آب هر چند که مهریه دلتنگی‌هاست

آب هر چند که مهریه دلتنگی‌هاست آب یک عمر خجالت زده‌ی روی شماست آب آتش شد و بر مجمره‌ی جان افتاد نیمه شب، خستگی شهر به دوش‌اش پیداست
سه‌شنبه، 13 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آب هر چند که مهریه دلتنگی‌هاست
 اشعار عاشورایی

 

نویسنده: حسن‌علی پاکزاد




 

آب هر چند که مهریه دلتنگی‌هاست
آب یک عمر خجالت زده‌ی روی شماست

آب آتش شد و بر مجمره‌ی جان افتاد
نیمه شب، خستگی شهر به دوش‌اش پیداست

شعله در شعله به خاکستر باران می‌ریخت
آه مادر چه بگویم که شروع‌اش اینجاست

ای کریمی که به احسان تو مشهور شده است
اهل بیتی که غزل مرثیه‌اش سهم شماست

دشت تا دشت عطش بود و کویری در راه
رود تا رود مسیری که به تنهایی ماست

بانوی آب یقیین دارم از آغاز ازل
آب، لب تشنه به دنبال شه کرب و بلاست

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط