دانشگاه و دانشجو از منظر پیشوای راحل
همه میدانیم که سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام، بعد از تودههای مردم در دست طبقه تحصیلکرده است و هدف بزرگاستعمار نو به دست گرفتن مراکز این قشر است.کشور ما در دهههای اخیر هر چه صدمه دیده و رنج کشیده است از دست خائنین این قشر بوده است.وابستگی به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرقزدگان و به اصطلاح روشنفکران که از دانشگاهها برخاستهاند ولی چهارچوب فکریشان در مدارس ابتدائی و متوسطه درست شده است.به فرهنگ، دین و کشورمان صدمههای بیشمار زدهاند، چرا که این افراد برای تکمیل وابستگی به شرق و غرب و اخیرا امریکا هر کاری که توانستهاند به نفع آنان انجام دهند دادند.چون درس خوانده بودند با کوله بار غربزدگی و شرقزدگی چون دزدانی که با چراغ آیند، برای اربابان و کعبههای آمال شان گزیدهتر کالاها را انتخاب کردند. (1) باید گفت که دانشگاههای ما به دست یک مشت غربزده خود باخته، یا مزدور اداره میشد و دانشمندان متعهد در اقلیت بودند و قدرت را از آنان سلب کرده بودند و آن دسته اکثریت غربزده جوانان را عاشق غرب میکردند و فوج فوج به خارج میفرستادند و در خارج دست استعمار کار خود را میکرد و جوانان را در حدی که مطلوب استعمارگران بود نگه میداشتند و با افکار غربی و غیر اسلامی و غیر ملی به کشور باز میگرداندند و این فاجعه قرن اخیر برای ممالک اسلامی و اشباه آنها بود و حدیث مفصل را از این مجمل باید خواند. (2) چه غمانگیز و اسفبار است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانی داده میشد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم و تربیت میدیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غرب زدگان و شرق زدگان با برنامه و نقشه دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابر قدرتها بزرگ شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه میکردند و بر وفق دستور آنان یعنی رژیم ستمگر پهلویعمل میکردند . (3) شما دانشجویان عزیز خودتان در صدد باشید که از غربزدگی بیرون بیائید و گمشده خود را پیدا کنید.شرق، فرهنگ اصیل خود را گم کرده است و شما که میخواهید مستقل و آزاد باشید باید مقاومت کنید و باید همه قشرها بنای این را بگذارند که خودشان باشند.باید کشاورزان در صدد باشند که روزی خودشان را از زیر زمین بیرون بیاورند و کارخانهها خودکفا باشند تا صنایع کشورمان رشد پیدا کند.همچنین دانشگاهها خودکفا و مستقل باشند تا نیاز به غرب نداشته باشیم.جوانان ما، دانشمندان ما، اساتید دانشگاههای ما از غرب نترسند، اراده کنند در مقابل غرب قیام کنند و نترسند. (4) احتیاج ما پس از این همه عقب ماندگی مصنوعی به صنعتهای بزرگ کشورهای خارجی حقیقتی است انکار ناپذیر، و این به آن معنی نیست که ما باید در علوم پیشرفته به یکی از دو قطبوابسته شویم.دولت و ارتش باید کوشش کنند که دانشجویان متعهد را در کشورهایی که صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند، بفرستند و از فرستادن به امریکا و شوروی و کشورهای دیگر که در مسیر این دو قطب هستند، احتراز کنند، مگر انشاء الله روزی برسد که این دو قدرت به اشتباه خود پیبرند و در مسیر انسانیت و انسان دوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند، یا انشاء الله مستضعفان جهان و ملتهای بیدار و مسلمانان متعهد آنان را به جای خود نشانند، به امید چنین روزی. (5) سلام بر شما ملت بزرگ ایران، سلام بر ملت مسلمان جهان، سلام بر دانشگاهیان و دانشجویان معظم که سربازانی برای اسلامند.و من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاهها چیست.بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را میخواهد و میخواهند دانشگاهها اسلامی باشد این است که گمان کردند که ـ این اشخاص توهم کردند که ـ علوم دو قسم است، هر علمی دو قسم است، علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیر اسلامی، علم فیزیک یکی اسلامی است یکی غیر اسلامی، از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاهها اسلامی بشود یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد یعنی همان شأنی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود.اینها اشتباهاتی است که بعضی میکنند یا خودشان را به اشتباه میاندازند آنچه که ما میخواهیم بگوئیم این است که دانشگاههای ما، دانشگاههای وابسته است، دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است، دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت میکنند تعلیم میکنند، اشخاصی هستند که غربزده هستند، معلمین بسیاریشان غربزده هستند و جوانهای ما را غربزده بار میآورند ما میگوئیم که دانشگاههای ما یک دانشگاههائی که برای ملت ما مفید باشد نیست.ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاهداریم با بودجههای هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل میشود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاهها کسب میشود خود کفا باشیم.ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یک مریضی را معالجه کنیم، اطباء ما بعضیهایشان یا بسیاریشان میگویند این باید برود به انگلستان.پنجاه سال دانشگاه داشتیم و طبیبی که بتواند کفایت از ملت بکند، از احتیاج ملت بکند به حسب اقرار خودشان نداریم.ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شؤونی که یک ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم.ما که میگوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس کنند، نه اینکه علوم دو قسمند هر علمی دو قسم است یکی اسلامی و یکی غیر اسلامی .ما میگوئیم که در این پنجاه سال یا بیشتر که ما دانشگاه داریم، فراوردهای دانشگاه را برای ما عرضه دارید.ما میگوئیم که دانشگاههای ما مانع از ترقی فرزندان این آب و خاک است.ما میگوئیم که دانشگاه ما مبدل شده است به یک میدان جنگ تبلیغاتی.ما میگوئیم که جوانهای ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت ندارند، مربا به تربیت اسلامی نیستند.آنهائی که تحصیل میکنند، برای این است که یک ورقهای به دست بیاورند و بروند، و سربار ملت بشوند.آن طور نیست که به حسب احتیاجات ملت، به حسب احتیاجاتی که کشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار کند و نگذارد این نسلهای بزرگ و این جوانهای بسیار عزیز به هدر بروند و قوای آنها به هدر برود قوای ما را به هدر بردند یا به خدمت خارجیها وادار کردند .معلمین مدارس ما، معلمین اسلامی به حسب نوع نیست و تربیت در کنار تعلیم نبوده است و لهذا آن چیزی که از دانشگاههای ما بیرون آمده است، یک انسان متعهد، یک شخصی که برای مملکت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به دست بیاورد، ما نداریم.ما که میگوئیم باید بنیادا ـ باید ـ اینها تغییر بکند، میخواهیم بگوئیم که دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند در خدمت ملتباشند، نه در خدمت اجانب .ما معلمینی که در مدارس ما، اساتیدی که در دانشگاههای ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند، جوانهای ما را شستشوی مغزی میدهند. جوانهای ما را تربیت فاسد میکنند.ما نمیخواهیم بگوئیم ما علوم جدیده را نمیخواهیم، ما نمیخواهیم بگوئیم که علوم دو قسم است که بعضی مناقشه میکنند عمدا یا از روی جهالت، ما میخواهیم بگوئیم دانشگاههای ما اخلاق اسلامی ندارند، دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد.اگر دانشگاههای ما تربیت اسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد و خورد عقایدی که مضر به حال این مملکت است نمیشد.اگر اخلاق اسلامی در این دانشگاهها بود این زد و خوردهائی که برای ما بسیار سنگین است، تحقق پیدا نمیکرد .اینها برای این است که اسلام را نمیدانند و تربیت اسلامی ندارند.دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیتهای اسلامی، اگر چنانچه تحصیل علم میکنند.در کنار آن تربیت اسلامی باشد نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی، نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوانهای ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند و بالفعل اشخاصی که ما را میخواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند یا برای ما ادعا میکنند که ما شما را، حصار اقتصادی میکشیم دور شما، و دست و پا میکنند در این موارد، یک دسته از دانشگاهیهای ما، از جوانهای ما کمک به آنها نکنند.ما میخواهیم که اگر چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد جوانهای دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند.ما میخواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام دانشگاهیهای ما هم در مقابل کمونیست بایستند نه اینکه وقتی این جوانهائی که به واسطه ساده لوحی خودشان، تربیتهای باطل بعضی از معلمین را قبول کردند و حالا که ما میخواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، اگر چنانچه ما بخواهیم اینطور کنیم، جبهه بندی میکنند همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم.همین شاهد است بر اینکه جوانهای ما تربیت صحیح نشدند و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند، تمام عمرشان را صرف شعار میکنند و صرف تبلیغ سوء باطل، طرفداری از آمریکا، طرفداری از شوروی.ما میخواهیم که جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند، احتیاجات خودشان را ببینند شرقی نباشند، غربی نباشند، اینهائی که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاهها و درگیری ایجاد میکنند و زحمت برای دولت و ملت ایجاد میکنند، اینها اشخاصی هستند که طرفدار غرب یا شرقند و به عقیده من طرفدار غربند، طرفدار آمریکا هستند.ما که امروز با آمریکا در قبال هم ایستادیم.در قبال این ابر قدرت ایستادیم و احتیاج به این داریم که جوانهای ما هم در قبال آنها بایستند، جوانهای ما در مقابل خودشان میایستند و برای آمریکا کار میکنند .ما میخواهیم دانشگاهها را طوری کنیم که جوانهای ما برای خودشان و برای ملتشان کار کنند.این آقایانی که اشکال میکنند در این معانی و کنار نشسته و اشکال میکنند، اینها گمان میکنند که اعضای شورای انقلاب نمیفهمند به اینکه معنی اسلامی کردن این نیست که ـ دو تا ـ در همه علوم دو قسم ما داریم، یک قسم هندسه اسلامی داریم، یک قسم هندسه غیر اسلامی اشکال میکنند، نمیدانند که اعضای شورای ما که بعضی از آنها دکتر هستند و بعضی از آنها مجتهد هستند، نمیفهمند اینها که علوم اسلامی جائی دارد در مدارس قدیمه هست و اینجا جای علوم دیگر است؟ لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل میشود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد.ما میگوئیم که برنامههائی که در دانشگاهها هست، منتهی میکند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا طرف غرب و نباید اینطور باشد.ما میگوئیم که جوانان ما را این معلمینی که یا اساتیدی که در دانشگاهها بودند بعضی از آنها که هستند، نمیگذارند تحصیل حسابی بکنند، آنها را متوقف میکنند، مانع از پیشرفت آنها هست، در خدمت غرب هستند و میخواهند ما در همه چیز محتاج به غرب باشیم.
معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم.عزیزان من! ما از حصر اقتصادی نمیترسیم، ما از دخالت نظامی نمیترسیم آن چیزی که ما را میترساند وابستگی فرهنگی است.ما از دانشگاه استعماری میترسیم، ما از دانشگاهی میترسیم که جوانهای ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند، ما از دانشگاهی میترسیم که آنطور جوانهای ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند. (6) اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربیها و اخیرا آمریکا و شوروی قرار گرفت و زبانها و قلمهای غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزده دانشگاهها در طول مدت تأسیس دانشگاهها و خصوصا دهههای اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بین ارباب قلم و زبان و اساتید، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند که بر خلاف آن مسیر بودند و میباشند لکن مع الاسف در اقلیت چشمگیر بودند.
هجوم دانشجویان پس از طی کردن دورههای تحصیلی با آموزشهای غربی و شرقی در دبیرستانها و دانشگاههای ایران به سوی غرب و احیانا شرق که ره آوردی جز فرهنگ غربی و شرقی نداشت، چنان فاجعهای به بار آورد که همه ابعاد جامعه ما را بیقید و شرط وابسته بلکه تسلیم به ابر قدرتها کرد به طوری که جامعه ما با ظاهری ایرانی ـ اسلامی محتوایی سرشار از غرب و شرقزدگی داشت و مع الاسف پس از گذشت سه سال از پیروزی انقلاب و مقاومت و ایستادگی جمهوری اسلامی در مقابل شرق و غرب و مکتبهایانحرافی آنان و وفاداری این جمهوری به اسلام به عنوان نفی کننده جمیع وابستگیها و انحرافات، باز گرفتار گروهها و گروهکهای وابسته به یکی از دو قطب و سر سپرده مکتبهای انحرافی و وابسته به یکی از آنان میباشیم .و نیز مواجهیم با افرادی از این منحرفین که در مراکز تربیت و تعلیم نفوذ کردهاند و با مجال دادن به آنان، خطر به انحراف کشیدن جوانان و نونهالان بسیار است که خدای ناکرده با انحراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب یا شرق، تمام ابعاد جامعه یا وابسته و تسلیم غرب خواهد شد و یا شرق، و تمام کوششها و زحمات ملت و خون جوانان و عزیزان آنان به هدر خواهد رفت.
اکنون بر دانش آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت در شناسایی عوامل فساد کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاک نمایند و گمان نشود که این نفوذ فقط برای انحراف دانشگاههاست، که منحرفین و منافقین برای نفوذ در دبیرستانها بلکه دبستانها اهمیت بیشتری قائلند تا جوانان را برای انحراف دانشگاهها مهیا کنند، آنان میدانند اگر نوباوگان در مراکز آموزش تربیت صحیح شوند و حیلههای استعمارگران را احساس و توطئههای همه جانبه آنان را لمس کنند، در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق کمتری حاصل میشود و لهذا در دبستانها و دبیرستانها و قبل از ورود به دانشگاهها در ساختن جهاز استعماری شرق و غرب برای ورود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس میکنند.از این رو است که باید دستگاههای آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژهای در حفظ نو پایان و جوانان عزیزی که استقلال و آزادی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند و نیز از این رو است که نقش معلمان و اساتید در تربیت و تهذیب دانش آموزان و دانشجویان به عنوان اساسیترین و مؤثرترین نقش مطرح میگردد و همه دیدید که گرایش آنان به شرق و غرب برای کشورمان چه فاجعهها آفرید و دانشگاهها را به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق و غرب در آورد و اکثریتقاطع غرب و شرقزدگان این مملکت را به عنوان فارغ التحصیلان تحویل جامعه داد.اکنون بر معلمان متعهد و مسؤول دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاهها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه، بر فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند و بر اساتید متعهد است تا با باز شدن دانشگاهها در صورت مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یکی از دو قطب قدرت و مکر، آنان را به توطئهها و شیطنتها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح کشور و آگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند که با این خدمت، استقلال و آزادی کامل میهن عزیزشان تضمین خواهد شد. (7) علما و روحانیون انشاء الله به همه ابعاد و جوانب مسؤولیت خود آشنا هستند ولی از باب تذکر و تأکید عرض میکنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامیمان احساس میکنند که میتوانند اندیشههای خود را در موضوعات و مسایل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوند، و اگر بیراهه میروند با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید.و باید به این نکته توجه کنید که نمیشود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشتههاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت.اینها که امروز این گونه مسایل را عنوان میکنند، مسلما دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان میطپد و الا داعی ندارند که خود را با طرح این مسایل به دردسر بیندازند.اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونهای است که خود فکر میکنند، به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید.اگر قبول هم نکردند مأیوس نشوید، در غیر این صورت خدای ناکرده به دام لیبرالها و ملی گراها و یا چپ و منافقین میافتند و گناه این کمتر از التقاط نیست.وقتی ما میتوانیم به آینده کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسایل گوناگون بهادهیم و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم و به همه شیوهها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان میشود، احاطه داشته باشیم فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیر حوزهای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است تا فرهنگ نظری و فلسفی، باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد . (8)
پي نوشت :
1 ـ پیام امام خمینی به مناسبت آغاز سال تحصیلی 62 ـ 61 صحیفه نور جلد 17 ص 36 تاریخ : 1/7/ 61
2 ـ پیام امام خمینی به زائران بیت الله الحرام به مناسبت عید سعید قربان صحیفه نور جلد 18 ص 89 تاریخ: 12/6/ 62
3 ـ اساسا دانشگاه دوره پهلوی بر اساس تکنولوژی وابسته و تبعیت از فرهنگ غرب پایه ریزی شده بود دانشگاه محفلی بود برای جولان و نمایش ایدئولوژیهای وارداتی و شستشوی اذهان و مغزهای جوانان در جهت وابستگی بیشتر به غرب ابتکار و نوآوری در دانشگاههای دوره پهلوی کمتر دیده میشد و حتی ترغیب و تشویقی هم صورت نمیگرفت.به همین جهت در طول سالیان متمادی از عمر دانشگاه در ایران، محصول قابل اعتنا و برجسته در زمینههای علمی و تکنولوژی دانشگاه مشاهده نگردید.در دهه آخر عمر رژیم پهلوی، دانشگاهها عملا به سالنهای مد و دوری جستن از فرهنگ و سنن ملی و مذهبی مبدل گشته بودند بطوریکه گروه اقلیتی از دانشجویان و دانشگاهیان متعهد و دلسوز کشور همچون شمع میسوختند و گاه در مبارزه با فرهنگ منحط و فاسد حاکم بر کشور و از جمله دانشگاهها تا پای جان ایستادند.در کنار این روند انحرافی، جنبش قدرتمند دانشجویی با مایههای ملی ـ مذهبی با مظاهر فرهنگ منحط در ستیز و مبارزه بود.و رشد تفکر دینی در دانشگاه بوسیله روشنفکران متعهد و خصوصا بعد از قیام پانزده خرداد برهبری امام خمینی، تحولات چشمگیر در روند مبارزات ملت ایران پدید آورده بود.در دهه پنجاه، با نزدیک شدن دو قشر روحانیت و دانشگاهی به یکدیگر که از آرزوها و اصول دیدگاههای حضرت امام بود، سرانجام رژیم پهلوی بزانو در آمد و پس از آن دانشگاههای ما با حفظ استقلال در مسیر نوسازی و تحولات کشور گامهای مؤثر و سازندهای برداشته و نقش اصلی و تاریخی خود را باز یافتند .
4 ـ وصیت نامه سیاسی ـ الهی حضرت امام (س) صحیفه نور جلد 21 ص 192 تاریخ تحریر: 26/11/61 تاریخ قرائت: 15/3/ 68
5 ـ بیانات امام خمینی در جمع گروههای مختلف مردم صحیفه نور جلد 11 ص 186 تاریخ: 13/10/ 58
6 ـ وصیت نامه سیاسی ـ الهی حضرت امام (س) صحیفه نور جلد 21 ص 194 تاریخ تحریر: 26/11/61 تاریخ قرائت: 15/3/ 68
7 ـ بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان عضو انجمنهای اسلامی صحیفه نور جلد 12 ص 54 ـ 52 تاریخ: 1/2/ 59
8 ـ پیام امام خمینی به مناسبت آغاز سال تحصیلی صحیفه نور جلد 15 ص 160 161 تاریخ: 31/6/ 60
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله