حضرت مهدى (عج) روح حج (2)
10 –حج، وصال يار
رسيد مژده كه ايام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند
على بن مهزيار اهوازى مىگويد: «من، بيست مرتبه به زيارت خانه خدا مشرف شدم، در حالى كه در تمام اين سفرها، قصدم، ديدن امام زمان (عليهالسلام) بود; چون، شنيده بودم، هر سال، در ايام حج، آن حضرت، براى زيارت خانهى خدا به مكه مىرود، ولى در اين بيستسفر، راه به جايى نبردم و موفق نشدم تا اين كه . . .» . (78)
ادامه را از زبان اين قلم بشنويد: تا اين كه آخرين بار، حجاش، حجشد و به منتهاى آرزويش رسيد، و جان تشنهاش را سيراب، و رخسار خستهاش را طراوت بخشيد .
نصيب من، عرفات و مقام و مشعر كن
به شوق ديدن خود، راهى منايم كن
تمام حج، به لقاى جناب حضرت تست
عطا، در اين سفر، از نعمت لقايم كن (79)
آيةالله سيد محسن امين عاملى (رحمة الله عليه) صاحب كتاب ارزشمند اعيان الشيعة مىگويد: «. . . اين جانب، به مكه مشرف شدم و در همه جا، از طواف گرفته تا عرفات، منى و مشعر، دل در شور و عشق حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) داشتم; چرا كه با الهام از روايات و استفاده از اخبار، يقين داشتم كه آن بزرگوار، همه ساله، در موسم حج، تشريف دارند و مناسك را به جاى مىآورد . از خدا خواستم كه مرا به فيض ديدار نائل آورد، اما ايام حجسپرى شد وموفق نشدم . در اين انديشه بودم كه "چه كنم؟ آيا به لبنان برگردم و سال بعد براى زيارت و در پى مقصود بازگردم و يا اين كه همان جا رحل اقامت افكنده و از خدا، حجت او را طلب كنم؟ " .
پس از محاسبهى بسيار، تصميم بر ماندن گرفتم تا شايد خداوند مدد كند و توفيق يار گردد و به منظور برسم .
تا مراسم سال بعد، ماندم، اما با همهى تلاش و جست و جو، سال بعد هم توفيق ديدار نيافتم . باز هم ماندم و تا سال سوم و چهارم و پنجم و يا هفتم، اين توقف ادامه يافت . در آخرين سال توقفام در مكه كه موسم حج فرا رسيد، پس از انجام دادن مناسك حج، روزى پردهى خانه كعبه را گرفتم و بسيار اشك ريختم و به بارگاه خداوند گله بردم كه "چرا توفيق ديدار حاصل نيامده است؟ "، تا اين كه پس از راز و نياز . . .» (80) او هم موفق مىشود و جان خستهاش را رونق و رمق مىبخشد .
گر بنده بود بنده، كسى جانب او نيست
بى پرده سراپردهى آن شاه، توان يافت
جز پردهى عصيان، نبود حايل ديدار
گر ابر گناهان رود آن ماه توان يافت
ما را چه لياقتبه شرف يابى دائم
اين بس كه گهى فرصت كوتاه، توان يافت (81)
ابن قولويه به سند خود از ابى عبدالله بن صالح روايت كرده است كه آن حضرت را در برابر حجرالاسود ديده است . زمانى كه مردم براى بوسيدن آن كشمكش مىكردند، آن حضرت (عليهالسلام) فرمودند: «به اين نحو، مامور نشدهاند .» . (82)
روزى كه آخرين خورشيد آسمان تابناك امامت و ولايت، از بام كعبه طلوع كند، براى ما رابطه و پيوند حج و ولايتبيشتر واضح خواهد شد .
11 - ظهور از كعبه
امام صادق (عليهالسلام) مىفرمايد:
ان القائم اذا خرج، دخل المسجد الحرام فيستقبل الكعبة ويجعل ظهره الى المقام ثم يصلى ركعتين ثم يقوم، فيقول: «يا ايها الناس! انا اولى الناس بآدم . . . يا ايها الناس! انا اولى الناس بمحمد (85) ; چون مهدى ظهور كند، به مسجد الحرام رود . رو به كعبه و شتبه مقام ابراهيم بايستد و دو ركعت نمازگزارد . آن گاه صلا دهد: «اى مردمان! منام يادگار آدم، يادگار ابراهيم، يادگار اسماعيل، يادگار محمد .»
در روايت ديگرى، امام محمد باقر (عليهالسلام) مىفرمايد:
«والقائم يومئذ بمكة عندالكعبه مستجيرا بها يقول: . . . «فمن حاجنى في آدم فانا اولى الناس بابراهيم، ومن حاجني في نوح، فانا اولى الناس بنوح، و من حاجنى في ابراهيم فانا اولى الناس بابراهيم، و من حاجني في محمد فانا اولى الناس بمحمد (86) . . .
قائم، در آن روز، در مكه است و در خانهى كعبه به مردم مىگويد: «آن كس كه از آدم سخن گويد، من وارث آدم هستم، و آن كس كه از نوح سخن گويد، من وارث نوح هستم، و آن كس كه از ابراهيم سخن گويد من وارث ابراهيم هستم، و آن كس كه از محمد سخن گويد، من وارث محمدم .»
سپس ياراناش را فرا مىخواند و آنان مانند پروانه، گرد شمع وجودش جمع مىشوند .
امام صادق (عليهالسلام) در اين خصوص مىفرمايد:
يقف بين الركن والمقام فيصرخ صرخة فيقول: «يا معاشر نقبائي واهل خاصتي ومن ادخرهم الله لنصرتي قبل ظهوري على وجه الارض! ائتونى طائعين . . .» (87) ;
در ميان ركن و مقام مىايستد . آن گاه بانگ بر مىآورد: «اى فرماندهان من! اى نزديكان من! اى كسانىكه خداوند پيش از ظهور من، آنان را براى يارى من در روى زمين ذخيره كرده است! به سوى من بشتابيد و به فرمان من گردن نهيد . . .» .
در اين لحظه، آنان، بانگ امام را مىشنوند و به سوى او مىشتابند .
آن گاه نوبتبيعت فرا مىرسد (88) و حجر الاسود شاهد اين ماجرا است و شهادت مىدهد .
امام صادق (عليهالسلام) در اين رابطه مىفرمايد:
. والى ذالك المقام يسند القائم ظهره، و هو الحجة و الدليل على القائم، وهو الشاهد لمن وافا في ذالك المكان والشاهد على من ادى اليه الميثاق والعهد الذي اخذ الله عز وجل على العبد (89) ;
حجرالاسود، تكيهگاه و دليل و حجتبراى حضرت مهدى (عج) است . به هنگام بيعت مردم با حضرت، شاهد بر وفاى به عهد و ميثاقى است كه خداوند از بندگان در عالم ذر گرفته است .
از «مكان ظهور» ، «سخنان حضرت به هنگام ظهور» ، «جمعشدن ياران» ، «شهادت حجر الاسود» ، . . . پيوند عميق حج و ولايت رخ مىگشايد، اما سوال مهم اين است كه «به راستى چرا كعبه؟» .
از اين كه پيامبر در اين سرزمين مبعوث شد و وارثاش امام حسين (عليهالسلام) براى زنده ماندن دين جدش، از مكه شروع كرد و فرزندش، سالار ساجدان، پيامرسان كربلا، در معرفى خود، «انا ابن مكة ومنى; انا ابن زمزم والصفا، . . . (90) » فرمود، نقش و جايگاه استراتژى آن روش مىشود . امروز، جهان غير اسلام، كعبه را به عنوان مركز اسلامى مىشناسد و حتى براى مسلمانان نيز نقش محورى دارد . اين نقطه، تنها جايگاهى است كه همهى فرقههاىو نحلههاى اسلامى، گرد آن جمع مىشوند . به حقيقتبايد گفت، تنها عامل قوام و قيام مردم و زنده ماندن دين و مسلمانان و مقاومت آنان در برابر كفر، «كعبه» است .
خداوند تبارك و تعالى مىفرمايند: «جعل الله الكعبة البيت الحرام قياما للناس» (91) ; خداوند كعبه - بيت الحرام - را وسيلهاى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده است .
امام صادق (عليهالسلام) در اين باره مىفرمايند: «ولايزال الدين قائما ماقامت الكعبة (92) ; تا زمانى كه كعبه پا بر جا است، دين اسلام نيز پا بر جا است .» . مولود كعبه و شهيد محراب، امام على (عليهالسلام) از اين كانون نور، «علم و پرچم اسلام» ياد مىنمايد (93) كه بر فراز ستيغ سراسر عظمت و افتخار تاريخ اسلام تعبيه و نصب گرديده است . اين پرچم سرافراز و هميشه پيروز «بيت الله» ، همواره نشانهى «حاكميت الله» خواهد ماند كه هم قبلهى مقبلان عالم است و هم مقصد سالكان پاى در راه و مطاف زائران دل آگاه .
از اين رو، امام زمان قائم آل محمد (عليهمالسلام) نيز در آغاز قيام جهانى خود، بر محور قيام و قوام جوامع انسانى، تكيه مىفرمايد و تمام جهان را از عدل و داد پر مىكند .
12 - مطاف در دولتيار
امام صادق (عليهالسلام) در اين خصوص مىفرمايند: «اول ما يظهر القائم العدل ان ينادي مناديه: ان يسلم صاحب النافلة لصاحب الفريضة الحجر الاسود و الطواف (98) » ; نخستين چيزى كه از عدالت قائم ظاهر مىشود، اين است كه منادى، اعلام مىكند: آنان كه طواف مستحبى مىكنند، «مطاف» (محل طواف) و «حجر الاسود» را براى كسانىكه طواف واجب مىكنند، خالى كنند .» .
يكى ديگر از جلوههاى بهرهى اين سرزمين مقدس از دولت كريمهى امام زمان (عج) اصلاحاتى است كه حضرت در سرتاسر جهان، از جمله، اين سرزمين، انجام مىدهد .
13 - حرمين و اصلاحات خاتم الاولياء (عج)
امام صادق (عليهالسلام) در اين رابطه مىفرمايد:
«القائم يهدم المسجد الحرام حتى يرده الى اساسه ومسجد الرسول (صلىاللهعليهوآلهوسلم) الى اساسه ويرد البيت الى موضعه واقامه على اساسه; (99) حضرت قائم (عج) ساختمان مسجد الحرام را ويران مىكند و آن را به ساختمان نخستين و اندازهى اصلىاش باز مىگرداند . مسجد پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم) را نيز پس از ويران كردن به اندازهى اصلىاش باز مىگرداند و كعبه را در جايگاه اصلىاش مىسازد .» .
نيز در روايت ديگرى امام صادق (عليهالسلام) مىفرمايند: «هنگامى كه حضرت قائم قيام كند، خانهى خدا را به اندازهى نخستين آن باز مىگرداند .» . (100)
مىدانيم كه مسجدالحرام پس از رحلت پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم) تا كنون بارها گسترش داده شده و از هر سو، بر آن افزوده شده است، اما با همهى اينها باز هم به وضعيت اصلى خويش و نقطهاى كه ابراهيم (عليهالسلام) براى آن خط كشى كرد، نرسيده است، چرا كه پايهها و حدود اصلى آن از «حزوره» (101) يا نقطهاى مىباشد كه ميان «صفا» و «مروه» است .
اين مطلب را از امام صادق (عليهالسلام) آوردهاند كه: در پاسخ فردى كه از حدود مسجدالحرام مىپرسيد و مىگفت: «آيا آنچه را به مسجدالحرام افزودهاند، جزو آن استيا نه؟»
فرمود: «آرى! همه جزو مسجدالحرام است و با همهى اين افزودنها به مساحت آن، هنوز به آن نقشه خطى كه ابراهيم و اسماعيل براى مسجد ترسيم كردند، نرسيده است .» (102)
و فرمود: «خط ابراهيم بمكة ما بين الحزورة الى المسعى، فذلك الذى خط ابراهيم .» (103)
يعنى: ابراهيم (عليهالسلام) در مكه ميان «حزوره» تا نقطهاى كه محل وسيعى استخط كشى كرد و اين خط كشى و نقشه، حدود مسجد است .
و نيز «حسين بن نعيم» از امام صادق (عليهالسلام) در مورد نماز خواندن در قسمتهاى جديدى از مسجدالحرام را ميان صفا و مروه، تعيين كردند و مردم پيش از اين تا صفا طواف مىكردند . . . . (104)
مرحوم فيض كاشانى در مورد جملهى امام صادق (عليهالسلام) كه مىفرمايد:
«فكان الناس يحجون الى الصفا .» يا بنا بر نسخهى ديگرى «يحجون من مسجد الصفاء .» دو احتمال مىدهد:
نخست اينكه: ممكن است منظور اين باشد كه مردم تا صفا طواف مىكردند .
دوم اينكه: از مسجد الحرام مىبستند . (105)
به هر حال خلاصهى اين روايات، بيانگر اين نكته است كه مسجدالحرام در اصل، بسيار بزرگتر از مسجدالحرامى است كه اكنون مىنگريم و هنگامى كه امام مهدى (عليهالسلام) ظهور نمايد، ديوار احاطه كنندهى مسجد را عقب مىكشد و ديوارى بر جايگاه اصلى آن، همان نقطهاى كه ابراهيم و اسماعيل آن را براى مسجدالحرام خط كشى كردند بنياد مىكند و اين كار، طواف بر گرد خانه دوست را براى عاشقان آسان مىسازد بويژه كه شمار زائران بيت الله نيز در عصر درخشان آن گرامى، به دهها ميليون نفر مىرسد . (106)
در ادامه روايت گذشته آمده كه امام صادق (عليهالسلام) فرمود:
«هنگامى كه قائم بپا خيزد . . . مقام ابراهيم را به جايگاه اصلى آن باز مىگرداند .» مىدانيم كه مقام ابراهيم، صخرهاى است كه آن پيامبر بزرگ به هنگام ساختن كعبه روى آن ايستاده است و آن صخره، در زمان پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم) در جوار كعبه بوده است .
از اين رو از جمله كارهاى امام مهدى (عليهالسلام) پس از ظهور در مكه مكرمه، بازگردانيدن «مقام ابراهيم» به جوار كعبه و جايگاه اصلى آن است و اين از كارهايى است كه طواف بر گرد خانه خدا را آسان مىسازد چرا كه در آن صورت ديگر لازم نيست كه طواف تنها ميان ركن و مقام باشد، بلكه تنها طواف بر گرد كعبه كافى است، گرچه اكنون به فتواى برخى فقها، طواف ميان ركن و مقام واجب است كه اين، با بازگشت دادن مقام به جاى اصلى خود برداشته مىشود و طواف بر گرد كعبه، كفايد مىكند .
يكى ديگر از بهرهمندىهاى كعبه كه در خاتمهى اين روايات آمده، تسويه حساب با سارقان كعبه است . در حقيقت، امام زمان (عج) به هنگام ظهور، كعبه را از لوث آنان پاك مىفرمايد .
14 - توليت كعبه و اقدامات خاتم الاولياء (عج)
گفتنى است، توليت اين بناى توحيد تا زمان خليل خزاعى، به دست قبيلهى خزاعه بود و او پس از خود، آن را به دخترش سپرد و تحت توليت «قصى بن كلاب» در آمد . او، كليددارى كعبه را به مردى از قبيلهى خزاعه به نام «ابو غبشان» واگذاشت و «ابوغبشان» اين افتخار را در برابر يك شتر و يك مشك شراب به «قصى بن كلاب» فروخت . مثل معروف «اخسر من صفقة ابى غبشان» از اين قضيه برگرفته شده است . (108) و اين توليت، درگذر زمان، به دست افراد نالايقى سپرده شد كه نمونهى بارز آن را نعمانى در الغيبهى خود چنين نقل مىكند:
سدير صيرفى از مردى از اهل جزيره، نقل مىكند كه او، كنيزى را به نذر، بر خويشتن واجب كرده بود كه به خانهى خدا دهد (يعنى نذر خانهى خدا كرده بود). او را به مكه آورد . آن شخص گويد: من، پردهداران خانه را ملاقات كردم و ايشان را از آن كنيز آگاه ساختم و براى هر كسى از ايشان موضوع را بيان مىكردم، مىگفت: «او را نزد من بياور كه خدا نذرت را خواهد پذيرفت .» .
پس وحشتشديدى از اين موضوع به من راه يافت . لذا ماجرا را به يكى از ياران كه اهل مكه بود گفتم . او به من گفت: «آيا از من مىپذيرى؟» . گفتم: «آرى .» . گفت: «بنگر به مردى كه رو به روى حجر الاسود نشسته است و مردانى گرد اويند . او، ابوجعفر محمد بن على بن الحسين (امام باقر) (عليهالسلام) است . نزد او برو و او را از اين امر آگاه كن . ببين به توجه مىگويد .» .
نزد او رفتم . گفتم: «خدا، تو را رحمت كند! من مردى از اهل جزيرهام و همراه من كنيزى است كه در سوگندى كه بر عهدهى من بود، او را نذر خانهى خدا كردهام و اكنون او را آوردهام و اين جريان را به پردهداران نيز گفتهام و همه مىگويند، كنيز را به ما بده، خداوند نذرت را قبول مىكند، و من ناراحت هستم .» .
حضرت فرمود: «اى بندهى خدا! همانا، خانه، نه چيزى مىخورد و نه مىآشامد . كنيز خود را بفروش و جست و جو كن و به همشهريانات كه به زيارت اين خانه آمدهاند، نگاه كن . هر كه از ايشان، خرجىاش تمام شده، آن مبلغ را به او بده .» .
من نيز همان كار را كردم . بعد از آن، هر كدام از پردهداران را ملاقات مىكردم، مىگفت: «كنيز را چه كردى؟» . آنان را به فرمايش امام (ع) مطلع كردم . آنان به من گفتند: «او، مردى دروغ گو و ناآگاه است كه نمىداند چه مىگويد . . .» !
من حرف آنان را به امام باقر (عليهالسلام) عرض كردم . آن حضرت (عليهالسلام) فرمود: «تو، سخن آنان را به من گفتى . آيا سخن مرا نيز به ايشان خواهى گفت؟» . عرض كردم: «آرى .» . فرمود: «به ايشان بگو: ابوجعفر به شما پيغام داد، چه گونه خواهيد بود اگر دستها و پاهايتان بريده شود و در كعبه آويخته گردد، سپس به شما گفته شود: "فرياد كنيد كه ما دزدان كعبهايم؟ "» .
پس هنگامى كه خواستم برخيزم، فرمود: «البته، من، خودم، آن كار را نمىكنم، بلكه آن را مردى از خاندان من انجام خواهد داد .» (109)
امام صادق (عليهالسلام) در اين خصوص مىفرمايند:
اما ان قائمنا لوقدقام لقد اخذهم فقطع ايديهم وطاف بهم وقال: «هولاء سراق الله (110) » ; وقتى قائم ما قيام كند، ايشان را بگيرد و دستانشان را قطع كند و به خوارى، در كوى و برزن بگرداند و بگويد: «اينان، دزدانى هستند كه از خدا مىدزدند .» .
در روايت ديگرى مىفرمايند: «. . . وقطع ايدى بنى شيبة السراق وعلقها على الكعبه; (111) دستان طايفه بنى شيبة را كه از دزدان كعبه هستند، قطع مىكند و بر كعبه مىآويزد .» .
گفتنى است كه در عصر ظهور، سارقان كعبه كه در زمان امام صادق (عليهالسلام) مىزيستند، زنده نيستند، لذا شايد اينان، از افراد خطاكارى باشند كه در زمان رجعت، به دنيا باز گردند .
بنا بر احتمال قوىتر كسانى كه در عصر ظهور به كردار ناشايست آنان راضى و خشنود باشند، مشمول اين حكم قرار گيرند; زيرا، اين قضيه در روايت امام رضا (عليهالسلام) بعد از پرسش و پاسخ هروى از امام (عليهالسلام) دربارهى علتبه كيفر رسيدن بازماندگان قاتلان امام حسين (عليهالسلام) مطرح شده است كه به فرمودهى امام هشتم، گوياى اين حقيقت است كه هر كس از چيزى خشنود باشد، مانند آن است كه آن كار را انجام داده باشد . اگر مردى در مشرق كشته شود و مرد ديگرى در مغرب به كشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شريك گناه قاتل است .» .
هروى در ادامه مىپرسد: «باي شىء يبدا القائم منكم اذا قام؟» . قال: «يبدا ببنى شيبة فيقطع ايديهم لانهم سراق بيت الله عزوجل (112) . » ; قائم شما از چه طايفهاى شروع مىكند؟ فرمود: «از بنى شيبه شروع مىكند . دستهاى آنان را قطع مىكند; زيرا آنان دزدان خانهى خدا در مكهى معظمه هستند .» .
بنابراين، همه جاى جهان امن مىشود، خصوصا اين اماكن مقدس و راههايى كه به آن ختم مىشود .
15 - امام زمان (عج) و امنيتحرم
امام صادق (عليهالسلام) پس از توبيخ و مؤاخذهى ابوحنيفه به خاطر انحراف علمى و برداشتهاى ناقصاش، از او مىپرسد: «منظور از «سيروا فيها ليالى واياما آمنين» چيست؟» . ابوحنيفه گفت: «گويا، مراد، پيمودن فاصلهى ميان مكه و مدينه باشد .» .
امام (عليهالسلام) پاسخ نقضى به او داد و فرمود: «پس رهزنىهايى كه ميان مكه و مدينه صورت مىگيرد، چيست؟» . ابوحنيفه، عاجزانه ساكتشد .
آن گاه امام (عليهالسلام) فرمود: «مراد خداوند از «ومن دخله كان آمنا» كدام نقطه از زمين است؟» . ابوحنيفه گفت: «مراد، كعبه است» .
امام (عليهالسلام) فرمود: «پس چهگونه براى ابن زبير كه در كعبه متحصن شده بود، آن گاه كه حجاج كعبه را به منجنيق بست و ويران كرد و او را گرفت و كشت، امن نبود؟» . او، ساكت مانده بود .
آنگاه ابوبكر حضرمى به امام صادق (عليهالسلام) عرض كرده: «جواب اين دو سوال چيست؟» . آن حضرت فرمود: «هنگامى كه قائم آل محمد (عج) ظهور كند، همهى اين راهها امن خواهد شد و هر كس با او بيعت كند و در جمع سپاهيان او در آيد، در امان خواهد بود .» . (113)
بنابراين، بر زائران محترم، بايسته است كه در اين نكات دقت كنند و مهمترين وظيفهاى كه در اين سفر بر عهده دارند، انجام دهند .
حرف آخر
«حج رفتن به نيابت از آن حضرت و فرستادن نائب كه از طرف آن جناب حج انجام بدهد و طواف بيت الله الحرام به نيابت از او و نائب ساختن ديگرى تا از طرف آن حضرت طواف كند . اين كار، ميان شيعيان، در روزگار قديم، متداول و مرسوم بود، و چندين روايت در استحباب اين امر وارد شده است . نيز زيارت مشاهد رسول خدا و ائمهى معصوم (عليهمالسلام) به نيابت از مولايمان صاحب الزمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) و گرفتن نائب به اين جهت، علاوه بر استحباب، از وظايف منتظران است . (114)
پی نوشت ها
78) دلائل الامامة، ص 296; بحارالانوار، ج 52، ص 9; منتهى الآمال، ج 2، ص 439 .
79) نغمهى انس، علىاصغر يونسيان (ملتجى)، ص 100 .
80) كرامات صالحين، شريف رازى، ص 91 (به نقل از ديدار با امام زمان در مكه و مدينه، ص 98).
81) خلوتگاه راز، حبيب الله چايچيان (حسان)، ص 278 .
82) ارشاد، شيخ مفيد، ص 680 ; بحارالانوار، ج 52، ص 60 .
83) توبه: 3 .
84) تفسير عياشى، ج 2، ص 76، ح 15 .
85) بحارالانوار، ج 51، ص 59 .
86) همان، ج 52، ص 305 . در روايت ديگرى امام صادق (عليهالسلام) مىفرمايد: «اذا اذن الله عزوجل للقائم في الخروج صعد المنبر و دعا الناس الى نفسه وناشد هم بالله ودعاهم الى حقه . . .» .(بحارالانوار، ج 52، ص 337).
87) بحارالانوار، ج 52، ص 333 ; الغيبة، طوسى، ص 284; (به نقل از روزگار رهايى، ج 1، ص 425).
88) امام باقر (عليهالسلام) مىفرمايد: (كاني بالقائم . . . بين الركن والمقام بين يديه جبرئيل (عليهالسلام) ينادى البيعة لله» . بحارالانوار، ج 52، ص 290 .
89) كافى، ج 4، ص 185 .
90) بحارالانوار، ج 45، ص 138 .
91) مائده: 97 .
92) وسائل الشيعه، ج 8، ص 14 .
93) نهج البلاغه، خ 1، ص 45: «. . . جعله سبحانه و تعالى للاسلام علما وللعائذين حرما . . .» .
94) پيامبر اكرم (صلىاللهعليهوآلهوسلم) : «يحج اغنياء امتي للنزهة ويحج اوسطها للتجارة ويحج فقراؤها للرياء و سمعة» .(روزگار رهايى، ج 2، ص 794).
95) امام باقر (عليهالسلام) : «فاذا فعلوا ذالك منعوا من الحج ثلاث سنين . . .» .(روزگار رهايى، ج 2، ص 917). نيز در اين زمينه به صفحات 804 ، 810 ، 811 ، 913 ، 918 ، 1128 مراجعه كنيد .
96) پيامبر اكرم (صلىاللهعليهوآلهوسلم) : «. . . وعلامته ان ينهب الحاج . . .» .(روزگار رهايى، ج 2، ص 865). نيز مراجعه شود به ص 904 و 921 .
97) ر . ك: پيداى پنهان، پورسيد آقايى، ص 35 .
98) كافى، ج 4، ص 427; كتاب من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 161; بحار الانوار، ج 52 ، ص 374 .
99) ارشاد، ص 705; الغيبة، طوسى ص 297; الغبية، نعمانى، ص 171; اعلام الورى، ص 431; كشف الغمة، ج 3، ص 255; اثبات الهداة، ج 3، ص 516; بحارالانوار، ج 52، ص 332 .
100) بحارالانوار، ج 52، ص 338 .
101) واژه «حزوره» بر وزن «قسوره» نام مكانى ميان صفا و مروه است، كافى، ج 4، ص 539 .
102) كافى، ج 4، ص 210، باب فضل الصلاة فى المسجد الحرام .
103) كافى، ج 4، ص 210، ح 12 .
104) تهذيب، ج 5، ص 453، ح 1584 .
105) وافى، چاپ قديم، ج 2، جزء 8، ص 28، باب حج ابراهيم .
106) امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 666 .
107) بقره: 125 .
108) تفسير الميزان، ج 3، ص 363 ; صهباى حج، ص 127 .
109) الغيبة، نعمانى، باب 13، ص 332، ح 25 .
110) وسائل الشيعه، ج 9، ص 355 .
111) ارشاد، ص 705; بحارالانوار، ج 52 ، ص 332 .
112) علل الشرايع، ج 1، ص 219; عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 273; بحارالانوار، ج 52، ص 313; اثبات الهداة، ج 3، ص 455 .
113) بحارالانوار، ج 2، ص 292 - 294: «سيروا فيها ليالى واياما آمنين» مع قائمنا اهل البيت . واما قوله تعالى «من دخله كان آمنا» فمن بايعه ودخل معه و مسح على يده ودخل فى عقد اصحابه كان آمنا .» .
114) مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم (عج)، ج 2، ص 310 - 318 (با تلخيص).
منبع: فصلنامه انتظار