به طوری که برخی مجبور میشدند برای حفظ موقوفه، سند دیگری تنظیم کنند. به عبارت دیگر، ثبت و نگارش معامله، نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای در بقا و ادامهی خواستها و آرزوهای اشخاص و از جمله واقفان داشته است(1)
این موضوع البته تا حد زیادی در مورد اسناد تک نسخهای صادق است. اما بررسی موشکافانهتر اسناد، ما را با اصطلاحات و عباراتی رو به رو میکند که حاکی از این است گاه از یک سند، چند نسخهی همسنگ تهیه میشده است.
از این رو این نوشتار بر آن است تا آشکار سازد آیا همان دلایلی که باعث «تجدید وقفنامه» میشده است علتی برای «نسخههای همسنگ» بوده است یا دلایل دیگری برای این موضوع مطرح است؟
دیگر اینکه چه تعداد از اسناد چنین وضع و ویژگیی دارند؟ آیا همهی محررانی که چنین اسنادی را تهیه کردهاند روش یکسان و مشابهی داشتهاند؟ آیا همهی افرادی که اسنادشان چند نسخهای است تعداد معینی سند دریافت میکردهاند؟
برای پاسخ هر پرسش حدود 1,400 پروندهی اسناد ما در موقوفات استان تهران در آرشیو «دفتر اسناد و شناسایی موقوفات» بررسی شد. این اسناد نظم خاصی نداشتند؛
یعنی نه براساس تاریخ و نه براساس اصالت و نه براساس قبل از تشکیل دفترخانهی اسناد رسمی و پس از آن و نه حتی براساس حوزهی اداری هر شهر از شهرهای تهران بزرگ طبقهبندی نشده بودند.
از این رو نخست کار بررسی نوع سند و سپس تفکیک بر پایهی دفترخانهای و غیر دفترخانهای انجام شد. از مجموع 1,400 سند، 1,000 وقفنامه غیررسمی (غیر دفترخانهی اسناد رسمی)،
حدود 150 وقفنامهی رسمی و تقریبا به همین تعداد سایر اسناد از قبیل اجارهنامه و مصالحهنامه و استشهادیه، 40 وصیتنامهی رسمی و غیررسمی، 4 حبسنامهی غیررسمی و یک نذرنامه ی غیررسمی به دست آمد
. همه اسناد رسمی و سایر اسنادی که وقفنامه نبودند در بررسی نهایی حذف شد. به عبارتی فقط 1,005 سند در کارشناسی نهایی مورد بررسی قرار گرفت.
تعداد نسبی این نوع اسناد
پس از بررسی 1,005 سند غیررسمی، که دورهای 122 ساله (1350 - 1228 ق) را در بر میگرفت معلوم شد.که فقط 89 وقفنامه و یک نذرنامه و یک حبسنامه (91 سند) برابر با 5ر9% چند نسخهای بود که 37 مورد اصل یا تصویر اصل و 54 مورد رونوشت یا تصویر رونوشت بود. تعداد رونوشتها نسبتا زیاد است البته در برخی پوشهها نیز که اصل سند موجود بود رونوشتی از همان سند نیز نگهداری میشد که میتوان پوشهی شمارهی 578 را به عنوان نمونه مطرح کرد.
مقایسهی اصل و رونوشت این سند نکتهی مهمی را گوشزد میکند و آن اینکه «محرر» اصطلاح تعداد نسخه را که در اصل سند درج شده است از قلم انداخته است.
البته پوشهی شمارهی 683 هم که حاوی دو نسخهی مشابه و اصیل است نیز ما را متوجه میسازد که حتی ممکن است «محرر» نسخهی اولیه و اصیل سند نیز از درج اصطلاح بازگو کنندهی تعداد نسخهها بر روی یکی از دو نسخه عمدا یا سهوا خودداری میکرده است. بنابراین شاید به غیر از 91 سند مورد نظر، چند سند دیگر هم چند نسخهای بوده باشند.
آیا تعداد نسخهها برای همهی اسناد یکسان است؟
اسناد این مجموعه از نظر تعداد اسناد همسنگ، یکسان نبودند. به عبارتی این بررسی آشکار ساخت که وقتی سخن از نسخههای مشابه از یک سند مطرح میشود میتوان تعداد متفاوتی از 10،6،5،4،3،2 و 20 نسخه را فرض کرد. اما میتوان گفت که در خود آنها نیز فراوانی نسبی یکسانی وجود ندارد.از مجموع این اسناد 44 مورد (35 / 48%) دو نسخهای (2) مورد (16 / 35%) سه نسخهای (3)، 8 مورد (79 / 8%) چهار نسخهای (4)، دو مورد (2 / 2%) پنج نسخهای (5)، سه مورد (3/3%) شش نسخهای (6)، یک مورد (1/1%) ده نسخهای (7) و یک مورد (%1/1) 20 نسخهای (8) بود.
اصطلاحات ارقام تعداد نسخه و شیوهی درج آنها
محرران هر یک از این اسناد که روی کاغذهایی به ابعاد مختلف نوشته شده و اصل و رونوشت هستند، از اصطلاحاتی متفاوت و به اشکال مختلف و در جاهای گوناگونی به این موضوع پرداختهاند.با توجه به اسناد به دست آمده میتوان گفت برای دو نسخهای بودن از عبارتهای «نسختان»، «نسختین»، «ذا الکتاب علی نسختان»، «فی هذه النسخه کما فی نسخة الاخری» و برای سه نسخهای بودن از عبارتهای: «ثلث نسخ / ثلاث نسخ»،» 3 نسخ»، «سه نسخه است»، «ذلک الکتاب المشتمل علی ثلاث نسخ»، «ثلثة الاوراق»، «و الکتاب علی ثلثة نسخ»، «دو نسخهی دیگر» و برای چهار نسخهای بودن از عبارات «اربع نسخ»،
«اربعة نسخ»، «الکتاب علی اربع نسخ» و برای پنج نسخهای بودن از عبارت «خمس نسخ»، و برای شش نسخهای بودن از عبارات «ذلک الکتاب علی ست نسخ»، «شش کتابچه»، «ست نسخ»،» 6 نسخ» و برای ده نسخهای بودن از عبارت «هذا الکتاب و الکتب التسع الاخری» و برای بیست نسخهای بودن از عبارت «عشرین نسخ» استفاده شده است.
برخی محرران، از بالای صفحه، قبل از آغاز نثر (تصویر 1) و برخی در سطر یا روی سطرهای متن (تصاویر 2 و 3) و برخی نیز مثل اسناد شمارهی 335 و 714 هم بدون به کارگیری اصطلاحات متداول فقط در انتهای متن به عنوان توضیح چند نسخهای بودن را گوشزد کردهاند.
با بررسی دقیقتری آشکار شد که در 24 سند (9) از سطر اول متن برای انعکاس عبارتهای یاد شده استفاده شده، در شش مورد (10) از بالای نخستین سطر، در دو سند (11) از سطر اول و دوم، در یک سند (12) از حد فاصل سطر سوم و چهارم برای درج این عبارتها استفاده شده است.
اصطلاحات به صور مختلف سیاق و ثلث نوشته شدهاند: کشیدگی حرف «ت» یا «ن» یا «س - ن» در «نسختان»، «نسختین»، کشیدگی حرف «ث» در «ثلث» و «ثلاث»، کشیدگی حرف «ث» یا «ث - خ» در «ثلث» و «ثلاث نسخ»، کشیدگی حرف «س» در «نسخه» و «سه»، کشیدگی حرف «ب» در «الکتاب» و «کتب».
دیگر آنکه عبارتهای یاد شده که اغلب با خطی متفاوت از خط متن نوشته شدهاند در وضعیت عمودی (تصویر 4)، مورب، معکوس و یا موازی با سطور متن جاسازی شدهاند.
و بالاخره اینکه «محرر» در موارد محدودی مثل سند شمارهی 363 - ب، هم چنین سند شمارهی 811 فقط به واژهی «نسخ» بسنده کرده است (تصاویر 5 و 6).
در اینجاست که برخی سجل نویسان یا همان حکام شرع در ضمن تأییدیهای که بر سند نوشتهاند از تعداد نسخهها یاد کردهاند. از این رو نمیتوان فقط به یادداشتهای محرران چشم داشت بلکه باید با حوصله یکایک سجلات را از نظر گذراند.
پیش از این گفته شد که این مجموعه شامل 91 سند است. از این تعداد سند اگر سجلات 27 سند (13) مورد بررسی قرار نگرفته و به دقت مطالعه نشده بودند، از هیچ جای دیگر نمیشد به وجود چند نسخهی همسنگ دیگر پی برد (تصاویر 7 و 8). در واقع سجلات همان قدر مهماند که سایر قسمتها (14).
علل تهیه ی نسخه های همسنگ
تعداد نسخههای همسنگ با تعداد عواملی که منجر به این کار میشده رابطهی مستقیم دارد.میرزا حسین خان سپهسالار وزیر امور خارجه (15)، حاج ملا علی کنی (16) و حاج میرزا محمدرضا طبیب (17) در ضمن وقف نامههایشان به صراحت گفتهاند که هدف آنها از این اقدام «استمرار وقف مطابق با موارد مندرج در سند است.»
دوم اینکه با استناد به اسناد شمارهی 712،527،430،22 4،203 و 830 که موقوفات مشترکی میان دو نفر است اسناد آنها نیز دو نسخهای است و اسناد شمارهی 623 و 795 - ب که موقوفات مشترکی میان سه نفر است اسناد نیز سه نسخهای است پس تعداد واقفان نقش تعیین کنندهای در تهیه تعداد مشخصی از نسخههای همسنگ داشته است.
با استناد به گفتهی میرزا حسین خان سپهسالار وزیر امور خارجه (18)، آگاه کردن و به هوش بودن موقوف علیهم به حقوقشان نیز علت دیگری برای چنین اقدامی بوده است. این کار فقط منحصر به موقوفات کلان نبوده است چرا که حاج سید محمد نشلچی (19) هم که اموالش را بر پسرش (موقوف علیه) وقف کرده است نسخه جداگانهای نیز برای او تهیه کرده است.
چنانکه میدانیم، در ضمن وقف، شخصی را به عنوان متولی برای ادارهی امور موقوفه و هزینه کردن درآمد موقوفه در راستای مصارف تعریف شده تعیین میکنند. موارد بسیاری وجود دارد که واقف تا وقتی که در حیات است خود را به عنوان متولی معرفی کرده است.
از جمله واقفان سندهای شمارهی 629،527 و 795. بنابراین یکی از نسخهها هم برای متولی بوده «... یک نسخه نزد متولی باشد تا تکالیف خود را از روی آن عمل نماید.» (20)
برخی نیز برای متولی بعد از خود (21) که شاید به سبب کبر سن اولین متولی، سالها بعد به این سمت به او میرسیده نسخهای تهیه میکردند شاید به این دلیل که ممکن بود به علل مختلف از جمله جنس کاغذ، مراجعه مکرر به آن و نیز شرایط آب و هوا، سند آسیب میدید(22).
بنابراین شاید در اسنادی از قبیل اسناد شمارهی 877،130 و 889 که واقف یک نفر است و موقوفه هم ناظر ندارد یکی از دو نسخه برای دومین متولی بوده است.
هم چنین با استناد به پروندههای شمارهی 694،521 و 795 ناظر موقوفه نیز نسخهای از سند را دریافت میکرده است تا متولی از روی آن حد و مرز خود را بشناسد و به وظیفهی خود عمل کند. چنانچه واقف سند شمارهی 335 نسخهای از سند را به ورثهی خود داده: «... که اگر متولی برخلاف قرار داد واقف عمل نماید او را متنبه سازند.»
شیخ الحکمایی (23) دلیل تعدد نسخهها را، در امان ماندن اسناد از دستبرد و نابودی دانسته است، ورنر (24) وجود نداشتن یک مرکز دولتی و رسمی برای ثبت و نگهداری از اسناد را تنها دلیل چنین کاری معرفی کرده و اماکن متبرکه را محلهایی برای پاسبانی از آنها تشخیص داده است.
وقفنامهی حاج ابوالحسن معمارباشی (25) را میتوان به نوعی تأیید این نظر قلمداد کرد. چرا که واقف علاوه بر تهیهی نسخهای برای کتابخانهی مدرسهی وقفیاش، نسخه ای نیز برای کتابخانه ی آستانه حضرت عبدالعظیم (ع) و نسخهای برای کتابخانهی آستانه امام رضا (ع) پیش بینی و تدارک دیده بوده است. البته چنانکه گفته شد مدارس علوم دینی تهران نیز جای مطمئنی برای حفاظت از این نوع اسناد بوده است.
چنانکه نسخهای از اسناد شمارهی 712،335،13 و 714 به کتابخانهی مدرسهی فخریهی خان مروی که تولیت آن با حاکم وقت بوده سپرده شده است. حاج ملا علی کنی (26)
هدف از تحویل نسخهای از سند به مدرسهی نامبرده را چنین اعلام کرده است: «... برای مواظبت حاکم شرع از عملکرد متولی موقوفه و حساب خواستن از او.» برخی از اهالی تهران نیز چنانکه در اسناد شمارهی 713 و 694 تصریح شده است به «سادات اخوی» اهتمام داشتهاند. چنانکه این دو خواستهاند نسخهای از سند به یکی از بزرگان و مقدسین سادات اخوی تحویل شود.
برخی واقفان (27) نیز صاحب نسخهای از نسخ سهگانه را همسرشان معرفی کردهاند حال آنکه در ادارهی موقوفه و مصرف وقف، سهم و نقشی نداشتهاند. شاید واقف تصور میکرده پس از مرگ، بین بازماندگان اختلافاتی بروز خواهد کردو
و یا در هنگام تقسیم اموال، ورثه از بیخبری دیگران سوء استفاده کرده و موقوفه را میان خود قسمت خواهند کرد. از این رو نسخهای از سند را به همسرش که امین او بوده سپرده تا آن را حفظ و در وقت لزوم به آن استناد کند.
نتیجه گیری
تهیهی نسخههای همسنگ، کار به نسبت شناخته شدهای بوده است و مجتهدان و حکام شرع نیز اهمیت و کارکرد آنها را میدانستهاند چرا که اشخاصی چون ملا علی کنی و شیخ فضلالله نوری که از مشهورترین دست اندرکاران وقف و موقوفات، و تهیه و استنساخ اسناد موقوفات بودند اگر سند چنین ویژگیای داشته است در ضمن سجل خود یادآور شدهاند.دیگر آنکه در مواردی که اصل سند در دست نیست رونوشتها را نیز نمیتوان نادیده یا کم اهمیت تلقی کرد چنانکه در این نوشتار نیز تا حد زیادی به حل مسأله کمک کردند.
و بالاخره اینکه تهیهی نسخههای همسنگ را باید اقدام پیشگیرانهای در برابر حوادث منجر به «تجدید سند» به شمار آورد.
پی نوشت:
1- برای توضیحات بیشتر ر. ک: امید رضایی، «تجدید وقفنامه، با نگاهی به وقفنامههای استان کرمان، «فصلنامهی وقف، میراث جاویدان سال دهم، ش 1381،37، صص 136 - 131.
2- پروندههای شمارهی 130،100،39،21،2 - الف، 130 - ب، 155 - الف، 159-203، 224، 683،673،669،623،609،597،576،527،482،458،430،291،287،249،245،226-الف، 966،889،870،837،830،811،802،767،760،716،712،708،684،677 - الف و 1120.
3- پروندههای شمارهی 155،112 - الف،217، 281، 521،490،353،352،287- الف، 521 - ب، 895،840،811،801،795،772،753،742،740،713،682،656،639،576،573،570،541،535 و 966 - ب.
4- پروندههای شمارهی 813،572،490،439،363،242،236،23.
5- پروندههای شمارهی 795 و 694.
6- پروندههای شمارهی 683،13 - ب و 714.
7- پروندهی شمارهی 211.
8- پروندهی شمارهی 585.
9- پروندههای شمارهی 802،766،756،731،760، 725،712،656،639،609،570،458،439،288،249،245،178،155،112،100،39،23،21 و 813.
10- پروندههای شمارهی 713،576،430،288،203 و 801.
11- پروندههای شمارهی 130 و 578.
12- پروندهی شمارهی 795.
13- پروندههای شمارهی 287،281،242،236،224،211،2 - الف، 287 - ب، 683،682،673،623،585،573،572،439،490،353،352،291 - ب، 889،873،795،772،742،708 و 895.
14- این در حالی است که یکی از سند پژوهان دربارهی محل درج این اصطلاح و موضوع نوشته است: «تعداد نسخههای تهیه شده از هر سند معمولا در بالای سطر اول و یا در میان سطر اول و دوم به خط سیاق یا نسخ نوشته میشده است.» (ر. ک: عمادالدین شیخ الحکمایی، «مسجد مدرسه معمارباشی تهران،» میراث جاویدان، ش 1381،37، ص 25) یکی دیگر از نخبگان نیز با استناد به سند دیگری که بررسی کرده است. محل درج این اصطلاح و موضوع را همانند توصیفات جلاله و اسامی رجال و سلاطین فقط در «حاشیه» سند ذکر کرده است:
At time the number of copies was noted explicitly in the margins See christoph WERNER: formol aspects of Qajar deeds of sale" Persian Ducuments Social history of Iran and Turan in the fifteenth nineteenth centuries, Ed: Kondo Nobuaki Routledge Curzon. 2003:p:36.
15- پروندهی شمارهی 49.
16- پروندهی شمارهی 13.
17- پروندهی شمارهی 694.
18- پروندهی شمارهی 49.
19- پروندهی شمارهی 840.
20- پروندهی شمارهی 203.
21- پروندهی شمارهی 714.
22- Kondo Nobuaki the wagf of Ustad Abbas-rewriters of the deeds in Qajar Tehran, pp.106-125.
23- ر. ک: عمادالدین شیخ الحکمایی، «مسجد مدرسه معمارباشی تهران»، ص 25.
24- Werner Christoph formol aspects of Qajar deeds of sale, Ibid pp. 36-37.
25- پروندهی شمارهی 714.
26- پروندهی شمارهی 13.
27- پروندههای شمارهی 521 - الف، 521 - ب و 840.
میراث جاویدان
نویسنده:امید رضائی
با تشکر از همکاری آقای سعید حاجی عباسی سرپرست محترم دفتر اسناد و شناسایی موقوفات.
*این مقاله در تاریخ 1402/5/22 بروز رسانی شده است.