سه شعر از امیر علی مصدق

فانوس نمي‌خواهم‌ چو اقيانوس‌ باشم‌ كه‌ بر هر ساحلي‌ پابوس‌ باشم‌ دلم‌ مي‌خواهد از بهر غريقي‌ به‌ شب‌، سوسوي‌ يك‌ فانوس‌ باشم‌.
دوشنبه، 11 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سه شعر از امیر علی مصدق
سه شعر از امیر علی مصدق
سه شعر از امیر علی مصدق

الهه الهام

ديشب‌ بود
همين‌ ديشب‌.
الهة‌ الهام‌
بر من‌
فرود آمد و گفت‌:
جهان‌ پلي‌ست‌
كه‌ بيش‌ از يك‌بار
تو را مجال‌ عبور از آن‌ نيست‌.
پس‌، درياب‌!
كه‌ «تركيب‌» تو
«تجزيه‌» خواهد شد.

فانوس

نمي‌خواهم‌ چو اقيانوس‌ باشم‌
كه‌ بر هر ساحلي‌ پابوس‌ باشم‌
دلم‌ مي‌خواهد از بهر غريقي‌
به‌ شب‌، سوسوي‌ يك‌ فانوس‌ باشم‌.

دریچه

دلم‌ در سينه‌ آهي‌ كرد و بگذشت‌
و خود را خاكِ راهي‌ كرد و بگذشت‌.
جهان‌ يك‌ پنجره‌ دارد كه‌ هركس‌
ز در آمد، نگاهي‌ كرد و بگذشت‌.
منبع:سوره مهر

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط