اشاره:
طبق سندی که ارائه می شود شاه عباس آنچه را که در تصرف مالکانه ی خود داشت، بر حرم مطهر رسول خدا (ص) و بر عتبه ی عالیه ی امیرالمؤمنین (ع) وقف کرد. رقبات موقوفه و شرایط وقف از این قرار است:
کاروانسرای واقع در صدر میدان نقش جهان یا قیصریه ی متصل به آن و کل بازار دور میدان و حمام واقع در حوالی آنکه تمام احداث کردهی واقف است؛ با این شرایط که نصف اصل اجارهی موقوفات، در وجه وظیفه و ارتزاق سادات بنی حسین، که در مدینه ساکنند، به شرط نداشتن وظیفه و سیور غال و مواجب و شیعه ی اثنی عشری بودن.
نصف دیگر را در وجه وظیفه و ارتزاق و مدد معاش ساکنان نجف اشرف، با همان شرایط، و نصف تمام شایع از جمیع خانات و املاک و اراضی و باغات و طواحین و جداول و اشجار و انهار و قنوات که در تصرف شرعی دارند، نصف آن در وجه وظیفه و ارتزاق و مدد معاش سادات بنی فاطمه به شرط شیعه بودن، و نصف دیگر که ربع اصل است، در وجه وظیفه و ارتزاق فقرا و مساکین اهل ایمان که تشیع آنها ظاهر باشد.
سبب آنکه کل مذکورات وقف شده به نصف قرارداد شده، این است که شاه عباس در آنها شریک باشد تا موجب رواج و آبادانی آنها باشد و بعد از فوت شاه، کل املاک و مستغلات، به طرقی که نصفش وقف شده، وقف باشد. سایر شرایط نیز در متن وقف نامه آمده است.
علیه و اولاده ائمة الاحد عشر / الذین هم صفوة الله من بین البشر / و حجتة علی اهل الوبر و المذر من غاب / منهم و من حضر سلاما دایما الی / یوم المحشر .
باعث بر تحریر این / صحیفهی صحیحهی شرعیة الأحکام / و المبانی و غرض از تنمیق این وثیقهی / ملیة الالفاظ و المعانی آنکه / چون به مضمون / آیهی وافی هدایة (و ما تقدموا لأنفسکم من خیر / تجدوه عند الله /) هو خیر و اعظم اجرا / فتح ابواب خیرات و نصب اسباب / صدقات جاریات موجب نجات و سمو / درجات است و (یوم یأتی بعض آیات ربک لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن / آمنت من قبل او کسبت فی ایمانها خیرا) /... شاهد این مقال... لهذا همگی همت والا نهمت / و جملگی نیت خیر امنیت اعلی حضرت / پادشاه اسلام ملایک سپاه المؤید / بالنصر العزیز من عند الله خاک / آستانهی خیر البشر مروج مذهب / حق ائمة اثنی عشر غلام بااخلاص / حضرت امیرالمؤمنین حیدر، چاکر / عترت سید المرسلین حامی حوزة / الدین بسیفه و / سنانه / ناصر اهل الایمان بیده و لسانه صاحب / النسب الطاهر النبوی و الحسب الباهر العلوی / عباس بدان مصروف و معطوف است که / عامهی ارباب فقر و صلاح و کافهی اصحاب استحقاق وفلاح از روی فراغ بال / و رفاه حال به اداء مراسم طاعات / و قیام به وظایف عبادات و دعای / دولت قاهرهی ابدی الاتصال لا زالت / آمنة مشغول بوده باشند. پس رجاء / لعظیم الثواب و طلبا لجزیل الماب / یوم الحساب وقف صحیح شرعی نمود / و حبس مؤبد مخلد فرمودند قربتا الی الله / تا حین صدور هذا الوقف عنه / که در تحت تصرف مالکانهی خود داشتند / خالیا عن حق الغیر / و عن / کل ما یمنع صحة الوقف عنه و منه / بر حرم اشرف و مرقد مطهر ارفع اقدس / سید کونین و نبی ثقلین صاحب مقام قاب قوسین / اشرف الانبیاء و المرسلین و افضل الاولین / و الاخرین صلی الله علیه و آله اجمعین / و بر عتبهی علیه و روضهی قدسیهی سلطان سریر ولایت، دیباچه صحیفهی امامت / و هدایت لامخصوص بتخصیص (انما ولیکم الله) المنصوص بتنصیص «من کنت مولاه فعلی مولاه» امیرالمؤمنین و امام المتقین ساقی / حوض الکوثر فی یوم الدین سلام علیه / و اولاده المعصومین. و آن همگی و تمامی و جملگی کاروانسرای واقع در صدر / میدان نقش جهان دارالسلطنهی اصفهان / مع قیصریهی متصل به آن و کل / بازار دور / میدان / مذکوره و حمام واقع در حوالی آن مشهور به حمام شاه واقع درحوالی آنکه جمیع آن احداث کردهی / کلب علی بن ابیطالب علیهالسلام / بندگان نواب کامیاب سپهر رکاب اعلی حضرت / واقع است خلد الله ملکه و اجری فی بحار / الخلود فلکه، و در متن صیغهی وقف، شرط / فرمودند که نصف حاصل اجارهی موقوفات / مذکوره در وجه وظییفه ی ارتزاق و مدد / معاش سادات عالی درجات بنیحسین (ع) که / در مدینهی مشرفه ساکن و عاکفاند ضبط نمایند / خواه مرد و خواه زن، به شرط آنکه / وظیفه و سیورغال و مواجب / نداشته و شیعهی اثنی عشری باشند / وشرط زن آنکه بیوه باشند / یا بکری که هنوز در حبالهی زوجیت / احدی / در نیامده باشد چون اختیار شوهر نماید دیگر / چیزی به او ندهند. و نصف دیگر را در وجه / وظیفهی ارتزاق و مدد معاش ساکنان / و متوطنان نجف اشرف صرف نمایند / خواه مردان و خواه زنان و شرط در مذکر / و مؤنث همان است که مذکور شد.
و ایضا / وقف صحیح شرعی نمود نواب ولایت / انتساب ابد الله دولته الی یوم الماب بر / مراقد مقدسه و مضاجع مطهره نبی الورا / و ائمة الهدی و البتول الزهراء و / بر حضرت خاتم الأوصیاء، علی و چهارده / معصوم علیهم اشرف الصلوة و اکمل التحیات / همگی و تمامی و جملگی نصف تمام شایع از جمیع / خانات و مستقلات و املاک و اراضی / و باغات و طواحین و جداول و اشجار / و انهار و قنواة که در تصرف / شرعی خود دارند / و / به عقود لازمهی شرعیه به ملکیت بندگان ایشان در ازمنهی مختلف درآمده، خواه در / شهر اصفهان واقع باشد خواه در موضع / دیگر، به تفصیل که در ظهر این صحیفهی / ملیه مرقوم شده و شرط فرموده / اند که نصف در وجه وظیفه / و ارتزاق و مدد معاش سادات بنی فاطمه / سلام الله علیها نمایند ذکورا کان / او اناثا به شرط آنکه شیعه باشند / و در زمان آن شرط که قبل از این / مذکور شده مقرر است. و نصف دیگر که ربع اصل باشد در وجه وظیفه / و ارتزاق و مدد معاش فقرا و مساکین / اهل ایمان و مستحقان که تشیع آنها ظاهر / باشد و معلوم باشد صرف نمایند خواه / مرد و خواه زن و خواه سید و / خواه عام. و سبب آنکه کل مذکورات وقف نموده بوده و به نصف قرار / داده / است که هرگاه بندگان نواب همایون خلد الله / ملکه و سلطانه در آنها شریک باشند / موجب زیادتی رواج و آبادانی خواهد شد / و نیز به وجه شرعی مقرر فرمودهاند که چون / بعد از عمر طویل، نوبت تولیت به دیگری / رسد، کل املاک و مستقلات مذکوره با / جمیع توابع و لو احق به طریقی که نصفش / وقف شده، کل آن وقف باشد بر نهجی که / آن نصف موقوفات مذکوره صرف / سادات و فقرا و مساکین باشد، نصف / دیگر صرف [...] و نیز شرط فرمودهاند / که بندگان ایمان پناه ابدیت ایام دولته / که آنچه حاصل موقوفات مذکوره شود / اولا صرف تعمیر و آبادانی و / ضروریات و زراعت و مصالح املاک / و سایر مایکون من هذا القبیل نمایند / مادام که احتیاج به تعمیر باشد به هیچ / احدی یک دینار / ندهند / که مانند گوشت خوک به آنها حرام باشد /.
و تولیت موقوفات مزبوره به نفس نفیس خود / تفویض فرمودهاند مادامت الدنیا مشرقة بنور / وجود الاشرف الا رفع لا زال مخلدا مؤبدا / الی یوم الرشاد و من بعد به هر کس که پادشاه وقت / باشد و تعیین وظایف و زیاد و کم آن / برای متولی منوط و مربوط است که فراخور / استحقاق و کثرت عیال مقرر دارد و حق / التولیه را بعد ازوضع مال و جهات و / اخراجات عشری مقرر فرمودهاند که همه ساله / متولی بحق السعی خود متصرف شود و اگر چیزی / زیاده بر عشر تصرف نماید، خون حضرت / امام حسین (ع) را خورده باشد و در قیامت شرمندهی / خدا و رسول و ائمهی هدی باشد. و از پادشاهان / التماس نمودند که چون نوبت تولیت به هر یکی / از ایشان رسد، زیاده بر مال و جهات واقعی / از موقوفات مزبوره / نگیرند / تا او نیز داخل خیر و ثواب باشد و در تعمیر و ترویج / و آبادانی و تنسیق نهاست جد و اجتهاد کرده و / فرموده نوعی فرمایند که عند الخالق و الخلایق / مأجور و مشکور باشند.
هذا ما عهدنا الیهم / و العهدة فی الدارین علیهم و بعد از آنکه اعلیحضرت / ظل الهی خلد الله ملکه ابدا متلفظ به صیغهی شرعیه / وقف کما هو طریقه شرعیا شدند، موقوفات / مزبوره را از ید تسلط مالکانهی خود بیرون / فرموده به تولیت شرعی قبض و جمیع / ما لابد من الشرایط و الارکان علی ما هو / المقرر فی شریعة المطهره علی صاحبها / و آله افضل التحیات و اکمل الصلوات / محقق گشت فصارت المزبورات ماثر / و المسطورات عن آخرها موقوفة وقفا / صحیحا لازما ثابتا ملخدا مؤبدا لا یباع و لا یوهب و لا یغیر و لا یبدل من الان (الی ان یرث الله الارض / و من / علیها و هو خیر الوارثین).
و بجمیع ذالک / وقع الاشهاد علی وفق الحق و نهج السداد / و بعد ذلک اعلی حضرت خاقان سلیمان شأن ابدت دولته / الی انقراض الزمان جمیع مسلمانان را ذکورا و اناثا مرخص فرمودند که در اراضی و املاک / و باغات و سایر مذکورات که بالمناصفه شریکاند / نماز بگزارند و در کل آنها وضو بسازند و غسل نمایند و احدی کر داشته باشد مرخص است / که هرگاه احتیاج داشته باشد بر آب نماید اما / هیچ احدی مرخص نیست که یک قطره از آن آبها به زراعت خود برد بدون جهت شرعی / و همین اصحاب حمامات مگر به حمامی که داخل / موقوفات باشد. و هر کس از پادشاهان وقت / که طمع در موقوفات مزبوره نمایند، یا به خلاف شرع / اقدس تصرف نمایند به غضب و سخط الهی / گرفتار شوند و در روز جزا نزد حضرت رسالت پناه / و ائمهی معصومین صلواة الله علیهم / شرمنده باشند. / تم تم تم فی سنة 1113 من الهجرة النبویة.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: منوچهر ستوده
این مقاله در تاریخ 1403/8/7 بروز رسانی شده است
کاروانسرای واقع در صدر میدان نقش جهان یا قیصریه ی متصل به آن و کل بازار دور میدان و حمام واقع در حوالی آنکه تمام احداث کردهی واقف است؛ با این شرایط که نصف اصل اجارهی موقوفات، در وجه وظیفه و ارتزاق سادات بنی حسین، که در مدینه ساکنند، به شرط نداشتن وظیفه و سیور غال و مواجب و شیعه ی اثنی عشری بودن.
نصف دیگر را در وجه وظیفه و ارتزاق و مدد معاش ساکنان نجف اشرف، با همان شرایط، و نصف تمام شایع از جمیع خانات و املاک و اراضی و باغات و طواحین و جداول و اشجار و انهار و قنوات که در تصرف شرعی دارند، نصف آن در وجه وظیفه و ارتزاق و مدد معاش سادات بنی فاطمه به شرط شیعه بودن، و نصف دیگر که ربع اصل است، در وجه وظیفه و ارتزاق فقرا و مساکین اهل ایمان که تشیع آنها ظاهر باشد.
سبب آنکه کل مذکورات وقف شده به نصف قرارداد شده، این است که شاه عباس در آنها شریک باشد تا موجب رواج و آبادانی آنها باشد و بعد از فوت شاه، کل املاک و مستغلات، به طرقی که نصفش وقف شده، وقف باشد. سایر شرایط نیز در متن وقف نامه آمده است.
متن وقف نامه
نقطه چین ها غیر قابل خواندن است و متن سند از جنگی که در کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران موجود است، نقل شده الحمد لله الذی وقف کل حامد فی موقف / العجز عن اداء تحمیده و قصر کل / شاکر عن القیام بشکر احسانه و مزید تحمیده / علی ما وقف من احسانه من احبائه لا شاعة اصناف / الخیرات و نشکره علی ما لهم / من اولیائه لا ذاعة انواع المبرات / و نصلی علی اشرف الانبیاء و سید اهل الأرض و السماء / و شافع المشفع فی یوم الجزاء / و دیباجة صحیفة المظاهر الربانیة / و منبع رحیق الفیوض السبحانیه / صلی ا لله علیه و آله مصابیح / الاسلام و مفاتیح دار السلام / خصوصا / امیرالمؤمنین و امام المتقین نفس رسول / رب العالمین قسیم النار و السقر و صاحب اللواء / الأحد و الخیبر الذی من تولاه / فقد فاز و امن من کل خطر و من عاداه / فقد خاب و فی امه النظر سلام / اللهعلیه و اولاده ائمة الاحد عشر / الذین هم صفوة الله من بین البشر / و حجتة علی اهل الوبر و المذر من غاب / منهم و من حضر سلاما دایما الی / یوم المحشر .
باعث بر تحریر این / صحیفهی صحیحهی شرعیة الأحکام / و المبانی و غرض از تنمیق این وثیقهی / ملیة الالفاظ و المعانی آنکه / چون به مضمون / آیهی وافی هدایة (و ما تقدموا لأنفسکم من خیر / تجدوه عند الله /) هو خیر و اعظم اجرا / فتح ابواب خیرات و نصب اسباب / صدقات جاریات موجب نجات و سمو / درجات است و (یوم یأتی بعض آیات ربک لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن / آمنت من قبل او کسبت فی ایمانها خیرا) /... شاهد این مقال... لهذا همگی همت والا نهمت / و جملگی نیت خیر امنیت اعلی حضرت / پادشاه اسلام ملایک سپاه المؤید / بالنصر العزیز من عند الله خاک / آستانهی خیر البشر مروج مذهب / حق ائمة اثنی عشر غلام بااخلاص / حضرت امیرالمؤمنین حیدر، چاکر / عترت سید المرسلین حامی حوزة / الدین بسیفه و / سنانه / ناصر اهل الایمان بیده و لسانه صاحب / النسب الطاهر النبوی و الحسب الباهر العلوی / عباس بدان مصروف و معطوف است که / عامهی ارباب فقر و صلاح و کافهی اصحاب استحقاق وفلاح از روی فراغ بال / و رفاه حال به اداء مراسم طاعات / و قیام به وظایف عبادات و دعای / دولت قاهرهی ابدی الاتصال لا زالت / آمنة مشغول بوده باشند. پس رجاء / لعظیم الثواب و طلبا لجزیل الماب / یوم الحساب وقف صحیح شرعی نمود / و حبس مؤبد مخلد فرمودند قربتا الی الله / تا حین صدور هذا الوقف عنه / که در تحت تصرف مالکانهی خود داشتند / خالیا عن حق الغیر / و عن / کل ما یمنع صحة الوقف عنه و منه / بر حرم اشرف و مرقد مطهر ارفع اقدس / سید کونین و نبی ثقلین صاحب مقام قاب قوسین / اشرف الانبیاء و المرسلین و افضل الاولین / و الاخرین صلی الله علیه و آله اجمعین / و بر عتبهی علیه و روضهی قدسیهی سلطان سریر ولایت، دیباچه صحیفهی امامت / و هدایت لامخصوص بتخصیص (انما ولیکم الله) المنصوص بتنصیص «من کنت مولاه فعلی مولاه» امیرالمؤمنین و امام المتقین ساقی / حوض الکوثر فی یوم الدین سلام علیه / و اولاده المعصومین. و آن همگی و تمامی و جملگی کاروانسرای واقع در صدر / میدان نقش جهان دارالسلطنهی اصفهان / مع قیصریهی متصل به آن و کل / بازار دور / میدان / مذکوره و حمام واقع در حوالی آن مشهور به حمام شاه واقع درحوالی آنکه جمیع آن احداث کردهی / کلب علی بن ابیطالب علیهالسلام / بندگان نواب کامیاب سپهر رکاب اعلی حضرت / واقع است خلد الله ملکه و اجری فی بحار / الخلود فلکه، و در متن صیغهی وقف، شرط / فرمودند که نصف حاصل اجارهی موقوفات / مذکوره در وجه وظییفه ی ارتزاق و مدد / معاش سادات عالی درجات بنیحسین (ع) که / در مدینهی مشرفه ساکن و عاکفاند ضبط نمایند / خواه مرد و خواه زن، به شرط آنکه / وظیفه و سیورغال و مواجب / نداشته و شیعهی اثنی عشری باشند / وشرط زن آنکه بیوه باشند / یا بکری که هنوز در حبالهی زوجیت / احدی / در نیامده باشد چون اختیار شوهر نماید دیگر / چیزی به او ندهند. و نصف دیگر را در وجه / وظیفهی ارتزاق و مدد معاش ساکنان / و متوطنان نجف اشرف صرف نمایند / خواه مردان و خواه زنان و شرط در مذکر / و مؤنث همان است که مذکور شد.
و ایضا / وقف صحیح شرعی نمود نواب ولایت / انتساب ابد الله دولته الی یوم الماب بر / مراقد مقدسه و مضاجع مطهره نبی الورا / و ائمة الهدی و البتول الزهراء و / بر حضرت خاتم الأوصیاء، علی و چهارده / معصوم علیهم اشرف الصلوة و اکمل التحیات / همگی و تمامی و جملگی نصف تمام شایع از جمیع / خانات و مستقلات و املاک و اراضی / و باغات و طواحین و جداول و اشجار / و انهار و قنواة که در تصرف / شرعی خود دارند / و / به عقود لازمهی شرعیه به ملکیت بندگان ایشان در ازمنهی مختلف درآمده، خواه در / شهر اصفهان واقع باشد خواه در موضع / دیگر، به تفصیل که در ظهر این صحیفهی / ملیه مرقوم شده و شرط فرموده / اند که نصف در وجه وظیفه / و ارتزاق و مدد معاش سادات بنی فاطمه / سلام الله علیها نمایند ذکورا کان / او اناثا به شرط آنکه شیعه باشند / و در زمان آن شرط که قبل از این / مذکور شده مقرر است. و نصف دیگر که ربع اصل باشد در وجه وظیفه / و ارتزاق و مدد معاش فقرا و مساکین / اهل ایمان و مستحقان که تشیع آنها ظاهر / باشد و معلوم باشد صرف نمایند خواه / مرد و خواه زن و خواه سید و / خواه عام. و سبب آنکه کل مذکورات وقف نموده بوده و به نصف قرار / داده / است که هرگاه بندگان نواب همایون خلد الله / ملکه و سلطانه در آنها شریک باشند / موجب زیادتی رواج و آبادانی خواهد شد / و نیز به وجه شرعی مقرر فرمودهاند که چون / بعد از عمر طویل، نوبت تولیت به دیگری / رسد، کل املاک و مستقلات مذکوره با / جمیع توابع و لو احق به طریقی که نصفش / وقف شده، کل آن وقف باشد بر نهجی که / آن نصف موقوفات مذکوره صرف / سادات و فقرا و مساکین باشد، نصف / دیگر صرف [...] و نیز شرط فرمودهاند / که بندگان ایمان پناه ابدیت ایام دولته / که آنچه حاصل موقوفات مذکوره شود / اولا صرف تعمیر و آبادانی و / ضروریات و زراعت و مصالح املاک / و سایر مایکون من هذا القبیل نمایند / مادام که احتیاج به تعمیر باشد به هیچ / احدی یک دینار / ندهند / که مانند گوشت خوک به آنها حرام باشد /.
و تولیت موقوفات مزبوره به نفس نفیس خود / تفویض فرمودهاند مادامت الدنیا مشرقة بنور / وجود الاشرف الا رفع لا زال مخلدا مؤبدا / الی یوم الرشاد و من بعد به هر کس که پادشاه وقت / باشد و تعیین وظایف و زیاد و کم آن / برای متولی منوط و مربوط است که فراخور / استحقاق و کثرت عیال مقرر دارد و حق / التولیه را بعد ازوضع مال و جهات و / اخراجات عشری مقرر فرمودهاند که همه ساله / متولی بحق السعی خود متصرف شود و اگر چیزی / زیاده بر عشر تصرف نماید، خون حضرت / امام حسین (ع) را خورده باشد و در قیامت شرمندهی / خدا و رسول و ائمهی هدی باشد. و از پادشاهان / التماس نمودند که چون نوبت تولیت به هر یکی / از ایشان رسد، زیاده بر مال و جهات واقعی / از موقوفات مزبوره / نگیرند / تا او نیز داخل خیر و ثواب باشد و در تعمیر و ترویج / و آبادانی و تنسیق نهاست جد و اجتهاد کرده و / فرموده نوعی فرمایند که عند الخالق و الخلایق / مأجور و مشکور باشند.
هذا ما عهدنا الیهم / و العهدة فی الدارین علیهم و بعد از آنکه اعلیحضرت / ظل الهی خلد الله ملکه ابدا متلفظ به صیغهی شرعیه / وقف کما هو طریقه شرعیا شدند، موقوفات / مزبوره را از ید تسلط مالکانهی خود بیرون / فرموده به تولیت شرعی قبض و جمیع / ما لابد من الشرایط و الارکان علی ما هو / المقرر فی شریعة المطهره علی صاحبها / و آله افضل التحیات و اکمل الصلوات / محقق گشت فصارت المزبورات ماثر / و المسطورات عن آخرها موقوفة وقفا / صحیحا لازما ثابتا ملخدا مؤبدا لا یباع و لا یوهب و لا یغیر و لا یبدل من الان (الی ان یرث الله الارض / و من / علیها و هو خیر الوارثین).
و بجمیع ذالک / وقع الاشهاد علی وفق الحق و نهج السداد / و بعد ذلک اعلی حضرت خاقان سلیمان شأن ابدت دولته / الی انقراض الزمان جمیع مسلمانان را ذکورا و اناثا مرخص فرمودند که در اراضی و املاک / و باغات و سایر مذکورات که بالمناصفه شریکاند / نماز بگزارند و در کل آنها وضو بسازند و غسل نمایند و احدی کر داشته باشد مرخص است / که هرگاه احتیاج داشته باشد بر آب نماید اما / هیچ احدی مرخص نیست که یک قطره از آن آبها به زراعت خود برد بدون جهت شرعی / و همین اصحاب حمامات مگر به حمامی که داخل / موقوفات باشد. و هر کس از پادشاهان وقت / که طمع در موقوفات مزبوره نمایند، یا به خلاف شرع / اقدس تصرف نمایند به غضب و سخط الهی / گرفتار شوند و در روز جزا نزد حضرت رسالت پناه / و ائمهی معصومین صلواة الله علیهم / شرمنده باشند. / تم تم تم فی سنة 1113 من الهجرة النبویة.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: منوچهر ستوده
این مقاله در تاریخ 1403/8/7 بروز رسانی شده است