مؤلفه‌های توسعه‌ی پایدار در نظام اقتصادی اسلام

پیامدهای منفی صنعتی شدن و توسعه‌یافتگی که نتیجه‌ی تبلیغ و ترویج مصرف‌گرایی و تکاثرطلبی در دامان نظریه‌های سکولار بوده است، استمرار رشد و توسعه را به خطر انداخته و بخش‌های قابل توجهی از مردم را از آثار مثبت آن یعنی
دوشنبه، 22 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مؤلفه‌های توسعه‌ی پایدار در نظام اقتصادی اسلام
 مؤلفه‌های توسعه‌ی پایدار در نظام اقتصادی اسلام

 

نویسنده: سعید فراهانی فرد (1)




 

 

چکیده

پیامدهای منفی صنعتی شدن و توسعه‌یافتگی که نتیجه‌ی تبلیغ و ترویج مصرف‌گرایی و تکاثرطلبی در دامان نظریه‌های سکولار بوده است، استمرار رشد و توسعه را به خطر انداخته و بخش‌های قابل توجهی از مردم را از آثار مثبت آن یعنی رفاه و برخورداری از مواهب الهی محروم کرده است.
از بین رفتن گونه‌های حیاتی و حیوانی و ایجاد اختلال در چرخه‌ی زیست محیطی، آلودگی هوا و گرم شدن زمین در اثر آسیب رسیدن به لایه‌ی ازن، از بین رفتن منابع پایان‌پذیر، در معرض خطر قرار گرفتن منابع تجدیدپذیر، و افزایش شکاف طبقاتی به رغم پیشرفت‌هایی جدی که در عرصه‌ی اقتصاد پدید آمده بود، بخشی از این نگرانی است.
گرچه واکنش برخی از اقتصاددانان و عدالت‌جویان طرح مباحثی چون اقتصاد پایدار، محیط زیست، عدالت بین‌نسلی و درون‌نسلی و برپایی مجامع بین‌المللی و تصویب قوانینی در سطح دنیا به منظور سامان دادن مسئله‌ی رشد و توسعه‌ی اقتصادی بوده، اما این فعالیت‌ها در عمل توفیق چندانی نداشته است.
فرضیه‌ی ما در این تحقیق این است که مؤلفه‌های توسعه‌ی پایدار با وجود شباهت‌هایی بین برخی از آنها با آنچه در سایر مکاتب است، اما بین برخی از آنها تفاوت ماهوی وجود دارد. در این مقاله با استفاده از آیات و روایات، عناصر اصلی توسعه‌ی پایدار در نظام اسلامی استخراج خواهد شد. به اعتقاد ما اگر توسعه‌ی مطلوب نظام اسلامی محقق شود، دغدغه‌ها و نگرانی‌های عدالت دوستان و طرفداران محیط زیست برطرف می‌شود و رفاه عمومی در کنار اهداف معنوی نظام، زمینه‌ی تحقق توسعه‌ی پایدار را فراهم خواهد کرد.

مقدمه

توسعه به مفهوم عام آن، پدیده‌ی جدیدی نیست و از اواخر قرن هجدهم یعنی از زمان انتشار کتاب ثروت ملل آدام اسمیت، (1776 م) مورد بحث اقتصاددانان بوده است. توسعه در بدو تولدِ خود تا جنگ جهانی دوم، یعنی مدتی افزون بر 150 سال، نه رشته‌ای مجزا و تخصّصی، بلکه جزئی از اجزای تشکیل دهنده‌ی اقتصاد نئوکلاسیک به شمار می‌آمد. در این مرحله، اقتصاد توسعه، مبتنی بر اقتصاد آزاد، بر این نکته تأکید می‌ورزید که نیروی بازار با بالا بردن کارایی، خودبه‌خود رشد را تشویق خواهد کرد.
اما پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال مشکلات ناشی از آن و از جمله رکود بزرگ اروپا، توسعه به معنی کوشش آگاهانه، نهادی و برنامه‌ریزی شده، ابتدا در کشورهای دارای برنامه‌ریزی متمرکز و به دنبال آن و پس از پایان جنگ جهانی دوم مورد توجه اغلب کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین قرار گرفت. در این دوران، توسعه معادل با رشد فیزیکی و به معنای انباشت سرمایه تلقی می‌شد و در کشورهای اروپایی عمدتاً به مفهوم بهره‌برداری از منابع طبیعی کشورهای مستعمره و گشودن بازارها برای منافع آن کشورها بود.
در طی این دوران، اقتصاد توسعه، بازتاب رویه‌ی اجتماعی داروینیسمی اقتصاد کلاسیک بود و برقراری عدالت، به مثابه یکی از اهداف آشکار اقتصاد توسعه، مطرح نبود. حتی برخی از مدافعانِ رشد شتابان از لزوم بی‌عدالتی بیشتر جهت تشویق رشد سخن می‌گفتند. (چپرا، 1383: 81)
از اوایل دهه‌ی 1970 م، در رویکردهای علمی به توسعه، تجدیدنظر اساسی پدید آمد. این مرحله، تأکید بر نقش سرمایه‌ی انسانی را که از دیرباز توجهی به آن نمی‌شد، در کنار تأکید بر سرمایه‌ی اجتماعی در پی داشته است. علی‌رغم اینکه از ابتدای طرح توسعه به معنای عام آن، منابع طبیعی نقش اساسی در شکل‌گیری آن داشت، با وجود این تا دهه‌های اخیر از توجه جدی به آن غفلت شده بود. رشد فزاینده‌ی اقتصادی که ارمغان پیشرفت تکنولوژی بود با سرعت زیاد، منابع طبیعی کشورها را بلعیده و سبب تخریب و آلودگی محیط زیست می‌شد. این پیامدها، موجب نگرانی اقتصاددانان و دانشمندان بوم‌شناسی به طور خاص و بیشتر ارباب معرفت به طور عام گردید. این نگرانی از این جهت بود که اولاً رشدی که با چنین سرعتی جهت‌گیری شده است، نمی‌تواند پایدار باشد، ضمن اینکه چنین رشدی نمی‌تواند هدف رفاه و آسایشی را که برای رسیدن به آن طراحی شده بود، فراهم کند. از طرف دیگر، افزایش شکاف طبقاتی به رغم پیشرفت‌هایی جدی که در عرصه‌ی اقتصاد به وجود آمده، نیز نگرانی عدالت‌دوستان را برانگیخته بود.
برپایی اولین کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست انسانی پس از چهار سال زمینه‌سازی در سال 1972 م در استکهلم، توجه جهانی را به خود جلب کرد و از دستاوردهای آن، بیانیه‌ی محیط زیست انسانی بود که اولین بیانیه‌ی مشترک 113 کشور درباره‌ی توجه و تعهد آنها نسبت به حفاظت از محیط زیست است. برپایی این کنفرانس، تأسیس نهادی به نام برنامه‌ی محیط زیست سازمان ملل (یونپ) را سبب شد. یونپ، همه ساله در پنجم ژوئن (روز جهانی محیط زیست) ضمن ارائه‌ی بیانیه‌هایی، روند حفاظت و مدیریت محیط زیست را بررسی می‌کند.
در سال 1991 م، از سوی کنفرانس محیط زیست و توسعه‌ی سازمان ملل، اجلاسی در لاهه تشکیل شد که «سمپوزیم لاهه» نام گرفت. در این اجلاس راهکار‌هایی که «برنامه‌ی کار ملی» نامیده شد به منظور دست‌یابی و استمرار توسعه‌ی پایدار، ارائه گردید.
همچنین در سال 1992 م، اجلاس زمین در شهر ریودوژانیرو برزیل با حضور نمایندگان 176 کشور، ده‌ها سازمان بین‌المللی، 35 سازمان منطقه‌ای و بیش از 1500 سازمان غیردولتی تشکیل شد. مهم‌ترین مصوبه‌ی این اجلاس، «دستور کار 22» یا «اعلامیه‌ی ریو» می‌باشد که با تصویب مجمع عمومی سازمان ملل، به عنوان دستور کار سازمان ملل در قرن 21 عنوان شد. از جمله مسائل عنوان شده در این اجلاس این بود که به علت محدودیت امکان بهره‌برداری از محیط زیست و منابع طبیعی برای انسان، این منابع باید تحت نظارت و محافظت دقیق قرار گیرند.
در سال 1997 م، به منظور ارزیابی میزان پیشرفت‌های اجرایی دستور کار 21، اجلاسی از سوی سازمان ملل تشکیل شد که اجلاس «زمین + 5» نام گرفت.
در حال حاضر بیش از هشتصد قرارداد دو یا چند جانبه در زمینه‌ی محیط زیست وجود دارد که از زوایای مختلف، به جوانب حفظ محیط زیست پرداخته‌اند و در واقع، این قراردادها، به عنوان منابع اصلی حقوق محیط زیست بین‌المللی محسوب می‌شوند. با این وجود نقص مهم تمامی کنفرانس‌ها و اجلاس‌های برگزار شده و تمام قراردادها و اعلامیه‌های ارائه شده برای محیط زیست این می‌باشد که می‌خواهند با همان الگوهای فکری حاکم که محیط زیست بشری را به این روز انداخته‌اند به مقابله با آلودگی و تخریب محیط زیست برخیزند و قراردادها و مصوبه‌های مجامع بین‌المللی، علی‌رغم ارزشمند بودن، از ابزار اجرایی لازم برخوردار نیستند. (دیرباز و دادگر، 1380: 41-52)
نگارنده معتقد است نظام اقتصادی اسلام هماهنگ با نظام تکوین، به گونه‌ای ترسیم شده که دغدغه و نگرانی بشر درباره‌ی پایداری توسعه را که از تخریب محیط زیست از یک طرف و محرومیت بخش‌های قابل توجهی از صاحبان اصلی منابع (نسل‌های موجود و نسل‌های آتی) از سوی دیگر ناشی است، برطرف و رفاه عمومی که برخورداری معنوی را نیز در بر می‌گیرد، تأمین می‌کند. این توفیق، ناشی از آمیختن آموزه‌های اسلامی در این باره با مسائل ارزشی و در نظر گرفتن سازوکارهایی به منظور وفاداری به ارزش‌ها و نهادینه‌ساختن ضمانت اجرایی آنهاست؛ مسئله‌ای که چپرا از آن به عنوان مرحله‌ی پنجم توسعه یاد می‌کند. (چپرا، 1383: 19-23)

ادبیات توسعه‌ی پایدار

عنوان پایداری در ادبیات توسعه، از پیشینه‌ی طولانی‌ای برخوردار نیست و در دهه‌های اخیر مطرح شده است. ادبیات توسعه‌ی پایدار، بیشتر بر مسئله‌ی محیط زیست و عدالت بین‌نسلی تأکید کرده‌اند.
شوماخر (1372) در دهه‌ی 1970 م، در کتاب کوچک زیباست هشدار داد که رشد سازمان‌های غول پیکر در غرب باعث افزایش تخصص‌گرایی و بی‌کفایتی اقتصادی شده است و در این رابطه راهکارهایی ارائه نمود که به طور عمده شامل رعایت منابع قابل تجدید و اتخاذ تکنولوژی‌های واسطه بودند.
در دهه‌ی 1980 م دو اثر بسیار مهم به نام‌های استراتژی‌های حفاظت جهانی و گزارش براتلند به چاپ رسیدند. گزارش براتلند بر این نکته تأکید دارد که مشکلات زیست محیطی کشورهای در حال توسعه به همه‌ی کشورهای دنیا ارتباط پیدا می‌کند. در کتاب دوم نیز برای اولین بار اصطلاح «توسعه‌ی پایدار» به طور وسیع مورد استفاده قرار گرفت. می‌توان گفت این دو اثر رابطه‌ی جدیدی بین علوم اجتماعی، علوم طبیعی، اقتصادی و سیاست‌گذاری ایجاد نمودند و به احتمال قوی از مهم‌ترین تألیفات قرن بیستم میلادی به شمار می‌روند. (بارو، 1380: 230-240)
توراس و بویس (1998) نشان داده‌اند که در سطح جهان، کشورهایی با یک توزیع درآمد برابرتر، آزادی‌های مدنی و حقوق اجتماعی بیشتر و سطح سواد بیشتر، به کیفیت بالاتری از محیط زیست تمایل دارند. همچنین در یک مطالعه بیش از سطح محلی در کالیفرنیا به وسیله‌ی مورلو - فراچ (1997) از برخی کشورها، نشان داده شد کشورهایی که در سطح بالاتری از تبعیض در شرایط درآمد، طبقه و نژاد هستند، دارای سطح بالاتری از خطر آلودگی هوا می‌باشند؛ از سطح منطقه تا جهان، نابرابری انسانی برای محیط زیست بد است.
به علاوه میدلتون و کیف (2001) اشاره کرده‌اند که تحلیل توسعه نه با ناپایداری اقتصادی زیست محیطی، بلکه با بی‌عدالتی اجتماعی شروع می‌شود. (Agyeman, 2003)
بلتراتی، چچلنیسکی و هیل (1993) در مفهوم پایداری، بر وجود دو عامل مشترکِ نیاز به ادامه‌ی راهبردهای توسعه‌ی سازگار با محیط زیست و تأکید بر تأمین عدالت بین افراد نسل کنونی و در بین نسل‌ها، تأکید می‌کنند. (Beltratti, Chichilnisky and et.al, 1993)
همچنین هوفه (1383) عدالت را در بهره‌برداری از منابع زیست محیطی طرح کرده و می‌گوید:
طبیعت طبیعی از دیدگاه اصولی و به خاطر ماهیت وجودی‌اش به تمام انسان‌ها و به تمام نسل‌ها به یک اندازه تعلق دارد. سرمایه‌ای است که باید هر نسلی بدون دست‌درازی به اصل سرمایه از آن برخوردار شود. (هوفه، 1383: 89 و 90)
در تعریف پایداری به برخی دیگر از این آثار اشاره خواهیم کرد.
در حوزه‌ی اقتصاد اسلامی نیز به رغم جدید بودن آن تلاش‌هایی صورت گرفته است. قحف درباره‌ی مطالعات اسلامی پیرامون توسعه می‌گوید:
در اندیشه‌ی اسلامی، تعدادی از نوشته‌ها به موضوع توسعه اختصاص یافته است و جای تعجب ندارد که بخش عمده‌ی این متون به تحریم بهره، و موضوعات مربوط به عدالت توزیعی از جمله زکات بپردازد. با بررسی این متون می‌توان دریافت که توسعه‌ی اقتصادی در مقایسه با موضوعات دیگر هنوز توجه لازم اقتصاددانان اسلامی را به خود جلب نکرده است. (قحف، 1383: 142-145)
وی آثار معاصر مربوط به توسعه‌ی اقتصادی در اقتصاد اسلامی را به سه مرحله تقسیم می‌کند:
مرحله‌ی اول از دهه‌ی 1950 تا 1980 ادامه دارد. ادبیات آغازین توسعه به بررسی مباحث مبنایی ارزش‌های اسلامی و سازگاری آنها با انگیزش فردی و اجتماعی برای توسعه‌ی مادی می‌پردازد. اینکه اسلام و آرمان‌ها و ارزش‌هایش نه مانع توسعه‌ی اقتصادی می‌شود و نه مانعی برای رشد مادی به شمار می‌آید، بیشترین توجه را در نوشته‌های ژاک آستوری، الفنجری، المبارک و نوشته‌های اولیه‌ی خورشید احمد به خود اختصاص داده است. مرحله‌ی دوم مطالعات توسعه در اسلام که از 1980 آغاز شده، به اواسط دهه‌ی 1990 م می‌انجامد. ویژگی این مرحله عبور از عقاید و اصول به بحث در مورد طرح‌های توسعه، اولویت‌های سرمایه‌گذاری عمومی و خصوصی، بسیج منابع داخلی و خارجی و حفظ پتانسیل در چارچوب اسلامی است. و مرحله‌ی سوم نیز از 1990 به بعد است. در این مرحله، نوشته‌های اقتصاد اسلامی در مورد توسعه ناچیز بوده و درباره‌ی موضوعاتی مانند بانکداری اسلامی، روش‌های اسلامی تأمین سرمایه، توزیع و غیره پراکنده بوده و اهمیت مستقیم و مستقلی که شایسته‌ی مبحث توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی باشد، به چشم نمی‌خورد. (همان)
در سال‌های اخیر در ایران کتاب‌هایی درباره‌ی توسعه نوشته شده است که می‌توان به آثار موسایی (1376)، اولین همایش اسلام و توسعه (1376)، نظرپور (1378)، خلیلیان (1384)، جهانیان (1382)، چپرا (1383) و عربی و لشکری (1383)، دادگر و دیریاز (1380) و فراهانی (1384) اشاره کرد.
البته همانند سایر مباحث اقتصاد اسلامی که هنوز بحث کاملی نسبت به آنها وجود ندارد، بدان معنی نیست که اسلام درباره‌ی آنها نظر ندارد؛ بلکه نیازمند به تلاش جهت استخراج آنها از متون دینی است.

تعاریف پایداری

توسعه‌ی پایدار در دهه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم تبدیل به تکیه کلامی شده که در بسیاری از موارد مورد استفاده یا گاهی سوءاستفاده قرار می‌گیرد. به همین دلیل تعریف توسعه‌ی پایدار بسیار مشکل است. مراجعه به ادبیات موجود درباره‌ی موضوع، ما را با تعاریف بسیاری از توسعه‌ی پایدار مواجه می‌سازد. هر یک از این تعاریف جهتی از توسعه‌ی پایدار را مورد تأکید بیشتری قرار داده‌اند.
متداول‌ترین تعریف از پایداری، تعریفی است که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه (WCED) ارائه داده است. (کمیسیون براتلند، 1987) کمیسیون مذکور توسعه‌ی پایدار را بدین صورت تعریف می‌کند: توسعه‌ای که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به توانایی نسل‌های آتی در تأمین نمودن نیازهای خود برآورده می‌کند. (WCED, 1987: 43)
در همین راستا کمیته‌ی توسعه‌ی پایدار سازمان ملل تعریف خود را این‌گونه ارائه می‌دهد:
افزایش پایدار در تولید و مصرف کالاها و خدماتی که مربوط به نیازهای اولیه بوده و کیفیت زندگی را ارتقا می‌دهند. این کار باید هم زمان با کاهش بهره‌برداری از منابع طبیعی و مواد سمی و پراکندن زباله‌ها و آلاینده‌ها در چرخه‌ی زندگی باشد تا نیازهای نسل‌های آینده را دچار مخاطره نسازد.
در برخی از تعاریف، بر حقوق نسل‌های بعد به قدری توجه شده که گفته‌اند:
هر نسل باید منابع آب و هوا و خاک را خالص و بدون آلودگی، همانند زمانی که این منابع بر روی کره‌ی زمین بوده‌اند حفظ نموده و برای نسل بعد باقی گذارد. (اسناد یونسکو، به نقل از پرمن، 1382: 108)
بعضی از اقتصاددانان محیط زیست نیز پایداری را بیشتر از جنبه‌های زیست محیطی نگریسته‌اند و در تعریف پایداری گفته‌اند:
وضعیت پایدار وضعیتی است که حداقل شرایط برای ثبات اکوسیستم‌ها و توانایی مقابله‌ی اکوسیستم با شوک‌ها را در طول زمان فراهم کند. (همان، 116)
همچنین در تعریفی ترکیبی از توسعه‌ی پایدار گفته شده است: اصطلاح توسعه معطوف به ارتقای سطح و کیفیت زندگی افراد و بهبود رفاه جامعه است و پایداری آن اشاره به استمرار این فرآیند در طول نسل‌های بشر دارد. (متوسلی، 1382: 53)
ایشان در ادامه، برای ادعای خود، کلام سامسون را شاهد می‌آورد:
سامسون (Samson, 1995) معتقد است که از یک سو پایداری در توسعه‌ی پایدار به مسئله‌ی ظرفیت قابل تحمل کره‌ی زمین بر می‌گردد؛ فارغ از آنکه به مفاهیمی همچون نابرابری و عدالت اجتماعی توجه کند. از دیگر سو توسعه مستلزم رشد اقتصادی مستمر است، فارغ از آنکه توان اکولوژیک و گنجایش کره‌ی زمین در چه سطحی قرار دارد و چه محدودیت‌هایی بر مسیر رشد مستمر تحمیل می‌نماید. ترکیب این دو واژه، مفهومی را می‌آفریند که بسیار بیشتر از حاصل جمع اجزا است. (همان)
برخی نیز توسعه‌ی پایدار را در مفهومی عام‌تر و با عنوان توسعه‌ی انسانی پایدار تعریف کرده‌اند. در تعریف اینان، آمده است: «توسعه‌ی انسانی پایدار به معنای این است که ما اخلاقاً موظفیم در حق نسل بعدی دست کم به همان خوبی عمل کنیم که نسل پیش از ما در حق ما عمل کردند. این توسعه همچنین به معنای آن است که برای اجتناب از پدید آوردن بدهی برای نسل آینده باید در آموزش و پرورش و سلامت جمعیت کنونی سرمایه‌گذاری کافی به عمل آید. و بالاخره منابع باید به شیوه‌هایی مورد استفاده قرار گیرند که با بهره‌گیری بیش از اندازه از ظرفیت کششی و تولیدی زمین، بدهی‌های زیست محیطی برای نسل آینده به بار نیاید.»

مؤلفه‌های اساسی توسعه‌ی پایدار

پرسش اساسی در معنای توسعه به عنوان یکی از مؤلفه‌های اساسی توسعه‌ی پایدار، از منظر اسلام، در این است که ما به دنبال پایدار کردن چه چیز هستیم. گرچه نگرانی برخی از کشورهای توسعه‌یافته در این است که رشد اقتصادی با سرعتی که شروع شده دوام نمی‌تواند داشته باشد، اما پایداری چنین توسعه‌ای، پایدار نمودن بی‌عدالتی، مصرف‌‌گرایی و تکاثرطلبی است که مسلماً ادیان الهی و از جمله اسلام با آن سازگار نمی‌باشد. این با صرف‌نظر از نگاه بدبینانه‌ای است که برخی منتقدان به روند توسعه در قرن بیستم به ویژه در نیمه‌ی دوم آن دارند، مبنی بر اینکه داستان توسعه تراژدی‌ای بود که توسط ترومن رئیس جمهور آمریکا، به منظور تحکیم تفوق کشور آمریکا و در نگاه کلی‌تر کشورهای شمال طراحی شد. در فرآیند چنین توسعه‌ای، تمام اقوام و ملت‌های جهان در مسیر واحدی به سوی نوعی رشد و بلوغ گام بر می‌دارند که ملت‌های پیشتاز و جلودار، تبلور آن هستند. به تعبیر اینان از همان ابتدا، هدف پنهان توسعه، چیزی جز غربی کردن جهان نبوده است. (زاکس، 1377: 9 و 10)
این در حالی است که توسعه‌یافتگی در تفسیر دینی، مقدمه‌ای برای رفاه عمومی است که در برگیرنده‌ی ابعاد معنوی نیز خواهد بود و انسان در بستر توسعه، نه گرفتار دستاورد رشد خودساخته‌ی خود شده و دچار بحران معنویت و به دنبال آن بحران هویت و نه گرفتار زهد خشک و روح صوفیانه، بلکه با برخورداری از مواهب دنیا در کنار آینده‌ی روشن اخروی، در مسیر عدالت، طی طریق می‌کند. مهم‌ترین ویژگی‌های توسعه‌یافتگی در نظام اسلامی، عبارت‌اند از:

1. رشد معنویت و تربیت جامعه‌ی صالح

تفاوت اساسی راهبردهای توسعه‌ی سکولار محور، با راهبردهای دینی، در این است که مکاتب الهی به لحاظ اینکه هدف اصلی خلقت انسان را تقرب به خداوند می‌دانند و معتقدند فقط اندکی از کمال انسان در این دنیا تحقق می‌یابد و بیشتر آن در دنیای دیگر، بنابراین، تأکید اصلی راهبردهای ارائه شده از جانب این مکاتب خاصه دین اسلام برای توسعه، بر این است که برنامه‌ریزی جهت تحقق اهداف توسعه و رسیدن به آبادانی دنیا و آسایش همگانی باید با توجه به این هدف انجام شود. گسترش دانش و تأمین بهداشت و امنیت و رفاه جامعه وقتی ارزشمند است که در این چارچوب باشد نه به قیمت فداکردن ارزش‌های معنوی و از یاد بردن هدف اصلی یعنی سعادت اخروی. بدیهی است که تقویت ایمان افراد به عنوان ویژگی جامعه‌ی توسعه‌یافته‌ی دینی، خود یکی از عوامل مهم در پیشرفت آن جامعه خواهد بود؛ زیرا افراد آن جامعه را از گرایش به سمت مصرف بیهوده رهایی بخشیده و با توجه به ارزشمندی کار و تلاش در نگاه دینی، بیشتر سرمایه‌های جامعه صرف سرمایه‌گذاری و کار و تلاش بیشتر خواهد شد. به علاوه براساس سنت خداوند که در سوره‌ی اعراف آمده است رابطه‌ی مستقیمی بین سطح ایمان و تقوا از یک طرف و افزونی برکات خداوند از طرف دیگر، وجود دارد و نیز طبق آنچه در سوره‌ی نوح (آیه‌ی 10-12) آمده است بین استغفار که پاکی از گناه را به دنبال دارد و باران رحمت الهی و گسترش مال و ثروت رابطه وجود دارد و نتیجه‌ی همه‌ی اینها که در ایمان و عمل صالح تجلی می‌یابد حیات طیبه‌ای است که خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است. (نحل / 97)

2. رفاه عمومی

در جامعه‌ی توسعه‌یافته، مردم از سطح زندگی مناسب برخوردارند و از نظر تغذیه، مسکن و پوشاک در تنگنا نمی‌باشند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از خداوند می‌خواهد که در طعام او برکت قرار دهد و فقدان آن را موجب کاستی در دین‌داری می‌داند. (2) امام صادق (علیه‌السلام) خوشبختی انسان را در داشتن مسکنی وسیع (3) و مرکبی راهور (4) می‌شمارد. همچنین در نگاه دین، سلامتی نعمتی بسیار گران‌بها است. (آمدی، 1360: 483، ح 11148) در سایه‌ی تندرستی است که انسان می‌تواند از نعمت‌ها لذت برده و حتی خداوند را نیز بهتر عبادت کند. در جامعه‌ی توسعه‌یافته، افراد تندرست، با نشاط و شاداب هستند.
بهره‌مندی از نعمت‌های خداوند در این دنیا نه فقط با سعادت انسان در دنیای دیگر منافات ندارد، بلکه آنان که از راه‌های مشروع در پی فراهم کردن اسباب رفاه خود و خانواده‌ی خویش بر می‌آیند، مورد تشویق نیز قرار گرفته‌اند. (5)
براساس معرفی پیشوایان اسلام، خداوند، برای انسان دنیایی آباد در نظر گرفته و تمام اسباب راحتی‌اش را در آن آماده ساخته است. در این معرفی دنیا جلوه‌ای محدود از بهشت قلمداد شده و به قول علامه طباطبایی (رحمه الله) نعمت بهشتی نعمت‌های تکامل یافته‌ی دنیاست. (طباطبایی، 1363: ج 5، 212)
در جامعه‌ی آرمانی مهدوی، به عنوان جامعه‌ی آرمانی مسلمانان، رفاه و آسایش بر آن حکمفرماست و مطابق سخن امام صادق (علیه‌السلام)، زمین در زمان قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، گنج‌های خود را آشکار می‌کند و مردم چنان بی‌نیاز می‌شوند که برای مصرف زکات نیازمندی یافت نمی‌گردد. (دیلمی، 1318 ق: ج 2، 381)
بدیهی است که رفاه نظام اسلام با رفاهی که در دیگر نظام‌ها مطرح است، تفاوت دارد. در الگوی توسعه‌ی اسلام رفاه باید در برگیرنده‌ی امور زیر باشد:
الف. همه‌ی افراد جامعه را شامل شود؛
ب. موجب ارتکاب حرام یا تضییع حقوق دیگران نشود؛
ج. همراه با اسراف و تبذیر نباشد؛
د. موجب غفلت و بی‌خبری از یاد خداوند و اتلاف و سرمستی نشود؛
ه‍. از تجمل‌گرایی و ترویج فرهنگ غربی پرهیز شود.

3. گسترش علم و دانش

امروزه سرمایه‌ی انسانی کارآمد نقش بسیار مهمی در جوامع توسعه‌یافته دارد و به همین جهت دولت‌ها معمولاً درصدد گسترش آموزش‌های عمومی و تخصصی به منظور کارآمد نمودن مدیریت‌ها و نیروی کار و افزایش بهره‌وری در اقتصاد می‌باشند.
آیات و روایات فراوانی در فضیلت علم و دانش و تشویق مسلمانان به یادگیری و ارتقای فرهنگ آنان وارد شده است. اولین آیاتی که بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است بر نعمت یادگیری انسان تأکید داشت و در برخی سور، به اسباب نوشتن قسم خورد و در برخی آیات هم دانایان را بر نادانان برتری داد. در روایات نیز به همین یک روایت از امام صادق (علیه‌السلام) اکتفا می‌کنیم که فرمود:
اگر به سعادتی که از ناحیه‌ی تحصیل علم می‌رسید آگاهی داشتید در جست‌وجوی آن بر می‌آمدید هر چند به قیمت ریختن خونتان در این راه و یا مستلزم پیمودن دریاها باشد. (کلینی، 1365: ج 1، 36)
مطالعه‌ی سیره‌ی عملی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مسملانان صدر اسلام نیز نشان دهنده‌ی اهمیت این موضوع است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از جنگ بدر مقرر داشت: «اسیرانی که توان پرداخت فدیه ندارند، در برابر آموزش خواندن و نوشتن به ده مسلمان آزاد شوند». اعزام دو تن برای آموختن شیوه‌ی استفاده از منجنیق، نشان دهنده‌ی توجه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به این مهم است. (صدر، 1378: 119-123)
مسلمانان با ادامه‌ی این راه، چنان در آموزش علوم و فنون پیش رفتند که در طی دو قرن پناهگاه دانش‌پژوهان جهان گشتند. در فرهنگ اسلامی، در کنار دانش، به مسئله‌ی خِرد نیز توجه بسیار شده است. یکی از خصوصیات جامعه‌ی مهدوی نیز فراوانی علم و دانش مردم در این زمان است. علم و دانش در زمان ایشان به بلوغ خود می‌رسد. این پیشرفت هم در زمینه‌ی علوم مادی اتفاق می‌افتد و هم در ناحیه‌ی علوم الهی و معارف دینی. این ویژگی که به نوبه‌ی خود یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی محسوب می‌شود، موجبات رفاه و فراوانی نعمت را نیز فراهم می‌سازد. این دانش سبب می‌شود مردم بهتر بتوانند از نعمت‌های خدادادی استفاده کنند. از اسراف و اتلاف در منابع و عوامل تولید پرهیز شده و سطوح رفاه بالاتری را برای مردم به ارمغان می‌آورد.
درباره‌ی افزایش دانش عمومی امام باقر (علیه‌السلام) در روایتی می‌فرماید:
أِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رُؤُسِ العِباد، فَجَمَعَ بِها عُقُولَهم و کَمَلت بِها أَحلامَهُم. (صافی گلپایگانی، 1385: 200)

4. برقراری امنیت

یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی، برخورداری از سطح مطلوبی از سلامتی و امنیت است. امنیت نعمت ارزشمندی است که با نبود آن، آسایش و آرامش از جامعه رخت بر می‌بندد؛ سرمایه‌گذاری‌ها متزلزل شده و غارت‌گران به اموال مردم دستبرد می‌زنند و در یک کلام، ارکان نظام اجتماعی و اقتصادی جامعه متزلزل می‌شود. در تعالیم پیامبر گرامی و امامان معصوم (علیهم‌السلام)، امنیت از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. حضرت علی (علیه‌السلام) آسایش زندگی را در سایه‌ی امنیت قابل تحقق می‌داند. (آمدی، 1360: ج 4، 100، ح 5438) خداوند خانه‌ی خود یعنی کعبه را با صفت امن ستوده است. (6)
در جامعه‌ی ما امام زمان بنابر آنچه از قرآن نیز استفاده می‌شود امنیت برقرار می‌شود و اسباب نگرانی و اضطراب از بین می‌رود (7) و بندگان خدا هیچ نگرانی و هراسی ندارند و خدا را بر این امنیت سپاس می‌گویند. در آن زمان جامعه چنان امن می‌شود که هرگاه زنی به تنهایی از یک سوی دنیا به طرف دیگر برود، هیچ کس متعرض او نخواهد شد؛ این امنیت حتی از سوی جانوران نیز برقرار می‌شود.
... و چون قائم ما قیام کند کینه‌ها از دل‌ها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگاری کنند. در آن روزگار، زن با همه‌ی بار و بنه خویش، از عراق درآید و تا شام برود و از هیچ چیز نترسد... (مجلسی، 3041 ق: ج 25، 613)

5. برقراری عدالت

عدالت قانونی فراگیر و سنتی تغییرناپذیر در جهان خلقت و ضرورتی تخلف‌ناپذیر در اجتماعات بشری و نظام تشریع است. در کلام خداوند، عدالت از اساسی‌ترین مفاهیم دینی معرفی و هدف مهم پیامبران دانسته شده است. در روایتی که از ناحیه‌ی حضرت علی (علیه‌السلام) وارد شده، عدالت سبب قوام و پایداری و نیز تضاعف برکات در جامعه شمرده شده است.
گرچه انسان‌های تربیت یافته در دامان مکتب اسلام به خوبی عدالت را بین خود اجرا می‌کنند ولی با این حال به منظور ضمانت اجرایی این مهم، خاصه تحقق عدالت بین نسلی در استفاده از منابع طبیعی، راهکارهایی از جانب شریعت اسلام معرفی گردیده است که در این قسمت به آنها اشاره می‌شود.
عدالت در وهله‌ی اول در حوزه‌ی تکوین، محور خلقت جهان را تشکیل داده و عدالت تشریعی و جزایی نیز به صورت مکمل و ضمانت تحقق و بقای این مجموعه متعادل پیش‌بینی شده است. در این نگاه، جهان هستی مجموعه‌ای منظم است و به تعبیر قرآن، آفرینش آسمان‌ها، خورشید و ماه، منظم، ضابطه‌مند و بدون هیچ‌گونه نقص می‌باشد.
هر قدر در پی یافتن نقصان در خلقت بنگری، درماندگی و زبونی بیشتری را تجربه می‌کنی. (ملک، 3 و 4)
عدالت خداوند در ناحیه‌ی تشریع از دو جهت مورد توجه است: از یک جهت این قوانین که برای هدایت و سعادت انسان تشریع شده، مطابق فطرت آدمیان و با در نظر گرفتن توان و ظرفیت آنان صورت گرفته است؛ جهت دیگر این است که بین خود قوانین در ابعاد گوناگون نیز عدالت به معنای عام آن وجود دارد. به عبارت دیگر، مجموعه قوانین تشریعی برای انسان همانند نظام تکوین، تشکیل دهنده‌ی نظامی جامع و فراگیر است که خود از زیر مجموعه‌های منظمی در عرصه‌های فرعی تشکیل می‌شود. از جمله‌ی این عرصه‌ها، عرصه‌ی اقتصادی است که نظام اقتصادی را تشکیل می‌دهد. این نظام، خود در حوزه‌های تولید، توزیع و مصرف به صورتی متوازن، روابط اقتصادی انسان‌ها را شکل می‌دهد تا هدف مطلوب تأمین شود.
جهت سوم که عمده‌ی بحث ما را در این محور تشکیل می‌دهد، تأکید خداوند بر اجرای عدالت بین مردم است؛ یعنی قوانین متعددی به منظور تحقق عدالت با ابعاد مختلف آن و از جمله عدالت اقتصادی، تشریع شده است و یکی از اهداف مهم ارسال پیامبران نیز برقراری همین عدالت در جامعه است. عدالت اقتصادی، به معنای برخورداری همه‌ی آحاد مردم از ثروت‌های خدادادی و نیز امکان استفاده از فرصت‌هاست. این قسم از عدالت، خود را در عرصه‌ی قبل از تولید (توزیع اولیه‌ی ثروت‌ها و منابع)، بعد از تولید (توزیع عادلانه‌ی منافع حاصل از فرآیند تولید بین عوامل تولید) و نیز توزیع مجدد (تأمین مالی کسانی که قادر به شرکت در فعالیت اقتصادی نبوده یا درآمدی که به دست می‌آورد کفاف هزینه‌های او را نمی‌دهد) ظهور پیدا می‌کند. عدالت اقتصادی همان‌گونه که در درون یک نسل مطرح است، بین نسل‌ها نیز خود را نشان می‌دهد. عدالت بین نسلی را می‌توان از خطاب‌های عام قرآن، استفاده کرد. مضمون این آیات این است که نعمت‌های خداوند اختصاص به افراد خاص، گروه‌های خاص و حتی مردم زمان و مکان خاصی ندارد بلکه همه‌ی مردم در بهره‌برداری از آنها شریک‌اند. (8)
علامه طباطبایی در این باره می‌فرماید:
این یک حقیقت قرآنی است که پایه و اساس بسیاری از مقررات در اسلام است. اصل ثابتی که همه چیز در چارچوب آن قرار می‌گیرد این است که جمیع اموال برای همه است و مصلحت افراد تا حدی رعایت می‌شود که مصالح عامه با آن مخالفت نداشته باشد.
آیاتی که هدف از تشریع مالکیت انفال و فیء برای دولت را برای جلوگیری از تمرکز ثروت در دست گروهی خاص دانسته نیز به نوعی بر عدالت بین‌نسلی دلالت دارد. (9)
همچنین از روایاتی که درباره‌ی اراضی مفتوح عنوه یعنی زمین‌هایی که با جنگ به تصرف مسلمانان درآمده باشد، وارد شده نیز می‌توان اهمیت اسلام به نسل‌های آینده را پی برد. در برخی از این روایات به حق نسل‌های آینده از این اراضی تصریح شده و در برخی نیز از عمومی که نسبت به جمیع مسلمانان آمده است، می‌توان حق نسل‌های بعد را نیز استفاده نمود. (طوسی، 1365: ج 2، 160)

6. حفظ محیط زیست

گام اساسی برای رسیدن به توسعه‌ی پایدار، فراهم نمودن محیط زیستی سالم و جلوگیری از تخریب آن است؛ زیرا اگر بتوانیم رشد اقتصادی را نیز محقق سازیم اما بدون داشتن محیطی سالم، اسباب آسایش انسان ایجاد نخواهد شد.
به نظر می‌رسد با توجه به ویژگی‌هایی که برای توسعه‌ی مورد توجه اسلام برشمردیم، این هدف نیز به خوبی تأمین خواهد شد؛ زیرا مهم‌ترین هدف را رشد معنویت و تربیت جامعه‌ی صالح برشمردیم از طرفی آموزه‌های در استفاده‌ی درست از منابع زیست محیطی تأکید دارند و نه تنها از هرگونه تخریبی نسبت به آن به شدت منع می‌کنند بلکه از برخی از آموزه‌های مکتبی کمال‌بخشی به این محیط استنباط می‌شود. در توسعه‌ی مورد نظر اسلام، انسان نسبت به رفتاری که با موجودات، گیاهان و عناصر چرخه‌ی زیست محیطی دارد، خود را مسئول دانسته و پاسخگو است.

جایگاه طبیعت و محیط زیست در اسلام

دین اسلام که همواره در تعالیم نورانی خویش مطابق با فطرت آدمیان راه وسط را در پیش گرفته است. در برخورد با طبیعت و مواهب طبیعی نه آن‌چنان دست انسان را باز گذاشته تا هر نوع تصرفی بخواهد در آنها بکند و به بهای نابودی این نعمت‌های خدادادی، زندگی خود را اداره کند و تجمل بخشد، و نه اجازه می‌دهد بشر طبیعت را به علت عظمت آن، خدای خویش دانسته و در مقابل آن به سجده بیفتد و هیچ‌گونه تصرفی در آن ننماید و صرفاً به دیده‌ی تقدیس به آن بنگرد. بلکه در عین اینکه فرموده است ما همه‌ی جهان را برای آسایش انسان، مسخر و فرمانبردار او آفریده‌ایم، از طرف دیگر آنها را موجوداتی فاقد روح ندانسته بلکه به عنوان آیه و کلمه‌ی خداوند و موجوداتی دارای شعور نسبی که تسبیح‌گوی خداوند معرفی کرده و برای همه‌ی آنها اعم از حیوان و گیاه حقوقی در نظر گرفته و انسان‌ها را به رعایت آن حدود و حقوق دعوت می‌کند.
نگرش اسلامی به نظام و محیط زیست طبیعی مانند هر چیز دیگری که اسلامی باشد ریشه در قرآن دارد. سخن قرآن به عنوان کتاب مقدس، متوجه کل جهان اعم از انسان، جانوران و گیاهان است. قرآن مرزبندی قاطعی میان امر طبیعی و فوق طبیعی، یا میان عالم انسانی و عالم طبیعی ترسیم نمی‌کند. در نتیجه نفسی که پرورده و قائم به قرآن است، عالم طبیعی را دشمنی طبیعی نمی‌شمارد که باید بر آن چیرگی یافت بلکه به عنوان جزء مکمل جهان دینی انسان به آن می‌نگرد که در حیات زمینی‌اش و به یک معنی حتی در سرنوشت نهایی او هم شریک است.
بررسی آیات قرآن کریم و نیز روایات ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السلام) نشانگر جایگاه واقعی پدیده‌های طبیعی در منظر دین مبین اسلام می‌باشد و مطالعه‌ی راهکارهایی که از جانب شریعت به منظور کنترل انسان در جهت محافظت از امانت الهی تعبیه شده، این اعتقاد را در ما تقویت می‌کند که دین در هسته‌ی خود متضمن یک نگرانی زیست محیطی است. خداوند کریم که خود مظهر جمال و زیبایی است سراسر گیتی را به زیبایی می‌ستاید، (10) و در خلقت انسان به عنوان اشرف مخلوقات و زیباترین زیباها (11) به خود تبریک می‌گوید. قرآن کریم، هرچه را در این عالم هستی است از جمله پرندگان، حیوانات و کوه‌ها و دریاها و... دارای شعور و تسبیح‌گوی و ستارگان و درختان را نیز چهره‌سایان خود معرفی می‌نماید و می‌فرماید: «اما آدمیان از درک تسبیح آنان ناتوانند». (الرحمن / 6؛ رعد / 13؛ اسراء / 14 و آیه‌ی اول سوره‌های حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن)
از این آیات چنین استنباط می‌شود که اساس و بنیان هستی و عالم وجود بر ادراک و عشق بنا شده لکن میزان درک و شعور موجودات برحسب ظرفیت وجودی آنان متفاوت است.

 

جمله ذرات عالم در نهان *** با تو می‌گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم *** با شما نامحرمان ما خامشیم
از جمادی در جهان جان روید *** غلغل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت *** وسوسه تأویل‌ها بربایدت
نطق آب و نطق خاک و نطق گل *** هست محسوس حواس اهل دل

شاید بر همین اساس بتوان گفت که طبیعت با روح و احساس خود در برابر هر عمل انسانی عکس‌العملی در خور نشان می‌دهد، هر خشونتی را با خشونت و هر رأفتی را با محبت پاسخ می‌گوید؛ چه کلیه‌ی عناصر طبیعت حرمتی در خور خویش دارند و احساسی و روحی در حد. اگر آن احساس درک نگردد و آدمی بدون رعایت حرمت و حیات عناصر محیط با آنها رفتار نماید، در حقیقت زندگی خود را تباه ساخته و تیشه به ریشه‌ی خویش زده است.

راهکارهای حفظ محیط زیست در اسلام

جهت‌گیری اسلام در آفرینش انسان این است که خداگونه شود و همه‌ی زمینه‌های لازم اعم از عقل و فطرت به عنوان رسول باطنی در کنار پیامبران به همراه کتاب راهنمای زندگی را در اختیار او گذاشته و از جمله به او سفارش کرده امانتی را که به عنوان ابزاری در راستای تکامل او در اختیارش نهاده شده، به خوبی حفظ کند.
هرگاه آدمیان به این تعالیم گوش جان سپرده و عمل کنند و راه و رسم بندگی و خلیفةاللهی را بپیمایند و با امانتی که خداوند در اختیارشان قرار داده، براساس رهنمودهای ارائه شده از جانب دین عمل نمایند، مشکلات فراوان زیست محیطی که اکنون با آن مواجه هستیم، رخت بر می‌بندد. مثلاً هرگاه انسان‌ها حقوق یکدیگر را رعایت کنند، در بهره‌برداری از مواهب طبیعت راه اعتدال را پیش گرفته و دست از زیادت‌طلبی، حرص و آز، اسراف و اتلاف بردارند، در این صورت همین دنیای خود را بهشت می‌یابند. با وجود این، علاوه بر اینکه جهت‌گیری ادیان الهی رسیدن انسان به نقطه‌ی اوج کمال و انسانیت است، برای پرهیز از غیر واقع‌گرایی، راهکارهایی در متن دین دیده شده تا جوامع در هر سطحی از ایمان به خداوند و عامل به فرامین و رهنمودهای دینی باشند بتوانند محیطی نسبتاً سالم داشته و از تجاوز انسان‌های متخلف جلوگیری کنند.
تعالیم الهی در این رابطه، معمولاً دارای دو چهره‌اند: برخی از این تعالیم به منظور حفظ حداقل‌های لازم، به عنوان تکالیف الزامی تشریع شده و حتی سازوکارهایی نیز برای ضمانت اجرای آنها پیش‌بینی شده است. دسته‌ی دیگر با عنوان رهنمودهای اخلاقی و به منظور حرکت به سوی جامعه‌ی ایدئال و مطلوب خداوند طراحی گردیده‌اند. از جهت دیگر نیز بعضی از آموزه‌ها با نگاه فردی و تعیین وظیفه‌ی فرد بوده و بعضی نیز با نگاه کلان و از دید اجتماعی بیان شده است.

1. آموزه‌های فردی

الف. تکالیف الزامی:

برخی از تکالیف الزامی که از آیات و روایات و نیز قواعد فقهی استفاده می‌شود عبارت‌اند از:

- اجتناب از ظلم:

براساس قاعده‌ی عدالت، باید در رفتارهای خود در ارتباط با محیط زیست از هرگونه ظلم و تعدی به انسان‌های دیگر (اعم از نسل موجود و یا نسل‌های آینده) پرهیز کنیم. شکی نیست که هر فعالیتی که به نحوی آلودگی محیط زیست را به دنبال داشته باشد، از مصادیق بارز ظلم محسوب می‌شود.

- اجتناب از ضرر رسانی و اتلاف اموال عمومی:

برخی از افراد و بنگاه‌های اقتصادی برای افزایش سود خود، ممکن است اقدام به تخریب محیط زیست کنند. آلوده کردن هوا، آب دریاها و رودخانه‌ها، فعالیت‌های تأثیرگذار بر لایه‌ی ازن از مصادیق تخریب طبیعت محسوب می‌شوند و به دنبال آن پیامدهای دیگری چون کوتاه شدن عمر انسان، شیوع بیماری‌ها به ویژه بیماری‌های پوستی، از بین رفتن برخی از گونه‌های گیاهی و حیوانی را به دنبال خواهد داشت، و طبق قاعده‌ی لاضرر، قاعده‌ی اتلاف و تسبیب، مسبب این پیامدها گناهکار بوده و از نظر حکم وضعی نیز ضامن محسوب می‌شود.

- اجتناب از اسراف:

گرچه مصادیق بارز اسراف، کمی بوده و بیشتر استفاده‌ی بیش از حد منابع طبیعی را شامل می‌شود، با وجود این، تخریب محیط زیست، آلوده نمودن آب‌ها و هوا و سایر مصادیق آلودگی، به سبب اینکه بهره‌مندی انسان از این منابع را کاهش داده از مصادیق اسراف خواهد بود.

پرهیز از فساد در روی زمین:

خداوند متعال ضمن تأکید بر اینکه نظام هستی براساس صلاح آفریده شده، در موارد متعددی از ایجاد فساد در این نظام نهی می‌نماید و می‌فرماید:
«لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا» (اعراف: 56)
همچنین مصداق بارز مفسدان در روی زمین را کسانی می‌داند که به تخریب آن می‌پردازند و کشف و نسل را نابود می‌کنند:
«وَإِذَا تَوَلَّى‏ سَعَى‏ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ» (بقره / 205)؛
هنگامی که روی برمی‌گردانند، در راه فساد زمین کوشش می‌کنند و زراعت‌ها و چهارپایان را نابود می‌سازند، خدا فساد را دوست نمی‌دارد».
در آیه‌ی دیگر، خداوند متعالی کسانی را که دست به تخریب مظاهر زیبایی خداوند زده و نظام باشکوه آفرینش را به آلودگی تباه می‌کنند، مورد نکوهش قرار می‌دهد و نارسایی‌ها و مشکلات بر روی زمین را ناشی از اعمال انسان‌های فاسد قلمداد می‌کند:
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (روم / 41)
لحن شدیدی که در این آیات نسبت به افراد مفسد و تخریب‌گر وارد شده حاکی از شدت توجهی است که خداوند نسبت به حفظ محیط زیست به عنوان ظرف رشد و تکامل انسان دارد. هدف اصلی از خلقت جهان هستی، انسان بوده است و اینکه او در راه تعالی خود هیچ‌گونه نقصانی نداشته باشد.

ب. رهنمودهای تشویقی (اخلاقی):

همان‌طور که در مقدمه‌ی این بحث نیز اشاره شد، اصل اولیه‌ی اسلام بر این قرار گرفته که با تربیت انسان، او را به نگهداری از محل زندگی خود وادارد و اتفاقاً چنین روش‌هایی در عمل بهتر جواب داده است. به همین جهت آیات و روایات زیادی با این نگرش وجود دارد که به بعضی از آنها از باب نمونه اشاره می‌کنیم:
1. خداوند انسان را به عنوان نماینده و جانشین وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً و امانت‌دار خود معرفی نموده (بقره / 30) و اسباب خلافت را با تعلیم اسمای حسنای خود برایش فراهم نموده وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّهَا (بقره / 31) و ضمن آن از او خواسته به آبادی امانتی که به او سپرده شده یعنی زمین و مظاهر آن بپردازند و آن را از هرگونه گزند و تباهی بازدارد. هُوَ أَنشَأَكُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِیَها (هود / 61)
2. روایات فراوانی درباره‌ی تأکید دین بر نظافت (اعم از نظافت شخصی، منزل و محیط) وارد شده و حتی از اصول و نشانه‌های ایمان دانسته شده است. به علاوه خداوند عبادات خود را نیز با نطافت قرین ساخته است. وضو و غسل که مسلمانان به آن رهنمود شده‌اند، به نظافت تعلیل شده است (مجلسی، 1403 ق: ج 63؛ ج 78، 2)، هنگام رفتن به مساجد سفارش شده است که مسلمانان بهترین لباس خود را بپوشند. همچنین در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام)، آمده است:
لا تَطیبُ السُّکنَی إلَّا بَثَلاث الهَوَاء الطَّیَّب المَاءِ الغِزَیرِ العَذب وَ الاَرضِ الخَوَّارة (مجلسی، همان: ج 75، ص 234)؛ زندگی بدون داشتن سه چیز بر انسان گوارا نمی‌باشد: هوای تمیز، آب فراوان و گوارا و زمین حاصلخیز.
روشن است که موارد فوق از مصادیق بارز محیط زیست سالم و در نتیجه داشتن زندگی با نشاط می‌باشد.
3. در روایات فراوانی به حفظ راه‌ها، آب‌ها و سایر اماکن عمومی توجه داده شده و از هرگونه آسیب رساندن به این ثروت‌ها نهی شده و از کسانی که در این راه تلاش می‌کنند، تمجید شده است؛ چنان‌که براساس روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هر کس از راه مسلمانان، چیزی را که باعث رنجش رهگذران است برطرف کند خداوند اجر خواندن 400 آیه از قرآن برای او ثبت می‌کند:
قَالَ رسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): مَنْ أَمَاطَ عَنْ طَریقِ المُسْلِمینَ مَا یُؤْذِیهِمْ کَتَبَ اللهُ لَهُ أَجْرَ قِرَاءَةِ أَرْبَعِمِائَةِ آیَةٍ کُلَّ حَرْفٍ مَنْهَا بِعَشْرِ حَسَناتٍ (نوری، ق 1409: ج 12، باب 19 از ابواب فعل المعروف، ح 3، 385)
به همین جهت امام سجاد (علیه‌السلام) هرگاه کلوخی را در راه می‌دیدند از مرکب پیاده شده و آن از سر راه بر می‌داشتند.
عَنْ أَبِی عبداللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) قالَ: لَقَدْ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الحُسَیْنِ (علیه‌السلام) یَمُرُّ عَلَی الْمَدَرَةِ فِی وَسَط الطَّریقِ فَیَنْزِلُ عَنْ دَابَّتِهِ حَتَّی یُنَحِّیَهَا بِیَدِهِ عَنِ الطَّرِیقِ. (همان، ح 4)
از طرف دیگر، کسانی که مسیر مردم را آلوده کرده یا مانعی در آن ایجاد می‌کنند سرزنش شده‌اند. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند:
ثَلاثٌ مَلْعُونٌ مَنْ فَعَلَهُنَّ: الْمُتَغَوِّطُ فی ظِلِّ النُّزَّالِ و المَانِعُ المَاءَ المُنْتَابَ و سَادُّ الطَّریقِ المَسْلُوکُ. (حرّ عاملی، 1409: ج 1، 325)؛ سه گروه‌اند که بر اثر کار خود مورد لعنت خداوند قرار می‌گیرند: الف) کسانی که اماکن عمومی، سایه‌بان‌ها و محل پیاده شدن مسافران را آلوده کنند؛ ب) کسانی که آب عمومی (آب نوبتی) را غصب کنند؛ ج) کسانی که سد معبر کرده و مانع عبور عابران شوند.
در روایت دیگری، امام صادق (علیه‌السلام) از قول پدرانش از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند:
«قَالَ: نَهَی رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أنْ یُتَغَوَّطَ عَلَی شَفیرِ بِئْرِ مَاءٍ یُسْتَعْذَبُ مِنْهَا أَوْ نَهَرٍ یُسْتَعْذَبُ أوْ تَحْتَ شَجَرَةٍ فِیها ثَمَرَتُهَا». (همان)؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از قضای حاجت در کنار چاه آب آشامیدنی، نهر آب، و یا زیر درخت میوه نهی کردند.
همه‌ی اینها بر اهتمام دین بر پاکیزگی محیط زندگی و حفظ آن از هرگونه آلودگی دلالت دارد حتی در مواردی کارهایی از این قبیل ضمان‌آور دانسته شده است، از جمله امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:
«من اخرج میزاباً او کنیفاً او اوتد وتداً او اوثق دابة او حفر شیئاً فی طریق المسلمین فاصاب فعطب فهو له ضامن». (همان، ج 29، 542)؛ هر کس ناودان یا گودال و یا چاهی در راه مسلمانان ایجاد کند و یا میخی در جایی بکوبد و یا حیوانی را در جایی ببندد و کسی بر اثر برخورد با آن صدمه ببیند، ضامن آن است.
4- در روایات زیادی مسلمانان تشویق به درخت‌کاری، زراعت و سایر فعالیت‌هایی که به نحوی در طراوت و سرسبزی محیط مؤثرند، شده‌اند. در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
«مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَغْرِسُ غَرْساً أُوْ یَزْرَعُ زَرْعاً فَیَأْکُلُ مِنْهُ إنْْسَانٌ أَوْ طَیْرٌ أَوْ بَهِیمَةٌ إلا کَانَتْ لَهُ بِهِ صَدَقَةً». (نوری، 1409 ق: ج 31، 460، ح 3)؛ مسلمانی که نهالی بکارد یا زراعتی به عمل آرد و از آن انسان، پرنده، یا حیوانی استفاده کند، در نامه‌ی اعمال او ثواب صدقه نوشته می‌شود.
5- نهادینه ساختن فرهنگ آینده‌نگری و خروج از پیله‌ی خودنگری، در روایات و نیز آموزه‌های فقهی، فراوان به چشم می‌خورد. روایاتی که انسان‌ها را به عمران و آبادی زمین تشویق می‌کند؛ تشویق به ارث باقی گذاشتن و به فکر آینده‌ی فرزندان بودن؛ تشویق به وقف و صدقات جاریه؛ از این قبیل هستند. به طور طبیعی، چنین فرهنگی، تدبیر نسبت به آینده‌ی محیط زیست را نیز به همراه دارد.
در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تشویق به آینده‌نگری به خوبی ترسیم شده است. حضرت فرموده‌اند:
«اِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ فِی یَدِ أَحَدِکُمُ الْفَسِیلَةُ فَإنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَةُ حَتَّی یَغْرِسَهَا فَلْیَغْرِسْهَا» (همان: ح 5)؛ هرگاه نهال خرما جهت کاشتن در دستتان بود و قیامت برپا شد، اگر قادر بر کاشت آن تا وقوع قیامت بودید، آن را بکارید. آبادی و عمران زمین برای انسان مطلوبیت دارد، گرچه کسی از آن بهره نبرد.

2. آموزه‌های اجتماعی

دین اسلام، مکتبی است اجتماعی و بخش قابل توجهی از تعالیم آن نیز با نگاه کلان و قرار داشتن فرد در اجتماع تشریع شده است. اصولاً مهم‌ترین فلسفه‌ی دولت اسلامی و اینکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خود در اولین فرصت اقدام به تشکیل دولت کردند، احکام اجتماعی اسلام است. در ارتباط با مسئله‌ی محیط زیست نیز، خداوند متعال به احکام فردی اکتفا نکرده و برای اینکه این تحقق هدف تضمین بیشتری داشته باشد در قالب احکام اجتماعی نیز راهکارهایی ارائه کرده است.

الف. نهاد امر به معروف و نهی از منکر:

آنچه از مذاق شارع قابل استنباط است اینکه مطلوب او این است که بسیاری از اهداف اجتماعی، در وهله‌ی اول از طریق خود مردم صورت گیرد و ضمانت اجرای آنها نیز خودشان باشند، تأسیس نهاد امر به معروف و نهی از منکر، و یا نهاد حسبه و قرار دادن آن در کنار نماز و روزه... و به عنوان یکی از فروع دین شاهد بر اهتمام مکتب بر این فرآیند است. در قرآن آیات زیادی درباره‌ی این نهاد وجود دارد و روایات نیز نسبت به آن فراوان سخن گفته‌اند.
نسبت به مسئله‌ی مورد بحث، به لحاظ اینکه عموم مردم خود را در آن سهیم می‌دانند انگیزه‌ی فراوان برای انجام این فریضه وجود دارد و نوعی نظارت عمومی بر چگونگی استفاده از منابع و حفظ محیط را فراهم می‌کند.

ب. پیش‌بینی دولت مقتدر:

دولت در نظام اسلامی، دارای جایگاه منیعی است؛ اختیارات زیادی دارد و در مقابل وظایف سنگینی نیز بر دوش او است. مهم‌ترین اختیار دولت در مسئله‌ی مورد بحث، این است که بسیاری از منابع طبیعی در مالکیت و یا تحت نظارت او قرار دارد. البته این بدان معنی نیست که خود او تصدی بهره‌برداری از منابع را در اختیار گیرد.
دولت براساس اصل رفاه عمومی و به لحاظ اینکه داشتن محیطی پاکیزه از ضروری‌ترین امور در رفاه می‌باشد،‌ موظف است زمینه‌ی انجام این مهم را فراهم نماید. بنابراین یکی از اصول محوری در تمام فعالیت‌هایش اجتناب از آلوده‌سازی محیط در حد امکان می‌باشد و در کنار آن نیز مکان‌هایی مانند گردشگاه‌ها، جنگل‌ها و پارک‌ها را به منظور تفریح و آسایش مردم اختصاص داده تا آنها را از هر نوع آلودگی حفظ نماید. همچنین در واگذاری منابع طبیعی جهت فعالیت بخش خصوصی همواره اصل حفاظت از محیط مطمح نظر بوده و با نظارت‌های مستمر و تنظیم ابزارهای اجرایی مؤثر سعی در انجام آن بنماید. همچنین به عنوان مدافع از حقوق همه‌ی مردم و جلوگیری از ضرر رساندن به آنها، سایر فعالیت‌های بخش خصوصی را همواره مورد نظارت دقیق قرار دهد.

نتیجه‌گیری

در این مقاله، مؤلفه‌های اساسی توسعه‌ی پایدار مورد بررسی قرار گرفت. خدامحوری و رشد معنویت، ایجاد رفاه عمومی، گسترش دانش، عدالت و حفظ محیط زیست را به عنوان ویژگی‌های اساسی توسعه‌ی پایدار برشمردیم. از آنچه گفته شد معلوم می‌شود توسعه‌ی مورد نظر اسلام گرچه در بسیاری از اهداف با آنچه در ادبیات توسعه مطرح است شباهت و همخوانی دارد اما آموزه‌های دینی محدودیت‌هایی را برای این اهداف ایجاد می‌کند؛ مثلاً معلوم شد، با اینکه رفاه اقتصادی هدف همه‌ی نظام‌های اقتصادی شمرده شده است ولی رفاه مورد نظر اسلام تفاوت‌هایی داشت که به آنها اشاره کردیم. ضمن اینکه تمام این اهداف در راستای تأمین هدف نهایی دین اسلام که سعادت حقیقی انسان است و این سعادت فقط از طریق اطاعت و عبادت خداوند به دست می‌آید، از این جهت حاکمیت معنویت و تعالی ارزش‌های اخلاقی در صدر اهداف و حاکم بر همه‌ی اهداف اقتصادی ادیان است. به علاوه، تجربه ثابت کرده است مادامی که جامعه از نظر ارزش‌های اخلاقی رشد نکند،‌ ضمانتی برای تحقق اهداف اقتصادی نظام‌ها وجود نخواهد داشت. یکی از تفاوت‌های اصلی توسعه‌ی پایدار در نظام اسلامی با توسعه‌ی متعارف، تأکید خاص بر مسئله‌ی عدالت که در ابعاد درون‌نسلی و بین‌نسلی به آن توجه شده است. همچنین مسئله‌ی حفظ محیط زیست، گرچه در مکاتب دیگر نیز مورد تأکید قرار گرفته اما در نظام اسلامی به جهت آمیختن آن با ارزش‌های اخلاقی، از ضمانت اجرایی بالاتری برخوردار است و می‌توان ادعا کرد که اگر ارزش‌های اسلامی در جامعه نهادینه شود، این ارزش‌ها در کنار پتانسیل قوی نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر که در جامعه‌ی اسلامی وجود دارد، نه تنها محیط زیست از تخریب و آلودگی حفظ خواهد شد بلکه اسباب تعالی و ارتقای آن نیز فراهم می‌شود.
ادعای ما این است به لحاظ اینکه آموزه‌ها و تعالیم دینی، مطابق فطرت انسان‌ها و براساس عدل و در جهت کمال انسان صورت گرفته، در صورتی که انسان‌ها طبق این قوانین عمل کنند، توسعه‌ی پایدار تحقق می‌یابد؛ یعنی از منابع به صورت بهینه استفاده می‌شود. بهترین و کارآمدترین خط تولید و فناوری مورد استفاده قرار می‌گیرد. امکان وارد شدن در عرصه‌ی تولیدثروت و استفاده از منابع خدادادی برای همه فراهم شده و از این جهت هیچ کس مورد ظلم و تعدی قرار نمی‌گیرد. در فرآیند تولید هر کس به اندازه‌ی تلاشی که در این فرآیند داشته، از منافع آن بهره‌مند می‌شود. در عرصه‌ی مصرف؛ اسراف، اتراف و زیاده‌روی در کار نخواهد بود. حقوق گونه‌های حیاتی اعم از جانوری و گیاهی مورد احترام است و مصالح نسل‌های بعد نیز همواره مورد توجه انسان‌های فعلی خواهد بود. در چنین وضعیتی چگونه ممکن است محیط زیست تخریب شود یا پایداری توسعه مورد سؤال قرار گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. استادیار دانشکده علوم اقتصادی.
2. قالَ رسولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): بَارِکْ لَنَا فِی الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَلَوْلَا الْخُبْزُ مَا صَلَّیْنَا وَ لَاصُمْنَا وَ لَا أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا. (کلینی، 1365: ج 5، 73)
3. قال رسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ المَسْکَنُ الْوَاسِع. (همان، ج 6، 525)
4. قالَ رسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ المَرْکَبُ الْهَنِیءُ. (همان، 536)
5. أَبِی الحَسَنِ (علیه‌السلام) قالَ: یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَی عِیَالِهِ کَیْلَا یَتَمَنَّوْا مَوْتَهُ» (همان، ج 4، 11)؛ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالمُجَاهِدِ فِی سَبیلِ الله. (همان، ج 5، 88)
6. إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً (بقره / 125).
7. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى‏ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً (نور / 55).
8. وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ (حدید / 25) أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلاَ هُدىً وَلاَ كِتَابٍ مُنِیرٍ (لقمان / 20)
9. «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى‏ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى‏ وَالْیَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ كَیْ لاَ یَكُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنكُمْ» (حشر / 7)
10. الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ (سجده / 7)
11. فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ (مؤمنون / 14)

منابع تحقیق :
الف. کتب فارسی
1. آمدی تمیمی، عبدالواحد. (1360). غررالحکم و دررالکلم، ج 3. تحقیق: میر سید جلال‌الدین محدث ارموی. جامعه‌ی تهران.
2. بارو، کریستوفر جی. (1380). اصول و روش‌های مدیریت محیط زیست. ترجمه‌ی مهرداد اندرودی، تهران، نشر کنگره، 1380.
3. پرمن، راجرز، یوما و مک گیل ری، جیمز. (1382). اقتصاد محیط زیست و منابع طبیعی، حمیدرضا اربابو تهران، نشر نی. چاپ اول.
4. جهانیان، ناصر. (1382). اهداف توسعه با نگرش سیستمی. تهران. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی.
5. چپرا، محمد عمر. (1383). اسلام و توسعه‌ی اقتصادی. ترجمه‌ی محمدنقی نظرپور و سید اسحاق علوی. قم. مؤسسه‌ی انتشارات دانشگاه مفید. چاپ اول.
6. حر عاملی، محمد بن حسن. (ق 1409). وسائل الشیعه. قم. مؤسسه‌ی آل‌البیت.
7. خلیلیان، محمد جمال. (1384). شاخص‌های توسعه از دیدگاه اسلام. قم. مؤسسه‌ی امام خمینی.
8. دانشگاه شهید بهشتی. (1375). مجموعه مقالات اولین همایش اسلام و توسعه. تهران. انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
9. دیرباز، عسگر و دادگر، حسن. (1380). نگاهی به اسلام و توسعه‌ی پایدار. تهران. مؤسسه‌ی فرهنگی دانش و اندیشه‌ی معاصر. چاپ اول.
10. دیلمی، حسن بن الحسن. (1318 ق). ارشاد القلوب. ج 2. بیروت. مؤسسه‌ی اعلمی للمطبوعات، چاپ چهارم.
11. زاکس، ولفگانگ. (1377). نگاهی نو به مفاهیم توسعه. ترجمه‌ی فریده فرهی و وحید بزرگی. تهران. نشر مرکز.
12. شوماخر، ‌ای. اف. (1372). کوچک زیباست. ترجمه‌ی علی رامین. تهران. سروش.
13. صافی گلپایگانی، لطف الله. (1385). گفتمان مهدویت. قم. بوستان کتاب.
14. صدر، سید کاظم. (1378). «توسعه‌ی اقتصادی پایدار، توسعه‌ی سازگار با بهره‌برداری از محیط زیست و حفظ آن». قم. نامه‌ی مفید، شماره‌ی 17.
15. طباطبایی، سید محمدحسین. (1363). تفسیر المیزان. سید محمدباقر موسوی همدانی. قم. جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم.
16. طوسی، محمد بن الحسن. (1365). تهذیب. تهران. دارالکتب الاسلامیه.
17. عربی هادی و علیرضا لشکری. (1383). توسعه در آیینه‌ی تحولات، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
18. فراهانی فرد، سعید. (1384). «سازگاری بهره‌برداری از منابع طبیعی با توسعه‌ی پایدار در اسلام». رساله‌ی دکتری دانشگاه تربیت مدرس.
19. قحف، منذر. (1383). «توسعه‌ی پایدار در کشورهای اسلامی». ترجمه‌ی سعید و محمدعلی فراهانی فرد. فصلنامه‌ی اقتصاد اسلامی. شماره‌ی 16.
20. کلینی، یعقوب. (1365). الکافی. ج 1. تهران. دارالکتب الاسلامیه.
21. متوسلی، محمود، توسعه‌ی اقتصادی، مفاهیم، مبانی نظری، نهادگرایی و روش‌شناسی، تهران، سمت، 1382.
22. مجلسی، محمدباقر. (1403 ق). بحارالانوار. مؤسسه‌ی الوفاء. چاپ دوم.
23. موسایی، میثم. (1376). اسلام و فرهنگ توسعه‌ی اقتصادی. تهران. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
24. نظرپور، محمدنقی. (1378). ارزش‌ها و توسعه. تهران. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی.
25. نوری، میرزاحسین. (1409 ق). مستدرک الوسائل. ج 17. مؤسسة آل‌البیت لاحیاء التراث.
26. هوفه. (1383). درباره‌ی عدالت. ترجمه‌ی امیر طبری. تهران. نشر اختران. چاپ اول.
ب. منابع لاتین
1. Agyeman Julian, Bullard Robert D., and et.al. (2003). Just Sustain abilities Development in an Unequal World, UK and USA, Earth scan Publication Ltd .
2. Beltratti A.,Chichilnisky, G. and Heal, G. M., ( 1993). Sustainable growth and the Green Golden Rule. Columbia Business School and Foundation, Working Paper.

 

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1392)، مجموعه مقالات نخستین همایش ملی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت جلد پنجم - کمیسیون تخصصی ابعاد و شاخص‌ها، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.
 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.