سه شعر از امیر علی مصدق
الهه الهام
همين ديشب.
الهة الهام
بر من
فرود آمد و گفت:
جهان پليست
كه بيش از يكبار
تو را مجال عبور از آن نيست.
پس، درياب!
كه «تركيب» تو
«تجزيه» خواهد شد.
فانوس
كه بر هر ساحلي پابوس باشم
دلم ميخواهد از بهر غريقي
به شب، سوسوي يك فانوس باشم.
دریچه
و خود را خاكِ راهي كرد و بگذشت.
جهان يك پنجره دارد كه هركس
ز در آمد، نگاهي كرد و بگذشت.
منبع:سوره مهر
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله