حج ابراهیمی و مبانی آن از دیدگاه امام خمینی (ره)
حج ابراهیمی و غیر ابراهیمی
امام راحل قدسسره میفرماید:
«گردش به دور خانه خدا نشاندهنده این است که به غیر از خدا گرد دیگری نگردید و رجم عقبات، رجمِ شیاطین انس و جنّ است. شما با رجم، با خدای خود عهد کنید تا شیاطین انس و ابرقدرتها را از کشورهای اسلامی عزیز برانید.»(2)
و در جای دیگر میفرماید:
«در سعی بین صفا و مروه، با صدق و صفا سعی در یافتن محبوب کنید که با یافتن او، همه بافت های دنیاوی گسسته شود و همه شکها و تردیدها فرو ریزد و همه خوف و رجاهای حیوانی زایل شود... پس به منا روید و آرزوهای حقانی را در آنجا دریابید که آن قربانی نمودن محبوبترین چیز خویش در راه محبوب مطلق است.»(3)
امام قدسسره در تبیین حج غیر ابراهیمی (حججاهلی) و یا حج آمریکایی میفرماید:
«چیزی که تابهحال از ناحیه آگاهان و یا تحلیلگران مغرض و یا جیرهخواران، به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است این است که حج یک عبادت دستهجمعی و یک سفر زیارتی ـ سیاحتی است. به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد و با چه کیفیت درمقابل جهان سرمایهداری و کمونیسم ایستاد. به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند. به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چاره اندیشی نمود. به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروی بزرگ و قدرت سوّم جهان، خودنمایی کنند. به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهای وابسته بشوراند، بلکه حج همان سفر تفریحی برای دیدار از قبله و مدینه است و بس!»(4)
امام قدسسره بلافاصله به حج ابراهیمی اشاره میکند و میفرماید:
«حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حرکات و اعمال و لفظها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک انسان به خدا نمیرسد. حج کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلامی را در تمام زوایای زندگی باید جستجو نمود. حج پیامآور ایجاد و بنای جامعهای به دور از رذایل مادی و معنوی است.
حج تجلّی و تکرار همه صحنههای عشقآفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست.»(5)
حج ابراهیمی تنها یک مناسک خشک و بیروح نیست بلکه سیر و سلوک معنوی و عرفانی و طی منازل روحانی و دربرگیرنده ابعاد مختلف عبادی، سیاسی و اجتماعی است. امام راحل قدسسره احیاکننده حج ابراهیمی بر این موضوع تأکید ورزیدند و در پیامها و سخنرانیها، فراگیر بودن این عبادت بزرگ را گوشزد نمودند و چهبسا با توجه به ابعاد گسترده حج است که بر این فریضه عظیم تأکید فراوان شد و قرآن مجید آن را حق مستقیم خداوند بر بندگان خواند، آنجا که فرمود: وَللّهِِ عَلَی النَّاسِ حِجُالْبَیْتِ مَنْاسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً...
«حج خانه خدا، حق خدا بر مردم است، کسانی که استطاعت آن را دارند.»(6)
از این رو است که رهبر و دولت اسلامی موظف است درصورتیکه حج تعطیل شود، مردم را به انجام آن مجبور کند و اگر توان مالی نداشتند از بیتالمال امکان تشرّف را برایشان فراهم آورد تا خانه خدا خالی از زائر نباشد. امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«لو عطّل الناس الحجّ لَوَجَبَ عَلَی الإمام أنْ یجبرهم علی الحَجِّ اِن شاؤوا واِنْ أبوا فانّ هذا البیت وضع للحجّ».
«اگر مردم حج را تعطیل کنند، بر امام واجب است آنان را به حج وادارد چه بخواهند و چه نخواهند؛ زیرا این خانه برای حج نهاده شده است.»(7)
امام راحل قدسسره با استفاده از کتاب وسنت، ابعاد مختلف حجّ را به مسلمانان معرفی کرد و به قول یکی از بزرگان، حج را در عصر حاضر اقامه نمود. در یکی از سخنرانیهایش میفرماید:
«بیت اللّه الحرام و کعبه معظم، زائرین عزیزی را در آغوش میکشد که حج را از انزوای سیاسی و انحراف اساسی به سوی حج ابراهیمی و محمدی سوق داده و حیات آن را تجدید مینمایند و بتهای شرق و غرب را در هم میشکنند و معنای قیام ناس و حقیقت برائت از مشرکان را عرضه میدارند.»(8)
امام راحل قدسسره حجی را که مشتمل بر ابعاد مذکور نباشد حج واقعی نمیداند و میفرماید:
«حج بیروح و بیتحرک وقیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید حج نیست.»(9)
برای تبیین اندیشه امام قدسسره بحث را در سه بخش مستقل پی میگیریم:
الف ـ بعد معنوی حج ابراهیمی:
«عِلَّةُ الحجِّ الوِفادَةِ اِلَی اللّهِ».
آنچهموجب وجوب حجگشته سفرمعنوی بهسوی خداوند عزّ وجلّ است.»(10)
امام بزرگوار در اینباره میگوید:
«توجه داشته باشید که سفر حج سفر کسب نیست، سفر تحصیل دنیا نیست، سفر الی اللّه است شما دارید به طرف خانه خدا میروید تمام اموری که دارید انجام میدهید بهطور الوهیت باید انجام بدهید سفرتان از اینجا که شروع میشود وفد الی اللّه است. سفر بهسوی خدای تبارک و تعالی است.»(11)
این کلام برگرفته از سخن معصوم است؛ علی علیهالسلام میگوید: «الحاجّ وَالْمُعْتَمِر وَفْدُ اللّه وَحَقّ عَلَی اللّه تعالی أن یُکْرِمَ وَفْدَهُ وَیُحبّوه بِالْمَغْفِرَة».
«کسانی که حج یا عمره بجا میآورند واردین بر خدا هستند و حق است بر خداوند متعال که واردین خود را اکرام کند و با مغفرت و آمرزش آنها اظهارمحبت نماید.»(12)
بعد معنوی حج آن وقت معلوم میشود که با عبادات دیگر مقایسه شود. حج با مناسک خاص خود، ریاضتهای خاصی را داراست که در تزکیه نفس و ارتقای درجات معنوی مؤثر است؛ ترک وطن، گذشتن از مال، تجدید پیمان حضور در مشاعر و دورشدن از آمال و آرزوها و ترک منیت و خودخواهی و خودکامگی و غیره، از جمله آن ریاضتهاست. حضرت امام قدسسره جهات معنوی حج را متذکر شده، میگوید:
«حجاج محترم مواظب باشند که رضای غیر خداوند را در اعمال خود شرکت ندهند و جهات معنوی حج بسیار است و مهم آن است که حاج بداند که کجا میرود و دعوت کی را اجابت میکند و میهمان کیست و آداب این میهمانی چیست و بداند هر خودخواهی و خودبینی با خداخواهی مخالف است و با هجرت الیاللّه مباین و موجب نقص معنویت حج است.»(13)
حج کلاس تهذیب نفس و میدان نبرد با شیاطین درون و برون است. هریک از مناسک و مشاعر گامی در جهت غنای روحی، سعه صدر و کسب فضایل اخلاقی است و در حقیقت حج فرار انسان از ظلمت بهسوی نور است. امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیه مبارکه فَفِرّوا اِلَیاللّه میگوید:
«من الظلمة اِلَی الحج»؛ «به سوی خدا بگریزید»؛ یعنی از ظلمت به حج روآورید.(14)
قرآن مجید فلسفه قربانی را که یکی از مناسک حج است رسیدن به تقوا میداند و میگوید:
لَنْ یَنَالَ اللّهَ لُحُومُهَا وَلاَ دِمَاؤُهَا وَلَکِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَی مِنْکُمْ.
«گوشتها و خونهای این قربانیان هرگز به خدا نمیرسد بلکه آنچه به خدا میرسد تقوا و پرهیزکاری است.»
در روایات اسلامی بار معنوی حج آنچنان است که بدون آن حج معنایی ندارد و اطلاق حاج بر کسی که به این بعد انسانساز توجه نداشته باشد، نادرست است. در مراسم حج شخصی خدمت امام سجاد علیهالسلام عرض کرد: «ما أکثر الحجیج». حجگزاران چه بسیارند! حضرت در پاسخ او گفت: «ما أکثر الضّجیج وأقلّ الحَجیج»؛ «چقدر نالهها زیاد است و حاجی کم.»(15) سفر حج فرصت مناسبی برای خودسازی و پرورش فضایل اخلاقی است.
امام راحل قدسسره احیاگر حج ابراهیمی در عصر حاضر، برای دستیابی به مقاصد معنوی حج، عمل کردن به مناسک بهطور صحیح را مورد تأکید قرار داده، میگوید:
«مراتب معنوی حج که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک مینماید، حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج بهطور صحیح و شایسته و موبهمو عمل شود.»(16)
همچنین حصول ابعاد دیگر حج؛ اعم از سیاسی واجتماعی را متوقف بر تحقّق بعد معنوی حج میداند و میگوید:
«بعد سیاسی و اجتماعی آن حاصل نمیگردد مگر آن که بعد معنوی و الهی آن جامه عمل پوشد و لبیکهای شما جواب دعوت حقتعالی باشد و خود را محرم برای وصول به آستانه محضر حقتعالی نمایید ولبیکگویان برای حق نفی شریک به همه مراتب کنید و از خود که منشأ بزرگ شرک است بهسوی او جل وعلا هجرت نمایید... و اگر جهات معنوی به فراموشی سپرده شود گمان نکنید که بتوان از چنگال شیطان نفس رهـایی یابیـد و تا در بند خویشتن خویش و هواهای نفسانی خود باشید نمیتوانید جهاد فی سبیل اللّه و دفاع از حریم اللّه نمایید.»(17)
ب ـ بعد اجتماعی حج ابراهیمی:
وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَعَلَی کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ * لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ....(18)
«مردم را برای حج دعوت کن تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دور بیایند تا شاهد منافع گوناگون خویش باشند و نام خدا را در ایام معینی ببرند.»
آیه فوق به صراحت بیان میکند که حج مشتمل بر منافع دنیوی و اخروی است، چون هیچگونه محدودیتی در واژه «منافع» نیست. تمام منافع و برکات معنوی و مادی و فواید فردی و اجتماعی را شامل میشود و در روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده که آن حضرت گفت: «منافع دنیا و منافع آخرت، هر دو را در بر میگیرد.»(19)
در آیه دیگر قرآن مجید میفرماید: جَعَلَ اللّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرام قِیاما لِلنّاس؛ «خداوند کعبه، بیت الحرام را وسیلهای برای سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است.»(20)
با توجه به وسعت معنای «قیاما للناس»، مسلمانان میتوانند در پناه این خانه و دستور سازنده حج کارهای خود را سامان بخشند.
در روایتی از امام رضا علیهالسلام ، منافع سرشار حج و ابعاد عبادی ـ اجتماعی آن ذکرشدهاست. آن حضرت پس از ذکر منافع معنوی، به منافع مادی میپردازد و میگوید:
«تجدید الحقوق وخطر الأنْفُس عَنِ الْفساد وَ مَنْفعة من فی الْمشرق و المغرب وَمَنْ فی البَرّ والْبَحْر و ممّن یحجّ و ممّن لا یحجّ من تاجر وجالب و بایع و مشترٍ وکاتب ومسکین وقضاء حوائج أهل الأطراف المواضع الممکن لهم الاجتماع فیها کذلک لیشهدوا منافع لهم».(21)
«در این سفر زائر بیت موفق به تجدید حقوق و وادار کردن نفس به تقوا و حفظ نفس از فساد میگردد. این سفر منبع خیر و برکت برا ی اهل شرق و غرب و اهل آب و خشکی است و نیز برای کسی که حج میگزارد و آن که در این مسیر نسیت از تاجر فراهمکننده جنس و فروشنده و خریدار و نویسنده و از کار افتاده و خلاصه برنامه حج، برآورنده حوائج مردم اطراف آن سرزمین و مواضعی است که اجتماع برای اهل آن ممکن است تا شاهد بهرههای آن برای خود باشند.»
بهطورکلی میتوان ابعاد اجتماعی حج ابراهیمی را در چند محور مورد بررسی قرار داد:
1ـ شناخت ملل مختلف و ارزیابی امکانات:
موسم حج مناسبترین و بهترین فرصت برای آشنایی و ارتباطات مسلمانان با یکدیگر است. امام صادق علیهالسلام در پاسخ به پرسش علّت تشریع حج میگوید:
«اِنَّ اللّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ... وَأَمَرَهُمْ بِما یَکُونُ مَنْ أمرِ الطّاعةِ فی الدّینِ وَ مَصْلَحَتِهِم مِنْ أَمْرِ دُنْیاهُم فَجَعَلَ فِیه الإجْتماع مِنَ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ وَلِیَتَعارَفُوا».
«خداوند مردم را آفرید... و آنچه از دستورهای دینی و مصلحتهای دنیوی آنان بود مقرر داشت. پس حج را تشریع کرد تا مردم از شرق و غرب گرد هم آیند و با یکدیگر آشنا شوند.»(22)
حج مرکز اجتماع سالانه جهانی مسلمانان است که در آن مراسم معارفه عمومی انجام میگیرد. امام راحل قدسسره دراینباره میگوید:
«حج بهترین میعادگاه معارفه ملّتهای اسلامی است که مسلمانان با برادران و خواهران دینی و اسلامی خود از سراسر جهان آشنا میشوند.»(23)
البته این آشنایی و معارفه زمینه بررسی مشکلات امت اسلامی را فراهم میکند.
امام همچنین میفرماید:
«حج برای این است که مشکلات یک سال مسلمین را بررسی کنند و درصدد رفع مشکلات برآیند.»(24)
بر این اساس در طول تاریخ حتی در دورانهای خفقان باری که خلفا و سلاطین جور اجازه نشر احکام اسلامی را به مسلمانان نمیدادند، آنها با استفاده از این فرصت، مشکلات خود را حل میکردند و با تماس گرفتن با ائمه معصوم علیهمالسلام و علمای بزرگ دین، معضلات فکری و فرهنگی خود را برطرف میساختند.
2ـ تحکیم وحدت بین مسلمانان:
در میان احکام اجتماعی اسلام، شاید کمتر مسألهای را بتوان یافت که به اندازه «وحدت» از آن سخن رفته باشد. دهها آیه قرآن به صورت مستقیم و غیرمستقیم درباره وجوب وحدت و پرهیز از اختلاف دیده میشود. در اینجافقط به دو مورد اشاره میکنیم:
قرآن مجید وحدت و تألیف بین قلوب را از نعمتهای الهی میداند و میفرماید:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعا وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنْالنَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا.
«همگی به ریسمان خدا در آویزید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید که دشمنان یکدیگر بودید و او در میان دلهای شما الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و بر لبه پرتگاه آتش بودید و او شما را از آن برهاند.»(25)
و از سوی دیگر قرآن مجید برای تفرقه و اختلاف عذاب شدیدی را در نظر گرفته است و میفرماید:
وَلاَ تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمْ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ.
«مانند آنان نباشید که پس از آن که روشنگریها برایشان آمد پراکنده شدند و با یکدیگر اختلاف ورزیدند و اینان عذابی سهمگین دارند.»(26)
قرآن کریم وحدت را عامل اقتدار و شوکت امت اسلامی و تفرقه را عامل ضعف و ناتوانی دانسته میفرماید:
وَاَطِیعُوا اللّهَ وَرَسُولَه وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ.
«از خدا و پیامبرش پیروی کنید و با یکدیگر نزاع مکنید که ناتوان میشوید و شوکت شما میرود.»(27)
یکی از سیاستهای قدرتطلبان در طول تاریخ ایجاد تفرقه میان مردم بوده است تا از طریق گلآلود کردن آب ماهی بگیرند. شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» حکایت از آن ترفند شیطانی دارد. برای مقابله با این سیاسیت استعماری، اسلام وحدت اسلامی را نه بهعنوان تاکتیک و فریضهای موقّت، بلکه به عنوان استراتژی و اصل و فریضه ثابت مطرح نموده است. بر این اساس قرآن مجید میفرماید:
اِنَّمَا الْمُؤمِنُونَ اِخْوَة؛ «البته که مؤمان با یکدیگر برادرند.»(28)
برادری مسلمانان اقتضا میکند که با یکدیگر وحدت داشته باشند. در روایات بسیاری از معصومین علیهمالسلام ، موضوع وحدت امّت اسلامی مطرح شده است. علی علیهالسلام میفرماید:
«اَلْزِمُوا السّواد الأَعْظم فاِنّ ید اللّه علی الجماعة ایاکم والفرقة فان الشاذّ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم لذئب».
«با اکثریت باشید که دست خدا با جماعت است و از تفرقه بپرهیزید که جدامانده از مردم بهره شیطان است همانگونه که گوسفند دورافتاده از گله نصیب گرگ بیابان است.»(29)
حال که به اهمیت این موضوع پی بردیم این پرسش مطرح میشود که چه موسمی بهتر از موسم حج و چه مکانی برتر از مکه برای تحقق این امر خطیر وجود دارد؟ امام راحل قدسسره منادی حج ابراهیمی دراینباره میگوید:
«این وحدت که اسلام شریف و قرآن کریم بر آن پافشاری کردهاند با دعوت و تبلیغ دامنهدار باید بهوجودآید و مرکز این دعوت و تبلیغ مکه معظمه در زمان اجتماع مسلمین برای فریضه حج است که ابراهیم خلیل اللّه و محمد حبیباللّه شروع و در آخر الزمان حضرت بقیةاللّه ارواحنا لمقدمه الفدا تعقیب میکند. به ابراهیم خلیلاللّه خطاب میشود که مردم را به حج بخوان تا برای شهود منافع خود، از همه اقطار بیایند. این منافع جامعه است؛ منافع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی.»(30)
امام قدسسره تحکیم وحدت بین مسلمانان را یکی از وظایف الهی در موسم حج میداند و میفرماید:
«باید توجه داشته باشید که این اجتماع بزرگ که به امر خداوند تعالی در هر سال در این سرزمین مقدس فراهم میشود، شما ملّتهای مسلمان را ملکف میسازد که در راه اهداف مقدسه اسلام مقاصد عالیه شریعت مطهّره و در راه ترقی و تعالی مسلمین و اتحاد و پیوستگی جامعه اسلامی کوشش کنید.»(31)
امام قدسسره در سایه وحدت امّت اسلامی، در پی ایجاد جبهه مستضعفین در اجتماع پرشکوه حج بودند و میفرمودند:
«از جمله وظایف در این اجتماع عظیم، دعوت مردم و جوامع اسلامی به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است که خطبا و گویندگان و نویسندگان در این امر حیاتی اقدام نمایند و کوشش کنند در بوجود آوردن جبهه مستضعفین که با وحدت جبهه و وحدت کلمه و شعار «لا اِلهَ اِلاّ اللّه» از تحت اسارت قدرتهای شیطانی و اجانب و استعمارگران واستثمارگران بیرون آیند و با اخوت اسلامی بر مشکلات غلبه پیدا کنند.»(32)
3ـ اهتمام به امور مسلمانان:
یکی از فرایض خطیر و اساسی که نشانه مسلمانی است، اهتمام به امورِ مسلمانان است. از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله روایت شده است که: «مَنْ أصْبَحَ لا یَهْتَمّ بأموُر الْمسلِمِین فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»؛ «هرکسی صبح کند و به امور مسلمانان همّت نگمارد، مسلمان نیست.»(33)
معنای حدیث آن است که اگر مسلمانی در میان مسلمانان زندگی بگذراند و در خدمت آنان نباشد، خودی حساب نمیشود و بیگانه است.
بر این اساس است که سعدی میگوید: «حکما گفتهاند برادر که در بند خویش است نه برادر و نه خویش است.»(34)
البته اهتمام به امور مسلمانان، به عنوان کلّی است که یک سلسله فرایض دیگر، مانند اصلاح میان مردم، برآورده ساختن نیاز مردم و سود رساندن به آنان از مصادیق آن محسوب میشود. بدیهی است که تحقق این مقصود در سطح وسیع، در مراسم حج میسور است. امام خمینی قدسسره دراینباره میفرماید:
«اکنون که موسم حج بیت اللّه الحرام است و مسلمین از اطراف جهان به زیارت خانه خدا آمدهاند، لازم است در خلال اعمال شریفه حج به یکی از بزرگترین فلسفه این اجتماع عظیم توجه داشته و به وضع اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی رسیدگی کرد، و از گرفتاریهای برادران ایمانی خود مطلع گشته و در رفع آن در حدّ وظیفه اسلامی و وجدانی کوشش کنند. اهتمام به امر مسلمین از فرایض مهم اسلام است.»(35)
حضرت امام قدسسره چارهجویی در مورد مشکلات امت اسلام، بهویژه مسأله مهم فلسطین را وظیفه خطیر حجاج میداند و میفرماید:
«امروزقبله اول مسلمین به دست اسراییل این غدّه سرطانی خاورمیانه، افتاده است. امروز برادران فلسطینی و لبنانی عزیز ما را با تمام قدرت میکوبد و به خاک و خون میکشد. امروز اسراییل با تمام وسایل شیطانی تفرقهافکنی میکند. بر هر مسلمانیلازماستکهخودرا علیه اسراییل مجهز کند. امروز کشورهای آفریقایی مسلمان ما زیر یوغ آمریکا و سایر اجانب و سرسپردگان آنان دست و پا میزنند. امروز آفریقای مسلمان صدای فریاد مظلومانه خود را هرچه بیشتر بلند میکند. فلسفه حج باید جوابگوی این فریادهای مظلومانه باشد.»(36)
در جای دیگر میفرماید:
«برای آزادی سرزمین اسلامی فلسطین از چنگال صهیونیسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت، چارهاندیشی کنید.»(37)
4 ـ رایزنی و شور و مشورت و مبادله فرهنگی:
در اسلام شور و مشورت از جایگاه ویژهای برخوردار است. در قرآن ضمن این که یک سوره «شوری» نامیده شده، در سه آیه به شورا پرداخته شده است. خداوند متعال به پیامبرش دستور میدهد که در امور اجتماعی با مردم مشورت کند و میفرماید: وَشاوِرْهُمْ فِی الأَمْر؛ «و در کار با آنان مشورت کن»(38)
و در آیه دیگر یکی از اوصاف مؤمنان را مشورت کردن میداند و میفرماید: وَاَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُم؛ «مؤمنان کارشان با مشورت با یکدیگر است.»(39)
علاوه بر آیات، روایاتِ بسیاری از ائمه اطهار علیهمالسلام درباره مشورت وارد شده است که برای پرهیز از اطاله کلام، از ذکر همه آنها خودداری میکنیم و فقط به روایتی از رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله بسنده میکنیم که فرموده است:
«اذا کان امراؤکم خیارکم واغنیاؤکم سمحاءکم وأمرکم شوری بینکم فظهر الأرض خیر لکم من بطنها واذا کان امراؤکم شرارکم واغنیاؤکمبخلاءکم ولم یکن امرکم شوری بینکم فبطن الارض خیر لکم من ظهرها».
«هنگامی که زمامداران شما نیکانتان و توانگران شما سخاوتمندانتان باشند و کارهایتان به مشورت انجام شود پس روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است اما هنگامی که زمامداران شما بدان و توانگران شما افراد بخیل باشند و کارهایتان به مشورت انجام نشود پس زیر زمین از روی زمین برای شما بهتر است.»(40)
وقتی علی علیهالسلام خود را از مشورت بینیاز نمیداند آنجا که میفرماید: «فلا تکفّوا عَنْ مَقالة بحقّ أو مشورة بعدل».
«از گفتن حق یا مشورت به عدل خودداری نکنید.»(41) تکلیف آحاد جامعه اسلامی روشن میشود.
بر این اساس، هر حکومتی برای پیشبرد مقاصد خود در کنار قوای دیگر، قوه مقننه، که وظیفه قانونگذاری بر اساس مشورت دارد، در نظر میگیرد و علاوه بر آن در هیأت وزیران بسیاری از لوایح و قوانین مورد بررسی قرار میگیرد. در سطح ملل اسلامی و به تعبیر امت واحده اسلامی رایزنی و مشورت و تبادلنظر باید به شکل مدرن و پویا انجام گیرد و زمانی مناسبتر از موسم حج و محلی نیکوتر از محل اجتماع بزرگ حج جهت تحقق این امر دیده نمیشود. اقوام و ملل مختلف میتوانند از این فرصت استثنایی استفاده نمایند و آخرین تجارب سودمند خود را در اختیار مسلمانان قرار دهند و نقاط ضعف و قدرت را با نظر کارشناسی مطرح نمایند. در این صورت نشست سالانه و همایش بینالمللی تبادل افکار شکل واقعی خود را پیدا میکند. حج میتواند مبدل به یک کنگره عظیم فرهنگی شود و اندیشمندان جهان اسلام در ایامی که در مکه و مدینه هستند، گرد هم آیند و افکار و ابتکارات خویش را به دیگران عرضه کنند.
امام صادق علیهالسلام یکی از فواید حج را همین رایزنی و تبادل فرهنگی میداند آنجا که میفرماید:
«فجعل فیه الاجتماع مِنَ الشرق والغرب ولیتعارفوا و... لتعرف آثار رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله وتعرف اخباره ویذکر وَلا ینسی».
«اجتماع مردم شرق و غرب را در آیین حج مقرر داشت تا آثار پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اخبار او شناخته شود و مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند.»
و سپس در آخر میفرماید:
«اگر هر قوم وملّتی تنها از کشور و بلاد خویش سخن بگویند و تنها به مسائلی که در آن است بیندیشند، همگی نابود میگردند و کشورهایشان ویران میشود. منافع آنها ساقط میگردد و اخبار واقعی در پشت پرده قرار میگیرد.»(42)
امام راحل قدسسره دراینباره میفرماید:
«حجاج محترم جهان را دور هم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشکلات مسلمین تبادل آراء نموده و در حل مشکلات و راه رسیدن به آرمان مقدس اسلام تصمیمات لازم را اتخاذ نمایید و راههای اتحاد بین همه طوایف و مذاهب اسلامی را بررسی کنید.»(43)
در جای دیگر میفرماید: در این اجتماع مقدس، حج اولاً ـ در مسائل سیاسی اسلام و ثانیا ـ در مسائل خصوصی کشورهای اسلامی تبادل نظر کرده، ببینند که در داخل کشورها با دست استعمال و عمال آن بر برادران مسلمان آنان چه میگذرد.(44)
5ـ اجرای فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر:
یکی از ابعاد اجتماعی حج، انجام مسؤولیت همگانی و نظارت عمومی و ملّیِ امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف و نهی از منکر اختصاص به مسائل فردی و فرعی و جزئی ندارد و از تکیه و تأکیداتی که اسلام بر این فریضه دارد و توبیخ شدیدی که تارکان آن را کرده، معلوم میشود که نظر اسلام تنها به اصلاح فرد و تغییر در روش و گفتار افراد نیست بلکه افزون بر آن، اصلاح اجتماع در سرلوحه برنامههای اسلام قرار دارد. قرآن مجید امتی را میستاید که به این وظیفه خطیر عمل میکنند آنجا که میفرماید:
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّه
«شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمدهاند؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید.»(45)
معیار بهترین امت بودنِ مسلمانان این است که امر به معروف و نهی از منکر میکنند و به خدا ایمان دارند. در اهمیت این موضوع همین بس که علی علیهالسلام آن را برتر از همه اعمال نیک دانسته و میفرماید:
«اعمالالبرّ کلّهاوالجهاد فی سبیلاللّه عند الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر الا کنفثة فی بحر لجّیّ».
«همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر جز دمیدنی در دریای پهناور نیست.»(46)
و امام باقر علیهالسلام آن را فریضه زیر بنا و پایه دیگر اعمال میداند و میفرماید:
«ان الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر سبیل الأنبیاء ومنهاج الصلحاء وفریضة عظیمة بها تقام الفرائض».
«امر به معروف و نهی از منکر راه و روش پیامبران و صالحان است. فریضهای بزرگ است که در پرتو آن دیگر فرایض برپا میشود.»(47)
و رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
«اِذا اُمّتی تَواکَلَتْ الأمْر بِالْمَعْرُوف وَالنّهی عَنِ الْمُنْکَر فلیأذنوا بوقاع مِنَ اللّه».
«هرگاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، اعلام جنگ با خدا نمودهاند.»(48)
حج ابراهیمی حجی است که زمینه تحقق این فریضه الهی را فراهم نماید و به راستی کدام اجتماع از این اجتماع پرشکوه حج بالاتر و کدام فرصت و شرایط سزاوارتر که بتوان این فریضه مهم را در سطح وسیع به مرحله اجرا در آورد؟! امام بزرگوار قدسسره در پیامهای خود به این نکته اشاره کردهاند:
«به دانشمندانی که در این اجتماع شرکت میکنند از هر کشوری که هستند لازم است برای بیداری ملتها بیانیههای مستدلی با تبادلنظر صادر کرده و در محیط وحی بین جامعه مسلمین توزیع نمایند و نیز در کشورهای خود پس از مراجعت نشر دهند و در آن بیانیهها از سران کشورهای اسلامی بخواهند که اهداف اسلام را نصبالعین خود قرار داد، اختلافات کنار گذاشته برای خلاصی از چنگال استعمار چاره بیندیشند.»(49)
در جای دیگر میفرماید:
«در این فرصت مغتنم، روحانیون معظم و مسؤولین تبلیغات حج برای انتقال تجارب انقلاب و ارائه خط مشیهای سیاسی در پرتو احکام قرآن و نقش عظیم روحانیت اسلام در رهبری مردم و جامعه نقش کارسازی باید ایفا بنمایند.»(50)
ج ـ بعد سیاسی حج ابراهیمی:
«از همه ابعاد آن (حج)، مهجورتر و مورد غفلتتر، بُعد سیاسی این مناسک عظیم است که دست خیانتکاران برای مهجوریت آن بیشتر در کار بوده و هست و خواهد بود.»(51)
در جای دیگر میفرماید:
«مع الأسف دامنه تبلیغات گمراهکننده به قدری بوده و هست که دخالت در هر امر اجتماعی و سیاسی را در جامعه مسلمین برخلاف وظایف روحانیون و علمای دین میدانند و دخالت در سیاست را گناهی نابخشودنی میخوانند.»(52)
با توجه به این تبلیغات گسترده و ذهنیت تفکیک حج از سیاست، امام رابطه حج و سیاست را به وضوح مطرح ساخت و فرمود:
«حج از آن روزی که تولد پیدا کرده است، اهمیت بُعد سیاسیاش کمتر از بعد عبادیاش نیست. بعد سیاسی علاوه بر سیاستش خودش عبادت است.»(53)
اصرار امام قدسسره تا جایی است که حج بدون سیاست را حج نمیداند و میفرماید:
«حج کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستجو نمود... ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسانقرآنمهجور گردیده است و به همان اندازهای که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجابهای خودساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاک کجفکریهای ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت هر زندگی و فلسفه زندگیساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است. حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است. سرنوشتی که میلیونها مسلمان هر سال به مکه میروند و پا جای پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر میگذارند ولی هیچکس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد صلیاللهعلیهوآله که بودند و چه کردند. هدفشان چه بود. از ما چه خواستهاند؟ گویی به تنها چیزی که فکر نمیشود به همین است مسلم حج بیروح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید حج نیست.»(54)
امام اقامه حج ابراهیمی و محمدی صلیاللهعلیهوآله را در گرو برائت که یک نوع حرکت سیاسی است میداند و میفرماید:
«در این مقطع زمانی تکلیف الهی حجاج است که اگر مطلبی از گویندگان شنیدند که بوی ایجاد اختلاف بین صفوف مسلمانان را میدهد انکار کنند و برائت از کفار و سردمداران آنان را از وظایف خود در مواقف کریمه بدانند تا حج آنها حج ابراهیمی ابوالأنبیاء ـ صلوات اللّه علیه ـ باشد و حج محمدی صلیاللهعلیهوآله و الا «ما اکثر الضجیج واقلّ الحجیج» درباره آنها صادق است.»(55)
بعضی ممکن است تصور کنند بُعد سیاسی حج از ابتکارات رهبر کبیرانقلاب حضرت امام خمینی قدسسره است و پیشینه تاریخی ندارد. امام قدسسره این پندار نادرست را که از جهل و غفلت و عدم آشنایی با قرآن و حدیث سرچشمه میگیرد، ناصحیح میداند و میفرماید:
«سیاست حج، سیاستی نیست که ما درست کرده باشیم حج سیاست اسلامی است ما از اول بنایمان بر این بوده است به حج آنطوری که بوده است عمل کنیم، همانطورکه پیغمبر اکرم بتها را در کعبه شکست ما هم بتها را بشکنیم و این بتها که در زمان ما هستند از آن زمان بالاتر و بدترند.
اما محورهای بعد سیاسی حج عبارتند از:
الف ـ برائت از مشرکین:
مهمترین محور بُعد سیاسی حج، برائت از مشرکین است. امام در اثبات این امر به سنت ابراهیمی و محمدی صلیاللهعلیهوآله تمسک کرده و پیروی از آن را لازم دانستهاند. قرآن مجید فلسفه بنای خانه کعبه را دعوت به توحید و نفی شرک میداند و میفرماید:
وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَنْ لاَ تُشْرِکْ بِی شَیْئا وَطَهِّرْ بَیْتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ.
«به خاطر بیاور زمانی را که محلّ خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم و به او گفتیم جیزی را شریک من قرار مده و خانهام را برای طوافکنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک گردان.»(56)
امام راحل قدسسره در تفسیر این آیه میفرماید: «این تطهیر از همه ارجاس است که بالاترین آنها شرک است که در صدر آیه کریمه است.»(57) اما دستوری که خدا به رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله داده است: وَأَذَانٌ مِنْ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الاْءَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِیءٌ مِنْ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ....
«این اعلامی است از طرف خدا و پیامبرش به عموم مردم در روز حج اکبر که خداوند فرستاده او از مشرکان بیزارند.»(58)
در ادامه میفرماید: «کدام خانهای سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت والناس که در آن به هرجه تجاوز و ستم و استثمار و بردگی و یا دون صفتی و نامردمی است عملاً و قولاً پشت شود و در تجدید میثاق الست بربّکم بت آلههها و اربابان متفرقون شکسته شود و خاطره مهمترین و بزرگترین حرکت سیاسی پیامبر صلیاللهعلیهوآله در وَأَذَانٌ مِنْاللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الاْءَکْبَرِزنده بماند و تکرار شود؛ چرا که سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اعلام برائت کهنه شدنی نیست.»(59) ممکن است کسی بگوید: اعلام برائت از مشرکین، یک مانور سیاسی بود که در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله به مرحله اجرا در آمد چه دلیلی بر انجام آن مانور سیاسی در زمان کنونی وجود دارد؟ امام با توجه به این شبهه میفرمایند:
«فریاد برائت از مشرکان، مخصوص به زمان خاص نیست. این دستور است و جاوید.»(60)
ممکناستتوهّمشودکه اعلام برائت ازمشرکیندر موسم حج چه ضرری متوجه استکبار میکند و چه نفعی برای امت اسلامی دارد؟ امام در پاسخ این پرسش چنین میگوید: «راهپیمایی مکه و مدینه است که بستهشدن شیرهای نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپیماییهای برائت در مکه و مدینه است که به نابودی سرسپردگان شوروی و امریکا ختم میشود.»(61)
ب ـ نمایش قدرت اسلام
برائت از مشرکان، علاوه بر اعلام نفرت و تبری از دشمنان اسلام، نمایش قدرت اسلام و رژه جمعیِ امت اسلامی است. علی علیهالسلام میفرماید: «الحج تقویة للدین»؛ «خداوند حج را برای تقویت آیین اسلام تشریع کرد.»(62) به این انتظار از حج وقتی جامه عمل پوشیده میشود که خانه مقدس خدا رمز وحدت مردم و مرکز اجتماع دلها و همایش سیاسی جامعه اسلامی باشد. اگر میبینیم در روایات، حج به عنوان جهاد افراد ضعیف تلقّی شده است، آنجا که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «هو (الحجّ) احد الجاهدین هو جهاد الضعفاء»؛ «حج یکی از دو جهاد است، حج جهاد ضعیفان است.»(63)
معلوم میشود که همان آثار و ثمراتی که جهاد دارد، حج نیز داراست. جهاد جنگ مسلّحانه با کافران و حج جنگ سرد با کافران است؛ چون حج محل نمایش اقتدار و عظمت امت اسلامی است. یکی دیگر از ابعاد سیاسی حج ایجاد رابطه مردم با رهبری است؛ زیرا ابعاد دیگر حج مانند اتحاد و یکپارچگی و اهتمام به امور مسلمین و غیره در سایه رهبری و امامت قابل تحقّق است. بر این اساس موسم حج زمان مناسبی برای تجدید پیمان با ولیّ امر مسلمین است و روایات بسیاری دراینباره وجود دارد؛ از جمله امام باقر علیهالسلام مناسک بدون رهبری را به منزله انجام اعمال پیرامون سنگ میداند که از روح و معنا خارج است.(64)
امام باقر علیهالسلام میفرماید:
«مردم دستور دارند به سوی این سنگها بیایند سپس به دور آنها طواف کنند آنگاه به پیشگاه ما آمده از ولایت خودشان نسبت به ما خبر دهند و نصرت و یاری خود را در تمام زمینهها به ما عرضه کنند.»(65)
پي نوشت :
1 ـ حج: 27
2 ـ صحیفه نور، ج 9، ص 224
3 ـ همان، ج 20، ص 18
4 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 227
5 ـ همان.
6 ـ آل عمران: 97
7 ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص 15
8 ـ صحیفه نور، ج 19، ص 197
9 ـ همان، ج 20، ص 228
10 ـ وسایل الشیعه، ج 8، ص 5
11 ـ صحیفه نور، ج 9، ص 238
12 ـ بحار الانوار، ج 96، ص 8
13 ـ صحیفه نور، ج 19، ص 199
14 ـ مستدرک الوسایل، ج 8، ص 11
15 ـ سفینة البحار، ج 2، ص 71
16 ـ صحیفه نور، ج 19، ص 44
17 ـ همان.
18 ـ حج: 28ـ27
19 ـ تفسیر نمونه، ج 14، ص 72
20 ـ مائده: 97
21 ـ بحار الانوار، ج96، ص32
22 ـ وسایل الشیعه، ج 8، ص 9
23 ـ صحیفه نور، ج 20 ص 131
24 ـ همان، ج 18، ص 66
25 ـ آل عمران: 103
26 ـ آل عمران: 105
27 ـ انفال: 46
28 ـ حجرات: 10
29 ـ نهج البلاغه، تصحیح فیض الاسلام، خطبه 127
30 ـ صحیفه نور، ج 18، ص 90
31 ـ همان، ج 1، ص 156
32 ـ صحیفه نور، ج 9، ص 225
33 ـ اصول کافی، ج3، ص238
34 ـ گلستان، باب 2
35 ـ صحیفه نور، ج2، ص172
36 ـ همان، ج 9، ص 226
37 ـ همان، ج 1، ص 156
38 ـ آل عمران: 159
39 ـ شوری: 38
40 ـ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان، ج 1، ص 674
41 ـ نهج البلاغه، تصحیح فیض الاسلام، خطبه 207
42 ـ وسایل الشیعه، ج 8، ص 9
43 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 131
44 ـ همان، ج 1، ص 157
45 ـ آل عمران: 110
46 ـ نهج البلاغه، قصار.
47 ـ وسایل الشیعه، ج 11، ص 395
48 ـ همان، ص 394
49 ـ صحیفه نور، ج 1، ص 156
50 ـ همان، ج 20، ص 125
51 ـ صحیفه نور، ج 19، ص 43
52 ـ همان، ص 41
53 ـ صحیفه نور، ج 18، ص 66
54 ـ همان، ج 20، ص 227
55 ـ صحیفه نور، ج 19، ص 46
56 ـ حج: 26
57 ـ صحیفه نور، ج 18، ص 87
58 ـ توبه: 3
59 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 111
60 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 21
61 ـ همان، ص 233
62 ـ نهج البلاغه، قصار 252
63 ـ الوافی، چاپ اول، ج 12، ص 215
64 ـ عیون الاخبار، ج 2، ص 262
65 ـ بحار الانوار، ج 96، ص 374
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله