آداب مقدمات نماز از منظر آيت الله ملکي تبريزي (رحمت الله عليه ) - (قسمت اول)

1. در آيات قرآن کريم درباره ي پاکيزگي، به ويژه در آيه ي :(ما يريد الله ليجعل عليکم من حرج و لکن يريد ليطهرکم؛ خدا نمي خواهد بر شما تنگ بگيرد، ليکن مي خواهد شما را پاک کند)(1)؛ و همچنين آيه ي : (والله يحب المطهرين؛ و خداوند پاکي ورزان را دوست مي دارد).(2)
سه‌شنبه، 5 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آداب مقدمات نماز از منظر آيت الله ملکي تبريزي (رحمت الله عليه ) - (قسمت اول)
آداب مقدمات نماز از منظر آيت الله ملکي تبريزي (رحمت الله عليه ) - (قسمت اول)
آداب مقدمات نماز از منظر آيت الله ملکي تبريزي (رحمت الله عليه ) - (قسمت اول)

تحصيل طهارت

به تصريح برخي روايات، طهارت از کليدهاي نماز است... انسان خرد ورز بايد درباره ي حقيقت و دستاورد طهارت بينديشد و چون دريافت که سعادت پيدا و پنهان در نظافت و پاکيزگي است، در امور سه گانه ي زير تأمل کند:
1. در آيات قرآن کريم درباره ي پاکيزگي، به ويژه در آيه ي :(ما يريد الله ليجعل عليکم من حرج و لکن يريد ليطهرکم؛ خدا نمي خواهد بر شما تنگ بگيرد، ليکن مي خواهد شما را پاک کند)(1)؛ و همچنين آيه ي : (والله يحب المطهرين؛ و خداوند پاکي ورزان را دوست مي دارد).(2)
2. معناي «محبت» ذات اقدس خداوند و اين که ره آورد محبت و دوستي، برافکندن پرده ها و حجاب ها از دل بنده است و آدمي در سايه ي اين خرق حجاب، به نور و سعادت دست مي يابد.
3. در معناي حديث شريف «الطهور نصف الايمان»؛ پاکيزگي نيمي از ايمان است».(3)
آنگاه از مجموع اين تأمل ها در مي يابد که مراد از طهور [که نيمي از ايمان تلقي شده] پاک شدن از همه ي عوامل ناپاکي و آلودگي درون و بيرون آدمي است و نيمه ي ديگر ايمان، آراستن جان به فضايل ظاهري و باطني است.
در مقام تمثيل مي توان گفت؛ ايمان بدن به دو چيز است: يکي تأمين پاکيزگي آن به وسيله ي وضو و پرهيز از گناهان و ديگري آراستن آن به بوي خوش و کارهاي نيک.
همچنين ايمان قلب در گرو دو چيز است: يکي پاکسازي آن از اخلاق ناپسند و زشت و ديگري آراستن آن به اخلاق خدايي.
نيز ايمان سرّ و نهان آدمي مرهون دو امر است: يکي فراموشي آنچه غير خدا است و ديگري آراستن آن به ياد خدا و به عبارت ديگر، به نفي موهوم و صحو معلوم و پرده برداري از حجاب هاي جمال.

عبرت هاي قضاي حاجت

در کتاب مصباح الشريعه از امام صادق عليه السلام چين روايت شده است:
«راز نام گذاري «مستراح» بدين نام آن است که آدمي در آنجا از سنگيني نجاست ها و کثافت ها «راحت» مي شود و براي مؤمنان درس عبرتي است که نعمت هاي پاکيزه ي دنيايي سرانجامش چنين است!
پس [بر اثر اين درس عبرت] با دل بريدن از متاع دنيا خود را راحت مي سازد و جانم خود را از سرگرم شدن به آن فارغ مي کند و همان گونه که از جمع آوري کثافت ها پرهيز مي کند، از گردآوري متاع دنيا دوري مي گزيند و به انديشه درباره ي خود مي پردازد که چگونه در حالي بزرگوار و گرامي، و در حالي ديگر ذليل و خوار مي شود و در مي يابد که قناعت و تقوا مايه ي آرامش و آسايش وي در دنيا و آخرت مي شود؛ زيرا آسايش آدمي در خوار شمردن دنيا و وانهادن بهره گيري از آن و زدودن نجاست حرام و شبه ناک آن نهفته است.
پس از ادراک اين حقيقت، در کبر و خود بزرگ بيني را بر روي خود مي بندد و از گناهان مي گريزد و در تواضع و پشيماني و حيا را بر روي خويش مي گشايد و براي دستيابي به فرجامي نيک و نفسي پاکيزه، در اداي فرمان ها و اجتناب از نواهي مي کوشد و نفس خود را در زندان خوف و صبر و خودداري از شهوت ها به بند مي کشد، تا به امان خداوند در دارالقرار بپيوندد و طعم رضاي خدا را بچشد؛ زيرا سلوک خردپسند همين است و جز اين هر چه را نيک پندارد، هيچ است.»
مراد از سخن امام عليه السلام اين است که مؤمن چون بينديشد که لذات اندک و ناچيزي که از نعمت هاي دنيا بهره ي وي شده، به آفت تبديل شده و جز با دفع آن را آزارش رهايي نمي يابد، پي مي برد که سرانجام همه ي نعمت هاي دنيا همين است و براي دوري از زيان و آفت هاي آنها را ترک گفت و جز به مقدار ضرورت از آن بهره نگرفت، تا دل آدمي از سنگيني وابستگي خاطر به آنها (در نعمت ها و لذت هاي حلال) و از آسيب ها و آفت هاي آنها ( در حرام و شبهه ناک)راحت باشد.
در نتيجه، همان گونه که از پليدي ها دوري مي کند از آنها (نعمت ها لذت هاي حلال) نيز پرهيز خواهد کرد، و هنگامي که ببيند طعامي که براي ادامه ي حيات ناچار است مصرف کند و قوام و بقاي وي بدان بستگي دارد، براي دفع ضرر و آفت آن بايد چنين ذلتي را تحمل کند، خود بزرگ بيني را رها کرده، تواضع پيشه مي کند و از آنچه در گذشته برخلاف اين رويه عمل کرده، پشيمان مي شود و از بي توجهي به رهنمودهاي پروردگار خود، در مواردي که به پاکيزگي ظاهري و طهارت باطني وي مربوط مي شود، حيا کرده يقين مي کند که از لذت هاي پست دنيايي بر اثر سرانجام بد آنها بايد چشم فرو پوشيد و لذت خالص حقيقي را درنعمت هاي دنيايي نمي توان يافت، بلکه لذت راستين در رضايت و خشنودي خدا است، که پس از دستيابي به امان خداوند در سراي جاويدان بهره ي آدمي مي گردد.

اهميت دعا هنگام وضو

از اموري که بايد به هنگام وضو رعايت شود دعاها و ذکرها است. آدمي بايد در هر حال و در هر کار به ذکرها و دعاهايي که شارع به وي آوخته و مناسب آن حال و عمل است متأدب باشد؛ زيرا اين دعاها مايه حفظ و برکت و يادآوري امور اخروي و دعا براي آنها است. مانند دعاهايي که سيد بن طاوس قدس سره براي برخي حالت ها و کارها بيان داشته است. وي گرچه همه آنها را از روايات نگرفته، ولي در جمع آوري آنها به روايات و عمومات توجه داشته است.

عبرت هاي ديدن آب

در کتاب مصباح الشريعه از امام صادق عليه السلام چنين روايت شده است:
هرگاه خواستي وضو بگيري، پس به سوي آب رو... زيرا خداوند آب را کليد قرب و مناجات خويش و راهنماي جايگاه خدمت خود قرار داده است و چنان که رحمت او گناه بندگان را مي زدايد، آلودگي هاي ظاهري را نيز آب پاک مي کند، نه جز آن.
در صفا، رقت، برکت و پاکيزگي آب و در هم آميختن آن با هر چيزي و در هر چيزي، بينديش و آن را در پاکيزه ساختن اندام هاي بدن که خدا به تطهير آن امر کرده به کار بر و واجبات و مستحبات آن را به جا آور، که در هر يک فوايد پرشماري است.
سپس در معاشرت با خلق خدا چونان آب باش که چون با هر چيز در آميزد حق آن را ادا مي کند، بدون اين که هويت خود را از دست دهد و در اين گفتار پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بينديش که فرمود: «مثل مؤمن خالص مثل آب است». و همه ي اطاعت ها و عبادت هايت ويژه ي خدا باشد؛ چونان آب که هنگام فرود آمدن از آسمان، پاک و خالص و «طهور» ناميده مي شود و چون اندام هايت را با آب شستشو مي کني و پاکيزه مي سازي دلت را نيز به تقوا و يقين پاکيزه کن.
حضرت امام رضا عليه السلام فرمود:
بدان جهت به وضو ساختن امر شده که بنده، آنگاه که در محضر خداوند جبار براي مناجات با او مي ايستد پاک و پاکيزه باشد و در آنچه او فرموده فرمانبردار و از پليدي ها و نجاسات پاک باشد. افزون بر اين که، وضو کسالت و خواب را از آدمي مي زدايد و دل را براي قيام در پيشگاه پروردگار پاکيزه مي سازد. و اما اين که وضو بر صورت و دستها و سر و پاها واجب شده از اين رو است که اين اندام ها در نماز به کار گرفته مي شود؛ آدمي با صورت خود سجده و خضوع مي کند، با دست از خدا خواهش مي کند و در رحمت و معرفت او رغبت مي کند و با سر در رکوع و سجده به خدا رو مي آورد و برپاها مي ايستد و مي نشيند.
شايسته است انسان خردورز پس از آگاهي از حکم شريعت درباره ي طهارت مکان نمازگزار و جامه و بدن او- با اين که نسبت اينها با حقيقت آدمي نسبت پوست با مغز است- از پاکسازي لبّ و حقيقت خود که همان قلب او است، غافل نماند و در تطهير دل بيشتر از غير آن بکوشد؛ زيرا دل نظرگاه پروردگار است و تطهير دل جز با توبه ي نصوح(خالص) ميسور نيست؛ چنان که امام صادق عليه السلام فرمود: «با يقين و تقوا دلت را پاکيزه ساز»؛ زيرا ثمره ي يقين، تقوا است و تقوا جز با توبه تحقق نمي يابد.

عبرت هاي ناخن گرفتن

عبرتي که بايد از اين دستور ديني آموخت آن است که انسان مراقب، بداند آزار و ستم به ديگران و تشبه به درندگان مورد خشم خدا است، به گونه اي که خداوند به بودن ابزار درندگي در بدن انسان خشنود نيست و از اين رو به گرفتن ناخن دستور داده است.
خداي سبحان به عيسي بن مريم عليه السلام فرمود:
به ستمکارن بني اسرائيل بگو ناخن هاي خود را از کسب حرام کوتاه کنيد و گوش هاي خود را از شنيدن زشتي ها برحذر داريد و با دل هاي خود به من رو آوريد، که مرا با صورت هاي ظاهري شما کاري نيست.
و اين سخن بدين معنا است که مراد اصلي از اين احکام ظاهري، اصلاح دل ها به صفت عدل است، تا آدمي شايستگي خلافت و جانشيني خداوند عادل حکيم را بيابد. افزون بر اينکه، عنايت ويژه ي خداي سبحان به امت اسلامي، از بيان اين احکام جزئي دانسته مي شود؛ زيرا شريعت خود را کامل کرد و از بيان اين احکام هيچ امري که عامل تقرب به خدا، يا مايه ي دوري از او است فرو گذار نکرد؛ به گونه اي که حتي «ارش الخدش»(4) را نيز تبيين کرد و اين نشانه ي آن است که شريعت خداوند همان صراط مستقيم و نزديک ترين راه به سوي خدا است و اين سخن سراسر حقيقت، و از هر گونه مجاز عاري است.

عبرت هاي نتراشيدن صورت

شاسيته است بنده ي مراقب، از اين حکم، عنايت خدا را در حق بندگانش دريابد؛ زيرا او راضي نشده که بندگانش به صورت دشمنانش درآيند و اين نهايت اعتناي مولا به بنده است. و از سوي ديگر بايد خطر مخالفت با چنين مولاي مهربان را ادراک کردن که چگونه در صورت مخالفت آدمي با خدا، مقام تکريم و تشريف و مهرباني را به ذلت و خواري و دشمني تبديل مي کند، به گونه اي که همسان شدن با مجرم، حتي در صورت نيز حرام است.
در حديث قدسي آمده است:
خداي سبحان به يکي از پيامبران خود فرمود: به مؤمنان بگو لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاي آنان را نخورند و راهي را که آنان ميروند نرويد، که شما نيز همانند آنان دشمنان من خواهيد بود.
پس اي مسکين! بنگر که سيد و مولايت تو را ويژه ي خود ساخته و براي خود برگزيده و از دشمنانش ممتاز و جدا ساخته و تو را از همساني با آنان حتي در صورت و هيأت ظاهري منزه ساخته، آنگاه تو اگر با اين حکم وي مخالفت کني و از پذيرش اين عنايت سر باز زني و به لباس دشمنانش درآيي و تشبّه به آنان را برگزيني، عقل تو در زشتي و جسارت اين مخالفت چگونه حکم مي کند؟ آيا چنين کاري جز اظهار عناد و دشمني با آفريدگار چيزي هست؟

عبرت هاي عطر زدن

در کتاب کافي از علي بن ابراهيم از امام صادق عليه السلام روايت شده:
نماز کسي که خود را خوشبو کند از هفتاد نماز بدون بوي خوش برتر است.
و صدوق از آن امام بزرگوار روايت کرده که به مفضل فرمود:
دو رکعت نماز نمازگزاري که خود را خوشبو کرده از هفتاد رکعت نماز کسي که خود را خشبو نساخته برتر است.
مبادا فهم چنين رواياتي بر تو دشوار و سنگين باشد؛ زيرا فضيلتي که براي بوي خوش بيان شد بر اثر شرافت عقل است؛ چون عطر مغز را تقويت مي کند و آن را از فساد حفظ مي کند و فساد مغز، عقل را فاسد مي سازد، و عقل شريف ترين رکن حقيقت آدمي و شريف ترين مراتب و مقامات او است، بلکه برترين جزء عالم و همه ي خيرات به آن منسوب است؛ چنان که منش همه ي شرور، جهل است.
از اين رو بر هر جه در تقويت عقل و زدودن آفت ها از آن موثر است تأکيد و بدان ترغيب فراواني شده است. افزون بر اين، عطر مثالي است براي تحلّي و آراستگي به فضايل و زيبايي ها، که در برابر تخلي و پيراستگي از رذايل و زشتي ها قرار دارد و همان گونه که پاک شدن از پليدي ها و گناهان نيمي از ايمان است، آراستگي نيز نيم ديگر ايمان خواهد بود.
پس شايسته است انسان خردورز از اين گونه احکام به درجه ي لطف خداوند و استحکام شريعت سيد رسولان- صلي الله عليه و آله و سلم- پي ببرد که حتي اين امرو جزئي را مهمل نگذاشته و تبيين کرده است؛ جزئياتي که عامل تقويت عقل مي شود و عقل، وسيله ي کسب ايمان و توحيد و کمال و سعادت است.
شايسته است آدمي در پي ادراک اين حقيقت، از اهمال در احکام ايت عقل حيا کند و اين لطف هاي گرانبها را ضايع نسازد و اين نعمت هاي بزرگ را کفران نکند و نفس خود را که به کفران اين نعمت ها خو گرفته و با اين عمل خود را در معرض خذلان و نابودي قرار داده، مخاطب ساخته و به او بگويد:
اي نادان! اي دشمن خويش ! سستي و تنبلي تا کي؟ و اين اهمال و تباه ساختن و خود را در معرض نابودي قرار دادن تا چند؟
آيا نمي بيني که خداي مهربانت اين همه لطف و محبت به تو دارد و براي تو شريعتي قرار داده که حتي اين امور جزئي را بيان داشته و پيامبري فرستاده و کتابي نازل کرده و براي صيانت و حراست اين شريعت، فرشتگاني قرار داده و در برابر تحصيل آخرت پاداش هاي فراواني مقرر داشته و تو با اهمال همه ي اينها را تباه ساختي.

پی نوشت:

1- سوره ي مائده(5): آيه ي 6.
2- سوره ي توبه(9)، آيه ي 108.
3- وسائل الشيعه، باب وضو.
4- ديه ي جراحت اندک و خراش ناچيز.

منبع:کتاب آداب باطني و اسرار معنوي نماز

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما