برائت از مشرکین از دیدگاه امام خمینی (ره)
درواقع اینان آنگونه که پروردگارشان فرموده؛ مال و فرزندان (المال و البنون) را زینت زندگی دنیوی یافتهاند(2) و از آن برائت جسته، با پشتکردن به همه مظاهر دنیوی، با دستی تهی به وعدهگاه یار میروند.
آری! زائر بیتاللّه الحرام پس از طی راهها، با پا و سرِ برهنه، میرود تا ابراهیم را خوشحال کند. میرود تا در میهمانی خدا شرکت جوید، تا با آب زمزم گرد و غبار سفر از چهره بزداید و عطش خویش را در زلال مناسک حج برطرف نماید و با توانی بیشتر مسؤولیتپذیر گردد و در سیر و صیرورت ابدیِ خود نه تنها در میقات حج، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب پیوستگی و دلبستگی به دنیا را از تن بهدرآورد.(3)
زائر بیتاللّه میرود تا دلش را که خانه خدا و امانت اوست؛ به او بسپرد و از شرک و زَیْغ و زنگار تطهیر کند.(4)
او میرود تا به ندای ابراهیم و محمد پاسخ دهد و از هرچه شیطان و شرک و کفر است برائت جوید و شعار ابراهیم را تکرار نماید که: اِنّی بَریءٌ مِمّا تُشْرِکُون(5)
زائر بیت عتیق میرود تا بر گرد محور توحید و با برائت از مشرکین و نفی و طرد همه بتها، ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد بپیوندد و ید واحده گردد.
کوتاه سخن آنکه حاجی باید برگرد محور توحید بگردد و از تمام مشرکین و بتها و استکبار برائت جوید و زیر بار هیچکس جز خدا نرود و نشان دهد که از مبارزه خسته نشده است.
حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است.(6)
حاجی همچنین باید بداند که ابوجهل و ابولهب و ابوسفیان در کمین نشستهاند و با خود میگویند: مگر هنوز لات و هبل در کعبهاند؟ آری، خطرناکتر از آن بتها، اما در چهره و فریبی نو.(7)
بت هرآن چیزی است که بهجای خدا قرار گیرد و ولایت الهی را به ولایت خود تبدیل کند و نیرو و اراده افراد بشر را در اختیار بگیرد. حال چه سنگ و چوب و چه قدرتهای شیطانی سلطهگر و جبار و چه عصبیتهای جاهلی ناحق که: فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ...(8)
پس بدین ترتیب حج باید دارای روح و تحرّک باشد و در حج باید حاجی برائت خویش را از مشرکین و بتهای نوین اعلام نماید که: «حج بیروح و بیتحرّک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید، حج نیست.»(9)
حال که دانسته شد حج بیبرائت حج نیست، این پرسش وجود دارد که: «فلسفه حج چیست و آیا سیاست نیز در این فلسفه میگنجد؟
حج گرچه عبادت است و ذکر و دعا و استغفار؛ اما عبادت و ذکر و استغفاری است درجهت ایجاد حیات طیّبه امت اسلامی و نجات آن از زنجیرها و غلهای استعباد و استبداد و خداوندان زر و زور، و تزریق روح عزّت و عظمت به آن و زدودن کسالت و ملالت از آن.(10)
درواقع حج، کانون معارف الهی است که از آن، محتوای سیاست اسلام، در تمامی زوایای زندگی را باید جستجو کرد.(11) به دیگر سخن، حج کانون معارف اسلام و بیانکننده سیاست کلّی آن برای اداره زندگی انسان است.(12)
بنابراین، باید گفت: «یکی از فلسفههای بزرگ حج ـ قضیه ـ بُعد سیاسی اوست که دستهای جنایتکار از همه اطراف برای کوبیدن این بعد در کار هستند و تبلیغات دامنهدار آنها معالأسف در مسلمین هم تأثیر کرده است که مسلمین سفر حج را بسیاریشان یک عبادت خشک، بدون توجه به مصالح مسلمین میدانند. حج از آن روزی که تولد پیدا کرده است، اهمیت بعد سیاسیاش کمتر از بعد عبادیاش نیست، بعد سیاسی علاوه بر سیاستش، خودش عبادت است.(13) پس به راستی، اگر این کنگره عظیم دارای چنین فلسفهای نبود یا اصلاً فلسفهای نداشت، دیگر لازم نبود که مردم از هرگوشه دنیا و از هر فجّ عمیق در آن اجتماع کنند که همانگونه که این کنگره سراپا سیاست به دعوت ابراهیم و محمد برپا میشود پس در ادامه بتشکنیهای ابراهیم و محمد است و دارای فلسفهای سیاسی است.(14)
و بالأخره ما که بر حج ابراهیمی و محمدی تأکید نموده، برای احیای آن تلاش میکنیم باید بدانیم که حج ابراهیمی و محمدی و حج علوی و حسینی، آن است که در آن توجه به خدا و پناه بردن به حکومت و قدرت او با پشت کردن به قدرت طواغیت و جباران همراه باشد.(15)
پس حاجی باید همانگونه که برای رسیدن به توحید ناب از زینت حیات دنیا گذشته و برائت جسته است، باید از هر شرک و کفری هم برائت جوید و آن را هم اعلام نماید.
برائت در قرآن
برائت در لغت
اصل واژه «برء» و «براء» و «تبرّی» به معنای کنارهگیری و بیزاری از هر چیزی است که مجاورت با آن مورد کراهت باشد. لذا گفته میشود «بَرئْتُ مِنْ المَرض»؛ «از بیماری بهبودی یافتم» و «بَرئْتُ مِنْ فُلان»؛ «از دست فلانی نجات یافتم» و «تَبَرّأتُ أو أَبْرَأتُه مِنْ کذا و برِئْتُهُ»؛ «از فلان عمل بیزاری جستم و یا فلانی را از آن عمل بریء ساختم». و در مفرد گفته میشود: «رجل بَریءٌ» و در جمع گفته میشود: «قومٌ بُرآءٌ» و یا «قوم بریئون».
و خداوند متعال در قرآن میفرماید: أَنَّ اللّهَ بریءٌ مِنْ المُشرِکینَ و رسولُهُ(18) در ترجمههای فارسی «برائت» به واژه «بیزاری» تعبیر شده است و شاید این واژه بهخاطر بُعد احساسی و عاطفی آن، برای بیان معنا و مفهوم اصل برائت رسا و کافی نباشد.
برائت به معنای دوری جستن و کنارهگیری کردن و منزوی ساختنِ دشمن استوایندرزمان صلح،بهمنظور بازداشتن دشمن از سوء استفاده از روابط صلحآمیز، برضد اسلام و امّت اسلامی، به شیوهای مناسبوبا مقتضای زمان، انجام میگیرد.(19)
و بالأخره برائت از مشرکین، تعبیری است قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکین و دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنها. این تعریف، توسعا، به فعالیتهایی که در بُعد سیاسی حج به صورت اجتماعی انجام میگیرد نیز اطلاق میشود.(20)
برائت در اصطلاح
مفهوم برائت از نظر امام
پیشینه تاریخی برائت
بهگواهی قرآن، برائت از مشرکان در امتهای پیشین نیز بوده و پیامبران آن امتها اعلام برائت نمودهاند، که نمونه بارز اعلام برائت از مشرکان در امتهای پیشین، طبق فرموده قرآن، آنجا است که میفرماید: قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ...(23)
حضرت ابراهیم علیهالسلام و یارانش بودند که قاطعانه برائت خود را از مشرکان و بتهای آنها اعلام داشتند.(24)
ب) در دوره اسلامی
گرچه اعلام برائت از مشرکان، در امتهای پیشین بوده است ولی با ظهور اسلام و بعثت پیامبر، این امر در دین اسلام به اوج خود رسید؛ به طوری که اعلان عمومی «برائت از مشرکین» و احکام الحاقی آن، در تاریخ اسلام برای نخستین بار، پس از نقض عهد مشرکینی بود که پس از فتح مکه (8 ه .ق.) با پیامبر اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند. در ابلاغ «برائت از مشرکین»، حضرت علی علیهالسلام ، در بعد از ظهر دهم ذیحجه در منا، با شمشیر برهنه، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سوره برائت، چهار حکم الحاقی رسولخدا را ابلاغ کرد.(25)
در هر حال، اعلام برائت یکی از وقایع مهم تاریخ عصر رسالت، در اواخر عمر پیامبر بود که بدین وسیله دولت اسلامی تثبیت شد و دعوت جهانی اسلام نیز آغاز گردید و پیامها و پیکهای آن حضرت به سران دول و ملل گسیل شدند.
پس، بدین ترتیب در دوره پس از اسلام، بنیانگذار اعلام برائت از مشرکین شخص رسول خداست.(26)
آری! پیامبر صلیاللهعلیهوآله با این عمل خود، راهی را به مسلمانان نشان دادند تا روی پای خود بایستند و سلطه کافران را بر خود نفی کنند، همانگونه که قرآن نفی کرده است: لَنْ یَجْعَلَ اللّهَ لِلْکافِرِین عَلَی الْمُؤْمِنِین سَبِیلاً(27)
زمان اعلان برائت از مشرکین
به گفته نویسنده کتاب «در راه برپایی حج ابراهیمی» اولاً:
مناسبترین موقعیت از نظر وضعیت زمانی و مکانی، برای رسیدن به اهداف و نتایج پربار اعلام برائت، سرزمین مقدس حرم و ایام نورانی حج است و اولویت سرزمین حرم بدان جهت است که نخستین اعلام برائت توسط پیامبر نسبت به مشرکان، به منظور پاکسازی دو حرم شریف از لوث مشرکان، در حرم انجام گرفت و مناسبت برائت با ایام حج نیز بدان جهت از اولویت زمانی برخوردار است که حج مظهر تجلّی وحدت و حضور اقشار زبده و کارآمد مسلمانان از اقصا نقاط جهان و بالأخره ایام نمایش باشکوه اسلام میباشد.(28)
و ثانیا: تأکید آیه 3 از سوره توبه؛ برائت را بهخصوص در ایام حج و سرزمین حرم مورد تأکید قرار داده است.
در دانشنامه جهان اسلام نیز آمده است:
«مضمون «اذان برائت» ـ با توجه به تعبیر أنَّ اللّهَ بَریء مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ و مفاد آیات تفصیلی بعدی سوره توبه درباره مشرکان (11ـ28)، ذمّیان مشرک و کافر (29ـ32)، زراندوزان (34ـ35) و منافقان (50ـ57) ـ اشاره به آن دارد که این اعلامیه را نباید مقابله مقطعیِ رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله با رفتار مشرکان پیمانشکن دانست، بلکه این مضمون و نحوه ابلاغ، بیانکننده یک اصل همیشگی و جاودانه است که خداوند آن را مقرّر کرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان، روشن سازد.»(29)
از نظر امامخمینی قدسسره فریاد برائت از مشرکان، مخصوص به زمانی خاص نیست و در هر سال باید تکرار شود. امام اعلام برائت را خاطره مهمترین و بزرگترین حرکت سیاسی پیامبر میدانند که «کهنه شدنی» نیست و حتی آن را منحصر به ایام حج و مراسم حج نمیدانند:
«... سنت پیامبر و اعلام برائت، کهنهشدنی نیست و نهتنها اعلام برائت به ایام و مراسم حج منحصر نمیشود که باید مسلمانان، فضای سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغضهای عملی نسبت به دشمنان خدا لبریز کنند و به وسوسه خناسان و شبهات تردید آفرینان و متحجّرین و منحرفین گوش فراندهند و لحظهای از این آهنگ مقدس توحیدی و جهانشمولی اسلام غفلت نکنند...»(30)
و باز میفرمایند: «فریاد برائت از مشرکان مخصوص به زمان خاص نیست. این دستوری است جاوید، درصورتی که مشرکان حجاز منقرض شدهاند. و «قیام ناس» مختص به زمانی نیست و دستور هر زمان و مکان است و در هر سال در این مجمع عمومی بشری از جمله عبادات مهم است الی الأبد.»(31)
آری! اگرچه مشرکان حجاز منقرض شدهاند و بتهایشان هم شکسته شد ولی بتهای بزرگی پیدا شدهاند که باید برای شکستن آنها مجهّز شد؛ «مجهز شوید از مرکز بتشکنی برای شکستن بتهای بزرگ که بهصورت قدرت های شیطانی و چپاولگران آدمخوار درآمدهاند.»(32)
خاستگاه اصلی برائت
«هدف نهایی ساختن بیتاللّه، رسیدن به توحید است و نیل به توحید ناب، بدون تبرّیِ تام از هر مشرک و ملحد میسر نخواهد بود، لذا اعلام این هدف نهایی بهصورت اعلام تبری خدا و رسول اکرم از مشرکان متبلور شده است و تا انسان در روی زمین زندگی میکند وظیفه حج و زیارت به عهده اوست و تا مشرک در جهان هست اعلام تبری از او نیز جزو مهمترین وظیفه حج بهشمار میرود و هیچجایی برای تبرّی از ملحدان مناسبتر از حرم خدا نخواهد بود.»(33)
یکی دیگر از محققان در این زمینه مینویسد: «برائت از ملحدان و مشرکان، یکی از دو رکن اساسی توحید است. نظری به اصول بنیادین ادیان توحیدی نشان میدهد که «اعلام برائت از مشرکان» جزء لاینفک توحید است. توحید، به عنوان اولین اصل و پایه در مکتب انبیای الهی، مرکب از دو جزء، «نفی غیر خدا» و «اثبات خدای سبحان» میباشد. (مفاد کریمه لا اله الاّ اللّه)... حقیقت آن است که این جوهره یکسانی در مکتب همه پیامبران داشته است، چیزی جز «ابراز محبت و ارادت» به حق تعالی و جبهه حق و «اعلان بغض و انزجار و برائت» از باطل و دشمنان حق نیست. کلمات پیشوایان دینی ما مملو از این واقعیت است که سنت اعلان برائت از مشرکان همچنان که تاریخچهای به درازای عمر ادیان توحیدی دارد، یکی از ارکان «توحید و یکتاپرستی» است.»(34)
خاستگاه اصلی دیدگاه امام خمینی قدسسره در برائت از مشرکان، همان «اصل تولّی و تبرّی» است و ایشان هم اعلام برائت از مشرکان را از «ارکان توحیدی» میدانند و میفرمایند: «مگر تحقّق دیانت، جز اعلام محبت و وفاداری نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسّر شود و کدام خانهای سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت و ناس که در آن هرچه تجاوز و ستم و استثمار و بردگی و یا دونصفتی و نامردمی است عملاً و قولاً پشت شود و در تجدید میثاق «اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» بت الههها و اربابان متفرقون شکسته شود و خاطره مهمترین و بزرگترین حرکت سیاسی پیامبر در وَأَذَانٌ مِنْ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الاْءَکْبَرِزنده بماند و تکرار شود؛ چرا که سنت پیامبر و اعلان برائت کهنه شدنی نیست»(35)
شیوههای اعلام برائت از مشرکین
«اعلان برائت در هر عصر و زمانی جلوهها و شیوهها و برنامههای متناسب خود را میطلبد وباید دید که در هر عصری، همانند امروز که سران کفر و شرک همه موجودیت توحید را به خطر انداختهاند و تمامی مظاهر ملّی و فرهنگی، دینی و سیاسی ملّتها را بازیچه هوسها و شهوتهای خود نمودهاند، چه باید کرد؟
آیا باید در خانهها نشست و با تحلیلهای غلط و اهانت به مقام و منزلت انسانها و القاء و عجز در مسلمانان، عملاً شیطان و شیطانزادگان را تحمل کرد و جامعه را از وصول به خلوص که غایت کمال و نهایت آمال است، منع کرد و تصور نمود که مبارزه ابراهیم در شکستن بتها پیشقدم و اما در مصاف با ستمگران، صحنه مبارزه را ترک کردهاند.»(36)
امام با نفی این پرسش و اعلان برائت در حج به عنوان «مرحله اول مبارزه» بیان میدارند:
«اعلام برائت، به شعار خلاصه نمیشود بلکه همانطور که حاجی باید در حج هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگیرد و هم برنامه مبارزه با کفر و شرک را و همانطور که امتها باید از احرام حج به احرام حرب و از طواف کعبه و حرم به طواف صاحب بیت و از توضُّؤ زمزم به غسل شهادت و خون روآورند و به امتی شکستناپذیر و بنیانی مرصوص مبدل گردند، همانگونه هم «اعلان برائت در حج، میثاق مبارزه و تمرین تشکل مجاهدان برای ادامه نبرد با کفر و شرک و بتپرستهاست و به شعار خلاصه نمیشود که سرآغاز علنی ساختن منشور مبارزه و سازماندهی جنود خدای تعالی در برابر جنود ابلیس و ابلیسصفتان است و از اصول اولیه توحید به شمار میرود... خلاصه، اعلام برائت مرحله اول مبارزه و ارائه آن، مراحل دیگر وظایف ماست.»(37)
بیان شیوهها
امام راحل قدسسره بر برپایی مراسم اعلام برائت از مشرکین به صورت تظاهرات و راهپیمایی تأکید نموده و در اینباره فرمودهاند: «اعلان برائت از مشرکان که از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است، باید در ایام حج بهصورت «تظاهرات و راهپیمایی» باصلابت و شکوه هرچه بیشتر و بهتر برگزار شود.»(38)
و در ادامه، خطر جهانخواران و دشمنان ملتها را متذکر میشوند که برای خلع سلاح مسلمانان؛ از جمله سلاحهای کار آمد برائت از مشرکین و ضربهزدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت محمد صلیاللهعلیهوآله به هر کاری دست میزنند و از جمله اقدامات آنان این است که این تفکر را القاکنند که حج جای عبادت و ذکر است نه میدان صف و رزم!
«مسلمانان باید با همه امکانات و وسایل لازم به مقابله جدّی و دفاع از ارزشهای الهی و منافع مسلمین برخیزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خویش را محکم و مستحکم نمایند.»(39)
به نظر میرسد که امام برائت از مشرکین را بهعنوان نوعی «دفاع» مطرح نمودهاند و بههمین جهت در شرکت همگانی در این دفاع و برگزاری آن به شکل راهپیمایی و تظاهرات تأکید دارند.
2ـ شرکت همگانی و حضور همه حاجیان
حضرت امام شرکت همگان در مراسم برائت را «وظیفه» زائران خانه خدا میدانند و بر آن تأکید دارند و همه حجاج را، چه ایرانی و چه غیر ایرانی، به شرکت در تمامی مراسم اعلام برائت دعوت مینمایند و در عین حال از تفرقه افکنی، دشمنان بر حذر میدارند:
«در راهپیماییها، باید فریاد برائت از مشرکان و ستمکاران بهطور کوبنده و با شرکت همگانی باشد که صدای مظلومیت مسلمانان و ملتهای تحت سلطه ابرجنایتکاران را به گوش جهانیان برساند و خفتگان را بیدار و ساکتان را در مقابل جباران هشدار و ناهیان از معروف و آمران به منکر را به جای خود بنشاند.»(40)
3ـ اعلام برائت با فریاد بلند و کوبنده
اعلام برائت باید همراه با فریاد و نمایش قدرتی باشد که نشانگر صلابت، قدرت و اعتماد به نفس مسلمانان و تهدید مشرکان توطئهگر و متجاوز و بالأخره امید بخش رهایی محرومان و مستضعفان جهان گردد.
شیوه فریاد و تظاهر به عنوان وسیلهای هشدار دهنده برای خودی و دشمن، خود نوعی تاکتیک تبلیغی است که اسلام در دعوت و بیان مقاصد و اهداف خود بارها از آن بهره برده است.(41)
اینجاست که امام قدسسره همواره بر این نکته تأکید میورزید که:
«فریاد برائت باید کوبنده و رسا باشد تا صدای مظلومیت ملتهای تحت سلطه ابرجنایتکاران را به گوش جهانیان برساند و خفتگان را بیدار و ساکتان در مقابل جباران را هشیار سازد.
و در واقع با فریاد برائت از مشرکان و اعلام آن وظیفه الهی و قرآنی، فرد، زائر خانه خداست که رسول اکرم به وسیله مولانا علیبن ابیطالب علیهالسلام در حج اکبر آن را اجرا فرمودند.»(42)
4ـ رعایت نظم و آرامش در اجتماع برائت
مهمترین نکته در برپایی مراسم برائت ، اهمیت دادن به نظم و آرامش است؛ چرا که اگر نظم و آرامش رعایت نشود، نه تنها اهداف برائت تأمین نمیشود، حتی ممکن است که اثر منفی هم داشته باشد؛ به عبارت دیگر در صورت نبودن نظم، امکان نفوذ عمال دشمنان در صفوف زائران وجود دارد که در نتیجه تحریکاتشان، موجبات بدنامی زائران و ایجاد تفرقه و اختلاف فراهم میآید. امام خمینی قدسسره همواره بر این نکته تأکید خاصی داشتهاند و به عنوان یکی از نکات مهم به زائران بیتاللّه الحرام متذکر شدهاند: «در راهپیماییها لازم است در وقت، کیفیت شعار و امثال آنها از متصدیان امور پیروی کنید و نظم و آداب اسلامی را به طور شایسته مراعات نمایید و به هیچکس اجازه ندهید که سرخود و بدون دستور شعار دهد، که ممکن است عمال دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی که برای تفرقه افکندن و بدنام نمودن شما آمده باشند، در بین شما نفوذ کنند و با تحریکات و شعارهای غلط مخالف اخلاق اسلامی، به آبروی شما و ملت شما و اسلام و مذهب لطمه وارد کنند.»(43)
آری! اعلام برائت با چنین کیفیتی تجدید میثاق مبارزه و تمرین تشکّل مجاهدان برای ادامه نبرد با کفر و شرک و بتپرستهاست و چنین راهپیمایی و اعلام برائتی است که به ضرر ابرقدرتها و قدرتهای جهانی است و بدیهی است اگر برائتی با چنین کیفیتی برپا نشود، هیچ ضرری برای ابرقدرتها نخواهد داشت.
نقشبرائت ازمشرکیندرجهان اسلام
نقش برائت از مشرکین در جهان اسلام، درصورت فراگیر شدن آن، نفی قدرتهای استکباری و سلطهجویی آنهاست. منشأ همه مصائبی که جهان اسلام امروز گرفتار آن است، سلطهطلبی قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکای تبهکار است.
برای خاتمه دادن به سلطه طلبی مستکبران، تنها راه، وحدت صفوف مسلمانان است، وحدت هم با شعار حاصل نمیشود، تا ریشههای شرک از جوامع اسلامی زدوده نشود، تا بت نفس اماره که ریشه همه فسادها و جداییهاست شکسته نگردد و بالأخره تا برائت از مشرکین به مفهوم مطلق و کامل آن در جوامع اسلامی تحقق نیابد، وحدت حاصل نمیشود و مشکلات جهان اسلام حل نمیگردد.(44)
2ـ به هم پیوستن مسلمانان
امام راحل با فراخواندن عموم زائران و مسلمانان به اعلام برائت از مشرکان، در واقع، به آنان درس اتحاد و همبستگی میدهد و آنان را از تفرقه و اختلاف برحذر میدارد و خطرات این تفرقه را متذکر میشود که به سود مسلمانان نیست و از مسلمانان میخواهد آنجا که پای مصالح عالی اسلام و مسلمین در میان است، اختلافات را کنار نهاده و به اتحاد و همبستگی با یکدیگر بیاندیشند تا با این اتحاد خود بتوانند کاخهای ستم را از میان بردارند.
«لازم است حجاج بیتاللّه الحرام، در این مجمع عمومی و سیل خروشان انسانی، فریاد برائت از ظالمان و ستمکاران را هرچه رساتر برآورند و دست برادری را هرچه بیشتر بفشارند و مصالح عالیه اسلام و مسلمین مظلوم را فدای فرقهگرایی و ملیگرایی نکنند و برادران مسلم خود را هرچه بیشتر متوجه به «توحید کلمه و ترک عصبیّتهای جاهلی» که جز به نفع جهانخواران و وابستگان آنان تمام نمیشود بنمایند، که این خود نصرت خداوند تعالی است و وعده حقتعالی به واثق شامل حالشان میشود.»(45)
«... و اگر ان شاءاللّه عموم زائران، از هر طایفه و مذهب که از سراسر جهان در آن مکان شریف مجتمع شدهاند، ندای خداوند را اجابت کنند و با فریاد واحد، ستمگران و ظالمان را محکوم نمایند، کاخهای ستم فرو خواهد ریخت.»(46)
«همه شما زائران بیتاللّه الحرام، از این قدرتهای تهی از ایمان نهراسید و با اتکال به خدای بزرگ در این مواقف عظیمه پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرک و شیطنت ببندید و از تفرّق و تنازع بپرهیزید ...وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ... رنگ و بوی ایمان و اسلام که اساس پیروزی و قدرت است با تنازع و دستهبندیهای موافق با هواهای نفسانیه و مخالف با دستور حقتعالی زدوده میشود واجتماع در حق و توحید کلمه و کلمه توحید، که سرچشمه امت اسلامی است، به پیروزی میرسد.»(47)
امام در این گفتار خود ریشه ضعف امتهای مسلمان را تفرقه و اختلاف میدانند و رمز پیروزی آنان را اتحاد و وحدت کلمه. از سوی دیگر قدرتهای استکباری را قدرتهای شیطانی و چپاولگر معرفی نموده و از مسلمانان میخواهند تا «از مرکز بتشکنی برای شکستن بتهای بزرگ که به صورت قدرتهای شیطانی و چپاولگران آدمخوار درآمدهاند»(48) مجهز شوند و با اتکال به خدا از آنان نهراسند که اینان قدرتهای تهی از ایمانند.
ریشههای اختلافات از نظر امام
3ـ آگاهی و بیداری سادهدلان
«در پناه برائت از مشرکین است که سادهدلان هم میفهمند که نباید سر بر آستان قدرتهای استکباری نهاد و در برابرشان خاضع بود و در پناه همین برائت از مشرکین است که حتی سادهدلان میفهمند که نباید سر بر آستان شوروی و آمریکا نهاد.»
مصداق و مؤید این گفتار «فلسطین و فلسطینیان» میباشند. «آری فلسطینی راه گم کرده خود را از راه برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین را فروریخت و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد و چطور خواب بنیاسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت، و دوباره کوکب درّیه فلسطین از شجره مبارکه لا شرقیه و لاغربیه ما برافروخت.»(50)
4ـ آزادی انرژی متراکم جهان اسلام
ما با اعلام برائت از مشرکین تصمیم بر آزادی انرژی متراکم جهان داشته و داریم و به یاری خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزی این کار صورت خواهد گرفت.»(51)
پي نوشت :
1 ـ حج:27.
2 ـ کهف : 46
3 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 228ـ227
4 ـ حدیث ولایت، ج 1، ص 205
5 ـ توبه: 3
حدیث ولایت، ج 1، ص 206.
6 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 229
7 ـ همان، ص 228ـ227
8 ـ یونس:32؛ حدیث ولایت، ج 1،ص 206
9 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 229
10 ـ حدیث ولایت، ج 1، ص 207
11 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 229
12 ـ حدیث ولایت، ج 1، ص 206
13 ـ صحیفه نور، ج 18، ص 67ـ66
14 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 18
15 ـ حدیث ولایت، ج 1، ص 206
16 ـ نساء: 48 و 116 ؛ انعام: 79 و 106 ؛ یونس: 105 ؛ حجر: 94 ؛ قصص: 87 ؛ روم: 31 ؛ فصلت: 60 ؛ توبه: 5 و 36 ؛ بینه: 6 ؛ احزاب: 73 ؛ فتح: 6.
17 ـ انعام: 19 و 78 ؛ توبه: 3 و 114 ؛ هود: 35 و 54 ؛ یونس: 41 ؛ شعراء : 276 ؛ زخرف : 26 ؛ (دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص366ـ365).
18 ـ توبه: 3، راغب اصفهانی؛ المفردات.
19 ـ عباسعلی عمید زنجانی، در راه برپایی حج ابراهیمی، ص 104
20 ـ دانشنامه جهان اسلام، ج 2، ص 627
21 ـ محمدتقی رهبر؛ حج و برائت از مشرکان، میقات حج، سال ششم، شماره 22، ص 33
22 ـ عباسعلی عمید زنجانی؛ در راه برپایی حج ابراهیمی، ص 106. اقتباس از پیام امام خمینی، صحیفه نور، ج 10، ص 222
23 ـ ممتحنه: 4
24 ـ دانشنامه جهان اسلام، ج 2، ص 627
25 ـ همان.
26 ـ محمدتقی رهبر؛ حج و برائت از مشرکان، فصلنامه «میقات حج»، ص 36
27 ـ نساء : 141
28 ـ عباسعلی عمید زنجانی؛ در راه برپایی حجّ ابراهیمی، ص107
29 ـ دانشنامه جهان اسلام، ج 2، ص 627
30 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 111
31 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 21
32 ـ صحیفه نور، ج 10، ص 221
33 ـ آیة اللّه جوادی آملی، صهبای صفا، ص 213
34 ـ سید جواد ورعی: مبانی دینـی برائت از مشرکان (1)، مجله میقات حج، شماره 25، صص 38ـ30
35 ـ صحیفه نور، ج20، ص111
36 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 112
37 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 112
38 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 111
39 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 111
40 ـ صحیفه نور، ج 19، ص 201
41 ـ عباسعلی عمید زنجانی؛ در راه برپایی حج ابراهیمی، ص 110
42 ـ صحیفه نور، ج 19، صص 199ـ198
43 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 23 و ج 19، ص 201
44 ـ محمد محمدی ریشهری ؛ فلسفه برائت از مشرکان، میقات حج، سال دوم، شماره چهارم، ص 43ـ42 این مورد از نظر امام قدسسره که پیشتر در تعریف ارائه گردید، بحث شد.
45 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 21
46 ـ صحیفه نور، ج 19، ص 199
47 ـ صحیفه نور، ج 10، ص 221
48 ـ همان.
49 ـ صحیفه نور، ج 15، ص 124ـ123
50 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 234
51 ـ همان، ص 231
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله