بازار در دوره اسلامی

بازارهای شرقی - اسلامی منحصراً در خاورمیانه و افریقای شمالی وجود دارند و صورت سنّتی و ممتاز آنها را می‌توان در منطقه‌ی پهناوری که اصطلاحاً آن را قلمرو بزرگ عثمانی - صفوی می‌‌خوانند، جستجو کرد. به اعتقاد گروهی از محقّقان،
شنبه، 20 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
بازار در دوره اسلامی
 بازار در دوره اسلامی

 

نویسنده: ایرج پروشانی




 

بازارهای شرقی - اسلامی منحصراً در خاورمیانه و افریقای شمالی وجود دارند و صورت سنّتی و ممتاز آنها را می‌توان در منطقه‌ی پهناوری که اصطلاحاً آن را قلمرو بزرگ عثمانی - صفوی می‌‌خوانند، جستجو کرد. به اعتقاد گروهی از محقّقان، تجارت پررونقی که در روزگار این دو دولت عظیم میان خاورمیانه و اروپا از یک سو، و از سوی دیگر با آسیای مرکزی و خاوری برقرار بوده، در تاریخ تجارت و تمدّن اقتصادی بشر اهمیتی بی‌مانند دارد. صرف‌نظر از آسیبی که مخاصمات سیاسی - زمانی کوتاه - به پیشرفت آنان رسانده‌اند، به برقراری مناسبات فرهنگی و گسترش نوآوری‌های آن روزگار و به خصوص نزدیک شدن و به هم پیوستن بسیاری از خصوصیات فرهنگی و هنری در این عرصه، کمک شایان کرده است و در واقع یکی از عوامل اصلی وحدت‌بخشی، میان سرزمین‌های اسلامی محسوب می‌شود. علت اصلی شباهت بازارهای قلمرو عثمانی و صفوی را، هم از لحاظ خصوصیات کلّی معماری و هم از بابت فعالیت‌های اقتصادی باید در همین معنی جستجو کرد. در صورتی که در کشورهای شمال غربی افریقا (مراکش، الجزایر، و تونس)، افغانستان، جنوب عربستان، ماوراءالنهر، و بخشی از خراسان بزرگ که از این هسته‌ی مرکزی دورتر و در پیرامون جهان اسلام آن روزگار واقع بوده‌اند، تنها انواع و اشکال ویژه‌ی محلی و منطقه‌ای این نهاد مجال تحوّل و گسترش یافته‌اند؛ و با اینکه میان آنها تفاوت مشخصی نمودار است، اما هنوز می‌توان آنها را مشمول تعرف بازار اسلامی و شرقی دانست. در صورتی که مراکز تجاری و محله‌های بازرگانی هند اسلامی که بر اثر نفوذ زبان انگلیسی همچنان بازار خوانده می‌شوند، در این تعریف نمی‌گنجند. بنابراین پراکندگی جغرافیایی بازارهای اسلامی را در دو بخش کلّی‌تر می‌توان بررسی کرد: 1.قلمرو عثمانی - صفوی؛ 2. مناطق پیرامونی جهان اسلام.

1. قلمرو عثمانی - صفوی

در این قلمرو نقش تجارت خارجی که تا اواخر قرن دهم پابرجا بوده، بیش از مناطق دیگر سبب نزدیکی و پیوستگی خصوصیات فرهنگی و تمدّنی شده است. چنان‌که آثار آن در مشخصات اصلی معماری و سازمان دادن بازارها کاملاً مشهود است. برای مثال، معماری کاروان سرایی در 733، در میانه‌ی راه تبریز به قزوین شباهت‌های روشن و آشکاری با بنایی در حلب همان عصر دارد. (1) برخی دیگر از پژوهندگان اسلامی، این نزدیکی و وحدت را تنها نتیجه‌ی عوامل اقتصادی و جریان عظیم تجاری نمی‌دانند، بلکه بیشتر بر این اعتقادند که علت اصلی، مشترکات ایمانی و عقیدتی است که بر تمام جنبه‌های اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی تأثیری مستقیم و عمیق گذاشته است؛ چنان که مثلاً طراحی تقریباً یکسان مراکز تجاری و بازارها در شهرهای اسلامی، به خصوص طراحی ساختمان‌های اصلی، نتیجه‌ی همین اشتراکات و اتحاد عقیده بوده است. تا قرن دهم با وجود اختلاف سیاسی، مناسباتی مثل کشورهای اسلامی حاکم بود که تبادل دایمی فرهنگی و بازرگانی را ممکن می‌ساخت. از عوامل مؤثّر در این اتحاد فرهنگی، تعالیم مقدّس اسلامی بود که بر مناسبات اجتماعی و آداب مذهبی مسلمانان سایه افکنده بود و باعث تحکیم و رشد و گسترش مناسبات اقتصادی میان کشورهای اسلامی، خصوصاً همسایگان، در مقابل کشورهای اروپایی شده بود. (2)
به هر حال زیباترین و باشکوه‌ترین بازارهای این دوره در حلب و اصفهان است. بازارهای شهر بورسه در ترکیه با اینکه هم زمانی تاریخی ندارند و هنگام بازسازی بعد از آتش‌سوزی بزرگ 958 م تغییرات نوینی پیدا کرده‌اند هنوز بیننده را تحت تأثیر قرار می‌دهند. بازارهای دمشق و قم و کاشان و سپس یزد و کرمان با کیفیّت عالی معماری جزو بازارهای طراز اوّل شناخته شده‌اند. در اینجا می‌توان از بازار بیت‌المقدس نیز که مانند خود شهر، وضعی منحصر به فرد دارد، یاد کرد. قدمت بازارهای تبریز و تهران و اراک، و بیشتر ساختمان‌های آنها از نیمه‌ی قرن سیزدهم فراتر نمی‌رود و ساختمان‌های آنها از استحکام و یکدستی بیشتری برخوردار است. از بررسی شواهد یاد شده معلوم می‌شود که دست‌کم از حدود یک‌صدواندی سال پیش برای طرح ساختمان و ترکیب معماری بازار تصورات روشنی، احتمالاً ملهم از شیوه‌ی دوره‌ی صفوی، وجود داشته که به کار بستن آنها معمول بوده است. این موضوع حتی برای بازار کوچک کرمانشاه، بازار نسبتاً قدیم‌تر شیراز و بازار بغداد که از لحاظ معماری اهمیّت کم‌تری دارد، صادق است. بخش‌های بیرونی و کناره‌های بیشتر این بازارها با وضعی تأثرآور درحال فروپاشی است. برای مثال، ویرانی و از هم پاشیدگی بازار قدیم قزوین به سرعت گسترش می‌یابد. بازارهای طرابلِس لبنان، موصل، کرکوک، بابُل (ایران)، معرّة النّعمان (سوریه)، قیصریه (ترکیه)، کویسِنجَق (عراق)، اِدرنه، توقات (ترکیه) نیز در عین کوچکی از زیبایی خاصی برخوردار هستند. (3)
شهر اورفا (رُها) در ترکیه - نخستین منزلگاه بزرگ جاده‌ی مهم حلب به سمت شرق - بازار قدیم بسیار زیبایی دارد که در بسیاری از دقایق و ریزه‌کاری‌های معماری، تالی و نسخه‌ی دوم بازار حلب است. در خان‌های «دیار بَکر» نیز می‌توان نفوذ مستقیم معماری حلب را بازشناخت. ساختمان دو بازار کوچک شهرهای خوی و اورمیه نیز به بازار تبریز بسیار شبیه است.
البته در بازارهای این دو حوزه‌ی بزرگ فرهنگی (عثمانی و صفوی) تفاوت‌هایی نیز می‌توان یافت که برخی از آنها در جنبه‌های مادّی و کالبدی بازار، یعنی مصالح ساختمانی، نوع تزیین، و تأثیرات معماری مذهبی نمایان است و برخی دیگر مثلاً در نحوه‌ی استفاده از سراهای سرپوشیده. در قلمرو عثمانی هر بازار تنها یک بَدَستان دارد در صورتی که در حوزه‌ی صفوی هر بازار چند یا چندین تیمچه دارد. این تفاوت‌ها که تنها از دیدگاه مورّخان و باستان‌شناسان اهمیت دارند نمی‌توانند در وحدت حیرت‌انگیزی که در خصوصیات اصلی طراحی و معماری بازارها وجود دارد شبهه‌ای ایجاد کنند. (4)

قاهره و استانبول:

البته بازارهای استانبول و قاهره، که بزرگ‌ترین شهرهای دولت بزرگ عثمانی بوده‌اند، در طرحی که ما از بازار ترسیم کردیم کاملاً نمی‌گنجد. در استانبول، محله‌ی سرپوشیده‌ی «دردار» واقع در پیرامون دو بدستان که به آن کاپالی چارشی (ساخته شده از سنگ در 1113) گفته می‌شود، محلّی برای خرده‌فروشی به نام بازار مصری (1071) دارد که نمونه‌ی خوبی از بازارهای راسته‌دار یکپارچه است، امّا سراسر بخش‌های بین کاپالی چارشی و بازار مصری را با وجود ساختمان‌هایی که برای تجارت عمده و خرده دارد، به دشواری می‌توان «بازار» نامید. مصالح ساختمانی این بخش زشت و ناهمگن است. همچنین خان‌های بزرگ قدیم آن (والده‌خان، کیلیت خان، زُ نبّللوخان، کُرکچی لرخان، بویوک ینی‌خان، چوقورخان، چینی‌لی‌خان) که در یک مجموعه‌ی عظیم قرار دارند، امروز تقریباً همه‌ تبدیل به کارگاه‌های صنعتی بافندگی شده‌اند؛ در صورتی که تجارت عمده‌ی این محله هنوز در دفاتر، انبارها، و حجره‌هایی به سبک معماری نوین جای گرفته است که خود دارای خان، یعنی مقرّ سنّتی این نوع تجارت است. بسیاری از خان‌های قدیم به کلی ویران یا شکلشان یکسره دگرگون شده است. کوی‌های ناحیه‌ی بزرگِ بین بدستان در جنوب و بازار مصر در شمال با اینکه محل تراکم تجارت خرده است دیگر به معنی مصطلحِ ما راسته‌های بازار نیستند. در دو سوی این کوچه‌ها ردیفی از خانه‌های متنوّع چند طبقه ساخته شده است که معماری آنها با معماری محله جور نیست. اکنون اغلب مغازه‌ها و حجره‌های همکف خیابان، دارای شیشه (ویترین) شده‌اند که برای حفظ کردن کالاهای پشت آنها از نور آفتاب چادرهایی به سر در مغازه‌ها نصب می‌کنند. در این مسیر هرجا کوچه، کمی عریض‌تر شده است خرده‌فروشان دوره گرد آن را اشغال کرده‌اند. (5) بازار استانبول را به خصوص به سبب ساختار پیچیده‌ی خاصی که هنوز علتش روشن نیست، و نیز به سبب استعمال تدریجی مصالح ساختمانی جدید شرقی، به دشواری می‌توان در شمار دیگر بازارها جای داد. بازار قاهره را نیز با وجود ساختار ساده و مصالح ساختمانی قدیم نمی‌توان بازار دانست، زیرا بیشتر ملاک‌های بازار، در آن مجموعه یافت نمی‌شود. مغازه‌ها در کوی‌ها و کوچه‌ها و حتی محور اصلی قصبه بین باب زُوَیله و باب الفتوح به صورت ردیفی یکدست نیستند؛ بلکه در دو طرف آنها چند مسجد، خانه‌های چند طبقه، زمین بایر، چند وَکاله (خان/ سرا)، مقبره، و ساختمان‌های صنعتی و گذرهای بن‌بست دیده می‌شود که جملگی از مصالح ساختمانیِ بسیار ناهمگن ساخته شده‌اند. بر روی این گذرگاه‌ها پوشش و سقفی وجود ندارد و بیشتر واجد واحدهای مسکونی است. این کیفیت، حاصل تغییرات ناشی از نفوذ عناصر غربی هم نیست. به این گونه کوی‌های تجاری دکان‌دار و دارای واحدهای مسکونی که در اروپا و هند نیز دیده می‌شود به دشواری می‌توان راسته بازار گفت. (6)

2. مناطق پیرامونی جهان اسلام

مراکش:

بازارهای این کشور از لحاظ استقرار در مرکز شهر، معماری همگن، فقدان خانه‌های مسکونی در بخش‌های مرکزی و راسته‌های اصلی، و همجواری بخش‌های خرده‌فروشی و عمده‌فروشی و پیشه‌وری، همانند بازارهای دیگر شهرهای اسلامی‌اند. اما چند خصوصیت آنها را از دیگر بازارها متمایز می‌سازد: در شهرهای بزرگ این کشور مانند فاس، مِکناس، مراکش، و رباط بازارها سقف و پوشش دایمی ندارند؛ تنها گاهی برای جلوگیری از آفتاب از پوشش حصیری استفاده می‌کنند. معماری این بازارها بسیار ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر از مشابه آنها در خاورمیانه است. قیصریه‌هایی که در بخش مرکزی بازار گرد آمده‌اند، یکی دیگر از ویژگی‌های این بازارهاست. در شهر فاس گونه‌ای از آنها به صورت چندین راسته‌ی متوازی و اصولاً بی‌سقف و دارای در و دربند یافت می‌شود که بعضی از بخش‌های آن سرپوشیده است. (7) خان‌های مراکش (فُندُق) از لحاظ معماری از خان‌های بازارهای قلمرو عثمانی و صفوی متمایزند و برخلاف آنها، در ارتفاع ساخته شده و بیشتر مرکب از یک حیاط کوچک مرکزی محاط در ساختمان‌های سه طبقه با چوب سدر هستند. این فندق‌ها دایره‌وار در حاشیه‌ی بازار یا به طور ردیف در خیابان اصلی دروازه‌ی شهر به طرف بازار قرار دارند. آخرین ویژگی‌ بازارهای مراکش ساختمان‌های بلند و مجلّل با حیاط مرکزی است که می‌توان بدان‌ها کاخ‌های عمده‌فروشی گفت. این کاخ‌ها برخلاف خان‌ها تنها به یک شرکت تعلق دارند، به خصوص در شهر فاس که در محل‌های واقع در حاشیه‌ی بازار جای دارند.

تونس:

ویژگی‌هایی که برای بازارهای کشور مراکش برشمردیم در بازارهای تونس کم‌تر یافت می‌شود؛ اما در نتیجه‌ی چندین قرن سلطه‌ی عثمانی و نفوذ مراکز فرهنگی خاورمیانه، بازارهای این کشور مشابهت بارزی به نوع مرکزی بازار دوره‌ی عثمانی - صفوی کسب کرده‌اند. فندق‌ها و وکاله‌ها از لحاظ ابعاد ساختمانی و ترکیب معماری بیشتر به خان‌های ترک و سوریایی، شباهت دارند. در تونس، تقریباً همه‌ی کوی‌های مهم و راسته‌های مانند بازارهای ایرانی و سوریایی یکدست و یکپارچه است. نمونه‌های زیبای این مجموعه‌ها عبارتند از سُوق‌البای، سوق‌الشاشیّه (بازار فینه فروش‌ها)، و بخش سرپوشیده‌ای در غرب کوی جامع‌الزیتونه. از چند بازار تونسی که از قرن هفتم برپا بوده و فعالیّت داشته‌اند اطلاعاتی به ما رسیده است. مثلاً به نظر پوانسو سوق‌العطّارین کنونی احتمالاً همان سوق‌القماش است که در نیمه‌ی اول قرن هفتم بنا شده و تنها سقف‌های آن متعلّق به دوره‌ی عثمانی است. (8) عمر بخش‌هایی از بازار قیروان، سفاقس، و سوسه که دارای سقف گنبدی هستند، به یقین از قرن یازدهم فراتر نمی‌رود و از اینجا معلوم می‌شود که انگیزه و ضرورت سقف نهادن بر بازارهای تونس، در قرون یازدهم و دوازدهم پیدا شده است. در این عصر، تونس در بسیاری از جهات سعی در تقلید از صورت آبرومندانه‌تر شهرهای استانبول و دمشق داشته است. به گزارش مؤلفان تونسی، قیروان و احتمالاً سَفاقُس و سوسه هر یک قیصریه‌ای داشته‌اند؛ امّا امروزه دیگر ساختمانی بدین نام وجود ندارد، ولی کاملاً مشهود است که بخش مرکزی بازارها در قیروان، سوسه، سفاقس و حومة‌السّوق مانند قیصریّه‌های مراکش راسته‌های یکدست و دارای در و دربند بوده است که حالت و سبک معماری عثمانی به خود گرفته است.در این مجموعه‌ها فروش منسوجات بر دیگر کالاها غلبه داشت.

افغانستان:

بازارهای این کشور درست در مرز تعریف بازار شرقی هستند، چون با محلات تجاری شهرهای هندی به نحوی نزدیکی و شباهت دارند. از بازارهای سنّتی این کشور در آغاز قرن چهاردهم اطلاعات موثّقی در دست نیست. در طول اولین و دومین جنگ افغانستان و بریتانیا (1839/1254 و 1878/1295) بازارهای کابل و قندهار به کلی ویران گردیدند، چندان که امروزه فقط بازسازی تصویری کلّی از وضع پیشین آنها ممکن است. نمونه‌ی بزرگ‌تر از همه به یک بازار قدیم و سنتی افغانی بازار هرات است که ترکیب اصلی آن در مقایسه با شرح موجود در نقشه‌های انگلیسی سال‌های 1840 و 1256/1842 و 1258 تغییری نکرد است.
بازارهای هرات و قندهار با دو محور عمود بر یکدیگر شهر کهنه را به چهاربخش تقسیم می‌کنند که هر یک به یکی از چهار دروازه‌ی شهر منتهی می‌شود. محل تقاطع این دو محور در وسط شهر، مرکز بازار است و در دو طرف آن ردیف دکان‌های خرده‌فروشی و پیشه‌وری مانند کوی‌های تجاری شهرهای هندی به طور پراکنده و با فاصله از یکدیگر قرار دارند. این دو بازار خطی امروزه در هیچ نقطه‌ای سرپوشیده نیستند، امّا بنابر اوصاف موجود از بازارهای افغانستان در نیمه‌ی اول قرن چهاردهم، بعضی از بخش‌های آن سرپوشیده بوده است. در شرح نقشه‌ها در موزه‌ی انگلیس (9) آمده است که چهار خیابان اصلی شهر که تنها با مغازه‌ها اشغال شده‌اند، نزدیک به چهارسو طاقبندی شده‌اند. عرض خیابان‌های اصلی از 3/5 متر بیشتر نیست. در 1840/1256 چهارسوهای بازار هرات و قندهار با گنبدهای عظیمی پوشیده بوده است. نزدیک بازار هرات، در دو طرف خیابان، خان‌هایی که محل تجارت عمده‌اند و چند تیمچه‌ی پوشیده از سقف چوبی گهواره‌ای یافت می‌شود. دکان‌ها و حجره‌ها در طبقه‌ی اوّل در دو طرف راسته‌های بازار جای دارند. با وجود این ویژگی‌ها مهم‌ترین ملاک‌های انطباق بازارهای افغانستان با الگوی بازار شرقی - اسلامی عبارتند از: فقدان واحدهای مسکونی در راسته‌ها؛ واقع بودن دکان‌های خرده فروشی در طول خیابان‌های اصلی؛ جای داشتن تجارت عمده در پشت خیابان‌های اصلی از نظر پیوستگی فضایی و عملی این دو با هم؛ شباهت ساختمان بسیاری از خان‌ها با خان‌های ایرانی و یا جمع بودن لااقل بخشی از ساختمان‌های بازار در مجموعه‌های بزرگ متحدالشکل و همگن. بازار کابل نیز با وجود اینکه مصالح ساختمانی آن جدید و باب روز است هنوز یک بازار شرقی واقع است (10) بازارهای سطحی کابل که به صورت راسته‌های خرده‌فروشی گسترش می‌یابند با سرای‌ها که مقرّ تجارت عمده‌اند پیوستگی نزدیک و کامل دارند. بازار تاشقرغان (11) که یک بازار مرکزی خرده‌فروشی و صنایع دستی است، با خان‌های محقر و راسته‌های اصلی خود از جهت ساختار فضایی به نوعِ صفوی - عثمانی بسیار نزدیک است.

ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان:

در این مناطق محله‌های گرداگرد شهرهای قدیم، در قرن سیزدهم، تغییرات عمده‌ای پیدا کرده‌اند. از بازار قدیم - پیش از دوران تزاری - در تاشکند دیگر اثری برجای نمانده است. در سمرقند نیز وضع کمابیش چنین است. امّا در بخارا و خیوه با استفاده از منابع معاصر و مواد ساختمانی بر جای مانده می‌توان طرح و تصویری کلّی از این بازارها بازسازی کرد. در نتیجه ابهامی نمی‌ماند که مراکز سنّتی و قدیمِ تجارت در بازارهای سمرقند، بخارا، خیوه، مرو و شاید هم خوقند و فرغانه و مرغلان کمابیش بازارهایی مطابق تعریف ما بوده‌اند.
به نظر شاردن شهرهای ایروان (پایتخت جمهوری ارمنستان) و تقلیس (پایتخت جمهوری گرجستان) نیز مراکزی تجاری همانند بازار داشته‌اند. (12)
به نوشته‌ی همه‌ی سفرنامه‌ها ترکیب معماری این بازارها، از بازارهای معاصر آنها، در ایران محقرتر بوده است. برای مثال، وامبری (13) درباره‌ی بخارا می‌نویسد: «بازارهایی نظیر بازار شهرهای بزرگ ایران در اینجا وجود ندارد، به جز چند بازار که گنبد سنگی دارند. سقف بزرگ‌ترین بازارها از چوب یا جگن است که بر روی تیرچه‌های بلند گسترده‌اند. علاوه بر این نزدیک به سی کاروان‌سرای کوچک نیز در آنجا هست که از آنها یا برای انبار و یا به صورت مسکن برای خارجیان استفاده می‌کنند».
یکی از کارشناسان آسیای مرکزی در مورد بخارا تأکید می‌کند که بازار در مرکز شهر و نزدیک مسجد جمعه واقع است و پیوستگی نزدیکی میان راسته‌ها و خان‌ها که امروزه تنها بخشی از آنها بر جای مانده است، وجود دارد. حتی به وجود تیمچه‌هایی با سقف گنبدی در محله‌ی مرکزی بازار اشارت دارد. به نظر او سقف گنبدی یکی از شاخص‌های بازارهای این منطقه‌ی تاریخی است. این سقف‌ها بی‌گمان با گنبدهای خوش‌‌نمایی که در چهارسوهای بازارهای ایران و افغانستان دیده می‌شود، قرابت دارند. به خصوص از این نوع، دو ساختمان در اصفهان وجود دارد که به بازارهای گنبددار بخارا شبیه است. (14)

عربستان جنوبی:

مقایسه بین بازارهای این منطقه و بازارهای مرکزی شهرهای مهم خاورمیانه و شمال غربی افریقا دشوار و شباهت میان آنها اندک است. شهرهای عربستان جنوبی، مراکز کوچکی هستند که برعکس رونق بازرگانی در دوره‌ی باستان، امروز دارای تجارت عمده و تجارت خارجی نیستند؛ حتی پیشه‌وری و صنایع دستی آنها در حدّ خودکفایی محقرانه‌ای باقی مانده است. با این حال، عربستان جنوبی انتظارات ما را از تعریف بازار برآورده می‌سازد. برای مثال، مرکز شهر صَنعا، خود یک بازار شرقی واقعی است که هسته‌ی آن را یک بازار «سطحی» خرده‌فروشی تشکیل می‌دهد. ردیف دکان‌ها در دو طرف راسته‌های متقاطع شطرنجی شکل قرار دارد که ساختمان آنها از سنگ و نسبتاً جدید و سقف دکان‌ها نیز معمولاً از بدنه‌ی آن پیشتر آمده است. گرچه بازار بی‌در و دربند است و دیواره‌ی آن را فقط با چند چادر آفتابی پوشش داده‌اند، اما مسکنی در آن قرار ندارد. صنف خرده‌فروشی و صنف پیشه‌وری که فعالیت چندانی هم ندارند برحسب رشته از هم تفکیک شده‌اند. در حاشیه‌ی بازار، دو خان به شیوه‌ی عثمانی و با نام خان الجمرک وجود دارد که چنان‌که از نامشان بر می‌آید ایستگاه و بارانداز کالاهای وارداتی بوده‌اند. بخشی از تجارت عمده با فعالیت محدود و سازمان ضعیف خود، در همین‌ خان‌ها و بخشی دیگر در مغازه‌ها و خان‌بارهای طبقه‌ی همکف خانه‌های مسکونی چند اشکوبه‌ی اطراف بازار فعالیّت دارند. برای نمونه، مرکز تجارت عمده در الحدیده، مهم‌ترین بندر وارداتی یمن، یکی از محلّات قدیم است که مقرّش در طبقه‌ی همکف یکی از خانه‌های مسکونی است که به شکل تالار و خان بار درآمده است. فعالیت تجاری در این محل به مراتب بیش از صنعاست. (15)

پی‌نوشت‌ها

1.ویلبر، ص 193.
2.شرابی، ص 34 - 35.
3.ویرت، ص 22.
4. ویرت، همان‌جا.
5.مانتران، ص 462.
6. ویرت، 1975، ص 24 - 25.
7. ویرت، ص 230.
8. پوانسو، ص 48، 53؛ ویرت، 1975، ص 31.
9.بخش نقشه‌ها 51995/2.
10. ویرت، 1975، ص 16-32.
11. ر.ک.پ. سان‌لیور، تمام کتاب.
12. شاردن، ج 2، ص 212، 286.
13. ص 229.
14. گزارش گیزه، به نقل ویرت، 1975، ص 37.
15. ویرت، ص 37 - 38.

منابع :
علاوه بر قرآن کریم
ابن‌حنبل، المسند، [قاهره] 1895/1313 .
ابن‌خلدون، مقدمه‌ی ابن‌خلدون، ترجمه‌ی محمد پروین گنابادی، تهران 1366 ش.
ابن‌کثیر، البدایة و النهایة فی التاریخ، [قاهره] 1351 - 1358.
محمدبن عبدالله ازرقی، اخبار مکّه و ماجاء فیها من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، ترجمه و تحشیه از محمود مهدوی دامغانی، تهران 1368 ش.
سعید افغانی، اسواق‌العرب فی الجاهلیة و الاسلام، دمشق 1960/1379.
عبدالله بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، بیروت [بی‌تا].
محسن جابری عربلو، فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی، تهران 1362 ش.
دایرةالمعارف فارس، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران 1345 ش.
ژان شاردن، سیاحتنامه‌ی شاردن، ترجمه‌ی محمد عباسی، تهران 1336 ش.
جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت 1976 - 1978.
مجلة المجمع العلمی العراقی، بغداد 1371/ 1952.
مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمد فواد عبدالباقی، استانبول 1981/1401.
آرمین وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمه‌ی فتحعلی خواجه نوریان، تهران 1365 ش.
دونالد نیوتن ویلبر، معماری اسلامی ایران در دوره‌ی ایلخانان، ترجمه‌ی عبدالله فریار، تهران 1346 ش.
عبدالسمیع سالم هراوی، لغةالادارة العامة فی صدر الاسلام، قاهره 1986.
احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه‌ی محمد ابراهیم آیتی، تهران 1366 ش.
ــــــ، کتاب‌البلدان، لیدن 1967.
H. Bahn, "Wachstumsabläufein einer orientalischen Stadt, am Beispiel von Kabul/ Afghanistan",in Erdkunde 26 (1972).
Pierre Centlivres, Un bazar d’Asie Centrale: Forme et organisation du bazar de Tāshgurghān (Afghan- istan), Wiesbaden 1972.
E.J. Brill’s first encyclopaedia of Islam, 1913-1936, repr. Leiden: Brill, 1987.
s. v. "al-Sūķ" (by H. Kinder- mann).
H. Lammens, Le Berceau de I’Islam, Rome 1914.
Maurice Lombard, L ’Islam dans sa première grandeur, VIIIe-XIe siècle,
Paris 1971.
R. Mantran, Istanbul dans la seconde moitié du 17e siècle, Paris 1962. Pline I"Ancien, Histoire naturelle, Paris 1950-1952.
L. Poinssot, " Quelques édifices du Moyen Âge et des Temps Modernes" in Tunisie. Atlas historique, géographique, économique et touristique, Paris 1936.
Mohamed Scharabi, Der Bazar, Tübingen 1985.
E. Wirth, "Zum Problem des Bazars (Sūq, Çarşi)”,an Der Islam, LI
(1974) ,LII (1975).

منبع مقاله :
پروشانی، ایرج و دیگران؛ (1389)، بازار در تمدن اسلامی، ترجمه‌ی سعید ارباب‌شیرانی، تهران، نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط