13 آذر 1387 / 4 ذی الحجه 1429 / 3 دسامبر 2008

1) 13آذرماه 1369هجري شمسي: نخستين كنفرانس اسلامي فلسطين درتهران برگزارشد. اين كنفرانس با محورهمبستگي جهاني با قيام انتفاضه و مقابله با هجرت يهوديان به فلسطين كارخود را آغازكرد. دركنفرانس يادشده مبارزان و انديشمندان مسلمان ايران و برخي ديگراز كشورها حضورداشتند. مباحث اصلي مورد بررسي دراين كنفرانس انتفاضه قيام مردم مسلمان فلسطين، انقلاب اسلامي و انقلاب فلسطين را شامل مي شد.
يکشنبه، 10 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
13 آذر 1387 / 4 ذی الحجه 1429 / 3 دسامبر 2008
13 آذر 1378 / 4 ذی الحجه 1429 / 3 دسامبر 2008
13 آذر 1387 / 4 ذی الحجه 1429 / 3 دسامبر 2008


13 آذر 1387 / 4 ذی الحجه 1429 / 3 دسامبر 2008 1) 13آذرماه 1369هجري شمسي:
نخستين كنفرانس اسلامي فلسطين درتهران برگزارشد. اين كنفرانس با محورهمبستگي جهاني با قيام انتفاضه و مقابله با هجرت يهوديان به فلسطين كارخود را آغازكرد. دركنفرانس يادشده مبارزان و انديشمندان مسلمان ايران و برخي ديگراز كشورها حضورداشتند. مباحث اصلي مورد بررسي دراين كنفرانس انتفاضه قيام مردم مسلمان فلسطين، انقلاب اسلامي و انقلاب فلسطين را شامل مي شد.

13 آذر 1387 / 4 ذی الحجه 1429 / 3 دسامبر 2008 2) روز بیمه :
بيمه از لحاظ حقوقى به معناى قراردادى ميان بيمه گر و بيمه گذار است كه بيمه گر تعهد مى كند در قبال دريافت مبلغى به نام حق بيمه گذار، در صورت وارد شدن خسارات احتمالى معين به بيمه گذار، مبلغ مشخصى را براى جبران خسارات به وى بپردازد.اسپانيا و پرتغال نخستين كشورهاى بوده اند كه در اواسط قرن پانزدهم ميلادى رنگى قانونى به بيمه بخشيدند.
نـخـسـتـيـن قـانـون ((بـيـمـه عـمـر)) در سـال 1583 مـيـلادى در انـگـلسـتـان تـحـقـق يـافـت و درسـال 1666 پـس از وقـوع آتـش سـوزى مـهـيب در لندن ((بيمه آتش سوزى )) پديد آمد ولى درسـايـر كـشـورهـا بـيـمـه زودتـر از قـرن هـجـدهـم پـديـد نـيـامـد و بـه صـورت متداول امروز نيز در قرن بيستم پا به عرصه وجود گذاشت .

13 آذر 1387 / 4 ذی الحجه 1429 / 3 دسامبر 2008 3) روز جهانی معلولان :
روزسوم دسامبر مصادف با 13 آذرماه براي نخستين بار در سال 1992 ميلادي از سوي مجمع عمومي سازمان ملل متحد بعنوان روز جهاني معلولين اعلام گرديد. هدف از تعيين اين روز ارتقاء رشد اذهان عمومي درباره مسائل مربوط به معلوليتهاي مختلف؛ و افزايش آگاهيهايي بوده است كه مي بايست از مساله پيوستن افراد معلول در تمامي جنبه هاي سياسي؛ اجتماعي؛ اقتصادي و فرهنگي زندگي منتج شود. حـدود ۱۲ درصـد از جمعيـت ايـران را معلولين تشکيل می دهند که از اين ميزان در حدود ۲ ميليون نفر دارای معلوليت شديد و ۵/6 ميليون نفر معلول کم توان در ايران زندگی می کنند. معلولين بزرگترين اقليت جهان هستند. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت هم اکنون بيش از ۶۰۰ ميليون نفر از ساکنان جهان به علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دچار ناتوانی و معلوليت هستند که ۸۰ درصد اين افراد در کشورهای جهان سوم زندگی کرده و يک سوم آنان را کودکان تشکيل می دهند، زيرا اغلب معلوليتها ناشي از سوء تغذيه، فقر، عدم مراقتبهاي بهداشتي- آموزشي و ديگر عواملي است که نتيجه توسعه نيافتگي جوامع مي باشد. ازدياد روز افزون جمعيت و نبود منابع مالي کافي، برنامه هاي توانبخشي را در کشورهاي در حال توسعه با مشکلات فراواني مواجه کرده است، به طوريکه معلولان در اين کشورها به توجه ويژه اي نيازمندند. اکثر معلولان جهان با مشکلات فيزيکي، فرهنگي و اجتماعي بسياري روبه رو مي باشند. موانع اجتماعي، آنها را از استفاده از تسهيلات شهري و رفاهي محروم مي سازد و نگرش عوامانه و غير کارشناسانه اجتماعي نسبت به معلولان، آنان را تا حد زيادي از زندگي و روابط اجتماعي دور مي کند. البته به علت عدم تساوي در برخورداري زنان و مردان معلول از مراقبتهاي بهداشتي، آموزشهاي شغلي و ساير خدمات اجتماعي، پيامدهاي معلوليت براي زنان به گونه حادتري بروز مي کند. امروزه بسياري از معلوليتها را مي توان از طريق مراقبتهاي اوليه بهداشتي نظير واکسيناسيون، تغذيه مناسب و ... همچنين از طريق مراقبتهاي حرفه اي از قبيل توانبخشي طبي، گفتار درماني، ارتوپدي فني و ... از بين برد. برخي از معلوليتها در مراحل اوليه، با اقدامات درماني و ترميمي، قابل پيشگيري يا درمان هستند. دليل انتخاب روز سوم دسامبر به عنوان روز جهاني معلولين روز جهاني معلولين كه از سوي سازمان ملل متحد به عنوان اقدامي مشترك از سوي سازمان ملل متحد اعلام شده است، زماني است براي برپايي جشن و ارج نهادن به تجارب و تواناييهاي مردمي كه با معلوليتهاي گوناگون دست و پنجه نرم مي كنند. اين روز براي نخستين بار در سال 1992 ميلادي به منظور گرامي داشت سالروز تصويب قانون برنامه جهاني در ارتباط با معلولين از سوي مجمع عمومي سازمان ملل متحد اعلام گرديد. هدف از اين اقدام ارتقاء رشد اذهان عمومي درباره مسائل مربوط به معلوليتهاي مختلف و افزايش آگاهي هايي بوده است كه مي بايست از مساله پيوستن افراد معلول در تمامي جنبه هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي زندگي منتج شود. اين وضع به همين منوال طي شد تا در سال 1999 شعاري با مضمون (امكان دسترسي براي همه در هزاره جديد) برگزيده شد و سرلوحه امور قرار گرفت. در طي بيست سال اخير كوششهاي چشمگيري در شناساندن و معرفي اشخاص معلول به جامعه انساني صورت پذيرفته است. يكي از مواردي كه مي توان از آن به عنوان نقطه عطفي در اين زمينه نام برد اعلام سال 1981 ميلادي به عنوان سال جهاني معلولين است كه توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد صورت پذيرفت. در سال بعد (1981) فاصله سالهاي 1992-1983 ميلادي دهه جهاني معلولين نام گرفت تا كيفيت و شركت فعالانه و همه جانبه افراد معلول را در زندگي اجتماعي و گسترش و پيشرفت آنها ارتقاء بخشد. قانون برنامه جهاني در ارتباط با معلولين كه در سال 1982 توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد به تصويب رسيد چارچوبي بين المللي را براي الحاق و انضمام مسائل مربوط به انواع معلوليتها به يك برنامه ريزي ملي را فراهم مي آورد. در سال 1993 قوانين استاندارد در زمينه برابر سازي مجالها و فرصتهاي زندگي براي افراد معلول به قانون مذكور افزوده شد تا به منزله مكمل آن بوده و موجب قوام آن گردد.

4) رحلت عالم بزرگوار آيت‏اللَّه "سيدمرتضي موحد ابطحي" (1371ش)
آيت‏اللَّه سيدمرتضي موحد ابطحي در سال 1284 ش (1323 ق) در اصفهان به دنيا آمد. وي در نوجواني در محضر استاداني همچون جلال‏الدين همايي، ميرزا احمد شهيدي و سيدمحمد درچه‏اي به آموختن دروس سطح پرداخت و سپس در درس خارج آيات عظام سيدمحمد و سيدعلي نجف آبادي و محمد رضا مسجدشاهي حاضر شد. از آن پس در مدرسه صدر اصفهان به تدريس پرداخت. آيت‏اللَّه ابطحي از حضرات آيات شيخ آقا بزرگ تهراني، محدّث قمي و سيد شهاب الدين مرعشي نجفي اجازه اجتهاد داشت و از آيات عظام ديگر، اجازه امور حسبيه دريافت كرده بود. از آثارايشان مي‏توان به ديوان اشعار، رساله‏هاي گوناگون در حديث، تاريخ، كلام و... اشاره كرد. سرانجام اين عالم رباني در نود سالگي درگذشت و به اجداد طاهرينش پيوست.

5) درگذشت "محمدحسين مشايخ فريدني" محقق معاصر (1369 ش)
استاد محمدحسين مشايخ فريدني در سال 1291 ش در تهران به دنيا آمد. وي در محضر پدر، مقدمات علوم ديني را فرا گرفت و در كنار آن به تحصيل علوم جديد نيز پرداخت. سپس وارد مدرسه دارالفنون گرديد و نزد استاداني همچون حبيب يغمايي، جلال‏الدين همايي، احمد بهمنيار كرماني و علي‏اكبر سياسي شاگردي كرد. وي در سال 1312 وارد دانشكده معقول و منقول شد و همزمان با دروس دانشگاهي، رشته ادبيات را دنبال نمود. استادان وي در دوره دكتراي ادبيات افرادي همچون ملك‏الشعراء بهار، بديع‏الزمان فروزانفر و فاضل توني بودند. دكتر فريدني بعدها در پاكستان، كرسي زبان فارسي در دانشگاه كراچي را تأسيس كرد و در دانشگاه‏هاي پنجاب، پيشاور، حيدرآباد و... تدريس نمود. وي همچنين از دانشگاه لاهور، دكتراي افتخاري و مقام استادي را در رشته حقوق اخذ كرد. دبيري دبيرستان‏هاي تهران، سرپرستي اوقاف در قم، كاشان، ساوه، رايزني فرهنگي ايران در پاكستان، هند، عراق و عربستان و استادي دانشكده حقوق و علوم سياسي، بخشي از خدمات فرهنگي استاد مشايخ فريدني است. نواي شاعر فردا، گزيده اغاني و رساله‏اي در شرح نظرات سياسي امام علي(ع) از جمله آثار اوست. وي همچنين در سال‏هاي آخر عمر با دايرةالمعارف تشيع و دانشنامه جهان اسلام همكاري داشت و عضو آكادمي عرب نيز بود. دكتر مشايخ فريدني در حالي در 78 سالگي بر اثر سكته قلبي درگذشت كه يك هيئت علمي بين‏المللي را در يك كشتي مطالعاتي براي بررسي راه آبي جاده ابريشم در نزديكي بندر بمبئي، همراهي مي‏كرد. پيكر استاد در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

6) چهارم ذيحجه سال 418 هجري قمري:
« ابواسحاق ابراهيم بن محمدِ اِسفَرايني» ملقّب به«ركن الدين» در گذشت. او در علوم سياسي بويژه فقه عالي برجسته بود. از آثار اسفرايني كتاب «اَلجامع في اصول الدين» را مي توان نام برد.

7) چهارم ذيحجه سال 645 هجري قمري:
« نَجيبُ الدين محمّد بن حلّي » از علماي بزرگ حلّه وفات يافت. محضر درس وي همواره مركز تجمع بزرگاني چون محقّق حلّي بود. حلّي در سال 636 هجري قمري مدرسه اي جنب مقام منسوب به صاحبُ الزّمان (ع) در شهر حِلّه بنا كرد و سالها در اين مركز به تدريس و تربيت دانش پژوهان پرداخت.

8) چهارم ذيحجه سال 681 هجري قمري:
«علاءُ الدّين ابوالمظفّر عطا ملك جويني» مورّخ بزرگ و سياستمدار قرن هفتم هجري قمري بدنيا آمد. جويني در نظام اداري و ديواني مغولان به كار گماشته شد و حضورش بسياري از اقدامات خصمانه و غير انساني مغولان را كاهش داد.عطا ملك جويني بيست و چهار سال اداره امور عراق را بعهده داشت و بسياري از ويراني ها را ترميم كرد. اما سرانجام سخن چيني هاي دشمنان موجبات قتل او را فراهم آورد و خان مغول دستور قتل او را صادر كرد. مهمترين اثر عطا ملك جويني تاريخ جهانگشاي جويني نام دارد.

13 آذر 1387 / 4 ذی الحجه 1429 / 3 دسامبر 2008 9) چهارم ذيحجه سال 1324 هجري قمري:
محمد علي شاه از مستبد ترين بدون دعوتِ مجلس شوراي ملي تاجگذاري كرد. او ابتدا خود را موافق مشروطه جلوه داد اما پس از به توپ بستن مجلس، و اعدام عده اي از سران مشروطه خواه دشمني عميق خود را با مظاهر آزادي مردم و ميهن آشكار كرد. اين ماجرا بعد از آنكه مجاهدان مشروطه خواه تهران را فتح كردند شكل ديگري به خود گرفت، و محمد عليشاه ابتدا به سفارت روسيه در تهران پناهنده شد و سپس به روسيه گريخت.

10) چهارم ذيحجه سال 1330 هجري قمري:
آيت الله ملّا عبدالله مازندراني از عالمان و رهبران نهضت مشروطه در نجف بدرود حيات گفت. ايشان در نجف همراه با آيات عظام خراساني و خليلي تهراني رهبري مشروطه را بعهده گرفت و بعد از درگذشت اين دو بزرگوار خود اين وظيفه خطير را به انجام رساند. اما آيت الله مازندراني تا زمان سقوط استبداد زنده نماند تا با رهبري درست خويش از انحرافات احتمالي مشروطيت جلوگيري كند.

11) سوم دسامبرسال1984ميلادي:
فاجعه عظيم نشت گاز ازيك كارخانه امريكايي دربوپال هند روي داد. اين كارخانه متعلق به شركت چند مليّتي امريكايي پونيون كاربايد بود و دراثربي احتياطي و عدم پيش بيني هاي امنيتي ازطرف مسئولين كارخانه گاز ام- آي- سي از سه منبع 45تني زيرزميني نشست كرد. دراثرنشست اين گاز انفجار مهيبي رخ داد و هزاران تن از مردم بي گناه جان خود را ازدست دادند. تركيب اصلي گازام- آي- سي سمّ «سيانور» است.

12) سوم دسامبرسال1884ميلادي:
دكتر راجند را پراساد سياستمدار و فيلسوف هندي دريكي ازدهكده هاي استان بيهاربدنيا آمد. دكترپراساد با وجود تنگدستي خانواده تحصيلات خود را تا سطح دكتري ادامه داد و ازآن پس درنهضت استقلال طلبانه هموطنانش شركت كرد. دكترپراساد دراين مبارزه همگام با مهاتما گاندي عليه استعمار مبارزه كرد و چند بار هم به رياست كنگره ملي هند برگزيده شد. دكترراجندرا پراساد پس ازاستقلال هندوستان به عنوان اولين رئيس جمهور اين كشورانتخاب شد.

13) سوم دسامبرسال1851ميلادي:
قيام مردم پاريس عليه ديكتاتوري لوئي ناپلئون برادرزاده ناپلئون بناپارت آغازشد. علت اين قيام دستگيري برخي از رجال برجسته ومخالفين سياسي لويي ناپلئون بود. او درمدت حكومتش مخالفين خود را دستگير و به زندانهاي طولاني مدت محكوم مي كرد ازاين رو خشم مردم را برانگيخت و آنان عليه لويي ناپلئون قيام كردند. دراين قيام مردم پاريس ازلويي ناپلئون شكست خوردند.

14) تصويب تشكيل ديوان دائمي دادگستري بين‏المللي (1920م) :
اگرچه در كنفرانس صلح لاهه در سال 1907 درباره ايجاد يك دادگاه جهاني متشكل از تعدادي از قضات بين‏المللي مذاكره شد، اما به نتيجه‏اي نرسيد. امكانِ تأسيس چنين دادگاهي، سال‏ها بعد در خاتمه جنگ جهاني اول پيش آمد. در مقدمه ميثاق، ضمن بيان راه‏هاي تأمين اهداف جامعه ملل، مسئله رعايت كامل حقوق و تعهدات بين‏المللي موردِ تأكيد قرار گرفته بود. در ماده 14 ميثاق جامعه ملل، تهيه طرح تأسيس ديوان دائمي بين‏الملليِ دادگستري و تصويب آن پيشنهاد شده بود. در فوريه 1920م كميته مشورتي با شركت 10 حقوق‏دان از كشورهاي مختلف تشكيل و پيش‏نويس اساس‏نامه ديوان تهيه گرديد. اين طرح با برخي اصلاحات، سرانجام در 3 دسامبر 1920م به تصويب مجمع عمومي جامعه ملل رسيد و پس از تصويب ازطرف اكثر كشورهاي عضو، در سپتامبر 1921م قدرت اجرايي پيدا نمود. ديوان دائم دادگستري بين‏المللي پس از انتخاب قضات ديوان، از ژانويه 1922م شروع به كار كرد و در 19 آوريل 1946م رسماً منحل گرديد و ديوانِ بين‏المللي دادگستري جاي‏گزين آن شد.

15) نخستين عمل پيوند قلب در جهان توسط پروفسور "كريستين بارنارد" افريقايي (1967م)
يكي از حوادث هيجان‏انگيز كه نشان دهنده پيشرفت علم بود، انجام عمل پيوند قلب مي‏باشد. درسوم دسامبر 1967م دكتر برنارد، در بيمارستان "گروت شور" واقع در شهر كِيْپْ تاوْن افريقاي جنوبي نخستين عمل موفقيت‏آميز پيوند قلب را انجام داد. وي در اين عمل، قلبِ زني 25 ساله را كه بر اثر تصادف جان داده بود به مردي 56 ساله پيوند زد. در اين عمل، يك تيم پزشكي متشكل از 30 دكتر و پرستار مدت 5 ساعت طي چهار مرحله موفق به انتقال قلب و پيوند و بازگرداندن ضربان عادي قلب شدند. اين عمليات پزشكي اگرچه موفقيت‏آميز بود اما اعتراض بشردوستان را برانگيخت چرا كه آن‏ها معتقد بودند "قلب" اگر هنوز "جان" داشته، پيوند آن به ديگري مساوي با انجام قتل نسبت به صاحب قلب مي‏باشد. گرچه گيرنده قلب جديد در اين عمل، با قلب جديد به حيات خود ادامه داد اما در 21 دسامبر همان سال به علت سرماخوردگي شديد و بيماري ريوي جان سپرد. دكتر برنارد پس از آن عمل‏هاي پيوند قلب را ادامه داد.

16) آغاز جنگ هند و پاكستان بر سر سرزمين بنگلادش (1971م)
شبه قاره هند از آغاز دهه 1970م، صحنه جنگ‏ها و تشنجات سياسي شديدي بود. پاكستان از بدو استقلال به علت تقسيم آن به دو بخش شرقي و غربي كه در دو سوي شبه قاره هند قرار داشتند وضع نامتعادلي داشت. پاكستان شرقي با جمعيت بيشتر و منابع طبيعي كمتر، بيش از پاكستان غربي از فقر و مشكلات اقتصادي رنج مي‏برد و اين احساس كه رهبران پاكستان، كه بيشتر از سكنه پاكستان غربي بودند، چندان توجهي به اوضاع پاكستان شرقي ندارند به احساس نارضايتي در ميان مردم پاكستان شرقي دامن مي‏زد. از اين رو مقدمات استقلال قسمت پاكستان شرقي فراهم شد، اما اين امر با مخالفت پاكستان غربي روبرو گرديد. با اين حال، رهبران پاكستان شرقي اعلام استقلال كردند و كشور جديدالاستقلال خود را بنگلادش به معني ملت بنگال خواندند. اما دولت پاكستان، استقلال پاكستان شرقي را به رسميت نشناخت و در ماه مارس 1971م، با دخالت نظامي و اعمال قوه قهريه درصدد جلوگيري از تحقق يافتن استقلال اين كشور برآمد. دخالت نظامي پاكستان، به مهاجرت ميليون‏ها نفر از اهالي پاكستان شرقي به هند انجاميد و دولت هند براي متوقف ساختن سيل مهاجران، از پاكستان خواست كه نيروهاي نظامي خود را از بنگلادش بيرون ببرد و استقلال اين كشور را به رسميت بشناسد. پاكستان زير بار نرفت و هند و پاكستان در روز سوم دسامبر سال 1971م وارد جنگ شدند. دومين جنگ هند و پاكستان نيز مانند جنگ اولِ اين دو كشور كه در سال 1965م بر سر كشمير روي داد، به شكست نيروهاي پاكستان از ارتش هند، كه قوي‏تر و مجهزتر بود انجاميد. نيروهاي پاكستان در بخش شرقي پس از ده روز جنگ، دست از مقاومت برداشتند و در نهايت پس از آن كه جنگ در 20 دسامبر 1971م به پايان رسيد، دولت پاكستان نيز به ناچار استقلال بنگلادش را به رسميت شناخت.


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.