اقدامات خيريه و موقوفات زهرا سلطان نظام مافي «فرمانفرمائيان»
نويسنده: الهام ملک زاده
زهراسلطان عزتالسلطنه، دختر رضا قلي خان نظامالسلطنه و خديجه سلطان خانم دختر ميرزا رضا آشتياني به سال 1312 ه.ق متولد شد. وي در سال 1329 ه.ق با پسر عبدالحسين ميرزا فرمانفرما يعني عباس ميرزا سالار لشکر از بطن عزتالدوله دختر مظفرالدين شاه پيمان زناشويي بست و يک سال بعد صاحب اولين فرزند خود هما خانم شد. تاجالملوک دومين دختر وي در 1332 ه.ق زماني که عباس ميرزا سالار لشکر صاحب حکومت همدان بود متولد شد و پس از دو سال همزمان با جنگ جهاني اول زهراسلطان به همراه ساير اعضاي خانواده راهي کرمانشاه شد. مقارن تشکيل حکومت موقت توسط رضا قلي خان نظامالسلطنه در شهر کرمانشاه و پس از شکست
عثماني، به استانبول مهاجرت کردند در حالي که عباس ميرزا سالار لشکر همراه مهاجرين نرفته، به تهران بازگشت. عزتالسلطنه نيز تا پايان جنگ جهاني اول با پدر و مادر و ساير افراد فاميل در استانبول ماند. در پايان جنگ به جز رضا قلي خان نظامالسلطنه که به اروپا تبعيد شد، همگي به تهران بازگشتند.
در سال 1339 ه.ق عزتالملوک (1) دختر سوم زهراسلطان به دنيا آمد، پس از کودتاي 1299 ه.ش نيز که سردار سپه عدهاي از رجال مملکتي از جمله نصرتالدوله فيروز را زنداني کرده بود، عباس ميرزا سالار لشکر برادر نصرتالدوله را هم براي حدود سه ماه در بند کرد. يک سال بعد، سالار لشکر به عنوان حاکم همدان منصوب و به همراه خانواده راهي آن ديار شد، و چون احمد شاه در همان روزها قصد سفر به اروپا را داشت بر سر راه خود و به همراه سردار سپه مهمان سالار لشکر شد. سال بعد نيز حاکم بروجرد و لرستان شد. در طي اين دوران زهراسلطان، دختر چهارم و نخستين پسر خود يعني مهري دخت و بهرام را صاحب شد. البته چون در سال 1303 ه.ش سالار لشکر به عنوان نمايندهي مردم مراغه در مجلس شوراي ملي برگزيده شده بود، خانوادي او نيز در شهر مراغه اقامت گزيده بودند. در اين اوان ماجراي الغاي سلطنت خاندان قاجار و اعلام سلطنت رضاخان به وجود آمد که چون سالار لشکر و برادرش نصرتالدوله از جمله مخالفان اين طرح بودند به اين حکم رأي ندادند، طرد شده، از عرصهي کارهاي حکومتي خارج شدند. از آن پس تا سال 1314 ه.ش که سالار لشکر پس از تحمل مدتي بيماري درگذشت زهراسلطان با شش کودک روزگار ميگذراند در حالي که شوهر بيمارش در برلين درگذشته بود.
آن چه که پس از مرگ شوهر بر زهراسلطان گذشت، زندگي آشفته و پررنجي بود که بخشي به واسطهي قهر روزگار و بخشي نيز به واسطهي ظلم رضاشاهي بر وي و فرزندانش رفت. منزل اوليهي آنها در منطقهي سالاريه (پاستور کنوني) توسط رضاشاه مصادره شد. خانهي دومشان نيز مجددا به دستور شاه توقيف شد. در ضمن بروز جنگ جهاني دوم درآمد خانواده که تا آن روز از املاک روستايي واقع در آذربايجان تأمين ميشد، با پيشآمد شرايط نامساعد جنگ، قطع شد و ديگر چيزي به عنوان عايدات از آذربايجان به دست زهراسلطان نرسيد. مزيد بر اين اوضاع، غضب رضاشاه هم شرايط نامطلوبي را براي زهراسلطان به وجود آورد. با اين وجود از آن روز که اين زن نيکوکار در ادامهي کارهاي انسان دوستانهي خود از زندگي مرفه خود جدا ماند، با جديت و انگيزهاي قويتر به افراد دردمند و بيسرپرست توجه کرد. وي در طول سالهاي 1320 تا 1359 ه.ش که درگذشت، عدهي زيادي از اطفال مستمند و بيسرپرست و بيخانمان را تحت تکفل خود گرفت. بدين صورت که پسرهايي را که قبول حضانت نموده بود پس از رسيدن به سن بلوغ و فراگرفتن کارهاي فني در بازار کار به شغلي واداشت. دختران را هم تشويق به يادگيري فنون خانهداري کرده، پس از تهيهي جهيزيهاي آبرومندانه راهي خانهي بخت کرد. اغلب اين کودکان کساني بودند که بر اساس وقوع زلزلهي خانمانسوز بوئين زهرا بيياور مانده بودند - هر چند تعدادي از آنها با مادرانشان نزد وي زندگي ميکردند - تحت سرپرستي و مراقبت زهراسلطان قرار گرفتند.
علاوه بر نگهداري ايتام و بيسرپرستان، آنچه که نام زهراسلطان نظاممافي را بلندآوازه کرد، اهتمام وي به ساختن مسجد، کتابخانه و مدارس مختلف در شهرهاي متعدد، عليالخصوص ايجاد آموزشگاههاي حرفهاي بود، که از محل درآمد املاک موروثي شخصياش، و با وجود سطح پايين اقتصاد خانوادگي، ايجاد
کرد، ضمن آنکه موقوفاتي را نيز بر آنها قرار داد.
از جمله ميتوان به اين موارد که اسناد هر يک نيز منضم (2) است اشاره کرد:
1. احداث و اهداي يک باب دبستان در قريهي قرهورن شهرستان مياندوآب به سال 1332 ه.ش که توسط محمدعلي معتمديان پيشکار وي، اين ساختمان به صورت بلاعوض و با مصالحه به ادارهي فرهنگ وقت آن شهرستان هديه شد (3).
2. اهداي کمکهاي مالي به منظور ساخت بيمارستان عباسي در شهرستان مياندوآب به سال 1333 ه.ش که فرزندش بهمن ميرزا فرمانفرمائيان به عنوان باني آن کار اهداي مبلغ مذکور به جمعيت شير و خورشيد سرخ مياندوآب را بر عهده داشت(4) در اين مرکز حتي محل اسکان پزشکان هم پيشبيني شده بود و به مرور که سازمانهاي دولتي متوجه تجهيزات بالاي اين بيمارستان شدند، آنها نيز علاقهمند به اعطاي کمکهاي مختلف به بيمارستان شده، به تدريج اختيار سرپرستي آن به دست شير و خورشيد سرخ آن شهرستان افتاد. با اين وجود کماکان زهراسلطان به کمکهاي مالي سالانهي خود ادامه مي داد (5) امروزه نيز هلال احمر ادارهي اين بيمارستان را بر عهده دارد.
3. واگذاري پنج هزار متر مربع و دو ميليون ريال وجه نقد به وزارت فرهنگ وقت به سرپرستي دکتر مهران، به منظور تأسيس مؤسسهاي تعليماتي در سال 1338 ه.ش در قريهي مهرآباد تهران (6) امروزه در اين مؤسسه دبيرستاني به نام 15 خرداد داير است.
4. احداث و وقف دبيرستان زهرا نظاممافي و تکميل کلاسهاي آن در سال 1340 ه.ش در ناحيهي 11 تهران (7).
5. تأسيس و وقف ورزشگاه ويژهي معلولين و بانوان کشور با مساحتي بالغ بر چهار هزار و هشتصد و بيست و سه متر مربع در سال 1344 ه.ش در شهر تهران که به سازمان تربيت بدني و تفريحات سالم ايران صلح شد. رونوشت وقفنامهي مذکور که به پيوست ضميمه است، به شرايط واقف مفصلا اشاره کرده است. ورزشگاه مذکور که در منطقهي 9 شهري که سابقا «غار» خوانده ميشد و از دهستانهاي منطقهي مهرآباد محسوب ميشد امروزه در خيابان شمشيري، خيابان شهيد علياکبر رعنايي در جنوب فرودگاه مهرآباد واقع شده و تحت نام ورزشگاه ورزنده خوانده ميشود. اين در حالي است که در شرايط فيمابين طرفين مصالحه که بر اساس سند تنظيم شده به همين منظور که در هشتم اسفند سال 1344 ه.ش در دفترخانهي اسناد رسمي شمارهي 98 حوزهي ثبت تهران به ثبت رسمي رسيده است تصريح شده که نام ورزشگاه مذکور تحت عنوان «استوديوم ورزشي نظاممافي ويژهي معلولان و بانوان کشور» خوانده شود(8).
6. تأسيس و وقف مسجد اميرالمؤمنين (ع) در زميني به مساحت بالغ بر هزار و دويست و پنجاه و شش متر مربع همراه با يک باب خانه براي سکونت پيشنماز مسجد و فهرست طويلي از موقوفات مربوط به مسجد که در سال 1345 ه.ش به ثبت ادارهي اوقاف رسيده است (9) اين مسجد در منطقهي 9 شهرداري خيابان شهيد عبدالله صفري نبش خيابان شهيد محسن نجفي پلاک 14 در جنوب فرودگاه مهرآباد قرار دارد.
7. تأسيس و وقف مدرسهي حرفهاي دخترانه به سال 1346 ه.ش در خيابان مهرآباد تهران که در آن زمان خارج از حوزهي مرکزي شهر قرار داشت و جزو املاک خانوادگي زهراسلطان محسوب ميشد. در وقفنامهي مربوطه آمده است که صرفا زمين مورد مصالحه بايد براي احداث مدرسهي حرفهاي دخترانه با نام «مدرسهي حرفهاي دخترانهي نظاممافي» مورد استفاده قرار گيرد. ضمنا تصريح شده بود که مدت اين صلحنامه 99 سال خواهد بود و وزارت آموزش و پرورش جز به اين نيت و اين نام، حق هيچ گونه دخل و تصرف ديگري در اين مدرسه ندارد (10).
مدرسهي مزبور که اينک تحت نام عروةالوثقي خوانده ميشود در همان خيابان استوديوم ورزشي واقع است که در زمان احداث به دليل دوري از مرکز شهر، عملا از شاگرد در آن خبري نبود. به گونهاي که تعداد پرسنل مدرسه بيش از تعداد دانشآموزان بود. در نتيجه به امر فرح پهلوي، از يکي از پرورشگاهها تعدادي
دختر جهت فراگيري فنون خانهداري، گلآرايي، آشپزي و... به اين مدرسه انتقال يافتند. اما چون دختران ياد شده در محيطي رشد يافته بودند که تعاليمي چون پيانو، رقص و آواز را آموخته بودند، از يادگيري آشپزي و بافتني و... دلخور شده دست به اعتصاب زدند. مآلا به واسطهي بروز پارهاي مسائل سياسي و در جهت حفظ مصالح مملکتي ناشي از پيامدهاي منفي اعتصاب دختران، دختران به محل قبلي بازگردانده شدند. به مرور و طي سالهاي بعد در نتيجهي گسترش شهر تهران، مدرسه مورد استفاده قرار گرفت. سند ذيل وقفنامهي باني مدرسه و شرايط ضمن عقد مصالح آن را تشکيل ميدهد.
8. وقف آموزشگاه حرفهاي مخصوص ناشنوايان و لالها در زميني به مساحت 3,031 متر مربع و اختصاص موقوفاتي به آن به شرط آنکه در آن صرفا آموزشگاه و يا آسايشگاه احداث شود که به سال 1347 ه.ش در تهران و در منطقهي مهرآباد آموزشگاه حرفهاي احداث شد (11) در طول تمام سالهاي بعد نيز کليهي امور مربوط به نقاشي، تعميرات، تکميل و تأسيس مستغلات جنبي اين مرکز نيز بر عهدهي خود زهراسلطان قرار داشت.
9. ايجاد و وقف مرکز بهداشتي و درماني زهرا نظاممافي واقع در خيابان پادگان - خيابان شمشيري - کوچهي شهيد محمودعلي کرمي در جنوب فرودگاه مهرآباد نيز يکي ديگر از اقدامات نيکوکارانهي آن بانوي بزرگوار به شمار ميآيد که امروزه از سوي بيماران و مراجعان متعدد اين مرکز که روزانه به بيمارستان مراجعه ميکنند، اهميت فداکاري و امور عامالمنفعهي زهراسلطان را متناوبا فراياد آورده در هر زماني به روح پرفتوح وي درود فرستاده، در آرزوي ادامهي فعاليت کارهاي خير اين زن فداکار هستند.
عثماني، به استانبول مهاجرت کردند در حالي که عباس ميرزا سالار لشکر همراه مهاجرين نرفته، به تهران بازگشت. عزتالسلطنه نيز تا پايان جنگ جهاني اول با پدر و مادر و ساير افراد فاميل در استانبول ماند. در پايان جنگ به جز رضا قلي خان نظامالسلطنه که به اروپا تبعيد شد، همگي به تهران بازگشتند.
در سال 1339 ه.ق عزتالملوک (1) دختر سوم زهراسلطان به دنيا آمد، پس از کودتاي 1299 ه.ش نيز که سردار سپه عدهاي از رجال مملکتي از جمله نصرتالدوله فيروز را زنداني کرده بود، عباس ميرزا سالار لشکر برادر نصرتالدوله را هم براي حدود سه ماه در بند کرد. يک سال بعد، سالار لشکر به عنوان حاکم همدان منصوب و به همراه خانواده راهي آن ديار شد، و چون احمد شاه در همان روزها قصد سفر به اروپا را داشت بر سر راه خود و به همراه سردار سپه مهمان سالار لشکر شد. سال بعد نيز حاکم بروجرد و لرستان شد. در طي اين دوران زهراسلطان، دختر چهارم و نخستين پسر خود يعني مهري دخت و بهرام را صاحب شد. البته چون در سال 1303 ه.ش سالار لشکر به عنوان نمايندهي مردم مراغه در مجلس شوراي ملي برگزيده شده بود، خانوادي او نيز در شهر مراغه اقامت گزيده بودند. در اين اوان ماجراي الغاي سلطنت خاندان قاجار و اعلام سلطنت رضاخان به وجود آمد که چون سالار لشکر و برادرش نصرتالدوله از جمله مخالفان اين طرح بودند به اين حکم رأي ندادند، طرد شده، از عرصهي کارهاي حکومتي خارج شدند. از آن پس تا سال 1314 ه.ش که سالار لشکر پس از تحمل مدتي بيماري درگذشت زهراسلطان با شش کودک روزگار ميگذراند در حالي که شوهر بيمارش در برلين درگذشته بود.
آن چه که پس از مرگ شوهر بر زهراسلطان گذشت، زندگي آشفته و پررنجي بود که بخشي به واسطهي قهر روزگار و بخشي نيز به واسطهي ظلم رضاشاهي بر وي و فرزندانش رفت. منزل اوليهي آنها در منطقهي سالاريه (پاستور کنوني) توسط رضاشاه مصادره شد. خانهي دومشان نيز مجددا به دستور شاه توقيف شد. در ضمن بروز جنگ جهاني دوم درآمد خانواده که تا آن روز از املاک روستايي واقع در آذربايجان تأمين ميشد، با پيشآمد شرايط نامساعد جنگ، قطع شد و ديگر چيزي به عنوان عايدات از آذربايجان به دست زهراسلطان نرسيد. مزيد بر اين اوضاع، غضب رضاشاه هم شرايط نامطلوبي را براي زهراسلطان به وجود آورد. با اين وجود از آن روز که اين زن نيکوکار در ادامهي کارهاي انسان دوستانهي خود از زندگي مرفه خود جدا ماند، با جديت و انگيزهاي قويتر به افراد دردمند و بيسرپرست توجه کرد. وي در طول سالهاي 1320 تا 1359 ه.ش که درگذشت، عدهي زيادي از اطفال مستمند و بيسرپرست و بيخانمان را تحت تکفل خود گرفت. بدين صورت که پسرهايي را که قبول حضانت نموده بود پس از رسيدن به سن بلوغ و فراگرفتن کارهاي فني در بازار کار به شغلي واداشت. دختران را هم تشويق به يادگيري فنون خانهداري کرده، پس از تهيهي جهيزيهاي آبرومندانه راهي خانهي بخت کرد. اغلب اين کودکان کساني بودند که بر اساس وقوع زلزلهي خانمانسوز بوئين زهرا بيياور مانده بودند - هر چند تعدادي از آنها با مادرانشان نزد وي زندگي ميکردند - تحت سرپرستي و مراقبت زهراسلطان قرار گرفتند.
علاوه بر نگهداري ايتام و بيسرپرستان، آنچه که نام زهراسلطان نظاممافي را بلندآوازه کرد، اهتمام وي به ساختن مسجد، کتابخانه و مدارس مختلف در شهرهاي متعدد، عليالخصوص ايجاد آموزشگاههاي حرفهاي بود، که از محل درآمد املاک موروثي شخصياش، و با وجود سطح پايين اقتصاد خانوادگي، ايجاد
کرد، ضمن آنکه موقوفاتي را نيز بر آنها قرار داد.
از جمله ميتوان به اين موارد که اسناد هر يک نيز منضم (2) است اشاره کرد:
1. احداث و اهداي يک باب دبستان در قريهي قرهورن شهرستان مياندوآب به سال 1332 ه.ش که توسط محمدعلي معتمديان پيشکار وي، اين ساختمان به صورت بلاعوض و با مصالحه به ادارهي فرهنگ وقت آن شهرستان هديه شد (3).
2. اهداي کمکهاي مالي به منظور ساخت بيمارستان عباسي در شهرستان مياندوآب به سال 1333 ه.ش که فرزندش بهمن ميرزا فرمانفرمائيان به عنوان باني آن کار اهداي مبلغ مذکور به جمعيت شير و خورشيد سرخ مياندوآب را بر عهده داشت(4) در اين مرکز حتي محل اسکان پزشکان هم پيشبيني شده بود و به مرور که سازمانهاي دولتي متوجه تجهيزات بالاي اين بيمارستان شدند، آنها نيز علاقهمند به اعطاي کمکهاي مختلف به بيمارستان شده، به تدريج اختيار سرپرستي آن به دست شير و خورشيد سرخ آن شهرستان افتاد. با اين وجود کماکان زهراسلطان به کمکهاي مالي سالانهي خود ادامه مي داد (5) امروزه نيز هلال احمر ادارهي اين بيمارستان را بر عهده دارد.
3. واگذاري پنج هزار متر مربع و دو ميليون ريال وجه نقد به وزارت فرهنگ وقت به سرپرستي دکتر مهران، به منظور تأسيس مؤسسهاي تعليماتي در سال 1338 ه.ش در قريهي مهرآباد تهران (6) امروزه در اين مؤسسه دبيرستاني به نام 15 خرداد داير است.
4. احداث و وقف دبيرستان زهرا نظاممافي و تکميل کلاسهاي آن در سال 1340 ه.ش در ناحيهي 11 تهران (7).
5. تأسيس و وقف ورزشگاه ويژهي معلولين و بانوان کشور با مساحتي بالغ بر چهار هزار و هشتصد و بيست و سه متر مربع در سال 1344 ه.ش در شهر تهران که به سازمان تربيت بدني و تفريحات سالم ايران صلح شد. رونوشت وقفنامهي مذکور که به پيوست ضميمه است، به شرايط واقف مفصلا اشاره کرده است. ورزشگاه مذکور که در منطقهي 9 شهري که سابقا «غار» خوانده ميشد و از دهستانهاي منطقهي مهرآباد محسوب ميشد امروزه در خيابان شمشيري، خيابان شهيد علياکبر رعنايي در جنوب فرودگاه مهرآباد واقع شده و تحت نام ورزشگاه ورزنده خوانده ميشود. اين در حالي است که در شرايط فيمابين طرفين مصالحه که بر اساس سند تنظيم شده به همين منظور که در هشتم اسفند سال 1344 ه.ش در دفترخانهي اسناد رسمي شمارهي 98 حوزهي ثبت تهران به ثبت رسمي رسيده است تصريح شده که نام ورزشگاه مذکور تحت عنوان «استوديوم ورزشي نظاممافي ويژهي معلولان و بانوان کشور» خوانده شود(8).
6. تأسيس و وقف مسجد اميرالمؤمنين (ع) در زميني به مساحت بالغ بر هزار و دويست و پنجاه و شش متر مربع همراه با يک باب خانه براي سکونت پيشنماز مسجد و فهرست طويلي از موقوفات مربوط به مسجد که در سال 1345 ه.ش به ثبت ادارهي اوقاف رسيده است (9) اين مسجد در منطقهي 9 شهرداري خيابان شهيد عبدالله صفري نبش خيابان شهيد محسن نجفي پلاک 14 در جنوب فرودگاه مهرآباد قرار دارد.
7. تأسيس و وقف مدرسهي حرفهاي دخترانه به سال 1346 ه.ش در خيابان مهرآباد تهران که در آن زمان خارج از حوزهي مرکزي شهر قرار داشت و جزو املاک خانوادگي زهراسلطان محسوب ميشد. در وقفنامهي مربوطه آمده است که صرفا زمين مورد مصالحه بايد براي احداث مدرسهي حرفهاي دخترانه با نام «مدرسهي حرفهاي دخترانهي نظاممافي» مورد استفاده قرار گيرد. ضمنا تصريح شده بود که مدت اين صلحنامه 99 سال خواهد بود و وزارت آموزش و پرورش جز به اين نيت و اين نام، حق هيچ گونه دخل و تصرف ديگري در اين مدرسه ندارد (10).
مدرسهي مزبور که اينک تحت نام عروةالوثقي خوانده ميشود در همان خيابان استوديوم ورزشي واقع است که در زمان احداث به دليل دوري از مرکز شهر، عملا از شاگرد در آن خبري نبود. به گونهاي که تعداد پرسنل مدرسه بيش از تعداد دانشآموزان بود. در نتيجه به امر فرح پهلوي، از يکي از پرورشگاهها تعدادي
دختر جهت فراگيري فنون خانهداري، گلآرايي، آشپزي و... به اين مدرسه انتقال يافتند. اما چون دختران ياد شده در محيطي رشد يافته بودند که تعاليمي چون پيانو، رقص و آواز را آموخته بودند، از يادگيري آشپزي و بافتني و... دلخور شده دست به اعتصاب زدند. مآلا به واسطهي بروز پارهاي مسائل سياسي و در جهت حفظ مصالح مملکتي ناشي از پيامدهاي منفي اعتصاب دختران، دختران به محل قبلي بازگردانده شدند. به مرور و طي سالهاي بعد در نتيجهي گسترش شهر تهران، مدرسه مورد استفاده قرار گرفت. سند ذيل وقفنامهي باني مدرسه و شرايط ضمن عقد مصالح آن را تشکيل ميدهد.
8. وقف آموزشگاه حرفهاي مخصوص ناشنوايان و لالها در زميني به مساحت 3,031 متر مربع و اختصاص موقوفاتي به آن به شرط آنکه در آن صرفا آموزشگاه و يا آسايشگاه احداث شود که به سال 1347 ه.ش در تهران و در منطقهي مهرآباد آموزشگاه حرفهاي احداث شد (11) در طول تمام سالهاي بعد نيز کليهي امور مربوط به نقاشي، تعميرات، تکميل و تأسيس مستغلات جنبي اين مرکز نيز بر عهدهي خود زهراسلطان قرار داشت.
9. ايجاد و وقف مرکز بهداشتي و درماني زهرا نظاممافي واقع در خيابان پادگان - خيابان شمشيري - کوچهي شهيد محمودعلي کرمي در جنوب فرودگاه مهرآباد نيز يکي ديگر از اقدامات نيکوکارانهي آن بانوي بزرگوار به شمار ميآيد که امروزه از سوي بيماران و مراجعان متعدد اين مرکز که روزانه به بيمارستان مراجعه ميکنند، اهميت فداکاري و امور عامالمنفعهي زهراسلطان را متناوبا فراياد آورده در هر زماني به روح پرفتوح وي درود فرستاده، در آرزوي ادامهي فعاليت کارهاي خير اين زن فداکار هستند.
پی نوشت:
1- مطالب اين مقاله با مساعدتهاي سرکار خانم عزتالملوک فرمانفرمائيان (پيرنيا) گردآوري شده است. در ضمن، تمام اسناد اين مقاله متعلق به خانم فرمانفرمائيان است. خداوند به وي جزاي خير دهاد.
2- اسناد مورد استفاده در اين مقاله تماما از اسناد خانوادگي خانم فرمانفرمائيان ميباشد.
3- سند ضميمه 1.(اسناد خانوادگي).
4- سند ضميمه 2.(اسناد خانوادگي).
5- سند ضميمه 3.(اسناد خانوادگي).
6- سند ضميمه 4.(اسناد خانوادگي).
7- سند ضميمه 5.(اسناد خانوادگي).
8- سند ضميمه 6.(اسناد خانوادگي).
9- سند ضميمه 7.(اسناد خانوادگي).
10- سند ضميمه 8.(اسناد خانوادگي).نکتهي قابل توجه اين که با وجود تصريح و اصرار واقف بر نام انتخابي بر موقوفه در حال حاضر اين مدرسه، به نام ديگري خوانده ميشود.!.
11- سند ضميمه 9.(اسناد خانوادگي).