او در 18 تیر 1336ش، به ریاست دبیرستان دکتر ولیالله نصر و سپس دبیرستان نوربخش دختران رسید و در آذر 1337ش، ریاست دبیرستان رضاشاه را برعهده گرفت. وی در آغاز دهه 1340ش، در کنار کار تدریس در دبیرستان دخترانه تهران و در ادامه راه روزنامه نگاری پدر و مادر خود، به راه و روش آنان روی آورد و سلسله مقالاتی پیرامون ضرورت برای حقوق اجتماعی و سیاسی زنان در روزنامههای مختلف تهران مینوشت. او همزمان با فعالیتهای مطبوعاتی در سال 1341ش، به همکاری با رادیو نیز میپرداخت و تهیه یک برنامه میز گرد رادیویی را برعهده گرفته بود فرخرو پارسا در همان دوران، همراه با تهیه برنامههای رادیویی، سازمان زنان کارگر را نیز سازماندهی کرد و به وجود آورد. (4)
در سال 1342ش، به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و به عضویت هیئت رئیسهی دوره 21 مجلس درآمد. (5)
در اردیبهشت 1346ش، هادی هدایت وزیر آموزش و پرورش وقت وی را به سمت معاون پارلمانی وزارت خانه منصوب نمود. اما به دلیل تجربهی اندک و عدم توانمندی مدیریتی همواره با همکاری خود دچار مشکل بود. اسناد ساواک به خوبی بیانگر این مطلب میباشد:
«.... در اثر انتصابات اخیر وزارت آموزش و پرورش و همچنین بیاطلاعی خانم فرخروپارسای معاون آن وزارتخانه اختلافاتی بین مشارالیها و مدرسی معاون دیگر وزارتخانه ایجاد گردید و همه روزه مدتی از وقت آنها صرف موضوعات مختلف میگردد.» (6)
انتصاب فرخرو پارسا به معاونت وزارت آموزش و پرورش موجب انتقاد مجامع مختلف مذهبی از جمله روحانیون شد. آنها این اقدام را نوعی اهانت به مقام روحانیت میدانستند. (7) اما از طرف دیگر بهائیان آموزش و پرورش به حمایت از وی پرداختند. (8)
علیرغم مخالفتهای گسترده با این انتصاب در وزارت آموزش و پرورش، فرخرو پارسا که قبل از این وجه نفوذی نداشت (9)، برای رسیدن به مقام وزارت با هدایت محفل روحانی بهائیان، شروع به فعالیت کرد. وی سپس انتصاب هم مسلکان خود در آموزش و پرورش را در دستور کار قرار داد:
«خانم پارسا سعی میکند به تدریج باند بهائیان را در فرهنگ تقویت کرده و آنها را به کار منصوب نماید. در انتصاب اخیر، ایرج مجد (برادر سیروس مجد، معاون وزارت کار که بهائی معروف است) را به ریاست فرهنگ آبادان منصوب نموده است.» (10)
آرزوی بهائیان برای به دست گرفتن کامل آموزش و پرورش به حقیقت پیوست و در شهریور 1347 ش، فرخرو پارسا به مقام وزارت آموزش و پرورش رسید.
اولین بازتاب این انتصاب، در بیان شیخ محمود رازی و جاراللهی از اعضای هیئت مدیره جامعه تعلیمات اسلامی به این شرح گزارش شد:
«خانم دکتر پارسا به صحیح و یا به غلط، در بین توده مردم و جامعه روحانیت، متهم به بهائی گری است و شهرت دارد که همسر او در ارتش، یکی از ارکان مهم بهائیها را تشکیل میدهد. در وزارت آموزش و پرورش که یکی از مواد برنامه درسی تعلیم قرآن و فقه اسلامی و تعلیمات دینی است، لااقل باید کسی در رأس چنین سازمانی قرار گیرد که از نظر معتقدات مذهبی، نقطه ضعفی نداشته باشد.» (11)
یکی از اولین اقدامات فرخرو پارسا انحلال رسیدگی به ارزش تحصیلی طلاب بود. طبق گزارش ساواک:
«خانم دکتر پارسای از روزی که وزیر آموزش و پرورش شد، کمیسون رسیدگی به ارزش تحصیلی طلاب و کسانی را که با دریافت گواهی اجتهاد از مراجع بزرگ، جهت تعیین ارزش آن را به دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش، تقدیم میکردهاند. منحل کرده است و در اثر انحلال این کمیسیون دیگر طلبهها و افرادی نظیر آنان به استناد در دست داشتن گواهی اجتهاد از علمای مذهبی [نمیتوانند] برای خود ارزش تحصیلی به دست آورند.» (12)
فرخرو پارسا با توجه به شدت گرفتن خبر بهائی بودنش تصمیم گرفت برای فریب افکار عمومی به مناسبت نیمه شعبان مراسم جشن بزگزار کند؛ اما دست او برای شرکت کنندگان رو شد و درباره آن گفتهاند:
«به علت اعلامیههایی که مبنی بر بهائی بودن خانم دکتر پارسای منتشر شده، روی این اصل مجلس مذکور را تشکیل دادهاند که رفع اتهام بهائی بودن از وی بشود.» (13)
هر چند تلاش بر این بود که بهائی بودن فرخرو پارسای را مخفی نگه دارند اما برخی از اتفاقات هر گونه شک را تبدیل به یقین ساخت:
«مراسم عقد برادرزاده خانم پارسا وزیر آموزش و پرورش با فرزند تیمسار صنیعی وزیر سابق جنگ در منزل برادر خانم پارسا که قاضی دادگستری است، برگزار شده است. در این مراسم مهندس روحانی وزیر کشاورزی و عدهای دیگر از پیروان مسلک بهائی حضور داشتهاند. خانم پارسا و تیمسار شیرین سخن نیز در این مجلس بودهاند. خطبه عقد که معمولاً از طرف یک روحانی باید خوانده شود، انجام نگردید و طبق آداب و رسوم بهائیها برنامه عقد انجام شده است.» (14)
ازدواج به آداب و رسوم بهائی، دیگر جای هیچ شک و شبههای در بهائی بودن وزیر آموزش و پرورش، باقی نمیگذارد.
با وجود اینکه بسیاری از بهائیان حاضر در دستگاه رژیم پهلوی در ظاهر اقرار به اسلام میکردند و فرخرو پارسا هم از این امر مستثنی نبود با این حال کینه آنان نسبت به اسلام به میزانی بود که گاهی این کینه را در مجامع نسبتاً عمومی، بروز میدادند. برای نمونه میتوان به اظهارات وزیر آموزش و پرورش در جمع مدیران مدارس اشاره کرد. زمانی که او به جلسه وارد شد، حدود هشتاد نفر زن چادری، به همراه بیست روحانی را در مقابل خود دید و بقیه حاضرین هم (که حدود پنجاه نفر بودند) دارای ریش و بدون کراوات بودند. این صحنه، موجب برآشفتگی او شد تا ذات خویش را علنی کرد و با عصبانیت گفت:
«خانمها چه کاره هستند؟»
و وقتی به او پاسخ داده شد:
«مدیر هستند»
پرسید:
«کدام یک از آنها لیسانسه و کدام یک دیپلم میباشند.»
و زمانی که شنید:
«دو نفر لیسانس و بقیه دیپلم هستند» گفت: «این چه وضعی است. چرا شما چادر دارید؟ اسلام هرگز نگفته است. با چنین وضعی باشید، اینها خرافات است... باید خرافات ریشه کن شود.» (15)
در دوران فعالیت در وزارت آموزش و پرورش مبارزه با چادر در دستور کار خانم وزیر قرار میگیرد و رسماً اعلام میکند که دختران دانش آموز حق ندارند غیر از اونیفرم و روپوش رسمی لباس دیگری بپوشند، به طوری که به مدیران مدارس هشدار میده:
«اگر دختران دانش آموز در محیط مدرسه با چادر و یا مدهای افراطی حاضر شوند، مدیر دبیرستان آنها مسئول و جوابگوی وزارت آموزش و پرورش خواهد بود...» (16)
فرخرو پارسا نفرت و تنفر خود را از چادر این گونه مطرح میکند:
«براستی متأسف میشوم، وقتی میبینم یک دبیر با تحصیلاتی که دارد با چادر سرکلاس میرود و تصور میکنم که خانم دبیر پس از طی سالها تحصیلات باید به این بلوغ رسیده...» (17)
پارسا علاوه بر این که همواره مدارس دخترانه را تحت فشار قرار میداد، در چندین مورد با همکاری ساواک، دستور به داد به مدارس دخترانه و هجوم ببرند چادر و روسری از سر دختران بردارند و هتک حرمت به آنان نمودند. (18)
یکی دیگر از اقدامت ضد اسلامی خانم وزیر، حذف درس زبان عربی از دروس دبیرستانی بود که با اعتراض عدهای از دبیران مواجه شد. جلسه توجیهی خانم وزیر منجر شد تا طراحان اصلی حرکات ضد اسلامی یعنی آمریکاییها شناخته شوند:
«به دنبال اعتراض عدهای از دبیران به دلیل حذف درس زبان عربی از دروس دبیرستانی این جریان بلافاصله به وزیر آموزش و پرورش گزارش گردید و روز بعد در یک سالن عمومی که عدهای از محصلان نیز دعوت شده بودند. فرخرو پارسا ( وزیر آموزش و پرورش) به اتفاق یک نفر آمریکایی پشت تریبون قرار گرفتند، شخص آمریکایی مرتباً محاسن و مزایای برنامه جدید را برمیشمرد و خانم وزیر سخنان وی را برای حاضران ترجمه میکردند...»
جای تأسف است در مملکتی که دارای تمدن ده هزار ساله میباشد، اقدامات آموزشی آن باید زیر نظر آمریکاییهایی باشد که در آن زمان تمدن آنها به زحمت به دویست سال میرسید.
نالایقی فرخرو پارسا تا آن جا پیش رفت که حتی کارمندان حزب ایران نوین در انتقاداتی که نسبت به دولت هویدا در تاریخ 23 دی ماه 350 داشتند، عملکرد خانم وزیر را زیر سؤال بردند: «خانم فرخرو پارسا نالایقترین زنان فرهنگی میباشد. نمیدانم آقای هویدا از این زن چه دیده است که او را رها نمیکند؟ شاید دولت قصدش این است که فرهنگ کشور را بیشتر از این خراب کند و رسوا سازد، کارهای فرهنگ فلج، معلم بیش از پیش دلسرد و به اساس تعلیم و تربیت لطمه وارد شده و روی هم رفته خرابی آموزش و پرورش به حدی است که موجب آبروریزی فرهنگ کشور گردیده است. (19)
از دیگر اقدامات فرخرو پارسا، در زمان وزارتش، انتصاب افراد در پستهای وزارت آموزش و پرورش با در نظر گرفتن رابطه خویشاوندی و دریافت پول بود. در اسناد ساواک در این باره چنین آمده است:
«بستگان نزدیک خانم فرخرو پارسای که بعد از انتصاب ایشان هر یک بلافاصله پستهایی پیدا کردهاند، هر یک به نحوی از موقعیت نزدیک بودن با وزیر کمال سوء استفاده را میکنند.» (20)
در سند دیگری دربارهی فروش پستهای آموزش و پرورش میخوانیم:
«از زمانی که خانم پارسا وزیر شدهاند گرفتن پست در فرهنگ بومی شده (البته سابق هم بوده) ولی حالا دیگر تا اندازهای علنی گردیده؛ هر کسی که میخواهد رئیس فرهنگ یا رئیس بخش بشود، باید یک مقداری پول بدهد و بستگی دارد به آنجایی که میخواهد رئیس بشود، مبلغ فرق میکند...» (21)
فرخرو پارسا از دوران ریاست در دبیرستان رضاشاه به فساد مالی مبتلا بود. اوج این فساد در دوران وزارت او به چشم میخورد و فروش پستها، شمهای از این فساد و تباهیها است. در ادامه به گوشهای از این انحرافات مالی اشاره میکنیم.
در اسناد ساواک در ارتباط با اختلاس خانم وزیر در فروشگاه فرهنگیان میخوانیم:
«لیست محرمانهای از پروندههای فروشگاه تعاونی فرهنگیان تهران به وسیله علی اصغر شیخ رضایی به اسماعیل والی زاده رئیس هیئت نظارت و پیگیری ارائه گردید که بیست نفر از مسئولین وزارت آموزش و پرورش از جمله وزیر، 12000 ریال و مهدی حکمی معاون سابق اداره کل بازرسی 10000 ریال و حسین رجبی راحت، مدیر کل فعلی رفاه معلم 10000 ریال ماهیانه تا این اواخر مقرری دریافت میداشتهاند...» (22)
از جمله اختلاسهای فرخرو پارسا با همراهی ناصر موفقیان معاون فنی وزارت آموزش و پرورش، مربوط به خرید 60 میلیون فرانک وسایل آزمایشگاهی از یک شرکت بلژیکی است به گزارش اسناد ساواک:
«آقای ناصری موفقیان موقعی که معاون خانم پارسا وزیر سابق آموزش و پرورش بود، از یک شرکت بلژیکی 60 میلیون فرانک وسایل آزمایشگاهی خریداری نمود و این شرکت بلژیکی از یک شرکت انگلیسی وسایل مورد قرارداد را خریداری کرده بوده است. قرار بود که 60 میلیون فرانک را در مدت 5 سال بپردازند ولی آقای موفقیان به همدستی خانم فرخرو پارسای با گرفتن حق و حساب از شرکت بلژیکی 60 میلیون فرانک را در مدت 2 سال پرداخته است. گفته میشود که از این راه حق و حساب کلان به دست آوردهاند. مهم این است که معلوم نیست وسایل آزمایشگاهی مزبور را به چه نحوی در چه مدارسی توزیع و تقسیم کردهاند.» (23)
در گزارش خیلی محرمانه مأموران ساواک نیز به چند مورد از زمین خواری خانم وزیر اشاره شده که ما یک نمونه از آن را بیان میکنیم:
«وزیر آموزش و پرورش در ورامین، تعداد قابل توجهی زمین تهیه کرده است و در همسایگی زمین خود برای مجید سرتیپی هم 5 هکتار زمین گرفته، کشاورزان زمین حاضر نشدهاند زمین سرتیپی را تحویل دهند و چند بار سر تحویل زمین، کار به جنجال و آشوب کشیده است. دو روز قبل، وزیر آموزش و پرورش، خدارحم بخشی، کارپرداز سابق ادارهی کل آموزش و پرورش تهران را که اهل ورامین است، به دفتر کار خود خواسته و گفته است برای تصرف زمین مجید سرتیپی و جلوگیری از تحریکات زارعین اقدام کند. وی گفته است، این کار از عهدهی من ساخته نیست. وزیر آموزش و پرورش از بخشی درخواست نموده، زمین ایشان را درختکاری نموده برای زراعت و بهره برداری آماده سازد.» (24)
مینو صمیمی (عضو سفارت ایران در سویس و از کارمندان دفتر فرح) در مورد فرخرو پارسا چنین اظهار میکند:
«فرخرو پارسا، همسر یکی از ژنرالهای شاه (سرلشکر شیرین سخن) نیز به مقام وزارت آموزش و پرورش منصوب شد که او هم چند سالی بیشرمانه به غارت بودجهی آموزش و پرورش پرداخت تا سرانجام رفت و جایش را به دیگری سپرد.» (25)
عملکرد فرخرو پارسا در وزارت آموزش و پرورش مطلوب نبود و هم این امر موجی از نارضایتیها را به همراه داشت. گزارش ساواک بیانگر این امر میباشد:
«خزیمه علم سناتور میگفت در مجلس سنا به طور کلی اکثریت کامل سناتورها با خانم وزیر نظر مخالف پیدا کردهاند و این مخالفت بیشتر ناشی از این است که برنامهی دورهی راهنمایی، صحیح پیاده نشده و برای پیاده کردن نظام جدید دبیرستانها در سال آینده، با این که پنج سال وقت داشتهاند، نه کتاب تهیه کردهاند و نه معلم و نه ساختمان، و آثار سوء این سیاست چنان خواهد شد که دانش آموزان دورهی دبیرستانی در سالهای آینده که متوجه نبودن کتاب و معلم وسایل برای تحصیل خود میشوند، کم کم راه دانشجویان دانشگاه را انتخاب کرده، تشنجات دانشگاه را به محیط دبیرستان میکشانند.» (26)
کار وزارت آموزش و پرورش در دوران فرخرو پارسا به آنجا رسید که برخی مدارس ملی به جای کتاب فارسی، انگلیسی و به جای شناسانیدن پرچم ایران، پرچم آمریکا را به دانش آموزان، آموزش میدادند!
در گزارش ساواک از جلسه سازمان دانشگاهیان ایران وابسته به حزب ایران نوین در این باره میخوانیم:
«جلسه فوق با حضور 25 نفر از اعضا تشکیل شد. ابتدا دکتر قاسمی درباره وضع مدارس ملی گفت بعضی از مدارس ما با این که پایه و اساس آنها ایرانی است ولی اصول و قواعد کشورهای بیگانه در آن تدریس میشود وی اضافه کرده دختر 5 سالهای دارد که در مدرسه از روز اول کتابهای انگلیسی به آنان تدریس کردهاند نمونه کتابها را نیز به دانش آموزان نشان داد که در آن کتابها بیشتر از وضع کشور آمریکا نوشته بوده و در صفحه اول پرچم آمریکا و نقشه آمریکا قرار داشت...» (27)
یکی دیگر از برگهای زرین پرونده کاری فرخرو پارسا در وزارت آموزش و پرورش، ایجاد اردوگاههای مختلط پسر و دختر در رامسر بود. از سال 1352ش، اردوگاههای رامسر با گنجایش 1200 نفر دانش آموز آغاز به کار کرد. که البته دانستن نظرات حیرت آور فرخرو پارسا در این زمینه جالب توجه است:
«تجربه موفق اردوهای مختلط رامسر، ثابت کرد که همزیستی مسالمت آمیز میان دختر و پسر همان آتش و پنبه نیست که سنتیها میگویند اگر کنار هم قرار بگیرند میسوزند و میسوزانند. خانم وزیر که با احتیاط در مختلط کردن مدارس دخترانه و پسرانه پیش میرود، این بار دریا و جنگل را به میزبانی 30 هزار دختر و پسر میگیرد و همکاران او از جمله امیرحسین مهرپور مدیر کل امور تربیتی وزارت آموزش و پرورش به تشکیل اردوگاههای تابستانی نشان میدهند که خطر واقعی در جدا نگهداشتن و ترسانیدن دختر و پسر از یکدیگر است؟» (28)
فرخرو پارسا پس از هفت سال وزارت آموزش و پرورش در کابینه امیرعباس هویدا توانست ضربههای مهلکی را به آموزش و پرورش وارد سازد. سرانجام فشار افکار عمومی باعث شد رژیم شاه نسبت به برکناری وی تن دهد لذا در سال 1353 ش وی برکنار شد. (29)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرخرو پارسای به دلیل خیانتها، سوء استفادهها، برنامههای ضد اسلامی و ... محاکمه و به اعدام محکوم شد که در تاریخ 59/2/8 حکم عدل اسلامی دربارهی وی به اجرا درآمد.
پینوشتها:
1- شرح حال فرخ الدین پارسا و همسرش را در بخش دوران سلطنت رضاشاه بیان کردیم.
2-از احمد شیرین سخن در اسناد ساواک به عنوان یک تیمسار بهائی یاده میشود که همکار سپهبد اسدالله صنیعی بهائی در تدارک ارتش و شریک اختلاسهای گستردهی وی در آنجا بود. ابراهیم ذوالفقاری اولین زن کابینه، فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر، سال چهاردهم، ش17، ص 254.
3- فرخرو پارسا به روایت اسناد ساواک، ص 9.
4- منصوره پیرنیا، خانم وزیر خاطرات دست نوشتهها، ص 76.
5- محمد حسن طباطبایی، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران، ص 185.
6- فرخرو پارسا به روایت اسناد ساواک، ص 10.
7- سند 322/404، 1344/3/6به نقل از ابراهیم ذوالفقاری، اولین زن کابینه، فصلنامه مطالعات تاریخی، س چهارم، ش17، تابستان 1386، ص 250.
8- همان
9- فرخرو پارسا به روایت اسناد ساواک، ص 10.
10- سند 322/29318، 1344/6/11. به نقل از ابراهیم ذوالفقاری، اولین زن کابینه، ص 251.
11- سند 20/22755ه1347/6/28 . به نقل از ابراهیم ذوالفقاری، اولین زن کابینه، فصلنامه مطالعات تاریخی، س چهارم، ش17، تابستان 1386، ص 252.
12- سند 20/41064 ه7، 1347/11/13
13- سند 20/44833ه2، 1347/11/29.
14- سند 20/41068ه15، 1352/4/3، به نقل از ابراهیم ذوالفقاری، اولین زن کابینه، فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر، س چهاردهم، ش17، ص 254.
15- سند 20/44833ه2ف 1347/11/29.
16- منصوره پیرنیا، خانم وزیر خاطرات و دست نوشتهها، ص 76.
17- منصوره پیرنیا، خانم وزیر خاطرات و دست نوشتهها، ص 120.
18- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، صص 141-140.
19- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج2، ص 251.
20- فرخرو پارسای به روایت اسناد ساواک، ص 21.
21- همان، ص 22.
22- فرخرو پارسا به روایت اسناد ساواک، ص 23.
23- همان، ص 24.
24- سند 20/40353 ه15، 52/2/12. به نقل از علی شجاعی صائین، دولت چاکران، ص 114.
25- مینو صمیمی، پشت پرده9 تخت طاووس، ص 55.
26- سند شماره 20/43139، 52/9/28. به نقل از علی شجاعی صائین، دولت چاکران، ص 112.
27- فرخرو پارسای به روایت اسناد ساواک، ص 32.
28- منصوره پیرنیاا، خانم وزیر خاطرات و دست نوشتهها، ص 160.
29- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، ص 64.
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول