه اخلاق و راه سعادت، 5.
7 ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین، 13 و 14.
8 ـ همان.
9 ـ همان، 20.
10 ـ مجموعه مقالات (مقاله محمد الحسون) 274، یادنامه بانو سیده نصرت امین، 22.
11 ـ مقدمه سیر و سلوک، در روش اولیاء و طریق سیر سعدا، بانو مجتهده امین اصفهانی، 31369.
12 ـ مجموعه مقالات (سخنرانی خانم غازی)، 124.
13 ـ همان، 128 و 129.
14 ـ روزنامه اطلاعات شماره 20019، مقاله محمدحسین ریاحی تحت عنوان: نظری بر شخصیت و زندگی بانو مجتهده امین صاحب تفسیر مخزن‏العرفان، 7.
15 ـ مجموعه مقالات (سخنرانی خانم غازی)، 129 و 130.
16 ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین، خرداد 71 (به نقل از حجة‏الاسلام و المسلمین سید کمال فقیه ایمانی)، 47.
17 ـ مجموعه مقالات (مقاله خانم زهرا شجاعی) به نقل از کتاب سیر و سلوک، 109.
18 ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین، 28.
19 ـ همان.
 

منبع:پیام زن

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما