مسجد مدرسههاي تهران
روند پيدايش و تشکل مسجد - مدرسهها
با وجود آنکه واژهي مدرسه در اشعار دعبل خزاعي، شاعر قرن دوم هجري قمري، به کار رفته است، اما اطلاع روشني از اينکه ساختار مستقلي به نام مدرسه نيز در آن دوره شکل گرفته باشد در دسترس نيست (3).
در اواخر قرن سوم هجري قمري، به تدريج مراکزي با عنوان «دارالعلوم» از سوي علما و امرا تأسيس شد و تفاوت عمدهي آنها با کتابخانهها در اين بود که نه تنها براي امر تعليم، بلکه براي اقامت طلايي که بعضا از شهرهاي دور راهي مرکزي علمي ميشدند تسهيلات و از جمله اقامتگاههايي در نظر ميگرفتند (4) با طراحي و احداث مساکن ساده، آن هم در کنار فضاهاي آموزشي، نوع ويژهاي از آموزشگاهها که تلفيقي از سکونتگاه و فضاي آموزشي بود، شکل گرفت و به تدريج الگوي طراحي مدرسههاي علميه گرديد و تکامل يافت.
گويا از اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري قمري بود که مکانهايي به نام مدرسه ساخته شد و در همين دوره است که احداث مدرسهاي را در آمل به ناصر کبير (متوفي 304 ه.ق) و نيز داعي صغير که از فرمانروايان علوي اين خطه بودند نسبت دادهاند (5).
در قرن چهارم هجري قمري، چندين مدرسه در قلمرو حکومت غزنويان و نواحي ديگر ساخته شد که در
آثار تاريخي و ادبي بدانها اشاره شده است (6) اما اثري از ساختمان هيچ يک باقي نمانده است تا بتوان به خصوصيات معماري آنها پيبرد. اسنادي از دو مدرسه متعلق به دورهي سلجوقي وجود دارد که نشان ميدهد طرح نخستين مدرسهها با الهام از طرحهاي خانههاي درونگرا بوده که بعدها دچار دگرگونيهايي نيز شده است.
از مدارس نظاميهي ساختهي خواجه نظامالملک طوسي که از نخستين مدرسههاي بزرگ و سازمانيافته به شمار ميآيد نقشهاي باقي نمانده است، در حالي که مدرسهي مستنصريهي بغداد (ساختهي قرن هفتم هجري قمري) هنوز باقي است. به ظن قوي، به هنگام احداث بناي مذکور، مدرسهي نظاميهي بغداد نيز معمور و مورد استفاده بود، لذا با عنايت به پيشينهي مدارس نظاميه و ويژگيهاي معماري آها، قاعدتا بايد مدرسهي مستنصريه را با الهام از خصوصيات معماري مدرسهي نظاميه ساخته باشند.
در مدرسههاي ساخته شده تا دورهي ايلخانان، متناسب با شرايط، امکانات و نيازها، از يک فضاي ساده هم به عنوان مسجد استفاده ميشد. اما از دورهي ايلخانان و به خصوص از دورهي تيموريان و بعد از آن به تدريج در مدارسي که داراي طرحي معمارانه بودند و نيز در بسياري از مدرسههاي بزرگ، فضاي خاصي را به مسجد اختصاص ميدادند، که اين فضا غالبا به شکل گنبدخانهاي (و در مواردي به صورت شبستاني) بود که در گوشهاي از بنا (به ويژه در مدارس دورهي تيموري) يا در امتداد يکي از محورهاي تقارن آن (بيشتر در دورهي صفويه) بنا ميشد. اين فضا به دليل برخي خصوصيات ساختاري، از جمله وسعت، به گونهاي نبود که هميشه آن را به عنوان مسجد عمومي مورد استفاده قرار دهند. ولي البته از مساجد واقع در بعضي مدارس بزرگ (مانند مسجد مدرسهي چهارباغ در اصفهان يا مسجد مدرسهي امام خميني (سلطاني) در کاشان) در اوقات و ايام ويژه براي برگزاري نماز يا ساير فعاليتهاي عام مذهبي به صورتهاي عمومي نيز استفاده ميشد. اما از طرفي زمان و نحوهي استفاده از اين مساجد غالبا به گونهاي نبود که آرامش فضاي مدرسه را مختل و يا درس و بحث طلاب علم را با اشکال مواجه نمايد.به اين ترتيب از قرن چهارم هجري قمري به بعد، مدرسه به عنوان فضاي نسبتا مستقل آموزشي مورد استفاده قرار ميگرفت.
در دورهي صفويه مسجد جامع بزرگي در فرحآباد ساري ساخته شد که با توجه به قرائن ميتوان آن را يکي از نخستين مسجد - مدرسهها در ايران به شمار آورد. در اين بنا، جبههي سمت قبله به فضاي اصلي مسجد يعني گنبدخانه و شبستان، و سه جبههي ديگر به حجرههاي طلاب اختصاص يافته است. ساختار اين بنا و توزيع فضايي فعاليتها در آن به گونهاي است که از لحاظ ساختماني و کاربردي، آن را ميتوان «مسجد - مدرسه» ناميد؛ چرا که هر يک از فضاهاي مختص مسجد و يا مدرسه، آن قدر گسترده است که به نظر ميرسد هر دو فضا در نظر کارفرما و طراح بنا اهميت کمابيش برابر و همساني در آن داشته است، و به همين مناسبت هر دوي اين فضاها را ميتوان جزء «فضاهاي اصلي» مجموعه به شمار آورد. به عبارت بهتر هيچ يک از اين دو فضا را نميتوان نسبت به ديگري، جنبي يا فرعي دانست.
دربارهي چگونگي تکوين و زمان دقيق طراحي و احداث اين نوع بنا در ايران، هنوز بررسيهاي کافي صورت نگرفته است. اما به نظر ميرسد که نوع طراحي و ساختمان مسجد - مدرسهها در ايران با نحوهي بناي آنها در قلمرو گورکانيان در هند، بيارتباط نبوده است؛ و چنان که براي نمونه، نقشههاي دو مسجد - مدرسهي «سردار» در قزوين و مسجد - مدرسهي «خيرالمنزل» در دهلي مقايسه شوند آشکار ميگردد که برخي ويژگيهاي مدرسهي «خيرالمنزل» بنا شده، در بعضي موارد از شيوهي طراحي مسجد - مدرسهي «خيرالمنزل» اقتباس شده است.
ارتباطات فرهنگي و هنري متقابل ايران و هند در دورهي صفوي و گورکاني و تداوم آن تا عهد قاجار، امکان تبادل تجربيات فرهنگي را فراهم آورده بود و چنان که بررسي شود، چنين به نظر ميرسد که برخي از خصوصيات مهم معماري مساجد جامع دورهي قاجار از شيوهي طراحي مساجد جامع گورکاني اقتباس شده است (7).
به هر ترتيب، دورهي اوج توجه به احداث مسجد - مدرسه را عصر قاجار بايد دانست، و بيشترين شمار اين نوع بنا نيز در تهران، يعني پايتخت آن روزگار ساخته شد.
برخي از مسجد - مدرسههاي تهران
مسجد - مدرسهي شهيد مطهري (سپهسالار)
اين مسجد - مدرسه را ميرزا حسين خان قزويني سپهسالار ساخته بود. ساختمان آن در 1296 ه.ق آغاز شد و تا زمان فوت باني (1298 ه.ق) به پايان نرسيده بود. پس از او برادرش يحييخان مشيرالدوله کار را دنبال و تا پايان کار بر احداث بنا نظارت نمود (8).
صحن مدرسه تقريبا به شکل مربع است و در سه طرف آن در حدود شصت حجره در دو طبقه ساخته شده
است. شبستاني بزرگ در پشت جبههي شرقي و يک گنبدخانهي عظيم در جبههي جنوبي مسجد وجود دارد.
ورودي اصلي اين بنا در جبههي غربي مجموعه واقع و داراي جلوخاني بزرگ و تزيين شده است. ورودي ديگري هم که طراحي و تزيين شده است در جبههي شرقي بنا وجود دارد و غالبا از آن براي دسترسي به شبستان مجاورش استفاده ميشود.
اين مدرسه مشتمل بر طرحي چهار ايواني با گنبدخانهاي بزرگ است و بدين ترتيب فضايي به وجود آمده که موجب باشکوه شدن جلوهي بيروني فضايي به وجود آمده کمه موجب باشکوه شدن جلوهي بيروني ترکيب حجمي بنا نيز شده است. از ويژگيهاي مهم ترکيب حجمي فضاي دروني مدرسه، وجود چهار مهتابي يا فضاي باز جلو حجرههاي طبقهي فوقاني است. اين نوع ترکيب حجمي در مسجد - مدرسههاي «سيد» و «رحيمخان» در اصفهان نيز مشاهده ميشود. وجود هشت منار در بناي مزبور حاکي از توجه طراح به اين عنصر معماري است. طراحي ورودي نيز از مسيري غير مستقيم، تحت تأثير بهترين الگوي طراحي ورودي مساجد، براي دسترسي به صحن تشکيل شده است.
گنبدخانهي اين بنا ويژگي خاصي دارد؛ به اين ترتيب که گنبد اصلي به چند نيم گنبد اتصال يافته است. به نظر ميرسد چنين ويژگي بيشتر به مساجد دورهي عثماني تعلق دارد و به احتمال زياد از برخي نمونههاي اين مساجد اقتباس شده است.
سطوح نماي مدرسه با انواع کاشيهاي منقوش پوشيده شده است و نمونههايي از کاشيهاي نفيس معرق را همراه با نمونهي کاشيهاي هفت رنگ همراه با تصاوير و نقشهايي که در دورهي قاجار معمول شد، ميتوان مشاهده کرد.
اين بنا را ميتوان بزرگترين مسجد - مدرسهي تهران در دورهي قاجار به شمار آورد که به دليل وجود شمار فراواني حجره، شبستان و گنبدخانهاي بسيار بزرگ در آن، «جامع» نيز ناميده ميشد. همچنين به طوري که نقل شده است مجهز به حمام، مريضخانه و مطبخ نيز بوده است. صاحب المآثر والآثار در اين باره آورده است:
تأسيس و بنياد و انشاء ابواب البر مرحوم ميرزا حسين خان قزويني سپهسالار اعظم - قدس سره - در دارالخلافهي ناصري که مشتمل است بر جامعي کبير و مقصورهاي خطير و مدرسهي بديع با صحني وسيع و طبقات از حجرات و مآذن و منارات و مکتب و مخزن و مريضخانه و حمام و ساير لواحق و ضمايم در نهايت امتياز و استحکام... (9).
مدرسهي حکيم هاشم
باني اين مدرسه، بر پايهي کتيبهي سنگي ورودي آن، شخصي به نام حکيم هاشم است که در دورهي صفويه ميزيسته غاست. اين بنا در 1296 ه.ق به دستور مهد عليا مرمت شد. بر کتيبهي مزبور که در 1304 ه.ق تنظيم شده، به اين نکته چنين اشاره شده است:
چو برگذشت ز هجرت هزار و يک صد و اند
حکيم بارع با فضل هاشم رازي
بناي مدرسهاي خواست برنهد که ز علم
رواج يابد شرع پيمبر تازي
به شهر طهران بنمود اين خجسته بناي
که به سپهر برينش بود سرافرازي
گذشته چون که بر آن سال و مه به ظاهر آن
شکست و رخنه بسي کرد يار و دمسازي
برفت چون نود و شش پس از هزار و دويست
به امر ناصردين شاه با فر و غازي
عليقلي سر شهزادگان وزير علوم
که حکم شه را دارد به صدق همرازي
بگفت آنچه خرابي بدان رسيده، کنند
زنو مرمت آن اهل حرفت رازي (10).
مدرسهي حکيم هاشم داراي دو ايوان در جبههي شمالي و جنوبي، ورودي نسبتا ساده در جبههي غربي و تعدادي حجره است.
ترکيب برخي از فضاها و عناصر بنا و نيز نماهاي نامتقارن آن به خوبي نشان ميدهد که بر اثر دگرگونيها و مرمتهاي متعدد، شکل نخستين بنا تغيير يافته و نظم و انسجام اوليه را از دست داده است. در حال حاضر نيز ساختمان آن آسيب ديده و متروک مانده است.
مسجد - مدرسهي حکيم باشي (آقا محمود)
بناي آن را به ميرزا احمد حکيمباشي نسبت دادهاند که گويا در دورهي فتحعلي شاه زندگي ميکرده است، و در خصوص اشتهار اين مسجد - مدرسه به آقا محمود، آمده است که آقا محمود کرمانشاهي نامي مدتي پيشنماز آنجا بود (11).
در جبههي قبله، گنبدخانه و ايواني وجود دارد که شاخصترين عناصر مسجد به شمار ميآيد. شبستاني
کمعمق و طويل نيز در جبههي مقابل آن ساخته و در دو جبههي ديگر، هشت حجرهي روبهروي هم قرار دادهاند. در وسط هر يک از دو جبههي مزبور نيز ايواني وجود دارد، و به اين ترتيب اين بنا داراي سه ايوان است. دو سوي گنبدخانه، به دو ورودي مجهز است که هر کدام متشکل از پيش طاق، هشتي و دالاني است و مستقيما به حياط ختم ميشود.
مسجد - مدرسهي معيرالممالک
دوستعلي خان نظامالدولهي معيرالممالک، از رجال دورهي قاجار، اين بنا را احداث نمود (12) و تاريخ احداث و وقف بنا را پيش از 1290 ه.ق دانستهاند (14).
گنبدخانه و ايواني بزرگ در جبههي قبلهي آن ديده ميشود و در جبههي مقابل گنبدخانه، شبستاني کمعمق و طويل قرار دارد که در سالهاي اخير شکلي ديگر يافته است. در دو جبههي ديگر و مقابل، هم شماري حجره وجود دارد و در جلو آنها و همچنين در دو جلو جبههي مقابل گنبدخانه، رواقي طراحي و ساخته شده است؛ ولي متأسفانه رواق جبههي روبهروي قبله تخريب شده است.
فضاهاي ساخته شده در جبههي قبله، نسبت به سه جبههي ديگر ارتفاع بيشتري دارد. گنبدخانه، فاقد پوشش تزئيني است و منارهاي دو سوي ايوان نيز پيش از آنکه بنايشان به اتمام برسد، به حال خود رها شدهاند. اين بنا داراي دو ورودي است و گويا ورودي جبههي غربي آن، بيشتر براي عبور و مرور خانمها اختصاص مييافته است.
مسجد - مدرسهي مروي
اين بنا را حاجي محمدحسين خان مروي، از مقامات دربار فتحعلي شاه و ملقب به فخرالدوله (متوفي 1234 ه.ق) ساخته است (14).
مسجد - مدرسهي مروي داراي يک حياط وسيع و دو حياط کوچک و شبستاني بزرگ در جبههي جنوبي است که يک راه دسترسي به آن از دالان ورودي وجود دارد. در حدود سي حجره در اطراف صحن ساخته شده است و چهار ايوان در وسط هر يک از جبهههاي بنا وجود دارد که
گويا دو فضاي پشتي ايوانهاي شرقي و غربي، به مدرس اختصاص داشته است. بساري از حجرههاي اين مدرسه بزرگ هستند و هر يک، از يک فضايي اصلي با يک ايوان و صندوقخانه تشکيل شده است. بايد افزود که بخشهايي از بنا، در دهههاي اخير مرمت و بازسازي گرديده است.
مسجد - مدرسهي فيلسوف الدوله
اين مسجد - مدرسه را ميرزا کاظم فيلسوفالدوله (متوفي 1323 ه.ق) پزشک مشهور دورهي ناصري، ساخته است (15) پيرامون صحن آن را در حدود دوازده حجره و دو ايوان احاطه کرده است و در جبههي مقابل ورودي، شبستاني ستوندار وجود دارد که براي برگزاري مراسم نماز از آن استفاده ميشد. ورودي بنا، مسيري غير مستقيم به صحن دارد و به شکلي طراحي شده است که در آن عناصري همچون جلوخان، هشتي، دالان و ايوان به کار رفته است.
از ويژگيهاي اين بنا، وجود مقبرهي باني آن در کنار حياطي بسيار کوچک در پشت صحن اصلي است که به اين ترتيب ميتوان آن را نوعي مسجد - مدرسه - مزار به شمار آورد. همچنين داراي کاشيکاريهاي ظريف و کاربنديهاي زيباست، و چنين به نظر ميرسد که دو منار واقع در دو سوي ورودي بنا، به همان صورت ناتمام رها شده باشد.
شبستان، داراي دو ورودي مجزاي مردانه و زنانه است که پردهاي آنها را از يکديگر جدا کرده است.
مسجد - مدرسهي مشيرالسلطنه
ميرزا احمدخان مشيرالسلطنه اين بنا را ساخته و به تاريخ 1318 ه.ق وقف شده است (16) اين بنا، داراي صحني کوچک است کمه هشت حجره در سه طرف آن وجود دارد، با شبستاني ستوندار در جبههي شمالي و در مقابل جبههي قبله. ايوان و مدرس در جبههي جنوبي و حجرهها در دو جبههي ديگر در مقابل هم ساخته شده است. از ويژگيهاي اين بنا، وجود يک برج ساعت در جبههي شرقي آن است که از معابر مجاور، قابل رؤيت بوده
و به همين سبب به مسجد ساعت نيز شهرت يافته است. در پشت شبستان، مطبخ و انباري، با دالاني مجزا تا خيابان مجاور، تعبيه شده است و در طبقهي اول آن يک حجره و يک مهتابي وجود داشت که گويا در گذشته از حجره به عنوان کتابخانه و از مهتابي براي بخش زنانهي مسجد استفاده ميشده است.
مسجد - مدرسهي سپهسالار قديم
اين بنا را ميرزا محمدخان قاجار، که مدتي منصب وزارت جنگ را داشت، ساخته است (17) او در 1284 ه.ق در مشهد درگذشت. اين مسجد - مدرسه، احتمالا قبل از 1277 ه.ق ساخته شده است (18).
در جبههي قبله و جبههي مقابل آن دو شبستان، و در دو جبههي ديگر تعدادي حجره ساخته شده که در جلو آنها رواقي ستوندار قرار گرفته است. شبستان واقع در جبههي قبله که داراي اهميت بيشتري است، ارتفاعي معادل دو طبقه دارد؛ در حالي که شبستان واقع در جبههي روبهروي آن کوتاهتر است.
اين بنا، داراي يک جلوخان بزرگ و دو منار کاشيکاري شده در دو سوي ورودي است و مسير دسترسي به حياط به شکلي خاص داراي اعوجاج است. مسجد - مدرسهي سپهسالار قديم، در سالهاي اخير مرمت شده و شکلي ديگر يافته است.
نتيجه
انواع مسجد - مدرسهها را به لحاظ کالبدي ميتوان به چهار گروه زير طبقهبندي کرد:
1. گونهي نخست، مسجد - مدرسههايي هستند که در آنها جبههي رو به قبله به مسجد و سه جبههي ديگر به حجرههاي مدرسه اختصاص يافته است؛ مانند مسجد - مدرسهي مروي در تهران. در برخي از اين نوع مسجد - مدرسهها، معمولا فضاهاي بهداشتي و وضوخانه را در گوشهاي از مسجد و در نزديکي گنبدخانه يا شبستان ميساختند تا کساني که از بيرون بنا براي اقامهي نماز مراجعه ميکنند، ناگزير از رفتن به درون صحن و ايجاد اخلال در زندگي آرام طلاب نباشند.
2. گونهي دوم، بناهايي هستند که در آنها دو جبهه رو به قبله و جبههي مقابل آن به مسجد و دو جبههي تقريبا شرقي و غربي به مدرسه اختصاص يافته است. مسجد - مدرسهي آقا محمود و معيرالممالک در تهران از اينگونه به شمار ميرود. در اين بناها، تداخل فعاليتها با يکديگر و آمد و شد افراد به داخل صحن به گونهاي بود که بعضا آرامش فضاي زندگي و آموزشي طلاب، به طور کامل حفظ نميشد.
3. گونهي سرنو شامل نوعي بناست که طبقهي همکف به مسجد و طبقهي فوقاني به مدرسه اختصاص مييافت؛ مانند مسجد - مدرسهي سيد در اصفهان. در اينگونه بناها، دو جبههي صحن کاملا به مسجد و دو جبههي ديگر به دو شبستان کوتاه در طبقهي همکف اختصاص يافته و حجرههايي نيز در بالاي دو حجرهي اخير طراحي و ساخته
ميشده است. همچنين در جلو حجرههاي هر يک از دو جبههي مزبور، دو مهتابي قرار داشت، ولي اصولا اين طرح به لحاظ کاربري براي فضاي آموزشي چندان مناسب نبود و به سبب در معرض ديد بودن طلاب، مهتابيهاي جلو حجرهها محلهاي آرامي براي استراحت و آموزش و مباحثهي طلاب به شمار نميآمدند.
4. گونهي چهارم طراحي فضاي مسجد - مدرسه، شامل نوعي بناست که طبقهي همکف به مسجد و طبقهي زيرين به مدرسه اختصاص مييابد. اين طرح، به شکل خاصي، در مسجد - مدرسهي آقا بزرگ در کاشان قابل ملاحظه است. قرار گرفتن فضاي آموزشي در طبقهي زيرين، که داراي حياطي سبز و آرام است، موجب پديد آمدن فضاي مناسبي براي طلاب ميشود. همچنين وجود پنجرههاي ارسي و دالانهاي دو سوي حجرهها که راه دسترسي به آنها از طريق همين دالانها تأمين ميشود، امکان حفاظت فضاي دروني حجرهها را از ديد عابران به خوبي فراهم آورده است.
در مسجد - مدرسههاي تهران، از طرحهاي گروه اول و دوم استفاده شده است. البته در اينجا طبقهبندي اصول طراحي مسجد - مدرسهها به اين چهارگونه، بر اساس موقعيت و ترکيب حجمي فضاي استقرار مسجد و مدرسه نسبت به يکديگر صورت گرفته است، و طبعا در طراحي بسياري از بناها - متناسب با زمان و محل طراحي، احداث و نيز ساير عوامل و امکانات - از ويژگيهايي استفاده شده است که بايد در بررسيهاي دقيقتر مورد توجه قرار گيرد.
پی نوشت:
1- حتي، فيليپ، تاريخ عرب، ج 1، ترجمهي ابوالقاسم پاينده، تبريز، بيتا، ص 393.
2- احمد بن ابييعقوب، البلدان، ترجمهي محمدابراهيم آيتي، تهران، 1356، ص 17.
3- عزتي، ابوالفضل، آموزش و پرورش اسلامي، تهران، 1357، ص 76.
4- متز، آدام، تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري، ج 1، ترجمهي عليرضا ذکاوتي قراگزلو، تهران، 1362، ص 206.
5- اولياء الله آملي، تاريخ رويان،تصحيح منوچهر ستوده، تهران، 1348، صص 110 و 113.
6- سلطانزاده، حسين، تاريخ مدارس ايران، تهران، 1364، صص 107 -99.
7- کخ، ابا، معماري هند در دورهي گورکانيان، ترجمهي حسين سلطانزاده، تهران، 1373.
8- اعتمادالسلطنه، صدرالتواريخ، به کوشش محمد مشيري، تهران، 1357، ص 278.
9- اعتمادالسلطنه، المآثر والآثار، ج 1، به کوشش ايرج افشار، تهران، 1363، ص 116.
10- بلاغي، تاريخ تهران (قسمت مرکزي)، تهران، بينا، بيتا، ص 40.
11- بلاغي، همان، ص 75.
12- اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، صص 117 و 118.
13- بلاغي، همان، ص 184.
14- مصطفوي، محمدتقي، آثار تاريخي طهران، ج 1، به کوشش ميرهاشم محدث، تهران، 1361، ص 86.
15- بلاغي، همان، ص 261.
16- بلاغي، همان، ص 197.
17- اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ص 117.
18- بلاغي، همان، ص 178.
منبع: ميراث جاويدان