بخش‌بندی بازار

ارزش هر محلی در بازار تابع موضع آن است. از قرن چهاردهم، این ارزش تا حدودی در مبلغ اجاره بهای دکان‌ها و سرقفلی آنها منعکس است. آیا بیشترین ارزش موضعی بازار در مرکز بازار و کم‌ترین آن در پیرامون آن است؟ آیا ارزش
شنبه، 20 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
بخش‌بندی بازار
 بخش‌بندی بازار

 

نویسنده: ایرج پروشانی




 

ارزش هر محلی در بازار تابع موضع آن است. از قرن چهاردهم، این ارزش تا حدودی در مبلغ اجاره بهای دکان‌ها و سرقفلی آنها منعکس است. (1) آیا بیشترین ارزش موضعی بازار در مرکز بازار و کم‌ترین آن در پیرامون آن است؟ آیا ارزش بیشتر در نزدیکی به مسجد جامع است؟ آیا جهت رفت و آمد اکثریت مردم، شاخص و تعیین کننده است یا نتیجه‌ی برایند نیروهای اقتصادی - اجتماعی؟ در هر حال ترتیب قرار گرفتن مشاغل کنار هم در بسیاری موارد تابع عواملی برخاسته از جبر طبیعی، اجتماعی، و یا اقتصادی است. برای نمونه، پیشه‌هایی که با سروصدای بسیار ناراحت کننده یا بوی ناخوشایند یا خطر آتش‌سوزی، یا ضرورت وجود آبِ روان همراه است، عامل تعیین کننده‌ای برای قرار گرفتن آنها در حاشیه‌ی بازار معیّن خواهد بود. اصنافی هم که به فضای بیشتر نیاز دارند مانند کوزه‌گران و رنگرزان و دبّاغان و سفالگران و طناب‌بافان، یا کسانی که تهیه کننده و یا عرضه کننده‌ی کالاهای موردنیاز روستا هستند مانند علوفه‌فروشان و پالان‌دوزها باید در نزدیکی دروازه‌ی شهر یا بیرون از آن باشند. همچنین مشاغل کم اهمیت‌تر و پست‌تر، نه به دلیل دور بودن از مسجد، که به دلایل عملی باید دور از مرکز قرار گیرند. بنابراین، نظریه‌ی متداولِ آن دسته از محققانی که برای جایگاه‌های نزدیک به مسجد جامع ارزش خاصی قائل هستند (2) به تجربه و استقصا درست نمی‌آید، زیرا به همان اندازه که شواهدی در اثبات آن می‌توان آورد، مواردی هم در نفی آن می‌توان جستجو کرد. همین‌طور برخی از پژوهشگران (3) گمان برده‌اند که این نظریه (ارزش دادن به جایگاه‌های نزدیک مسجد جامع) بازتاب اندیشه‌ی مقدسی است که از متون مذهبی سرچشمه گرفته است، که البته با واقعیت تطبیق نمی‌کند و یک قاعده‌ی متّبع نیست. به احتمال زیاد دادوستد بسیاری از کالاها به نوعی وابسته به مجسدجامع یا زیارتگاه‌های اسلامی بوده است. برای مثال عرضه‌ی کتب دینی، شمع، مهر و تسبیح، عطریات، و بخور در نزدیکی مساجد دلیلی روشن دارد - شاید به ممتاز بودن محل بستگی نداشته باشد - چنان‌که امروزه در دمشق، تونس، و فاس هنوز هم این کالاها در نزدیکی مساجد بزرگ و اصلی عرضه می‌شود. (4) ولی در قم دکان‌های سوهان‌پزی، ظروف سفالی و لعابی، مهر و تسبیح‌فروشی، مهمان‌خانه‌های ارزان قیمت، اقامتگاه‌های شبانه، و ضروریات و خدمات زیارتی - مسافرتی در نزدیکی مکان‌های مقدس این شهر واقع‌اند. به طور کلی خرده‌فروشی‌ها در راسته‌ها و کوچه‌های پر رفت و آمد؛ کارگاه‌ها در راسته‌ها و کوچه‌های فرعی‌تر؛ و عمده‌فروشی‌ها در خان‌های دور از رفت و آمد و ازدحام جای دارند. ضمناً بیشتر بازارها دارای یک دهانه یا ورودی اصلی، و بعضی دارای یک شبکه‌ی ورودی هستند که به سبب تراکم بیشتر رفت و آمد در آنها اهمیّت یافته‌اند. این درها در گذشته به نقاط مهم شهر مانند قلعه گشوده می‌شدند و امروز رو به سوی خیابان‌های جدید پرمغازه‌ی شهر (مانند تهران، کرمان، کابل، و تونس) یا در کنار میدان شهر (مانند دمشق و اصفهان) قرار دارند. اصولاً پیش از پدیدآمدن مراکز خرید به سبک غربی در بازارهای شهرهایی مانند فاس، توس، حلب، سفاقس، و یزد، که تراکم رفت و آمد نبود، مدخل بزرگ و اصلی هم وجود نداشت. در بازار این شهرها بیشترین تراکم جمعیت در مرکز و گرداگرد مسجد جامع بود. در بعضی از شهرها مانند تونس، بخش معتبرتر بازار در جوار بلافصل مسجد جامع یا در کوچه‌های متصل به آن است؛ فراوانی جهانگردان و زایران هنوز هم به سود این بخش است. تغییر محل تجارت عمده از نقاط مرکزی و پرازدحام بازار به نقاط خلوت با حمل و نقل آسان، نتیجه‌ی چاره‌جویی صحیح اقتصادی است. ولی در عوض می‌بینیم که خان‌های مرکزی بازارها را صنایع دستی سطح پایین و نازل اشغال کرده‌اند. در این مورد، استثنایی هم وجود دارد و آن افغانستان است که در آنجا خان‌های مرکزی بازار که «سرای» خوانده می‌شوند نوسازی شده و دوباره اعتبار و اهمیت یافته‌اند. پس از این نوسازی تعداد حجره‌های سرا چند برابر شد، حیاط آن که نزدیک به مدخل سرای جای داشت، توسعه یافت و بر تعداد حجره‌های طبقه‌ی فوقانی سرای هم اضافه شد. دلیل این روند بی‌قاعده، تجارت پیشگی سنتی مردم افغانستان است. در صورتی که این کشور می‌توانست از همان سراهای قدیمی به نفع صنایع دستی خویش استفاده کند. (5)
خلاصه باید گفت که پدیده‌ی بخش‌بندی فضای بازارگاه ممکن است به یک معنا، نتیجه‌ای صرفاً اقتصادی داشته باشد، زیرا بخش‌های جدید پیشه‌وری و معاملاتی که پهلو به پهلوی بازارِ سنتی به جانب محله‌های نوساز و مرفه‌نشین رو می‌آورند، نمایش بسیار روشنی از عامل جبری قدرت خرید طبقات بالای اجتماع است.
اما اینکه کدام یک از رشته‌های کسب در بازارِ سنتی دارای اهمیت بیشتر بوده که منجر به اشغال بهترین محل در بازار شده، به شهادت سوابق تاریخی باید گفت همان‌طور که صنعت استخراج و استعمال فلزات در اقتصاد عصر جدید مقام اول را داشت، در گذشته این مزیت خاصِ منسوجات گران‌بها و بعضاً فرش‌های قیمتی بوده است. (6) در کنار منسوجات گران‌بها، به بازرگانی ادویه (دارو، دیگ‌افزار، عطر، و بخور) و سپس صرّافی توجه بیشتر بوده است. (7)

پی‌نوشت‌ها

1.گرونه باؤم، ص 138-153؛ مارسه، 1939، ص 13-34؛ 1954، ص 249-262.
2. ویرت، 1974، ص 242 - 243.
3. ویرت، همان‌جا.
4. پلانول، ص 232.
5. ویرت، 1974، ص 250؛ مظاهری، ص 286؛ مارسه، 1954، ص 256.
6. ویرت، 1974، ص 250.
7. 1811، ج 8، ص 481.

منبع مقاله :
پروشانی، ایرج و دیگران؛ (1389)، بازار در تمدن اسلامی، ترجمه‌ی سعید ارباب‌شیرانی، تهران، نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط